مقاله حسن و قبح عقلی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

مقاله حسن و قبح عقلی

تعداد صفحات :۳۷

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

مساله حسن و قبح ذاتى و عقلى ازبحثهاى مهم و ارزشمندى است که براى‏خود پایگاهى در علومى همچون علم کلام،علم اخلاق و علم اصول دارد. این مساله ازمسائل مهم و زیر بنایى علم کلام است که‏در عین حال مى‏توان از آن در پاره‏اى ازعلوم بهره گرفت و به عنوان اصل موضوعى‏و قاعده ثابت‏شده در علم کلام، از آن‏استفاده برد مانند علم اخلاق و علم اصول.

مقصود از ذاتى در عنوان مساله‏همان عقلى است، یعنى خود در درک‏حسن و قبح بدون استمداد از خارج‏حسن و قبح افعالى را درک کند ومقصود این است که حسن و نیکو وقبیح و زشت‏به خودى خود نیکو وزشت است; خواه آن که شرع به آن‏حکم کرده باشد یا نکرده باشد، مانندنیکى ، راستى، بدى و دروغ.

عقل در ادراک این امور استقلال‏دارد و به تنهایى و قبل از اینکه از شرع‏چیزى به او رسیده باشد، قادر به درک‏و تشخیص آنهاست; از این رو حسن وقبح ذاتى به نام حسن و قبح عقلى نیزخوانده مى‏شود و از آن تعبیر به‏مستقلات عقلیه مى‏شود. جمیع ذوى‏العقول از کافه طوایف، خواه امم‏متشرعه و ارباب ملل و خواه قائلان به‏نفى شرایع در حسن عدل و قبح ظلم،به این معنى که ذکر شد معترفند و آن‏را قبول دارند و از احدى در هیچ‏عهدى منقول نشده که متصف به عقل‏متعارف باشد، و معنى عدل را بداند ومع ذلک عدل را قبیح بشمارد، یا حسن‏نداند و همچنین ظلم را حسن بداند یاقبیح نداند.

واژه های کلیدی: حسن و قبح، خواجه‏نصیرالدین طوسى، معتزله، امامیه، اشاعره

فهرست مطالب

حسن و قبح عقلى   ۱
تعریف حسن و قبح   ۱
معانى حسن و قبح   ۲
تعریف حسن و قبح از نظر خواجه ‏نصیرالدین طوسى   ۲
تعریف حسن و قبح از نظر تفتازانى   ۳
مصلحت و مفسده:   ۳
اقسام حسن و قبیح:   ۳
حالات و اقسام مختلف ارتکاب‏قبیح ازنظر خواجه نصیرالدین طوسى   ۵
مقصود از ذاتى بودن حسن و قبح ‏چیست؟   ۵
ویژگى هاى حسن و قبح ذاتى چیست؟   ۶
نظر امامیه و پیروانشان از جمله معتزله   ۶
نظر اشاعره در مورد حسن و قبح   ۸
وضع سه معنى براى حسن و قبح‏از طرف یکى از اشاعره   ۸
رد نظریه اشاعره و اثبات آن از نظرعدلیه   ۹
اثبات حسن و قبح عقلى قبل از شرعى   ۱۱
سنخ قضایاى حسن و قبح در دیدگاه محققان اسلامى   ۱۳
نقل سخنان صاحبان نظریه   ۱۳
الف. سخن مرحوم مظفر   ۱۳
ب. کلام ابن سینا رحمه‏الله   ۱۷
ج. کلام محقق اصفهانى رحمه‏الله   ۱۸
مراد قایلان به نظریه‏ى دوم   ۲۳
احتمال اول:   ۲۳
بررسى احتمال اول:   ۲۳
احتمال دوم:   ۲۴
بررسى احتمال دوم:   ۲۴
احتمال سوم:   ۲۵
بررسى احتمال سوم:   ۲۵
احتمال چهارم:   ۲۷
بررسى احتمال چهارم:   ۲۸
احتمال پنجم:   ۲۹
بررسى احتمال پنجم:   ۳۰
منابع   ۳۱

منابع

 ۱) مشکور – محمدجواد : سیر کلام در فرق‏اسلام، تهران ، شرق، ۱۳۶۸ ه.ش، چاپ اول ،ص ۲۰۱

۲) همان منبع، ص ۲۰۳

۳) طیب – سید عبدالحسین: کلم الطیب درتقریر عقاید اسلام، تهران، بنیاد فرهنگ‏اسلامى حاج محمد حسین کوشاپور، ۱۳۵۲ ه.ش، ص ۱۰۵

۴) طیب – سید عبدالحسین: همان منبع ، ص‏۱۰۲-۱۰۴

۵) طوسى – خواجه نصیر الدین: کشف المراددر شرح تجرید الاعتقاد، ترجمه و شرح‏ابوالحسن شعرانى، تهران ، اسلامیه ، چاپ‏ششم ، ۱۳۷۰ ه. ش ، ص ۴۲۵

۶) فیاض لاهیجى – ملا عبدالرزاق : گوهرمراد، تحقیق و تصحیح زین‏العابدین قربانى‏لاهیجى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاداسلامى، ۱۳۷۲ ه.ش، چاپ اول،ص‏۳۴۴

۷) سبحانى – جعفر : حسن و قبح عقلى یاپایه‏هاى اخلاق جاویدان، تهران، مؤسسه‏مطالعات و تحقیقات فرهنگى ، ۱۳۷۰ ه.ش ،چاپ دوم، ص ۲۳-۲۴

۸) علامه حلى : نهج‏الحق و کشف الصدق،تعلیق عین الله الحسنى الامورى ، قم،دارالهجره، ۱۴۰۷ ه. ق، چاپ اول ، ص ۸۲

۹) مطهرى – مرتضى : عدل الهى ، تهران وقم ، صدرا، ۱۳۷۴ ه.ش ، ص ۲۰

۱۰) طیب – سید عبدالحسین: همان‏منبع ، ص ۱۰۵

۱۱) مقداد فاضل: شرح باب الحادى عشر،ترجمه على اصغر حلمى ، تهران، اساطیر،چاپ اول ، ۱۳۷۳ ه.ش، ص ۱۲۷

۱۲) مرعشى شوشترى – سیدمحمود: مسلک‏امامیه در اصول عقاید، دفتر انتشارات اسلامى‏وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم(بى‏جا); چاپ اول ، ۱۳۶۹ ه.ش، ص ۳۵-۳۶

۱۳) علامه حلى: همان منبع ، ص ۸۳

۱۴) طیب – سید عبدالحسین: همان منبع ، ص‏۱۰۶

۱۵) حلبى – اصغر: همان منبع ، ص ۱۲۶;لاهیجى – ملاعبدالرزاق: همان منبع، ص ۳۴۴

۱۶) مبانى عقیدتى اسلامى ، مرکز نشردانشگاهى ، تهران ۱۳۶۶ ه.ش ، چاپ ششم،ص ۱۲۴

۱۷) لاهیجى – ملا عبدالرزاق : همان منبع، ص‏۳۴۵

۱۸) طوسى – خواجه نصیرالدین: همان منبع،ص ۴۲۴-۴۲۵

۱۹) علم الهدى – سیدعلى : معاد و عدل یامراحل نهایى بشر، قم، دفتر نشر انتشارات‏اسلامى، ۱۳۷۲ ه.ش ، چاپ دوم، ص ۳۱-۳۲

۲۰) همان منبع ، ص ۳۲

۲۱) طیب – سید عبدالحسین: همان منبع، ص‏۱۰۶

۲۲) طوسى – خواجه نصیرالدین: همان منبع ،ص ۴۲۴ ; علامه حلى : همان منبع، ص ۸۴

۲۳) طیب – سید عبدالحسین: همان‏منبع، ص ۱۰۶

۲۴) مطهرى مرتضى: همان منبع، ص ۲۰-۲۴

۲۵٫ محمد رضا مظفر، اصول الفقه، ج‏۱، ص ۱۹۰.

حسن و قبح عقلى

مساله حسن و قبح ذاتى و عقلى ازبحثهاى مهم و ارزشمندى است که براى‏خود پایگاهى در علومى همچون علم کلام،علم اخلاق و علم اصول دارد. این مساله ازمسائل مهم و زیر بنایى علم کلام است که‏در عین حال مى‏توان از آن در پاره‏اى ازعلوم بهره گرفت و به عنوان اصل موضوعى‏و قاعده ثابت‏شده در علم کلام، از آن‏استفاده برد مانند علم اخلاق و علم اصول.

بطور کلى اصولى که اختلاف محیط وتمدن و گوناگونى عادات و تقالید،خدشه‏اى بر آن وارد نسازد و از دوام وثبات آن نکاهد، از این مساله سرچشمه‏مى‏گیرد; به تعبیر دیگر اگر یک اصل‏اخلاقى زیباست، همواره زیباست و اگرزشت است تا ابد زشت است.

بدون اعتقاد به حسن و قبح عقلى وذاتى ارزشهاى اخلاقى نسبى مى‏شوند واندیشه ثبات و دوام در آن خیالى بیش‏نخواهد بود.

آنچه در این مختصر نگارنده را به طرح‏این موضوع و مساله برانگیخت، زیربنایى‏بودن مساله تحسین و تقبیح عقلى نسبت‏به‏بسیارى از مسائل کلامى بود که امید است‏مورد توجه محققان و جویندگان این مساله‏واقع شود.

تعریف حسن و قبح

تعاریف زیادى براى حسن و قبح ارائه‏شده است، اما به نظر مى‏رسد تعریف زیربراى آن مناسبتر باشد:

هر فعل اختیارى که تصور شود، به یکى‏از دو صفت‏حسن یا قبیح، متصف مى‏گردد;یعنى هم فعل است و هم صفتى زاید دارد،که‏نیک است‏یا بد; و فعل حسن یا نیکو آن‏است که از نظر شرع کیفر و عقاب ندارد وفاعل آن از نظر عقلى مذمت نمى‏شود.

این نوع فعل نیز چهار قسم است :واجب، مستحب، مکروه و مباح.

فعل قبیح یا بد آن است که مرتکب آن‏مذمت و ملامت‏شود و سزاوار جزاى بدگردد و جزاى بدى چون از حق صادر شود،آن را عقاب خوانند، و فعل قبیح یک قسم‏است و آن حرام مى‏باشد.

شک نیست که هر عاقلى که به مرتبه‏رشد و تشخیص رسیده باشد حکم به بدى‏ظلم و قبح آن، و حسن و خوبى عدل مى‏کند;خواه آن عاقل مسلمان و در زمره اهل‏اسلام و از اهل شرایع باشد یعنى دین‏به او رسیده باشد، و خواه بر فرض،هرگز نام اسلام را نشنیده و حتى ازکسانى باشد که دین به‏او نرسیده‏است.

معانى حسن و قبح

حسن و قبح به سه معنى به کارمى‏رود:

الف – هر صفت کمالى را حسن وهر صفت نقصى را قبیح گویند; مانندعلم و جهل.

ب – هر چه ملایم و سازگار با طبع‏باشد حسن است; مانند لذائذ. ومنافى و ناسازگار با طبع را قبیح نامند;مانند آلام.

ج – هر فعلى را که فاعل مختار آن‏مستحق مدح و ستایش در دنیا ومستحق ثواب در آخرت باشد، حسن‏گویند و هر فعلى را که فاعل مختار آن‏مستحق مذمت و نکوهش در دنیا ومستحق عذاب در آخرت باشد، قبیح‏نامند.

تعریف حسن و قبح از نظر خواجه‏نصیرالدین طوسى

کارها منقسم به حسن و قبیح یعنى‏خوب و بد و زیبا و زشت مى‏شود.زیبایى و زشتى را معانى گوناگونى‏است: یکى آنکه، کارى یا چیزى‏سازگار با خوبى و ناسازگار با بدى‏باشد، دیگر آنکه کار یا چیز کاملى‏توصیف به خوبى و چیز ناقصى‏توصیف به زشتى شود. در اینجا مراداین دو معنا نیست، بلکه مراد آن خوبى‏کردار است که عامل آن سزاوارنکوهش‏و عقاب نباشد و بدى است که‏عامل‏آن سزاوار نکوهش‏و عقاب‏باشد.

در نزد اهل سنت و جماعت هیچ‏چیزى از افعال جز به حکم شرع حسن‏و قبیح نیست. (۱) بطورى که گفته‏اند: ” الحسن ماحسنه الشارع و القبح ما قبحه الشارع “

تعریف حسن و قبح از نظر تفتازانى

حسن و نیکو بودن افعال، کارهاى‏ستوده این جهان است که در آن جهان‏موجب ثواب آخرت گردد. قبیح وزشت، کارهاى ناستوده و نکوهیده‏اى‏هستند در این جهان، که موجب عقاب‏در آخرت مى‏شوند. در نتیجه کارهاى‏نیکو و حسن به رضاى خداى تعالى‏است و افعال قبیح و زشت، به رضاى‏او نیست و موجب ناخشنودى اومى‏باشد. (۲)

مصلحت و مفسده:

براى روشن‏تر شدن مبحث‏حسن‏و قبح و بررسى نظریات مختلف دراین زمینه و به دلیل اینکه در نظربسیارى، حسن و قبح افعال دایر مدارمصالح و مفاسد است، به توضیح این‏دو مى‏پردازیم.

مصلحت و مفسده عبارت است ازفواید یا ضررهایى که بر فعل مترتب‏مى‏شود که از آن به علت غایى تعبیرمى‏کنند و در تصور، مقدم و در وجود،مؤخر است; مثلا فایده‏اى که برساختن تخت‏یا صندلى مترتب‏مى‏شود و عبارت از نشستن روى آن‏مى‏باشد، مصلحت این فعل است وتصور آن بر فعل مقدم است; زیرا نجاراول فایده آن را در نظر مى‏گیرد وسپس به ساختن آن اقدام مى‏کند ولى‏وجود آن بعد از فعل محقق مى‏شودزیرا پس از آنکه ساخته شد بر روى آن‏مى‏نشیند. (۳)

اقسام حسن و قبیح:

حسن و قبیح را به چند وجه‏مى‏توان تقسیم نمود:

وجه اول – فعل حسن اگر داراى‏مصلحت و خالى از مفسده باشد،حسن صرف است و اگر مصلحت آن‏بر مفسده‏اش اقوى باشد، حسن مطلق‏است. فعل قبیح نیز اگر داراى مفسده وخالى از مصلحت‏باشد، قبیح صرف واگر مفسده‏اش بیش از مصلحتش‏باشد، قبیح مطلق است.

وجه دوم فعل حسن هرگاه داراى‏مصلحت ملزمه باشد، واجب است; به‏این معنى که فواید دنیوى یا اخروى رامتضمن باشد که موجب لزوم آن گرددو ترکش باعث ضرر و خسران در این‏جهان و جهان دیگر باشد مانندواجبات عقلى چون استعمال دوا براى‏مریض و واجبات شرعى چون نماز وروزه، و هرگاه داراى مصلحت راجح‏و غیر ملزم باشد مندوب و مستحب‏است‏به این معنى که فعلش داراى‏رجحان باشد ولى ترکش مشتمل برضررى که وجوب آن را ایجاب کند،نباشد نظیر مستحبات شرعى.

فعل قبیح: حرام است اگر داراى‏مفسده ملزمه باشد یعنى داراى ضرردنیوى یا اخروى یا هر دو باشد به‏حدى که موجب لزوم ترک آن شود;مانند محرمات عقلى و شرعى چون‏قتل نفس و زنا.

مکروه است اگر داراى مفسده غیرملزمه باشد یعنى ترکش رجحان داشته‏باشد ولى فعلش شامل ضررى که‏موجب حرمت آن شود نباشد مانندمکروهات شرعى.

مباح فعلى است که به جا آوردن آن‏و ترکش یکسان باشد و فاضل مقدادآن را در زمره فعل حسن شمرده ولى‏ظاهرا این طور نیست زیرا نفس مباح‏خالى از هرگونه مصلحت دنیوى واخروى است و اگر قبیحش نگویندحسن هم نخواهند نامید و علت اینکه‏فاضل مقداد مباح را از افراد حسن‏شمرده این است که ملاک حسن و قبح‏را تنفر یا عدم تنفر عقل از آنچه بر فعل‏مترتب است دانسته و چون مفسده‏اى‏که موجب تنفر عقل باشد بر فعل مباح‏مترتب نیست، لذا آن را از افراد حسن‏محسوب نموده است، ولى مجرد تنفرعقل براى فعل حسن فعل کافى‏نیست، بلکه تمایل هم لازم دارد وتحقیق در این مقام این است که هرفعلى در صورت تحقق یافتن سه امر، حسن خواهد بود:

اول – داراى مصلحت ملزمه یاراجحه باشد.

دوم فاعل با انگیزه و قصد آن‏مصلحت را به جا آورد; زیرا اگر به‏قصد ترتب آن مصلحت را به جانیاورد، حسن نخواهد بود اگر چه آن‏مصلحت‏بر وى مترتب شود; مثل زدن‏یتیم که اگر به قصد تادیب باشد، حسن‏و اگر به‏قصد ظلم باشد، قبیح است ولواینکه تادیب هم بر آن مترتب شود.

سوم فاعل، مختار باشد; بنابراین‏اگر از روى قهر یا جبر به جا آورد،حسن نمى‏باشد ولو مصالحى نیز بر آن‏مترتب شود. (۴)

حالات و اقسام مختلف ارتکاب‏قبیح ازنظر خواجه نصیرالدین طوسى

کار قبیح یا زشت از سه قسم خالى‏نیست:

اول – شخص خود را ملزم نکرده‏است که مردى پارسا و نیکو کار باشدو باک از آن ندارد که وى را ملامت‏یامذمت کنند، یا در کیفر کار زشت‏خویش شکنجه و عذاب ببیند.

دوم – نداند کارى زشت و قبیح‏است و نادانسته مرتکب شود.

سوم – حاجت، او را به کار زشت وادارد و در خداى تعالى هیچ یک از این‏سه احتمال نیست.

در طریقه فلاسفه و حکما خداوندتعالى عین وجود است و وجود عین‏خیر است و شر عدم است و آنچه‏خداى مى‏دهد وجود است; پس ازفاعل خیر جز نکویى ناید و هر عملى‏که شر و قبیح پنداریم چون درست‏بنگریم متضمن خیر و مصلحتى است‏و نیز گفته‏اند آنچه را ما شر و قبیح‏پنداریم مقصود بالعرض است‏یعنى‏شر را براى خیرى که از آن بهتر وبیشتر است انجام مى‏دهند; چون ترک‏کردن نفع کثیر براى شر قلیل، شر کثیراست و هرچه نیکو باشد خداوندتعالى به خوبى آن عالم است و آن راایجاد خواهد کرد و ترک ایجاد آن بخل‏و ظلم است. (۵)

مقصود از ذاتى بودن حسن و قبح‏چیست؟

مقصود از ذاتى در عنوان مساله‏همان عقلى است، یعنى خود در درک‏حسن و قبح بدون استمداد از خارج‏حسن و قبح افعالى را درک کند ومقصود این است که حسن و نیکو وقبیح و زشت‏به خودى خود نیکو وزشت است; خواه آن که شرع به آن‏حکم کرده باشد یا نکرده باشد، مانندنیکى ، راستى، بدى و دروغ.

عقل در ادراک این امور استقلال‏دارد و به تنهایى و قبل از اینکه از شرع‏چیزى به او رسیده باشد، قادر به درک‏و تشخیص آنهاست; از این رو حسن وقبح ذاتى به نام حسن و قبح عقلى نیزخوانده مى‏شود و از آن تعبیر به‏مستقلات عقلیه مى‏شود. جمیع ذوى‏العقول از کافه طوایف، خواه امم‏متشرعه و ارباب ملل و خواه قائلان به‏نفى شرایع در حسن عدل و قبح ظلم،به این معنى که ذکر شد معترفند و آن‏را قبول دارند و از احدى در هیچ‏عهدى منقول نشده که متصف به عقل‏متعارف باشد، و معنى عدل را بداند ومع ذلک عدل را قبیح بشمارد، یا حسن‏نداند و همچنین ظلم را حسن بداند یاقبیح نداند. (۶)

ویژگى هاى حسن و قبح ذاتى چیست؟

ویژگى حسن و قبح ذاتى عبارت است از:

۱- خرد در حکم خود مستقل وباصطلاح خودکفاست.

۲- خرد در حکم خود بى‏نیاز ازتعلیل خارج از ارکان قضیه است و تنهادرک موضوع (عدل) و محمول(حسن) و نسبت (که از مقایسه آن بانفس والا سرچشمه مى‏گیرد) کافى دراذعان به نسبت است و شان این نوع‏قضایاى عقل عملى شان قضایاى اولیه‏در عقل نظرى است; مانند “کل از جزءبزرگتر است”. (۷)

نظر امامیه و پیروانشان از جمله معتزله

امامیه و معتزله که در کتب کلامى‏به “عدلیه” تعبیر مى‏شوند، معتقدندحسن و قبح افعال ، عقلى است وافعالى هستند که حسن و قبحشان به‏ضرورت عقل، مشخص و معلوم‏است; مانند علم ما به حسن و خوبى‏صدق نافع و قبح و بدى دروغ مضر که‏هیچ عاقلى در این مورد شکى ندارد.

و نیز افعالى هستند که حسن و قبح‏آنها اعتبارى است; مانند قبح صدق‏مضر و حسن دروغ نافع و نیز افعالى که‏عقل از علم به حسن و قبحشان عاجزاست که در این صورت به وسیله شرع‏براى عقل روشن مى‏شود مانندعبادات. (۸)

امامیه و معتزله مى‏گویند: شارع به‏حسن و قبح افعال حکم بکند یا نکند،عقل حسن و قبح ذاتى آنها را درک‏مى‏کند. معتزله بشدت طرفدار حسن‏و قبح ذاتى عقلى شدند و مساله‏مستقلات عقلیه را طرح کردند و گفتندما بالبداهه درک مى‏کنیم که افعال ذاتامتفاوتند و بالبداهه درک مى‏کنیم که‏عقول ما بدون اینکه نیازى به ارشادشرع داشته باشد، این حقایق مسلم رادرک مى‏کند. (۹)

و چون این حکم در سرشت آدمى‏نهفته است وقتى به شخصى مى‏گوییم”اگر راست‏بگویى یک دینار مى‏گیرى‏و اگر دروغ نیز بگویى باز یک دینارمى‏گیرى و این امر نسبت‏به او یکسان‏باشد، او به مجرد عقل خود به راستى‏میل مى‏کند. (۱۰) همچنین عدلیه مى‏گویند: افعالى‏که از طرف شارع نسبت‏به‏آنها امر یانهى وارد شده‏از سه قسم خارج‏نیست:

اول – مستقلات عقلیه، یعنى افعالى‏که عقل مستقلا حسن یا قبح آنها رادرک مى‏کند اگر چه از سوى شرع‏حکمى درباره آنها نرسیده باشد مانندحسن احسان و قبح ظلم.

دوم امورى هستند که عقل پس ازبیان شرع حسن یا قبح آنها را درک‏مى‏کند مانند قبح ربا.

سوم امور تعبدى، که کاشف‏حسن و قبح آنها امر یا نهى شارع است‏مانند حسن روزه آخر ماه رمضان وقبح روزه اول ماه شوال. (۱۱) از نظر آنها بطور کلى کارها داراى‏حسن یا قبح است; مثلا راستى، امانت‏و احسان، نیکو و بایستنى است ودروغ و خیانت، زشت و نبایستنى‏است و فاعل قادر این افعال به خاطرانجام حسن در نزد عرف مستحق مدح‏و در نزد خدا مستحق ثواب باشد و به‏خاطر انجام قبیح در نزد عرف مستحق‏مذمت و نکوهش و در نزد خدامستحق عقاب باشد.

و فعل را فى نفسه قطع نظر از واردشدن به شرع، جهت‏حسنى و جهت‏قبحى مى‏باشد که موجب مدح و ثواب‏و مذمت و عقاب مى‏گردد و آن جهت‏را گاه هست که به بدیهیه عقل ، همه‏کس او را مى‏داند، مانند نیکى راست‏گفتن که نفع رساند و قباحت و بدى‏دروغ گفتنى که ضرر رساند و گاه‏هست که آن جهت‏به فکر معلوم‏مى‏شود; مانند راستى که به کسى‏ضرر رساند مثل سخن‏چینى کردن که‏باعث دشمنى مردم مى‏شود، یادروغى که نفع رساند، مثل دروغى که‏براى اصلاح میان دو کس باشد; پس‏در مورد اول راست گفتن قبیح است ودر مورد دوم دروغ گفتن نیکو و خیراست ولیکن قبح آنها در اول و حسن‏آنها در ثانى بعد از نظر و فکر معلوم‏مى‏شود، و گاه هست که عقول مردم ازفهم آنها عاجز است، لیکن بعد ازورود از شرع حسن و قبح آنها رامى‏دانند. (۱۲)

نظر اشاعره در مورد حسن و قبح

35,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    پنج شنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.