عنوان :
تعداد صفحات :۲۶
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
در این نوشتار، افزون بر تبیین پارهای از مفاهیم عرفانی، به اختصار، دیدگاههای برخی از چهرههای برجسته عرفان اسلامی را بیان خواهیم کرد.مقام نبوت، خبر و اطلاعدادن از حقایق الاهیه و معارف ربانی از حیث ذات، صفت و اسم است. این مقام، بر دو قسم نبوت تعریف و نبوت تشریع منشعب شده است. نبوت تعریف، معرفت ذات، صفات، اسما و افعال، و نبوت تشریع، نبوت تعریف افزون بر تبلیغ احکام، تأدیب به اخلاق، تعلیم به حکمت و قیام به سیاست است، و این قسم از نبوت را رسالت نیز میگویند. مقصود از نبی، انسان کاملی است که از جانب خداوند مبعوث شده تا بندگان او را به نیازمندیهای آنان آگاه، و از گناه دور کند؛ انتظار بشر از دین از مباحث زیربنایی است که در سالهای اخیر مورد توجه اندیشهوران قرار گرفته، و نگارنده درصدد است تا این مسأله را از منظر عارفان و عرفان نظری بررسی کند؛ البته عنوان انتظار بشر از دین، در منابع عرفانی یافت نمیشود. مهمترین نیاز بشر به دین در عرفان اسلامی، معرفت ذات حق تعالی، اسما، صفات، احکام، اخلاق، تعلیم به حکمت و قیام به سیاست است.در ادامه مقاله، دیدگاه عارفانی چون محییالدین بن عربی، حمزه فناری، عزیزا نسفی، عبدالصمد همدانی، سیدحیدر آملی درباره انتظار بشر از دین مطرح، و در پایان به مقایسه دین اسلام و عرفان نظری اشاره، و عدم مطابقت کلی این دو حوزه تبیین شده است؛ گرچه اهداف عرفان که سیر و سلوک و قرب الاهی است، از دین اسلام ظهور مییابد.
واژگان کلیدی: شریعت، نبوت، ولایت، رسالت، انسان کامل، عرفان نظری، عرفان عملی، انتظار بشر از دین، عارفان اسلامی، طریقت، حقیقت، عرفان
چکیده : ۱
مقدمه ۲
پینوشتها: ۱۹
عارفان اسلامی در منابع عرفانی خود، مسأله یا بحثی را با عنوان نیاز انسان به دین یا انتظار بشر از دین نگشودهاند؛ ولی ذیل عناوینی چون شریعت، طریقت، حقیقت یا رسالت، نبوت و ولایت و نیز انسان کامل و حقیقت محمدیه، مطالب ارزندهای نگاشتهاند که به مباحث ما ارتباط محکمی دارد. در این نوشتار، افزون بر تبیین پارهای از مفاهیم عرفانی، به اختصار، دیدگاههای برخی از چهرههای برجسته عرفان اسلامی را بیان خواهیم کرد.مقام نبوت، خبر و اطلاعدادن از حقایق الاهیه و معارف ربانی از حیث ذات، صفت و اسم است. این مقام، بر دو قسم نبوت تعریف و نبوت تشریع منشعب شده است. نبوت تعریف، معرفت ذات، صفات، اسما و افعال، و نبوت تشریع، نبوت تعریف افزون بر تبلیغ احکام، تأدیب به اخلاق، تعلیم به حکمت و قیام به سیاست است، و این قسم از نبوت را رسالت نیز میگویند.۲ مقصود از نبی، انسان کاملی است که از جانب خداوند مبعوث شده تا بندگان او را به نیازمندیهای آنان آگاه، و از گناه دور کند؛ چنانکه حقتعالی میفرماید:
لقد منا علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و
یعلمهم … لفی ضلال مبین.۳
نیز میفرماید:
ولولا فضلا علیکم و رحمته؛۴ اگر [به واسطه بعثت انبیا و فرستادن کتابهای آسمانی و ادای تکالیف] فضل و رحمت خداوند بر شما نمیبود، هرگز هیچ یک از شما پاک نمیشدید:
ما زکی منکم من احد ابداً؛۵
یعنی در غیر این صورت، هیچ یک از شما از تاریکی و گمراهی و بدبختی دنیا و آخرت رهایی نمییافتید.
عارفان اسلامی در تقسیمبندی دیگری، نبوت را به دو قسم «نبوت مطلقه» و «نبوت مقیده» تقسیم کردهاند. نبوت مطلقه، عبارت از آگاهی بر حقایق الاهی و دقایق ربانی است؛ آنگونه که تحقق دارند؛ بنابراین، نبوت، مستلزم آگاهی از حقایق ممکنات، اعم از موجود و غیرموجود و ماهیات معدومه و اعیان ثابته است و نبوت مقیده، اخبار از حقایق الاهی یعنی معرفت ذات حقتعالی، اسما، صفات و احکام الاهی است. نبوت مطلقه و مقیده، برای هیچ کس جز کسی که مستحق و سزاوار خلافت الاهی باشد، میسر نخواهد شد و چنین کسی باید بالفعل و در عمل، خلیفه باشد؛ بنابراین، نبوت مطلقه و مقیده، به حقیقت محمدیه باز میگردند.
انبیا، علوم الاهی را فقط از وحی خاص الاهی دریافت میکنند؛ زیرا بر قصور و ناتوانی عقل از ادراک آن امور عالمند.۶ نتیجه سخن آن که از این بحث مختصر در باب نبوتشناسی روشن شد که انتظار بشر از دین از دیدگاه عارفان اسلامی، آگاهی از معرفت ذات، صفات، اسما، افعال، احکام، اخلاق، تعلیم به حکمت و قیام به سیاست است.درباره ولایت نیز مطالب عمیقی در عرفان نظری مطرح شده است که در حد ارتباط با این مسأله بدان خواهیم پرداخت.
ولایت از حیث اولیا، به سه قسم ولایت الاهی، بشری، و ملکی تقسیم میشود.ولایت بشری نیز به دو قسم ولایت عامه و خاصه یا مطلقه و مقیده انشعاب مییابد. ولایت عامه، در عرفان به سه معنا بهکار رفته است: نخست بهمعنای تولی و تصدی بعضی از مردم بر بعضی دیگر، و معنای دوم، یعنی ولایت عموم مؤمنان صالح بر حسب مراتبشان، و سومین معنای ولایت عامه بشری، ولایت مطلقه است؛ اما ولایت خاصه، مقامی است که عارفان در اثر سیر و سلوک معنوی و گذراندن سفر از خلق به حق به مقام فنای در حق رسیده، جهات بشری را کنار میگذارند و حقتعالی به صفات و تعینات ربانی در آنان تجلی میکند و صحیفه دل را از رذایل و خبائث نفسانی تطهیر میسازند و به جناب حق توجه کامل مییابند. از اغیار بریده، دل به آستان دوست آرمیده، به میزان تقربشان به حق، از حقایق حضوری شهودی و علوم غیبی اطلاع مییابند. در این مرحله، ولیا با الهام و ارشاد غیبی و وحی الاهی با حقتعالی پیوند شدیدی برقرار ساخته، صاحب کرامت و خرق عادت، و مبدأ افعال الاهی میشود و حقتعالی با چشم او میبیند و با گوش او میشنود و با دست او انجام میدهد و این، همان وصول به مقام قربالنوافل است که هیچ گاه منقطع نمیشود و همیشه دوام مییابد؛
زیرا ولایت، باطن نبوت، و نبوت، ظاهر ولایت، و ولایت، فوق نبوت و رسالت است و مقصود از ختم ولایت عامه و خاصه نیز ختم زمانی نیست؛ بلکه ختم احاطهای است؛ یعنی خاتم اولیا از حیث اطلاق و احاطه، بر جمیع ولایات احاطه دارد و نزدیکترین سالکان به حق تعالی است، نه اینکه ولی دیگری تحقق نیابد. نزد شیعه، خاتم ولایت مطلقه، حضرت علی۷ و خاتم ولایت خاصه، حضرت مهدی – عجلا تعالی فرجه – است.۷ سیدحیدر آملی در تفسیر «ولی» میگوید:مقصود از ولی کسی است که خدای سبحان، متولی امر او شده و از عصیان، محافظتش کند و او را به نفس خود وانگذارد. چنین کسی از حیث کمال، به مقام رجال و مردان حق نائل شده است. خدای متعالی درباره اینان میفرماید:
و هو یتولی الصالحین، و در جای دیگر میفرماید: رجال لاتلهیهم تجاره و لابیع عن ذکر ا
…؛ ولی از جهتی محبوب است و از جهتی محب. چنانچه در مقام محبوبی باشد، ولایت او کسبی و موقوف به چیز دیگری نیست؛ بلکه ازلی، ذاتی، وهبی و الاهی است؛ اما اگر ولی، در مقام محبی باشد، ناگزیر از آن است که به صفات الاهی، متصف، و به اخلاق ربوبی، متخلق باشد تا عنوان ولی بر او صدق کند و گرنه ولی نخواهد بود.۸
تفاوت نبی و رسول و ولی این است که نبی و رسول، دارای تصرف در خلق بر حسب ظاهر و شریعت هستند؛ اما ولی بر حسب باطن و حقیقت در آنان تصرف میکند؛ به همین جهت، ولایت، از نبوت بزرگتر است.۹ جمله عارفان، نائل شدن به مقام ولایت خاصه را بهرهمندی از شریعت و دین معرفی کردهاند که رسیدن به مقام قربِ نوافل و تعینات ربانی و تطهیر نفس از خبائث، فقط از طریق دین و دینداری و سیر و سلوک برگرفته از شریعت میسر است؛ بنابراین، یکی از
انتظارات عارفان از دین، کسب مقام ولایت خاصه است.عنوان دیگری که شناخت آن در مسأله انتظار بشر از دین ضرورت دارد، عنوان شریعت است. عارفان اسلامی به اتفاق آرا به لزوم و ضرورت شریعت فتوا داده و بیان شریعت را از مهمترین انتظارات منطقی عارفان از دین شمرده و بر این اساس فرمودهاند:
ان الشرع وضع الهی و ترتیب ربانی واجب علی الانبیأ و الاولیأ: القیام به والامر باقامته اعنی واجب علیهم تکمیل مراتبه الثلاثه الجامعه لجمیع المراتب،۱۰
و طریق رسیدن به مقام محبت و معرفت را همانا شریعت میدانند:واعلم ان الطریق الحق الذی طلب ا سبحانه بمثل قوله «اجبت او اردت ان اعرف فخلقت الخلق» ان یعرفوه به هو ماجأت به السنه التشریع المنزله علی الرسل صلوات ا علیهم اجمعین؛۱۱ بنابراین هر گاه که اقامت دین کنی به انقیاد اوامر و احکام او که عبارت از شرع است، کمال تو حاصل گردد و از سُعدا باشی،۱۲ و اما منصب تشریع و قانونگذاری و نیز نسخ پارهای از احکام شریعتی که پیشتر وضع شدهاند فقط به وسیله رسول و نبی انجام میپذیرد،۱۳ و سر اینکه نبوت تشریع و رسالت در نبی اکرم۶ انقطاع پذیرفته، این نکته است که رسول اکرم صاحب مقام جمعی است و مجالی برای تشریع هیچ یک از آفریدگان پس از او باقی نمیماند؛ به همین جهت شریعت او جاودان و حاکم بر دیگر شرایع است۱۴ و همچنین صاحب شریعت اسلامی، جامع تمام کلمات الاهی است؛ به همین دلیل، شریعت اسلام کاملترین شرایع به شمار میرود؛۱۵ زیرا حکمت أخذ شریعت، کمال انبیا و غایت صفای بواطن و ظهور تجلی حق بر آنها است که توان درک فرشته و احکام الاهی و کشف اعیان ثابته را مییابند.۱۶ شایان ذکر است که گر چه شریعت و رسالت ختم شده، باب کسب معارف و حقایق الاهی بدون تشریع بر بندگان صالح باز است؛ چنانکه باب اجتهاد در احکام فرعی نیز بسته نشده است؛۱۷ به همین دلیل، نبوت و رسالت نزد عارفان به دو قسم منشعب شده است: قسمی که به تشریع تعلق دارد و قسمی که به اخبار از حقایق الاهی و اسرار غیوب و ارشاد باطنی عباد مرتبط است و آنچه انقطاع مییابد، قسم نخست از نبوت و رسالت است.۱۸ محییالدین بن عربی علت اختصاص شریعت به انبیا را غیراکتسابی خواندن و وهبیه دانستن نبوات و شرایع دانسته است.۱۹ او در تبیین گستره شریعت، به ارشاد انسان جهت اصلاح قلوبشان و تفریق خواطر محموده و مذمومه و بیان مقاصد شرع اشاره میکند۲۰ و ضمن پذیرش حُسن و قبح، و ذاتی بودن آن دو برای اشیای حَسَن و قبیح، به توانایی ادراک انسانی برای پارهای از حُسن و قُبحها از حیث کمال و نقص یا غرض یا ملائمت و منافرت با طبع، و عدم توانایی ادراک پاره دیگری از حسن و قبحها اعتراف میکند و برای شناخت دسته دوم از حسن و قبحها، شریعت را لازم و ضرور میداند.۲۱ ابن عربی، افزون بر ضرورت شریعت در مقام ثبوت، به لزوم شریعت در مقام اثبات نیز پرداخته، تصریح میکند که شریعتِ اسلام، کافی و غنی است و انسانها در شناخت آن به فقیهان و عالمان شرع نیازمندند و اگر انسانی بمیرد و اصطلاحات مربوط به جوهر و عرض و جسم و جسمانی و روح و روحانی را نداند، حق تعالی از او پرسوجو نمیکند؛ اما از تکالیف شرعی او خواهد پرسید.۲۲ بر این اساس، اطاعت و پذیرش عقل از احکام شرعی، لازم و ضرور است.۲۳اصطلاح دیگری که در بحث انتظار بشر از دین کارگشا است و عارفان بدان پرداختهاند، انسان کامل است. انسان کامل نزد عارفان، کَون جامعی است که بر مراحل دو گانه فیض مقدس (عالم ارواح، عالم مثال، عالم اجسام) و فیض اقدس (تعین اول و تعین دوم) مشتمل است. انسان کامل نزد اهل معرفت از جهت حق در دایره حضرت عمائیه یافت میشود و جامع بین مظهریت مطلقه و مظهریت اسما، صفات و افعال است؛ چنانکه جامع بین حقایق وجوبیه و امکانیه و نِسَب اسمای الاهیه و صفات خلقیه شمرده میشود. انسان کامل مقامی دارد که هیچ موجودی از موجودات جهانِ امکان، هموزن او نیست و هیچ امری از کائنات در ردیف او قرار ندارد؛ چنانکه امام رضا۷ میفرماید:
الامام واحد دهره لایداینه احد و لایعادله عالم و لا یوجد بدل و لا له مثل و هو بحیث النجم من ایدی المتناولین این العقول من هذا و این الاختیار من هذا.انسان کامل، قطبی است که افلاک وجود از آغاز تا انجام، برگِرد او در حال دورانند.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .