مقاله بدیع

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

مقاله بدیع

تعداد صفحات :۵۹

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

روش بدیع از نظام های ارزشمند ادبی است که مانند غالب نظام های دیگر ادبی ما قرن هاست که تحول و تکاملی نیافته است. آن چه در مدخله اول ضرورت دارد این است که این نظام با توجه به روش شناسی (متدولوژی) و زبانشناسی بازنویسی شود. مثلا دستگاهی تنظیم شود که موضوع و هدف و حدود بدیع را تشخیص کند؛ به نحوی که دیگر بین مباحث آن با سایر نظام ها(مثلا عروض و قافیه و بیان و نقد ادبی) خلط نشود و صنایع را از چند دیدگاه محدود طبقه بندی کند به نحوی که تعداد کثیری از صنایع تحت یک عنوان مشترک قابل توضیح و بررسی باشند و نامگذاری صنایع به نحو استدلالی تبیین شود و روش های به وجود آمدن صنایع را روشن کند به نحوی که سنخیت بین گروهی از صنایع آشکار شود و نیز قدرت پیش بینی داشته باشد، به نحوی که بتوان صنایع جدیدی را کشف و نامگذاری کرد و در طبقه خود جای داد و سرانجام این که بتوان در مورد ارزش زیبا شناختی صنایع با توجه به هدف بدیع قضاوت کرد؛ اما از نظر زبانشناسی باید توجه داشت که بسیاری از صنایع یعنی همه آن چه به نام بدیع لفظی معروف است ماهیت آوایی (Phonological) دارند و می توان با دقت مختصری در واک ها(صامت ها و مصوت ها) و هجاها، ساختمان آن ها را تبیین کرد.

در این تحقیق از غالب صنایع سخنی نرفته است؛ یعنی بیشتر به صنایع معروف که ارزشی دارند پرداخته شده است. عمده کوشش نویسنده، بازنویسی بدیع لفظی با امکانات اولیه ی زبان شناسی و ارائه تعریفی نسبتا دقیق و عملی و فراگیر در بخش بدیع معنوی بوده است و سعی شده که بدیع جنبه پویا و استدلالی یابد.

در این تحقیق از صنایع بدیع معنوی در هفت فصل آمده است: فصل اول: روش تسجیع: یکی از روش هایی است که با اعمال آن، در سطح دو یا چند کلمه (یک جمله) یا در سطح دو یا چند جمله(کلام) موسیقی و هماهنگی به وجود می آید و یا موسیقی کلام افزونی می یابد.

فصل دوم:روش تجنیس: روش تجنیس یا جناس یا همجنس سازی یکی دیگر از روش هایی است که در سطح کلمات یا جملات، هماهنگی و موسیقی به وجود می آورد و یا موسیقی کلام را افزون می کند.

فصل سوم: روش تکرار: سومین روشی که در بدیع لفظی، موسیقی کلام را به وجود می آورد و یا افزون می کند، تکرار است: تکرار واک، هجا، واژه، عبارت یا جمله یا مصراع. روش تکرار معمولا در سطح کلام بررسی می شود.

فصل چهارم: تفنن یا نمایش اقتدار: این قسمت بیان روش نیست بلکه در یک طبقه قرار دادن صنایعی است که از نظر ما جنبه موسیقیایی ندارند و شاعر با اعمال آن صنایع، در حقیقت خواننده را به اعجاب وا می دارد و قدرت خود را بر انجام کارهای دشوار(ولی بی سود) نشان می دهد.

فصل پنجم: روش تشبیه: در این طبقه یا روش، تناسب معنائی یا موسیقی معنوی بر اثر همانند کردن امر یا اموری به امر یا امور دیگر ایجاد می شود.

فصل ششم: ایهام: در این روش کلمات موهم معانی مختلف اند (حداقل دو معنی). و ممکن است با آن معانی مختلف؛ با کلمات دیگر کلام، رابطه ایجاد کنند.

فصل هفتم: تعلیل و توجیه: در این روش برای مطالبی که اظهار می شود توجیه و تعلیل ظریف و لطیفی (ادبی) ارائه می شود.

واژه های کلیدی: بدیع، شعر، تسجیع، تشبیه، جناس

فهرست مطالب

فصل اول
روش تسجیع      ۱۶
۱- سجع متوازی        ۱۶
سجع و زبان عربی            ۱۶
فصل دوم
روش تجنیس        ۱۹
الف- روش تجنیس در سطح کلمه   ۲۰
۱-جناس تام   ۲۰
۲- جناس مرکب   ۲۱
۳- جناس مضارع   ۲۲
۵- جناس زاید      ۲۲
الف- جناس مطرف یا مزید:      ۲۲
ب- جناس وسط            ۲۴
ب- جناس اختلاف مصوت بلند و کوتاه :   ۲۵
ب- روش جناس در کلام   ۲۶
فصل سوم
روش تکرار        ۲۸
۱- تکرار واک :   ۲۸
الف- همحروفی  :      ۲۸
ب: همصدائی :       ۲۹
– تکرار هجا            ۳۰
۳- تکرار واژه   ۳۰
الف- ردالصدر الی العجز            ۳۰
ب- ردالعجز الی الصدر        ۳۰
ج- تشابه الاطراف   ۳۱
د- التزام یا اعنات         ۳۱
ه- تکرار یا تکریر           ۳۲
و- طرد و عکس یا تبدیل و عکس   ۳۲
۴- تکرار عبارت یا جمله      ۳۳
ارزش تکرار        ۳۳
فصل چهارم
تفنن یا نمایش اقتدار         ۳۵
۱- حذف یا تجرید       ۳۵
۲- توشیح یا موشح            ۳۵
۳- واسع الشفتین         ۳۵
۴- واصل الشفتین    ۳۶
– جامع الحروف         ۳۶
۶- رقطا       ۳۶
۷- خیفا       ۳۶
۹- ذولغتین          ۳۶
۸- فوق النقاط و تحت النقاط            ۳۶
فصل پنجم
روش تشبیه         ۳۷
۱- مبالغه و اغراق و غلو         ۳۷
الف- بیانی           ۳۷
ب- حماسی   ۳۷
ج- بدیعی        ۳۸
روش تناسب     ۳۹
۱- مراعات النظیر (=تناسب، مواخات، توفیق، تلفیق، ائتلاف):      ۳۹
۲- جناس کلمات هم خانواده      ۴۰
الف- جناس پسوند           ۴۰
ب- جناس ریشه       ۴۰
۳- جابجائی صفت (انحراف در صفت)           ۴۰
فصل ششم
ایهام     ۴۲
۲    ایهام تناسب:        ۴۴
۳    استخدام       ۴۵
فصل هفتم
تعلیل و توجیه         ۴۸
۱- حسن تعلیل           ۴۸
۲- مذهب کلامی   ۵۰
۳- دلیل عکس         ۵۱
۴- سوال و جواب       ۵۱
خاتمه در بدیع معنوی        ۵۲
: ۱- تجرید           ۵۲
۲- مشاکلت   ۵۲
۳- لغز یا چیستان      ۵۲
۴- معما      ۵۳
۵- هزل و مطایبه      ۵۳
۶- حسن مطلع و حسن مقطع      ۵۳
فهرست ماخذ

فهرست ماخذ

۱-   واعظ کاشانی ،کمال الدین : بدایع الافکار فی صنایع الاشجار ،به کوشش رحیم مسلمانقلف ، مسکو ، ۱۹۷۷٫

۲-   حسام العلماء آق اولی، عبدالحسین: دررالادب : شرکت سهامی طبع کتاب،  چاپ سوم ،۱۳۴۰٫

۳-   نجفقلی میرزا ( آقا سردار ) :دره نجفی ، تهران ، فروغی ،۱۳۶۲٫

  ۴- همایی، جلال الدین : فنون بلاغت و صناعات ادبی ،تهران، انتشارات دانشگاه سپاهیان انقلاب ،۱۳۵۴٫

مقدمه

بدیع چیست؟

بدیع چنانکه قدما گفته اند علمی است که از وجوه تعیین کلام بحث می کند و از ما بدیع مجموعه شگردهایی است (با بحث از فنونی) است که کلام عادی را کم و بیش تبدیل به کلام ادبی می کند و یا کلام ادبی را به سطح والاتری (از ادبی بودن یا سبک ادبی داشتن) تعالی می بخشد.

مثلا مهم ترین عاملی که به این کلام سعدی حیثیت ادبی بخشیده است آوردن لفظ (خویش) به دو معنی مختلف است (جناس تام) :

غم خویش در زندگی خور که خویش                  به مرده نپردازد از حرص خویش

به همین لحاظ اگر به جای یک خویش(قوم) و به جای دیگر(خود) بگذاریم دیگر کلام ادبی نخواهد بود.

همین توجه ذهن به وجود این گونه ارتباطات هنری در بین کلمات است که جنبه های زیبا شناختی کلام را مشخص و برجسته می کند و در خواننده احساس التذاذ هنری به وجود می آورد.

گاهی در کلام عواملی است که می توان در مقام تمثیل به آنها(پارازیت) گفت، بدین معنی که گیرنده را در فهم مستقیم پیام فرستنده دچار اشکال می کند و به عبارت دیگر باعث مکث یا وقفه در روانی کلام می شوند. اما دقت در فهم آن ها منجر به درک حیثیت ادبی کلام می شود. شاعر به جای آن که بگوید شیرین تنها ماند، می گوید: «چو تنها ماند ماه سروبالا» و به جای آن که بگوید از چشمان اشک ریخت، می گوید: «فشاند از نرگسان لؤلؤ لالا» و گاهی شاعر دست به «غریب سازی» می زند و فعلی در طی کلام می آورد که از نظر ارتباط با متمم یا مفعول موجب اعجاب و تعجب هنری می شود.

نقش عواملی از این دست، در سبک ادبی به حدی است که می توان گفت در آثار برخی از شاعران بدیع گرا(مثلا نظامی و خاقانی)، سبک، کاملا مبتنی به شگردها و عوامل بدیعی و بیانی است و اگر این عناصر را از آن حذف کنیم، سبک ادبی به سرعت به سطح کلام عادی تنزل می یابد.

پس از زبان سبک ادبی، زبانی است که از لحاظ معنی و موسیقی از زبان سبک های دیگر(علمی، تاریخی و…) مثلا زبان روزمره یا استاندارد متمایز است.

هرگونه انحراف و تغییر هنری از زبان عادی چه در معنی و تصویر و چه در لفظ و موسیقی، یک مورد یا صنعت بدیعی است. به عبارت دیگر هر واژه ای که در ارتباط یا واژه دیگر از یک سطح لغوی محض به یک سطح گسترده معنایی یا از یک سطح عادی آوائی به یک سطح موسیقیایی تعالی یا به یک مورد بدیعی است.

بدیع لفظی :

به ابزاری که جنبه لفظی دارند و موسیقی کلام را از نظر روابط آوائی به وجود می آورند و یا افزون می کنند صنعت لفظی می گویند. بدیع لفظی بحث در این گونه صنایع است. در بدیع لفظی هدف این که متوجه شویم گاهی انسجام کلام ادبی بر اثر روابط متعدد آوائی و موسیقیایی در بین کلمات است. یعنی آن رشته نامرئی که کلامات را به هم گره می زند و بافت ادبی را به وجود می آورد، ماهیت آوائی و موسیقیایی دارد.

روش های افزونی موسیقی لفظ

موسیقی لفظی کلام با سه روش زیر افزون می شود :

روش هماهنگ سازی یا تسجیع
روش همجنس سازی یا تجنیس
روش تکرار

در این سه روش، بنا بر همسانی هر چه بیشتر صامت ها و مصوت هاست؛ به طوری که کلمات هماهنگ شوند یا همجنس پنداشته شوند و یا عین یکدیگر گردند. بدین ترتیب کلمات هموزن(هم هجا) می شوند و یا بین آنها تناسب و تساوی نسبی هجاها(مجموعه مصوت ها و صامت ها) به وجود می آید.

بدیع معنوی :

بحث در شگردهایی است که موسیقی معنوی کلام را افزون می کنند و آن بر اثر ایجاد تناسبات و روابط معنائی خاصی بین کلمات است و به طور کلی یکی از وجوه تناسب معنائی بین دو یا چند کلمه برجسته می شود. به عبارت دیگر اگر بدیع لفظی باعث می شود که کلمات به وسیله تشابه و تجانس هر چه بیشتر مصوت ها و صامت ها به یکدیگر وابسته شوند و بین آنها رابطه آوائی محسوسی ایجاد شود.

بیان :

برخی از مباحث مهم بدیع معنوی را جدا کرده، در نظام مستقلی به نام (بیان) بررسی می کنند. بیان (ادای معنای واحد به طرق مختلف) بحث در تشبیه و استعاره و مجاز و کنایه و رمز و اغراق و… است که جزء ذات ادبیات محسوب می شوند، برای آرایش کلام نیستند و اطلاق صنعت به آن ها صحیح نیست.

شعر بودن شعر به چیست؟

شعر بودن شعر و یا خیال انگیز بودن آن به چه چیزهایی بستگی دارد؟ پاسخ آن همانطور که در جواب پرسش اول اشاره کردیم. واقعیت در شعر از طریق سه عامل صورت می گیرد:

وزن:  هر وزنی می تواندحالتی از حالات نفس را نشان دهد. بدین جهت دارای انفعال نفسانی می شود؛ مانند برخی از اوزان حالت سبکی و رفتار سبک سرانه را در شنونده باعث می شود و برخی دیگر وقار و آرامش ایجاد می کند. حال برخی محزون و برخی با شادی و سرور است. پس وزن در هر حال به حسب ایقاعات موسیقیایی خویش، خیال انگیز است و باعث لذت نفس می شود و این امر در انسان غریزی است. اگر وزن شعر با لحن و تتمه ی متناسب و صدایی زیبا همراه شود برای نفس دلنشین تر و موثرتر است.
موسیقی الفاظ شعر: هر حرف دارای ویژگی موسیقی خاص و مبین حالتی است، چنان که ترکیبات حروف نیز در بیان احوال نفسانی و تاثیرگذاری با یکدیگر تفاوت دارد. به عنوان مثال برخی الفاظ شیرین و لطیف و گوشنوازند و برخی غلیظ اند و به گوش سنگین می آیند و برخی حالت میانه دارند.
معانی خیال انگیز : یعنی معانی سخنی که مفید تخیل است و عبارتست از قضایایی که در منطق آنها را تخیلات می نامند. تخیلات اصلی ترین رکن و درونمایه ی اساسی شعر راتشکیل می دهند. وقتی که عناصر سه گانه فراهم آیند شعر کمال می یابد و می توان آن را شعر کامل نامید. به واسطه وجود همین عناصر است که ارزش اشعار شناخته می شود و شعری به والاترین مراتب صعود می کند و شعری دیگر در دامان حضیض سقوط می کند و نیز ارزش و مرتبه شاعران معلوم می گردد. شاعری از همه پیشی می گیرد و قادر می شود در دل و جان دیگران تصرف کند و از لحاظ تاثیرگذاری در توده های مردم، به منزلتی چون منزلت پیامبران دست یابد و در مقابل، شاعری دیگر شایسته تحقیر و اهانت می گردد و مورد ریشخند دیگران قرار می گیرد و در بین این دو مرتبه درجه و طبقات بی شماری وجود دارد.

علت تاثیر شعر بر نفوس: علت تاثیرگذاری شعر بر نفوس و ایجاد افضلات یاد شده چیست؟ و دوم آنچه شعر را شعر، یعنی خیال انگیز می کند چیست؟ در پاسخ به سوال اول باید بگوییم که پایه شعر بر تخیل استوار است و تخیل بی تردید از مهم ترین عوامل موثر در نفوس انسان هاست. زیرا اساس تخیل، تصویر و محاکات و تمثل بخشیدن چیزی است که درک معانی آن مورد نظر و مطلوب است و تصویر شی در ذهن دارای چنان اثری است که بیان شعر واقعی بدون تصویر خیالی آن فاقد آن است. تفاوت زیادی بین مشاهده و درک مستقیم یک شی و درک همان چیز به کمک تصویر آن یا به کمک محاکات و بازآفرینی آن در هیات چیزی شبیه بدان. صورت خیالی شی با ایجاد شگفتی و تخیل، اسباب لذت و نشاط ذهنی می شود. در حالی که درک صورت واقعی و عینی، قبل از بیان تصویری و تمثیلی، چنان اثر لذت بخش و نشاط آفرینی را در ذهن ایجاد نمی کند و بدین صورت، هر چه تصویر دقیق تر و بیانگر باشد تاثیر بلیغ تری در نفس باقی می گذارد. از این روست که سیما از مهم ترین ابزارهای موثر در دل و جان مردم است. خلاصه اینکه تاثیر شعر در نفوس هم از همین باب است؛ چون شعر با تصویرگری خویش، اعجاب و شگفتی و تخیل ما را برمی انگیزد و به حسب میزان تاثیرگذاری که دارد مایه التذاذ نفس می شود. از این رو می گویند که شاعر مانند هنرمندی نقاش است که با قلم موی خویش تصویر گویای اشیا را ترسیم می کند. و شعر از هنرهای زیباست و هدف آن تصویر معناهایی است که بیان آنها در احساسات مردم موثر است، اما این تصویرگری به کمک الفاظ صورت می گیرد.

تمهید : شعر صناعتی لفظی است که همه ملتها با تفاوتی که دارند آن را به کار می برند و غرض اصلی از آن تاثیر در نفوس و برانگیختن عواطف انسانی است. عواطفی چون سرور و ابتهاج، حزن و تالم، جسارت و دلیری، خشم و کینه، خوف و ترس و ترسناک جلوه دادن و بزرگداشت چیزی یا خوار داشت و توهین آن و از این قبیل.

روش بدیع از نظام های ارزشمند ادبی است که مانند غالب نظام های دیگر ادبی ما قرن هاست که تحول و تکاملی نیافته است. آن چه در مدخله اول ضرورت دارد این است که این نظام با توجه به روش شناسی (متدولوژی) و زبانشناسی بازنویسی شود. مثلا دستگاهی تنظیم شود که موضوع و هدف و حدود بدیع را تشخیص کند؛ به نحوی که دیگر بین مباحث آن با سایر نظام ها(مثلا عروض و قافیه و بیان و نقد ادبی) خلط نشود و صنایع را از چند دیدگاه محدود طبقه بندی کند به نحوی که تعداد کثیری از صنایع تحت یک عنوان مشترک قابل توضیح و بررسی باشند و نامگذاری صنایع به نحو استدلالی تبیین شود و روش های به وجود آمدن صنایع را روشن کند به نحوی که سنخیت بین گروهی از صنایع آشکار شود و نیز قدرت پیش بینی داشته باشد، به نحوی که بتوان صنایع جدیدی را کشف و نامگذاری کرد و در طبقه خود جای داد و سرانجام این که بتوان در مورد ارزش زیبا شناختی صنایع با توجه به هدف بدیع قضاوت کرد؛ اما از نظر زبانشناسی باید توجه داشت که بسیاری از صنایع یعنی همه آن چه به نام بدیع لفظی معروف است ماهیت آوایی (Phonological) دارند و می توان با دقت مختصری در واک ها(صامت ها و مصوت ها) و هجاها، ساختمان آن ها را تبیین کرد.

در این کتاب از غالب صنایع سخنی نرفته است؛ یعنی بیشتر به صنایع معروف که ارزشی دارند پرداخته شده است. عمده کوشش نویسنده، بازنویسی بدیع لفظی با امکانات اولیه ی زبان شناسی و ارائه تعریفی نسبتا دقیق و عملی و فراگیر در بخش بدیع معنوی بوده است و سعی شده که بدیع جنبه پویا و استدلالی یابد. نویسنده خود اذعان دارد که پاره یی از مطالب این کتاب در مقایسه با کتب سنتی دشوارتر می نماید، اما این فقط ظاهر قضیه است؛ زیرا تعاریف و طرح مطالب در کتب سنتی در بسیاری از مواضع، جامع و مانع و دقیق و علمی نیستند و در مطالعات عالی تر و مراحل پیچیده تر مخصوصا آن جا که پای استدلال و تشخیص در میان می آید، ایجاد اشکال می کنند و از حل مسایل در می مانند.

  کوشش در تبیین مساله اعجاز قرآن کریم، علمی مانند معانی و بیان و بدیع را به وجود آورد؛ این است که در کتب قدیم این علوم، مثال ها بیشتر از آیات قرآنی است. واضع علم بدیع را عبدالله بن المعتز(متوفی در ۲۹۶ هجری قمری) ذکر کرده اند که صاحب کتاب «البدیع» است.

معمولا کسانی که در علم معانی و بیان کتابی تالیف کرده اند در بخش پایانی کتاب خود به بدیع نیز پرداخته اند. چنان که در تلخیص المفتاح خطیب قزوینی(متوفی در ۷۳۹) و مطول و مختصر سعدالدین تفتازانی چنین است.

به طور کلی می توان گفت که بعد از تفتازانی در معانی و بیان و بدیع، سخن و نظم و نسق تازه یی مطرح نشد، چنان که کتب معاصران ما- مانند بسیاری از اسلاف- چونکتاب استاد آهنی صاحب معانی و بیان و شادروان رجائی صاحب معالم البلاغه و مرحوم حسام العلما صاحب در رالادب و غیره همه رونویسی هائی از مختصر و مطول است و تنها حرکت تازه در آن ها آنجاست که از شعر فارسی مثال هایی به مطالب تفتازانی افزوده اند(و این کوشش البته ارزشمند است).

قدیمی ترین کتاب بدیع در زمان فارسی، ترجمان البلاغه رادویانی(قرن پنجم) است و بعد از آن حدائق السحر فی دقائق الشعر رشید و طواط(متوفی در ۵۷۳) که در غالب مواضع به ترجمان البلاغه نظر داشته است. اما آخرین و مهم ترین کتاب کلاسیکی که در آن نظم و نسقی نو دیده می شود کتاب مستطاب المعجم فی معابیر اشعار العجم شمس قیس رازی است(که ام هم به نوبه خود به حدائق السحر نظر داشته است) و بعد از آن کتب مهمی- مگر یکی دو عنوان – در بدیع فارسی تالیف نشده است.

همه ادبای بزرگ بدیع نویس از ادبای قبل از حمله مغولند و هر چند شمس قیس اندکی بعد از حمله مغول کتاب خود را تنظیم کرد اما موارد و مصالح کار او هم ادب قبل از حمله مغول یعنی ادب سبک خراسانی بوده است. از این رو شواهد کتب بدیعی همه مربوط به قصیده پردازان مداح است. در نتیجه بدیع حتی با توجه به مفاد ادب سبک عراقی تحول نیافته است تا چه رسد به ادبیات سبک هندی و دوره معاصر. حال آن که اوج شکوفائی صنایع بدیعی در آثار امثال حافظ و سعدی است. در کتب عهد ما نیز که در اساس رونویسی از همان کتب قدیمی اند(جز در مواردی که از خود مثال فارسی افزوده اند) مثال ها غالبا از همان قصاید ادب خراسانی است و فقط گاه گاهی التفات مختصری به شاعران سبک عراقی شده است. از میان کتب معاصران جز کتاب مرحوم، همائی(و احیانا یکی دو کتاب دیگر) اثر قابل ذکر دیگری وجود ندارد؛ این است که می توان گفت علم بدیع هم مانند بسیاری از نظام های دیگر ادبی ما از حمله مغول به بعد تحولی نیافته است.

البته باید در اینجا به این نکته اشاره شود که برخی از نویسندگان عناوین جدیدی به علم بدیع افزودند یا در تعاریف قدما دخل و تصرفی کردند که شرح این گونه کوشش های ارزشمند محتاج به تالیف رساله مستقلی در «تاریخچه بدیع» خواهد بود.

شعرچیست؟

شعر گونه ای از زبان است، اما نه زبان خبر. زیرا شاعر نمی خواهد خبری را نیز دهد بلکه می خواهد با آن زبان زیبایی بیافریند. میان زبان خبر و زبان شعر فرق عمده ای است. یکی آن است که شاعران نمی خواهند واقعیات را توصیف کنند بلکه می خواهند احساسات خود را که معمولا احساسات همه ی انسانها نیز هست، نسبت به واقعیات مسائل حیات، زیبا نشان بدهند و دوم، که از همان تفاوت اول برمی آید، زیبا نشان دادن احساسات است یعنی به زیبایی تجسم بخشیدن احساسات نه بیان آن. به طور کلی شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است در زبان. و به طور ساده زبان شعر زبان عاطفی است نه زبان خبر، وظیفه زبان خبر اطلاع دادن درباره چیزی است و وظیفه زبان عاطفی تجسم بخشیدن و نشان دادن عواطف و احساسات شاعر نسبت به آن چیز. بیان کردن عواطف، شعر نیست. بلکه نشان دادن و تجسم بخشیدن عواطف، شعر است. اگر شاعری بگوید «از دیدن یار غیبت کرده، سخت شادمان شدم» این بیان عاطفه است. زبان عادی وقتی شعریت می یابد که در آن بیگانه سازی و ایجاد غرابت شود. شعریت شعر در ساخت بدیع و غریب آن است. آفرینش شعر با زبان، همانند ساختن بنایی با معماری بدیع و بسیار زیبا و توجه برانگیزاست. بدیهی است که زیبایی زبان هم در شعر است و هم در نثر، منتها ترفندهای ادبی در شعر بیش از نثر است.

پیام در شعر :

در شعر باید پیامی نیز وجود داشته باشد و شعری که دارای پیام و محتوای زیاد نیز دارد از شعری که بی محتوا و بی پیام است برتری نیز دارد. برای نمونه شعر منوچهری نیز به صورت بی محتوا و بدون پیام نیز است و این شعر فقط زیباست و در این شعر هیچ هدف خاص و یا پیامی ندارد که در شعر خود مشخص کند.

شبی گیسو فروهشته به دامن /   پلاسین معجر و قیرینه گوزن

و مسلما شعری که دارای محتوا و غیر آن دارای زیبایی و شعری با پیام مشخص برار از یک شعر بی محتوا نیز می باشد.

زیبایی چیست؟

55,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.