مقاله تحلیل کتابهای مجالس صوفیه

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله تحلیل کتابهای مجالس صوفیه

تعداد صفحات : ۲۰۲

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

هدف از این پژوهش آگاهی از مجالس صوفیه، کیفیت برگزاری آنها و شناخت زبانِ خطابه و همچنین بررسی موضوعات مطرح شده در این مجالس است. این پژوهش و پژوهش های مشابه آن، مخاطب را با کیفیت برگزاری مجالس، نحوه فن خطابه، اقوال و احوال مشایخ مورد نظر و تفاوت های موجود در نحوه برگزاری این مجالس آشنا می سازد . نویسنده در نظر دارد این پژوهش را با توجه به کتب «حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر»  ، «اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید»، «مجالس سبعه ­­­­­­­­­­مولانا»  و«مناقب العارفین»  به انجام برساند.

در فصل اول به کلیات پایان نامه می پردازد. در فصل دوم، به بررسی سابقۀ وعظ در اسلام و روش های سخنوری و مجلس گویی صوفیان پرداخته می شود و انگیزۀ برگزاری این مجالس که عبارتند از ارشاد و نصیحت، معرفت گفتن، و وصیت کردن بیان می گردد؛ همچنین محل برگزاری مجالس ابوسعید که عبارت از خانقاه، مدرسه، مسجد و مزار است و مکان برگزاری مجالس او که نیشابور، مهنه، طوس، سرخس و مرو است و نیز مجالس جلال الدین محمّد مولوی که در قونیه برگزار می شده است، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و در آخر این فصل زمان برگزاری مجالس اعم از روزها و اوقات، همچنین ترتیب مجالس که هم به صورت منظم( ادواری) و هم به صورت غیر منظّم برگزار می گردیده، بررسی می شود.

در فصل سوم، که به بررسی واعظان اختصاص یافته است، موضوعاتی از قبیل: سخنران مقیم و مدعو، هیأت ظاهری سخنران، وسیلۀ جلوس، که عبارت از منبر تخت وکرسی بوده است و طرز قرار گرفتن سخنران، نحوۀ شروع و ختم سخن که شامل قرائت قرآن، خواندن خطبۀ عربی، مناجات، صلوات و … می شود و حالات درونی سخنران از قبیل قبض و بسط، ضمیرخوانی و بیخود شدن، مورد بررسی قرار می گیرد.

در فصل چهارم، محتوای سخنان واعظان، که در برگیرندۀ موضوعاتی نظیر ارشاد مریدان، تفسیرِ قرآن و احادیث، تبلیغ شریعت، فرمان دادن، کرامت، درخواست بخشش، وصیّت کردن، شرح مسائل عرفانی و … است، بحث می شود؛ همچنین زینت های سخنوری، مانند: آیات قرآن، احادیث، اقوال بزرگان، اشعار فارسی عربی، ضرب المثل ها، حکایات عامیانه، و حکایات انبیاء و اولیاء مورد بررسی قرار می گیرد و در آخر این فصل زبان مجالس که شامل: زبان خطابه و محاوره است، و همچنین واژگان و ترکیبات به کار برده شده در این مجالس و ایجاز و اطناب کلام مطرح می گردد.

در فصل پنجم، به بررسی مستمعانِ این گونه مجالس و طرز قرار گرفتن، تعداد حاضران، شهرهای مستمعان، گروه های اجتماعی، گروههای سنّی اعمّ از نوجوانان، جوانان، کهنسالان، و نیز جنسیّت مستمعان از نظر مرد و زن بودن می پردازد و به وضعیّت حاضران که عبارت است از شنونده، سؤال کننده و درخواست کننده و همچنین، یادداشت برداری مستمعان، و حضور مخالفان و معاندان در مجالس، و سرانجام به تحوّل درونی شنوندگان پرداخته می شود.

در فصل ششم نیز نتایج حاصل از بحث بیان می گردد.

کلمات کلیدی: نثر فارسی ، وعظ، مجلس گویی، ابوسعید ابی الخیر، مولوی، تصوّف.

فهرست مطالب

پیشگفتار    أ
فصل اول: مبادی تحقیق
شرح پایان نامه    ۲
الف)تعریف موضوع    ۲
ب) سابقه تحقیق    ۳
ج) کلمات کلیدی (فارسی و انگلیسی)    ۴
د) سؤالات پژوهشی    ۴
هـ) روش تحقیق    ۴
فصل دوم: آیین وعظ
۲-۱ تاریخ وعظ در اسلام    ۶
۲-۲ روش های سخنوری و وعظ    ۱۵
۲-۳ وعظ صوفیان    ۲۱
۲-۳-۱ قدمت مجالس صوفیه    ۲۸
۲-۴ انگیزه ها    ۴۶
۲-۴-۱ ارشاد کردن    ۴۶
۲-۴-۲ معرفت گفتن    ۴۸
۲-۴-۳ وصیّت کردن    ۵۰
۲-۵ محل برگزاری مجالس    ۵۱
۲-۵-۱ مسجد    ۵۱
۲-۵-۲ مدرسه    ۵۳
۲-۵-۳ خانقاه    ۵۴
۲-۵-۴ مزار    ۵۸
۲-۵-۵ مشهد مقدس    ۵۹
۲-۶ مکان برگزاری    ۶۱
۲-۶-۱ نیشابور    ۶۱
۲-۶-۲ مهنه    ۶۳
۲-۶-۳ طوس    ۶۵
۲-۶-۴ مرو    ۶۶
۲-۶-۵ سرخس    ۶۷
۲-۷ زمان برگزاری    ۶۹
۲-۷-۱ روزها    ۶۹
۲-۷-۲ اوقات    ۷۰
۲-۸ ترتیب    ۷۱
فصل سوم: واعظان
۳-۱ سخنران مقیم و مدعو    ۷۴
۳-۲ هیأت ظاهری سخنران    ۷۵
۳-۳ وسیله جلوس    ۷۶
۳-۴ طرز قرار گرفتن سخنران    ۷۹
۳-۵ نحوه شروع و ختم مجالس    ۸۰
۳-۶ حالات درونی سخنران    ۸۳
۳-۶-۱ قبض و بسط    ۸۳
۳-۶-۲ ضمیرخوانی    ۸۶
۳-۶-۳ بیخود شدن    ۹۰
فصل چهارم: سخنان واعظان
۴-۱ محتوا    ۹۳
۴-۱-۱ ارشاد مریدان    ۹۳
۴-۱-۲ تفسیر قرآن    ۹۷
۴-۱-۳ تفسیر حدیث    ۱۰۰
۴-۱-۴ تبلیغ شریعت    ۱۰۲
۴-۱-۵ فرمان دادن    ۱۰۳
۴-۱-۶ کرامت    ۱۰۵
۴-۱-۷ درخواست بخشش    ۱۰۹
۴-۱-۸ وصیّت    ۱۱۱
۴-۱-۹ شرح مسائل عرفانی    ۱۱۳
۴-۱-۱۰ مناجات    ۱۱۴
۴-۱-۱۱ شطحیات    ۱۱۵
۴-۱-۱۲ طنز    ۱۱۷
۴-۲ زینت های سخنوری    ۱۱۸
۴-۲-۱ آیات قرآن    ۱۱۹
۴-۲-۲ احادیث    ۱۲۲
۴-۲-۳ اقوال بزرگان    ۱۲۶
۴-۲-۴ اشعار فارسی    ۱۲۸
۴-۲-۵ اشعار عربی    ۱۳۳
۴-۲-۶ ضرب المثل ها    ۱۳۵
۴-۲-۷ حکایات    ۱۳۷
۴-۲-۷-۱ حکایات انبیاء و اولیاء    ۱۴۱
۴-۳ زبان    ۱۴۳
۴-۳-۱ زبان خطابه و زبان محاوره    ۱۴۳
۴-۳-۲ واژگان    ۱۴۶
۴-۳-۳ ترکیبات    ۱۴۸
۴ـ۳ـ۴  ایجاز و اطناب    ۱۵۰
فصل پنجم: مستمعان
۵-۱ طرز قرار گرفتن    ۱۵۳
۵-۲تعداد حاضران    ۱۵۶
۵-۳ شهرهای حاضران    ۱۵۸
۵-۴ گروه های اجتماعی    ۱۵۹
۵-۵ سنّ مستمعان    ۱۶۲
۵-۶ جنسیت مستمعان    ۱۶۴
۵-۷ وضعیت حاضران    ۱۶۶
۵-۸ یادداشت برداری    ۱۷۰
۵-۹ مخالفان و منکران    ۱۷۳
۵-۱۰ تحول درونی شنوندگان    ۱۷۵
فصل ششم: نتیجه گیری
نتیجه    ۱۷۹
منابع و مآخذ    ۱۹۵

منابع و مآخذ

 الف) کتابها :

 قرآن کریم: ترجمه مهدی الهی قمشه ای.

آیتی، محمد ابراهیم و محمد باقر شریعتی سبزواری،: سرمایه سخن، تهران: اداره کل اوقاف، ۱۳۳۹٫

ابن جوزی، ابوالفرج: تلبیس ابلیس، ترجمه علی رضا ذکاوتی قراگزلو، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۸٫

ابوروح، جمال الدین: حالات وسخنان ابوسعید ابی الخیر، تصحیح محمّدرضا شفیعی کدکنی، چاپ ششم، تهران: سخن، ۱۳۸۴٫

ابوسعید ابی الخیر: مقامات کهن و نو یافته ابوسعید ابی الخیر ← شفیعی کدکنی، محمد رضا : چشیدن طعم وقت(از میراث عرفانی ابوسعید ابی الخیر).

احمدی، سید احمد: اصول و روش های تربیت دراسلام، چاپ دوم، اصفهان: نشرجهاد دانشگاهی، ۱۳۶۸٫

افشار، ایرج: مقدمه فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه← محمد بن عثمان: فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه.

افلاکی، شمس الدین احمد: مناقب العارفین، تصحیح تحسین یازیجی، چاپ دوم، تهران: دنیای کتاب، ۱۳۶۲٫

الفا خوری، حنا: تاریخ ادبیات زبان عربی، ترجمه عبدالمحمدآیتی، چاپ پنجم، تهران: انتشارات توس، ۱۳۸۱٫

انصاری، خواجه عبدالله: طبقات الصوفیه، به کوشش حسین آهی، تهران: انتشارات فروغی، ۱۳۶۲٫

انصاری، قاسم: مقدمه دفاعیات عین القضاه همدانی)ترجمه شکوی الغریب(← عین القضاه همدانی: دفاعیات عین القضاه همدانی، ترجمه شکوی الغریب.

باخرزی، یحیی بن محمد: اورادالاحباب و فصوص الآداب، به کوشش ایرج افشار، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۵٫

ب) مقالات:

 برزگر، حسین : «ابو سعید ابی الخیر» ، مندرج در دانشنامه ادب فارسی، به سرپرستی حسن انوشه، چاپ دوم، تهران: انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰٫صص۴۰-۴۲٫

پور جوادی، نصر الله: «لطائف قرآنی در مجالس سیف الدین باخرزی»، مندرج در مجله معارف، دوره هجدهم، شماره یک،۱۳۸۰٫ صص ۳-۲۴٫

ــــــــــــــــــــ : « مجالس احمد غزالی با حضور یوسف صوفی»، مندرج در مجله معارف، دوره نونزدهم،  شماره یک،۱۳۸۱٫صص ۳-۲۰٫

جلالی پندری، یدالله: «ابوسعیدابی الخیر»، مندرج در دانشنامه ادب پارسی، به سرپرستی اسماعیل سعادت، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۸۴٫ صص ۱۳۵-۱۴۱٫

درودیان، ولی الله: «اسرارالتوحید»، مندرج در دانشنامه ادب فارسی،به سرپرستی حسن انوشه،تهران: انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰٫صص ۱۰۱-۱۰۲٫

غلامرضایی، محمد: «مجلس گویی و شیوه های آن بر اساس مجالس سبعه مولانا»، در دست انتشار.

فاضل، علی: «جُستاری نو در نثر تعلیمی صوفیه»، مندرج در محقق نامه، به اهتمام بهاءالدین خرمشاهی و جویا جهان بخش، تهران: انتشارات سینا نگار، ۱۳۸۰٫صص ۹۵۲-۹۹۵٫

پیشگفتار:

 علم بسان درختی است که شکوفه های رنگارنگی بر شاخ و برگ آن رخ  می نماید و مشام جان از عطر دل انگیز آن شیدا و واله می گردد در میان این باغ و بستان باصفا ادبیات بسیار شورانگیز و حماسه آفرین است، و من در این وادی یک حس غریب را در کوچه پس کوچه های احساسم پیدا کردم و سیر و سفری عارفانه را با کوله باری از متون ادبیات عرفانی آغاز نمودم و نقد کم عیار حاضر ره آورد این سفر است.

بدیهی است که، پیچیدگی های مسألۀ مجالس صوفیه که پرداختن به آن به منزلۀ قدم نهادن در راهی بکر و نارفته است، دشواری های خاصّ خود را داشت. تازگی موضوع و پیدا کردن منابعی که به طور مستقیم و مستقل به این مسأله پرداخته باشند کار را دشوار ساخته بود. از این رو نگارنده بیش از یکصد منبع مختلف را که اغلب آنها بیش از چند صفحه و یا چند عبارت مرتبط با مجالس صوفیه را نداشتند مطالعه کرد و پس از بررسی صدها فیش جمع آوری شده، تنها آن دسته از فیش هایی که مستقیماً با موضوع ارتباط داشت و از سوی دیگر بار معنایی عمیق تر و رساتری نسبت به سایر فیش های مشابه بر خوردار بودند انتخاب شدند و در نهایت بر اساس فیش های برگزیده شده، کار نگارش آغاز و رسالۀ حاضر تدوین و تنظیم گردید.

این پژوهش دریچه ای تازه در ادبیات عرفانی و مسألۀ مجلس گویی صوفیان، خصوصاً مجالس ابوسعید ابی الخیر و جلال الدین محمّد مولوی را در برابر دیدگان نگارنده گشود.

فصل اول:مبادی تحقیق

شرح پایان نامه

الف)تعریف موضوع

مجلس گویی در تصوف سابقه ای طولانی دارد و بعضی از مشایخ صوفیه به مجلس گویی و برگزاری جلسات صوفیانه معروف بوده اند؛ و در واقع بسیاری از تعالیم مشایخ صوفیه از طریق مجلس گویی ها به مریدان منتقل می شده است. پاره ای از یادداشت های مریدان را، در لابلای آثاری که درباره مشایخ خود نوشته اند، می توان ملاحظه کرد؛ مانند: مجالس ابوسعید ابی الخیرکه در کتابهای «حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر» و «اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید» نقل شده، و در مورد مجالس بعضی از صوفیان نیز آثار مستقلی در دست است که می توان کتاب «مجالس سبعه» از جلال الدین محمد مولوی، و نیز کتاب «مناقب العارفین» را نام برد که در لابلای مطالب آن روایات بسیاری از مجلس گویی مولانا آورده شده است.

نگارنده، در نظر دارد این پژوهش را با توجه به کتب «حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر»  (جمال الدین ابوروح،۱۳۶۷)، «اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید»(محمدبن مُنوّر، ۱۳۶۶)، «مجالس سبعه ­­­­­­­­­­مولانا» (جلال­­­­­­­­­­الدین­­­ محمد مولوی،۱۳۶۵) و«مناقب العارفین» (شمس الدین احمد افلاکی،۱۳۶۲) به انجام برساند.

در این پژوهش، سبک کلی مجالس صوفیه و مخاطبان این مجالس بررسی، و نحوه آغاز سخن توسط پیر و مراد، طرز بیان، لحن سخن (شامل لحن های آمرانه، خطابی، نصیحت گرانه و…) تحلیل می شود و استفاده از آیات و احادیث و همچنین به کاربردن اشعار فارسی و عربی اعم از مشهور و غیر مشهور مورد بحث قرار می گیرد و به بررسی کلمات قصار فارسی و عربی، تمثیل ها، حکایت ها، ستایش و منقبت ها در سخنان مشایخ پرداخته می شود. در نهایت، نحوه ختم سخن و پایان جلسات بیان خواهد شد.

هدف از این پژوهش آگاهی از مجالس صوفیه، کیفیت برگزاری آنها و شناخت زبانِ خطابه و همچنین بررسی موضوعات مطرح شده در این مجالس است. این پژوهش و پژوهش های مشابه آن، مخاطب را با کیفیت برگزاری مجالس، نحوه فن خطابه، اقوال و احوال مشایخ مورد نظر و تفاوت های موجود در نحوه برگزاری این مجالس آشنا می سازد و راهگشای پاره ای از مسائل برای علاقه مندان به آداب و رسوم صوفیان، تاریخ تصوف به ویژه در زمینه مجالس صوفیه و نثر عرفانی خواهد بود.

ب) سابقه تحقیق

در ارتباط با موضوع مورد نظر، فقط در چند کتاب و مقاله اشاره اندکی به مسأله مجلس گویی صوفیان شده است. مرحوم زرین کوب در کتابهای «ارزش میراث صوفیه» (۱۳۴۲) و «جستجو در تصوف ایران» (۱۳۵۷) اشاره مختصری به مجالس صوفیه و همچنین وعظ و موعظه های عارفانه در مجالس مولانا کرده اند. شفیعی کدکنی، در مقدمه کتاب «اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید»(۱۳۶۶) به مجالس ابوسعید ابی الخیر و مباحثی که در این مجالس مطرح می شده است و نحوه سخن گفتن وی و استفاده از آیات و احادیث و اشعار و… اشاره اجمالی کرده است. مرحوم  دامادی، در کتاب «ابوسعیدنامه» (۱۳۶۷) در مورد آداب خانقاه ابوسعید و به کار بردن اشعار در مجالس و لحن سخن وی به طور مختصر سخن گفته و پورجوادی، در مقاله ای تحت عنوان «لطائف قرآنی در مجالس سیف الدین باخرزی» (۱۳۸۰) اشاره کوتاهی به مجلس و مجلس گویی صوفیان کرده اند و چند کتاب در مورد مجالس صوفیه نام برده است، ولی هیچ کدام از این منابع به صورت کامل به این موضوع نپرداخته و تاکنون تحلیل کتابهای مجالس صوفیه و بررسی کیفیت برگزاری این مجالس انجام نگرفته است.

ج) کلمات کلیدی (فارسی و انگلیسی)

نثر فارسی، مجلس گویی، ابوسعید ابی الخیر، مولوی، تصوّف.

Persian prose, Preaching, Abu- Sae¢ed-e Abi- al – Khari, Mowlavi, Mysticism.

د) سؤالات پژوهشی

۱) مجلس چیست و کیفیت برگزاری مجالس وعظ و گفتگوی صوفیان چگونه بوده است؟

۲) زبان خطابه در مجالس صوفیان چه ویژگی هایی داشته است؟

۳) چه مباحثی در مجالس صوفیه مطرح و بیان می شده است؟

هـ) روش تحقیق

این تحقیق از نوع بنیادی است و بررسی آن به روش توصیفی- تحلیلی و با شیوه کتابخانه ای انجام می گیرد. برای این منظور ابتدا با عنایت به کتابهای«اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید»، «حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر»، «مجالس سبعه مولانا» و «مناقب العارفین» موضوع مورد نظر بررسی می گردد، سپس با مطالعه کامل منابع مذکور موارد لازم استخراج و آنگاه با دسته بندی این موارد به تحلیل مباحث پرداخته می شود.

فصل دوم:   آیین وعظ

 ۲-۱ تاریخ وعظ در اسلام

  وعظ و اندرز، بیم دادن از عواقب کار و یادآوردی خوبی ها و فضایل انسانی است، که با احساس رقّت در قلب همراه است، و وعظ حقیقی واجد این هردو ویژگی است که به یادآوری قلوب بر محاسن و فضایل اخلاقی همّت می گمارد.

توجه و عنایت فراوان به وعظ، تنها بر این اصل استوار نیست، بلکه از این واقعیت نیز نشأت می گیرد که ریشه در خلقت الهی انسان دارد. «در تفسیر آیات شریفۀ: و نَفسٍ وَّ ما سَوّاها فالهَمَها فُجُورَها وَ تَقوَاها[۱] آمده است: از آنجا که خداوند الهام به تقوا و فجور را در انسان تابع یا نتیجه ای از تسویه دانسته است، در این صورت می توان الهام را از صفات و خصوصیات خلقت آدمی دانست یا به تعبیر دیگر، الهام به فجور و تقوا در انسان امری فطری است و با عقل عملی تفاوت چندانی ندارد بنابراین شگفت انگیز نیست اگر می بینم این اندازه بر استفاده از آن اصرار می گردد و تا زمانی که امید به تأثیر آن از بین نرفته است قطع نمی گردد»[۲]

در موعظه دو نکته قابل توجه است: اول آنکه محتوای سخن واعظ آگاهی بخش و بیدار کننده باشد و دیگر اینکه کلامش را با خلوص نیّت بیان نماید. مستمع نیز باید واجد شرایط لازم از جمله حسن استماع و ایمان به خدا باشد، تا وعظ در او اثر کامل بگذارد در غیر این صورت اثر وعظ نسبی و یا بی اثر خواهد بود.[۳]

ممکن است فردی از تعلیم شخصی بی نیاز باشد، امّا از موعظه بی نیاز نیست؛ زیرا دانستن یک موضوع و متذکر شدن و تحت تأثیر کلام یک واعظ دانا قرار گرفتن، مطلب دیگری است. حضرت علی (ع) به یکی از اصحاب فرمودند: «عِظنی!» (مرا موعظه کن) و فرمودند: در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست. موعظه به دل نرمی و رقّت می بخشد، قساوت را از دل می برد، خشم و شهوت را فرو می نشاند،  هوای نفسانی را تسکین می دهد و صفا و جلا را به قلب  هدیه

می کند؛ بنابراین هیچ فردی و هیچ جامعه ای وجود ندارد که احتیاج به موعظه نداشته باشد.[۴]

در خصوص وعظ و اندرز لازم نیست که واعظ مرتبه و مقامی بالاتر از شنونده داشته باشد. یحیی پیامبر (ع) از یک گناهکار محکوم به سنگسار، مطالبه موعظه کرد؛ جوان گناهکار گفت: «لاتَخلیَّنَ بَینَ نَفسِکَ وَ هَواها فَتَروَی».[۵]

دقیق تر باید گفت که تنها راه ارشاد، موعظه کردن است. زیرا علاوه بر کاربرد استدلال و برهان در مقام وعظ، آنچه در هدایت انسان نقش اصلی را ایفا می کند، افعال قلبی و تأثیر بر مرکز احساس و ادراک است که باعث ایجاد نرمش و حالت تسلیم و اطاعت در عمل را به وجود می­آورد.[۶]

خداوند متعال در قرآن کریم، مکرّر مردم را موعظه نموده، و به دادگری، احسان و بذل و عطا به خویشاوندن امر می کند و از گناه، ظلم و منکرات نهی می نماید. همچنین خداوند در قرآن از خود به عنوان «واعظ» یاد کرده است: «قُل انَّما اَعِظُکُم بِواحِدَه»[۷]، یا آنجا که می فرماید: «یَعِظُکُم لَعَلَّکُم تَذَکَّرُون»[۸].

قرآن کریم از موعظه، برای تربیت، زیاد استفاده کرده است. لقمان حکیم برای تربیت فرزندنش او را موعظه می کند ومی گوید: «یا بُنَیَّ لاتُشرِک بِاللهِ اِنَّ الشِرکَ لَظُلمٌ عَظِیم»[۹] طریقه و شیوه موعظه کردن هم در اسلام بیان گردیده است. وقتی موسی و هارون برای ارشاد و هدایت فرعون مأمور شدند به آنان گفته شد که : «فَقُولا لَهُ قَولاً لَیِّناً لََعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ اَویَخشی»[۱۰]یعنی وقتی با فرعون روبه رو شُدید با او به نرمی سخن بگویید تا شاید متذکّر شود و از عاقبت کار بترسد.[۱۱]
موعظه حقیقی که واقعاً در دل اثر بگذارد جز به وسیله دین ممکن نیست و مواعظ دینی است که می تواند به دل ها خشوع و تواضع بدهد و بر روی آنها تأثیر گذار باشد، البته موعظه باید از زبان دین بیان شود و خودِ واعظ نیز از کلام خود متأثر باشد و از اعماق دل موعظه نماید.[۱۲]

فراگیری شیوۀ وعظ و خطابه در آیین اسلام، نخست از قرآن اخذ شده است. البته موعظه با خطابه فرق دارد، خطابه صنعت است و ویژگی فنی و هنری دارد و هدف از آن تحریک عواطف
و احساسات است؛ اما موعظه فقط به منظور تسکین هواهای نفسانی و شهوات است و بیشتر
جنبه پند دادن و منع کردن دارد. اگر هدف خطابه را صرفاً اقناع شنوندگان بدانیم وعظ و موعظه قسمتی از خطابه است. حال موعظه به امری گفته می شود که کلمات و جمله هایی القا شود به منظور منع مردم از هواپرستی، شهوت پرستی، ریاکاری، تذکّر مرگ و قیامت و نتایج
اعمال در دنیا و آخرت است و یادآوری قلب نسبت به خوبی ها در کارهایی که موجب نرمی قلب می گردد.[۱۳]

خداوند متعال طی آیه شریفه: «اُدعُ الی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَهِ و المُوعِظَهِِ الحَسَنَه»[۱۴] چگونگی دعوت و تبلیغ جوامع بشری به آخرین رسالت الهی را بیان می دارد. همانطور که در دین اسلام اصول و فروع دین، در چهارچوب معیّنی از جانب خداوند مشخص گردیده، کیفیت و چگونگی تبلیغ در اسلام نیز برنامه خاص و هدفمندی دارد و باید در کادر مشخصی صورت پذیرد.[۱۵]

به دستور ذات اقدس الهی، رسول اکرم (ص) موظّف بود دعوت خود را برسه اصل اساسی استوار سازد و مردم را از این سه راه، به دین اسلام فرا خواند: ۱- سخنان حکیمانه و منطق مستدل. ۲- مواعظ حسنه و اندرزهای سودمند و مفید. ۳- از راه مناظره و مجادله ای که منزّه از خصومت باشد[۱۶].

موعظه در انقلاب افکار و دگرگون ساختن اندیشه های مردم آن قدر تأثیر گذار است که خداوند رحمان آن را یکی از راه های دعوت رسول گرامی (ص) قرار داده و در کنار سخنان حکیمانه از آن یاد کرده است. راهی که خداوند برای آن حضرت در ابلاغ دین حق و دعوت به راه پروردگار تعیین نموده است مواعظ حسنه است. یعنی موعظه ای که از هر لحاظ خوب و از هر عیب و نقصی به دور باشد. چنین موعظه ای است که مردم را به راه حق سوق می دهد، آنان را از انسانیّت برخوردار می سازد و هدایت می نماید[۱۷].

با علنی شدن دعوت پیامبر (ص) مساله آموزش و تربیت شکل تازه ای به خود گرفت و هماهنگ با آن گردید.استفاده آن حضرت از فن خطابه، موعظه و سخنوری از آن جمله است. موعظه و خطابه عنصری است که در دوره دعوت مخفیانه نشان چندانی از آن وجود ندارد؛ ولی پس از نزول آیه «وَ أنذِرعَشیرَتَکَ الاَقرَبین»[۱۸]پیغمبر(ص) اولین دعوت علنی و عمومی را در جمع ۵۰ نفر از خویشاوندان خود آغاز کرد و در نخستین خطابه آن حضرت که در بالاترین حد فصاحت و بلاغت سخنوری بود، چنین فرمود: «بی گمان پیشاهنگ قوم به مردم خود دروغ نمی گوید، به خدایی که جز او خدایی نیست من فرستاده خداوند به سوی شما و جهانیانم، سوگند به پروردگار همان قِسم که به خواب می روید، و می میرید، و همانگونه که از خواب بر می خیزید، برانگیخته می شوید و بر طبق اعمال خود مجازات می گردید»[۱۹]

پیامبر(ص) در دومین دعوت آشکار و عمومی که از محدوده افراد خاندان بنی هاشم گسترده تر شده بود و افراد بیشتری را در برگرفت، مجدداً از همین عناصر فن خطابه و موعظه استفاده نمود و تلاش کرد تا از این راه آنان را به تعلیمات و حقانیّت رسالت خویش فراخواند. پیامبراکرم (ص) روزی در کنار کوه صفا بالای صخره ای ایستاد و با صدای رسا و بلندِ «یا صباحاه» که شعاری هشدار دهنده در بین اعراب بود، به مردمانی که در اطراف او جمع شده بودند چنین فرمود: «مثل من در میان شما همانند دیده بانی است که دشمن را از نقطه ای دور می بیند
و احساس خطر می کند، او با مسؤلیت به ‌سوی ‌قوم ‌‌خود ‌حرکت می کند تا آنان را از خطر قر‌یب

الوقوع هشدار دهد و با فریاد «یا صباحاه» آنان را متوجه خطیر بودن و نصیحت بنماید»[۲۰].

از این زمان بود که پیامبر(ص) خطابه های بسیار رسا و غرّایی را در جمع افراد قبیله قریش و مردم مکّه بیان می فرمود و پس از هجرت از مکه به مدینه، خصوصاً با برگزاری نماز جمعه و وجوب قرائت دو خطبه در این فریضه عبادی – سیاسی در ابعادی وسیع تر به مسأله وعظ و خطابه روی آورد. مواعظ آن حضرت طیف گسترده ای را در برگرفت که بیشتر آنها حول محورهایی همچون یکتاپرستی، نفی شرک، اشاعه تقوا، برادری و  برابری مسلمانان و استحکام نظام دین دور می زد.

پیامبر(ص) مواعظ خود را در قالب الفاظی ساده و همراه با دلائل محکم و قانع کننده بیان می کرده است. در مواعظ آن حضرت کمترین نشانی از تکلّف وجود نداشت و با بکار بردن لغات و الفاظ آراسته و زیبا بیشترین تأثیر را برشنونده می گذاشت. به طوریکه زیبایی کلام و قدرت بیان آن حضرت را همه سخنوران نامدار پذیرفته و تأیید کرده اند.

رسول اکرم (ص) برای آن که اثر شایسته در مردم بگذارد و تعالیم الهی را بهتر و موثرتر به آنان تعلیم دهد و زودتر موجبات سعادتشان فراهم گردد، نکات لازم را در مواعظ خود رعایت
می کرد و هماهنگی را بین مطالب مورد بحث، با مقدار صدا، حرکات دست و بدن  و چگونگی قیافه رعایت می نمود.[۲۱]

پیشوای بزرگ اسلام بسیار خوش رو و متبسّم بود، ولی وقتی که به موعظه خلق می ایستاد و خطابه های غرّایی ایراد می فرمود چشمانش سرخ می شد و صدایش بلند می گردید، گویی به جنگاوران هشدار می دهد و یا بیم دهنده سپاه است و به آنان اعلام خطر می نماید.[۲۲]

پیامبر (ص) در مکان های مختلف به موعظه مردم می پرداخت از آن جمله آن حضرت بر ستونی که از تنه درخت بود و در کنار محراب قرار داشت تکیه می داد و به وعظ می پرداخت و آن روز که  منبری برای پیامبر برآوردند حضرت بالای منبر رفتند، ناگهان از آن ستون ناله بر آمد و تا زمانی که پیامبر (ص) خطبه می کردند آن ستون مانند طفلی که از مادر جدا شود می نالید، تا اینکه پیامبر(ص) از منبر فرود آمد آن ستون را در آغوش گرفت آنگاه چوب از نالیدن بایستاد و به این دلیل آن ستون را حنّانه نامیدند.[۲۳]

یکی دیگر از مکان های مشهوری که پیامبر (ص) درآنجا به نصیحت مردم و موعظه پرداختند و در اصل مجلس رسول اکرم (ص) برای معرّفی علی (ع) به عنوان ولی، وصی و جانشین آن حضرت برگزار شد، غدیرخم بود؛ نظر به این که رسول گرامی (ص) می خواستند با جمعیت زیادی صحبت کنند و فرمان خدا را در امر ولایت علی (ع) به آنان ابلاغ نمایند و موعظه فرمایند، محل سخنرانی را در کنار غدیر تعیین نموده تا مردم در مضیقه آب قرار نگیرند.[۲۴]و چون می بایست صدای رسول اکرم (ص) به همه حاضران در آن مکان برسد با جهاز شتران منبری برای حضرت تشکیل دادند، پیامبر (ص) روی آن رفتند و به خطابه، موعظه و ابلاغ فرمان خدا در امر ولایت پرداختند.

رسول اکرم (ص) مواعظ بسیار داردند که محدثین در کتب اخبار آنها را جمع آوری نموده و در دسترس خوانندگان قرار داده اند؛ ازآن جمله اَنَس می گوید: «روزی رسول گرامی (ص) در حالی که بر شتر سوار بود، خطبه ای خواند و فرمود: مردم ! گویی مرگ در دنیا برای غیر ما مقدّر گردیده است و گویی حق در دنیا بر غیر ما واجب شده است و گویی جنازه ای که تشییع می شود، مسافری است که عن قریب به سوی ما بر می گردد».[۲۵]

رسول گرامی (ص) واعظ و راهنمایی است که خداوند او را برگزیده، و واجد تمام شرایط است؛ هر چند موعظه آن حضرت برای عناصر لجوج و معاند بی اثر بود، ولی آن حضرت با سعی و کوشش و تحمل صدمات و رنج ها کار وعظ و تبلیغ خود را ادامه داد و بر اساس این آیه شریفه «قُل اِنَّما اَعِظُکُم بِواحِدَهٍ اَن تَقُومُوا لِلّهِ مَثنی وَ فُرادی»[۲۶] که از اصیل ترین مواعظ قرآن و ریشه هر پند واندرزی است. توحید را به جای شرک، عدل را به جای ظلم، دگر دوستی را به جای خداپرستی و انصاف را به جای تعدّی، ایثار را به جای امساک، عزت را بجای ذلّت و…. به وجود آورد.

باید دانست مواعظ پیامبر اکرم(ص) و استفاده از فن خطابه به منظور یک ابزار تربیتی تأثیرگذار، پس از آن حضرت نیز دنبال شد و درمدت زمان کوتاهی به اوج خود رسید. خطبه های معروف حضرت فاطمه(س) در مسجد مدینه و خطبه ها و مواعظ حضرت علی (ع) و دیگر ائمه طاهرین که با بیانات مختلف به موعظه و نصیحت مردم پرداخته اند، نشان از ادامه راه آن حضرت در به کار بردن مواعظ حسنه برای ارشاد و تبلیغ دارد و از لحاظ ویژگی های خطابی شباهت بسیار نزدیکی به یکدیگر دارند.

[۱]– شمس(۹۱): ۷و۸، و (قسم) به نفس وآنکه او را نیکو بیافرید و به او شر وخیر او را الهام کرد.

[۲]– سیدعلی اکبر حسینی: سیری اجمالی در تاریخ تعلیم و تربیت اسلامی، تهران: دفتر فرهنگ اسلامی،۱۳۷۲، ص۷۷٫

[۳]– محمد تقی فلسفی: سخن و سخنوری، چاپ پنجم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۳٫ ص ۲۷۲٫

[۴]– مرتضی مطهری: ده گفتار، تهران: نشر صدارا، ۱۳۴۷٫ ص ۲۲۴٫

[۵] – با هوای نفست خلوت مکن که گرفتار خواهی شد.

[۶] – محمد یزدی: علی (ع) بر منبر وعظ، تهران: واحد تحقیقات اسلامی، ۱۳۶۱٫ ص۱۳٫

[۷] – سبأ(۳۴): ۴۶، بگو من به یک سخن شما را پند می دهم.

[۸] – نحل(۱۶):۹۰، به شما پند می دهد باشد که موعظه خدا را بپذیرد.

[۹] – لقمان (۳۱): ۱۳، ای پسر عزیزم هرگز شرک به خدا نیاور که شرک بسیار ظلم بزرگی است.

[۱۰] – طه(۲۰): ۴۴، وقتی با فرعون روبرو  شدید با او به نرمی سخن بگویید تا متذکّر شود و از عاقبت کار خود بترسد.

[۱۱] – سید احمد احمدی: اصول و روش های تربیت دراسلام، چاپ دوم، اصفهان: نشرجهاد دانشگاهی، ۱۳۶۸، ص۱۷۴٫

[۱۲] – مرتضی مطهری: ده گفتار، ص ۲۲۴٫

[۱۳] – همان، ص۲۰۴٫

[۱۴] – النحل(۱۶): ۱۲۵، با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن.

[۱۵] – محمد باقر شریعتی سبزواری: اصول و مبادی سخنوری، چاپ دوم، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶٫ صص۱۶۱و ۱۶۲٫

[۱۶] – محمد تقی فلسفی: سخن و سخنوری، ص۲۶۵٫

[۱۷] – محمد تقی فلسفی: سخن و سخنوری،ص ۲۷۱٫

[۱۸] – الشعرا(۲۶): ۲۱، وخویشان نزدیکت را هشدار ده.

[۱۹] – سید علی اکبر حسینی: سیری اجمالی در تاریخ تعلیم وتربیت اسلامی، صص۳۱و۳۲٫

[۲۰] – سید علی اکبر حسینی: سیری اجمالی در تاریخ تعلیم وتربیت اسلامی ، ص ۳۳٫

[۲۱] – محمد تقی فلسفی: سخن و سخنوری، ص۲۲۷٫

[۲۲] – علی حجتی کرمانی، سید محسن امین: سیره معصومان،چاپ دوم، تهران: سروش، ۱۳۷۶٫ص۲۰٫

[۲۳] – نگاه کنید به: ضیاء الدین نخشبی: سلک السلوک، تصحیح غلامعلی آریا، تهران: زوّار، ۱۳۶۹٫ ص۱۴۷٫ و نیز: غیاث الدین رامپوری: غیاث اللغات، به کوشش منصور ثروت، تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۳٫ صص۳۱۰ و ۳۰۹٫

[۲۴] – محمد تقی فلسفی: سخن و سخنوری، ص ۱۷۴٫

[۲۵] – همان، ص۲۷۱٫

[۲۶]– سبأ (۳۴): ۴۶، بگو من به یک سخن شما را پند می دهم که خالص برای خدا دو نفر دو نفر یا هر یک تنها در امر دینتان قیام کنید.

120,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.