مقاله معاد

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله معاد

تعداد صفحات : ۲۲۱

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

معاد از اصول دین مقدس اسلام و اعتقاد به آن واجب است که هر کس دوباره پس از مرگ زنده می شود و به جزای عقیده و عملش می رسد.

مسأله معاد که ابتدایش مرگ و قبر و بعد برزخ و سپس قیامت کبری و پایانش بهشت یا جهنم است با این حواس ظاهری درک نمی شود هرچند اصل معاد به دلیل عقل ثابت است به تفصیلی که ذکر می شود لکن محال است کسی به تنهایی سردر بیاورد که بعد از مرگ چه خبر است غیر از وحی راه دیگری ندارد زیرا هر کس در هر عالم و مقامی است ادارکش از حدود آن عالم تجاوز نخواهد کرد مثلاً طفلی که در عالم است محال است چگونگی بزرگی عالم بیرون رحم را بفهمد و محال است بی پایانی فضا و موجودات آنرا در یابد همچنین کسی که در عالم ملک و اسیر ماده و طبیعت است چگونه می شود ملکوت را بفهمد که باطن عالم ملک است و جایگاهش پس از خلاصی از این عالم می باشد و خلاصه خصوصیات عوالم پس از مرگ نسبت به کسی که در عالم دنیا است غیب است و برای شناختن آن جز تصدیق آنچه را که حضرت آفریدگار خبر داده راهی نیست.

مقاله حاضر در ۵ فصل  به بررسی هر یک از موارد مرگ، برزخ، قیامت، بهشت، دوزخ می پردازد. برزخ در لغت به معنی پرده وحائل است که بین دو چیز واقع می شود و نمی گذارد این دو به هم برسند. مثلاً دریای شور و شیرین در موجند لکن خدای تعالی مانعی بینشان قرار داده که هر یک دیگری را نمی توانند از بین ببرند.[۱] این را برزخ می گویند اما به حسب اصطلاح برزخ عالمی است که خدای عالم بین دنیا و آخرت قرار داده که این دو بوصف خود باقی باشند عالمی است بین امور دنیوی و اخروی.

واژه های کلیدی: معاد، مرگ، برزخ، قیامت، بهشت، دوزخ،

فهرست مطالب

مقدمه:    ۱
سخنان دلنشین از سفر آخرت    ۱
گزارشی عجیب از یک واقعیت    ۲
تشییع دوم برای یک جنازه    ۳
دو نفر دیگر نیز همین خواب را دیدند    ۳
تکه گوشتم لای دیوار است    ۴
داستانی گویا تر از یک کتاب    ۴
مطالب بسیار در حجم اندک    ۵
فصل اول    ۶
مرگ    ۶
خصوصیات معاد ربطی به عقل ندارد    ۷
آیا مرده حرف می زند؟    ۸
نطق اختصاص به زبان ندارد    ۸
حکمت رؤیا، تصدیق انبیاء است    ۸
نپذیرفتن از کم ظرفیتی است    ۹
منزل اول- مرگ    ۱۰
روح نسبت به بدن داخل و خارج ندارد    ۱۱
کیفیت قبض روح    ۱۱
خدا میمیراند با عزرائیل یا ملائکه    ۱۲
شکل عزرائیل نسبت به محتضرها    ۱۳
حضور ملائکه و شیاطین هنگام مرگ    ۱۳
آسانی و سختی جانش    ۱۴
سختی جان دادن کفاره گناهان مؤمن    ۱۵
آسان جان دادن کافر بخاطر نیکی که کرده    ۱۵
قبض ارواح کفار با شکنجه    ۱۶
شاگرد فضیل بی ایمان می میرند    ۱۷
بی ایمان مردن در اثر گناهان    ۱۷
دوست داشتن مرگ    ۱۸
علاقمندی به دنیا مذموم است  عقلاً و شرعاً    ۱۹
دوستی دنیا صفت کفار و سر هر گناه    ۲۰
کراهات مرگ و گریه بر بستگان    ۲۰
بی صبری نتیجه غفلت از آخرت    ۲۱
الطاف و انعام خداوندی    ۲۲
حضور اهلبیت (ع) هنگام نزع    ۲۲
گزارشهای پس از مرگ    ۲۳
سئوال و جواب قبر    ۲۵
پرسش از عقائد و اعمال    ۲۵
فایده سؤال و جواب در قبر چیست؟    ۲۶
دیدار ملائک عذاب و ابتدای ناراحتی    ۲۷
در سایر پرسشها در میماند    ۲۷
از کردار پرسش می شود    ۲۷
انیس قبر عمل است    ۲۸
خداوند می ترساند    ۳۰
صورت موحش با او است    ۳۱
فشار قبر مسلمیات است    ۳۲
سعد نیز فشار قبر داشت    ۳۳
فشار قبر همه جا ممکن است    ۳۴
چیزهایی که موجب فشار قبر است    ۳۴
فصل دوم    ۳۶
برزخ    ۳۶
برزخ عالمی میان دنیا و آخرت    ۳۷
حدواسط در نعمتها و نقمتها    ۳۷
عالم مثالی و بدن مثالی    ۳۸
تصویر در آینه با دو شرط    ۳۸
همه خوردنیها در یک خوردنی  جمعند    ۳۹
شدت تأثیر و تأثر    ۳۹
صاحب قبری که پذیرایی کرد    ۴۰
ترک کمفروشی و انجام نماز اول وقت    ۴۱
دوام لذت در  عالم برزخ    ۴۲
عبادی پر از برنج در وادی السلام    ۴۳
حیوانات ناله اموات را می شنوند    ۴۴
قاتل هاشمی و ناله اش در خواب    ۴۵
موعظه عطار و یهودی طلبکار    ۴۶
آیا می شود منکر مطالب گذشته شد؟    ۴۸
مراقب سه گانه خبر    ۴۸
دلیل عقلی بر نبودن معاد نیست    ۴۹
محمد (ص) راستگوی مطلق است    ۵۰
مراسم دفن مادر امیرالمؤمنین    ۵۰
فاطمه از عقبات بعد می ترسد    ۵۱
تأثیر روح در بدن جسمانی    ۵۱
جسد صدوق تر و تازه مانده    ۵۲
جسد تازه حر و دستمال بر سرش    ۵۲
بنچه شیرخوار در قبر کلینی    ۵۳
آتش گرم در برابر آتش دنیا    ۵۴
صاعقه آتش بزرگتر در دنیا    ۵۵
کسانیکه وحشت ندارند    ۵۵
مرگ هنگام نزول رحمت    ۵۶
جریدتین و گواهی چهل نفر    ۵۷
چرا داوود بر جنازه عابد نماز نخواند    ۵۷
گواهی با تربت حسین بر کفن مجلس    ۵۸
هدایای بسیار در انفاق برای میت    ۵۸
درخواست مرده ها از زنده ها    ۵۹
برزخ در غیب عالم دنیا استگ    ۵۹
عالم برزخ محیط بر دنیا است    ۶۰
ارواح با هم انس می گیرند    ۶۰
وادی السلام جای ارواح است    ۶۱
نزدیکی با علی (ع) بعلم و عمل    ۶۱
جنازه ای که از یمن به نجف آوردند    ۶۲
پناه دهنده به ملخهای افراد خیمه    ۶۳
علاقه روح به قبر بیشتر است    ۶۳
انعکاس شعاع آفتاب در آئینه    ۶۴
با بدن خاکی چرا ثواب و عقاب نباشد    ۶۵
هر روح دارای دو بدن است    ۶۵
در هر حال روح معذب یا بهره مند می شود    ۶۶
ثواب و عقاب برزخ در قرآن    ۶۶
تا آسمانها و زمین است در راحتی یا ناراحتی    ۶۷
حبیب نجار در بهشت برزخی    ۶۹
معیشت ضنک و عذاب قبر    ۶۹
برزخ تا روز برانگیخته شدن    ۷۰
شخصیت انسان بروح اوست    ۷۰
بهشت برزخی برای نفس مطمئنه    ۷۱
ثواب و عقاب برزخی در اخبار    ۷۱
صورت برزخی اشخاص مانند دنیاست    ۷۴
احوال پرسی ارواح از تازه وارد    ۷۴
زیارت ارواح از بستگان    ۷۵
حوض کوثر در برزخ    ۷۵
کوثر و حمیم در هنگام مرگ    ۷۷
برهوت مظهر جهنم برزخی    ۷۷
عذاب برزخی ابن ملجم قاتل علی (ع)    ۷۸
فصل سوم    ۸۰
قیامت    ۸۰
قیامت به حکم عقل    ۸۱
منکران آخرت حکمت خدا را نفهمیده اند    ۸۱
ناخن به منزله اهرم دست    ۸۲
دفع مواد زائد به وسیله موها    ۸۲
گرد دوای چشم درد از بدن جعل    ۸۳
آیا عالم وجود بی حکمت است؟    ۸۳
یک دندان بی حکمت نیست    ۸۴
اگر تمام خوشی بود باز بیهوده بود    ۸۴
هر نوشی با هزاران نیش    ۸۵
برای لذت بی درد    ۸۶
معادن قابل شک نیست    ۸۶
لازمه عدل خدا برپاکردن روز جزاست    ۸۷
راستگویان از قیامت خبر می دهند    ۸۹
بهترین دلیل امکان «وقوع » است    ۸۹
در معاد اعاده معدوم نیست    ۹۰
برای سومین بار  نیز جمع می فرماید    ۹۱
زنده شدن مرده ها در دنیا    ۹۱
عزیز، صد سال مرد    ۹۲
چهار پرنده ای را که دوباره زنده کرد    ۹۴
خدا بر هر کاری تواناست    ۹۴
آب و آتش با هم    ۹۵
استخوانهای پوسیده چطور زنده می شود؟    ۹۶
در علم خدا اشتباه راه ندارد    ۹۷
آفرینش افلاک از انسان مهمتر است    ۹۷
دفع ضرر محتمل عقلاً واجب است    ۹۸
احتمال عقلانی قابل اعتناء است    ۹۹
همه پیغمبران هشدار دادند    ۹۹
فرمایش حضرت صادق (ع) بزندیق منکر معاد    ۱۰۰
قیامت بزرگ است    ۱۰۱
عمرو از فزع قیامت ترسید    ۱۰۱
زمین آتشین زیر پای کافر    ۱۰۲
شکلهای گوناگون در محشر    ۱۰۲
عذاب همسایه آزار و حاکم جور و خود پسند    ۱۰۴
گنهکاران از چهره هایشان شناخته می شوند    ۱۰۵
چگونه بر صورتهایشان حرکت می کنند؟    ۱۰۵
دلها در گلوها گیر می کند    ۱۰۶
آنها که از فزع قیامت در امانند    ۱۰۷
مسجد مرکب نجات در قیامت    ۱۰۷
مردن در مکه یا در راه آن    ۱۰۸
بردباری در حال خشم و شهوت    ۱۰۸
ولایت علی (ع) امن حقیقی است    ۱۰۹
حسنه مطلق ولایت علی (ع) است    ۱۱۰
تأمین آتیه    ۱۱۰
حرص زدن بعنوان تأمین آتیه    ۱۱۱
صندوق پس انداز نزد خدا    ۱۱۲
اسرافیل در صور می دمد    ۱۱۲
چهار ملک مقرب و مأموریت هر کدام    ۱۱۳
ولوله در آسمانها برای قیامت    ۱۱۳
خدا می ماند و بس    ۱۱۴
عجائب پیش از برپایی قیامت    ۱۱۴
دوباره در صور میدمد    ۱۱۵
شکر خدائی را که بوعده اش وفا فرمود    ۱۱۵
چگونه سر از قبر می آورند؟    ۱۱۶
قیامت زودتر بیاید یا نیاید    ۱۱۶
باطنها آشکار می شود    ۱۱۷
تقوی لباس قیامت    ۱۱۷
آدم با برگ درختان خود را پوشاند    ۱۱۸
گناهکاران شناخته می شوند    ۱۱۸
منظره شرابخوار در قیامت    ۱۱۹
چهره ربا خوار و صاحب طنبور    ۱۱۹
دو رویان و دوزبان آتشین    ۱۲۰
متبکران و زنا کاران در قیامت    ۱۲۰
روزیکه پنجاه هزار سال است    ۱۲۰
چرا از قیامت بروز تعبیر می شود    ۱۲۱
آفتاب حقیقت قیامت که بتابد    ۱۲۱
موقف ترس در قیامت    ۱۲۲
چون ملخهای پراکنده از یکدیگر می گریزند    ۱۲۲
فرارشان سودی ندارد    ۱۲۳
گدائی حسنه در موقف قیامت    ۱۲۳
تطایر کتب- نامه اعمال    ۱۲۴
بوی عطر نیت خیر خبردار می کند    ۱۲۴
مهلت برای ثبت گناه    ۱۲۵
حتی دمیدن به آتش را ثبت می کنند    ۱۲۵
فرمایش علی (ع) لغو گو    ۱۲۵
حکمتها برای نامه اعمال    ۱۲۶
بیائید کارنامه ام را بخوانید    ۱۲۶
ای کاش نامه اعمالم را نداده بودند    ۱۲۷
چگونه نامه اعمال را از عقب می دهند    ۱۲۸
ناراحتی شدید از دیدن نامه اعمال    ۱۲۸
بدون معطلی یا هزار سال معطلی    ۱۲۹
مژده به دوستان اهل بیت (ع)    ۱۲۹
محمد (ص) مظالم شیعیان را اداء می فرماید    ۱۳۰
شکر خدا که حسابمان با کریم است    ۱۳۰
میزان    ۱۳۰
میزان، ترازو و قپان نیست    ۱۳۱
علی (ع) میزان حق است    ۱۳۲
از راستی چه بدی دیدیم که گرد نادرستی برویم؟!    ۱۳۲
راحتی برای اهل ایمان است    ۱۳۳
اهل دنیا نفعشان مشکوک است    ۱۳۴
مردم به لحاظ حساب چهار دسته اند    ۱۳۴
صد سال عذاب برای یک گناه    ۱۳۵
زاد تقوی با ایمان  مدرنست    ۱۳۶
احباط و تکفیر    ۱۳۶
حاتم و انوشیروان پرده ای از آتش دارند    ۱۳۷
گناهانی که بی ایمان می میراند    ۱۳۷
ایمان کفاره کفر و توبه کفاره گناه    ۱۳۸
نیکی ها بر طرف کننده بدیها    ۱۳۸
پرسش های قیامت    ۱۳۹
از نعمتها فردای قیامت پرسیده می شود    ۱۴۰
با نعمت ولایت چه کردید؟    ۱۴۰
با نعمت ولایت چه کردید؟    ۱۴۱
چهار نعمتی که از هر کس پرسیده می شود    ۱۴۱
از عبادات پرسیده می شود    ۱۴۲
گناهان بر سه قسمت است    ۱۴۲
مرصاد یا عقبه حق الناس    ۱۴۲
یکسال معطلی به خاطر پرکاهی    ۱۴۳
هزار سال در عقبه مظالم    ۱۴۳
اخذ حقوق    ۱۴۴
هیچ ستمکاری نتواند رد شود    ۱۴۴
تقاص مؤمن از کافر و برعکس    ۱۴۵
تخفیف عذاب در برابر حق    ۱۴۵
ترس از ادعای حقوی    ۱۴۶
مفلس ترین اشخاص در قیامت    ۱۴۶
معامله بفضل    ۱۴۶
حوض کوثر    ۱۴۷
حوض کوثر از شراب و شیر و عسل بهشتی    ۱۴۸
کوهر از عزادار حسین شاد می شود    ۱۴۸
گوشش آشنا به نغمه بهشتی    ۱۴۸
ظهور عظمت محمد و آل (ص)    ۱۴۹
منبر وسیله    ۱۵۰
مقام محمود    ۱۵۰
علی قسمت کننده بهشت و دوزخ    ۱۵۱
صراط    ۱۵۱
هزار مهار جهنم به دست هزار ملک    ۱۵۲
عقبه اول «الرحم والامانه و الولایه»    ۱۵۲
خیانت در سخن و مال    ۱۵۳
برات ولایت علی (ع) برای عبور از صراط    ۱۵۳
عقبه دوم «الصلوه»    ۱۵۴
بچه ها را به نماز وادارید    ۱۵۴
بسم الله بچه عذاب پدر را بر میدارد    ۱۵۵
عقبه سوم «الخمس والزکوه»    ۱۵۵
وقتی شفیع، خصم طرف می شود    ۱۵۶
عقبه چهارم «الصوم»    ۱۵۶
عقبه پنجم «الحج»    ۱۵۷
عقبه ششم «الطهاره»    ۱۵۸
عقبه هفته «مظالم»    ۱۵۸
چهار سال حبس و چهل سال سرزنش    ۱۵۹
داستانی عجیب از سوزش برزخی    ۱۵۹
شفاعت    ۱۶۱
همه حتی انبیاء نیاز به شفاعت محمد (ص) دارند    ۱۶۲
شفاعت کبری مال محمد و آل است    ۱۶۲
در همه جا شفاعت می شود    ۱۶۲
طلبه ای که طبیب می شود    ۱۶۳
علویه هندی و بیماران جذام    ۱۶۴
پس از ده روز دیگر می میری    ۱۶۵
عمر دوباره و دو برابر ببرکت حسین (ع)    ۱۶۵
امید به شفاعت محمد (ص) است    ۱۶۶
شفاعت موجب امید است نه غرور    ۱۶۷
اعراف    ۱۶۷
دیوار میان بهشتیان و دوزخیان    ۱۶۸
نور کسی به کار دیگری نمی خورد    ۱۶۸
فکر نوری برای آنروز بکنیم    ۱۶۹
اعراف جائی میان بهشت و دوزخ    ۱۶۹
فصل چهارم    ۱۷۰
بهشت    ۱۷۰
نعمتهای بزرگ و همیشگی    ۱۷۱
دارالاسلام حقیقی بهشت است    ۱۷۱
خوردنیها و آشامیدنیهای بهشت    ۱۷۲
نام چشمه های بهشتی در قرآن    ۱۷۳
پوشیدنیهای بهشت    ۱۷۳
کاخهای بهشت    ۱۷۴
نمونه ای از غرفه های بهشتی    ۱۷۴
کرسیها و فرشها و ظرفهای بهشتی    ۱۷۵
حوریان و زنان بهشتی    ۱۷۶
حوریان از حدث به دورند    ۱۷۷
حور ویژه برای کیست؟    ۱۷۷
زنان بهشتی زیباترند    ۱۷۸
ازدواج زنهای بهشتی به میل خودشان    ۱۷۸
گلها وعطرهای بهشتی    ۱۷۹
روشنائی در بهشت    ۱۷۹
نغمه و آوازه های بهشتی    ۱۸۰
داود و حوریان خواننده بهشتی    ۱۸۰
پاداش ترک غناء در دنیا    ۱۸۱
نعمتها و لذتهای روحانی    ۱۸۱
مبارکباد ملائکه و مکالمه خدا    ۱۸۲
همسایگان محمد (ص) و برخورد با مؤمنین    ۱۸۳
هر روز میهمانی یک پیغمبر    ۱۸۳
موعظه    ۱۸۴
چرا برای تحصیل بهشت نمی کوشیم؟    ۱۸۴
توصیف بهشت از زبان علی (ع)    ۱۸۴
فصل پنچم    ۱۸۶
دوزخ    ۱۸۶
خوردنیها و آشامیدنیهای جهنم    ۱۸۷
شکنجه تشنگی و گرسنگی در دوزخ    ۱۸۷
زقوم خوراک آتشین مجرمین    ۱۸۸
ظاهر و باطنشرا می گدازد    ۱۸۸
غسلین و ضریع، صدید و غساق    ۱۸۹
لباس جهنمیان    ۱۹۰
روی سیاه- غل و زنجیر    ۱۹۰
موکلین جهنم    ۱۹۱
جهنم و دردهای آن    ۱۹۲
‌آتش جهنم شعور دارد    ۱۹۲
نور مؤمن التهاب آتش را کم می کند    ۱۹۳
جهنمیان در جای تنگ قرار دارد    ۱۹۳
عذابهای روحانی    ۱۹۴
کافر محال است به بهشت درآید    ۱۹۵
محرومین بدترین عقوبتها    ۱۹۵
حسرتهای مرگبار در جهنم    ۱۹۶
سرزنشها، شکنجه های روحی در جهنم    ۱۹۶
شماتت شیاطین و خودداری از ناله    ۱۹۷
شما هم بوعده حق رسیدید    ۱۹۸
همنشینی با شیاطین عذاب سخت    ۱۹۸
از یکدیگر تبری میجویند    ۱۹۹
بدگویی دوزخیان به یکدیگر    ۲۰۱
آیا بدن ضعیف طاقت می آورد؟    ۲۰۱
بدنش مانند نفسش سخت می شود    ۲۰۲
در آخرت غلبه معنی بر صورت است    ۲۰۲
آیا عذاب شدید با عدل می سازد؟    ۲۰۳
عذابی که خود تهیه دیده است    ۲۰۴
آرایش برای کور و نوازندگانی برای کر    ۲۰۴
رحمن را با عذاب چه کار؟!    ۲۰۵
توبه اکراهی بدرد نمی خورد    ۲۰۵
عمر کوتاه و عذاب همیشگی    ۲۰۶
خلود به واسطه نیت خیر یا شر    ۲۰۷
منابع    ۲۰۸

منابع

تفسیر نمونه اثر آیت الله مکارم شیرازی

تفسیر المیزان، اثر سید حسین طباطبائی

معاد اثر آیت الله عبدالحسین دستغیب شیرازی

معاد شناسی اثر آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی

عدل الهی اثر مرتضی مطهری

دروس عقاید اسلامی (۱)

مقدمه:

سخنان دلنشین از سفر آخرت

از مرگ سخن بسیار رفته است اما سختی دلنشین تر از گفته های مرد الهی شهید راه محراب آیت الله شهید عبدلحسین دستغیب قدس سره در ۲۵ سال قبل سراغ ندارم با آن احاطه ای که به آیات و اخبار و کتابهای مذهبی داشت، یکماه مبارک رمضان درباره سفر آخرت سخن گفت، مرگ را دروازه حیات و ابتدای ملاقات رحمت حق شناسانید؛ از برزخ و نعمتهایش مردمان را بر سر شوق آورد و از عذابهایش ترسانید؛ با بیان آیات و اخبار شنودندگان را از گناه بازداشت و بخیرات مایل گردانید.

روانت شاد ای معلم اخلاق و بفرموده رهبر مرشد مردم را که در زندگیت این چنین راهنمای مردم به سوی حق و دوری از باطل شدن و با شهادت ترویج بیشتری نمودی بنوشه آن رفیق عزیز: خون آیت الله دستغیب از بیانش برای انقلاب رساتر بود و دشمن خورد کن تر.

بارها می گفت و فریاد می زد، می نوشت و منتشر می کرد که مرگ فنا نیست بلکه اول بقاء است. مکرر به خانواده های شهداء مژده می داد که قرآن مجید عزیزان شما را زنده خوانده است[۱] ما نسبت به آنان مردهن ایم در حالی که حیات حقیقی مال آنان و ادراک کاملتر از آن ایشان است.

گوهری که ناشناخته بود

روانت شادتر باد که با شهادتت این معنی را آشکارتر ساختی، اینک دو ماه بیش نیست از میان ما رفته؛ آنقدر کرامات از دیده و شنیده شده که همانرا از فقدانش ناراحت تر ساخته است و افسوس می خورند که چرا او را آن طوری که بود شناختند و از خرمن پرفیضش خوشه ها برنچینند.

اینجا به مناسبت این کتاب و بحث معاد، و همچنین فرموده خودش که بارها می گفت شهدا زنده جاویدند، قضیه ای که در هفتمین روز شهادتش پیش آمد و بیشتر اهالی شیراز از آن آگاه شدند و حتی در جراید تهران نیز به چاپ رسید بازگو نماییم:

گزارشی عجیب از یک واقعیت

با مداد اربعین حسین (ع) سال ۱۴۰۲ قمری طبق برناخه روزنامه ام به منزل پدر شهیدم رفتم. مسئول دفتر باستقبالم آمد. پس از سلام و تعارفات نخستین جملات را با گزارش خواب یک خانم علویه این طور شروع کرد:

«علویه محترمه ای که من او را می شناسم و خانه اش در نزدیکی خانه ما است می گوید دیشب مرحوم آقا را در خواب دیدم به من فرمودند قطعاتی از بدن من لای آجرهای دیوار کوچه باقیمانده است به من ملحق کنید.»

من نخست اهمیت ندادم و بسایر گزارشها گوش دادم و تا دو ساعت برنامه رفت و آمد افراد و کارهای معمولی ادامه یافت. سپس برای شرکت در مجلس فاتحه در مجلس فاتحه با جمعی بیرون آمدیم. نزدیکیهای محل شهادت که رسیدیم، بیاد آن خواب افتادم. به بعضی از همراهان جریان را گفتم که چنین خوابی نقل شده،     ضرری ندارد نگاهی بکنیم. به همان نظر نخست همه دیدیم ذرات مفصل از گوشت لابلای آجرهای کوچه می باشد.

تشییع دوم برای یک جنازه

دو نفر از رفقا مأمور شدند که این ذرات قطعه قطعه شده از پیکر شهید محراب را جمع آوری نمایند (درد و کیسه پلاستیک آنها را جا دادند) قضیه به سرعت در شهر شایع گردید مخصوصاً که روز اربعین حسینی و هفتم شهداء بود و شیراز یکبارچه تعطیل بود. شب جمعه در مسجد طبق معمول و برنامه سالیانه شهید محراب مجلس دعای کمیل برقرار و انبوده جمعیت داغدار گزارش مزبور را شنیدند. در اینجا اعلام شد که در ساعت ده امشب تشییع دوم از باقیمانده پیکر آیت الله شهید به عمل می آید.

دستجات عزاداری تا پاسی از شب در صحن حضرت احمد بن موسی (ع) سرگرم عزاداری بودند و بالاخره بیاد ملحق کردن بقیه بدن ابی عبدلله الحسین علیه السلام بنابر روایتی در روز اربعین دو کیسه محتوی اجزاء قطعه قطعه شده را به میان جمعین آوردند. پائین قبر را شکافتند و به بدن شریفش ملحق نمودند.

دو نفر دیگر نیز همین خواب را دیدند

راستی که قضیه ای شگفت بود، فراموش کردم عرض کنم در همان روز ساعتی پس از کاوش لابلای آجرهای کوچه یکی از بستگان که در لباس روحانیت و مورد احترام است به من خبر داد دو نفر از آقایان که یکی از بستگان شهدا است چنین خوابی را دیشب دیده اند لذا قضیه صورت جدی تر بخود گرفت و من به دنبال آن مخدره علویه فرستادم که رؤیای خودت را با نام خود همسر و فامیل و آدرس دقیق بنویس. ایشان نیز اجابت نمود و هم اکنون آن نوشته پیش روی من قرار دارد و من با اجازه خوانندگان عزیزتنها به ذکر چند جمله آن برای ثبت در تاریخ و عبرت نسل فعلی و آینده دار در اینجا نقل می نمایم. این خانم چنین نوشته:

تکه گوشتم لای دیوار است

نحوه خواب:

«در باغ بزرگ بودم که آیت الله دستغیب در جلو می رفتند و من عقب ایشان بودم. آنجا باغ بود ولی آن قسمتی که آیت الله دستغیب بودند، در وسط چمن بودند که آقا عبای قهوه ای روی دوششان بود و به من گفتند که برو و به آنها بگو که تکه گوشتم لای دیوار است و چند دفعه تکرار کردند که وقتی من از خواب بیدار شدم خیلی نگران بودم.»

داستانی گویا تر از یک کتاب

اینک خودتنان داوری کنید چقدر این رؤیای صادقانه و داستانی واقعی گویا است؛ گویا تر از یک کتاب بزرگ. آنچه در این کتاب می گوید که مرگ فناء نیست بلکه دروازه زندگی جدید است. شهداء زنده اند و نزد پرودگارشان روزی داده می شود[۲] یا از احاطه علمی ارواح در بزرخ نسبت به جریانهای این عالم سخن می گوید از التفات روح بجسدش یاد می کند، همه واقعیت دارد خودش عملاً ثابت کرد، نشان داد که آری چنین است.

مطالب بسیار در حجم اندک

با در نظر اجمالی به مطالب این کتاب متوجه پر محتوی بودن آن با این حجم اندک می شویم، سفر آخرت را با شیرین ترین عبارات از مرک شروع و اقسام مرگ را برای نیکان و بدان بر می شمارد، حالت اختضار را طوری برای خواننده مجسم می کند که گویی خود در حال جان دادن است.

سپس وارد  عالم برزخ گردیده از بهشت برزخی و نعمتهایش از روی ‌آیات و اخبار مشروحاً سخن می گوید و از طرف دیگر از دوزخ و عذابهای برزخی آن پرده بر می دارد ازداستانها و رویاهای صادقانه برای تأئید مطالب شاهد می آورد و با بیانی رسا خواننده را متوجه منزل های آینده اش می نماید.

آنگاه از مقدمات برپائی قیامت و دلیلهای معاد آیات و اخبار فشرده و کاملاً ساده سخن می گوید، از صراط و میزان بهشت و دوزخ نعمتها و غذابها طبق مدارک معتبر اظهار نظر می نماید رویه هم رفته می توان به خوبی ادعا کرد صدها مطلب جالب و خواندنی در این کتاب بخواننده عرضه شده است.

فصل اول:مرگ

معاد از ماده عود به معنی برگشتن است چون روح دوباره به بدن برگردانیده می شود.

معاد از اصول دین مقدس اسلام و اعتقاد به آن واجب است که هر کس دوباره پس از مرگ زنده می شود و به جزای عقیده و عملش می رسد.

مسأله معاد که ابتدایش مرگ و قبر و بعد برزخ و سپس قیامت کبری و پایانش بهشت یا جهنم است با این حواس ظاهری درک نمی شود هرچند اصل معاد به دلیل عقل ثابت است به تفصیلی که ذکر می شود لکن محال است کسی به تنهایی سردر بیاورد که بعد از مرگ چه خبر است غیر از وحی راه دیگری ندارد زیرا هر کس در هر عالم و مقامی است ادارکش از حدود آن عالم تجاوز نخواهد کرد مثلاً طفلی که در عالم است محال است چگونگی بزرگی عالم بیرون رحم را بفهمد و محال است بی پایانی فضا و موجودات آنرا در یابد همچنین کسی که در عالم ملک و اسیر ماده و طبیعت است چگونه می شود ملکوت را بفهمد که باطن عالم ملک است و جایگاهش پس از خلاصی از این عالم می باشد و خلاصه خصوصیات عوالم پس از مرگ نسبت به کسی که در عالم دنیا است غیب است و برای شناختن آن جز تصدیق آنچه را که حضرت آفریدگار خبر داده راهی نیست.

خصوصیات معاد ربطی به عقل ندارد

بنابراین اگر کسی بگوید از عقل ما دور است  که پس از مرگ فلان طور شود اصلا حرفش مورد قبول نیست چون خصوصیات آن ربطی به عقل ندارد و جمیع عقلاً پشت به پشت  هم بزنند از جزئیات جریانات عالم دیگر خبری نخواهد داشت چیزی که هست آنچه را که محمد (ص) و ‌آل او فرموده اند ما هم تصدیق می نماییم زیرا آن بزرگواران معصوم و محل نزول وحی حضرت آفریدگارند.

آیا مرده حرف می زند؟

با این بیان شبهاتی که بعضی از بیخردان می کنند معلوم شد که همه بی اساس است مانند اینکه می گویند کسی که مرد بدنش در حکم جماد است نظیر چوب خشک، دیگر سئوال وجوابش در قبرش چیست و ما اگر دهان مرده را از چیزی پر کنیم و روز دیگر قبرش را بشکافیم و جسدش را ملاحظه کنیم خواهیم دید که چیزی از دهانش خارج نشده است (جواب این شبهه به زودی روشن می شود)

نطق اختصاص به زبان ندارد

این اشکالات در  اثر بیخردی از آخرت و دستگاه آفرینش و نداشتن ایمان به غیب است این استعجابها شاهد کمی اطلاع و فهم است خیال می کند نطق مال زبان است ارواح نطقی ندارند جنبش برای پای حیوانی است ارواح جنبش ندارند، در حالی که خودش هر شب هنگام خواب گفتگوها دارد بدون اینکه زبان و لبش جنبش داشته باشد و کسیکه نزدیکش بیدار باشد صدایش را نمی شنود و همچنین سیرها دارد بدون اینکه بدنش بستر جنبش داشته باشد.

حکمت رؤیا، تصدیق انبیاء است

حضرت موسی بن جعفر(ع) می فرماید بشر در ابتدای خلقت، رؤیا (خواب دیدن) نداشت و بعد خدا باو داد سببش آن بود که خداوند پیغمبری را برای دعوت و هدایت مردم زمانش فرستاد و او مردم را به اطاعت و بندگی پرودگار عالم امر کرد گفتند اگر ما خدای را بپرستیم در برابرش چه داریم در حالیکه دارایی تو از ما بیشتر نیست آن پیغمبر فرمود اگر اطاعت خدا کنید جزای شما بهشت است و اگر معصیت کردید و حرف مرا نشنیدید جای شما بهشت است و اگر معصیت کردید و حرف مرا نشنیدید جای شما دوزخ است گفتند بهشت و دوزخ چیست؟

پس برای ایشان هر دو را توصیف کرد و شرح داد پرسیدند کی به آن می رسیم فرمود هنگامی که مردید گفتند ما می بینیم که مرده های ما پوسیده و ریسیده و خاک می شوند و برای آنها چیزی از آنچه وصف کردی نیست و آن پیغمبر را تکذیب کردند.

خداوند احلام (خواب دیدن) را برای آنها قرار داد در خواب دیدند که می  خورند می آشامند و حرکت می کنند می گویند می شنوند و غیره چون بیدار شدند اثری از آنچه دیده بودند ندیدند پس نزد آن پیغمبر آمدند و خوابهای خود را بیان کردند آن پیغمبر فرمود خداوند خواست حجت را بر شما تمام کند روح شما چنین است هنگامی که مردید هر چند بدنهای شما در خاک   پوسیده شود ارواح شما در عذاب است تا قیامت (یا در روح و ریحان و ناز و نعمت)

نپذیرفتن از کم ظرفیتی است

لازمه عقل کثرت محتملات است (انما یعرف عقل الرجل محتملانه) یعنی هر مطلبی که می شنوند و محال عقلی نباشد احتمال بدهد شاید صحیح باشد و اگر خبر دهخنده اش معصوم باشد بگوید حتماً صحیح است. وقتی که کم عقل و جاهل است می گوید این حرفها چیست؟ نپذیرفتن دلیل بر کوچکی و کم ظرفیتی است که نمی تواند فوق طبیعت را دریابد مثل حیوان دوپایی است که اندازه ادراکش همین است خوردن و خوابیدن و با جنس مخالف جمع شدن است البته با خر و گاو هم اگر بگویند وقت مردن ملک می آید یا در قرستان سئوال و جواب می شود نمی تواند قبول کند چون حد ادراکش از شکم و فرجش نمی گذرد. چنانکه قبول عالیه مال بزرگی و وسعت روح است.

شرح مسأله معاد به طور تفصیل اقتضاء ندارد آنچه که می شود از منزل اول تا آخر که در اخبار اهل بیت (ع) ذکر شده گفته می شود.

منزل اول- مرگ

حقیقت مرگ بریده شدن علاقه روح از بدن است برای علاقه روح ببدن تشبیحات زیادی شده است بعضی گفته اند مثل کشتی بان و کشتی که مرگ، کشتی را از تحت اختیار کشتیبان بیرون می برد می گویی پای من، دست من، چشم من، من غیر از دست و پا و چشم و گوش است وقتی که می گویی رفتم درست است که تو رفتی لاکن بپایت رفتی و تو غیر از پا هستی، می گویی، دیدم؛ شنیدم، گفتم همه برگشتش به شخص واحد است این شخص، روح شریف تو است که از این مظاهر ظهور پیدا می کند روح می بیند، می شنود اما از این سوراخ چشم و گوش پس بیننده وح است این چشم آلت دیدن اوست روح چراغی است که در ظلمتکده تن روشن گردیده است از مجرای چشم و گوش و سایر حواس روشنایی می دهد.

مرگ یعنی جا به جا کردن چراغ- مثلاً فرض کنید که کلبه ای که چنیدن سوراخ داشته باشد چراغ گازی قرار دهید از این مجراها روشنی می دهد چراغ را که بیرون بردند تاریک می شود مرگ یعنی بیرون بردن این چراغ از بدن.

روح نسبت به بدن داخل و خارج ندارد

لکن باید دانست که علاقه روح به بدن نه از جهت حلول است یعنی روح داخل بدن باشد نه این طور نیست چون روح مجرد است و جسم نیست داخل و خارج ندارد فقط علاقه دارد توجه تامی به بدن دارد مرگ یعنی قطع علاقه از بدن.

واجب است که اعتقاد داشته باشیم که مرگ به اذن خداست همان کسی که روح را به بدن علاقه داد در شکم مادر تا روز آخر همان کس هم قطع علاقه می کند محیی اوست و ممیت اوست آنقدر در قرآن ذکر شده که خدا زنده می کند و خدا می میراند بعضی از عوام از عزرائیل بدشان می آید و او را دشمن می دارند دیگر نمی دانند که او پیش خود کار نمی کند او از طرف پرودگار عالم مأموریت دارد.

کیفیت قبض روح

در کیفیت قبض روح در ضمن احادیث معراج است که حاصلش این است که لوحی جلو حضرت عزرائیل است که نام همه در آن ثبت شده هر کس اجلش برسد اسمش پاک می شود و فوراً عزرائیل قبض روحش می کند در آن واحد ممکن است هزارها نفر نامشان پاک شود و عزرائیل هم قبض روحشان نماید تعجبی ندارد مثل بادی که هزار چراغ را یک مرتبه خاموش کند همه به خدا بر می گردد عزراعیل قبض روح می کند اما در حقیقت خدا میرانده چون از طرف اوست جل وعلی.

[۱] – ولاتفولو لمن یتقل فی سبیل الله اموات سوره بقره ۲ آیه ۱۵۴

[۲] – ولاتحسن الذین، قتلوا فی سبیل  الله امواتأ بل احیاء عند ربهم یرزقون، سوره آل عمران ۳ آیه ۱۶۹

[۱] – مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لایبغیان

120,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق عالم برزخ
  • مقاله عالم برزخ
  • مقاله معاد
  • تحقیق بهشت و جهنم از دیدگاه قرآن
  • مقاله معاد شناسی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.