عنوان :
تعداد صفحات : ۲۰
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
معرفت شناسی که در گذشته قسمتی از فلسفه بود و در حال حاضر به علمی مستقل تبدیل شده است، پیرامون معرفت و ارزشیابی و ملاک صدق معرفت بشری سخن می گوید.
موضوع معرفت شناسی عبارت است از «علم و شناخت» البته مقصود مطلق علم و آگاهی است به این معنا که معرفت شناسی از شناخت های بشری که شامل تصور، تصدیق، علم حضوری، علم حصولی و مانند آن می شود بحث می کند.
درباره اینکه منظور از علم و معرفت چیست بین معرفت شناسان اسلامی و غربی اختلاف نظر وجود دارد، مراد از آن نزد حکماء اسلامی « مطلق علم و آگاهی» است که البته دارای مراتبی است و بالاترین درجه آن «یقین» می باشد ولی مقصود معرفت شناسان معاصر غربی از معرفت، علم و آگاهی است که آن را به «باور صادق موجه» تفسیر می کنند. طبق نظر نخست، معرفت اعم از مفاهیم (تصورات) و گزاره ها (تصدیقات و قضایا) است ولی طبق نظر دوم معرفت فقط شامل گزاره ها می شود.
در این مقاله به تعریف معرفت شناسی، «معرفت شناسی» از دیدگاه معرفت شناسان اسلامی، «معرفت شناسی» از دیدگاه معرفت شناسان غربی، تاریخچه و سیر معرفت شناسی، اهمیت و ضرورت معرفت شناسی، چیستی معرفت، انواع معرفت، روش معرفت شناسی و رابطه معرفت شناسی با علوم همگن وفلسفه و منطق توضیح می دهد.
واژه های کلیدی: معرفت شناسی، معرفت شناسان اسلامی، معرفت شناسان غربی، علوم همگن ، فلسفه ، منطق
چکیده ۴
تعریف معرفت شناسی ۵
الف) «معرفت شناسی» از دیدگاه معرفت شناسان اسلامی ۵
ب) «معرفت شناسی» از دیدگاه معرفت شناسان غربی ۵
معنای اصطلاحی معرفت شناسی ۶
تاریخچه و سیر معرفت شناسی ۷
سیرمعرفت شناسی در غرب ۸
سیر معرفت شناسی در اسلام ۹
اهمیت و ضرورت معرفت شناسی ۱۰
موضوع معرفت شناسی ۱۲
چیستی معرفت ۱۲
معرفت درجه اول ۱۴
معرفت درجه دوم ۱۴
انواع معرفت شناسی ۱۵
معرفت شناسی پیشینی و پسینی ۱۵
روش معرفت شناسی ۱۶
رابطه معرفت شناسی با علوم همگن ۱۷
رابطه معرفت شناسی با منطق ۱۷
رابطه معرفت شناسی با فلسفه ۱۸
منابع ۱۹
۱- معلمی، حسن، معرفت شناسی، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۳ش.
۲- فصلنامه نامه مفید، شماره ۹، محمد صفر جبرئیلی، سال ۱۳۷۶
۳- مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه، نشر بین الملل، چاپ هفتم، تهران، ۱۳۸۶ش.
۴- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دارالعلم، چاپ اول، دمشق بیروت، ۱۴۱۲ق.
۵- علی تبار، رمضان، امکان شناخت و فهم یقینی از دین، رواق اندیشه، شماره۳۸٫ سال ۱۳۸۳ش.
۶- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار( نرم افزار مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی(نور)).
۷- مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، بی چا، تهران، ۱۳۶۰ ش.
۸- کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، مترجم مجتبوى، سید جلالالدین، انتشارات علمى و فرهنگى و انتشارات سروش، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۰ش.
۹- هالینگ دیل، مبانى و تاریخ فلسفه غرب، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، کیهان، تهران، ۱۳۷۵ش.
«علم» به عنوان یک حقیقت وجودی، از دو حیث مورد بررسی واقع میشود؛ نخست جنبه وجودی و هستیشناختی آن، که مربوط به خود علم بوده و به بحث از سنخیت علم و… می پردازد و هیچ ارتباطی با واقع ندارد و دوم جنبه حکایتگری علم و معرفت است که در این حالت ارتباط علم با واقع (واقع نمایی آن) و امکان رسیدن به واقعیت و مطابقت با آن و… مورد نظر است. بخش نخست بر عهده «هستی شناسی معرفت» و بخش بعدی بر عهده «معرفت شناسی» میباشد.
«معرفت» در حوزه معرفت شناسی اسلامی هر دو حیث مذکور را شامل می شود، یکی حیثیت «هستی شناختی» مثلا اینکه آیا علم از سنخ وجود است یا ماهیت؟ جوهر است یا عرض؟ کیف نفسانی است؟ و … دیگری حیثیت «حکایتگری» که در آن از امکان معرفت و ارکان آن و ارزش معرفت و مطابقت آن با واقع و … بحث به میان می آید. بنابراین مراد از معرفت شناسی علمی است که به بررسی رسیدن به مطلق علم و واقعیت و مطابقت آن و …. میپردازد.
«معرفت» در غرب فقط از حیث حکایتگری اش بحث شده و جهت وجود شناختی آن مفروض گرفته شده است یعنی اینکه مثلا بر فرض وجود معرفت و امکان رسیدن به آن، با چه شرائطی می توان به آن دست یافت؟ بعبارت دیگر با چه شرائط و دلائلی می توان معرفت را توجیه کرد؟ (توجیه معرفت) بنا براین، تعریف هائی که از سوی معرفت شناسان غربی ارائه شده است ناظر به همین حیث حکایتگری است.
«معرفت شناسی» به معنای شناخت معرفت است؛ یعنی این که ما چگونه می توانیم شناخت پیدا کنیم. تعاریف مختلفی برای آن ارائه شده است. این اصطلاح، در زبان انگلیسی دو ریشه دارد؛ نخست «Epistemology» و دوم «Theory of knowledge».
واژه«Epistemology» از دو ریشه یونانی«Episteme » به معنای«علم و معرفت» (knowledge) و دیگری«Logos» به معنای « نظریه» (Theory) گرفته شده است که در مجموع به معنای « نظریه شناخت» به کار میرود.
واژه دیگر« Theory of knowledge» که معادل عربی آن «نظریه المعرفه» است با وجود آن که از عمر آن بیش از یک قرن نمیگذرد ولی بیش از واژه نخست استعمال دارد.
معرفت شناسی درباره شناخت های انسان و ارزش یابی انواع و تعیین ملاک صحت و خطای آنها بحث می کند.
برخی دیگر نیز در تعریف معرفت شناسی گفتند: شاخه ای از فلسفه است که به ارزشیابی معرفت بشری، حدود، مبانی و ابزار، مبادی دور و نزدیک آن و میزان اعتماد به آن و… می پردازد و در یک سخن میزان توانایی عقل و دستگاه ادراکی بشر در رسیدن به واقع را بررسی می کند. دکتر لگن هاوزن دربارۀ معرفت شناسی می گوید: در تعریف معرفت شناسی (Epistemology) می توانیم بگوییم که بخشی از فلسفه است که در آن به علم، باور، شناخت و شرایط آنها می پردازند و معرفت شناسی نظریه ای راجع به این مفاهیم است. در کتاب نگرش های نوین در فلسفه، تعریف معرفت شناسی این گونه آمده: معرفت شناسی شاخه ای از فلسفه است که به بررسی حقیقت، منابع و اعتبار معرفت می پردازد. برخی دیگر از صاحب نظران می گویند: تعریف دقیق معرفتشناسی عبارت است از دانشی که از احکام و عوارض معرفت، از آن جهت که وجودی حکایت گر است بحث میکند و ابزار و منابع و گستره و ارزش آن را بررسی میکند.
تعاریف زیر ناظر به حیث حکایت گری است:
الف) علم شناخت ابزار تفکر
ب) شاخهای از فلسفه که به ماهیت و حدود و پیش فرضها و مبانی معرفت میپردازند.
ج)معرفت شناسی به سراغ ماهیت معرفت و توجیه باور میرود
د) علم « توجیه باورها».
در بین تعاریف فوق، تعریف آخر بیشتر از سایر تعاریف، مورد توجه معرفت شناسان غربی واقع شده است.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .