تحقیق تعادل و توسعه راهبرد حیات طیبه در ایران ۱۴۰۰(ه ش)

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

تحقیق تعادل و توسعه راهبرد حیات طیبه در ایران ۱۴۰۰(ه ش)

تعداد صفحات : ۱۶۳

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده:

صفات خدای سبحان در بعد نظری بر مبنای علم و حکمت است و هر آنچه در ساحت اوصاف الهی اعمال می‌شود چون تحت امامت علم و حکمت است، هم عالمانه است و هم حکیمانه. اگر در یک تحقیق نظری به قدرت خدای سبحان توجه کنیم و جوانب آن را از دید حکمت و کلام بسنجیم، قدرت حق را برخاسته از پایگاه علم و حکمت او می‌بینیم، یعنی هر چه علم الهی به مصلحت آن تعلق گیرد، قدرت  خدا طبق آن اعمال می‌شود و همین حقیقت از مبانی نظام احسن به شمار می‌رود. در صورتی که تأله انسانی در سطح بین الملل حاصل شود و بشر در این بحث علمی مظهر خدای سبحان گردد بناهای انسانی نیز بر مبنای علم و حکمت او استوار می‌گردد و به لحاظ جامعه شناختی نظام احسن و مدینه فاضله انسانی و جهان عاری از بی عدالتی تصورپذیر خواهد شد.

جامعه مثل یک فرد است، حکما می‌گویند حالتی که حیات بدن را حفظ می‌کند بین دو حد است و به تعبیر آن‌ها مزاج نوسان دارد.مثلا فشار خون انسان بین دو حد باید باشد، از یک حد کمتر باشد می‌میرد و ازیک حد هم بیشتر باشد می‌میرد. یک حد تعادل دارد. انسان کوشش می‌کند که مزاج را در این حد تعادل نگاه دارد.  جامعه هم همین طور است. حق و حقیقت در جامعه اگر از یک حد کمتر باشد، آن جامعه می‌میرد. اگر جامعه‌ای باقی باشد معلوم می‌شود درمیان دو حد باطل، افراط و تفریط نوسان دارد. حالا اگر در آن حد متعادل باشد جامعه‌ای مترقی است و در مقابل ممکن است در مرز از هم گسیختگی باشد. از این طرف، یا در مرز از هم گسیختگی باشد، از آن طرف جامعه‌هایی که قرآن می‌گوید آن‌ها هلاک شدند کدام جامعه‌ها است؟ جامعه‌هایی که باطل بر آن‌ها غلبه کرده است. تأکیدی که قرآن می‌کند این است که جامعه باید درحال تعادل واقعی باشد.

حضرت علی (ع): من عدل فی البلاد نشر الله علیه الرحمه. کسی که عمل به مقتضای عدل نماید و عدالت را در شهرها گسترش دهد خداوند متعال رحمت خود را بر او توسعه و نشر خواهد داد.

توسعه متعادل توسط انسان‌های متعادل تحقق خواهد یافت.

توسعه ای که در عدل است در هیچ طرح و برنامه دیگری نمی توان یافت. از آن جایی که توسعه در اسلام تنها به معنای افزایش فیزیکی نیست و جنبه های معنوی و ارزشی نیز اهمیت دارد ، جهت گیری سیاستهای توسعه در اسلام به سمت اهداف خاصی است که در راستا و تامین کننده هدف اصلی خلقت انسان است.

تعادل و توسعه به عنوان ارکان مهارت‌های زندگی عارف و انسان قرآنی است.عرفان اسلامی ما بین نیازهای جسمانی و نیازهای معنوی و همچنین مابین این جهان و عالم آخرت تعادل و موازنه کاملی برقرار می‌کند.با عمق بخشیدن به تعادل و توسعه، محور داوری در اختلاف آراء انسان‌ها ایجاد می کنیم.

تعادل و توسعه ارزش‌های اخلاقی و معنوی موجب تمرکز و ثبات شخصیت انسان می‌شود و با فاصله منطقی با حوادث یا وقایع گریزناپذیر عصر ارتباطات قدرت انتخاب و میزان تصمیم گیری آگاهانه در مقابل واکنش‌های غریزی انسان تقویت شده و تعادل و توسعه معنایی و معنوی انسان‌ها نقطه مبنایی و مسیر و مقصد حیات طیبه در ایران ۱۴۰۰ به شمار می‌رود.

قرآن کریم میفرماید: انسانی که در اثر حیات پاکیزه ،جانش به سمت الله حرکت کرد ، جاودانه خواهد بود و از ابدیت خاص برخوردار است چون عندالله می شود . این حیات طیبه باعث صعود و تکامل انسان می شود.برای تداوم حیات حقیقی و افزونی تاله آدمی، لازم است که انسان اولاً چیزی را روی اصول علمی ببیند و ثانیاً قواعد عملی آن را بپذیرد. ظهور برکات و عنایات، مرهون رشد علمی و عملی جامعه است و امت اسلامی در پرتو ایمان و عمل صالح به این فیوضات الهی بار می یابد.حیات واقعی که در یک فرد به جریان می افتد، با حیات دیگران نیز مشترک است. اساسی ترین مختص حیات، تعدیل و تصعید خودمحوری به سود انسان محوری است، که رو به کمال دارد.

فصل اول : تعادل – تعادل در سه حوزه مبدا(تعادل در خود شناسی )،مسیر(تعادل در ره شناسی یا طریقت)،مقصد(تعادل در خداشناسی).

فصل دوم:توسعه- تعریف توسعه(وجودی) یا توسعه ظرفیت روانی،محورها،اهداف،مبانی،شاخصه‌ها،عوامل موثر،علایم و مظاهر توسعه الهی وجودی.

فصل سوم: حیات طیبه در ایران ۱۴۰۰(ه ش)- ابتدا تعریف مفهوم حیات طیبه و نشانه‌هاو ویژگیها، ارکان، ثمرات و اصول حیات طیبه، سیمای حیات طیبه نزد پیشوایان اسلام و مراحل عبور از حیات طبیعی به حیات معقول (حیات طیبه)و سپس اشاره به انقلاب اسلامی ایران و موقعیت آن در جهان و تبیین چشم انداز آینده‌ای روشن برای ایران اسلامی با اجرای طرح «تعادل و توسعه»،

واژه های کلیدی: تعادل، توسعه، حیات طیبه، ایران

فهرست مطالب

چکیده
مقدمه
فصل اول – تعادل
تعاریف لغوی و اصطلاحی
عدل
معنای اعتدال
معنای عدالت
واژه‌هایی که با عدل پیوند معنایی دارند
استقامت
قصد
قسط
وسط
توسط
تعادل
تعادل در مقصد (تعادل در خداشناسی)
عدل الهی
عدل خدا در خلقت جهان
تعادل در خلقت انسان
تعادل در مبدأ (تعادل در خودشناسی)
ضرورت تعدیل در قوای طبیعی تحت فرماندهی عقل
نشانگرهای رفتار و شخصیت متعادل
مراحل وصول به تعادل
تعادل جسمانی
تعادل عقلانی (اجتماعی)
تعادل روحی (معنوی)
ارتباط و نحوه تأثیر امور جاری و موظف و ویژه در یکدیگر
نشانه‌های عدم تعادل و سلامتی در امور مذکور
در امور جاری (فردی)
در امور اجتماعی
در امور ویژه (معنوی)
تعادل در مسیر (تعادل در فرمان خداشناسی)
تعادل در شریعت و طریقت و حقیقت
صراط مستقیم
تعادل در انسان کامل
انسان کامل صاحب مقام برزخ البرازخ است
مقام برزخیت کبری = تعادل در بین غیب مطلق و شهادت مطلق
تعادل اسمایی (اسماء جمالی و جلالی)
تعادل در تشبیه و تنزیه
عقل حد واسط ربوبیت و عبودیت
تعادل در دو قوه عقل عملی و نظری
تعادل در دو جنبه یلی الخلقی و یلی الحقی
تعادل در علم و عامل
تعادل در عقل و قلب (عشق)
تعادل در اقبال و ادبار قلب
تعادل در خوف و رجاء
تعادل در قبض و بسط
یقین به خداوند موجب اعتدال آدمی می‌شود
تعادل در هیبت و انس
ادب پرهیز از افراط و تفریط
تعادل در فرق و جمع (جمع الجمع)
تعادل در رضا و غضب
تعادل در رتق و فتق
تعادل در انبساط
تعادل در فناء
تعادل در تسلیم و تفویض
تعادل در توکل
تعادل در خلوت و جلوت
تعادل در دنیا و آخرت
برخی از نتایج ایجاد تعادل در انسان
فصل دوم – توسعه
تعریف لغوی و اصطلاحی
توسعه از دیدگاه فلسفی
توسعه فرهنگی
منظور از خلقت بشر، ظهور استعدادات نهانی است
تجلی شهود الهی تابع استعدادات است
هدف از خلقت تحقق تمامیت انسان است
استفاده از تمام قوا (توسعه انسانی)
توسعه وجودی از منظر قرآن
توسعه از منظر عرفان
نبوغ عرفانی
محورهای توسعه الهی
اهداف توسعه
گسترش علم و عقل یکی از اهداف توسعه
مبانی توسعه
شاخصه‌های توسعه الهی
انسان با ایمان، انسان توسعه یافته قرآنی
مظهر اهتداء و ضلالت قلب انسان است (شرح صدر و ضیق صدر)
قلب المؤمن عرش الرحمن (توسعه دل)
علایم توسعه وجودی
شرح صدر
علامت شرح صدر دستیابی به حلم است
انس
انبساط
من انسان کامل من فراگیر است
وسعت نظر عارف
سرور
راه‌های افزایش توسعه وجودی
پذیرش توحید راه اساسی افزایش ظرفیت روانی
خداخواهی
طی مراتب کمال در انسان کامل
سیر و سلوک
عبادت (عبودیت)
تقوی مایه شرح صدر و گسترش دل
گستردگی ظرفیت روانی و حلم نتیجه علو همت است
شکر
عوامل مؤثر در ایجاد ظرفیت روانی
مظاهر توسعه وجودی
سلوک فردی
سلوک جمعی
نتایج توسعه وجودی
تنگی و فراخ قبر تابع انشراح صدر و عدم آن است
نتیجه گیری
فصل سوم – حیات طیبه در ایران ۱۴۰۰ (ه.ش)
تعریف حیات معقول
عبور از مراحل خام «حیات طبیعی محض» به مراحل حیات معقول
حیات
طیب
حیات دنیایی و زندگانی طیب
حیات طیبه
حیات طیبه بهره مؤمن صالح
ارکان حیات طیبه
حیات طیبه انسان را به کجا می‌رساند؟
راه رسیدن به عزت چیست؟
معنای صعود و شرح معراج
عمل صالح واسطه ارتقاء ارواح طیبه
نشانه‌ها و ویژگی‌های حیات طیبه
سیمای حیات طیبه نزد پیشوایان معصوم
ایران در سال ۱۴۰۰ (ه.ش)
نتیجه گیری
Abstract
فهرست منابع

فهرست منابع

زاهدی ، محمد جواد ، ۱۳۸۲ ،کتاب توسعه و نابرابری،انتشارات مازیار،ص

صفایی حائری، علی، مسئولیت و سازندگی، ص۱۸۸

نظرپور ، محمد نقی ،ارزش‌ها و توسعه ،۱۳۷۸،ص

ملکی ، حسن ،مقاله خانواده متعادل و توسعه پایدار، نشریه پیوند

نصر ، سید حسین ،آموزه‌های صوفیان،۱۳۸۱ ، انتشارات قصیده سرا،ص۲۶۱

سعید تهرانی ، جواد ، اسلام و تجدید حیات معنوی جامعه، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۵۱،ص۲۰۴

شریعتی ،محمدتقی،تفسیر نوین، ، ص

شیرازی، صدر المتألهین محمد، ترجمه مفاتیح الغیب، ترجمه و تعلیق محمد خواجوی،ص۱۶۴

بلخی،جلال الدین،مثنوی مولوی، نسخه نیکلسون، دفتر چهارم، رویه ۸۰۶

فراهانی فرد ، سعید ،نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام، بهار ۷۸

طوسی، خواجه نصیرالدین،اوصاف الاشراف ، به تصحیح و توضیح نجیب مایل هروی، انتشارات امام،۱۳۶۱،ص۱۴۷

جوادی آملی، عبدالله، هدایت در قرآن ، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۷۶، ص۷۰

جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن مجید،بخش سوم سیره حضرت رسول (ص)، ص۲۰۱

ذاکری، سید مجتبی،اخلاق عرفانی، انتشارات صدر، ۱۳۷۲

انصاری، خواجه عبدالله، صد میدان ، باهتمام قاسم انصاری، انتشارات طهوری ۱۳۶۰ ص۷۰

الترکه ، صائن الدین علی بن محمد ،تمهیدالقواعد، با مقدمه سید جلال الدین آشتیانی ، ۱۹۷۶

جعفری ، محمدتقی ، تعلیم و تربیت اسلامی ، گردآوری وتنظیم محمدرضا جوادی ،۱۳۷۸

شیمل ،آن ماری،ابعاد عرفانی اسلام ،ترجمه وتوضیحات دکترعبدالرحیم گواهی،دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،۱۳۷۴ ،ص۳۸۱

جوادی آملی ،عبدالله، شمیم ولایت ، مرکز نشر اسرا، آبان ۸۳ ، ص ۷۱۴

ولی، شاه نعمت الله، رسائل ،ج۴،ص۱۸۱

میبدی ،ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسراروعده الابرار،ج۳،ص۴۸۴

طباطبایی،سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲ ،جزء ۱۴،ص ۴۹۱

جعفری ، محمد تقی ،حیات معقول ، دفتردوم ، صص ۳۶ – ۳۷

حکیمی، محمدرضا، کلام جاودانه

صحیفه امام، ج۵،ص۴۴۰، ۲۳/۱۰/۵۷

کارگزار (یعقوبی) ،ابوالقاسم، حیات طیبه پاک زیستی، صص ۲ – ۴۶

مطهری ،مرتضی، حق و باطل، به ضمیمه احیای تفکر اسلامی، انتشارات صدرا،۱۳۶۲،ص۳۶

شاه آبادی ، محمدعلی ،رشحات البحار ،۱۳۶۰

درّی نجف آبادی ،توسعه و فرهنگ و سازندگی،صص۱۱- ۱۲

یثربی ، سید یحیی ، پژوهشی در نسبت دین و عرفان، ۱۳۷۹

فارسی ، جلال الدین ، نظام هستی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۰

هریسی تبریزی المسکن ، حسن ،غررالحکم و دررالکلم ، ج دوم، مترجم محمد علی انصاری ،
صص ۵۰۳- ۴۷۷

نوربخش،جواد، فرهنگ اصطلاحات تصوف، ج۸ ، ص ۴۹

گوهرین،سیدصادق، شرح اصطلاحات تصوف ، ص۷۹

عطارنیشابوری، شیخ فریدالدین، تذکره الاولیاء، ، ص۵۶۹

میبدی،ابوالفضل رشیدالدین ،کشف الاسرارو عده الابرار،جزء ۱۴، ص۴۵۲

جلابی هجویری غزنوی، ابوالحسن علی بن عثمان، کشف المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، چاپ ششم، تهران، طهوری، ۱۳۷۸، ص ۵۰۱

 نسفی، عبدالعزیز محمد، انسان کامل، با کوشش ماریژان موله، تهران، طهوری، ۱۳۷۹، ص ۲۶۵

لاهیجی،محمد فیاض،مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص۴۷۴

بحارالانوار، جلد ۶، ص ۱۷۸

جامی، عبدالرحمان بن احمد، نفحات الانس من حضرات القدس، تصحیح و مقدمه مهدی توحیدی پور،انتشارات علمی، ۱۳۷۵، ص ۷۸

قمی،حاج شیخ عباس، مقامات العلیه فی سعادت الابدیه(خلاصه معراج السعاده)، انتشارات ارشاد، ۱۳۶۲، ص۲۵

افلاطون:جمهور، ترجمه فؤاد روحانی ،ص۳۸

ارسطو:سیاست،ترجمه حمید عنایت، ص۷

طباطبایی،سید محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن،ج۱،ص۳۷۱

مطهری، مرتضی،بیست گفتار، ص۹

خمینی ، سید روح الله، شرح جنود عقل و جهل، ص ۱۴۹

طوسی، خواجه نصیرالدین،اخلاق ناصری، ص۱۳۶

 سیوطی، جلال الدین، الدّره المنثور، ج ۳، ص ۵۶٫

انصاری، خواجه عبدالله، مقامات معنوی، ترجمه و تفسیر منازل السائرین، صص ۳ -۱

سبزواری ، حاج ملاهادی ، اسرار الحکم ، با مقدمه توشیهیکو ایزوتسو ،ص۷

میزان الحکمه،ج۶،ص۷۸

 موریسن،کرسی،راز آفرینش انسان،ترجمه محمد سعیدی،ص۴۴

فرشاد، مهدی ،عرفان ایرانی و جهان بینی سیستمی ،۱۳۶۸،نشر بلخ، صص۱۲۵-۱۳۰

نهج البلاغه،خطبه ۹۳،ص۱۰۴

ابن عربی، محیی الدین،فتوحات مکیه، سفرالثالث، الباب الخامس عشر، فی معرفه الانفاس، ص۳۶۹

حسن زاده آملی، حسن، انسان در عرف عرفان، ۶۴

شاذروان، حسن ،عرفان مثبت- عرفان منفی،ص۱۵۴

غزالی طوسی، ابوحامد امام محمد، گزیده کیمیای سعادت،ص۴۵

کراجکی ، محمد ابن علی کنرالفوائد ، قم دارالذخائر، ۱۳۶۸،ج۱،ص۲۰۰٫

برگرفته از سلسله مباحث کارگاه آموزش فرهنگ قرآن کریم

آملی، سید حیدر،تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم،ج۱،ص۲۲۸

نوری،حسین بن محمد تقی، مستدرک‌المسایل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۳۶۵، ج۱۱،
ص۱۷۴٫

مرقاتی،سید طه،مجموعه مقالات قرآن و توسعه فرهنگی (۱) ،ص۱۵۱

نصر،سیدحسین،آرمانها و واقعیتهای اسبلام،ص۷۶

کاشانی، کمال الدین عبدالرزاق، لطایف الاعلام فی اشارات اهل الالهام ،ص۴۱۸

ابن  عربی، محمد بن علی، شرح مناقب محی‌ الدین عربی، شارح محمد صالح بن محمد موسوی خلخالی، ۱۳۶۳، ص۹۸٫

سبزواری ، حاج ملاهادی ، اسرار الحکم ، با مقدمه توشیهیکو ایزوتسو ، ص۳۴۱

ابن عربی،  محی الدین، شرح قیصری بر فصوص الحکم، فص آدمی، صص۶۱ تا ۷۳

ابن عربی، محیی الدین، فتوحات مکیه،السفر الثانی، تحقیق وتقدیم= د. عثمان یحیی ،تصویر و مراجعه = د . ابراهیم مرکور ص ۳۳۲

تاجدینی ، علی ،مفتاح نور ، شرح اصطلاحات عرفانی امام خمینی ،ص۱۳۵

خمینی، سید روح الله، سر الصلوه، صص ۱۴۷ و ۱۴۸

کیانی نژاد، نور و ظلمت، ترجمه مشکاه الانوار تألیف امام محمد غزالی،ص۴۴

نصر ، سید حسین ،معرفت و معنویت ،صص ۲۹۳ -۲۹۰

صادقی ارزگانی،محمد امین، انسان کامل از نگاه امام خمینی(ره) و عارفان مسلمان،ص۲۹، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی،۱۳۸۲،ص۵

شیرازی، صدرالمتالهین محمد بن ابراهیم (ملاصدرا)،ترجمه و تفسیر الشواهد الربوبیه ،به قلم دکتر جواد مصلح،ص۴۰۹

کاشانی، مولی محسن،المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ص۳۶و۳۷

 طباطبایی نجفی،سید مهدی بن سید مرتضی، رساله سیرو سلوک منسوب به بحر العلوم، با مقدمه و شرح علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی ، انتشارات حکمت،۱۳۶۰،ص ۳۹

قمی ، قاضی سعید ،تعلیقات بر اتولوجیا،ص۱۲۱

سبزواری ، حاج ملاهادی ، اسرار الحکم ، با مقدمه توشیهیکو ایزوتسو ، ص۳۰۵

مکی،شیخ ابی طالب، قوت القلوب فی معامله المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، ج ۱،
ص ۴۴۱

الهامی ، داوود ، عقل و عشق، ص ۱۶۹

لاریجانی،اسماعیل،مناجات خمسه عشر،چاپ اول، ص ۶۳،انتشارات خلیلیان،۱۳۸۳

ابن سینا،حسین ،اشارات وتنبیهات، النمط العاشر فی اسرار الایات ، ترجمه و شرح دکتر حسن ملکشاهی، تهران، ۱۳۶۳،سروش،ج۲،ص۳۹۵

فرغانی، سعید الدین سعید ،مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ص۶۵

سراج، ابونصر،اللّمع فی التصوف، ص۳۷۴

فیض کاشانی، ملامحسن،منازل السائرین، صص۲۸۴ الی ۲۸۸

بینا ، محسن، مقامات معنوی،ترجمه و تفسیر منازل السایرین خواجه عبدالله انصاری، ج۲ ،ص۱۱۴

قشیری، ابوالقاسم، الرساله قشیری، تحقیق عبدالحلیم محمود و محمد بن الشریف، تهران، انتشارات بیدار، ۱۳۷۴،ص۳

فتوحات مکیه ،ج۲ ،ص۱۵۲

حسینی، سیدابوالقاسم، اصول بهداشت روانی( بررسی مقدماتی اصول بهداشت روانی، روان درمانی و برنامه ریزی در مکتب اسلام)، ۱۳۷۹،ص۷۶

ابن العربی،محیی الدین ابن عبدالله محمد بن علی ،المسایل، با تصحیح دکتر سید محمد دامادی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی،۱۳۷۰، ص۱۳۶

قونوی، ابوالمعالی محمد بن اسحق صدرالدین،الفکوک، مقدمه و ترجمه محمد خواجوی ،فک ایوبی ،ص ۱۴۳

فیض کاشانی ،ملامحسن، کلمات مکنونه من علوم اهل الحکمت و المعرفت ،ص۱۲۲

فرشاد ، مهدی ،عرفان ایرانی و جهان بینی سیستمی ،۱۳۶۸،نشر بلخ، ص ۱۸۳

وسایل الشیعه، ج۲۷،ص۲۷

خوارزمی، تاج الدین حسین، شرح فصوص الحکم، تحقیق آیه الله حسن زاده آملی،۱۳۷۷، مرکز انتشارات قم،فصّ حکمه فردیه فی کلمه محمدیه ،ص۱۱۱۹

العربی، محمد شهاب الدین، رسائل ، دار صا بیروت، ص ۱۶۱

 جعفری ، محمدتقی ، تعلیم و تربیت اسلامی ،ص۱۹۱

کافی، ج۲، ص۱۸۶

خمینی،سید روح الله، آداب نماز، ص۲۸۷

خمینی،سید روح الله، چهل حدیث ،صص۵۳۱ و۵۳۲

جوادی آملی،عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم،حیات حقیقی انسان در قرآن،۱۳۸۲،ص۲۱۱

النفحات ، ط ۱، من الحجری ،ص۱۸

جعفری، محمد تقی، شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی، ذکر دفتر هفتم، ۱۳۶۲،صص۸۶ -۸۷

ستاد فرهنگی فجر انقلاب اسلامی، گامی بسوی دولت اسلامی، ۱۳۸۴، ناشر صادق آل محمد(ع)، ص۱۵۵

صحیفه امام، ج۵،ص۴۴۰، ۲۳/۱۰/۵۷

باوند، نعمت الله، درآمدی بر نظریه انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸، نشر موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر،
ص ۶۲

حقیقت ، عبدالرفیع ،پیام جهانی عرفان ایرانی یا تشریح ارزشهای معنوی فرهنگ ایرانی ،کومش ،۱۳۷۰،
ص ۵۴

کیهان،۲۰/۶/۷۶

روزنامه جمهوری اسلامی ،۲۰/۱۲/۷۵

رستگار، محمد قطب الدین، عدل اصل دوم دین(عدل نوجوان)،۱۳۶۰،ص۱۴۱

مقدمه :

سپیده مشیت دمیده، آفتاب خلقت سرزده، معمار هستی دست اندر کار آفرینشی شگفت است و … انسان از رحم غیب پای به دامان شهود می‌نهد.در جشن تولد این مولود مبارک، خدای تعالی خود صحنه آرا و میزبان است. کروبیان عالم بالا و ساکنان حرم سرّ و عفاف ملکوت را به مصلای قداست انسان فرامی‌خواند و فرمان می‌دهد تا بر او سجده برند. «فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین فسجدوا الا ابلیس…».

شرح این حادثه بدیع که می‌توان آن را زیباترین رویداد و پرشکوه‌ترین جلوه اراده ازلی در جهان خلقت نامید جان‌های لطیف و ارواح طیبه را که اعجازهای بزرگ ایمان و اندیشه‌اند به اهتزاز آورده و معناهای ژرف در اندام الفاظ به سینه تاریخ سپرده‌اند. علی (ع) آن وجدان ملتهب حکمت الهی چنین به ترنم آمده:

اتزعم انک جرم صغیر      و فیک انطوی العالم الاکبر

و انت الکتاب المبین الذی         باحرفه یظهر المضمر

 و عارف رومی روح کلام علی (ع) را در قالب شعر پارسی بدین سان می‌دمد:

گر به ظاهر آن پری پنهان بود             آدمی پنهان‌تر از پریان بود

نزد عاقل آن پری گر مضمر است         آدمی صدبار خود پنهان‌تر است

راستی که آدمی زاده طرفه معجونی است و این راز وجود و پری پنهان باید سیمرغ آسا بال و پر آراید تااز محیط جاذبه ملک و طبیعت بیرون رفته و بر قله فاف «دنی فتدلی» نشیند و در هاله مغناطیس خود چنان مجذوب شود که بیش از دو هلال با مبدأ اعلی فاصله نداشته باشد و به افتخار «ابیت عند ربی یطعمنی و یسقینی» نائل آید.

انسان را حیوان ناطق یعنی جانور گویا می‌شناسیم،  لکن با این فرق که او را دارای قوه و منّه و لیاقت و قابلیتی می‌یابیم که هر گاه آن دارایی را به فعلیت برساند، انسان حقیقی و واقعی خواهد بود. یعنی انسان واقعی و حقیقی در عرف عرفان آن کسی است که به فعلیت رسیده است و متصف به صفات ربوبی ومحاسن اخلاق و محامد آداب است وگرنه همان حیوان ناطق یعنی جانور گویا است.

آدم حقیقت انسانیت است که جامع و مظهر ذات و جمع اسماء و صفات الهی است که عالم خلق و آفرینش ظهور آن‌ها محسوب می‌شود. و به این اعتبار آینه حق و خلق است و  چون غرض از ایجاد، معرفت حق بوده و هیچ یک از مراتب وجود، استعداد آن را ندارند که حق را به نحو کمال و تمام بشناسند مگر انسان،بدین دلیل حقیقت انسانی، غایت ایجاد نیز هست و آفرینش محفوظ به بقا و دوام اوست. و هرگاه که این نوع از میان برخیزد – دوره عالم نیز به سر می‌رسد و دور آخرت آغاز می‌شود که رجوع آفرینش است به اسم اول که مصدر وجود است. حقیقت انسانی که کون جامع و آینه جمال و مظهر صفات قهر و لطف الهی است و به اعتبار خلافت و جانشینی خدا به ناچار باید دارای تمام اوصاف مستخلف باشد.

چون عقل اول را آفرید، سی صد و شصت نوع از انواع کمال در او ظاهر گشت و حق تعالی بر حسب استعداد و قوه عقل اول، چهل وشش هزار هزار نوع و ششصد هزار نوع و پانصد و شش هزار نوع از انواع کمال و فیض وجودی بر او افاضه کرد و به مقتضای این فیضی بخشی‌ها عوالم متعددی خلق شد و انتشار فیض از عقل اول به اختیار صادر نگشت بلکه از راه فیضان سرزد.

در درون ما نیروهایی است که اگر به کار گرفته شوند و رودهایی است که اگر رهبری شوند و غنچه‌هایی است که اگر شکفته شوند، ما را به وسعت‌ها و رشدها و حرکت‌هایی می‌رسانند و سیراب و شاداب می‌نمایند. در حالیکه غفلت از این نیروها و رها کردن آن‌ها ما را به رکود و ایستایی می‌کشانند و همین است که رسول باید ما را یادآوری کند و آگاه سازد.و این ما هستیم که باید به این سرمایه‌ها و اندازه آن‌ها پی ببریم و آن‌ها را به جریان بیندازیم و زیانش را جبران کنیم که گفته‌اند: رحم اله من عرف قدر نفسه * انسان سرمایه‌های زیادتری دارد. انسان فرزند تمام هستی است و تا بی نهایت راه در پیش دارد. لذا باید طوری تربیت شود که در تمام این عوالم و در تمام این مسیر بتواند چه بکند و چگونه بماند و چگونه برود. باید مرزها را برداریم و دیوارها را بشکنیم و با این دید وسیع به هستی و به انسان نگاه کنیم و انسان را به عظمتی بشناسیم که این هستی را زیر پا دارد.

روشن است که جزء اصلی در تشکیل اجتماع صالح انسانی خود انسان است. انسان محور اصلی برنامه ریز‌ی‌ها، قوانین، علوم و دیگر مسائل جامعه بشری است. اصلاحات و تحولات وانقلاب‌ها نخست باید از درون انسان آغاز گردد. و در حوزه وجودی او صورت گیرد و سپس به برون جامعه سرایت کند. اقتصاد، سیاست، جنگ، صلح، اخلاق، ضد اخلاق، ارزش‌ها، ضد ارزش‌ها، خوشبختی‌، بدبختی، ایثار، خودخواهی، مهرورزی، نظم، بی نظمی و … همه و همه به انسان باز می‌گردد. بهترین برنامه‌ها و آموزش‌ها باید به دست انسان‌های شایسته اجرا شود وگرنه سودی نمی‌بخشد و تحولی نمی‌آفریند. بهترین قوانین، بهترین مجریان را می‌طلبد، از این رو ساختن انسان و پرورش و رشد انسانیت انسان و تربیت اصولی افراد انسانی، مقدمه اصلی تشکیل هر نظام صالح و انسانی است و همین همواره هدف نخستین مصلحان واقع گرا و انسان شناس است.

باری! چون تا کنون چنین دوران پایدار و جهان گستر پدید نیامده است و در اکثریت قاطع اعصار و قرون ظلم و بیداد،  نامردمی، نادانی، محرومیت  و… حاکم بوده است و نیروهای انسانی هرز رفته است وانسان‌ها به تکامل نرسیده‌اند و در مجموع عصر مرگ انسان و میرش انسانیت‌ها بوده است، نه عصر حیات و شکوفایی انسانیت‌ها، پس حیات راستین هنوز تحقق نیافته است و انسان همواره در انتظار فرارسیدن حیات طیبه است و شکوفایی کامل معنویت‌ها وانسانیت‌ها.

استیصال و درماندگی علمی و عملی انسان کنونی از تسلط بر سرنوشتش در قرن معاصر، عصر جهانی شدن و انفجار اطلاعات یکی از ثمرات شومی که برای انسان به ارمغان آورده به انفعال کشیدن اوست.انسان عصر حاضر که ثمره سالیان سال پیشرفت تجربه و تکنولوژی است، امروز خود در حلقه مؤسسان به دام افتاده و خود به خدمت تکنولوژی درآمده و با مکیدن خون از شاهرگ حیات طیبه خویش دائما سرمایه وجود خود را با هدف تولید و مصرف بیشتر به سمت رضایت از حیات مدرن سوق می‌دهد و این همان نقطه جاودانه خواهی رو به پایین است. بحران هویت تعبیری است که شاهد مثالش انسان امروزی است، انسان گریزان از خود، از حقیقت خود،او هیچ گاه آغازکننده نیست، همیشه عکس العمل است. نمی‌داند چه باید بکند؟ و حتی نمی‌داند چه می‌تواند بکند؟«شرایط سوزشده نه شرایط ساز»!!!

تنبّه، توجه و بازگشت به حقیقت و اصل خویش، درک خسرانی که در آن واقع است و تهوّع علمی و عملی از زندگی موجود مقدمه بروز نیاز، درک نیاز و حرکت او به سمت و سوی حیات مطلوب است. حیاتی که انسان با تمام ابعادش مورد نظر است (حیات دینی) و این مهم او را در وضع زندگی عینی او و آنچه که باید انجام دهد (وضعیت مقدور) که توأم با مهار، تسلّط و فراغت می باشد قرار می‌دهد. الگوی امور جاری، موظف و ویژه پیشنهادی است در این جهت. امید است که قبول حضرت حق افتد .

تفکر سنگ اول رشد انسان و زیربنای تربیت او و سرنخ این کلاف سردرگم است. ادامه تفکر شناخت است و ادامه شناخت، محبت است و ادامه محبت، حرکت و عمل و آزادی و رشد و تکامل و آدم شدن و انسان شدن. شناخت نهایی به مقایسه و سنجش و به نظارت عالی عقل نیازمند است.حرکت و رشد مسائلی را مطرح می‌کنند:

۱- جهت و حرکت: الله (انا الیه راجعون)

۲- صراط مستقیم: نزدیک‌ترین راه تا رشد استعدادها «توحید، عبودیت، اتباع».

۳- مرکب‌هایی برای رسیدن: فکر، عقل، عشق و ایمان، فشار و بلا، عجز، اعتصام.

۴- راهبر: (رسالت و امامت)

۵- منزل‌ها: رحم، دنیا، بهشت، که بهشت منزل است نه مقصد.

۶- روش حرکت: شرایع و احکام، نظام‌ها و قانون‌ها.

با تفکر دراستعدادهای انسان به این همه می‌رسیم و ارتباط و هماهنگی آن‌ها را حس می‌نماییم.با این تفکر، عظمت استعدادهای او را می‌یابیم و به کار عظیم او می‌رسیم که رفاه نیست و خوشی نیست، بلکه رشد و خوبی است. می‌یابیم که انسان چقدر ادامه دارد و در نتیجه هستی تا کجا گسترده می‌شود.با این شناخت انسان می‌خواهد تمام استعدادهای خود را بارور کند و تمام سرمایه‌ها را زیاد کند. انسان می‌خواهد خودش را زیاد کند نه ثروت و قدرت و علمش و در این سطح است که می‌تواند امیر باشد و می‌تواند از اسارت‌ها آزاد گردد.

چنین استدلال می‌گردد که علوم مختلف، قدرت تقویت و توسعه ظرفیت روانی را دارند و هر ظرفی در اثر مظروف خود، دچار محدودیت می‌گردد، جز روان انسان که در اثر اضافه شدن علم، توسعه بیشتری پیدا می‌نماید. «کلّ وعاء یضیق بما جعل فیه الّا وعاء العلم فانّه یتسع به» بر اساس نتایج حاصل از توسعه ظرفیت روانی، این حالت همواره مورد تقاضای پیامبران،از خداوند بوده و از او خواسته‌اند که به آن‌ها شرح صدر بدهد و درنتیجه کارهایشان را آسان سازد. «قال رب اشرح لی صدری و یسّر لی امری» حداکثر شرح صدر و توسعه ظرفیت روانی حالتی است که مخصوص پیامبران الهی و برگزیدگان خدا است. به عنوان مثال خداوند با اعطای آن بر پیامبر اسلام (ص) منّت گزارده و آن را برتر از هر نعمت می‌داند. «الم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک الذّی انقض ظهرک و رفعنالک ذکرک» و در اثر اعطای این حالت، پیامبر (ص) قدرت مقابله با مشکلات عظیم را پیدا نموده است.

نتیجه شرح صدر به خود فرد برمی‌گردد و آسان شدن کارها، احساس سبکبالی و جلب احترام عمومی، در حقیقت همگی نتیجه شرح صدر و توسعه ظرفیت روانی می‌باشند. علامت شرح صدر دستیابی به حلم است که در قرآن به عنوان صفات پیامبران خدا معرفی شده است و حتی خداوند خود را به این صفت خوانده است.

 ادیان الهی تلاش بسیاری را در جهت ایجاد ارتباط زنده و مستمر بین انسان و خالق او از طریق عبادت و ذکر نموده‌اند. ارتباط پویای بین انسان و خدا، وی را در غلبه بر مشکلات یاری نموده و از تنهایی رهایی می‌بخشد. انسانی که این چنین با خدا در ارتباط است و با گسترش بصیرت و معرفت خویش دامنه ارتباط خود را نیز توسعه می‌دهد به سوی نفس مطمئنه در حرکت است و می‌تواند در مقابل مصائب زندگی آرامش خود را حفظ کرده و با تکیه بر خدا، سراسر وجود خویش را صفا بخشد.حدیثی از پیامبر اکرم (ص) خطاب به امام علی (ع) نقل است که حضرت فرمود: مؤمن، مؤمن نمی‌شود مگر این که صدوسه صفت در او جمع شود. یکی از این صفات سعه صدر است. «اوسع الناس صدرا» یعنی سینه‌اش از همه گشاده‌تر است. قرآن در مورد سعه صدر می‌فرماید: «فمن یردالله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیّقا حرجا».

یکی از اصول بهداشت روانی و روان درمانی که می‌توان از متون اسلامی کشف کرد، اصل لزوم توجه به ظرفیت روانی و عوامل تقویت کننده و محدودکننده آن است. در آموزش‌های اسلامی، ظرفیت روانی به ظرف‌های عادی تشبیه شده است و چنین آموزش داده می‌شود، که بهترین ظرفیت آن است که گنجایش بیشتری داشته باشد. «ان هذه القلوب اوعیه فخیرها اوعاها» و در تعبیر دیگری افراد بشر بر حسب ظرفیت روانی و میزان بازدهی به معادن طلا و نقره تعبیر شده‌اند «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه» و اصولا میزان تعقل را بر حسب گنجایش ظرفیت روانی می‌دانند.

هر فرد به میزان ظرفیت و قدرت عملی خویش در مقابل خدا مسئول است و موظف است این ظرفیت را شناسایی نموده و سعی نماید نهایت کوشش خود را برای افزایش آن و رفع عوامل محدودکننده به کار برد.این آرمان بزرگ انسان است که نه تنها بر هستی، که بر خویش هم حاکم بشود و بتواند به این هر دو جهت بدهد.«و لما بلغ اشدّه و استوی اتیناه حکما و علما». بلوغ اشد، رسیدن به کمال و قوت در تمامی نیروها و استعدادها است.و این همان تعادل و مرحله تسویه است..در این مرحله این نیرو به کار گرفته شده و بحران‌هایش را پشت سرگذاشته است و انسان با تعادل و تسلط همراه است..انسان با رسیدن به تعادل ومرحله تسویه و بلوغ نیروها و استعدادهای خود، به ترکیب کاملی دست می‌یابد. دو مثال زیر برای روشن شدن مطلب کمک میکند.

کشاورز برای رشد و توسعه دانه‌ای که در زمین می کارد و از آن امید برداشت محصولی را دارد باید با دقت و ظرافت به آن رسیدگی کند و همه ابزار و لوازم و مایحتاج رشد آن دانه را از جمله خاک مناسب، آب کافی، کود لازم، آفتاب و نور کافی و… را در اختیار آن دانه قرار دهد. اگر هر یک از لوازم و امکانات مورد نیاز برای رشد و توسعه یک گیاه به اندازه لازم و درحد تعادل و متناسب فراهم گردد، می‌توان انتظار داشت که یک گیاه با کیفیت لازم و مطلوب محصول دهد. امادر صورتی که تعادل درهر یک از نیازهای گیاهی رعایت نگردد و حالت افراط و تفریط بگیرد، گیاه به مرور از بین خواهد رفت و کشاورز با وجود تمام زحماتی که کشیده محصول مطلوب خود را برداشت نخواهد کرد. مثال دیگر این که انسان برای سوار شدن بر یک مرکب همچون اسب، فیل و یا حتی دوچرخه باید در جایگاهی متناسب قرار گیرد که بتواند تعادل خود را در روی آن مرکب حفظ نماید. و با اطمینان به ثبات و تعادل خود به حرکت خود به سمت هدف معین ادامه دهد. اما اگر جایگاه خاص خود را بر روی مرکب نیابد و تعادل لازم را ایجاد نکرده باشد یا از سرش یا از انتهایش یا از هر دو طرف به زمین خواهد افتاد و در نتیجه به مطلوب خود نخواهد رسید. در شکوفایی استعدادهای انسانی نیز باید تعادل رعایت شود.

در درازای تاریخ، هیچ گاه انسان از اندیشه و آرزوی بهتر زیستن فارغ نبوده و همواره برای دست یافتن به زندگی بهتر و سامان یافته‌تر(مدینه فاضله)، در تلاش بوده است. قرآن کریم، هدف مشترک تمام پیامبران را برپایی جامعه‌ای بر اساس قسط و عدل می‌داند و به ابزارهای پدید آوری چنین جامعه‌ای نیز اشارت می‌کند:«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط…»ما پیامبرانمان را با دلیل‌های روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو را نیز نازل کردیم، تا مردم به عدالت و راستی گرایند«و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا».

همانگونه که دنیا به دو قسم ممدوح و مذموم تقسیم می‌شود، حیات انسان نیز دو نوع است: دنیایی و طیب. از نظر قرآن زرق و برق‌های دنیوی که اهل دنیا را شیفته خود کرده است، بهره پست‌ترین نوع زندگی است. «ذلک متاع الحیوه الدنیا… »(آل عمران/۱۴)

در قبال دنیای پست که در همه جای آن بازی، زینت، مقام طلبی، تفاخر و تکاثر حاکم است، حیات طیب قرار دارد. این حیات از آن مؤمنانی است که اعمال صالح انجام می‌دهند. «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه» قرآن در این آیه نفرمود ما همین زندگی طبیعی و مادی مؤمن را طیب می‌کنیم بلکه فرمود ما به او حیات طیب می‌دهیم. حیات طیب خود عالم دیگری است و لذات این عالم نیز با لذت‌های عالم طبیعی فرق دارد. مراد از حیات طیب زندگی پاکیزه در جهان آخرت نیست. بلکه در همین دنیای طبیعی که افراد عادی با یکدیگر حشر و نشر دارند، مؤمنان از حیات طیب برخوردارند و با اولیای الهی محشور هستند یعنی با آن که در میان مردم عادی زندگی می‌کنند، ولی با آنان نیستند. دراین حیات طیب، غم، ترس، اضطراب، حرص، حسد، بخل، آز، کینه، عداوت، جهل و گمراهی راه ندارد. چون این عالم برتر از زندگی طبیعی است. در دنیای پست سخن مردم از بهتر خوردن و بهره‌های مادی است. ولی در حیات طیب سخن ازمعارف است.

تأله و ذوب در الهیت خدای سبحان فصل مقوّم و اساس هویت انسان است. و بر همین اساس خلافت تام الهی بنا می‌شود. بنابراین در وجود آدمی باید آثار الهیت تجلی کند و او را در ارائه اوصاف علمی و عملی صحیح خلیفه تام خدا سازد. قرآن کریم می‌فرماید: انسانی که در اثر حیات پاکیزه جانش به سمت الله حرکت کرد جاودانه خواهد بود و از ابدیت خاص برخوردار است چون عندالله می‌شود. این حیات طیبه باعث صعود و تکامل انسان می‌شود. پایه و مبنای اوصاف الهی بردو محور عمل و علم است.

 می‌باشد. پویایی در مسیر رشد و تکامل و توسعه را می‌توان به عنوان معیار سلامت فکر تلقی نمود.

بر اساس ویژگی‌های انسان (هدف جویی – اختیار – خلاقیت – استعداد – آگاهی و خود آگاهی) می‌توان گفت که انسان قادر است هم هدف و هم راه رسیدن به هدف را طرح و انتخاب کند و در راه نیل به آن بکوشد. به بیانی دیگر انسان بالقوه قادر است آینده و راه‌های رسیدن به آن را طراحی و ارزیابی و انتخاب کند و نهایتا آن‌ها را به وجود آورد.برنامه ریزی جریانی است دائمی که انسان و جامعه را در این تلاش برای تعالی و توسعه یاری می‌دهد.

انسان موحد ساختن آینده‌اش را در زمین وظیفه و مسئولیت خود می‌داند، زیرا خلافت و امانت را پذیرفته است. خود را بزرگ ترین عامل رشد یا رکود می‌داند. همان قدر که آرزو می‌کند به عمل هم دست می‌زند. برای نزدیک شدن به حقیقت علاوه بر یادآوری دائمی خود (ذکر) و جلوگیری از انحراف (تقوی) آگاهانه می‌کوشد تا راه حل‌های محسوس، عینی و قابل تجربه را که منطقا بر دانش و دستاوردهای سابق نیز استوار باشد به کار بندد..

زمان مورد نظر برنامه ریزی مسلمان مؤمن محدود به دوره کوتاه تصدی یا ریاست او نیست. افق زمانی او قیامت و بعد از آن را (آخرت) که پایانی ندارد در برمی‌گیرد. چنان به زندگی این جهان نگاه می‌کند که گویی هفته‌ای بیش از عمر او باقی نیست و در عین حال چنان به آینده می‌نگرد که گویی همیشه در آن خواهد زیست. (نقل قول از امام علی (ع))در حالیکه به واقعیتهای گذشته معترف است ولی آینده را دنباله مسیر و دونده های گذشته نمی داند. بنابرین دامنه زمانی برنامه ریزی او در عین حالیکه به موفقیتهای کوتاه مدت توجه دارد تا بی نهایت ادامه دارد( قوس صعود ) در عین حال توجه به آینده بسیار دور و بی نهایت ؛ بازده جاری را در جهت نیل به ایده آلها به نهایت خود می رسد.بر  برنامه ریزی او نه تنها دانش بلکه حکمت حاکم است.

عمل صالح و رابطه آنها با برنامه ریزی ؛اجزاء تشکیل دهنده جریان انقلاب تکاملی اسلامند. نزدیک شدن به ایدهآل اسلام ” الله” مستلزم سعی و کوشش دائمی انسان است . این تلاش دائمی احتیاج به درک عمیق بعد زمان در دنبال کردن ایده آل دارد .

انگیزه تحقیق:

پس از صدور فرمان مقام معظم رهبری ، حضرت آیه الله خامنه‌ای مبنی بر تدوین و تنظیم برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران در چارچوب چشم انداز بلند مدت کشور (دو دهه آینده )برآن شدم تا در جهت نیل به اهداف والا و تعالی جویانه انقلاب اسلامی ایران قدمی هر چند کوچک بردارم.امیداست که در ظلتوفیقات الهی مورد قبول افتد و به کار آید…    ان شاء الله.

روشن است که ستون خیمه انقلاب و رکن اساسی آن عدالت و تعادل است و چگونگی تربیت و تهذیب اخلاق مردم و عمل آنان و سلامت روح و جان و تعادل روان و سامان یابی زندگی همه و همه در گرو آن است و حتی دینداری و عرفان و به احکام دین عمل کردن مردم نیز بسته به آن است.و همین است که امام علی بن ابیطالب (ع) می فرماید: «العدل حیاه الاحکام».

مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی ایران، عرفانی بودن این انقلاب بوده و هست وسکوی پرش این انقلاب همواره رهبری امام خمینی (ره) محسوب شده است و رمز رهبری ایشان تزریق بلندترین مضامین عرفانی در جان تک تک افراد جامعه بوده است،بدون ترس و واهمه از اینکه این مفاهیم از ظرفیت افراد بالاتر است و دیدیم که اتفاقاً چون این مفاهیم بلند با فطرت افراد منطبق بوده است، اصلاً احتیاجی به زمان برای تاثیر گذاری نداشت.روش این رهبر فرزانه همواره تربیت فرد و الهی کردن او برای اصلاح جامعه بوده است.

با آرزوی تحقق تعادل و توسعه بعنوان راهبر حیات طیبه در ایران ۱۴۰۰(ه ش).  «انشاءالله»

مروری بر فصول :

فصل اول : تعادل – تعادل در سه حوزه مبدا(تعادل در خود شناسی )،مسیر(تعادل در ره شناسی یا طریقت)،مقصد(تعادل در خداشناسی).

فصل دوم:توسعه- تعریف توسعه(وجودی) یا توسعه ظرفیت روانی،محورها،اهداف،مبانی،شاخصه‌ها،عوامل موثر،علایم و مظاهر توسعه الهی وجودی.

فصل سوم: حیات طیبه در ایران ۱۴۰۰(ه ش)- ابتدا تعریف مفهوم حیات طیبه و نشانه‌هاو ویژگیها، ارکان، ثمرات و اصول حیات طیبه، سیمای حیات طیبه نزد پیشوایان اسلام و مراحل عبور از حیات طبیعی به حیات معقول (حیات طیبه)و سپس اشاره به نقلاب اسلامی ایران و موقعیت آن در جهان و تبیین چشم انداز آینده‌ای روشن برای ایران اسلامی با اجرای طرح «تعادل و توسعه»،و در نهایت نتیجه گیری آمده است.

سوال اصلی تحقیق:

چگونه می توان با اعمال « تعادل و توسعه» در منشور زندگی خود راهی بسوی حیلت طیبه در ایران ۱۴۰۰(ه ش) برد؟

سوالات فرعی :

۱ – تعالی و ارتقاء جان آدمی به حیات طیبه الهی با ایجاد « تعادل» فردی در بستر «تعامل»جمعی چگونه امکان دارد؟      ۲ – بحث و بررسی جنبه‌های عرفانی «تعادل و توسعه» بعنوان دو راهبرد «حیات طیبه »الهی در متون عرفانی؟      ۳ – «تعادل» در مبدا،مسیر و مقصد چگونه می باشد؟

۴ – چگونه می توان «حیات طیبه» را در لحظه لحظه این دنیا تجربه نمود؟    ۵ – چگونه می توان از« تعادل» با « تعامل» تا « تعالی» سیر نمود؟        ۶ – معنای « توسعه» در اسلام و عرفان چیست؟

۷ – رشد و « توسعه » انسان چگونه میسر است؟   ۸ – « حیات طیبه» الهی شامل جه افرادی می شود؟

فرضیه: تعادل و توسعه ارزشهای اخلاقی و معنوی موجب تمرکز و ثبات شخصیت انسان می شود، بافاصله منطقی با حوادث و وقایع گریز ناپذیر عصر ارتباطات ، قدرت انتخاب و میزان تصمیمهای آگاهانه در مقابل واکنشهای غریزی انسان تقویت شده و تعادل و توسعه معنایی و معنوی انسانها، نقطه مبنا و مسیر ومقصد حیات طیبه ایران ۱۴۰۰ به شمار می رود.

محدودیتهای تحقیق:

۱ – دشواری دسترسی به مفاهیم «تعادل و توسعه» در متون اصیل عرفانی بدلیل نو بودن و امروزی بودن این واژه‌ها و عدم اشاره مستقیم به آنها ،موجب شد تا با مطالعه خط به خط متون ،اوقات بسیار زیادی سپری گردد.

۲-دشواری گردآوری اطلاعات بدلیل مطالعه کلمه به کلمه و خط به خط متون عرفانی.

۳- دشواری در تطابق واژه‌ای مرتبط عرفانی کهن به نثر امروزی .

تعاریف لغوی و اصطلاحی

تعادل در لغتنامه دکتر محمدمعین یعنی با هم برابر شدن، راست آمدن، همتا بودن. هنگامی جسمی در حال تعادل است که نتیجه همه نیروهای وارد بر آن صفر باشد. در اجسام متکی تا وقتی که خط قائم از مرکز ثقل آن‌ها داخل سطح اتکا باشد، جسم به حال تعادل خواهد ماند. تعادل بر وزن تفاعل و ریشه‌اش عدل است.

عدل

عدل سبب زندگانی است. (العدل حیاه)- عدل و داد باعث افزایش انسانیت است. (العدل فضیله الانسان)- ملاک کارها عدل وداد است. (العدل ملاک)- عدل احکام را زنده کننده است. (العدل حیاه الاحکام)- عدل اصلاح کننده کار بشر است. (العدل یصلح البریه)- عدل نگه دارنده ملت است. (العدل قوام الرعیه)- عدل اساس پایداری مردم است. (العدل قوام البریه)- عدل نیرومندترین بنیان است. (العدل اقوی اساس)- عدل و داد برترین روش  است. (العدل افضل السجیه)- عدل سر و ریشه ایمان و گردآورنده نیکی و احسان است. (العدل رأس الایمان و جماع الاحسان) [۱]

عدل به معنای میل و مشتق از عدل به معنای مال است.[۲] و در اصطلاح عبارت است  امری متوسط بین افراط و تفریط. و گفته‌اند عدل مصدر است به معنی عدالت و آن اعتدال و استقامت و میل به حق است.[۳]

عدل نهادن هر چیزی است به جای خود. العدل شدید العقاب ذی الطول صفت حق است. عقوبت او ایجاب جناح خوف کند  و فضل و عدلش ایجاب جناح رجا و امید.

عدل در اخلاق عبارت است از امری که میان دو طرف افراط و تفریط باشد.

عدلش آراسته جهان چون ارم                           هم به انصاف و هم به جود و کرم     (عراقی )

چون دور فلک یکسره بر منهج عدل است           خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل   (حافظ)

احمد بن عاصم انطاکی گفت: عدل دو قسم است: عدلی است ظاهر میان تو و میان خلق و عدلی است باطن میان تو و حق تعالی و طریق عدل استقامت است و طریق فضل طریق فضیلت است. گفت: ما دین خدای تعالی  مبتنی بر سه رکن یافتیم: بر حق و بر عدل و بر صدق، حق بر جوارح است  و عدل بر قلوب و صدق بر عقل.[۴]

در کشف الاسرار ذیل آیه (ان الله یأمر بالعدل والاحسان) آمده است عدل اعتدال دل است با حق و احسان معاملت است بر دیدار حق. [۵]

الله تعالی بنده را به عدل می‌فرماید در معاملت با حق و درمعاملت با خلق و در معاملت با نفس، معالمت با حق به اعتراف است و معاملت با خلق به انصاف است و معاملت با نفس به خلاف است، با حق موافقت باید و باخلق مناصحت و با نفس مخالفت.[۶]

ابوبکر کتانی گفت: ما دین خدای تعالی بر سه رکن یافتیم: بر حق، برعدل و بر صدق. حق بر جوارح است و عدل بر قلوب و صدق بر عقل. یعنی حق جز به ظاهر نتوان دید و عدل بر دل است و قسمت به عدل دل تواند کرد بحسب هر یکی و صدق به عقل تعلق دارد که فردا از صدق سؤال کنند عاقلان را کنند.[۷] عدل در لغت استقامت است و در شریعت عبارت است از استقامت بر طرق حق، به اجتناب از آنچه که از نظر دینی ممنوع و نهی شده است.

عدل، نهادن هر چیزی به جای خود است. [۸] بقای عالم منوط و متعلق به عدل است که «بالعدل قامت السموات و الارض». و عدل دو نوع است یکی صوری و آن، آن است که قوت عامله به آن تمام شود، چه نفس را دو قوه است عالمه و عامله. اما عالمه به عقل و خرد کامل گردد، و عامله به عدل و راستی تمام گردد و این عدل امری است نسبی و صفتی اضافی که در نهاد همه کس باید باشد از پادشاه تا رعیت و از خاص تا عام. دوم  معنوی و آن، آن است که سالک در مقام قلب مستقیم شود.

در مثنوی عدل عبارت است از نهادن هر چیزی به جای خود و همه کس باید آن را دارا شود تا به راحتی زندگی کند و روی رستگاری بیند. و سالک هم باید در طی طریقت با تمام وجود به عدل گراید و از افراط و تفریط در امور خاصه قوای بشری خود بپرهیزد تا بتواند این راه بی زنهار عشق را به سلامت بگذراند. مدار هستی بر عدل است. و گردش زمین و افلاک و آنچه در آن پدید می‌آید به میزان عدل سنجیده شده است، رستگاری بشر نیز به مراعات این قانون ازلی است تا جسما و روحا سالم ماند و رستگار گردد.[۹]

خاک امین و هرچه در وی کاشتی                بی خیانت جنس آن برداشتی

این امانت زان امانت یافتست                     کافتاب عدل بر وی تافتست

معنای اعتدال

مفهوم قرآنی و دینی عدل، اعتدال است،یعنی میانه‌روی و میانه حال بودن درهر چیزی. نسفی گوید در مزاج‌ها باید گفت: قریب به اعتدال، چون اعتدال حقیقی وجود ندارد. در شرح گلشن راز اعتدال را هم در ظاهر و هم در باطن از محسنات به حساب آورده و گفته است:[۱۰]

ظهور نیکویی در اعتدالست                عدالت جسم را اقصی الکمالست

که چون ظهور نیکویی و حسن در اعتدال و حد وسط است، در فضایل و کمالات اخلاقی و مزاج طبیعی در عبادات و ایمان و همه چیز دیگر هم اعتدال حسن است. زیرا که هرگاه که انسان به فضایل ملکات مکارم اخلاق متحقق شد حسن و نیکویی در باطن و ظاهر او ظهور می‌یابد، در باطن معرفت که حسن نفس است و آرایش آن که ایمان است پیدا می‌آید و در ظاهر عبادت و طاعت که حسن بدن است و آرایش آن که دین اسلام است ظاهر می‌شود. پس هر آینه ظهور حسن و نیکویی ظاهر و باطن منوط به اعتدال باشد، عدالت جسم را اقصی الکمال است چو عدالت مساوات است و مساوات بی اعتبار وحدت صورت نمی‌بندد پس غایت کمال اجسام آن باشد که اجزای متباعده متضاده ایشان متقارب و متسالم شوند و ماده و صورت ایشان به واسطه تصغر و تماس متداخل گردند و تضاد کیفیات هر یک کسر و انکسار یابد و با هم متحد شوند و صورت وحدانی به ظهور آید و آن صورت وحدانی عدالت است که در مرکب به صورت بسیطی پیدا آمده است.[۱۱]



[۱] – هریسی تبریزی المسکن ، حسن ،غررالحکم و دررالکلم ، ج دوم، مترجم محمد علی انصاری ،صص ۵۰۳- ۴۷۷

[۲] – نوربخش،جواد، فرهنگ اصطلاحات تصوف، ج۸ ، ص ۴۹

[۳] – گوهرین،سیدصادق، شرح اصطلاحات تصوف ، ص۷۹

[۴] – عطارنیشابوری، شیخ فریدالدین، تذکره الاولیاء، ، ص۵۶۹

[۵] – میبدی،ابوالفضل رشیدالدین ،کشف الاسرارو عده الابرار،جزء ۱۴، ص۴۵۲

[۶] – همان، ج ۵، ص۴۵۱

[۷] – عطارنیشابوری، شیخ فریدالدین ،تذکره الاولیاء، ص۵۶۹

[۸] – جلابی هجویری غزنوی، ابوالحسن علی بن عثمان، کشف المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، چاپ ششم، تهران، طهوری، ۱۳۷۸، ص ۵۰۱

[۹] – گوهرین،صادق، شرح اصطلاحات تصوف، ج۸ ، ص ۸۱

[۱۰] – نسفی، عبدالعزیز محمد، انسان کامل، با کوشش ماریژان موله، تهران، طهوری، ۱۳۷۹، ص ۲۶۵

[۱۱] – لاهیجی،محمد فیاض،مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص۴۷۴

120,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله چگونه ورزش کنیم
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.