مقاله بررسی هنر از دیدگاه اندیشمندان و متفکران اسلامی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله بررسی هنر از دیدگاه اندیشمندان و متفکران اسلامی

تعداد صفحات : ۱۴۷

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

 هنر  اسلامی  معنایی بس فراتر از  آنچه که میبینیم دارد ، همه هنرمندان و اندیشمندان بزرگ  نیز  به این عقیده هستند که هنر اسلامی جایگاه ویژه و قدسی خود را دارا است  .

نقش شریعت در هنر ،  سوای ایجاد زمینه ی اجتماعی کلی ، شکل دادن  به روح  هنرمند از طریق  القای شیوه های  رفتاری  و فضائل  خاص  منبعت از قرآن«  و حدیث  و سنت پیامبر است پس برای یافتن  سرچشمه هنر اسلامی  باید  به باطن  دین اسلام  که در طریقت  مستتر  بوده  و حقیقت  ،  آن  را روشن ساخته  است رجوع کرد .

هنر  اسلامی  بدون  این دو سر  چشمه  و منشاء  یکی  قرآن  و دیگری برکت نبوی ، به عرصه وجود پا  نمی نهاد . هنر  اسلام فقط  از آن  روت اسلامی  نیست  که مسلمین  موجد  آن  بودند ،  بلکه  این هنر  همچون  شریعت و طریقت ، الهام  اسلامی  نشات میگیرد . این هنر حقایق  درونی الهام اسلامی  را درجهان شکلها متبلور  میکند و چون از وجه باطنی  اسلام  ناشی  می شود ،  انسان  را به خلوت درونی  الهام  الهی  رهنمون میگردد . هنر اسلامی  از نظر  پیدایش ، ثمره ی روحانیت  اسلامی  و از نظر  شناخت  مبدأ و از نظر  شناخت مبدأ یا بازگشت  به آن ، نوعی یاور، مکمل  و حامی حیات معنوی است . هنر اسلامی نتیجه ی تجلی  وحدت در ساخت کثرت است .

واژه های کلیدی: هنر ، اندیشمندان اسلامی، قرآن، حضرت محمد (ص)، وحدت

فهرست مطالب

مقدمه۱
ارتباط  هنر معنویت  اسلامی ۱۶
هنر اسلامی ۳۷
قلمرو هنر اسلامی ۳۸
مفهوم رستگاری   در  هنر اسلامی ۴۲
بنیادها ی نگرش  هنر اسلامی ۴۴
ارتباط  هنر و معنویت اسلامی ۴۶
فلسفه  هنر اسلامی ۴۸
مینیاتور  و مفهوم  مارپیچ۵۱
صورت  و تجرید  در تصویر  اسلامی  ۵۳
هنر شناخت  حدسی  ۵۴
پیام معنوی هنر اسلامی۵۵
مبانی هنر اسلامی۷۵
هنر قدسی در فرهنگ ایران۹۲
گفتمان حکمت۱۲۲
حکمت واستعلا۱۲۶
تفاوتها و شباهت های دین وهنر۱۲۷
هنر دینی ۱۲۹
حکمت هنر اسلامی۱۲۴
نتجه گیری ۱۴۰
منابع و مآخذ ۱۴۲

منابع و مآخذ

نصر ، سید حسین ، هنر ومعنویت اسلامی ، طهران ، حوزه هنری ، ۱۳۷۵٫
بورکهارت ، تیتوس ،  هنر اسلامی ، ترجمه  مسعود  رجب  نیا ، طهران ، سروش ، ۱۳۶۵٫
بورکهارت ، تیتوس ، مبانی هنر  معنوی( مجموعه مقالات ) ، طهران ، حوزه  هنری  ،  ۱۳۷۲٫
مددپور ، محمد ، حکمت  انسی ،  طهران ، حوزه  هنری ، ۱۳۸۴٫
بورکهارت ، تیتوس ، هنرمقدس ، ترجمه  جلال  ستاری ، طهران ، سروش ، ۱۳۶۹٫
خزائی ، محمد ، هنر اسلامی ( مجموعه مقالات ) ، طهران ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ،  ۱۳۸۲ .
زکی ، محمد حسن ، هنر ایران در روزگار اسلامی ، ترجمه محمد ابراهیم اقلیدی ، طهران ، صدای  معاصر ،  ۱۳۷۷ .
ایت الهی ، حبیب ا.. ، تاریخ هنر ، طهران ، الهدی ، ۱۳۸۰٫
البهنسی ، دکتر عفیف ، هنر اسلامی .
جنسون ، ه . و ، تاریخ هنر ، ترجمه  پرویز مرزبان ، طهران ، انقلاب اسلامی ،  ۱۳۵۹ .
بلخاری ،  حسن ،  سرگذشت هنر در  تمدن اسلامی ، طهران ، نشر حسن افرا ، ۱۳۸۳٫
مددپور ، محمد ، حکمت معنوی و ساحت  هنر ،  طهران ، حوزه  هنری ، ۱۳۷۵٫
اعوانی ، غلامرضا ، حکمت و هنر معنوی ، طهران ، گروس ، ۱۳۷۵٫
شریعتی ، دکتر  علی ، هنر در انتظار موعود ، طهران ، امام .

مقدمه

مورخان  هنر  که واژه  « هنر مقدس » را درباره ی هر اثر هنری واحد موضوعی  مذهبی  یکبار میبرند . فراموش  میکنند  که هنر اساساً صورت است . برای  آنکه  بتوان  هنری را «مقدس » نامید ، کافی  نیست که موضوع هنر از  حقیقی  روحانی  نشات گرفته باشد ،  بلکه باید زمان  صوری آن هنر نیز بر وجود همان منبع گواهی دهد . هنری مذهبی مانند هر  رنسانس یا هنر باروک  را که از لحاظ سبک  به هیچ وجه  از هنر ذاتاًٌ ئنیوی  و غیر  دینی همان دوران متمایز نیست ، نمی توان مقدس  نامید ؛ نه موضوعهایی  که آن  هنر  به نحوی  کاملاً ظاهری و ادبی از مذهب اقتباس میکند ، نه احساسات  و عواطف  پارسایانه و خدا ترسانهای که عند الاقتضا هنر مزبور  را باور ساخته  و نه حتی  نجابت طبعی  کهگاه  د رآن رخ می نماید ، کافی نیست  که بدان  خصیصه ی مقدس  نسبت کنیم . تنها  هنری که قالب و صورتش  نیز  بینش  روحانی  خاص  مذهب  مشخصی  را منعکس  سازد ،  شایسته ی چنین  صفتی  است  .

 هر  صورت  ، محمل مبلغی  از  کیفیت  وجود  است . موضوع  مذهبی  اثری  هنری مکن است به اعتباری  بر آ« مزید شده باشد  ، ممکن است با زبان  صوری  اثر ارتباطی  نداشته باشد ، چنان که هنر پس از رنسانس  این معنی  را اثبات میکنمد . پس آثاری  هنری  ذاتاًٌ غیر  دینی ای هستند که مضمون مقدسی  دارند ، اما بر عکس هیچ اثر مقدسی  نیست که صورتی  غیر دینی  داشته باشد  زیرا میان صورت و روح (معنا) مشابهت  و تمائل  دقیق  خدشه ناپذیری  هست . بینشی  روحانی  ضرورتاً به زبان صوری  خاصی  بیان میشود ؛ اگر  این زبان نباشد ، به نحوی  که هنر  به  اصطلاح  ( یا شبه ) مقدس ،  صورتهای  مورد  نیاز  خود  را زا هر قسم هنر دینی  اخذ  کند  ، معلوم  می شود که بیش روحانی  از امور  وجود  ندارد .

بیهوده  است که بخواهیم سبک  متغیر  و متلون  هنری  مذهبی  و خصیصه ی نا مشخص  و مبهم آن را به حساب عمومیت آموزه ی( دینی ) و یا آزادی روح  بگذاریم ، و بدین وسیله  توجیه کنیم . بی گمان  روحانیت و معنویت  فی  ذاته  مستقل  از  صورت  است ،  اما  این  ابداً بدین معنی نیست  که میتواند  به هرشکل و صورتی  بیان  و ابلاغ  شود .  صورت  به لحاظ  جوهر  کیفیش  ، در مرتبه  محسوسات ، همتای  حقیقت  در مرتبه ی معقولات  است ، و مفهوم  یونانی eidos مفید همین معنی است . همچنان  که هر صورت ذهنی  از قبیل جزمیات یا آموزه های دینی ، انعکاس  رسا  ولی  نحدود  حقیقی  الهی  می تواند بود ،  صورتی  محسوس نیز  می تواند نقش پرداز حقیقت  یا واقعتی  باشد  که در عین حال برتر  از مرتبه ی صور محسوس و پایگاه  فکر است .

پس از هر هنر مقدسی  مبتنی است بر دانش و شناخت  صورتها ،  یا به بیانی  دیگر بر ایین  رمزی  ای  که ملازم  و دربایست  صورتهاست . دراینجا  یادآوری  کنیم  که رمز ،  نشانه ای قراردادی نیست ،  بلکه  مهر  صورت مثالی  ( archeryupe ) خود رمز  ،  به حسب  قانونی  مربوط  به معرفت  وجود  و هستی   شناسی  است  . همچنان   که کومارسووامی  ( coomaraswami ) خاطر  نشان می سازد ،  رمز  به نوعی  عین همان  چیزی است که بیان می دارد  . وانگهی  به همین علت ، رمز پردازی سنتی  هرگز عاری از  زیبایی  نیست ؛ چه بر وفق بینش روحانی  از جهان ، زیبایی  ، چیزی  جز شفافیت لفافه های وجودی  آن چیزی  نیست ، هنر راستین  زیباست ، زیرا حقیقی است .

نه ممکن است و نه حتی ضرور که هنرمند  یاصانعی که به هنری مقدس اشتغال دارد . شار به این انوت الی ملازم با صور باشد . وی فقط بعضی جهات  یا برخی از کاربرد های آن قانون را کهمنحصر ومحدود به قواعد حرفه ی او ست می شناسد .و رسوبات  حدود این قواعد ، اجازه  و امکان دارد که شمایل مذهبی  بپردازند . جامی قدس  بسازند  و یا به شیوه ای که از لحاظ شعائر مد ذهبی معتبر  باشد . خوشنویسی  کند ، بی انکه مجبور  باشد  حیقیت رمزهای را  بکار برده   بشناسد  . این  سنت  است  که با نقل و انتقال الگوهای  مقدس ، اعتبار ، روحانی   صورت های را تضمین میکند ؛ سنت واحد قوی  سری  ایست که در کل هر  تمدن ار میگذارد و حتی  صنایع و حرفی را نیز که هدف  بی واسطه  شان هیچ خصیصه ی قدسی  ندارد ،  تعیین  و قطعیت  می بخشید . این قوه ی آفریننده ی سبک و روال تمدن سنتی  است ، به نحوی تقریباً انداموار  ، به تنها قدرت روحی که بدان جان می بخشد ، دوام و بقا می یابد  و پاینده  می ماند .

 از  سر سخت ترین  پیشداوریها و کج فهمیهای  نمونه ی عصر جدید ، یکی ضدیت   با قواعد  غیر شخصی   و عینی هنر است ؛ بدین معنی که بیم دارند آ« قواعد ، نبوع هنری را به نابودی  کشاند .  در واقع هیچ اثر سنتی و بنابراین « مقید» به اصول ثابت  تغییر  ناچذیری نیست که صورت ظاهرش گویایی نوعی   شعف  خلاقه ی روان نباشد ، حال  آنکه فرد گرایی  عصر  جدید  ،  سوای  چند اثر  نبوغ آسا اما روحاً  و معناً سترون ، همه­ی صورتهای  زشت – نا مشخص و یاس انگیزی – را که « زندگی معمولی »  هر  روزینه مان ، انباشته  از انهاست . آفرینده است .

 یکی از  شرایط بمیانی خوشبختی  ، دانستن  اینمعنی است که هرچند انجام می دهیم معنایی  ابدی و جاوید دارد . اما چه کس هنوز امروزه می تواند تمدنی تصور کند که همه­ی تجلیات  حیانیش ، » شبیه  آسمان خدا یا لوهیت » باشد ؟ در جامعه  ای که خدا  محور (theocentrique) . محقر ترین فصل و عمل ؛ بهرمند از این برکت آسمانی  است  در انجا  سخنانی را به یاد میآوریم  که در مراکش  از  خواننده ای  دوره  گرد  شنیدیم  .  وقتی  از او پرسیدیم  چرا سازس  – دوتار کوچک عربی – که همراهع  با  نوای  آن  ترنم  و قصه  خوانی  میکرد  .  تنها  دو سیم  دارد  .  پاسخ  داد :  « افزون  سیم سومی  به سازم  ،  همانا  نخستین گام  در اره بدعت و الحاد است . وقتی خداوند  جان حضرت ادم  را آفرید  ، آ« جان نتوانست به کالبد  درآید  .و چون پرندهای  پیرامون  قفس تن  پرپر می زد  .آنگاه خداوندو فرشتگان  فرمود دوتار را که یکی  نرینه  نم دارد  و ان دیر  مادینه ،  به صدا  در آرودند  و جان که میپنداشت نغنه در ساز – که همان  کالبد است – جای دارد  ، در کالبد شد و بندی  آن گشت . از این رو تنها  دو سیم  که همواره  نرو ماده  نام   دارند ،  برای  آزاد ساختن  جان  از  بدن  کافی  است  » .

 این افسانه  بیش از  آنکه  به نگاه  اول  نماید  آبستن  معنی  است  .  زیرا  چکیده ی تمام  آموزه ی سنتی  هنر  مقدس  رادر بر  دارد  . هدف  غایی  و نهای  هنر مقدس  ، فراخوانی و  یادآوری احساسات یا انتقال  تأثیرات  نیست  ،  بلکه  هنر  مقدس  ،  رمز  است  و بدین  علت  جز  وسایل  ساده  و اولین  و اصلی  ،  از هر دستاویز دیگری  مستغنی  است  ؛ وانگهی  چیزی جز کنایه  و اشاره نمی تواند بود ، زیرا موضوع واقعیتش ما لا کلام است  و زبان  از وصفش  عاجز؛ ریشه و اصل اسمانی  یا ملک  خصلت دارد  ، زیرا الگو هایش  ازتاب و اقعیات ماوراء عالم صوارند ، هنر مقدس که زبدهی خلقت – « صنع الهی» – را به زبان تمثیل تکرار  و از  سر  بیان یتا اعاده  میکند ، نمودگار سرشت  رمزی  عالم است و بدین گونه روح انسان را از قید تعلق به « واقعیات» درشتناک ونا پایدار یم رهاند .

 ذکر منشاء  آسمانی  وملک  خصلت هنر ، سنت هندو به صراحت  آمده است . برحسب  ایترایا  براهمانا   هر اثر  هنری  در عالم  خاک  ، به تقلید از هنر  دوا  پرداخته  شده است ، « چه  فیلی  از گل  پخته  باشد  ، چه شیئی رویین  ، چه جامه ای با شیئی  زرین  و یا گونه ای که به  قاطر می بندند » دوا  ها  برای  فرشتگان  اند  .افسانه های  مسیحی  که منشایی  آسمانی   به بعضی  تصاویر  معجزه  اثر  نسبت  میدهند ،  نیز  متضمن  همان معنی  اند  .

دوا  ها آخر الامر  کاملاً  ویژهای روح کلی  ومشیت  دایم  الحضور پروردگارند . وامابنا به آموزه ای که مابه الاشتراک همه­ی تمدنهای  سنتی است ، هنر مقدس باید از هنر الهی تقلید کند . لازم  است به درستی فهمید کهمعنای  این سخن  ابداً  این نیست که باید از روی خلقت پایان یافتهی  الهی  یعنی  عالم بدان  گونه که می بینیمش  ، رونویس  برداشت ،  چون این  خواست  دعوی ای بیش نیست ؛  » طبیعت گرایی » راستار  است  ،  در هنر مقدس جایی ندادر . انچه  باید سر مشق  قار میگیرد ،  نحوه ی عمل  الهی  است  . می باید  قوانین آن نحوه ی عمل  را در قلمرو  محدودی  که انسانی بعد اشتغال  دارد  یعنی  در حوزه ی  صنایه  دستی  (artisanat )  بکار  بست  .

  در هیچ آموزه ی سنتی  ، به اندازه­ی  اموزه­ی هندو ، مفهوم  هنر الهی  عهده دار نقشی بنیادی  نیست  . زیرا مایا (maya ) تنها آن  قدرت  اسرار آمیز  الهی نیست  کهموجب  می شود  چنین  بنماید  که جهان  ورای  واقعیت  الهی  وجود  دارد  ،  به  قسمتی  که  هر دو بینی  و پنداری از  مایا  سرچشمه میگیرد  بلکه  مایا به لحاظ جنبه ی مثبتش  ، هنر الهی نیز هست که آفریننده ی هرگونه صورتی  است  . علی الاصول  مایا چیزی  جز امکان  ذات نا متناهی   برای محدود  کردن خویش ، به قسمتی  که خود  موضوع « رویت» خود گردد ، بی آنکه بیکرانیش  بدانجهت  حدود پذیرند ،  خدا در عالم متجلی  می شود و  نمی شود ؛ سخن  می گوید  ودر عین حال خاموش  میماند .

 همان گونه کهوجود مطلق  به حکم مایایش ، بعضی  جوانب  ذات  یا برخی  امکانات  مکنون  خویش  را عینیت  می بخشید  و بارویتی  معطوف  به  تشخیص  و تمیی  معین   میکند  ،  هنرمند نیز بعضی جهات خودرا در اثر ش  متحقق  می سازد و به بیانی  دیگرآنهارا از وجود نامتمایز  و تفصیل  نیافته ی خویش به خارج  میتاباند .  امااین موضوع  بخشی  به میزان  که عمق  وجود هنرمند را منعکس سازد ، خصلتی منحصراً رمزی می یابد و همزمان هنرمند بیش از بیش بهورطه ی وقوف حاصل  میکند کهمیان این صورت که پرتو ذات وی است و شگفتی  و تمامیت های  همان  صورت  در زمان بی زمان سر مدی ، هست . هنرمن آفریننده میداند و به خود میگوید صورتی که آفریده ام منم ، وبا این همه نهایت بیش از اینها ، زیرا تنها ذات مطلق ، شناسای محض و شاهدی است که در هیچ صورتی  نیمکنجد  . اما هنرمند بدیننکته  نیز داناست کهحق در اثرش تجلی  یافته  ، به قسمی که اثر نیز  به نوبهی خود از حدود منیت (ego ) ناتوان  و محل خطای انسان ، فراتر میرود .

و در اینجا  به مشابهت  میان هنر الهی  و هنر انسانی  می رسیم کههمانا  تحقق  ذات خویش  از طریق دادن  صورتی عینی بدان است . واما برای  آنکه این موضوعیت  و عینیت ، میدانی  روحانی  و معنوی  بیاید  و فقط  در خود  روایت  و قول  واقعه  محبوس نماند ،  باید وسایل  تعبیر  آن موضوع  بخشی  از  رویتی اصلی ئ اساسی  حاصل  آیند و به بیانی دیگر « نفس» سر چشمه ی خطا و چندار  و جهل نسبت  به خود نیست که می باید  دلخواهانه آن وسایل  رابرکزیند ، بلکه  لازم است آ«  وسایل  را زا سنت و کشف  و وحی صوری و «عینی» ذات متعال  که « هویت » همه­ی موجودات است  ، گرفت .

از دیدگاه  مسیحیت  نیز پروردگار ، به والاترین  معنای  واژه  ، هنرمند است  ،  زیرا انسان  را  « به صورت خود» آفریده است ( آفرینش  ، ۱ ، ۲۷ ) . و اما چون  صورت  با لگویش  فقط مشابهت ندارد  ، بلکه میان  آن دو  ناهمانند  تقریباً  ملقی هم هست  ،  فسادپذیری   و تباهی صورت اجتناب  ناپذیر بوده است . بر اثر  هبوط آدم  ، جلوه ی الهی  در انسان  مغشوش گشت ، آینه تیره شد ، و با این همه ممکن نبود آینه بیگانه  شما گردد ؛ چون اگر  مخلوق  جور محدودیتهای  خویش را میکشد  ، تمامیت ذات الهی  ابداً  ازآن تأثیر  نمیپذیرد ، و معنای  این سخن این است که چنان  محدودیتی  نمی تواند  قاطهعانه  باآ« ملاء  به مقابله  و معارضه  برخیزد  که به صورت  عشق  نامتناهی  تجلی  میکند و نا متناهی  بودنش  اقتضا دارد  که خداوند  خود را « کلمه­ی سرمدی » بنامد  و همان  گونه دراین خاکدان «فردآید» و از جهتی محدودیت فنا ناپذیر صورت – طبیعت انسانی – را بر ذمّه خود گیرد   تا جمال ازلی  خویش را بدان وسیله  اقامه  دارد

از نظر  مسیحیت  ،  صورت الهی  علی  الاطلاق  ،  شکل  انسانی  مسیح است ، و بدین  سبب هنر مسیحی یک  موضوع  بیش ندارد  ئ /ان تبدل و تحول  شکل  و صورت انسان و جهان  وابسته  به برکت بهرهگیری  ۀنان  از  مسیح  است  .

 آنچه بیش مسیحی  از  امور  ، به وساطت  توعی تمرکز  عشق ب کلامی  که در عیسی  مسیح  حلول  کرده  در میابد ،  بینش اسلامی  در  کلیات  وهر آنچه  غیر  شخصی  است  می یابد .  از نظر  اسلام ، هنر  الهی ( در قرآن  خداوند « هنرمند » ( مصور ) است ) پیش از هر چیز  تجلی  وحدت الهی  در  جمال  و نظم  عالم  است  . وحدت در هماهنگی  و انسجام  عالم  کثرت و در نظم وو توازن ، انعکاس می یابد ؛  جمال بالنفسه حاوی همه­ی این جهات هست . اتنتاج  وحدت  از جمال عالم ، عین حکمت است . بدین  جهت تفکر  اسلامی   میان هنرو حکمت ضرورتاً  پیوندی  می بیند . از دیدگاه مسلمانان هنر اساساً بر حکمت یا علم  مبتنی است و علم  چیزی  جز  ودیعه و صورت بسته و بیان شده ی حکمت ، نیست . هدف هنر ، بهره مند ساختن  محیط انسانس  و دنیا آنسان که به دست بشر ساخته وپرداخته شده ، از نظمی است که به مستقیم  ترین وجه ، مجلای وحدت الهی  است  . هنر  جهان را روشن و مصفا میکند ، به روح  مدد میرساند  تا از کثرت  تشویش انگز امور بدهی  و به سوی  وحدن بیکران  باز گردد .

120,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله مقایسه خدای آتش در ایران وهند وتاثیر ان بر هنر
  • مقاله هنر و جامعه یونان باستان
  • مقاله هنر بودائی و هندی
  • مقاله معنی هنر
  • مقاله تجلی وحدت و کثرت در هنر اسلامی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.