مقاله رابطه علم و دین با تکیه بر دیدگاه شهید مطهری

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله رابطه علم و دین با تکیه بر دیدگاه شهید مطهری

تعداد صفحات : ۳۲

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

بررسی تاریخی نسبت میان «عقل و دین» و تعامل بین داده های دینی و یافته های بشری و تبیین حوزه هر یک از این دو مقوله ، از دیر زمان توجه فیلسوفان و متألهان ادیان مختلف را به خود جلب کرده است. این مسأله از مسایل مهم در عرصه دین پژوهی به شمار می آید، به گونه ای که پهنه تاریخ ادیان را می توان صحنه گفت وگوها و مباحثات مستمر عقل و دین قلمداد کرد که سابقه چهره جدید آن تحت عنوان «علم و دین» به اواسط قرون وسطی می رسد.
سؤال اصلی در عصر پیدایش علم جدید این است که به هنگام وقوع ناسازگاری میان علم و آنچه محصول وحی الهی است، چه باید کرد؟ این بحث به دلیل اهمیتش، اندیشمندان بسیاری را با گرایش های متفاوت به خود مشغول ساخت. عده ای با ابراز رابطه خصمانه میان علم و دین کوشیدند تا آن دو را ناسازگار جلوه دهند، تا جایی که «برتراند راسل» این ناسازگاری را در گوهر علم و ذات دین دانست. در مقابل ، برخی از فیلسوفان و متکلمان و بیش از همه ، کسانی که هم مهر دین بر دل داشتند و هم اهتمام جدی به علم ، سعی کردند تا سازگاری و انطباق یافته های علمی را با تعالیم وحی به اثبات رسانند. از سوی دیگر، کسانی مانند «کانت» و «اگزیستانسیالیست ها» و طرفداران نظریه تحلیل زبانی ، ساز جدایی مطلق علم و دین را نواختند.
در این نوشتار ، پس از ایضاح مفاهیم «علم » و «دین» و بیان نسبتهای ممکن میان آنها ، رابطه علم و دین و کیفیت رفع تعارض آن دو از نظرگاه استاد مطهری( ۱۳۵۸-۱۲۹۹ش.) بیان شده است.
واژه های کلیدی: علم، دین، شهید مطهری، رفع تعارض

فهرست مطالب

مقدمه    ۱
چکیده    ۲
چیستی دین    ۳
چیستی علم    ۴
نسبت های ممکن میان علم و دین    ۶
۱٫ تعارض (Conflict) علم و دین    ۷
۱-۱٫ اقسام تعارض علم و دین    ۷
۱-۲٫ گونه های مختلف تعارض میان علم و دین    ۹
۲٫ تفارق (Separation) علم و دین    ۱۵
۳٫ تعاضد (Co-operation) علم و دین    ۱۸
یادداشت ها:    ۲۵

فهرست منابع

فصلنامه اندیشه صادق، شماره ۶، مهدوی نژاد، محمد حسین ؛

مقدمه

بررسی تاریخی نسبت میان «عقل و دین» و تعامل بین داده های دینی و یافته های بشری و تبیین حوزه هر یک از این دو مقوله ، از دیر زمان توجه فیلسوفان و متألهان ادیان مختلف را به خود جلب کرده است. این مسأله از مسایل مهم در عرصه دین پژوهی به شمار می آید، به گونه ای که پهنه تاریخ ادیان را می توان صحنه گفت وگوها و مباحثات مستمر عقل و دین قلمداد کرد که سابقه چهره جدید آن تحت عنوان «علم و دین» به اواسط قرون وسطی می رسد.

 

 

چکیده

بررسی تاریخی نسبت میان «عقل و دین» و تعامل بین داده های دینی و یافته های بشری و تبیین حوزه هر یک از این دو مقوله ، از دیر زمان توجه فیلسوفان و متألهان ادیان مختلف را به خود جلب کرده است. این مسأله از مسایل مهم در عرصه دین پژوهی به شمار می آید، به گونه ای که پهنه تاریخ ادیان را می توان صحنه گفت وگوها و مباحثات مستمر عقل و دین قلمداد کرد که سابقه چهره جدید آن تحت عنوان «علم و دین» به اواسط قرون وسطی می رسد.

سؤال اصلی در عصر پیدایش علم جدید این است که به هنگام وقوع ناسازگاری میان علم و آنچه محصول وحی الهی است، چه باید کرد؟ این بحث به دلیل اهمیتش، اندیشمندان بسیاری را با گرایش های متفاوت به خود مشغول ساخت. عده ای با ابراز رابطه خصمانه میان علم و دین کوشیدند تا آن دو را ناسازگار جلوه دهند، تا جایی که «برتراند راسل» این ناسازگاری را در گوهر علم و ذات دین دانست. در مقابل ، برخی از فیلسوفان و متکلمان و بیش از همه ، کسانی که هم مهر دین بر دل داشتند و هم اهتمام جدی به علم ، سعی کردند تا سازگاری و انطباق یافته های علمی را با تعالیم وحی به اثبات رسانند. از سوی دیگر، کسانی مانند «کانت» و «اگزیستانسیالیست ها» و طرفداران نظریه تحلیل زبانی ، ساز جدایی مطلق علم و دین را نواختند.

در این نوشتار ، پس از ایضاح مفاهیم «علم » و «دین» و بیان نسبتهای ممکن میان آنها ، رابطه علم و دین و کیفیت رفع تعارض آن دو از نظرگاه استاد مطهری( ۱۳۵۸-۱۲۹۹ش.) بیان شده است.

چیستی دین

دین در لغت به معانی مختلف، از جمله به معنای عبادت ، انقیاد، خضوع ، فرمانبرداری، اطاعت، تسلیم، جزا و مکافات، شریعت، ملک، اسلام ، توحید، ورع، حکم و سیره، عادت و شأن، ذلت، قهر و غلبه و استعلاء، رفعت و سلطان، حساب، معصیت، رسم و قانون، آمده است.۱ کلمه «دین» با شکل های مختلف ، ۹۲ بار در قرآن کریم آمده که غالباً به معنی توحید و یگانگی ، حکم، اطاعت ، جزا و پاداش، حسابرسی، عادت و شریعت است.۲

دین در اصطلاح نیز تعاریف گوناگونی دارد؛ چه آنکه دین از مفاهیم ماهوی نیست تا بتوان تعریفی حقیقی از آن ارائه کرد. استاد مطهری با بیان سه جهان بینی علمی ، فلسفی و دینی در تفسیر انسان از جهان، دین و مذهب را به یک معنا گرفته و در باب محتوای دین و چیستی آن ، از جهان بینی شروع می کند. وی جهان بینی را « شناخت» ؛ یعنی نوعی بینش عمیق درباره جهان که حیوانات فاقد آنند، دانسته و انسان را بر خلاف حیوانات که فقط جهان را احساس می کنند صاحب توانایی تفسیر جهان می داند و معتقد است همه دین ها ، آیین ها و مکتب ها و فلسفه های اجتماعی ، به یک نوع جهان بینی متکی بوده، به گونه ای که بایدها و نبایدها را تعیین می کند و مسؤولیت هایی را به وجود می آورد. پس جهان بینی زیرساز و تکیه گاه فکری مکتب به شمار می رود۳ و جهان بینی مذهبی شامل جهان بینی علمی و فلسفی است ، مضاف بر اینکه از قداست(احترام معنوی و حرمت) نیز برخوردار است.۴

باید پذیرفت که تعریف دین اگر ممتنع نباشد، دشوار است؛ زیرا دین پدیده ای پیچیده و برخوردار از ابعاد متنوع است. از این رو می توان با رویکردهای مختلف پدیدارشناسانه (Phenomenological)، روان شناسانه(Psychological)، جامعه شناسانه (Sociological)، طبیعت گرایانه (Nat uralistic)و …دین را تعریف کرد. اما همگی این تعاریف یا شامل اغیارند یا جامع افراد نیستند یا یکسونگرانه اند و یا با خوش بینی و بد بینی آمیخته اند. «جان هیک» می گوید: همه این تعاریف به نوعی «برساخته» اند؛ یعنی ابتدا در نظر می گیرند که این اصطلاح چه معنایی باید داشته باشد، سپس همان را به صورت یک تعریف بر آن بار می کنند.۵ حاصل آنکه، در برخورد با اینگونه مفاهیم انتزاعی تنها باید مراد خود را از آن بیان کرد. مراد از «دین» در این نوشتار، مجموعه معارف برآمده از گزاره های دینی و مذهبی است. منظور از گزاره های دینی و مذهبی همان معارف و حقایق منزل از طریق وحی است که از راه کتاب و سنت به ما رسیده و شامل جهان بینی ، هستی شناسی، عقاید، احکام، اخلاق و امثال آن می شود.

چیستی علم

کلمه «علم» به معانی متفاوتی به کار برده می شود. گاهی « علم» را به معنای مطلق دانایی، دانش و معرفت به کار می برند. به این معنا، علم مجموع یافته های آدمی درباره خود و جهان اطراف اوست که شامل «علوم مفهومی» و «علوم گزاره ای» اعم از حقیقی و اعتباری می شود. مطابق این معنا، اخلاق، دین، عرفان، تاریخ، سیاست، نجوم، فقه، بلاغت و لغت ، همه علم اند. در اینجا علم معادل Knowledge است و در برابر « جهل » قرار می گیرد. در این کاربرد، علوم عملی و نظری، حضوری و حصولی همه به طور یکسان علم خوانده می شوند. به نمودار زیر توجه شود:

حضوری

علم تصور

حصولی اعتباری

تصدیق متا فیزیکال

حقیقی علمی

غیر متافیزیکال

غیر علمی

گاهی نیز «علم» به دانش و معرفت خاصی اطلاق می شود که از تجربه حسی (مستقیم یا غیر مستقیم) به دست می آید. در اینجا علم معادل Science است و در برابر دانستنی هایی به کار می رود که از آزمون حسی بهره نمی جویند. پوزیتیویست ها دانش بشری قابل اعتماد را منحصر به قضایای تجربی کردند و گفتند بدون آگاهی تجربی هیچ آگاهی دیگری نمی توان داشت. در چنین صورتی علم ، توصیف واقعیت است که به نحو جزئی به توصیف چگونگی «هستی»ها می پردازد.۶ بعدها این تعریف مورد انتقاد قرار می گیرد تا اینکه «تامس کوهن» در کتاب «ساختار انقلابهای علمی» تنها به این اشاره می کند که می توان علم را «مجموعه ای از واقعیت ها و نظریه ها » تصور کرد. در این میان ، بیش از هر چیز «روش» دارای اهمیت است؛ زیرا خود واقعیت که علم نیست و نظریه ها می توانند در مراحلی حتی ضد علمی تلقی شوند. سپس ضرورتاً زمانی می توان چیزی را علمی دانست که با روش علمی به دست آید.۷ به هر حال با این تعریف ، «علم» مساوی «روش علمی» دانسته می شود.

در معرفت شناسی معمولاً علم را مترادف با «معرفت» به کار می برند و آن را به « باور صادق موجه» تعریف می کنند. در این تعریف ، سه عنصر باور(belief) ، صدق (tr uth)و توجیه(j ustification) نهفته است. اگر به گزاره ای مانند « الف ب است» عقد القلب پیدا کنیم به گونه ای که نسبت به آن آرامش و طمأنینه داشته باشیم، گفته می شود که ما نسبت به آن گزاره باور داریم. «معرفت» به باوری گفته می شود که اولاً مطابق با واقع (صادق ) باشد و ثانیاً برای مطابقتش با واقع دلیلی اقامه شده باشد. به نمودار زیر توجه کنید: گاهی برای مطابقتش با واقع دلیل داریم معرفت

گاهی مطابق با واقع (صادق) است

باور گاهی برای مطابقتش باواقع دلیل نداریم حدس صائب

گاهی مطابق با واقع نیست جهل مرکب

گاهی علم به معنای «یقین» در مقابل شک ، وهم و ظن به کار می رود و آن عبارت است از اذعان به مضمون یک گزاره توأم با اعتقاد جازم. کاربرد این معنا غالباً در میان اصولیین و فقها رواج دارد.

مراد ما از «علم» ، مجموعه معارفی است که انسان از طرق عادی کسب معرفت به دست می آورد. مقصود از طرق عادی آن است که تمام انسانها می توانند تمام این راه ها و روش ها را برای کسب شناخت به کار گیرند. پس برای کسب علم و معرفت دو راه وجود دارد: ۱٫ راه متعارف و همگانی ۲٫ راه غیر متعارف که همگانی نیست؛ مثل وحی و الهام که به گروه برگزیده ای از انسانها اختصاص دارد. با این بیان، علوم روانشناختی (علوم غریبه) خارج می شود؛ چه آنکه راه کسب این دانش ها ، متعارف و همگانی نیست.

نخستین طبقه بندی فراگیر علوم ،تقسیم بندی ارسطو بود که در میان مسلمانان به تقسیم بندی مسدس مشهور است. با ملاحظه عدم کفایت طبقه بندی موضوعی ارسطو، ملاک غایت مطرح شد و علومی مانند منطق و کلام، با این ملاک تعریف شدند. در سال ۱۶۳۸ «رنه دکارت» با اعلام اینکه منطق صوری قدیم دانشمندی را در انجام هیچ گونه کشفی یاری نکرده و سهمی در جنبش های فکری و علمی نداشته است، با اثر گرانبهایش «گفتار در روش» راههای نوینی را جهت تحقیق و روش درست راه بردن عقل و وصول به حقیقت نشان داد. دکارت ملاک روش را در تقسیم بندی علوم مطرح کرد. «روش» عبارت است از مجموع طرقی که برای کشف حقیقت یا اثبات آن به کار می رود. این روش ها عبارتند از:

الف) روش حسی تجربی؛ دانش هایی که داوری۸ آنها با روش تجربی امکانپذیر است ، دو دسته اند: ۱٫ علوم تجربی طبیعی؛ مانند زیست شناسی، گیاه شناسی، جانورشناسی، فیزیک و شیمی ۲٫ علوم تجربی انسانی؛ مانند روانشناسی تجربی، حامعه شناسی و اقتصاد.

ب ) روش عقلی استدلالی؛ که در علومی مثل فلسفه، منطق، ریاضیات، فلسفه اخلاق و … به کار می رود. این علوم به روش عقلی داوری می شوند.

ج) روش نقلی تاریخی ؛ چنانکه در علم تاریخ، رجال و جغرافیای تاریخی رد یا اثبات مطلب از طریق نقل امکانپذیر است.

د) روش کشفی شهودی؛ که خاص شاخه های متعدد عرفان و بخشی از روان شناسی می شود.

با دقت نظر می توان راه سوم و چهارم را به راه حس تحویل کرد؛ زیرا سلسله نقل نمی تواند تا بی نهایت پیش برود و بالاخره به کسی که از طریق حس و تجربه معرفت پیدا کرده، منتهی می شود. راه و روش کشف و شهود هم به حس بر می گردد، با این تفاوت که راه کشف به حس باطن و راه نقل به حس ظاهر بر می گردد.

نسبت های ممکن میان علم و دین

مشکل ورود به بحث ارتباط میان علم و دین، ناشی از عدم ایضاح دو لفظ «دین» و «علم» است. حال که مراد خود را از دو مفهوم علم و دین بیان کردیم، می توان از نسبت های ممکن میان علم و دین سخن به میان آورد.

اهمیت روابط و مناسبات میان علم و دین تا جایی است که حیات بشریت بر اساس آن شکل خواهد گرفت. «آلفرد نورث وایتهد» در این زمینه می گوید: «هرگاه ملاحظه کنیم که دین و علم (برای بشر) به چه کار می آیند ، گزاف نیست اگر بگوییم سیر آینده تاریخ در گرو تصمیم نسل حاضر درباره چند و چون روابط و مناسبات فیمابین علم و دین است».۹ بنابراین، حیات بشریت بر اساس فرض تعارض و رقابت علم و دین شکلی خواهد یافت و بر مبنای تعاضد و یا تفارق علم و دین صورت دیگری می یابد.

اگر از اندکی وسعت نظر و شامه درک تاریخ تفکر بهره مند باشیم و به مقتضای عقل ، کلاف اندیشه را تا واپسین گره بگشاییم، در می یابیم که مسأله علم و دین در تعارض علم و دین محدود و محصور نمی شود. گاهی تاریخ تعاملات میان علم و دین به عنوان کارزاری میان دو نیروی رقیب نیروی گسترده عقل بشری از یک سو و ایمان دینی از سوی دیگر توصیف می شود که با ملاحظه حوادث در تاریخ تعاملات میان علم ودین می توان عدم کفایت این دیدگاه کلیشه ای و نامناسب را نشان داد.۱۰ در ذیل به نسبت های ممکن میان علم و دین اشاره می کنیم :

۱٫ تعارض (Conflict) علم و دین

30,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله رابطه علم و دین از نظر علامه طباطبایی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.