عنوان :
تعداد صفحات : ۲۲
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
در این مقاله درباره زندگی نامه دکتر محمد مصدق، نخستوزیر ایران توضی داده می شود. دکتر محمد مصدق(۱۳۴۵-۱۲۶۱) نخستوزیر دولت مردمی ایران و یکی از رهبران جنبش ملیکردن صنعت نفت بود. او که از دانشگاه نوشاتل سوییس در رشتهی حقوق درجهی دکترا گرفته بود، توانست بر حق بودن مردم ایران را در موضوع نفت در دادگاه لاهه ثابت کند. اما کودتایی که با پشتیبانی انگلیس و آمریکا و همراهی برخی نیروهای داخلی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد، بازگشت دوبارهی نظام خودکامهی پهلوی و خانهنشینی مصدق را به همراه داشت. با این همه، کار ماندگار او الهامبخش جنبشهای ضد استعماری در منطقه شد.
آیتالله طالقانی هنگامی که در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ بر سر آرامگاه دکتر مصدق در احمدآباد حضور یافتند، در سخنانی مصدق را چنین توصیف کردند:”دکتر محمد مصدق، نام او، راه او و روش او، مجموعهای است از مبارزهی بیش از نیم قرن ملت ایران. دکتر مصدق در پی نهضتهای پیش از فوت و ادامهی نهضتهای پس از وفاتش، حلقهای و واسطهای بود برای ادامهی نهضت مردم ایران علیه ظلم و استبداد و استعمار و استثمار. این نام و این مزار همیشه مورد توجه مردم ایران و دنیای آزاد و آزادیخواه بوده است و خواهد بود.”
واژه های کلیدی: دکتر مصدق، ملی شدن صنعت نفت، شورای امنیت، دیوان لاهه، نخست وزیر ایران،
مقدمه ۱
کودکی و جوانی ۱
استاندار مردمی ۲
نمایندهی آزادیخواه ۳
آغازی دیگر ۵
نخستوزیر ایران ۶
ملیشدن صنعت نفت ۷
در شورای امنیت ۸
در دیوان لاهه ۱۰
دور دیگر نخستوزیری ۱۱
اصلاحات به روش مصدق ۱۲
کودتای آمریکایی و انگلیسی ۱۳
خاموشی قهرمان ۱۵
منشور مصدق ۱۶
مصدق در نگاه اندیشمندان ۱۷
منابع: ۱۹
۱٫ مصدق، محمد. خاطرات و تالمات. به کوشش ایرج افشار. انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵
۲٫ بستهنگار، محمد. مصدق و حاکمیت ملت. شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۱
۳٫ موحد، محمدعلی. دکتر مصدق و نهضت ملی نفت ایران. نشر کارنامه، ۱۳۷۸
۴٫ مصدق، غلامحسین. در کنار پدرم مصدق. به کوشش غلامرضا نجاتی. نشر رسا، ۱۳۶۹
۵٫ نجاتی، غلامرضا. جنبش ملیشدن صنعت نفت. شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۹
۶٫ سفری، محمدعلی. قلم و سیاست. نشر نامک، ۱۳۷۱
۷٫ کیاستوان، حسین. سیاست موازنه منفی در مجلس چهاردهم. تهران، ۱۳۳۷
۸٫ مهدوی، عبدالرضا. روزهای افتخار. نشر گفتار، ۱۳۷۵
۹٫ علم، مصطفی. نفت، قدرت و اصول. ترجمهی غلامحسین صالحیار. انتشارات چاپخش، ۱۳۷۷
۱۰٫ بستهنگار، محمد. مصدق از دیدگاه طالقانی. انتشارات قلم، ۱۳۷۸
۱۱٫ حکیمی، محمود. زندگینامه، اندیشهها و مبارزات دکتر محمد مصدق. انتشارات قلم، ۱۳۸۳
دکتر محمد مصدق(۱۳۴۵-۱۲۶۱) نخستوزیر دولت مردمی ایران و یکی از رهبران جنبش ملیکردن صنعت نفت بود. او که از دانشگاه نوشاتل سوییس در رشتهی حقوق درجهی دکترا گرفته بود، توانست بر حق بودن مردم ایران را در موضوع نفت در دادگاه لاهه ثابت کند. اما کودتایی که با پشتیبانی انگلیس و آمریکا و همراهی برخی نیروهای داخلی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد، بازگشت دوبارهی نظام خودکامهی پهلوی و خانهنشینی مصدق را به همراه داشت. با این همه، کار ماندگار او الهامبخش جنبشهای ضد استعماری در منطقه شد.
محمد مصدق روز ۲۹ اردیبهشت سال ۱۲۶۱ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا هدایت آشتیانی، وزیر دفتر استیفا(دارایی) در دوران ناصرالدینشاه قاجار بود که گرایش زیادی به میرزاتقیخان امیرکبیر داشت. مادرش ملک تاج خانم(نجم السلطنه) نوادهی عباسمیرزا و بنیانگذار بیمارستان نجمیهی تهران بود. مصدق در خانوادهای پرورش یافت که به اسلام، حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش علاقهی فراوان داشتند. میرزا حسنخان اعتماد السلطنه، وزیر انطباعات(چاپ و نشر) ناصرالدین شاه، در روزنامهی خاطرات خود آورده است که هر گاه نشستی از درباریان برگزار میشد و میخواستند در ادامهی کار به هجوگویی و یا نوشیدن شراب بپردازند، میرزا هدایت از آن نشست بیرون میرفت.
مصدق آموزشهای معمول در آن زمان را در تهران فراگرفت و پس از مرگ پدر به مقام استیفای خراسان برگزیده شد. اما از آنجا که به علوم نوین علاقه داشت، کار پدران خود را رها کرد و در مدرسهی سیاسی تهران، که به تازگی برپا شده بود، به ادامهی تحصیل پرداخت. او که در جریان انقلاب مشروطه به جرگهی آزادیخواهان پیوسته بود، پس از آن که محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست، زمانی را مانند بسیاری از آزادیخواهان فراری شد و پنهانی زندگی میکرد. سپس از راه روسیه به اروپا رفت و در مدرسهی علوم سیاسی پاریس به فراگیری آموزشهای عالی پرداخت. او پس از دو سال به دلیل بیماری به ایران بازگشت، اما پس از پنج ماه راهی سوییس شد و در نوشاتل در رشتهی حقوق به فراگیری دانش پرداخت. سرانجام در سال ۱۹۱۳ میلادی توانست درجهی دکترای حقوق را دریافت کند و پس از یک دوره کارآموزی، پروانهی وکالت گرفت.
مصدق بیدرنگ به ایران بازگشت و در مدرسهی علوم سیاسی به آموزش حقوق پرداخت. او در سال ۱۲۹۶ خورشیدی به عنوان معاون وزارت مالیه(دارایی) و عضو کمیسیون تطبیق و حوالجات شد. در دورهی نخستوزیری وثوق الدوله با قرارداد ۱۹۱۹ سخت مخالفت کرد و بدر سفر خود به اروپا، بیانههای اعتراضآمیزی در روزنامههای اروپا به چاپ رساند. سرانجام آن قرارداد شکست خورد، وثوقالدوله برکنار شد و مشیرالدوله بر سر کار آمد. مصدق از سوی مشیرالدوله به وزارت عدلیه(دادگستری) برگزیده شده بود، اما در بازگشت به ایران از راه بوشهر به درخواست مردم فارس به والیگری(استانداری)آنجا برگزیده شد و تا کودتای اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی در همانجا ماند.
مصدق در دورانی که در فارس بود برای برقراری امنیت و جلوگیری از باجگیری سرمایهداران و زورمداران از مردم کوششهای فراوانی کرد. در همان دوران بود که به یکی از عالمان شیراز به نام آیتالله سید محمد شریف تقوی کمک کرد تا کتابی را که با نام قانون الهی نوشته بود به چاپ برساند. آیتالله تقوی در آغاز کتاب خود از همیاری مصدق چنین یاد کرده است:”چندین سال است که من این کتاب را نوشتهام، اما تا کنون امکان مادی برای چاپ آن نداشتم تا این که آقای دکتر مصدق والی فارس شد.” سپس با تمجید و تجلیل از مصدق عنوان می کند که او هزینهی چاپ آن کتاب را پرداخته است.
پس از کودتای سید ضیاءالدین طباطبایی و رضاخان میرپنج، دکتر مصدق از نخستین شخصیتها سیاسی بود که با آن کودتا مخالفت کرد و ابلاغیهی حکومت را در فارس انتشار نداد. کوشش او برای تشویق احمدشاه قاجار به پایداری در برابر کودتا به جایی نرسید و چون میدانست سید ضیاءالدین طباطبایی، نخستوزیر کودتا، به دموکراسی و آزادی باور نداشت، از والیگری فارس استعفا داد. پس از اندکی قوامالسلطنه، نخستوزیر، او را برای وزارت دارایی برگزید، اما مصدق به علت حضور آرمیتاژ اسمیت، مستشار انگلیسی، در آن وزارتخانه از پذیرش آن سرباز زد. اما پس از رفتن مستشار انگلیسی در آبان ۱۳۰۰ خورشیدی با گرفتن اختیارهایی از مجلس شورای ملی به وزارت دارایی رفت. با این همه، دولت قوام چندان دوام نیاورد.
دکتر مصدق در ۲۸ بهمنماه ۱۳۰۰ خورشیدی به استانداری آذربایجان برگزیده شد و تا میانهی سال ۱۳۰۱ خورشیدی در مان جایگاه بود. او کوششهای فراوانی برای آسایش مردم آذربایجان انجام داد، اما کارشکنیهای رضاخان، که در آن زمان وزیر جنگ بود، استعفای مصدق را در پی داشت. در پی استعفای دکتر مصدق، نامهها و تلگرافهای فراوانی از سوی عالمان بزرگ آذربایجان، از جمله میرزا باقر رضی، محمد بن موسی ثقه الاسلام، عبدالحسین حسنی و حاج صادق آقا بزرگ به سوی قوامالسلطنه، رییس الوزرا(نخستوزیر) فرستاده شد که خواستار بازگشت مصدق به جایگاه خود بودند.
مصدق در دورهی پنجم مجلس شورای ملی نمایندگی مردم تهران را به دست آورد. در همان دوره بود که موضوع تغییر سلطنت و پادشاه شدن رضاخان، که در آن زمان نخست وزیر احمدشاه و همزمان وزیر جنگ بود، مطرح شد. مصدق که از ویرانیها و گرفتاریهایی که نظام خودکامهی قاجار برای مردم ایران به بار آورده بود، نیک آگاه بود و بزرگترین دستاورد انقلاب مشروطه را تفکیک قوا، به وجود آمدن مجلس شورا و کاستن از دخالت های شاه در کارهای کشور میدانست، از مخالفان سرسخت پیریزی یک نظام خودکامهی دیگر شد. او در جلسه ی نهم آبانماه ۱۳۰۴ خورشیدی در سخنرانی خود در مجلس مخالفت خود را با پادشاه شدن رضاخان این گونه بیان کرد:
“بنده در سال گذشته در حضور آقایان محترم به کلامالله مجید قسم یاد کردم که به مملکت و ملت خیانت نکنم. آن ساعتی که قسم خوردم مسلمان بودم و حالا هم مسلمان هستم و از آقایان تمنا دارم به احترام این فرآن برخیزند و در حضور همهی آقایان شهادت خود را میگویم، اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله. من به این کلام الله مجید قسم یاد کردم و این ساعت هم کلام الله خصم من باشد اگر در عقیدهی خودم یک اختلاف و تفاوتی حاصل کرده باشم. من همان بودم که هستم و امروز هم اگر چیزی بر خلاف مصالح مملکت خود ببینم ناچار میشوم برای حفظ مملکت و حفظ قومیت و بقای اسلام از اضهار عقیده خودداری نکنم.”
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .