تحقیق پست مدرنیسم و هنرهای تجسمی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

تحقیق  پست مدرنیسم و هنرهای تجسمی

تعداد صفحات : ۵۷

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

این تحقیق از سه فصل با عناوین

فصل اول: پست مدرنیسم: درباره پست مدرنیسم تاکنون نظریات متفاوتی از سوی نظریه‌‌پردازان این مقوله ارائه شده است اما نکته مهم در این میان این است که تقریباً همه این نظریات یک نقطه مشترک با هم دارند و آن اینک پست مدرن را نمی‌توان پدیده‌ای کاملاً متمایز از مدرنیته دانست و در حقیقت ریشه‌های اصلی آنرا می‌توان در اندیشه تجدد اولیه یافت.

 اندیشه اساسی این است که تجدد بعنوان طرحی نو و بی‌سابه و در عین حال طراحی ناتمام است و فراتجدد گاهی دیگر در راه اجرای همان طرح است در شرایطی دیگر.

چیزی که به اسم موقعیت پست مدرن مطرح می‌شود از یک حیث شکوفایی و بالفعل‌شدن برخی از توانایی‌های اساسی نهتفته در پروژه تجدد بوده است و همچنین فهم پست مدرن هم می‌تواند ادامه فهم مدرن اولیه باشد. اگر جوهر آنرا آزادی نه صرفاً به معنی سیاسی آن و انسان شناختی‌اش بلکه به مفهوم معرفت شناختی آن بگیریم. می‌دانیم که مدرنیته پیش از انقلاب فرانسه خوشبین و قائل به آزادی و آگاهی انسان بود هرچند حدود شناخت آدمی را محدود به تجربه می‌کرد.

در این عصر انسان در جلو صحنه ظاهر و آشکار بود. بی‌جهت نیست که از لحاظ تاریخ اندیشه سیاسی مهمترین مفاهیم این دوران عبارتند از: قرارداد اجتماعی، آزادی و حقوق فردی ترقی،خصلت مصنوعی دولت و حتی جامعه ابزاری بودن جهان زیست و جامعه.

فصل دوم: پست مدرنیسم و هنرهای تجسمی: مدرنیسمی که امروزه می‌توان آنرا مدرنیسم کلاسیک نامید در نخستین دهه‌های سده بیستم به شکلهای گوناگونی ظاهر شد و آثاری پدیدآورد که در سنجش با سنت دیرینه نقاشی بویژه در تقابل با واقع‌گرایی و واقع‌نمایی آن بسیار انتزاعی و تحلیل‌گرانه بود.

شکل و ظاهر نقاشی انتزاعی در سنجش با هنر سنتی، بسیار عبوس، زمخت، ناهنجار، و نا پخته بود ورنگ‌آمیزی آن ناشیانه و شلخته‌وار و در یک کلام غیرنقاشانه به نظر می‌آمد. این گرایشهای تازه سبب شد تا بسیاری از معیارها و میثاق‌ها و مهارت‌های سنتی نقاشی کنار نهاده شود و ساختارهای التقاطی به قلمرو هنرهای تجسمی راه پیدا کند.

سازه و ناصر ساختارهای تازه می‌توانست دربرگیرنده هر چی حتی اشیاء و خرت و پرت‌های زندگی روزمره باشد. هنر مدرن، رفته‌رفته پای تکنولوژی را هم به قلمرو خود کشاند. از تکنولوژی در طراحی و نقاشی و سنجش تناسب‌ها بهره گرفت و آنرا بجای مهارتهای هنری نشاند. تا آن زمان طراحی و دریافت تناسب‌ها، به شکلی سنتی در پیوند با کارآزمودگی و دقت چشم و دست هنرمند بود و به اعتبار همین مهارتهاو خودنمایی ها هم بود که همواره در نقاشی به چشم کالایی ارژینال، لوکس و تزئینی و بی‌همتا نگریسته می‌شود ایماژهایی که با تکثیر مکانیکی از طریق چاپ و عکاسی بارها تولید و تکرار می‌شد، ارزشی نداشت و ارزش یکه‌بودن را نمی‌شد به آن نسبت داد.

فصل سوم: آشنایی با چهار نقاش معاصر جهان

تشکیل شده است.

واژه های کلیدی: مدرنیسم، هنرهای تجسمی، مایک‌بیدلو، کارلوماریا ماریانی، دیویدسالی، جنی هولزر

فهرست مطالب

چکیده    ۴
پست مدرنیسم    ۵
حرکت به سوی مدرنیسم    ۵
مدرنیته یا تجدد    ۸
نقدهای وارد بر مدرتیته:    ۱۲
از مدرنیته تا پست مدرن    ۱۳
پست مدرنیته    ۱۵
شکل‌گیری جامعه فراصنعتی در نیمه قرن بیستم    ۲۱
پلورایسم، ایسم‌زمان ما    ۲۳
پست مدرنیسم در هنرهای تجسمی    ۲۹
مؤلفه‌های پست مدرنیسم در هنرهای تجسمی    ۲۹
۱-از آن خود کردن    ۳۱
۲-ویژگی مکانی    ۳۳
۳-کم‌دوامی و ناپایداری    ۳۴
۴-انباشتن    ۳۵
۵-گفتمانی بودن    ۳۶
۶-پیوندگرایی    ۳۷
وضعیت هنر دردوران معاصر    ۳۸
تردید در جزمیات مدرنیته    ۴۱
تمثیل درهنر پست مدرن    ۴۲
فمینیسم    ۴۳
معرفی چهارهنرمند معاصر جهان    ۴۵
۱-مایک‌بیدلو و هنر نقل قول    ۴۵
۲-کارلوماریا ماریانی و پست آوانگادیسم    ۴۸
۳-دیویدسالی- کارگردان صحنه‌های تجسمی    ۴۹
۴-جنی هولزر ، هنرمند رسانه یی    ۵۲
فهرست اسامی و واژه ها    ۵۶

فصل اول

پست مدرنیسم

غرش ملایم راه‌آهن خرناس ماشین بخار زوزه باد در میان سیمهای تلگراف، گویای این واقعیت است … که مغزهای بزرگ زمان در بخش فیزیک، نه در بخش متافیزیک درکارند.

                                                                           « هیومیلر» ۱

حرکت به سوی مدرنیسم

غربی‌ها برای آنکه از قرون وسطی بگذرند و مقولات فکری و صورت زندگی قرون وسطایی را نفی کنند رنسانس را برپا کردند که بازگشتی بود، به میراث کهن یونانی و رومی. جنبش‌های ادبی، هنری، علمی و فلسفی بعد از رنسانس هر یک در برابر مقولات قرون وسطایی به اصطلاح آنتی‌تزی گذاشتند و به این ترتیب تاریخ قرون وسطا جای خود را به تاریخ قرون جدید داد. انسان غربی در برابر تاریخ قرون وسطای خود آگاهانه وضع گرفت و کوشید تا آنرا با ملاک‌های نو خودارزیابی کند و در برابر ملاک‌ها و ارزشها و راه و رسم آن و ضع جدی بگیرد. و از آن نقطه عزیمتی بسازد. اما پای غربی‌ها، که به جاهای دیگر دنیا باز شد مسأله صورت دیگری پیدا کرد: تمدن غرب تمام تمدن‌های دیگر جز خود را نفی کرد اما این نفی برابرنهادن آنتی‌تزی در برابر تز آنها نبود بلکه برافکندن مکانیکی آنها بود. غربی‌ها سرزمینهای مردمان متعلق به تمدنهای دیگر را به زور تصرف کردند و با زور و تحقیر و توهین خود، روح و جسم آن مردمان را برده خود ساختند. غربی‌ها تمدن‌های دیگر را از ریشه کندند یا خشکاندند و مردم دارای تاریخ و تمدن و گذشته کهن را به مردم بی‌تاریخ بدل کردند و آنها را به نوعی به بدویت بازگرداندند.۲

هنگامی که سفیدپوستان اروپایی به سرزمین امریکا پانهادند بومیان آن سرزمین گفتند:» اینان خدایان‌اند، که از دریا آمده‌اند« ؛ اما سفیدپوستان آن مردمان را» وحشی« نامیدند، یعنی مردمانی که به حیوان نزدیکتر‌اند تا به انسان و به همین دلیل هر رفتاری با آنان رواست.۳

در قرون وسطی تمامیت و کمال انسانی در اتحاد با خدای رسیدنی بود اما در دنیای مدرن جایگاه مابعدالطبیعی انسان از دیدگاه مسیحی – یعنی بازگشت از عالم خاکی به عالم روحانی مجرد مطلق – تبدیل به دیدگاه متافیزیکی مدرن شد که، در آن سرمنزل غایی انسان آرمانشهر زمینی تصور شد، بدین معنا که انسان هنگامی که از راه عقل به شناسایی کامل رسیده و خود را از تمامی بندهای طبیعت و تاریخ آزاد کرده باشد وارد یک مرحله‌ی پس- تاریخی می‌شود، که در آن تمامی کشاکش‌ها و تنش‌های میان انسان و طبیعت و انسان و انسان دیگر وجود ندارد. به عبارت دیگر مدرنیته جهت‌گیری در مقابل تمامی نگرش‌ قرون وسطایی به انسان جهان و خداست و امید و آرزو بستن به امکان بازسازی انسان و جهان بر بنیاد عقل و قوه شناسایی انسان و همچنین جابجایی محور هستی از خدا به انسان. در برابر این جمله کتاب مقدس که» خدا انسان را به صورت خود آفرید« فویرباخ آن سخن معروف را گفت که» انسان خدا را به صورت خود آفرید« ؛ یعنی خدا چیزی جز صورت آرمانی انسان از انسان نیست. و این نهایت دید مدرن از  انسان است. در این نگرش که از قرن شانزدهم آغاز شد عوامل مهمی دخالت داشتند مانند کشف قاره‌ی امریکا که بکلی منظره کره زمین را در چشن انسان اروپایی عوض کرد و بعد از انقلاب کپرنیکی که با تغییردادن جای زمین از مرکز عالم به حاشیه‌ی منظومه شمسی و همچنین دریانوردی‌ها و ماجراجوئیهایی که رشد بورژوازی اروپا را به دنبال داشت. در عالم اندیشه نیز رشد جهان‌بینی عقلانی و عقل‌باوری فلسفی و ارائه مدل جهان مکانیکی نیوتنی که امکان شناسایی علمی را بری انسان مطلق می‌کرد و سرانجام انقلاب تکنولوژیک که نشان داد انسان با اراده و قوه شناسایی خود میزان عظیمی برای تصرف در طبیعت دارد و طبیعت بمنزله ماده خاصی است که با آن می‌توان جهانی مناسب با انسان و نیازهای او ساخت. تبلور چنین اندیشه‌ای همین جهان تکنولوژیک است که امروزه ما در آن زندگی می‌کنیم؛ شهرهای مدرن با تمام آنچه در اختیار انسان است؛ با تمامی ابزارها و وسایل و امکانات؛ حتی روشنایی و سرما و گرما همه چیزهای انسان ساخته‌ای هستند به مدد تکنولوژی که خود دستارود انسان است…

تمنای آرمانشهر مدرن در انسان اروپایی انرژی عظیمی را آزاد کرد، زیرا گمان می‌رفت که همراه با پیشرفت بیکران در غلبه بر طبیعت و تاریخ سرانجام بشر به هر گونه کمبود و رنج و درد نیز چیره خواهد شد. حرکت عظیم انسان به سوی فتح طبیعت و شناسایی همه علمکردهای موجود یا ممکن هستی از ویژگیهای مدرنیته است اما از اواخر قرن نوزدهم در این حرکت عظیم و پیامدهای آن تردیدها پیدا شد…

جنگ جهانی اول ودوم و رویدادهای بسیار شوم و هولناکی که اتفاق افتاد نشان داد که این تنها عقل انسانی نیست که در حال پیشرفت است بلکه همپای آن جنونش نیز در حال رشد است تجربه‌ای فاجعه‌بار و شکست خورده همچون نازیسم در آلمان و رژیم بلشویکی در روسیه نشان داد که این امید به پیشرفت  مطلق در مدرنیته چندان مایه و بنیاد درستی نداشته است، از این رو شک و تجدید نظر درباره آن ‎آغاز شد.۱

مدرنیته یا تجدد

تجدد نگاهی جدید که از درون رنسانس و اومانیسم، ناسیونالیسم، پرتستانیسم، انقلاب فرانسه و روشنفکری و عناصری ازهمه این تحولات را در خود درهم آمیخت و وجوه مقابل همه آن تحولات را چون عناصری بیگانه به دور انداخت. مذهب، کلیسا، سنت، فهم و معرفت غیر علمی و غیر عقلی وجوه مقابل و ضد تحولات نامبرده بودند. لیبرالیسم جوهر تجدد بود و اندیشه اصلی آن آزای وخودمختاری فردی و رهایی از هرگونه قیدو بند و هرگونه هویتی دیگر غیر از انسانیت بود.۱

کارل‌گوستاویونگ در مورد انسان مدرن می‌گوید:» صددرصد به حال تعلق داشتن یعنی کاملاً از وجود انسانی خویش خبرداشتن و این نیازمند حداکثر هشیاری ژرف و گسترده؛ حداقل ناهشیاری است. باید این را به روشنی فهمید که صرف زیستن در حال انسا را متجدد نمی‌کند چون اگر چنین وبد همه کسانی که فعلاً زنده‌اند متجدد بودند متجدد تنها آن کس است که از حال کاملاً آگاه است… فقط کسی که در حال به سر می‌برد متجدد به معنای مورد نظر ماست، تنها او هشیاری امروزی را دارد و تنها او می‌فهمد،که شیوه زندگی متناسب سطوح گذشته راهش را سد می‌کند. ارزشها و تلاشهای جهانهای پیشین دیگر علاقه او را جز از نظر تاریخی برنمی‌انگیزد. پس او به مفهوم واقعی » غیرتاریخی« شده‌است و خود را با توده خلق که یکسره در چارچوب سنت زندگی می‌کنند بیگانه کرده است.۲

اما این ارائه‌ی این مفاهیم از انسان- انسان خودمختار رها از هر گونه قید و بند غیرتاریخی. انتخابگر و… – که در اندیشه تجرد اولیه نفس محوری داشت، در مرحله‌ی اجرای این اندیشه نتوانست به صورت تمام و کمال تحقق پیدا کند حسین بشیریه در توضیح علل این مقوله می‌گوید:

( تجدد خود پروژه‌ای خالی از تعارض نبوده است مهمترین تعارض ناشی از این است که در تجدد انسان هم به عنوان سوژه وهم به عنوان ابژه ظاهر می‌گردد: انسان عامل عمل، فاعل مختار، ذهن شناساگر، موجودی مختار، آزاد، خردمند، عالم، توانا، خداگونه، تاریخ‌ساز، ترقی بخش، فارغ از ضروریات دست و پاگیر و غیره است. انسان” فردی” است که باید خالی از هرگونه هویت غیراومانیستی باشد همین انسان بعنوان سوژه بنیانگذار علم و آگاهی ودانش جدید است وخود یکی از موضوعات این علم را تشکیل می‌دهد. بدین سان انسان از سوی دیگر به عنوان ابژه ظاهر می شود و موضوع تعقل خود قرار می‌گیرد. انسان بعنوان سوژه فاعل مختار  فارغ از بند قانون تاریخی، اینک قوانین حاکم بر تاریخ و جامعه خود را کشف می‌کند. جهانی که انسان فعلاً می‌سازد براو احاطه و استیلا می‌یابد عقل ابزاری انسان را همچون موضوع منفعل و ابزار تلقی می‌کند. تکنولوژی سلطه سیاسی بسط می‌یابد. بدین سان دیالکتیک روشنگری معنی می‌یابد. انضباط و جامعه بی‌انضباطی، بروکراسی، جامعه توده‌ای، فردیت منفی، یا به تعبیری” ضدفرد” که نیازمند رهبری و امنیت و استغراق است پیدا می‌شود و انسان بعنوان موضوع گرفتار می شود این دوگانگی بنیادی را می‌توان در بسیاری از فلسفه‌های سیاسی تجدد‌سازی و جاری یافت).۱ (درعرصه تجدد هویتهای جمعی جدیدی پیدا می‌‌شوند که آرمان‌های اصلی تجدد یعنی انسانگرایی، آزادی، و فردگرایی، را خنثی می‌کند. مدرنیته در عصر لیبرالیسم دوران ظهور هویت‌های طبقاتی و هویت‌های ملی است که هویت انسان به عنوان انسان را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهند. بعبارت دیگر پیدایش هویت‌های ملی و طبقاتی به معنای محدودسازی اساسی طرح تجدد است. بااین حال به رغم تغایر ناسیونالیسم و هویت طبقاتی با پروژه اولیه  تجدد این دو بعنوان ابزار تحقق و جزء جدایی‌ناپذیر آن تلقی شده‌اند. گذار از اومانیسم به ناسیونالیسم و از حقوق فردی به حقوق ملی بیانگر دگردیسی بنیادینی است که عصر تجدد را از اندیشه تجدد می‌گسلد. اندیشه برایری و آزادی منفی در مقابل مسأله اجتماعی و نابرابری طبقاتی رنگ باخت و دگرگون شد و در نتیجه زمینه پیدایش” آزادی مثبت” ، دخالت دولت در اقتصاد و دولت اقتدارطلب را فراهم آورد. تجدد لیبرال که مبتنی بر آرمانهای استقلال و خودمختاری فردی، اومانیسم، خودجویی و خودسازی و خودیابی بود، بدین سان مواجه با موانع عمده‌ای گردید.)۲ این تحولات سبب شد که رفته‌رفته تجدد لیبرالی جای خود را به تجدد سازمان یافته بدهد در این زمان هویت‌های طبقاتی و ملی شکل گرفت و دولت دوباره مرکزیت قدرت را در دست گرفت.

آن قدرت شبه کلیسای جدید۳ … همراه با آن عقلانیت قدرت مدار ویژگی مرحله دوم تجدد یعنی تجدد سازمان یافته‌ای شد که در عصر دولت رفاهی، کورپوراتیسم، استالینیسم، فاشیسم، و نازیسم ظاهر شد. همه چیز در این عصر سازمان یافته شد. از سرمایه‌داری سازمان یافته تا دولت سازمان یافته و بروکراتیک ازعلم سازمان یافته و سیستمی تا جامعه و جمعیت سازمان یافته وکنترل وسازماندهی اجتماعی. دولت‌های این عصر همگی مبتنی بر هویت‌های طبقاتی و ملی و قومی استوار بود هویت‌هایی که ازآرمان تجدد اولیه فاصله بسیاری گرفت …) ۴ همچنین مفهوم روابط و جایگاه افراد در نهادهای اجتماعی درگذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن نیز الزاماً دچار یک سلسله تحولات شد. موسی‌غنی‌نژاد۵ در این مورد می‌گوید:( … جنبه دیگر مهم مدرنیته رویکرد انسان نسبت به حیات اجتماعی به مثابه یک بازی است. در جامعه سنتی جامعه بصورت ارگانیسمی تصور می‌شود که هر کس در آن جایگاهی دارد و فرد به تنهایی دارای ارزش نبود درست به مانند خانواده که هر کدام از اعضاء جایگاه و وظایف خاص دارند. ولی جامعه مدرن بیشترشبیه به یک میدان بازی است. قواعد بازی اعلام می‌شود و بعد بازیکنان در وسط میدان زندگی رها می‌شوند و به آنها می گویند حالا که قواعد بازی را فهمیدید بروید بازی کنید دیگر آن پشتیبانی و آن ارتباط که در جامعه سنتی هست و آن اطمینانی که به روابط شخصی وجود دارد در جامعه مدرن نیست. از این رو جامعه مدرن جامعه مطبوعی برای انسان عادی نیست… یعنی مردم عادی از چنین پروژه‌ای اکراه دارند و ترجیح می‌دهند که برای اطمینان روحی وابسته به جایی باشند و به قول آلبرکامو انسان رها در این دنیا نباشد.)۱

نقدهای وارد بر مدرتیته:

تم بسیاری از این تقدها تعارضات میان تجدد بعنوان صورت‌بندی انضمامی و تاریخی بود. البته در این نقدها می‌توان اشاراتی در جهت نفی مبانی تجدد و لیبرالیسم و یا تردید در آنها یافت از چند نقد عمده می توان یاد کرد:

یکی نقد مارکس بر تجدد لیبرالی و محدودیتهای آن بود که عمدتاً وجهی اقتصادی داشت و به سلطه طبقاتی نظر داشت. مارکس به کالاپرستی، ازخودبیگانگی ، شئی گشتگی روابط انسان ، سلطه پول و ارزش مبادله‌ای و سلطه طبقاتی حمله می‌‌کرد. از دیدگاه او بتواگی کالا‌هاو شئی‌گشتگی روابط انسانی زمینه از خودبیگانگی در عرصه سرمایه‌داری را ایجاد می‌کرد. آرمان مارکس بطور کلی” پیوند آزاد انسان آزاد ” بود که از اصول اندیشه روشنگری و تجدد محسوب می‌شود اما سرمایه‌داری و سلطه بورژوازی برسر راه تحقق آن موانع عمده‌ای ایجاد کرده بود…



۳ – منظور از این قدرت، دولت می‌باشد.

۴ –حسین بشیریه – همان کتاب – ص ۷۵

۵ –موسی غنی‌نژاد- دکترای اقتصاد توسعه از فرانسه ، ۱۳۶۴ –( متولد ۱۳۳۰)

۱ – موسی غنی‌نژاد – سنت ،مدرنیته، پست مدرن – به کوشش اکبر گنجی – ص-۱۸۰

۱ – زمین‌شناسی نامدار اسکاتلندی( ۱۸۵۶-۱۸۰۲)

۲ – داریوش آشوری- ما و مدرنیت – ص۶

۳ – همین کتاب – ص ۱۴۸

۱ –داریوش آشوری- از کتاب” سنت ، مدرنیته، پست مدرن” – به کوشش اکبر گنجی – ص ۸و۷و۶

۱ –حسین بشیریه – همان کتاب – ص ۶۳

۲ –دا ن‌کیوپیت- دریای ایمان – ترجمه حسن کامشاد – ص ۲۳۸- ۲۳۷

 ۱ –حسین بشیریه- سنت، مدرنیته، پست مدرن- به کوشش اکبر گنجی – ص ۶۱- ۶۰

۲ –حسین بشیریه- همان کتاب – ص۷۱

55,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • پایان نامه گرافیک در خبر قدرت هنر تجسمی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.