تحقیق بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب از دوره صفویه تا قاجاریه

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

تحقیق بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب از دوره صفویه تا قاجاریه

تعداد صفحات :۱۲۷

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

با توجه به بررسی ادبیات عرب از دوره های قبل از دوره صفویه تا دوره صفویه و تا دوره صفویه وضعیت این ادبیات روشن میگردد از این روست که از قرن ۷ قمری به بعد، خاصه پس از حمله مغول، دیگر ادبیات عرب جایگاه پیشین را در ایران بازنیافت ،‌هر چند که پیوسته ابزار گریز ناپذیر کاتبان و شاعران و نیز زبان اول حوزه‌های علمی دینی باقی ماند. جای تحقیقی گسترده در احوال و به خصوص شیوه‌های آموزشی زبان عربی در مدارس و مساجد ، مکتب خانه‌ها طی ۷ قرن اخیر باقی است. نکته مهم دیگری که به توجه و تحقیق نیاز دارد، انگیزه ادیبان و دانشمندان ایرانی به نگارش آثاری به فارسی یا ترجمه آنها از عربی است. این نویسندگان و دانشمندان وقتی خود را ناچار می‌دیدند که از زبان فاخر عربی که مایه مباهات و فخر فروشی بود،‌به فارسی روی آورند، گویی دچار دغدغه خاطر می‌شدند و علل آن را ابراز می‌داشتند. مهمترین و عمومی‌ترین انگیزه‌های اینان بدین قرار است : رواج زبان فارسی در یک ناحیه؛ خواست امیر از امیران؛ بی‌اطلاعی توده مردم یا بزرگان کشور از دقایق زبان عربی؛ توجه به فایده عام یک اثر؛ آموزش زبان عربی؛ بی‌رغبتی مردم به زبان عربی.
حال با توجه به سیر تحولات ادبی دوران صفویه و افشاریه و زندیه در مدت زمان سالهای ۹۱۰ تا ۱۲۱۰ هجری قمری که به بیان ان پرداخته ام و نظر به بررسی های انجام شده در کتب مختلف چه به لحاظ ادبی و تاریخی یا مطالبی که نوشته شده است. چنین به نظر می رسد که در این دوران یک نوع تقابل ادبی صورت پذیرفته است که قسمی که مربوط به قدرت رسیدن دولت صفویه و اصرار شاهان این دوره و شاید هم نظر تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی این دوره مبنی بر گسترش زبان و ادبیات فارسی میباشدکه تحت عنوان دوره بازگشت ازان یاد میشود و از سوی دیگر تقابل به وجود آمده با دولت عثمانی و لشکر کشی های آن دولت به کشورهای اروپایی است واز طرف دیگر صف آرایی با ایرانیان یک نوع تنزل مقام ادبیات عرب در نزد ایرانیان را به وجود اورده است. و با اذعان به جنگ های پی در پی که به وقوع پیوسته است .آثار مخرب این جنگها وتظلم وارده بر پیکره ادبیات، اعم از ادبیات فارسی و ادبیات عرب کاملاً مشهود به نظر می رسد.هرچند به گفته تاریخ نویسان درزمان دولت صفویه یک نوع ثبات فکری و مملکتی در ایران به وجود آمد .ولی با تعویض پادشاهان و ضعیف و قوی شدن قدرت آنها و هرج و مرج هایی که به وجود آمده است و در بینابین این تعویض قدرت ها آن ثبات فکری که بتوان پایه گذار شکوفا شدن ادبیات گردد متزلزل می گردد.
در هر صورت چنین به نظر میرسد که دراین دوران به واسطه عوامل به وجود آمده ادیبان و شاعران ایرانی از ایران گریزان شده و به کشور هندودیگر کشورهای همسایه ایران پناه برده اند و به واسطه اساس قرار دادن شیعه در ایران و ارزش های ایجاد شده توسط پادشاهان صفویه برای شیعه بودن از طرفی ، و تحت فشار بودن شیعه وشیعیان توسط دولت اهل تسنن عثمانی از طرف دیگر، هجرت علمای جمل عامل را به ایران باعث گردیده است و این عالمان با توجه به مراودت با شاهان ایرانی ادبیات فارسی را فرا گرفته و در ایران ساکن شدند و به تبلیغ دینی پرداختند.
با تدبر و تفحص دراین دوره و بررسی این زمان میتوان چنین نظر داد که شاعران توانای همچون شاعران قدیم در ایران پرورش نیافته و اکثر دانشمندان و علما پرورش یافته حوزه های درسی فقهی و فلسفی شده اند. و در این حوزه های درسی ادبیات عرب تدریس می شده است و کلیه دانش آموختگان این زمان با ادبیات عرب نزدیکی خاصی پیدا کرده بودند و این امر باعث گردیداست که علما بیشتر به سمت یک نوع مجادله فکری تسنن و شیعه پیشروی کرده و شروع به نوشتن کتابهایی به زبان عربی در قالب شرح ها یا شرح بر شرح ها و یا حاشیه نویسی کتب علمای قبلی نمایند و کمتر به نوشتن یا سرودن شعر بپردازند.به طوری که میتوان گفت به نوعی تقویت ادبیات عرب در زمینه مطالب فوق به وجود امده است . ولیکن دانشمندان و عرب نویسان قبلی در زمینه ادبیات همچون ابوالفرج اصفهانی ، ابوعبید ، ابن عقیل ودیگر دانشمندان گذشته، ادبیات عرب را به گونه ای دیگر مورد توجه و تحلیل قرار داده بودند.
امروزه با تامل و تدبر و بررسی حوزه های علمیه چنین به نظر می رسد که کتب نوشته شده در دوران شکوفا شدن شیعه یک نوع تفسیر و باز نمودی از مسائل قدیمی باشد چرا که شرح ها و نقل قولها و حاشیه های نوشته شده در دوران صفویه توسط علمای آن دوره دیدگاه خاصی را به وجود آورده است و علمای فعلی به آن استناد کرده وان رادرزمره مباحث درسی کلاسهای حوزه درس خود گذاشته اند و قریب به اتقاق این کتابها با لغت عربی نگارش شده است.
در حال حاضر کلیه حوزه های تدریس علوم دینی و طلاب با پیش زمینه تدریس ادبیات عرب شروع می گردد که حوزه های مهمی شامل حوزه علمیه قم ، اصفهان ، مشهد ، و یا حتی شهرهای عالم پروری همچون خوانسار حوزه شاه آبادی ، مدرسه شهید مطهری ، دانشگاه امام صادق و دیگر شهرهایی که در این مقال نمی گنجد.در مدلهای تدریس از کتب نوشته شده توسط علمای دوران صفویه استفاده می نمایند به طوری که این کتب رمزگشای کتب نوشته شده و به زبان ادبیات عرب در قدیم گشته است.
به هر تقدیر در دوره مورد بررسی علمای بزرگی به زعم تاریخ نویسان بوجود آمده اند که تعدادی از آنها در این رساله گردآوری و تعداد اندکی از آنها که بارزتر بوده اند همچون شیخ بهایی ، شیخ حر عاملی ، فیض کاشانی ، میرداماد ، ملاصدرا ، مجلسی ، سعید قمی ، آقا حسین خوانساری ، آقا جمال خوانساری ، ملا اسماعیل خواجویی یا شرح بیشتر از زندگانی و آثارشان مطالبی گردآوری شده است.هرچند با بررسی زندگانی همین تعداد علما به نظر می رسد تعداد شعرهای ایشان ناشی از عدم امنیت خاطر جهت نگارش یا تهیه مطالب بوده است.چرا که شاید اگر این علما نیز تحت فشار برای مهاجرت یا هجرت از شهری به شهر دیگر نمی گشته اند آثار گرانبهایی در زمینه ادبیات عرب از آنها نگاشته می شد.
یا اگر حملات و جنگهای قدرت در دوران مذکور به وجود نیامده بود این نبوغ علمی دانشمندان و علما سیر دیگر را طی طریق می نمود.
حتی این امکان وجود دارد که گذر زمان و حمله افغانها برای تسخیر اصفهان تعدادی از این دانشمندان و کتب تالیف شده دچار عدم شده و از بین رفته باشد.
واژه های کلیدی: زبان و ادبیات عربی، دوره صفویه، ایران، دوره افشاریه، دوره زندیه،

فهرست مطالب

-۱ بیان مسئله ۲
۱-۲ هدفهای تحقیق ۲
۱-۳ اهمیت موضوع تحقیق وانگیزه های انتخاب ان ۲
۱-۴ سوالات فرضیه تحقیق ۳
۱-۵ روش تحقیق ۳
۱-۶قلمرو تحقیق ۳
۱-۷مشکلات تحقیق ۳

فصل دوم
۲-۱مقدمه ۵
۲-۲ زبان و ادبیات عربی وفارسی در دوره صفویه ۸
۲-۳تاریخ صفویه ۱۱
۲-۴ پادشاهان صفویه ۱۴
۲-۵ مدارس دوره صفویه ومراکز علم وتربیت ۱۴
۲-۶ مهاجرت علمای عرب زبان به ایران وتاثیر ادبی انها ۱۶
۲-۷ زبان وادبیات عرب وعلوم در اوایل قرن دهم ۱۷
۲-۸ علما ودانشمندان قرن دهم ۱۹
۲-۸-۱ الکرکی محقق الثانی ۱۹
۲-۸-۲ غیاث الدین شیرازی ۲۰
۲-۸-۳ کمال الدین اردبیلی ۲۰

فصل سوم
۳-۱ مقدمه ۲۳
۳-۲ زبان وادبیات عرب در قرن یازدهم در ایران ۲۳
۳-۳علمای اسلامی در قرن یازدهم همزمان با قرن دوم صفویه ۲۵
۳-۴ علما وادبای عربی گوی قرن یازدهم ۲۷
۳-۴-۱ الخلخالی ۲۷
۳-۴-۲ شیخ محمد حسن بن زین الدین شهید ثانی بن علی بن احمد عاملی ۲۷
۳-۴-۳ شیخ بهایی ۳۱
۳-۴-۴ شیخ لطف الله اصفهانی ۴۳
۳-۴-۵ میر داماد ۴۵
۳-۴-۶ ملا صدرای شیرازی ۴۶
۳-۴-۷ میر فندرسکی ۴۸
۳-۴-۸ محمد الحرفوشی عاملی ۴۹
۳-۴-۹ عبد الرزاق لاهیجی ۵۲
۳-۴-۱۰ محمد مومن شیرازی ۵۲
۳-۴-۱۱ مولا زکی الدین علی قهپایی ۵۸
۳-۴-۱۲ علامه شیروانی ۵۹
۳-۴-۱۳ شیخ جلیل عاملی مشغری جبغی ۵۹
۳-۴-۱۴ محقق سبزواری ۶۳
۳-۴-۱۵ فیض کاشانی ۶۳
۳-۴-۱۶ سید عبدالله خان موسوی ۶۶
۳-۴-۱۷ اقا حسین خوانساری ۶۶

فصل چهارم
۴-۱ مقدمه ۷۰
۴-۲ علما و ادبای عربی گوی قرن دوازدهم ۷۰
۴-۲-۱ قاضی سعید قمی ۷۰
۴-۲-۲ شیخ عبد القاهر عبادی ۷۳
۴-۲-۳ علامه مجلسی ۷۵
۴-۲-۴ سید نعمت اله جزایری ۷۸
۴-۲-۵ شیخ حر عاملی ۷۹
۴-۲-۶ میر محمد صالح خاتون آبادی ۱۰۱
۴-۲-۷ حسن لاهیجی ۱۰۱
۴-۲-۸ شیخ سلیمان ماحوزی بحرانی ۱۰۱
۴-۲-۹ اقا جمال الدین محمد خوانساری ۱۰۲
۴-۲-۱۰ میرزا محمد مشهدی قمی ۱۰۶
۴-۲-۱۱ فاضل هندی ۱۰۷
۴-۲-۱۲ سید صدر ۱۰۹

فصل پنجم
۵-۱ مقدمه ۱۱۲
۵-۲ دوره افشاریه ۱۱۲
۵-۳ دوره زندیه ۱۱۴
۵-۴ زبان وادبیات عرب در دوره افشاریه وزندیه ۱۱۴
۵-۵ علما وادبای عربی گوی قرن دوازدهم (افشاریه وزندیه) ۱۱۵
۵-۵-۱ سید قطب الدین محمد نیریزی شیرازی ۱۱۵
۵-۵-۲ محمد اسماعیل مازندرانی خواجوی ۱۱۷
۵-۵-۳ محمد نراقی ۱۱۸
۵-۵-۴ میرزای قمی ۱۱۸
۵-۵-۵ محمد مهدی الطباطبائی البروجردی البحر العلوم ۱۲۰

فصل ششم
۶-۱ مقدمه ۱۲۳
۶-۲ نتیجه گیری ۱۲۳
فهرست منابع ۱۲۷

فهرست مطالب

– افندی اصفهانی میرزا عبدالله، ۱۳۷۶، ریاض العلما وحیاض الفضلا ج۵ چ اول ترجمه محمد باقر ساعدی، استان رضوی
۲- امینی علامه سید محسن، ۱۴۰۳ ق، اعیان الشیعه ج ۶و۹ ، بیروت ، دارالتعاریف لمطبوعات
۳- امینی ناصر ضیاالدین، حقوق اداری زمان ضفویه، پایان نامه دوره دکتری دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی
۴- بروکلمان کارل، ۱۳۸۴، تاریخ الادب عربی، قم، دار الکتاب الاسلامی (ترجمه فهی حجازی)
۵- بیات احمد ، ۱۳۷۹دانشگاه درونزا، تهران، عقیق تهران
۶- بیات عزیز الله ، ۱۳۷۷ شناسایی منابع و ماخذ تاریخ ایران، تهران، امیر کبیر
۷- تبریزی مدرس ، ۱۳۳۳ ، ریحانه الادب ج۳، محمد علی مدرس
۸- ترجانی زاده احمد، ۱۳۴۸، تاریخ ادبیات عرب، تبریز ، دانشگاه ازاد اسلامی واحد تبریز
۹- ترکمان اسکندر بیک، ۱۳۵۰، تاریخ عالم ارای عباسی، تهران ، امیر کبیر
۱۰- تمیم داری ، احمد ، ۱۳۷۲ ، عرفان و ادب در عصر صفویه ، تهران ، حکمت
۱۱- تهرانی اقا بزرگ، ۱۳۷۲، طبقات اعلام الشیعه ، تهران ، چاب دانشگاه تهران
۱۲- تهرانی اقا بزرگ، طبقات اعلام الشیعه ج۵، قم، اسماعیلیان (۶ ج)
۱۳- تهرانی اقابزرگ ، ۱۴۰۳ق، الذریعه فی تصانیف الشیعه ، ۲۹ ج بیروت (ج۹ در ۴ مجلد)
۱۴- جزایری سید عبدالله، ۱۴۰۹ ق ، الاجازه الکبیره، قم ، کتابخانه ایت الله مرعشی
۱۵- حامد الحسین ، ۱۴۱۶ ، فهارس اعیان الشیعه ، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی
۱۶- حر عاملی محمد بن حسن، ۱۱۰۴، امل الامل تحقیق سید احمد حسینی، بغداد، مکتبه الاند لس
۱۷- حلبی علی اصغر، ۱۳۸۱، تاریخ فلاسفه ایرانی از اغاز تا امروز، تهران، زوار
۱۸- دوانی علی ، ۱۳۷۵، مفاخر اسلام، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
۱۹- دوانی علی، علامه مجلسی بزرگ مرد علم ودین
۲۰- دورانی کمال ، ۱۳۸۴، تاریخ اموزش وبرورش در اسلام و ایران ، سمت تهران
۲۱- رمضانی محمد ، ۱۳۸۸، تذکره الشعرا (شاعران ایرانی ) ، تهران، بدیده
۲۲- الزنوزی میرزامحمد حسن الحسینی، ۱۳۸۶، ریاض الجنه ج۴
۲۳- الزنوزی میرزا محمد الحسینی، ۱۴۲۸ق، ریاض الجنه ج۴ ، کتابخانه ایت الله مرعشی
۲۴- زیر نظر کتابخانه ایت الله مرعشی قم انتشارات ستاره
۲۵- سعیدیان عبدالحسین، ۱۳۷۴، دایره المعارف ادبی، تهران، علم وزندگی
۲۶- شریف رازی محمد، ۱۳۰۱، گنجینه دانشمندان ج۷، تهران، اسلامیه
۲۷- شیخ بهایی، ۱۳۰۰ ، نان وحلوا، کتابخانه مجلس شورای اسلامی شماره ۲
۲۸- شیخ بهایی، کشکول، تهران ، انتشارات گلی
۲۹- شیخ بهایی،۱۳۸۳ ، فواد الصمدیه، قم ،انتشارات نهاوندی چ ۵ (مقدمه و تصحیح علی افراسیابی )
۳۰- شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه
۳۱- صفا ذبیح الله ، ۱۳۷۱، تاریخ ادبیات ایران در قلمرو زبان فارسی ج۵ در ۳مجلد، تهران، نشر دانش
۳۲- صفا ذبیح الله، ۱۳۶۹، تاریخ ادبیات ایران، انتشارات فردوس
۳۳- صفی زاده دکتر صدیق، ۱۳۸۲، تاریخ پنج هزار ساله ایران، تهران، ارون
۳۴- طیبی محمد جعفر، ۱۳۳۵، معارف الرجال، قم، موسسه المعارف الاسلامیه
۳۵- فاضلی خوانساری ، شرح حال و آثار آقا حسین بن جمال الدین محمد خوانساری ، ۱۳۷۸ ، قم ، ستاره
۳۶- فهرست کتابخانه دانشگاه تهران ج۳
۳۷- فهرست نسخ خطی کتابخانه ایت الله مرعشی نجفی
۳۸- فهرست نسخ خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی
۳۹- قدیانی عباس، ۱۳۷۶، فرهنگ جامع تاریخ ایران از اغاز تا بایان قاجاریه، تهران، جاویدان
۴۰- قدیانی عباس، ۱۳۸۴، فرهنگ توضیحی تاریخ ایران ج۳، چابخانه کامران
۴۱- قزوینی بوداق منشی، ۱۳۷۸، جواهر الاخبار، تهران، نشر میراث مکتوب (مقدمه تصحیح محسن بهرام زاده)
۴۲- قمی حاج شیخ عباس، ۱۳۵۱ مشاهیر و دانشمندان اسلام ج ۳…….
۴۳- کوربن هانری ، ملا صدرا، انتشارات جاویدان
۴۴- گلی زواره غلامرضا، ۱۳۳۷، کاروان علم وعرفان، قم ، انتشارات حضور
۴۵- الماسی محمد، ۱۳۷۵ ، اموزس وبرورش تطبیقی، تهران، رشد تهران
۴۶- مجلسی محمد باقر ، ۱۳۹۷ ق، بحار الانوار ، المکتب الاسلامیه
۴۷- موسوس بجنوردی، سید کاظم، ۱۳۷۶، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران ، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی ج۱۰
۴۸- میر محمدی حمید رضا، ۱۳۸۰ ، جغرافیای خوانسار ج اول، ارمغان قم
۴۹- میرباقری و دیگران ، تاریخ ادبیات ایران ، ۱۳۸۱ ، تهران ، سمت
۵۰- میرداماد محمد باقر، ۱۳۸۱، مصنفات میر داماد، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی
۵۱- النقدی جعفر بن محمد، ۱۳۴۴، منن الرحمن فی شرح وسیله الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان(عج) ، نجف اشرف ، المطبعه الحیدریه
۵۲- یان ریبکا، ۱۳۵۴، تاریخ ادبیات ایران، تهران، بنگاه نشر و ترجمه (ترجمه شهابی )
۵۳-اینترنت، سامانه تبیان و مشاهیر ایران

فصل اول

کلیات طرح

۱-۱ بیان مسئله

بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب در ایران از دوره صفویه تا قاجاریه در فاصله زمانی بین سالهای ۹۱۰هـ..ق الی ۱۲۱۰هـ..ق می باشد. با توجه به فارسی زبان بودن ایرانیان ، حس کنجکاوی در مورد ضعف ادبیات عرب در ایران ، همچنین اوج گیری شیعه و تقابل به وجود آمده با تسنن و چگونگی تسری و داخل شدن ادبیات عرب در ایران آن زمان بود، که مرا برآن داشت تا سیر تحولی ادبیات عرب در این دوره را بررسی کنم و آشنایی بیشتر با این سیر تحولاتی را عرضه نمایم.

۱-۲ هدف های تحقیق

به طور اجمال می توان هدف از تحقیق فوق را در چند مسئله بیان نمود،به طوری که نه تنها اطلاعاتی از زبان ادبیات عرب بر ما آشکار سازد. بلکه بتوان اطلاعاتی در زمینه ادبیات عرب در این دوره و شناخت تحولات این دوره را برای ما نمایان سازد. که به اجمال به بیان اهداف مورد نظر به صورت فهرست وار می پردازم.

۱- بررسی دوران صفویه ، افشاریه و زندیه شامل سلاطین و وضعیت این دوران ۲- علما و دانشمندان و نویسندگان و آثار علمی آنها که نوشته شده است و وسوابقی که از انها در دسترس ما می باشد.۳-نمونه ای از ادبیات شعری عالمان در قرون۱۰ و۱۱ و۱۲وترجمه ابیات

۱-۳ اهمیت موضوع تحقیق و انگیزه انتخاب آن

باید اذعان نمود از آن جهت این موضوع اهمیت دارد که کمتر شخصی ادبیات عرب این زمان را مورد تحلیل قرار داده است . در این زمان ادبیات عرب به نوعی دارای نقصان شده است چرا که از طرفی سلاطین به نوعی مخالفت خود را با ترویج ادبیات عرب اظهار داشته اند و از طرفی شاهان ایرانی زنده نگاه داشتن ادبیات فارسی را در اذهان خود پرورش می دادند. پس انگیزه بیشتر من جهت انتخاب موضوع فوق ارتباط کاری،تحصیلی و بررسی وضعیت ادبیات عرب در آن زمان میباشد لذا بر آن شدم که موضوع رابررسی نمایم.

۱-۴ سوالات فرضیه تحقیق

سوالاتی که برایم در این زمینه مطرح شد عبارتند از :

۱- دوران صفویه و افشاریه و زندیه چه دوره ای  می باشند؟

۲- چه دانشمندان و نویسندگانی در این دوره در ایران می زیسته و فعالیت می کرده اند؟

۳- آیا نمونه ای از شعرا در زمینه ادبیات عرب توسط نویسندگانی ایرانی موجود می باشد؟

۴- سیر تاریخی ادبیات عرب ونقش دانشمندان و علما و مدارس در سه دوره فوق

فرضیه های تحقیق : شامل ادبیات عرب و چگونگی عدم شکوفایی در سه قرن فوق و نویسندگان در دوره مورد نظر ، علل فترت ادبیات عرب ، برخورد علما با ادبیات عرب ، چگونگی رفتار سلاطین با ادبیات عرب و علت پس رفت ادبیات عرب در این دوره.

۱-۵ روش تحقیق:

کتابخانه ای و فیش برداری- اینترنت

۱-۶ قلمرو تحقیق :

کتابخانه مجلس شورای اسلامی کتابخانه ملی- اینترنت- کتابخانه حوزه علمیه خوانسار.

۱-۷ مشکلات تحقیق :

موجود نبودن تحقیق و پیشینه ای در رابطه با موضوع فوق.

عدم دسترسی به منابع کتب که در دوره فوق به نکارش  درآمده.

 فصل دوم

زبان و ادبیات عربی و فارسی در دوره صفویه و علمای قرن دهم

 ۲-۱ مقدمه

همواره تاریخ وادب مقوله ای پرجاذبه، زیبا و دوست داشتنی برای بشر به شمار میرود. همیشه انسانها به سرگذشت پیشینیان علاقمند بوده اند. و گاه به عنوان سرگرمی یا به منظور تجربه اندوزی از آن بهره می جستند. با نگاهی به کتابها و مطالب موجود در کتابخانه ها تعدد و فراوانی مطالب در رابطه با تاریخ قابل توجه است و بیشتر به چشم میخورد. به سبب انکه اغلب شاعران ایرانی با ادبیات عرب که مدیون قران و اموزه های دینی، بلاغی، حکمی و ادبی است مانوسند .بنابراین در طول تاریخ ادبیات ایران فارسی زبانان عربی سرای فراوانی را میتوان معرفی کرد و اثار انهارا بررسی نمود .

در روزگار معاصر، موضوع زبان وادب عربی در ایران ، هنوز چنانکه باید مورد بررسی قرار نگرفته است ، ولی در لابه لای آثاری که درباره‌ تاریخ‌های ادبیات فارسی نوشته شده، اطلاعاتی عرضه گشته است، خاصه که در قرون اولیه‌ اسلامی تفکیک زبان و فرهنگ عربی و فارسی تقریباً محال بوده است و نویسندگان تواریخ ادبیات به ناچار از منابع فرهنگ عربی در این باره که آکنده از مایه‌های ایرانی است،‌ سود برده‌اند؛و باید از کتابهای زبان تازی که در میان ایرانیان ودر این باب است و هوشمندانه به موضوع پرداخته استفاده کرد، اما برخی به جای بررسی ادبیات عرب در ایران، فهرستی از بزرگان ایرانی عربی نویس تدارک دیده‌اند که هدفی جز بزرگ نمایی ایرانیان نداشته است.

فضای فرهنگی ایران از فتح اسلامی تا حدودی تحت تاثیر اذبیات عرب قرار گرفته وهمه فرهنگ دیرپای آن گویی تنها از مجرای بین النهرین سیل وار به رودهای خروشانی که در زبان عربی جاری بود، می‌پیوست و گویی سرزمین ایران بر اثر این انتقال،از مایه‌های فرهنگی وتاریخی خود تهی می‌گشت تا جای را برای ادب عربی ـ‌ دینی بگشاید.عربها که گروه گروه در ایران سکنی می‌گرفتند، زبان و ادب خود را به کار می‌بردندوآن را به کارگزاران و موالی خویش می‌آموختند؛پس باید گفت بی گمان زبان ادب نیز میان عرب‌ها و بسیاری از ایرانیانی که راهی به مراکز قدرت می‌جستند، عربی بود.به طوری که میتوان گفت زبان دولتی در ایران ودر قرن چهارم هجری عملا عربی بود

از آن سوی با توجه به آنکه  تازیان ایران، در آغاز  به لهجه‌های  گوناگون  سخن می‌گفتند و سپس  عربی فصیح را، نخست به گونه‌ای طبیعی و با ممارست، و آنگاه در مکتب و  مدرسه  فرا می‌گرفتند، این امر وضع آنان را تا حدی به وضع فارسی زبانان عربی آموز شبیه می‌ساخت و هر دو گروه مجبور بودند رنج تحصیل را بر خود هموار سازند.؛از اینروست که زبان عربی رواج تمام داشت و تقریباً هیچ درباری، حتی سرای امیران و وزیران دست دوم و سوم، از شعر و ادب خالی نبود و مرزی میان ایشان و مراکز بزرگ عربی یا دستگاه خلافت وجود نداشت و رابطه و آمد و شد امری طبیعی بود، هیچ غریب نیست که شاعری یا ادیبی بزرگ از خراسان،که خود از مراکز مهم ادب عربی شد ، برخیزد و در این ادبیات بدرخشد.

پس تردیدی نیست که ادب عربی در ادب فارسی جریانی مداوم یافته، و ادب عربی نیز به نوبه خود از فرهنگ ایرانی بهره برده است. با این همه، گویی حائلی عظیم میان ادبیات دو جهان عربی و فارسی قد برافراشته است.

اما فهم موقعیت زبان عربی در ایران، در بسیاری وجوه آن، بدون پرداختن به ظهور و رواج ادب فارسی میسر نیست.

می‌توان دریافت که فارسی دری با گامهایی لرزان و بیشتر به پشتوانه عربی در حال تکوین است و به وادیه های گو ناگون ادبی و علمی وارد می‌شود. در این آثار هر چند واژگان عربی اندک است، ولی ساختار دستوری بیشتر عربی است و هر چه در زمان پیش می‌رویم، این حالت معکوس، وسپس تشدید می‌گردد: از قرن ۵ ق به  بعد  پیوسته  ساختارهای  دستوری، فارسی‌تر می‌گردند، اما واژگان عربی، سایه‌ای سنگین و گاه مزاحم بر زبان فارسی می‌افکند. در پایان قرن ۴ و‌ آغاز قرن ۵ کشاکشی سخت اما نهانی میان دو زبان عربی و فارسی آغاز می‌گردد. از یک سو شعر و ادب عربی رواج بیشتری می‌یابد و کتابهای بزرگ علمی به این زبان نوشته  می‌شود و چهره‌های  تابناک  و جاویدان ایرانی چون رازی، فارابی‌، ابن سینا، بیرونی و خوارزمی آثار بزرگ خود را به عربی می نویسند،‌ از سوی دیگر برخی چون ابوعلی سینا نیز ناچار می شوند به خواسته‌ مردم یا فرمانروایان ایرانی آثاری به فارسی بنویسند، یا برخی از آثار عربی به همین سبب به فارسی ترجمه گردد.

یکی از این دوره ها که این ویزگی و تعامل بین ایران و اسلام بیشتر صورت گرفت ،دوره صفویه است ،که ایران به صورت کانون گرم برای شیعیان سراسر جهان درامده و بسیاری از دانشمندان شیعه ازدیگر سرزمینهاروبه ایران اوردند. وبرخی از انها فارسی اموختند و ذواللسانین شدند.برخی نیز فارسی دان وعربی دان بودند و اثاری را پدیداوردند.مطالعه وبررسی این دوره تاریخی یعنی قرنهای دهم یازدهم و دوازدهم مورد نظر صاحب این قلم است

از این نظر تاریخ مانند ادبیات است که از اثار فراوانی برخوردار است ،این همانندی نشان میدهد که تاریخ و ادبیات نسبتی با یکدیگر دارند. ادبیات در بستر تاریخ پدید میاید وتاریخ رامی توان در سیمای ادبیات نگریست .

تاریخ ادبیات فارسی وتاریخ ادب عرب نیز به نحوی به سبب سرچشمه های مشترک وهمسنگی با همدیگر به نحو چشمگیری در هم تنیده اند ،به ویزه در سر زمین های اسلامی این رخداد روی داده است.  لذا بر آن شدم که گوشه ای کوچک از سرگذشت این ادبیات را گردآوری کنم، بدین منظور در این فصل ضمن گذری برادبیات عرب کوشیده ام به این دوره تاریخی بپردازم. از این رو خلاصه ای از تاریخ صفویه ، افشاریه ، زندیه را بیان کردم ،انگاه وضع ادبیات و علوم در سده های دهم یازدهم و دوازدهم پرداخته ام وبه معرفی علما و دانشمندان هر قرن اقدام کرده ام، که زندگی انها بین سالهای ۹۱۰ ه.ق تا۱۲۱۰ ه.ق بوده است .

هرچند در اثر جنگها و حتی حمله افغانها به اصفهان در دوره صفوی بسیاری از ارزش فرهنگی ایران زمین از بین رفته است و لیکن آثار معماری بسیاری که از دوره صفویه بر جای مانده است، که نشان از شکوفایی علوم در آن دوران در ایران دارد.

۲-۲ زبان و ادبیات عربی و فارسی دردوره صفویه

ادبیات در دوره صفویه در زمره ادبیات منحط به شمار می رود.زیرا صفویه را مشغله و گرفتاری پیش از آن بود که به شعر و شاعری توجهی داشته باشند.علایق فرهنگی آنان بر محور تبلیغات و تحکیم مبانی مذهب آمیخته با سیاست دور می زند، که از یک سو از راه تقویت علوم دینی و از سوی دیگر به وسیله ادبیات مذهبی انجام می گیرد و البته هر دو در مسیر تشیع پیش می رود.

نباید نادیده گرفت ،که قبل از برآمدن این سلسله بخش قابل توجهی از ملت پیرو تسنن بود ،بدیهی است که نه آسیای مرکزی و نه افغانستان و نه هندوستان که همگی کشورهای سنتی مذهب بودند. نمی توانستند در هماهنگ ساختن ادبیات با مذهب تشیع که لازمه ی سیاست خاص شیعی بود،وفق دهند. به عبارت دیگر ادبیات از جنبه بین المللی خود خارج شد و به تدریج جنبه ای صرفاً فازسی پیدا کرد.

با آنکه زبان خانوادگی صفویه ترکی بود زبان فارسی اهمیت خود را از دست نداد. زبان فارسی در نگارش مسائل دینی هم که قبلا” فقط به زبان تازی نگاشته می شد، به کار رفت .صرف نظر از این قسمت نثر دوره صفویه دنباله ی مستقیم در نثرقبل از ان  دوره است.

سروده هایی که در نیایش پیامبر (ص) در مدح علی (ع) و اشعاری که در رثاء آنان سروده می شد، جای قصاید مدیحه و غزلیات دنیوی را گرفته است .

 پس اختلاف شعر و ادب این دوره بادوره های پیش در این است که قبلا” ادبیات روی هم رفته پر مایه تر بود، این کم مایگی را می توان نشانه ای یک انحطاط واقعی دانست. ولی از سوی دیگر چنانچه در سبک نوین هندی ،که تا حدودی جانشین سبک خراسانی و عراقی گشته است، فضایی عمیق تر به وجود آورده بود.

حال با بر آمدن دوره صفویه امور شدیداً متمرکز می شود. آنان عقاید مذهبی را تحت اصول معینی قرار داده و به یکسان ساختن آراء عمومی می پردازند ،و به موازات آن به طور کلی تحصیلات را مقید می سازند.

تحصیل علوم دینی غایت آمال جوانان عصر صفوی است و هدف آنان مجتهدی توانا شدن می باشد. (یان و یبکا ، ترجمه شهابی ۱۳۵۴، ۴۶۵)

 از این رو نظر به اینکه شاهان صفویه کمر به توسعه متصرفات خود داشته اند ،تفکرات و دید عرفانی از عرصه شعر وادب رخت بر می بندد.

در دوران صفویه که نزدیک به دو قرن و نیم طول کشید تنها دو پادشاه لایق وجود داشت و تا حدودی فقط در عصر شاه عباس ،اوضاع تا حدودی برای شاعران مساعد بوده و در عرصه های بعد شاعران به کشور هند کوچ نموده در آنجا به فعالیت می پردازند، که این امر، دلیلی بر نامساعد بودن ادبیات و سبک ادبی در این دوره می باشد.وهمچنین ترک تازی افغانان تباهی بی حد و حصری به بار آورد، و به حیات فرهنگی و ادبی ضربات سهمگین وارد ساخت ،که اثراتش مدتها بر جای ماند .(همان منبع ، ص ۴۸۴).

در دوران حکومت ناتوان شاه سلطان حسین و در پایان غم انگیز صفویه و در عهد کشور گشایی های نادری فتوری کاملاً چشمگیر و توجیه پذیر دامنگیر ادبیات می گردد. (همان منبع ، ۴۸۹).

در دوره صفویه، تعداد ایرانیانی که به زبان تازی (عربی) شعری می سرایند به حداقل می رسد، لکن این زبان هنوز مقام خود را در علوم طبیعی علوم دقیقه و بعضی علوم انسانی حفظ می کند. مستحکم ترین جایگاه های زبان عربی علم کلام،  فقه و فلسفه است، ولی در دوران صفویه که تبلیغات نیرومند شیعه به عنوان مذهب رسمی دولت طبقات بزرگ جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد ، فارسی مخصوصاً در علم کلام و فقه نفوذ می کند. (همان منبع ، ۵۰۱).

در قرن دهم و یازدهم شیوه کار علوم ادبی همان است که در قرن هشتم بود، یعنی تلخیص وحاشیه نویسی و شرح کتب درسی و گاه تنظم قواعد ادبی زبان عربی ،که به منظور آسان نمودن کار معلمان صورت میگرفت. در این زمان نکته ای که قابل شرح است ،کاسته شدن از میزان تالیفات به زبان عربی و افزوده شدن بر شمار کتابهای فارسی در زمینه علوم ادبی است و این خود نشانه ای از ادامه داشتن گسیختگی ارتباط ایرانیان در زیر سلطه مغولان و ترکان جغتایی در قلمرو و رواج فرهنگ عربی اسلامی است.( صفا ، ۱۳۶۴ ، ۱۱۰).

دراین زمان حاکمان شرع ومجتهدین در نظر سلاطین صفویه از احترام خاصی برخوردار بوده اند، چراکه در نظر آنان یک تن مجتهد، نایب امام عصر (عج) بود، وآن حضرت را صاحب ملک میدانستند، وکسی را حق این نبود، که در ملک امام بی اذن آن حضرت ویا اذن نایب او دخل و تصرف نماید، و چون امام زمان (عج)غایب است اذن مجتهد جامع الشرایط نایب آن حضرت است، که در میان مسلمین حافظ حدود الهی باشد(فاضلی خوانساری ، ۱۳۷۸،  ۲۲)

از این لحاظ تدوین کتابهایی در صرف و نحو عربی در این عهد به شیوه دیگر دانشها، و نگارش شروح و حواشی به آثار علمای گذشته متصور بوده است و مقصود از این حاشیه نویسی ها و شرح و و حاشیه بر شرح، همواره خدمت به طالبان علم در مدارس و تسهیل کار در فراگیری بوده است ، همچنانکه در سایردانشها باب شده بود.در صرف و نحو عربی هم ،ترتیب دادن دفترهای به پارسی یا حتی منظومه های پارسی در درک قواعدزبان فارسی معمول اهل زمان بود (صفا ، ۱۳۶۴ ، ۱۱۴).

پس در زمانی که صفویه دولتی عظیم و متحد در ایران تشکیل دادند، علم و حکمت و ادب در این کشور در حال جان سپردن بود (حلبی ، ۱۳۸۱ ، ۶۰۳).

از این روآثار حمله مغولان و استیلا و ستمگری های تیمور لنگ انحطاط و تنزل علمی و ادبی ایران را در عهد صفویه کاملاً ظاهر ساخت ،و شاهان صفوی علی رغم ایجاد دولتی منسجم بر اساس وحدت ملی و دینی و علی رغم ایجاد اعتباری فوق العاده برای ایرانیان به علت قدرت طلبی و فرقه سازی و ترویج تعصب مذهبی شدید به آزار برخی از حکیمان پرداخته وتعدادی از مدارس تدریس حکمت و فلسفه را ممنوع کردند ، این پادشاهان از فهم شعر درست و لطیف به کلی بی نصیب بودند، به همین جهت ادبیات در عهد آنان به منتهای پستی  افتاد و شعر و نثر این دوره به استثنای یک عده کتابهای تاریخی که تحت تاثیر سبک هندی قرار گرفت ،مابقی و نمونه های آن قابل قیاس با متوسط ترین آثار ادبی پیش از صفویان نیست .(همان منبع ، ۶۰۲).

شکی نیست که در عهد صفویه ادبیات و حکمت به پایه پستی افتاد ،و حتی یک شاعر درجه اول هم در این عصر به ظهور نیامد ،که بزرگترین علت این قضیه ظاهراً این است که سلاطین صفویه به حسب نظرات سیاسی و ضدّیتی که با دولت عثمانی داشتن،د بیشتر نیروی خود را صرف ترویج مذهب شیعه و تشویق علمایی که از علم اصول و قوانین این مذهب اطلاعات کامل داشتند می نمودند. اما اگرچه علمای مزبور تلاشهای زیادی را در امور مذهبی به کار بردند، که نتیجه آن وحدت سیاسی مملکت شد و اساس ایران فعلی را بر پا نمود که ساکنانش به طور کلی دارای مذهب و لسان و نژاد واحد هستند.لیکن از طرف دیگر از لحاظ ادبیات و شعر و عرفان و حکمت و به قول خودشان هرچه متعلق به کمالات بود در مقابل شرعیات نه تنها در توسعه و ترقی آن کوشش نکردند بلکه به نوعی به آزار و اذیت نمایندگان کمالیات پرداختند (همان منبع ، ۶۰۶) لازم به ذکر است که علت فقر زمان صفویه از شاعر نامدار بیشتر نبودن مشوق و مربی است تا فقدان ذوق ادبی هنرمند(نسیم عربی، ۱۳۸۵،  ۶۲)

     حال با توجه به اینکه دوره افشاریه وزندیه در ادامه وهمزمان بادوره صفویه بوده است چنین به نظر میرسدکه انحطاط ادبی دراین دوره ها نیز دامنگیر ادبیات میگردد ومیتوان بیان نمود، که دردوره افشاریان و زندیان ،اثر درخور توجه یا عالم توانای ظهور نکرده وناپایداری ادب و ادبیات مشهود است.

۲-۳ تاریخ صفویه

شیخ صفی الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغانساکن شده بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین تاتی(تاتی یکی از گویش های ایرانی از ریشه پهلوی میانه است این گویش هنوز در بخش هایی از اذربایجان رواج دارد) بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است.(قدیانی ۱۳۸۱ – ۵۵۰)

دودمان پادشاهی صفویه، به وسیله شاه اسماعیل اول، با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی بوجود آمد. این پیروان که عمدتاً از ایلهای ترک بودند ،و بعداً به قزلباش‌ها ملقب شدند، بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آق‌قویونلو‌ها و قراقویونلو‌ها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزون‌حسن آق قویونلو تحت آموزش بزرگان قزلباش (موسوم به اهل اختصاص) پرورش یافت و رهبر دینی آنان بشمار می‌آمد.مهم‌ترین عامل قدرت صفویه بودن قزلباشان تا پیش از جنگ چالدران بود که در واقع نوعی الوهیت برای شاه اسماعیل قائل بودند، بود. که با شکست در جنگ ، این اعتقاد آنها رو به سستی نهاد.

و پس از آن رسیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی مواقع به ویژه در عهد پادشاهی شاه عباس بزرگ و نادر تا مرز دوران ساسانیان به ایران شکوه و جلال پیشین را باز گرداند.

برخی میپندارند، تشکیل دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین معنی که با رسمی کردن تشیع، و ضعیف ساختن تسنن، یکپارچگی مذهبی سرزمینهای اسلامی را که تا آن دوران باقی مانده بود، از میان برد و آن محیط پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان قطع کرد و به خطر انداخت.(قزوینی و دیگران،۱۳۷۹ ، ۱۰۹)

واز سوی دیگربرخی معتقدند ،تشیع که پیشتر نیز یکبار در عهد ال بویه به وسیله ایرانیان پایه گذاری شده بود، بار دیگر حیات نو یافت ،و ایران را از نظر جغرافیایی به صورت ملیت واحد بادین رسمی واحد پس از ساسانیان هویت بخشید، و ایرانیان با پیروی از ائمه اطهار تنها کشور شیعه را بنیان نهادند، که تاکنون پاینده و سرافرازانه به پیش میرود.(میرباقری ودیگران،  ۱۳۸۱ ۳۰،)  از نظر تاریخ ایران معاصر، دولت صفوی دارای دو ارزش اساسی و حیاتی است: نخست ایجاد ملتی واحد با مسئولیتی واحد در برابر مهاجمان و دشمنان، و نیز در مقابل گردنکشان و عاصیان بر حکومت مرکزی؛ دوم ایجاد ملتی دارای مذهبی خاص که بدان شناخته شده و به خاطر دفاع از همان مذهب، دشواریهای بزرگ را در برابر هجومهای دو دولت نیرومند شرقی و غربی تحمل نموده است. در این مورد، مذهب رسمی شیعه دوازده امامی، همان کاری را انجام داد که اکنون ایدئولوژیهای سیاسی در تشکیل حکومتها می‏کنند.(قزوینی و دیگران۱۳۷۸-۱۰۹)

از اینرو در این دوره رشته اصلی و اساسی این پیوند ملی، مذهبی، تشیع بود، چنانکه اهل سنت ایران که در عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب زیر فشارهای سختی بودند، بقای دولت عثمانی و ضمیمه شدن ایران را به خاک آن دولت آرزو می‏کردند. (امینی ۱۳۴۶-۷۴)همچنین این دوره  یکی از دوره هایی است که در آن می توان به خوبی ارتباط میان دین، سیاست و آموزش عالی را دریافت که مربوط به سلسله صفویه است.(الماسی ۱۳۵۷-۲۰)

حال با پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست، باعث گردید، استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری نسبتا” متمرکز تامین گردد. گذشته از تاسیس و استقرار حکومتی مقتدر، این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا خلاقیت های فرهنگی و هنری معماری تداوم و امکان تجلی و رشد یابد و نمونه های بدیعی از این امور (به ویژه در زمینه هنر و معماری) پدید آید. در زمینه های دینی و مذهبی دوران شاه طهماسب دوران بسیار خوبی برای سلسله صفویه به حساب می آید. زیرا این پادشاه توانست هم تشکیلات قدرتمند حکومتی را تحکیم بخشد و هم به امور دینی و مذهبی رسیدگی کند. در دوران حکومت شاه طهماسب مرزهای ایران تثبیت شد، صلح و دوستی میان کشورهای ایران، عثمانی، هند و اعراب برقرار شد. این صلح و آرامش طولانی به شاه طهماسب فرصت داد تا سازمان اداری و نظامی و اقتصادی دولت صفوی را بر پایه مستحکمی بنا کند. پس از وی  دردوران حکومت شاه عباس اول نیز ایران به شرایط مناسبی از جنبه های اقتصادی، علمی، فرهنگی، و هنری، نظامی، و اجتماعی دست می یابد پایتخت صفویان در این دوران شهر اصفهان بوده وتا دوران شاه سلطان حسین ادامه یافت در همین دوران اشرف افغان توانست تا شهر اصفهان بتازد و تاج و تخت را از آن خود نماید. (اینترنت)

۲-۴ پادشاهان صفوی

شاه اسماعیلاول(۹۰۵ الی۹۳۰ ه ق) ، شاه طهماسب اول(۹۳۰ الی۹۸۴ هق)، شاه اسماعیل دوم(۹۸۴ الی ۹۸۵ه ق)، سلطان محمد خدابنده(۹۸۵ الی ۹۹۶ ه ق) ، شاه عباس اول(۹۹۶ الی ۱۰۳۸ ه ق ) ، شاه صفی(۱۰۳۸ الی ۱۰۵۲ ه ق)، شاه عباس دوم(۱۰۵۲ الی۱۰۷۷ ه ق) ، شاه صفی دوم ، شاه سلیمان(۱۰۷۷ الی ۱۱۰۵ ه ق ) ، شاه سلطان حسین(۱۱۰۵ الی ۱۱۳۵ ه ق) ، شاه طهماسب دوم(۱۱۳۵ الی ۱۱۴۵ ه ق)، شاه عباس سوم(۱۱۴۵ الی ۱۱۴۸ ه ق)، شاه اسماعیل سوم(۱۱۶۳ الی ۱۱۶۵ ه ق )( بیات ، ۱۳۸۳، ۳۶۱)

۲-۵ مدارس دوره صفویه و مراکز علم و تربیت

به علت رواج شیعه و تربیت حافظه دین یاوری، در اوایل قرن دهم با توجه به دوره های گذشته مسجد ومدرسه وخانقاه که تعداد این مکانها زیاد بود، احداث یا مرمت شد، خواه آنهایی که به دست سلاطین و خاندانشان بنا شده بود یا انهایی که توسط امرا احداث گردیده بود و این ابنیه ها از جمله اثار خیر و موقوف بر تعلیم علوم شرعی دارای کلاس ، مسجد و محل سکونت برای طلاب علوم دینی و خدمتگزاران انها بوده است و موضوع درسها علوم شرعیه و ادبیات عرب در باب مقدمه کار و بر مبنای کتب درسی قرن هفتم و هشتم شامل تلخیصها ویا شروح و حواشی انها بوده است، که خالی از هر گونه تفکر و ابداع ویا تحقیقات تازه است و تکرار و تغییر و تقلید از گذشتگان و منازعات ومشاجرات لفظی  و غیره  میباشدو مجالس  مناظره و مباحثه  با روش  فوق  بوده است در  امتحانها، آزمایشهایی که ازعلما یا متعلمین میشد. به شیوه اکتفانمودن به سطوح و متون بود واخرین مرتبه ایکه از معلم خواسته میشد اجتهاد در یک قول با یک متن بوده است. (صفا، ۱۳۶۹، ۸۵ج۴)  که در ادامه تعدادی از مدارس را معرفی میکنیم.

در دوران صفویه دو مرکز اصلی برای آموختن حکمت و پدید آوردن اثرهایی در این زمینه وجود داشت و آن اصفهان و شیراز بودکه در پایان قرن نهم و آغاز قرن دهم در پرتو تلاش ملا جلال دوانی (۹۵۸ه ق)و حوزه تدریس او،و به سبب تربیت شاگردان مشهوری که زیر دست داشت فعال بودو نیز بر اثر کوشش های که صدر الدین محمد بن ابراهیم دشتکی شیرازی  (۹۰۳ه ق) در نشر علوم و تربیت طالبان علم و حکمت و کلام داشت و همچنین با وجود عالمان و ادیبان دیگر، اهمیت و ارزشی را که از اوان حمله مغول کسب کرده بود همچنان ادامه میدادو چون نوبت تعلیم به امیر غیاث الدین منصور پسر صدر الدین محمد مذکور رسید بر میزان اهمیت فلسفی بسی افزوده شد. و باظهور ملا صدرای شیرازی و استقرار حوزه تعلیمش در شیراز این اهمیت به مرتبه اعلا رسید

اما اصفهان با علاقه شاه عباس اول برای جلب عالمان بزرگ به زودی مرکزدانشهای منقول و معقول شد. واز همان زمان استادان بزرگی چون شیخ بهایی ،  میرداماد ودیگران با شاگردانی که در خدمت داشتند در آنجا گرد آمدند و در همین زمان بود که مکتب جدیدی از حکمت که میتوان آن را مکتب فلسفی اصفهان نامیدپی ریزی شد وبه سرعت  چنان ارزش و اعتبار یافت که عالمان علم وحکمت را از دور و نزدیک به سوی خود کشاند و حتی با انقراض دولت صفوی وانقلاباتی که بعدازآن رخ داد همچنان به قوت خود باقی ماند. (فاضلی،  ۱۳۷۸ ، ۲۵)در این عصر مراکز تعلیم و تعلم منحصر به مدارس و مساجد بود و مساجد این دوره به گونه ای ساخته شده بود که در اطراف حیات آن حجره های بسیاری برای سکونت طلاب در نظر گرفته شده بود و چنان این امر در دوره صفویه رواج داشت که بسیاری از سلاطین  مدارس یا مساجد ی را به نام بعضی از علماء بنا مینهادند که از مهمترین انها مدرسه ملا عبدالله تستری ،  مسجد شیخ لطف الله ، مسجد حکیم ومسجد قاضی هندی را میتوان نام برد.کهتعداد این مدارس بالغ بر ۳۰ مدرسه و ۱۸۰ مسجد بود. (همان منبع،  ۲۵)

مریم بیگم صفوی همسر شاه طهماسب مدرسه ای درخوانسار ساخته که هنوز باقی است. این مدرسه از قدیمی ترین مدرسه علمیه خوانسار است که در دوران صفویه مهد علما ودانشمندان فراوانی بوده است. (میر محمدی،   ۱۳۸۰ ،  ۱۲) همچنین مدارسی درشیرازبود ،که عبارتنداز:مدرسه هاشمیه ، حکیم  ، مجید ، مقیمیه و مدرسه خان که مهم ترین مرکز علمی ایران تا پایان حیات ملاصدرابودو طالبان علم را از دور و نزدیک به خود جلب  می نمود. و مدارسی از قبیل   – امامیه – ایمانیه –تقویه – خنجیه – زینبیه – شرافتیه – محسنیه –محمدیه نیز از جمله آنها هستند .

مدارس اصفهان شامل  مدرسه چهارباغ که فعالیتهای علمی و اموزشی داشته و مجمع دانشمندان و فلاسفه و عرفای بزرگ جون شیخ بهایی ، میر داماد ، میر فندرسکی ، ملا صدرای شیرازی ، محمد باقر مجلسی ، ملا محسن فیض کاشانی بوده است. (دورانی ۱۳۸۴ -۱۰۲)

 وهمچنین مدرسه ملا عبدالمحمد ( متوفی ۱۰۲۲ ق) و مدرسه جده بزرگ و کوچک بودو مدرسه نواب ،مدرسه ملا محمد باقر، مدرسه میرزا جعفر و  مدرسه خیرات خان در مشهد بود. (همان منبع  ۱۰۲)

۶-۲ مهاجرت علمای عرب زبان به ایران وتاثیر ادبی انها

 شاید بتوان گفت هجرت پیوسته فقهای جبل عامل لبنان و بحرین و حله به ایران وقرار گرفتن  در کنار شاهان صفوی خود زمینه مساعدی برای ترویج ادبیات عرب در ایران رافراهم نمود و هرچند که این فقها و دانشمندان باورود به ایران وبا فرا گرفتن زبان فارسی جایگاه خود رادر نزد دولت مردان مستحکم کردندولی به لحاظ اینکه زبان اصلی انها عربی بودباعث ترویج زبان و ادبیات عرب در ایران شدند  . تعلیم علوم شرع و نیاز مبرم به هجرت و کسب فیض و ارتباط این قشر از عالمان دیدگاه خاصی رادر ایران  به وجود اورد وهمچنین با توجه به زمینه های مساعد بوجود امده توسط دولت صفویه در زمینه تشیع دعوت ازاین عالمان به خصوص جبل عامل مهیا گشت و به دنبال ان مهاجرت این علماءو بهره مند شدن از نیازهای مادی از نواحی یاد شده به ایران اغاز شد و گروه گروه از انها به اتفاق خانواده هایشان به شهرهای بزرگ ایران که مرکز علم وادب بود کوچ کردند ودر ان شهرها مقیم وساکن شدند و با توجه به عرب زبان بودن علمای مهاجر و لزوم اصالت نگری انها وعرق خاص داشتن به زبان عرب وشاید نوعی افتخار به ان و هویت بخشی به خود باعث گردید انان فرهنگ اجتماعی عرب رادر ایران شکوفا کنندو به همین دلیل کتب و تالیفاتی که از خود بر جای گذاشته اند به زبان عربی می باشد.

بانگاه و بررسی کتب دانشمندان وعلماء مهاجر و تربیت یافتگان انها به این واقعیت میرسیم که چه اندازه  نوشته های انها تحت تاثیر این ادبیات بوده به طوری که منشاء عنوان تالیفات از کلمات و ادبیات عرب گرفته شده  است واستفاده از لغات عربی در تالیفات فارسی این دانشمندان نیز کاملا به ظهور میرسدودامنه و وسعت استفاده از کلمات عربی و ترکیب ان با لغات فارسی باب تازه ای را در ادبیات مفتوح میسازند نمونه های از  عنوان کتابهایی که این مطلب را برای مااشکارمی سازد زیاد میباشد مانند مشرق الشمس  و اکسیر السعادتین ،  مفتاح الفلاح از شیخ بهایی، وسایل الشیعه و هدایه الامه و نزهه الاسماع از شیخ حر عاملی، رساله حشر العوالم و رساله فی الحرکه الجوهریه از ملا صدرا، محجه البیضا  از فیض کاشانی،  بحار الانوار از مجلسی و بسیاری از تالیفات دیگر که از عالمان به جای مانده این مطلب را برای ماآشکار میسازد(ایترنت).در این دوره علمائ ودانشمندان بسیاری ظهور کرده اند که مهمترین انهارابه ترتیب تاریخی به همراه شرح حال مختصر و اثاری از انها را معرفی می نمایم.

۲-۷ ادبیات و علوم در  اوایل قرن دهم

ظاهرا علوم و ادبیات در این دوره از نظر ظاهری وضعیت نسبتا خوبی داشته است .امااگر به لحاظ ذاتی یا به عبارتی معنوی به ان نگاه کنیم وضع مطلوبی ندارد. یعنی از نظر تفکرات نو و ابتکارو تالیف های مهم و پایدار بودن آن چندان مورد پسند واقع نمی گردد،زیرا که در دوران ماقبل آن مردم مورد هجوم قتل غارت قرار گرفته اند و ویران گری هایی که توسط ترکان ایجاد شدو چون انها خالی از هر گونه فصاحت و بلاغت بودند و نظامهای وحشیانه بر ایشان حاکم بودودر نتیجه معاشرت بااین دسته ازمردم  پایه های علم و ادب را سست و بی مقدار گردانید. حال با چنین وضع و دیدگاهی چگونه میتوان انتظار داشت، دانشمندان با ابتکارات وخلاقیتی تازه با تالیفاتی مهم و پایدار به وجود اید. به هر تقدیر خرابی های حاصل از تهاجم و وحشی گری های ان زمان باعث سست شدن پرورش انسانهایی دانشمند و وآرسته شده است و بالطبع ادبیات و علوم دچار نقصان و تزلزل گردیده است ولذادر اوایل قرن دهم علما و دانشمندان دارای صفت جامع بوده وصاحب عنوان ذیفن ومبتکر نبودند. (صفا،  ۱۳۶۴،  ۱)

از ویزگیهای علمای این دوره کوشش درراه جامعیت بود.یعنی رسیدن به درجه ای که مرحله نهایی ان تلقی میشد و چنین مرحله ای حاصل نمیشد، مگر با دانستن یک دوره کامل از همه دانشها یی که به تدریج در تمدن اسلامی رسمیت و مورد قبول عموم مردم قرار گرفته بود. و مقدماتی از طبیعی و ریاضی و بحثهایی که در حکمت نزد مسلمانان مقبول بود و همراه کردن انها با همه دانشهای شرعی از قبیل تفسیر  ، حدیث،   کلام ،  فقه و مقدمات با مطالب جنبی هر یک مورد نظر بود.

در این دوره بسیاری از علماءرا میشناسیم که جامع منقول ومعقول بوده ودر بیشتر آن دانشها اثر هایی از خود باقی گذاشته اند، که از جمله این عالمان میتوان  غیاث الدین منصور دشتکی ،  میر داماد، صدر الدین شیرازی ،  ملا محسن فیض کاشانی و چند تن دیگر را نام برد.(فاضلی  خوانساری،  ۱۳۷۸،  ۲۲)

    در این برهه از زمان عالمان متون را خوب درک میکردند و بر ان شرح یا تفسیر مینوشتند ودر نهایت بر ان شرح نوشته و انرا مختصر میکردند و سپس با نظر تخلیص پیش رفته وبرای تخلیصها نیز شرح و تفسیر می نوشتند ودر مدارس برای طلبه های علوم استفاده میکردند تابعد از ان مجددا این  دایره  تکرار شده و افراد دیگر  برای  نقل  علوم  معقول و  منقول  به پا می  خواستند.واینست  سرگذشت  دوره   ممتدی از  توقف  علم وانحطاط  فکر در ایران که تنها فایده آن نگهداری سنتهای علمی وادبی و پیشگیری از اضمحلال و فنای قطعی انها بود.توقفی که از قرن ششم تا قرن چهاردهم هجری به طول انجامید با این توضیح که در این عهد اگر از کسی به عنوان علم یا ادیب سترگ یاد کنیم، به تناسب آن زمان سخن گفته ایم و منظور و مقصودکسی است که از دیگران بیشتر و بهتر میدانست و دانشهای خودرا بهتر در معرض نمایش قرار میداد نه کسی که بیشتر از دیگران معضلات علمی را حل کرده و راههای تازه تری برای رسیدن به نتایجی بهتر و تازه تر نشان داده باشد. (صفا ۱۳۶۴، ۸۱)

در هر صورت برای این عهد انحطاط ذوق لطیف و اندیشه بلند ایرانی راه افول می پیمودو ذوق فکری برای هنرهای تجسمی مانند نقاشی – معماری و کاشی سازی سوق پیدا کرده بود. لذا با تدبر در این دوره به نظر میرسد، که چگونه وقت تحقیقات علمی به بحث و الفاظ میگذشت و میزان علم علما تا جه حد بوده و سطوح علمی و متون متوقف شده و از مقاصد علمی باز مانده است. نکته ای که قابل ذکر است اینست که علاقه عده ای از سلاطین و امرا به علم و ادب، بیشتر به منظور این بوده است که به درباریان وجاهت علمی بدهند وبه ان مباهات نمایند. در این دوره کتابها ورسالهای دیگر در لغت عرب به صورتهای گوناگون مثل مجموعه های لغت،فعل،مصدر ، اسم وهمانند اینها دردست است که بیشتر انها برای اسان نمودن زبان عربی فراهم شده است . کتابهای اصلی صرف و نحو عربی که در حوزه های درسی این دوره رواج داشت، مانند قرن نهم همان کتب معتبر درسی است که در سده های هفتم و هشتم هجری فراهم امده بود. به همین سبب دنباله کار شرح نویسی و حاشیه پردازی بر آنها در این دوران گرفته شده و گروهی در ایران به ان سرگرم شدند. مثلا” شرحی که نورالدین  عبدالرحمن جامی (۸۹۸)بر کافیه به نام الفوائد الضبیان نوشته همچنین عبدالغفور لاری (۹۱۲)و عصام الدین اسفراینی (۹۴۳) بر انها حاشیه نوشته ان که بیشتر انها را کاتب چلبی در کشف الظنون به عنوان الکافیه فی النحو یاد کرده است (همان منبع، ۸)

۲-۸ علماء قرن دهم  ه ق

۲-۸-۱ الکرکی المحقق الثانی

علی  بن الحسین عبد العال العاملی نورالدین در عهد شاه طهماسب به فارس سفر کرد و سپس در اصفهان به مقام شیخ الاسلامی رسید از این رو نفوذ فراوانی در دربار حکو متی داشت ودر سال ۹۴۵ وفات یافته است

وی اثار گرانقدری به زبان عربی ازخود بر جای گذاشته است که عبارتند از:

۱-رساله نفحات لاهوت -الرساله فی اثبات انه یجوز لعن السنه با عتبارهم غیر مومنین،۲- کتب ملاحظات  علی کتاب نافع۳-الجعفریه  فی احکام الصلاه۴- جامع المقاصد ۵-جواب المسایل ۶-حاشیه علی مختلف العلامه۷- حاشیه علی محتصر نافعع۸- حاشیه علی الا  لفیه۹- خلل الصلاه۱۰- رساله فی صلاه الجماعه ۱۱- الرساله النجمیه فی اصول الدین و مسایل الصلاه۱۲- مناسک الحاج۱۳- ضیغ العقود ۱۴- رساله فی احکام اراضی دایره ۱۵ – قاطعه اللحاج فی حل الخراجوالف حفیده حسین الکرکی رفع المناداه فی التفضیل والمساواه(الزنوزی،  ۱۳۸۶ ، ۱۷۴)

۲-۸-۲ غیاث الدین شیرازی

امیر غیاث الدین منصور بن صدرالدین شیرازی حسینی دشتکی از دانشمندان ومناظران بزرگ سده دهم در فلسفه وکلام ومنطق وریاضیات وفلکیات و فقه در زمان شاه طهماسب بودومرگ وی در سال ۹۴۸ ه، ق اتفاق افتاده است (صفا، ۱۳۶۴ ، ۳۰۰)

انچه از توجه به کتب دشتکی بر می اید این است که در فلسفه روش اشراقیان و مذهب اهل عرفان را میپسندیده ولیکن در فلسفه مشاءنیز صاحب نظر بوده است (حلبی ، ۱۳۸۱،  ۶۱۴)

تالیفات او عبارتند از:

۱-حجه الکلام در مبحث معاد ۲- المحاکمات در دوجلد ۳-شرح هیاکل نور ۴-تعدیل المیزان در منطق ۵-الوامع والمعارج در هیات وفلک ۶-التجرید در حکمت الهی ۷-معالم الشفا در طب والشافیه ۸-رساله السفیرفی الهیاه۹-حاشیه برالهیات شفا در حکمت ۱۰-حاشیه بر شرح اشارات طوسی ۱۱-اخلاق منصوری ۱۲-رساله ای  در تحقیق جهات ۱۳-الاساس در هندسه ۱۴- رساله ای در قانون سلطنت ۱۵-تفسیر سوره هل اتی ۱۶- مثالات العارفین در تصوف وکتابها ورسالاتی که به اومنسوب است که خوانساری در روضات به ان اشاره کرده است (حلبی ۱۳۸، ۱ ، ۶۱۳)

۲-۸-۳ کمال الدین اردبیلی

حسین بن شرف الدین عبدالحق اردبیلی از بزرگان علم معقول و منقول معاصر شاه اسماعیل فیلسوفی بزرگ در حکمت، علم، ریاضی و همچنین در عرفان وتصوف قدمی راسخ داشته است . او  در علوم مختلف به سه زبان تازی  پارسی وترکی اثاری سودمند نوشته است وی در سال۹۵۰ ه ق دار فانی را وداع گفت و اثار زیر را از خود باقی گذاشت

۱-شرح نهج البلاغه به فارسی ۲-فی فضل الائمه الاثنی عشر ۳- رساله ای در امامت به ترکی ۴-تفسیر الهی  فارسی۵- حاشیه بر شرح مطالع وشمسیه ۶-شرح  تهذیب علامه حلی ۷-حاشیه بر شرح چغمینی در فلکیات ۸-حاشیه بر تحریر اقلیدس در هندسه ۹-تلخیص تحریر اقلیدس  (همان منبع ۶۱۶)

  فصل سوم

زبان و ادبیات عرب در قرن یازدهم و علمای این قرن

۳-۱ مقدمه

در این فصل ضمن بررسی وضعیت زبان و ادبیات عرب در قرن یازدهم که همزمان با قرن دوم حکومت صفویه می باشد ،‌ به ویژگی های عالمان این سده پرداخته ام و چون در این دوره عالمان مشهور و مهمی همچون شیخ بهایی ، میرداماد ، ملاصدرا و فیض کاشانی ظهور کردند به بیان سرگذشت آنها و تعداد دیگری از عالمان می پردازیم و نمونه هایی از شعر و نثر برخی از آنها و تعداد دیگری از عالمان می پردازم و نمونه هایی از شعر و نثر برخی از آنها را بیان می نمایم شایان ذکر است که در این قرن به علت ثبات دولت صفویه عالمان با فراقت بال سعی در نشر علوم داشته و اثرهای گران سنگی به وجود آورده اند.

۳-۲ زبان وادبیات عرب در قرن یازدهم در ایران

از ابتدای قرن دهم و همزمان باتشکیل دولت صفویه و ادامه آن در قرن یازدهم نوعی تجدید نفوذ فرهنگ عربی در ایران به وجود امد، زیرا با بررسی تاریخ های قبل همچنین تاریخ ادبیات عربی عباسی دوم و همزمان با انقراض دولت عباسی نوعی عدم ارتباط بین ایرانیان و مرکزیت دولت عربی به وجود امد، که این گسیختگی در قرن هشتم، نهم و اوایل قرن دهم ادامه داشت .

با روی کار امدن دولت صفویه به بعضی جهات که به شرح ان میپردازیم موقعیت مناسبی جهت نفوذفرهنگ و ادب عربی از طریق اموزش و گسترش علوم در میان طبقه تحصیل کرده ایران به وجود امد، وآن تقویت ورسمیت یافتن شیعه دوازده امامی توسط دولت صفویه بود . ایرانیان چون شیعه بودن را مذهبی نو و بی سابقه وآرمان گرا مطابق طبیعت فطرت حق طلبی خود میدانستند، به شیعی بودن گرایش پیدا کردند، که این خود لازمه دریافت اطلاعات اموزش و نوعی رهبری دراین امر بود و چون شیعه در دوره های قبل بیشتر درسرزمینهای جبل عامل بحرین و چندین شهر بزرگ عراق رشد و نمو پیدا کرده بود و عالمان بزرگ دران سرزمینها پدید امده بودند. آن شهرها وکشورها و ناحیه ها ی خاص،  مرکز اصلی عالمان شیعه بودکه همگی غیر ایرانی بوده اند .

پس در نهایت این تشیع نوظهور در ایران نیاز مبرم به کسب فیض و ارتباط با این قشر از عالمان را بر خود لازم می دانست، و با توجه به زمینه های مساعد بوجود امده توسط دولت صفویه در زمینه تشیع، دست نیاز ابتدا با دعوت ازاین عالمان ،علی الخصوص جبل عامل مهیا گشت و به دنبال ان مهاجرت این علماءو بهره مند شدن از نیازهای مادی از نواحی یاد شده به ایران اغاز شد و گروه گروه از انها به اتفاق خانواده هایشان به شهرهای بزرگ ایران که مرکز علم وادب بود، کوچ کردند. ودر ان شهرها مقیم وساکن شدند.

اگر کسی بخواهد از شمار این خاندانهای مهاجر نظری اجمالی کسب کند تنها با مراجعه به کتاب امل الامل تالیف حر عاملی کافی است .درآن کتاب نام بیش از یکهزار و یکصد تن از عالمان ذکر شده که جز چند تن معاصران ایرانی نزاد مولف کتاب  امل الامل و گروه معدودی از عالمان تسنن ،مابقی همگی از جبل عامل ، بحرین ، الاحساءو از عراق عرب آمده ودر ایران سکونت گزیدند و به تعلیم وتالیف اشتغال ورزیده بودند که یکی از انها مولف کتاب فوق بود. (صفا۱۳۶۴ ج۵ ۱۲۷)

لازم به یاداوری است که شیعه در زمان ال بویه در ایران رونق بسزایی داشته است که این زمینه مساعد در زمان صفویه نیز بروز کرده و مقدمات پیشرفت شیعه رادر ایران فراهم نموده است. به هر حال میتوان بیان نمود که دو عامل اساسی در زمان صفویه شیعه رابه اوج رسانید . الف:کانون قرار گرفتن تشیع در ایران  ب:خواست حاکمیت دوره فوق

البته سوابق نشان میدهدکه تعداد مهاجران از کشورهای فوق به ایران بیشتر از اینها بوده است و به هر تقدیر با ورود علمای عرب غیر ایرانی به ایران و ساکن شدن انها خاندان و نوادگانی به وجود امدند که اصالتهای های خانوادگی خود را از جمله زبان عربی حفظ میکردند ،و همچنین شاگردان پرورش یافته در مکتب علمای مهاجر قاعدتا به اساتید خود اقتدا میکردند، پس طبیعیست که تمالم مطالب گفته شده و نوشته شده توسط عالمان ایرانی شده یا پرورش یافته در ایران به زبان عربی باشدو اموزش مجدد دانش اموختگان در نوبتهای بعدی هم به زبان عربی باشد. حال میتوان چنین اذعان داشت که این دوره در نشر مجددزبان و فرهنگ عربی تاثیر به سزایی داشته است .

۳-۳ علمای اسلامی در قرن یازدهم همزمان با قرن دوم صفویه

120,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
برچسب ها : , , , , , , , , , , ,
برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.