مقاله سیاوش در شاهنامه

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله سیاوش در شاهنامه

تعداد صفحات : ۲۳

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

مقاله حاضر نگاهی مختصری با سیاوش در شاهنامه می پردازد.

سیاوش چهره همیشه مغموم شاهنامه با اختر بد میزاید رستم که بیم دارد محیط دربار کاوس و شاید خلق و خوی او روح سیاوش را تباه کند می آید و به کاوس میگوید :

چو دارندگان تو را مایه نیست              به گیتی مراو را چومن دایه نیست

و اورا به زابلستان میبرد و وقتی پهلوانی تمام عیار از او میسازد وی را به در بار باز میفرستد.

در سخن فر دوسی ما جرای سیاوش بدین گونه خلاصه شده است :

یکی بد کند نیک پیش آیدش                   جهان بنده و بخت خویش آیدش

یکی جز به نیکی جهان نسپرد                همی از نژندی فرو پژمرد

او نمود آن پاکی و لطافت بی خلل و فرشته گونه ای است که هر گاه با صلابت در هم آمیزد ویژگیهای آرمانی انسانی که این هر دو را داراست    ( کیخسرو ) پدید می آید . این که کیخسرو همراه با بالندگی گیاه خون سیاوش رشد می یابد خود کنایتی از جوشش دائمی خون بیگناه است و پیدایی آن کسی که نمی گذارد این خون به هدر شود و کین بیگناه را می ستاند . سیاوش همواره به یاد آوردنی و در دلهای دیگران زنده است و این معنای آن گیاه است .

 واژه های کلیدی: سیاوش، شاهنامه، رستم، کاوس، کیخسرو

فهرست مطالب

پیشگفتار :    ۱
مقدمه :    ۲
سیاوش    ۳
فهرست منابع :    ۲۰

پیشگفتار :

سخن گفتن از فردوسی اگر چه گاهی آسان گرفته می شود آسان نیست چون او شخصیتی پایاب و آسان یاب نیست. این خردمند ژرف نگراین نماد و نمود فرهنگ آزادگی و ستم ستیزی این وجدان بیدار قوم ایرانی و این پاسدار ارزشهای انسانی در هر کیش و کسوت برتر از حد هر وصفی است .

گروهی او را حامی توده رنجبر خوانده اند و معدودی هم بر عکس وی را همسوی ارباب زر و زور دانسته اند وضحاک وی را تطهیر فرموده اند! برخی او را شعوبی افراطی و دین گریز انگاشته و برخی دیگروی را بر کنار از گرایش شعوبی یا سخت متدین قلمداد کرده اند.

با وجود همه گونه گفتار و جستاری در هرباره وبا هر دیدگاهی تا آنجا که نگارنده به یاد  دارد تا کنون هیچ بحث مبسوط و بسامانی  در باب او از دید هنر داستان پردازی صورت نگرفته و آن چه در این زمینه وجود دارد دست بالا چیزی فراتر از بحثهای کلی یا مقالاتی در اینجا و آنجا نبوده گو که برخی از آنها گوشه هایی از کار و کمال فردوسی را روشن کرده اند .

داستان های شاهنامه و همچنین الگوهای داستانی و سنخ های باستانی شاهنامه مطرح شده و در بیان انها سعی بر آن بوده تا دیدی پیوسته از تحولات و رویدادها و پدیدارهای درون شاهنامه بدست داده شود.

مقدمه :

سیاوش چهره همیشه مغموم شاهنامه با اختر بد میزاید رستم که بیم دارد محیط دربار کاوس و شاید خلق و خوی او روح سیاوش را تباه کند می آید و به کاوس میگوید :

چو دارندگان تو را مایه نیست              به گیتی مراو را چومن دایه نیست

و اورا به زابلستان میبرد و وقتی پهلوانی تمام عیار از او میسازد وی را به در بار باز میفرستد. پیداست بخشی از جنبه های مثبت شخصیتی اش را از رستم و محیط او دارد که دلیری و شرم و سبوری و نیک عهدی از آن جمله است .

 سیاوش

رستم سیاوش را ناخود آگاه به جای پسر مقتولش دوست میدارد و به اصطلاح قسم راست او سیاوش است . او با وجود جوان سالی در خردمندی یگانه است :

بدان اندکی سال و چندان خرد                  تو گفتی روانش خرد پرورد

پیران بعدها نزد افراسیاب علاوه بر ستایش از نژادگی میگوید :

هنر با خرد نیز بیش از نژاد                    زمادر چنو شاهزاده نزاد

همه از زیباییش حیرانند. او یوسف شاهنامه است و روحیات وی و برخی از جنبه های زندگی او از جمله عشق ممنوع و هوسبازانه زن شوهردار به او و پاکی وی در این ماجرا شبیه یوسف است جز در مورد عاقبت که سیاوش از عزت به ذلت می افتد و یوسف برعکس .

پدر هفت سال می آزمایدش و به هر کار جز پاک زاده نبود . تا حدودی مایه های زن گریزی دارد چنان که وقتی کاوس ساده لوح به القای سودابه می خواهد پسر را به شبستان بفرستد سیاوش در مخالفت با او میگوید:

چه آموزم اندر شبستان شاه ؟                  به دانش زنان کی نماینده راه؟

سخت درون گرا و تودار است . در بدو ورود به دربار پدر :

نخست آفرین کرد و بردش نماز              زمانی همی گفت با خاک راز

سیاوش با خاک چه کار دارد چه رازی میگوید؟احساسش در آن لحظه چیست؟ آیا بویی غریب از ان خاک شنیده؟ به هر حال به کمانم باید روی راز با خاک گفتن تامل کرد . معمولا کسانی که خود را تنها حس میکنند با خاک یا چاه رازونیاز میکنند. زیا دبر خود می پیچد از جمله وقتی پدرش وی را به رفتن به  شبستان ترغیب میکند : بپبچید و بر خویشتن راز کرد.

گاهی به وضوح نشان میدهد که قاطعیت چندانی ندارد و از این لحاظ به اسفندیار می ماند . مثلا با علم به  این که جایش در شبستان نیست پس از استدلال مخالفت آمیزش تسلیم پدر میشود و با رفتن او به شبستان رشته رویدادهای منجر به واژگونگی بخت وی آغاز میگردد و این در حالی است که میداند کار کار سودابه است .

وقتی سودابه با حیله گری دختران خود را بر او عرضه میدارد تا یکی را از آنان برگزیند:

سیاوش فرو ماند و پاسخ نداد                      چنین آمدش بر دل پاک یاد

که من بر دل پاک شیون کنم                       به آید که از دشمنان زن کنم

اوماجرای ناجوانمردی پدر سودابه با کاوس را شنیده اما همچنان با دل در گفتگوست .

20,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله اندیشه های شاهنامه
  • مقاله چین در شاهنامه
  • مقاله پهلوان شاهنامه
  • مقاله زنان در شاهنامه
  • مقاله شرح مختصری از شاهنامه
  • برچسب ها : , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.