مقاله اوحدالدین بن حسین مراغه ای

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

مقاله اوحدالدین بن حسین مراغه ای

تعداد صفحات :۲۹

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

اوحدالدین بن حسین مراغه ای شاعر سده هفتم و هشتم ایران است. او در مراغه زاده شد و مدتی در اصفهان مقیم بود. آرامگاه او در مراغه است. او از جوانی انسانی عارف و وارسته کامل بود و در علوم دینی و عرفانی بدرجه کمال رسید او تحت صافی تخلص می کرد اوحدی مانند اغلب شاعران عصر خود پس از گذراندن جوانی و پایان بردن تحصیلات معمولی زمان خود از مراغه به قصد سیر و سیاحت خارج شد و مدتها به سیاحت گذراند. هم در این سیاحتها بوده است که گذارش به کرمان می افتد و از محضر شیخ اوحدالدین کرمانی بهره ور می شودو به علت انتصاب به طریقت اوحدالدین کرمانی لقب اوحدی گرفت اثر جاویدانی وی ( جام جم )مثنوی شانل پنجهزار بیت است که در ۷۳۳ آنرا به نظم کشیده است سایر آثار اوحدی ( ده نامه ) ( منطق العشاق ) است که همواره مورد توجه شاهان ایلخانی بوده است. وفات اوحدی در سال ۷۳۸ قمری در مراغه اتفاق افتاد و آرامگاه او در باغی زیبا زیارتگاه عاشقان عرفان است. اوحدی علاوه بر قصائد و غزلیات دارای کتابی است به نام « جام جم » که مهمترین اثر اوست. این کتاب، یک مثنوی است که اوحدی در سرودن آن به « حدیقه » سنـــایی نظر داشته است. و اما غزل زیر که سروده اوحدی است علاوه بر برخورداری از زبانی گرم و پویا ، مانند غزلهای سعدی تمام زیباییهای خود را به یکباره به خواننده می بخشد.

آثار وی شامل دیوان قصاید و ترجیعات و غزلیات بالغ هشت هزار بیت ، مثنوی ده نامه ی منطق العشاق و مثنوی « جام جم » می باشد.

واژه های کلیدی: مثنوی « جام جم » ، ترجیعات اوحدالدین، منطق العشاق

 فهرست مطالب

سر آغاز                …۲
اوحدالدین بن حسین مراغه ای     ..۳
محل دفن اوحدی مراغه ای        …۵
خلاصه ای از منطق العشاق           ۷
توضیح یک اشتباه            ..۱۵
ترجیعات اوحدی            ..۱۹
منابع           ..۲۶

اوحدالدین بن حسین مراغه ای

شاعر سده هفتم و هشتم ایران است. او در مراغه زاده شد و مدتی در اصفهان مقیم بود. معاصر ایلخان مغول سلطان ابوسعید بود. آرامگاه او در مراغه است. هم اکنون یک موزه دائمی در مقبره اوحدی در مراغه دایر میباشد در ۶۷۰ هجری در مراغه متولد شد او از جوانی انسانی عارف و وارسته کامل بود و در علوم دینی و عرفانی بدرجه کمال رسید او تحت صافی تخلص می کرد اوحدی مانند اغلب شاعران عصر خود پس از گذراندن جوانی و پایان بردن تحصیلات معمولی زمان خود از مراغه به قصد سیر و سیاحت خارج شد و مدتها به سیاحت گذراند. هم در این سیاحتها بوده است که گذارش به کرمان می افتد و از محضر شیخ اوحدالدین کرمانی بهره ور می شودو به علت انتصاب به طریقت اوحدالدین کرمانی لقب اوحدی گرفت اثر جاویدانی وی ( جام جم )مثنوی شانل پنجهزار بیت است که در ۷۳۳ آنرا به نظم کشیده است سایر آثار اوحدی ( ده نامه ) ( منطق العشاق ) است که همواره مورد توجه شاهان ایلخانی بوده است. وفات اوحدی در سال ۷۳۸ قمری در مراغه اتفاق افتاد و آرامگاه او در باغی زیبا زیارتگاه عاشقان عرفان است. اوحدی علاوه بر قصائد و غزلیات دارای کتابی است به نام « جام جم » که مهمترین اثر اوست. این کتاب، یک مثنوی است که اوحدی در سرودن آن به « حدیقه » سنـــایی نظر داشته است. و اما غزل زیر که سروده اوحدی است علاوه بر برخورداری از زبانی گرم و پویا ، مانند غزلهای سعدی تمام زیباییهای خود را به یکباره به خواننده می بخشد.

آثار وی شامل دیوان قصاید و ترجیعات و غزلیات بالغ هشت هزار بیت ، مثنوی ده نامه ی منطق العشاق و مثنوی « جام جم » می باشد

اوحدی اصفهانی از شاعران نسبتا توانای قرن هفتم و هشتم هجری است که تاکنون تحقیق و تفحصی در خور در دیوان اشعار او صورت نگرفته است. رساله حاضر گامی است-هرچند کوچک-در جهت رفع این نقیصه که در آن ابتدا با استفاده از دیوان شاعر ، تذکره ها و کتابهای تاریخی نزدیک به عصر وی، شرح حال ، آثار ، افکار و سبک شاعری او به طور دقیق مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. پس از آن کلیه دیوان او-به استثنای مثنوی جام جم-مطالعه گردیده و نکات و اشارات مهم و برجسته این دیوان به قرار زیر شرح گردیده است:۱-آیات قرآن، احادیث و سخنان مشایخ.۲-تلمحیات و اشارات.۳-اهم کنایات و امثال و حکم.۴-واژه ها و اصطلاحات عرفانی.۵-واژه ها و ترکیبات دشوار..

مست امـــدم امشب کـــه ســر راه بگیـــرم                          یک بوسه بزور از لب آن مــاه بگیـــــــــرم

دانـــم که دهــد عقل نکو خــــواه مرا پنـــد                        لیکن عجب از پنـــد نکو خـــــواه بگیـــرم

تا هیچ کسم راز دل ریــش نــــــدانــــــــد                      این اشک روان بر رخ چـــون کاه بگیـــــــرم

هــر چند بکوشد کــه ببیگــــاه بیایـــــــــد                     مــــن نیــز بکوشم کــــه بنــاگاه بگیـــــرم

گر زانکه ببالای بلندش نـــرســــــــد دسـت                      در دست کشم زلفش و کـــوتــاه بگیــــــرم

از چاه زنخ گـــر ندهــــد آب چـــــو دزدان                     بــــر قافله عشـــق سر چــــاه بگیــــــــرم

با اوحدی ارحیلت روبـــــآه کنــد کـــــــس                     من نیستم آن شیر کــــه روبـــاه بگیـــــــرم

محل دفن اوحدی مراغه ای

 سرانجام این شاعر گرانمایه، مردم دوست، خیرخواه، مربی و عارف دلسوخته پس از عمری تکاپوی حقیقت و سوختن و گداختن در ۶۸ سالگی به سال ۷۳۸هـ.ق. رخ در نقاب خاک کشید و آرام گرفت مزارش در میان باغ سرسبزی جنب هنرستان فنی پور رستم واقع شده‌است.

در سال ۱۳۵۲ از سوی انجمن آثار ملی ایران بنای جدیدی بر روی قبر مزبور احداث شده و سنگ مقبره قبلی را به موزه آرامگاه انتقال دادند. در کنار مقبره اوحدی موزه اوحدی واقع گردیده‌است. این موزه به علت اینکه شهر مراغه در دوره ایلخانیان مغول مقر حکومتی و پایتخت آنان بوده‌است عنوان موزهٔ تخصصی ایلخانی را به خود اختصاص داده‌است. اشیاء موجود در این موزه شامل ظروف سفالی ، سکه، کتابت، ظروف مفروغی، شیشه که کتیبه‌های باقی مانده از رصد خانه و سنگ قبور مربوط به دوران اسلامی است.

محل دفن رکن الدین ابوالحسن مراغی مشتهر به اصفهانی و مشهور به اوحدی مراغه ای عارف و شاعر پارسی کوی نامدار صاحب مثنوی معروف جام جم در میان باغ سرسبزی  جنب هنرستان پور رستم واقع شده است. صندوق خیراوحدی از سنک کبود  درست شده است بر دیوار شمالی و جنوبی ان نام اوحدی و تاریخ فوت که ۷۳۸ ه.ق است حک شده است. صندوق سنگی قبر وی که سه پله بالاتر از کف باغ قرار گرفته از سنگ کبود معمولی تهیه شده است و بر بالای دیواره های شمالی و جنوبی آن این عبارت عربی نقر گردیده است:

«هذا قبر المولی المعظم قُدوهُ العلما افصح الکلام و زبده الانام الدارج الی رحمهِ الله تعالی اوحد المله و الدین ابن الحسین الاصفهانی فی منتَصِفِ سنه ثمان و ثلثین و سبعمائه».

 در وسط باغ گنبد زیبایی از بتن آرمه بجای آرامگاه قبلی احداث و سنگ مقبره قبلی به موزه آرامگاه منتقل گردیده است.

خلاصه ای از منطق العشاق

گرچه تحفه العشاق در مواردی از منظومه سلفش منطق العشاق تبعیت می‌نماید، لیکن موارد متفاوت با آن نیز در منظومه کم نیست. شاعر در اینجا عناوینی چون حکایت، تمامی سخن یا خلاصه سخن را حذف و گویی آنان را زاید می‌دانسته، یا محتمل است این عناوین و ابیات آنان جزو محذوفات کاتب بوده.

دیگر اینکه اوحدی روایت را به صورت نقل از کسی دیگر آورده، در حالیکه رکن‌الدین به گونه‌ای سروده که گویی از تجربیات عرفانی و عاشقانه خودش بوده است. چنین به نظر می‌رسد که واقعه در اوان جوانی خودش اتفاق افتاده و آن در نتیجه جدا ماندن از امیرزاده مذکور، امیر بهاءالدین بوده است:

مرا روزی هوای دلبـــــری بود                 نظر بر روی زیبا منـــــــظری بود

که از بهر رخش سرگشته بودم                   ز راه عافیت بــــــــــر گشته بودم

نه صبرم بود بی رویش نه آرام                    گذشته کــــــارم از آغــاز و انجام

نه او آگه ز آحوال درونـــــم                    که دور از روی او در موج خونم ….

که از آن احساس واقعی شاعر از دور ماندن از امیر بهاء الدین مشهود است. به بیان دیگر اگر اوحدی در منطق العشاق بنا بر درخواست ممدوحی منظومه را سروده،‌ در اینجا رکن صاین تنها و تنها از سوز درون دست به سرودن این منظومه زده .به تصریح خودش زمانی فکر سرودن این منظومه به ذهنش خطور کرده که شدیداً تحت تاثیر دوری از محبوب و لذا دوستی سرودن چنین منظومه را بدو پیشنهاد نموده

شبی با من رفیقی راز می‌گفت                      زهر معنـــــی حدیثی بـــاز می‌گفت

حدیث عشقرا تقــریر می‌کرد                       وزان معنی چنین تفسیر مـــــــی‌کرد

که کــــار عاشقی بادرد باشد                      همیشه روی عـــــــــاشق زرد باشد

اگر با او سخن گویی ندانــد                      سخـــــــــــن جز از ره مستی نراند

گرچه تنظیم و ربط اجزاء این منظومه به نظم و قاعده منطق العشاق نیست، لکن مایه داشتن از عواطف شخصی شاعر و از آن بیشتر سلامت و روانی سخن او بیش از منظومه اوحدی بوده و جلوه خاصی بدان بخشیده. پایان سخن را بر درج غزلی  از این منظومه قرار می‌دهیم که فرموده:

دلــــم زار ست و من زارم ز عشقــت              اسیـــــر رنج و بیمارم ز عشقت

علاجی کـن که رفت از دست کــــارم               دوایی کن که بیــــمارم ز عشقت

ز عشــقت نیست حاصل جز غم و درد             بلی حاصل همیـن دارم ز عشقت

مرا درد دل از حد رفت لیــــــــــکن                به درد دل گـــــرفتارم ز عشقت

اگر چه مــــــــــی‌کند آزار با مــــن                ولــــــی هرگز نیازارم ز عشقت

مرا گفتی چرا گـــشتی گرفتـــــــــار               گــــــرفتارم، گرفتارم  ز عشقت

سومین ده نامه که ما از آن اطلاع داریم توسط «ابن نصوح فارسی» به نظم کشیده شده وعنوانش محبت نامه بوده است. ناظم یکی از معاصران رکن‌الدین صاین مذکور در فوق بوده و نام کاملش را خواجه کمال‌الدین فضل دانسته‌اند. زادگاهش چنانکه در عنوان منظومه مشهود است فارس، لیکن در تبریز توطن داشته. نامبرده چنانکه در منابع مربوط نوشته‌اند یکی از مریدان شیخ علاء الدوله سمنانی، عارف معروف این ادوار (متوفی به سال ۷۳۶ ه.) و در هنر شاعری استادش را شاعر معروف این دوران «سلمان ساوجی» دانسته‌اند.

25,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    پنج شنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.