تحقیق معماری ایران در دوره سلجوقی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

تحقیق معماری ایران در دوره سلجوقی

تعداد صفحات :۶۳

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

این مقاله درباره معماری ایران در دوره سلجوقی، معماری ایران از سلجوقیان تا پایان عصر تیموریان، اصفهان مسجد جامع، اردستان مسجد جامع، اردبیل مسجد جامع، قزوین برجمای خرقان، یزد مسجد جامع، آرامگاه سلجوقی- خرقان- قزوین و … می باشد.
مسجد جامع اردستان از مساجد بسیار زیبای دوران سلجوقی به شمار می رود. این جامع دارای شبستان و گنبد آجری و ایوان بزرگی است، در طرفین، شبستانهای کوچکتری ساخته شده و صحن آن دارای ایوان و غرفاتی می باشد.
در این مسجد که بناهای آن در اواخر قرن چهارم هجری قمری ساخته شده و سپس در قرن بعد تکمیل گردیده کتیبه های کوفی و ثلث که گچبری شده وجود دارد، از مطالعه متن این کتیبه ها چنین معلوم می شود که مرمت و تزئین شبستان بزرگ و ایوان و صفحه های طرفین آن به همت ابوطاهر حسین فرزند غالی فرزند احمد در سالهای ۵۵۳ تا ۵۵۵ هجری و به سرپرستی استاد محمد اصفهانی انجام شده است.
گذشته از ایوان جنوبی، این مسجد دارای سه ایوان دیگر: شمالی به نام (صفه صفا)، ایوان غربی به نام (صفه امام حسن) و ایوان شرقی به نام (صفه امیر چمله) زیر می‌باشد.
در قسمت شمال غربی مسجد مناره آجری کوتاهی دیده می شود.
واژه های کلیدی: دوره سلجوقی، ایران، مسجد جامع، اصفهان، قزوین

فهرست مطالب

سلجوقیان: ساختمان مظهر زیبایی ۵
زمینه فرهنگی ۶
معماری سلجوقی ۱۱
معماری ایران از سلجوقیان تا پایان عصر تیموریان ۱۹
اصفهان: مسجد جامع ۲۵
اردستان: مسجد جامع ۲۷
برسیان: مسجد جامع ۲۸
بروجر: مسجد جامع ۲۹
اردبیل: مسجد جامع ۳۰
جاده خراسان: رباط یا کاروانسرای شرف ۳۱
قزوین: برجمای خرقان ۳۲
مسجد جامع زوزن، فرومد، گناباد ۳۵
مسجد زوزن ۳۶
مسجد فرومد یا فریومد ۳۷
گناباد: مسجد گناباد ۳۷
اصفهان: مسجد اشترجان ۳۸
ورامین: مسجد جامع ۳۹
اصفهان: مدرسه امامی ۴۰
زنجان: گنبد سلطانیه ۴۰
یزد: مسجد جامع ۴۳
تبریز: مسجد کبود ۴۶
کاشان: مسجد جامع (میدان سنگ) ۴۹
خرگرد: مدرسه غیاثیه ۵۲
ساری: امامزاده صالح ۵۴
مسجد جامع اردستان ۵۹
آرامگاه سلجوقی- خرقان- قزوین ۶۰

سلجوقیان: ساختمان مظهر زیبایی

معماری سلجوقی موقر و نیرومند و دارای ساختاری بغرنج بود. ولی اینهمه نه ناگهانی بودند و نه تصادفی، بلکه تجلی متعالی یک رستاخیز ایرانی بود که در اوایل سده دهم با سامانیان آغاز شد. این رستاخیز در زمان سلجوقیان به اوج خود سید، چون هرچند ایجاد آثار هنری پس از سده دوازدهم نیز ادامه یافت، الخطاطی مشهود در نیروی خلاق پدیدار گردید. این مساله اغلب وقتی صادق است که نیروی جنبش یک عصر بزرگ به نهایت می رسد و گرایش به ایجاد بناهای تاریخی و کارهای پهلوانی جای خود را به داستانسرایی و یادآوری گذشتگان می دهد.


زمینه فرهنگی

ایران علاوه بر منابع دایمی خود مقدار زیادی از ثروت اقتصادی و معنوی قلمرو و عباسیان برخوردار بود که در اواسط سده هشتم در تحت تسلط ایرانیان در بغداد ایجاد شد. انگیزه های خلاق جامعه های متفاوت و غالباً رقیب، پیوسته حیات فرهنگی و تفکر اسلامی را گسترده و تقویت می کرد و محتوی غنی تر و سرمشقهای تازه‌تر زیباشناختی و معنوی فراهم می ساخت. مهمترین آنها تناسب سازی و حفظ فرهنگ یونانی بود. علم و حکمت یونانی، از طریق ترجمه های سازمان یافته با سرمایه مامون عباسی (۸۱۳-۸۳۳) در ایران شناخته شد. و در آنجا هم درست مانند پیدایش رستاخیز در اروپا، تاثیری قاطع داشت. آثار جالینوس، افلاطون و ارسطو به وسیله همه رهبران فکری ایران با پیگیری مطالعه شد. به علاوه، خلفای عباسی علاقه عمیقی به معارفدر جدی ترین شکل آن داشتند. (اطلبوالعلم ولو بالعین) سفارش پیامبر اسلام بود و بعد از عبادت، کسب معرفت مقدسترین کار تلقی می شد، که حتی برایمان بی دلیل ترجیح داشت.

منصور عباسی (۷۵۴-۷۵) در تشویق علوم شرکت جست و حمایتش از شعرا و فضلا پیدایش گروههایی برای مباحثات جدی را معمول ساخت. چنین تاسیساتی با علاقه مورد پذیرش قرار گرفت و راه موثری برای ایجاد و ترویج فرهنگ تازه شد. در سراسر اعصار اولیه اسلامی، با اینکه نبوغ ایرانی برای اداره امپراطوری اسلامی اهمیت اساسی داشت، شخصیت ملی خود ایران سترون و افسرده مانده بود. ولی در اثنای سده دهم ایران، شاعران، حکما، ریاضی دانان، منجمان، طبیعی دانان، مورخان، جغرافیدانان و لغت نویسان برجسته ای پرورد، که اغلب درخشان و بسیاری شان دارای اعتباری بی‌همتا بودند و و همه با اصالت، شجاعت و ظرفیت فرهنگی فراوان، عصر ساسانی علی رغم کشمکشهای سخت و طاقت فرسا در ایران، دوران ادب و تمدن بود. بی‌شک در مقام مقایسه، همان عصر در اروپا دوران تاریکی به شمار می رفت.

بی شک مهمترین عنصر در آغازگری رستاخیز ملی ایران شاهنامه فردوسی بود که در سال ۱۰۱۰ به اتمام رسید. این کتاب که از بزرگترین حماسه های جهان است، بلافاصله به طور دائم در دلهای مردم راه یافت. از آ‎غاز پیدایش اسلام که ایران آن را با علاقه پذیرفت، هیچ اثر هنری مستقلی را پیش از فردوسی نمی توان ذکر کرد. با اینکه عربی جایگزین فارسی شده بود، فردوسی منظومه خود را به شعر فارسی نوشت و به پاکسازی زبان از واژه های خارجی پرداخت و به آن شخصیتی تازه و نیرومند بخشید. او در تمام پنجاه هزار بیت شعرش بیش از نهصد و هشتاد و چهار عبارت عربی به کار نبرده و بقیه فارسی سره است. او نه تنها بهره گیری از زبانی نوسازی شده و با شکوه را احیاء کرد، بلکه کتابش اعتماد و میهن پرستی تازه‌ای پدید آورد. شاهنامه افتخارات گذشته ایران را بیان، سنت های آن را احیاء جشن های ملی را تجدید، احساسات ملی را تریوج و در عین حال آینده اش را پیشگوئی می کرد.

در این لحظه حساس از تاریخ ایران رسوم ملی نیروی جنبش چشمگیری یافت. فردوسی از طریق دستاورد خویش ذخایر ایران را به حرکت در آورد.م او مقام بزرگترین شاعر ایران را داراست و نه تنها در غنای فرهنگی ملتش سهیم است.

مییل فطریشان به ریاضیات و علوم طبیعی را هم تشویق کرده. به این ترتیب روح استقلال معنوی و خلاقیت در سراسر ایران نفوذ می کرد و دستاوردهای این عصر می‌توانست کشور را برای از سر گذراندن مصایبی که در راه بود رهبری کند.

فرمانروایان که در میانشان فضلا و شعرای واقعی هم بود، در حمایت از شعرا، هنرمندان و فضلا با هم رقابت می کردند. حامی علم و ادب بودن وظیفه ای شاهانه تلقی می شد و نشانه با ارزش برای احراز مقام و قبول عامه بود.

کتابخانه های عصر گویای داستان فرهنگی با مشارکت وسیع است، که در آن معرفت محترم شمرده می شد. صاحب بن عباد وزیر آل بویه کتابخانه بزرگی داشت با بیش از ۰۰۰/۲۰۰ مجله کتاب. هر مسجد یک مجموعه کتاب داشت و قاضیان گردآوری و حفظ آنها را تشویق می کردند. قاضی نیشابور خانه ای را همراه با کتابخانه برای استفاده خاص علمایی که از آن شهر دیدار می کردند، اختصاص داد و حتی هزینه زندگی آنها را هم تأمین می کرد. یکی از معروفترین کتابخانه ها را عضدالدوله گرد آورد. و در بنای خاصی در شیراز جای داد. تالار طاق ضربی بزرگی به اطاق های متعدد باز می شد که در آنها کتاب ها را در صندوق های مخصوصی نگهداری می‌کردند. فهرست منظمی برای آنها تنظیم شده بود. البته بقیه جهان اسلام هم در علاقه ایران به کسب معرفت سهیم بود، مثلاً ابن ندیم بغدادی از همه کتابهای شناخته شده در آن عصر اعم از اسلامی و غیر اسلامی، فهرست مفصلی تالیف کرد. این کتابخانه‌ها مورد استفاده وسیع و عاقلانه ای قرار می گرفت، درهای اغلبشان به روی همه استفاده کنندگان باز بود و تسهیلات- از جمله اعتباراتی برای قلم و کاغذ- تأمین می شد.

از این اوضاع و احوال یک عده، فضلا، علماء، طراحان و هنرمندان پدید آمدند که در بسیاری زمینه ها به کامیابی های مهمی دست یافتند. در هر دو عصر آل بویه و سلجوقی برخی از بهترین منسوجاتی بافته شد که تا کنون به دست آمده است. طرحهایی قوی و سنگین، با اصالت و برازندگی و تجسم نمایان و در عین حال فنون بافندگی بی همتا.

متخصصانی که سفالگری این عصر و بیشتر کارهای نیشابور و سمرقند را دیده اند آنها را ظریف ترین آثاری می دانند که تا کنون شناخته شده است. نیمه دوم سده نهم شاهد ظهور عده ای از دایره المعارف ها و تاریخهای عمومی، لغت نویسان و نحویانی بود که به طور جدی برای تکمیل زبان به عنوان وسیله موثلر صراحت و ارتباط کار می‌کردند و بر رونق عصر جدید طلوع معرفت می افزودند.

هر یک از شاغل علمی موجب پیدایش متفکران بزرگی شده که بسیاری شان در رشته های مختلف سرآمد بودند. رازی (ح ۸۵۰-۹۲۳) پزشک نامدار، چیزی فراتر از بزرگترین پزشک بالینی اسلام بود و در عین حال شیمی‌دان و فیزیک دانی بود که تاثیرش در سراسر جهان اسلام منتشر شد و در عصر رستاخیز در اروپا نمایان گشت. لایق ترین همکاران او ایرانی بودند. یکی از آنان به نام دینوری در عین حال لغت نامه نویس، مورخ، گیاهشناس و منجم بود.

در سده دهم، طبری (۸۳۸-۹۲۳) مولف تاریخ موسیقی ده جلدی[۱] که حاوی اطلاعات تاریخی و حتی باستان شناسی با ارزشی است، یک زیج، صورالکواکب و برخی ابزارهای نجومی ابتکاری را به وجود آورد. حکما و مورخان کم آوازه‌تری هم بودند که البته آثارشان در سطح والایی قرار داشت. ریاضیات و نجوم سخت تشویق می‌شد و در یک دایره المعارف ایرانی مربوط به سال (۹۷۶) به نام مفاتیح العلوم به خوبی تلخیص شده بود و علمایی در رشته های مختلف شرحهای مشترکی تحت عنوان رساله های اخوان الصفا منتشر می کرد. در نیمه اول سده یازدهم فعالیت فکری به نقطه اوج خود رسید. در میان فضلای این عصر دو تن از بزرگترین دانشمندان جهان بودند که به این عصر یک برجستگی جهانی بخشیدند این دو عبارت بودند از ابن سینا (۹۸۰-۱۰۳۷) و بیرونی (مستوفی ۱۰۴۸).

شاید از این دو ابن سینا بزرگتر باشد- دارای آثار بیشتر، فراگیرتر، درخشان‌تر، جامع‌تر شخصیتی سازمان دهنده و خستگی ناپذیر بود. او ریاضیدان، منجم و شاعری مادرزاد بود که در زمینه فیزیک کارهای درخشانی کرد. و از نخستین شخصیتهای برجسته جهان در زمینه پزشکی و رشته وابسته آن داروشناسی بود. او در مقام یک مرجع استناد پزشکی در سراسر اروپا سخت مورد احترام قرار گرفت و کتابهای پزشکی‌اش تا سده هفدهم در اکسفورد و مون پلید متنهای پایه بود.

در نیمه دوم سده یازدهم عمرخیام شاعر محبوب می زیست که در عین حال فیلسوفی اصیل و ریاضیدانی بزرگ بود. او یازده نوع مختلف از معادلات در جد سوم را تشخیص داد. در سال ۱۰۷۴ تقویم تازه ای تنظیم کرد. با اینهمه هنوز به عنوان یک جبران برجسته شناخته می شود. یک شخصیت کاملاً متفاوت دیگر که بر همان عصر تاثیر گذاشت، (غزالی ۱۰۳۸-۱۱۱۱) بود که دارای قدرتی معنوی، احساساتی عمیق و ایثار محض بود. او در شاعری، حکمت و فقه شهرت داشت ولی بنا به عرف زمان اطلاعات مفیدی در برخی از علوم بدست آورد. و رسالاتی در باب اختر شماری و اصول اساسی نجوم نوشت. سلجوقیان که طایفه ای ترک و ایرانی بودند، به این تمدن بسیار پیشرفته وارد شدند و رهبرانشان با فرهنگ ایرانی، که به دست سامانیان و غزنویان در آسیای میانه ایجاد شده بود، تا حدی آشنایی داشتند. آنان می باید تا حدی تحت تاثیر شکوه و عظمت غزنوی قرار گرفته باشند، ولی روش زندگی سخت گیرانه‌شان و تثایر سازنده دشتهای زادگاهشان در آسیای میانه آنان را به شیوه‌ای نیرومندتر و کم بضاعت تر معتقد ساخته بود.

سلجوقیان به رهبری طغرل بیک (۱۰۳۱-۶۳) در جنگ های متعدد سالهای (۱۰۳۷-۵۱) ایران را گشودند. بقایای دولت آل بویه را بر انداختند. و سلسله سلطنتی مهمی تاسیس کردند که در تاریخ کمتر نظیری داشت.

آلپ ارسلان، ملکشاه، سلطان سنجر همه مردانی صمیمی و جدی بودند. که برای حکومتی توام با عزت زاده شده بودند.

معماری سلجوقی

قدرت و نجابت معماری سلجوقی بی شک به بهترین صورتی در مسجد جامع اصفهان تجلی کرده، که یکی از بزرگترین مسجدهای جهان است. اصفهان از اوایل اسلام به خاطر در مرکز قرار داشتن و زیبائی های طبیعی اش مستعد بزرگ شدن بود و ناگزیر مسجد جامعش می باید بزرگ می شد. مسجد جامع اصفهان، به عنوان یک بنای با شکوه در شهری که در اعصار کاملاً مختلف و در دوران فرمانروایان متعدد به پایتختی برگزیده شد، کاملاً سلجوقی نبود، ولی آن بخشهایی که از عصر سلجوقی است، حتی امروز هم شکوه عمده آن است. در بیت ساختمان کاملاً متمایز آن بیش از ۸۰۰ سال از معماری ایران هویداست وتاریخ آن از سده یازدهم تا هجدهم را در بر می گیرد. در عمر طولانی آن بارها جنگ پیش آمده و بارها آسیب دیده و بازسازی شده و چیزی نمانده که ویران شود. با اینهمه، مسجد بر جای است و همه تریباسی کنند. آن که همگی هنوز کاملاً خوانده نشده، اطلاعات خوبی درباره شکلهای عالی آن به دست می دهد.

یک حیاط چهار ایوان (۶۰*۷۰متر) به وسیله رواقها و دهلیزهای روباز دو طبقه کاشیکاری یا آجر نخودی احاطه شده است. یک ایوان دراز که به ویژه کاشیکاری آراسته‌ای دارد، به یک شبستان گنبددار باز می شود که بنا بر کتیبه‌اش به زمان نظام‌الملک در آغاز پادشاهی ملکشاه (سال ۱۰۷۲ و تقریباً به یقین پیش از سال ۱۰۷۵) ساخته شده است. (شکل ۱۰۵-۱۰۸، ۱۱۰)

ولی برخی از بناهای قدیمی تر را هنوز می توان دید و احتمال دارد که قسمت زیرین این مسجد از اواخر سده دهم باشد. این اطاق، فضادار و عالی با عظیمتی خیره کننده- گنبد عظیمی را نگهداشته، به قطر ۱۷ متر که بر روی گوشواره های سه بره قرار دارد. (شکل آنها گسترش سبک بقعه دوازده امام یزد مربوط به عصر آل بویه است). گوشواره ها به نوبه خود بر روی پایه های قطور استوانه ای قرار گرفته که بالایشان گچ‌بری های متکائی سبک عباسی و مسلماً مربوط به زمانی پیش از ساختمان خود گنبد بوده است. (شکل ۱۱۸) مسجد را رواقها و شبستانهای پوشیده از اقسام طاقهای آجری گنبد مانند احاطه کرده که برخی دارای دنده و شبکه پشت بند مستقل به شیوه گوتیک است. (این حاکی از امکان یک رابطه همکاری است) شکل ۱۱۹

اغلب این طاقها روی ستونهایی است که تاریخ شان از پیش از سلجوقی تا عصر متفاوت است. همه ایوانها در عصر سلجوقی بازسازی یا تجدید آرایش شده است. نشان می دهد که نقشه اصلی بنای مجسد در عصر سلجوقی قبلاً آماده بوده است.

ایوان شمال غربی که از بیرون یک بنای راه راه است. از داخل باستونهای بزرگی (احتمالاً از سده هجدهم، چون تجدید تزئینات دارای تاریخ ۱۷۴۴ است). پرشده سایر اجزای مهم مجموعه مسجد جامع شامل یک شبستان طاق ضربی (ح ۴۸*۲۵متر) است که در سال ۱۴۴۷ ساخته شده و بیشتر بدون تزئینات است. اطاقی با محرابی عالی از اوایل سده ۱۴ مربوط به الجاتیو و مدرسه ای که در سال ۱۳۶۶ ساخته شده و دارای یک طاق عرضی و ایوان ورودی جالب است.

ولی اینهمه تنها بخش هایی از یک بنای بزرگ و تودرتوست که توصیف شان در این مختصر نمی گنجد. از لحاظ زیبائی، مهمترین واحد مسجد جامع گنبد کوچک ولی عالی شمالی معروف به گنبد خرکاست. از سال ۱۰۸۸ که درست در نقطه مقابل محراب قرار دارد. این شاید کامل ترین گنبد ساخته شده است. وقار و قدرت به یاد ماندنی گنبد مربوط به ابعادش نیست (با ۲۰ متر بلندی و ۱۰ متر قطر)، بلکه ناشی از طرح آن است. همه جنبه ها با دقت زیاد بررسی شده و در حد کمال یک غزل در یک کل کاملاً جوش خورده است. از لحاظ مکانیکی با ضرورت های ریاضی یک گنبد کمال مطلوب برابری می کند.

و در نقاط حساس به حد دقتی رسیده است که همتای آن است. در هر گوشه چهار طالقچه هلالی باریک با ستون ه های نبشی دنباله گوشواره ها را به سمت پائین تشکیل می دهد. از سطح کف، این ستون چه ها چشم را با سرعت متوجه گوشواره‌های سه پره می کند. خود گوشواره را قوس بزرگتری احاطه کرده که همراه با قوسهای مشابه طول دیواره های جانبی یک حلقه هشت گوش از قابهای کم عمق را نگهداشته و با پایه گنبد یکی شده است. همه شکل های قوسی از جمله گنبد دارای یک بدنه است و عنصر کلیدی یا نقشی را تشکیل می دهد که از گوشه ها آغاز می شود. با جامعیتی متوالی یک عنصر را در میان دیگری فرا می گیرد تا آنکه کثرت آنها به تحلیل می رود و به گنبد می رسد- نتیجه نامنتظر حرکت مختلط به سوی بالا. بدین سان گنبد نقطه اعتلای یک جریان نیروی عمود روست. یک چنین توالی طبیعی و منطقی از شکلهای یکسان که با دقت تصریح شده به این فضا چنان یکپارچگی و وحدت کاملی می‌بخشد که آن را به اندازه هر چیزی در معماری ایرانی موثر می سازد.

رنگ مفرغی آرام آجر تنها با حاشیه های تزئینی دودی و سفید جلوه گر می شود و بر حالت موقر آن می افزاید. ولی احساس تمامیت محص از کمال خود شکل ناشی می‌شود. این گنبد تک جداره قریب ۹۰۰ سال بدون یک ترک خوردگی در کشوری زلزله خیز دوام آورده و شاهدی است بر «ریاضیات دقیق و مکانیک بی عیب» معمار عصر سلجوقی. آن هم مانند گنبد قابوس «به خاطر ابدیت ساخته شده است».

سایر مسجدهای مهم سلجوقی به سبک مسجد جامع اسلامی ساخته شده و خوشبختانه تعدادی از آنها در وضعیتی نسبتاً خوب باقی است. مسجد جامع اردستان (ج ۱۱۸۰)، زواره (۱۱۵۳) و گلپایگان (۱۱۲۰-۳۵) همه تقریباً به همان سبک است. ولی در مقایسه با حالت قایم خوشه ناپذیری که در گنبد شمالی اصفهان دیده می شود، در منطقه انتقال فشار آنها حالتی افقی نمایان دارد. آرایش آنها حالت افسرده ای دارد- مانند مسجد اردستان- و منحصر به بندکشی و حاشیه های گچ بری یا نقش های سفالی است که به بنا کیفیتی مجرد ولی کاملاً جدی می بخشد. کارکردهای ساختاری به طور مؤکدی آشکار و هر مسجد دارای عظمت و شخصیتی مستقل است.

مسجد جامع بزرگ قزوین به خاطر داشتن فضای آرام شبستان که در زیر گنبد بزرگی (به قطر ۱۵ متر) قرار گرفته، حالت گیرائی دارد. گوشواره متقاطع در خالی بودن خود تقریباً دارای حالت ابتدایی است، بی آنکه هیچ شکل فرعی برای پر کردن آن در نظر گرفته شود و این سالها اسباب اشتغال خاطر معماران را فراهم می ساخت. آزاره ساده بلند تاکیدی است بر سادگی محض آن. ولی این ناشی از ضعف یا اشتباه طراح نیست، چون در اصل تقریباً سراسر دیوار قبله را محراب بزرگی پوشانده بود (شکل ۱۴۰).

تنها از روی محرابهای دل انگیز این عصر در حیدریه و بقعه علویان می توانیم زیبائی آن را حدس بزنیم. ولی یقین داریم که کیفیتی عالی داشته، زیرا سایر اجزایی که باقی مانده از جمله دو ردیف کتیبه که سراسر دور گنبد را پوشانده، دارای زیبائی فوق‌العاده است. ردیف بالایی یک کتیبه کوفی با شکوه و پائینی خط نسخ ظریفی است. هر دو سفید دارای زمینه آبی با نقشهای مو و پیچک با دلچسبی بی پیرایه‌ای که شاید در اسلام بی نظیر باشد. دیوار به وسیله بندکشی با روح و گره‌های بزرگ تزئینی که نمایشی از حلقه های پیچ در پیچ است، از حالت لختی آزاد شده. با محرابی عظیم و بغرنج که در این چارچوب ساختمانی جا داده شده است. کل بنا تاثیری شاهانه داشته و سادگی محض شکل های اصلی درگیرایی آن نقش اساسی داشته است.

یک مدرسه زیبای کوچک به نام حیدریه (از اوایل سده ۱۲) هم در قزوین وجود دارد (شکل ۱۴۱-۱۴۵) که امروز به یک مسجد بزرگتر از سده ۱۹ ملحق شده است. شاید زیباترین خط کوفی تمام ایران را در کتیبه آرایشی آن می توان دید. ولی محراب گچ بری آن هم با شکوه است. گوشواره های گرد آن، که از قوس های بلند نوک تیز تشکیل شده، در قابهای زینتی هلالی بالای دیواره بازتاب یافته است. ردیف های آجر چینی تو در تو، شباهت آجر چین ها و آرایش های دقیق گچ بری جزئیات ثابت ولی غیر مهاجمی فراهم می سازد. در آرامگاهی در همدان به نام علویان مربوط به نیمه دوم سده ۱۲ داخل بنا سراسر پوشیده از گچ بری های فوق العاده غنی است. و تا حدی به سبک حیدریه کار بزرگی است مستلزم قدرت فراوان. کشف هماهنگی های پنهان و مفهوم زینتی آن دارای لذت بی پایانی است.

این آثار بزرگ عصر سلجوقی در ایران مرکزی، در شمال خاوری یعنی خراسان و کناره جیحون هم رقیبانی داشت. از آن جمله است: رباط ملک که از گویاترین دیوانه‌های عصر اسلامی به شمار می رود وتنها یکی از دیواره های کاروانسرا باقی است (شکل ۱۴۸).

همین قطعه کافی است تا به تنهایی نشان دهد که در اینجا ساختمانی تنومند و بازدارنده از آجر ساده ساخته شده بود که ا سادگی خود حکم یک دژ مرزی را داشت. یک ردیف پایه های تقریباً استوانه ای (که بلندیشان ۵ برابر قطرشان است) در بالا به طاق نماهایی متصل است که شکل شان به طور آشکاری از گوشواره اقتباس شده به دیواره ساده برجستگی می‌بخشند. یک ردیف نقش آرایشی نشان دهنده ترنیزهای ساده است. این بنا که در اواسط عصر اسلامی در خور توجه بوده سلیقه معماری سلجوقی را در انتخاب شکل های ساده و نیرومند نشان می دهد.

در یک ناحیه کاملاً بیابانی، بر جاده نیشابور به مرو، در سال ۱۱۵۵ سلطان سنجر یک کاروانسرا و کاخ ساخت که به رباط شرف معروف است. این بنا از بیرون قلعه معتبری با دیواره های ساده بلند و با روی محکم است.

سر در زیبایی به صورت دو طاقنمای تو در تو دارد که طاقنمای بیرونی دارای نواری از آجرهای برجسته و طاقنمای درونی دارای یک کتیبه کوفی گچبری است. در داخل، دو صمن بزرگ چهار ایوان، که هر دو به صورت مسجد تجهیز شده و هر یک دارای محراب گچ بری ظریفی است. داخل بنا با طرحهای جسورانه و بدیعی از آجرهای کله و خوابیده تزئین شده به طوری که از برجهای پیشین مانند برج علمدار دامغان و مناره ساوه متمایز می شود.

سلطان سنر در آرامگاهی در مرو به خاک سپرده شد که شایسته شخصیتی والا و به فرجام بود. این آرامگاه که پس از مرگ او در سال ۱۱۵۷ توسط یکی از خدمتگزاران وفادارش ساخته شد، اطاقی موقر و سنگین به شکل مکعب است به مساحت ۷۲۵ متر مربع و گنبد کاشی آبی رنگی دارد که اینک بخشی از آن فرو ریخته به بلندی ۲۷ متر. شبکه دنده های تو در تو که در داخل دیده می شود، ظاهراً بار گنبد را متحمل می‌کند، ولی در واقع احتمالاً بیشتر جنبه تزئینی و زینتی دارد تا ساختاری.

انتقال قطعی از قطعه شبستان به گنبد به صورت زیبائی انجام گرفته و آن به وسیله حجره های کنجی است که گوشواره ها را پنهان کرده اند. در حالی که آنها در بناهای اولیه سلجوقی به صورت ناشیانه ای بیرون زده بودند.

ساقه گرد گنبد، که بیشتر اوقات به صورت هشت گوش لختی بود، به همان ترتیب طاقنمادار شده و شبستانهای آراسته به پایه های آجری با نقش های تزئینی از شدت حجم می کاهد، بی آنکه به سادگی کل بنا صدمه بزند.

مدخل اصلی در سمت مشرق است و مشرف به طلوع خورشید و مدخل غربی را با شبکه ای مسدود کرده اند. دو سمت دیگر ساده است و بدین ترتیب نقشه مناسب تری را برای آرامگاه عرضه کرده تا نقشه چهاردری سبک آتشکده که در برخی آرامگاههای پیشین به کار رفته بود.

شبکه چینی آجری در گوشه ها موجب ورود نور به دالان اطراف پایه گنبد شده، که پیشرفتی است نسبت به مقبره امیر اسماعیل و پیشگامی است نسبت به مقبره الجاتیو در سلطانیه. دیوارهای ساده با نوعی ساروج خاص دوره سلجوقی اندود شده که در بندکشی آجرها به چشم می خورد. این مقبره آخرین و یکی از زیباترین نمونه‌های معماری سلجوقی است.


معماری ایران از سلجوقیان تا پایان عصر تیموریان



[۱]. باید در چاپ یا فهم مطلب اشتباهی رخ داده باشد. به چنین کتای از طبری برنخورده ام. مترجم

60,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

 

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله مسجد جامع اصفهان
  • مقاله مسجد جامع کبیر
  • تحقیق قلاع دوره سلجوقی
  • مقاله مسجد جامع گرگان
  • مقاله مسجد جامع اردستان
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.