مقاله مباحث نظریه پردازان نوسازی، وابستگی و نظام جهان درباره دولت و سیاست در جهان سوم

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله مباحث نظریه پردازان نوسازی، وابستگی و نظام جهان درباره دولت و سیاست در جهان سوم

تعداد صفحات : ۳۳

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

مقاله حاضر به بررسی مباحث نظریه پردازان نوسازی، وابستگی و نظام جهان درباره دولت و سیاست در جهان سوم می پردازد.

در بیشتر کشورهای جهان سوم تحولات اقتصادی و اجتماعی به دنبال خود موجب فشارها و اقدامات برای نوسازی نظام حکومتی شده اند این نکته ای است که نظریه پردازان مکتب نوسازی بر آن تاکید می کردند. البته بسیاری از نظریه پردازان نوسازی بیش از حد خوش بین بودند و تصور می کردند که نوسازی اجتماعی و اقتصادی به خودی خود و به آسانی باعث نوسازی سیاسی و دموکراتیزه شدن این جوامع خواهد شد. با وجود این ادعای کلی آنها مبنی بر اینکه نوسازی اقتصادی و اجتماعی در جهان سوم به گونه های مختلفی زمینه ها یا دست کم تمایلات نوسازی سیاسی را نیز به وجود می آورد چندان نادرست هم نیست. حتی در آن دسته از کشورهای جهان سوم که تحولات اقتصادی و اجتماعی فراوانی را تجربه کرده اند اما نظامهای سیاسی حاکم در مقابل اصلاحات سیاسی مقاومت می کنند دست کم برخی ایده ها و آرمانهای مرتبط با اصلاحات سیاسی (نظیر دموکراتیسم و قانون خواهی ) پیدا شده است. به علاوه مقتضیات مربوط به اصلاحات اقتصادی در مرحله ای از فرایند اصلاحات اقتصادی و اجتماعی ، خود دولتها را نیز به تلاش برای برخی اصلاحات سیاسی وادار کرده است. در ضمن نمی توان انکار کرد که امروزه بیشتر کشورهای جهان سوم دست کم از لحاظ ظاهری، از بسیاری از سازمانها و  نهادهای سیاسی مدرن تبعیت کرده و در مجموع شکل و شمایل مدرنی به خود گرفته اند.

در بیشتر جوامع جهان سوم دولتهایی مستقرند که رد عرصه روابط بین الملل و در مقایسه با دولتهای کشورهای پیشرفته بسیار ضعیف هستند و قدرت چانه زنی دیپلماتیک و یا جلوه نظامی آنها بسیار کم است. بسیاری از دولتها به دلیل نیازهای مالی فنی و نظامی ود به قدرت های بزرگ چاره ای جز پیوستن به یک قدرت بزرگ خارجی و همچنین تامین نیازها و منافع اقتصادی خارجی (سرمایه ها و شرکتهای فراملیتی) نداشته اند. اینها نیز موضوعاتی است که نظریه پردازان نظام جهانی بر انها تاکید داشتند.

بیشتر کشورهای جهان سوم به دلایل گوناگونی نظیر میراثهای استعماری جوامع تحت فرمانشان (از جمله به دلیل حضور دیرینه سرمایه های خارجی) و یا نیازی که بر جلب سرمایه های خارجی برای حفظ منافع و موجودیت خودشان احساس می کره ند چاره ای جز فراهم کردن تسهیلات و امتیازات برای سرمایه ها و شرکت های خارجی در کشور خود نداشتند و این امر آنها را متعهد به حفظ منافع خارجیها در کشورهای خود می کند. این نیز خصوصیتی است که در مباحث نظریه پردازان وابستگی دیده می شود.

واژه های کلیدی: دولت ، سیاست ، جهان سوم، نوسازی، وابستگی، نظام جهان

فهرست مطالب

مقدمه:    ۱
– مباحث نظری درباره دولت و سیاست در جهان سوم:    ۱
نظریات متفکران کلاسیک درباره ویژگیهای سیاسی جوامع شرقی:    ۱
– مباحث نظریه پردازان نوسازی درباره دولت و سیاست:    ۵
– مباحث نظریه پردازان وابستگی درباره دولت و سیاست:    ۱۳
– مباحث نظریه پردازان نظام جهانی درباره دولت و سیاست    ۱۸
منابع و ماخذ:    ۳۰

منابع و ماخذ:

تیشوا، رولا: کشورهای جنوب شرقی آسیا ، ترجمه غلامعلی سرمد، تهرا، شبگیر،۱۳۵۶

ساعی، احمر: مسائل سیاسی اقتصادی جهان سوم، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) چاپ سوم ۱۳۷۹

هتنه ، بژورن: تئوری توسعه و سه جهان، ترجمه احمد موثقی ، نشر قومس ، تهران ، چاپ اول ۱۳۸۱

قاضی، سید ابوالفضل (شریعت پناهی)، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی ، نشر میزان ، چاپ دوازدهم ۱۳۸۳

مقدمه:

– مباحث نظری درباره دولت و سیاست در جهان سوم:

در مورد خصوصیات سیاسی کشورهای جهان سوم نیز همچون ویژگیهای اقتصادی این کشورها دو دیدگاه متفاوت وجود دارد:

یک دیدگاه در مورد نقاط اشتراک موجود میان این کشورها تاکید می کند و می کوشد به نظریه هایی عام (قابل تعمیم) درباره ماهیت دولت و سیاست در این کشورها دست یابد.

دیدگاه دیگر به تفاوتهای موجود میان آنها توجه دارد و می کوشد ویژگیهای خاص هر کشور و یا هر دسته از کشورهای جهان سوم را در زمینه دولت و سیاست توضیح دهد. پژوهشگران مسائل جهان سوم طی سالهای اخیر به دیدگاه دوم توجه بیشتری نشان داده اند، با وجود این دیدگاه اول نیز از سابقه پرباری برخوردار است و میراث مفیدی برای فهم مسائل سیاسی کشورهای جهان سوم به جای گذاشته اند. در این تحقیق با مرور برخی از نوشته ها و نظریات مبتنی بر دیدگاه اول برخی از خصوصیات کلی و مشترک دولت و سیاست را در جهان سوم نشان داده و در برخی تمایزات و تنوعات موجود در زمینه دولت و سیاست وجود دارد که به شرح آن نیز می پردازیم.

نظریات متفکران کلاسیک درباره ویژگیهای سیاسی جوامع شرقی:

توجه به ویژگیهای دولت و سیاست در جوامع مرسوم به جهان سوم به یک معنا سابقه ای طولانی تر از پیدایش و رواج اصطلاح کشورهای جهان سوم دارد. از چند قرن پیش برخی از صاحبنظران غربی به تفاوت بین دولت های شرقی با دولتهای غربی توجه کرده اند. اگر از اشاره های متفکران یونان باستان نیز نظیر «هردوت وارسطو» درباره تفاوت جامعه و سیاست در کشورهای نظیر ایران با جامعه و سیاست در یونان بگذریم  و اگر از اشاره «ماکیاول» به تفاوت ماهوی دولت عثمانی با دولتهای اروپایی صرف نظر کنیم، طی قرون اخیر «منتسکیو» از اولین و مهمترین صاحبنظرانی است که به این تفاوتها توجه کرده است. او در کتاب معروف خود – روح القوانین – با به کارگیری مفهوم «استبداد شرقی » درصد مقایسه حکومت های آسیایی با حکومتهای اروپایی بر می آید. وی بر اساس تجربه فئودالیسم در اروپا مقایسه آن با امیراتوری های بزرگ در آسیا می گوید: «آسیا همیشه امپراتوری های بزرگ داشته است اما در اروپا امکان چنین امپراتوری هایی هرگز وجود نداشته است. در آسیا همیشه قدرت سیاسی باید استبدادی باشد. زیرا اگر یوغ تعبد و بردگی قومی نباشد امپراتوری تجریه می شود»

منسکیو یکی از علل این تفاوت را ویژگیهای جغرافی مشرق زمین می داند و می گوید: «طبیعت جغرافیایی آسیا امکان تسلط یک حکومت استبدادی به سرزمین وسیع را ممکن می سازد. در حالی که در اروپا تقسیمات جغرافیایی به گونه ای است که مانع چنین امپراتوری های وسیعی می شود. کشورهای اروپایی وسعت خاک متوسطی دارد» منتسکیو حکومتهای اروپایی را مبتنی بر قانون ، ولی حکومتهای آسیایی را مبتنی بر زور می داند و علت این تفاوت و پیامدهای آن را اینگونه بیان می کند: «کشورهای اروپایی برای تداوم بقای خود ناچار بوده اند که متکی به قوانین باشند و این خصوصیت باعث پیدایش قریحه آزادی در میان این جوامع شده است. در حالی که در آسیا روح تعبد و بردگی حاکم است» منتسکیو در کتاب خود به تفضیل درباره خصوصیات استبداد شرقی در زمینه ساختارها و نهادهای سیاسی و قضایی ، نحوه انتقال قدرت ، روانشناسی فرمان روایان و فرمان برداران می پردازد». دیگر متفکران اروپایی نیز مباحث منتسکیو را در مورد استبداد شرقی دنبال کرده اند. «مارکس» با به کارگیری مفهوم «شیوه تولید آسیای» ضمن توضیح خصوصیات اجتماعی و اقتصادی جوامع آسیای ، به ویژگیهای سیاسی این جوامع نیز توجه کرد. البته مارکس تاکید افراد بی چون «منتسکیو» بر عوامل جغرافیایی، به عنوان یکی از خصوصیات جوامع شرقی (آسیایی) را قبول نداشت و در مقابل بر عوامل اجتماعی و اقتصادی و به ویژه بر شیوه تولید در جوامع آسیایی تاکید می کرد.

او این موضوع را مطرح می کرد که شیوه تولید در جوامع آسیایی فاقد تضادهای پویا در درون خود است و این وضع باعث کندی تحولات اجتماعی در این جوامع شده است. به عبارت دیگر مارکس ادعا می کرد که تضادهایی نظیر تضاد طبقاتی (ناشی از مالکیت خصوصی) یا تضاد بین شهرها و روستاها (ناشی از تمایز اقتصاد کشاورزی روستایی با اقتصاد تجاری – صنعتی شهری) در جوامع غربی باعث تسریع تکامل اجتماعی آنها شده است. در حالی که چنین تضادهایی در جوامع آسیایی وجود نداشته است. به نظر مارکس خصوصیات سیاسی جوامع آسیایی – از جمله تداوم حکومتهای استبدادی – را نیز باید در همین ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی جستجو کرد. استدلال مارکس این بود که ضعف مالکیت خصوصی و پراکندگی جماعات دهقانی در جوامع آسیایی زمینه های لازم برای تشکیل و تداوم حکومتهای خودکامه در این جوامع فراهم کرده است. چنین دولتهایی بر منابع اقتصادی تسلط دارند و از طریق بروکراسی های ارضی – تجاری که به طور عمده در شهرها مستقر هستند بر سرزمینهای وسیع و جماعات بیشمار اما پراکنده روستایی اعمال قدرت می کنند.

«ویتفوگل K . A . Witfogel» نیز با اشاره به خصوصیات جغرافیایی و به ویژه تاکید بر مسله کمبود آب در جوامع آسیایی در صد توضیح تبیین خصوصیات سیاسی جوامع آسیایی یعنی استبداد شرقی برآمد. او استدلال کرد که در این جوامع به دلیل نیاز کشاورزی به سیستم آبیاری مصنوعی و ناتوانایی مالکان خصوصی منفرد و جماعات دهقانی در احوادث و نگهداریی چنین سیستمهایی به ناچار دولت در امر تولید دخالت کرده است. از جمله اینکه دولت وظیفه احداث و حفظ شبکه های آبیاری را به دست گرفته اند. این موضوع به نوبه خود به تحکیم و تداوم قدرت اقتصادی دولت (مالکیت بر اراضی) و تفوق سیاسی آن (خودکامگی) انجامیده است.

«ماکس وبر» نیز تاکید بر پیدایش و گسترش فرایند عقلانی شدن اقتصاد و سیاست در اروپای غربی و قرار دادن دولت مدرن و بوروکراسی عقلانی در مقابل اقتتدارهای سنتی ، نظیر نظامهای سیاسی و پدرسالاری و سلطانی – که به نظر وی در جوامع آسیایی و آفریقایی و امریکایی لاتین موجود بودهاند – به توضیح برخی تمایزات دیگر در میان دولتهای شرقی و غربی پراخته است. به نظر وبر در این نوع نظامهای سیاسی که او از آنها به عنوان نظامهای «پاتریمونیال Patrimonial» بحث می کند معمولاً منابع اقتصادی به پدرسالار یا سلطان تعلق دارد و او از طریق توزیع و بذل و بخشش این منابع در میان کارگزاران خود، حمایت و خدمات اداری و نظامی آنها را جلب و حفظ می کند کارگزاران در این نوع نظامهای سیاسی نوکران شخصی سلاطین و پادشاهان و مردم نیز رعایای آنها محسوب می شوند. در این نظامها طبق سنتها یک طبقه آزاد برای کارگزاران و مردم وجود دارد اما در عین حال قلمرو خود کامگی حکام نیز بسیار وسیع است و از آنجا که مرزهای این دو قلمرو هیچگاه با ضوابط مشخصی تعیین نشده است همواره نوعی سردرگمی را برای کارگزاران و رعایا وجود دارد .

30,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
برچسب ها : , , , , , , , , ,
برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.