مقاله طبیعت در ادبیات فارسی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله طبیعت در ادبیات فارسی

تعداد صفحات : ۶۸

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

علاقه به طبیعت به دوره خاصی از زندگی مربوط نمی شود، بلکه افراد در هر دوره از زندگی از طبیعت نوعی برداشت می کند. در رابطه با این موضوع و صور خیال و برداشت های شاعران از طبیعت دسته بندی های گوناگونی را می توان انجام دادو همچنین عواملی که در برداشت از طبیعت موثر است عبارت است از نژاد، طبقه، آب و هوا، وضع زندگی و جایگاه اجتماعی هر فرد و همین طور اجتماعی که در آن زندگی می کند. و همچنین نوع نگاه شاعر, دوره و زمان زندگی و مسا‌‌ئل اقتصادی وسیاسی و… یا برداشت از طبیعت باعث ایجاد این تفاوتها شده است. برای بیشتر آشنا شدن با این تغییرات در ابتدا به صورت کلی ادوار شعر فارسی و نوع سبکهای بوجود آمده توضیحات مختصری داده خواهد شد و در ادامه به بحث موردی در رابطه با نوع نگاه شاعرانی که بیشترین تاثیراز طبیعت در اشعار آنها دیده می شود می پردازیم .

به نظر می رسد سه گونه طبیعت گرایی در بین شاعران رواج داشته است :

الف. طبیعت گرایی تقلیدی : در این نوع شعر شاعر از طبیعت گرایان دیگر تقلید می کند که نمونه بارز آن شعر برخی از شاعران سده های آغازین است که تقلید از تصویر سازیهای شاعران عرب  است و توصیف ” اطلال” و “دمن” و بیابان و کاروان شتران و … نمونه هایی که نه با محیط زیست و نحوه زندگی شاعر منطبق بود و نه شاعر آن منظره ها را دیده بود. همین طور درشعر برخی از شاعران این روزگار، که بی آن که با طبیعت آشنا باشند و حتی شناختی مختصر  از طبیعت و جلوه های گوناگون آن داشته باشند، به تقلید ا زشاعران طبیعت گرا از روستا و پدیده‌‌های طبیعت دم می زنند.

ب. طبیعت گرایی توصیفی : در این نوع، شاعر خواه معاصر باشد و خواه گذشته در مقابل پدیده طبیعی می ایستد و مثل گزارشگری آنچه را که می بیند وصف می کند. این وصفها گاهی بسیار دقیق است و حاکی از دقت نظر شاعر، اما به هر حال وصف است و از حد وصف تجاوز نمی‌کند.

طبیعت گرایی تالیفی یا تاویلی : در این نوع شاعر با طبیعت است، خواه به گونه تالیفی یعنی دوست بودن و الفت داشتن و خواه به گونه تاویلی یعنی تعبیر و تفسیر کردن. از این رو نمی توان گفت شاعر آنچنان با طبیعت در آمیخته است که خود را ا زآن جدا تصور نمی کند و هم از پدیده‌های طبیعت برای بیان رساتر منظور خود کمک می طلبد. گاهی از پدیده ای به عنوان نماد استفاده می کند و گاهی به عنوان تمثیل. گاهی پدیده ای را چنان گسترش می دهد و به گونه ای عام مطرح می کند که جامعه یا جامعه هایی را در بر می گیرد و به صورت مثل در می آید و به مناسبت بر زبان جاری می شود.

شاعری که این گونه به طبیعت می نگرد نه تنها با شکل ظاهری بلکه با اجزای طبیعت و کارکرد گوناگون پدیده های  آن آشنا هست. و گاهی. حتی. مفهوم نمادین و فولکوریک هر پدیده را نیز می‌شناسد و به هنگام از آن در ارتقای زبان وبیان شعری خود استفاده می کند.

یکی از نمونه های درخشان،‌ شاعر بزرگ معاصر نیما یوشیج است. او که می گوید،‌ سالهای کودکیش «در بین شبانان و ایلخی بانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق و قشلاق می کنند و شب بالای کوهها ساعات طولانی با هم به دور آتش جمع می شوند»، در نوجوانی برای ادامه تحصیل به تهران می آید، و هر چند سالهایی از عمر را در شهرهای شمالی می گذراند، اما بیشترین سالهای عمرش را در تهران سپری می کند. تصویرهایی از طبیعت که در شعر نیما دیده می شود، از آن نوع نیست که مسافری در طول سفر به حافظه می سپارد، بلکه حاکی از آن است که شاعر با طبیعت زیسته و سالهایی از عمر را به تامل و کاوش در اجزای طبیعت اختصاص داده است.و به این نتیجه رسید که علاقه به طبیعت در آدمی که سالهای کودکی و نوجوانی را در متن طبیعت سپری کرده‌، برجسته تر و بارزتر است.

واژه های کلیدی: طبیعت، شاعران، سبک خراسانی ، سبک عراقی، سبک هندی ، سبک نو ، عناصر طبیعت ، صورخیال،شاهنامه، شعر فرخی، منوچهری ، اسدی طوسی، شعر عنصری ، اشعار مولوی ، شعر نیما یوشیج، طبیعت گرایی تقلیدی، طبیعت گرایی توصیفی، طبیعت گرایی تالیفی

فهرست مطالب

مقدمه :    ۱
ادوار شعر فارسی    ۴
شعر ایران از آغاز تا قرن ششم هجری    ۴
مختصات فکری سبک خراسانی    ۵
شعر پارسی از قرن ششم تا قرن یازدهم :    ۵
سبک آذربایجانی    ۶
قرن ششم (شعرعرفانی)    ۷
سبک هندی    ۷
عناصر طبیعت در صور خیال    ۸
خصایص عمومی عناصر طبیعت درصورخیال (عصرمنوچهری و فخر الدین گرگانی) ۴۰۰ تا۴۵۰ هجری    ۱۵
خصایص عمومی عناصر طبیعت در صور خیال( عناصر معنوی شعر) ۵۰۰ تا۶۰۰    ۱۹
طبیعت در شاهنامه    ۲۲
طبیعت در شعر فرخی    ۲۶
طبیعت در شعر منوچهری    ۲۸
طبیعت در شعر اسدی طوسی    ۳۱
همدلی با طبیعت در شعر دقیقی    ۳۲
طبیعت در شعر عنصری    ۳۴
تصاویر مربوط به طبیعت در شعر قطران تبریزی    ۳۶
عناصر طبیعت در اشعار مولوی    ۳۸
خیالبندی خورشید    ۳۸
خیالبندی آب    ۴۰
صور خیال باغ    ۴۲
طبیعت در شعر نیما یوشیج    ۴۵
مقایسه    ۴۷
مقایسه تصاویر ابر در شعر منوچهری و فرخی    ۴۷
مقایسه توصیف ابر در شعر فرخی و مسعود سعد    ۴۸
مقایسه هماهنگی تصویرها    ۴۹
مقایسه حرکت وایستایی در صور خیال    ۵۴
مقایسه عنصر رنگ و مساله حسامیزی    ۵۷
مسئله تشخیص    ۵۹
جمع بندی    ۶۰
منابع و مآخذ:    ۶۳

منابع و مآخذ:

براهنی.رضا.طلا درمس(درشعروشاعری). زریاب؛ ۱۳۸۰

حاکمی. اسماعیل. برگزیده اشعاررودکی. منوچهری. اساطیر؛۱۳۷۶

سید. جعفر. خلاصه سبک شناسی انواع شعر پارسی. تربیت؛ ۱۳۷۶

شاه حسینی. مهری. طبیعت و شعر در گفتگو با شاعران. کتاب مهناز؛ ۱۳۸۰

شفیعی کدکنی. محمدرضا. صور خیال درشعرفارسی. موسسه انتشارات آگاه؛ ۱۳۷۰

شمیسا. سیروس. سبک شناسی. طلوع فجر اندیشه؛ ۱۳۸۱

شیمل. آنه ماری. شکوه شمس(سیری درآثاروافکارمولاناجلال الدین رومی. شرکت انتشارات علمی وفرهنگی؛ ۱۳۷۱

طالبیان. یحیی. صور خیال در شعر شاعران سبک خراسانی. عمادکرمانی؛ ۱۳۷۹

نوبخت. ایرج. نظم ونثرپارسی در زمینه اجتماعی(ازآغازتانهضت مشروطه).ربیع؛ ۱۳۷۳

مولوی. جلال الدین.کلیات دیوان شمس. تدوین محمدحسین فروزانفر. بهزاد

مقدمه :

طبیعت از ابتدا تا امروز همواره یکی از خاستگاه ها و سرچشمه های هنر بوده است. نقاشی مثلا”، از مینیاتورهای چینی و ژاپنی و نقاشی های هندسی آنها بگیریم تا نقاشی ها و مینیاتورهای عصر تیموری و صفوی و تا منظره سازی های نقاشان قرن هفدهم و هجدهم و اوائل قرن نوزدهم مثل “‌‌ترنر ” و ” کانستبل ” و تا نقاشان امپرسیونیست ون گوگ، گوگن،‌‌ مونه،‌ پیسارو و نیز امروزکه در کنار مکاتب گوناگون قرن بیستم آثاری هست که به صورتی نو از طبیعت مایه می گیرد. یا حتی در موسیقی که هنری است شنیداری و در وهله اول چنین به نظر می رسد که با طبیعت هیچ ارتباطش نیست. در صورتی که بسیاری از آثار معروف آهنگسازان نامدار جهان خاستگاهی طبیعی دارد. امثال سمفونی” پاستورال” بتهوون یا”در یچه قوی” چایکوفسکی یـــــا”چهارفصل” ویدالدی، که هر کدام به نحوی بر اثر تاثیر ویژه آهنگساز از طبیعت آفریده شده‌اند و از همه بارزتر در هنر شعر، که نمونه ها و نشانه های آن را از قدیم ترین ایام تا کنون، در آثار منظوم و شاعرانه همه کشورهای جهان می توان دید. از ترانه ها و شعرهای “سافو “و “‌بیلی تیس ” در سرزمین سرسبز و سواحل جادویی یونان بگیرید تا شاعران جاهلی عرب مثلا” ” امرء القیس ” در بیابانهای پر از « ربع و اطلال و دمن » یا تغزلات آغاز قصاید قصیده سرایان قرون پنجم و ششم، مثلا” ” فرخی ” و ” ازرقی ” و ” خاقانی ” و به ویژه ” منوچهری ” که اصلا” شاعر طبیعت نام گرفته است. تا کلا” همه شاعران رمانتیک قرن نوزدهم سراسر اروپا که دیگر زمینه اصلی و چشم انداز غالب آثار شعر آنها طبیعت رنگارنگ و رویایی است امثال ” لامارتین “، “‌ هوگو “، ” موسه “، “‌ هاینه “، ” بایرون ” و بسیاری دیگر، و تا شاعران امروز، مثلا”سن ژون پرس” و رابطه او با دریا و “رابرت فراست” و رابطه او با صحرا و جنگل یا “نیما”‌ و طبیعت مازندران یا “نرودا” که حتی به اجزای طبیعت نیز به چشم اعضای محبوب خود نگاه می کند.

و جز اینان، شاعران دیگر هم. که البته مستقیما”‌ با طبیعت صرف روبه‌رو نیستند. یعنی صرف وصف طبیعت را در شعر آنان نمی توان دید، ولی آنها نیز به نحوی با طبیعت در آمیخته اند و در اشعار آنها، تصویرهای گوناگون طبیعت در حکم ما به ازاء های بیان اندیشه های آنهاست. و البته شاعرانی بوده اند و هستند که مطلقا” با طبیعت سر و کار نداشته اند و طبیعت همواره در حاشیه شعر آنها و در حقیقت تحت ااشعاع دور پروازهای تخیل و تفکر آنها بوده است. مثلاً “فردوسی”‌‌ و “مولوی” و “حافظ” یا “دانته” و “شکسپیر” و “گوته”‌. (طبیعت وشعر در گفتگو باشاعران شاه حسینی،۸۷ و۸۸)

شاید بتوان گفت که در یک دوره از تاریخ، همه انسانها شاعر بوده اند، در آن دوره ای که از رویدادهای عادی طبیعت در شگفت می شدند و هر نوع ادراک حسی از محیط برای آنها تازگی داشت، حیرت آور بود و نام نهادن بر اشیاء خود الهام شعری بود. دیدن صاعقه، با احساس جریان رودخانه و سقوط برگها بدون هیچگونه نسبتی با زندگی انسان، خودبخود تجربه ابتدایی و بیداری شعری و شعوری بود.کشف هر یک از قوانین طبیعت، خود نوعی بیداری است، نوعی تجربه است، نوعی شعر است.

اشعار پر شور بزرگترین شاعر عبری، با تصویرهای وام گرفته از پرستندگان مشرک طبیعت که آنها را احاطه کرده بودند یا در دوران تبعید از دیاری به دیار دیگر می دیدند، سر زده است. در این شعرها هر نمود طبیعت، زنده به نظر می آید، چنان که در اشعار رمی، یونانی، مصری، بابلی و هندی. در ادب (ادبیات) بدوی هندی و در تصاویر اشعار چینی و ژاپنی، طبیعت به مثابه یک کل عظیم خدایی شده، جلوه می کند و در صورتهای جلوه، گر چه در مواردی گوناگون است،‌‌ اما به اشکال مشابه اشارت دارد. (طبیعت وشعر در گفتگو با شاعران شاه حسینی.۶۲)

اولین بار که ادراک نسبی میان عنصری از طبیعت با عنصری دیگر از طبیعت یا زندگی بوجود می‌آید، آن نخستین ادارک کننده نسبت به آن تجربه یا بیداری، شاعر است و آنکه بار دیگر از آن تجربه به همانگونه سخن بگوید، در حقیقت از آگاهی خویش نسبت به آن بیداری اولی سخن گفته است.(طلا در مس، در شعر و شاعری براهنی )

ژراردونروال که می گوید : «آنکه برای نخستین بار روی خوب را به گل تشبیه کرد، شاعر است و دیگران مقلد او».

امروز ناقدان معاصر، بر اساس همین عقیده، می کوشند که شعر را وهنر را تجربه انسان بنامند و قدیمی‌ترین کسی که از شعر به عنوان تجربه یاد کرده است، یکی از ناقدان اسلامی، یعنی ابن اثیر است که در کتاب الاستدراک (۱) از ارتباط شعر و تجربه سخن گفته است و در اروپا امیل زولا این تعبیر را رواج داده است.

تجربه شعری چیزی نیست که حاصل  اراده شاعر باشد، بلکه یک رویداد روحی است که ناآگاه در ضمیر او انعکاس می یابد، مجموعه ای از حوادث زندگی اوست، به گفته الیوت : خواندن کتاب اسپیوزا وصدای ماشین تایپ و بوی غذایی که برای شام در حال پخته شدن است، همه اینها ممکن است تجربه یک لحظه باشد.

از آنجا که هر کسی در زندگی خاص خود تجربه هایی ویژه خویش دارد، طبعا” صور خیال او نیز دارای مشخصاتی است و شیوه خاصی دارد که ویژه خود اوست و نوع تصاویر هر شاعر صاحب اسلوب و صاحب شخصیتی بیش و کم اختصاصی اوست و آنها که شخصیت مستقل شعری ندارند، اغلب از رهگذر اخذ و سرقت در خیالهای شعری دیگران آثاری بوجود می آورند. (کدکنی. صور خیال در شعر فارسی)

در رابطه با این موضوع و صور خیال و برداشت های شاعران از طبیعت دسته بندی های گوناگونی را می توان انجام دادو همانطور که در ادامه مطالب آورده خواهد شد نوع نگاه شاعر, دوره و زمان زندگی و مسا‌‌ئل اقتصادی وسیاسی و… یا برداشت از طبیعت باعث ایجاد این تفاوتها شده است. برای بیشتر آشنا شدن با این تغییرات در ابتدا به صورت کلی ادوار شعر فارسی و نوع سبکهای بوجود آمده توضیحات مختصری داده خواهد شد و در ادامه به بحث موردی در رابطه با نوع نگاه شاعرانی که بیشترین تاثیراز طبیعت در اشعار آنها دیده می شود می پردازیم : (ابن  اثیر. الاستدراک فی الرد علی رساله ابن الدهان، مصر ۱۹۵۸ ص ۱۷ مقدمه.)

ادوار شعر فارسی

ادوار شعر فارسی بنا به آنچه معمول است به صورت زیر تقسیم شده است :

سبک خراسانی، نیمه دوم قرن سوم، قرن چهارم و قرن پنجم

سبک حد واسط یا دوره سلجوقی، قرن ششم

سبک عراقی، قرن هفتم، هشتم و نهم

سبک حد واسط یا مکتب وقوع و واسوخت، قرن دهم

سبک هندی، قرن یازده و نیمه اول دوازده

دوره بازگشت، اواسط قرن دوازده تا پایان قرن سیزدهم

سبک حد واسط یا دوران مشروطیت، نیمه اول قرن چهاردهم

سبک نو، از نیمه دوم قرن چهاردهم به بعد (خلاصه سبک شناسی شعر فارسی، سید)

شعر ایران از آغاز تا قرن ششم هجری

در شعر پارسی این دوره که به سبک خراسانی یا ترکستانی معروف شده است معمولترین قالب شعری قصیده و مثنوی است و از نظر محتوانوع غالب در مثنوی حماسه است ودر قصیده مدح وستایش و وصف طبیعت است وهجو که مسائل اجتماعی و عواطف شخصی شاعر است رادرآن راهی نیست. در این دوره شاهنامه های منظومی چون شاهنامه دقیقی، گرشاسبنامه اسدی توسی، شاهنامه فردوسی و… تالیف شد. ( نوبخت. نظم ونثر پارسی در زمینه اجتماعی)

مختصات فکری سبک خراسانی

شعر این دوره شعری شاد و پر نشاط است و از محیط های اشرافی و گردش و تفریح و باغ و بزم سخن می گوید و دلایل آن یکی روحیه ایرانیان کهن و دوم زندگی شاعران بود که صله های گران می گرفتند و مرفه می زیستند و به دربارها رفت و آمد داشتند. با این همه از پند و اندرز و موعظه خالی نیست. روحیه حماسی بر اشعار این دوره حاکم است برونگراست و هرچند دقایق امور عینی را وصف می کند اما با دنیای درون و احساسات و عواطف و هیجان ها و مسائل روحی سر و کار ندارد. توصیف آنقدر غنی است و از جزئیات طبیعت از قبیل انواع گلها و پرنده ها و باغها و می و مطرب و باده انداختن و برف و تیغ و رنگین کمان توصیفات دقیقی شده است. عینی بودن شعر سبب شده است که شاعران به توصیف جزئیات طبیعت بپردازند و شیوه آنها در این زمینه تشبیه مرکب و تشبیه تفصیلی (تشبیه حماسی) است. (سبک شناسی، شمیسا)

شاعران معروف این دوره رودکی، فردوسی، عنصری، فرخی، منوچهری و ناصر خسرو هستند.

شعر پارسی از قرن ششم تا قرن یازدهم :

درسال ۶۱۶ هجری مغولان بر ایران تاختند وچون آوار بر سر ایران فرود آمدند وتمدن ایران را به تباهی کشاندند آواره گی مداحان آوازه جو بیشتر شد این آواره گی آنان را با ناکامی ها و تباهی های جامعه آشنا کردو تلخکام و نومید و خیال بافشان ساخت شاعران که دیگر به ندرت خادم خان و امیری مقتدر بودند از الفاظ و معانی رسمی و زبان تشریفاتی آزاد شدند و به جای مفاهیم قالبی گذشته به درد دل پرداختند و به جای قصیده و قطعه که مفهوم ها را منظم و منطقی بیان می کرد متناسب با اوضاع واحوال پریشان روزگار به غزل و رباعی که فاقد تسلسل معانی است توسل جستند. مثنوی های حماسی، جای به مثنویهای روایی تغزلی، عرفانی و اخلاقی داد. نابسامانی ها در ادبیات غزل هم رخ نمود به طوری که هرچه از دوران حمله مغول پیش تر می رویم ابیات غزل مستقل تر می شود که اوج آن را در غزلهای حافظ می بینیم. حافظ خود به آن نظم پریشان می گوید. به جز آن دامنه زیبایی شناسی در غزل سبک عراقی گسترده شد. در کنار عناصری چون کمان ابرو و کمند زلف و ترک غارتگر و… که زمینه های اجتماعی آن در چپاولگری های هلاکویی و تیموری وجود داشت عناصر زیبایی شناسی برگرفته از طبیعت هم جای گرفت. شاعر زیبایی گلزار و آب و رنگ ارغوان را در چهره یار دید گل و سنبل و سرو و بوستان و پرندگان و آهوان و حالات آنها به جای آن که در تشبیت قصیده جای بگیرد وسیله ای شد برای وصف معشوق.

در این دوره عناصر زیبایی شناسی مدام در حال دگرگونی است شاعر دیگر به کمند زلف قانع نیست از موی پیچش آن را می بیند و از ابرو اشارتهای ابرو را.

در دوره مورد بحث (سبک عراقی) غزل عاشقانه و عارفانه در کنار هم می زیستند و یکدیگر تاثیر می گذاردند. هم عاشقان معشوق مجازی از تعبیرات عارفانه سود می جستند و هم شعرای عارف تعابیر مجازی را به طور نمادین برای بیان مقصود به کار می بردند. با آغاز نمادگرایی عرفانی در شعر عناصر زیبایی شناسی یاد شده به صورت نمادهای اسطوره ای جاودانه در آمد. کمند موی نماد عالم کثرت شد و خال که از اسباب حسن بود به عالم وحدت تعالی یافت و نمونه های دیگر از این دست. آن گاه عشق مجازی و حقیقی به هم پیوند خورد و شاعر عارف جلوه معشوق ازلی را در جمال معشوق زمینی دید و به آن تعبیر معروف ماه را در طشت خانه به تماشا ایستاد این ویژه گی سبب شده است که در بسیاری از غزلیات این دوره ,بدون آشنایی با جهان بینی شاعر نمی توان خط قاطعی بین آن دو کشید. (نوبخت. نظم ونثر پارسی در زمینه اجتماعی)

سبک آذربایجانی

به طور کلی از نظر تحول در فکر و مختصات ادبی شعر سبک آذربایجانی در اوج روند تکامل شعری قرن ششم قرار دارد. در شعر سبک آذربایجانی از نظر فکری فاضل نمایی و اشاره به علوم مختلف، تعلیمات گوناگون از جمله به آداب و رسوم مسیحیت (آران همجوار با ارمنستان)، اشاره به فولکور و عقاید عامیانه از جمله طب و نجوم و جانور شناسی عامیانه مطرح است به نحوی که شعر این مکتب غالب محتاج به شرح و تفسیراست. لحن حماسی در شعر این دوره تبدیل به مفاخره شده است و شاعران این مکتب معمولا درستایش خود داد سخن داده اند. شاعران دیگر را قبول ندارند و هجو می کنند و هم چنین نوعی عرفان نزدیک به شرع از نوع عرفان سنایی در اشعار این مکتب هست. دیگر از ممیزات فکری شعر این مکتب ایران دوستی و توجه به معارف ایران باستان است چنان که خاقانی در قصیده ایوان مدائن از مجد و عظمت گذشته ایران یاد کرده است و نظامی متهم به طرفداری از آیین گران و مجوسان بوده است.

نمونه کامل اشعار این مکتب را در قصیده دردیوان خاقانی ودر مثنوی در آثار نظامی می توان جست.(سبک شناسی، شمیسا)

65,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله عشق در ادبیات
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.