عنوان :
تعداد صفحات : ۱۱
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
در این مقاله به نقد ادبی، دشواریهای نقد ادبی، ابزار و ملاک نقد آن می پردازد.
نقد و شعر ادبیات فارسی راهی پس دراز در پیش دارد که تاکنون جز اندکی از آن پیموده نشده است. در این نوشته با تمام کوششهایی که درباره آن شده است، هنوز مراحل نخستین رشد خود را میپیماید. اگرچه کتابهای معانی و بیان و عروض و قافیه که از دیرباز تاکنون نوشته شدهاند، نوعی نقد شعرند و هرچه تذکرهها و کتابهای تاریخی و بعضی از آثار دیگر نیز جسته و گریخته به تحلیل شعر شاعران پرداختهاند، با این همه در این زمینه اولاً کارهای انجام نشده بیش از کارهای انجام شده است. ثانیاً کارهای انجام شده نیز همیشه درست و دقیق و علمی نیست و در بسیاری از موارد با نقض و نارسایی توام است.
نقد ادبی یا سخنسنجی توصیف و ارزیابی و تعیین درجه خوبی و بدی آنهاست. بوسیله نقد ادبی است که مردم درمییابند کدام اثر ادبی عالی و درخشان و کدام متوسط و ضعیف است. نقد و نقادی در عرصهی ادبیات و علوم دیگر باعث شکوفایی و ارزشمندی نوشته میشود. انتقاد باید سازند باشد، نه از روی غرضورزی و حسادت که ذهن خواننده را گمراه کند و سبب بدبینی او نسبت به نویسنده شود. البته انتقاد این آگاهی را به نویسنده میدهد که در ادامهی کار از دقت و مطالعه بیشتری برخوردار شود. نویسنده نباید تنها به دنبال تقلید از مطالب دیگران باشد، بلکه به دنبال نوآوری و ابداع مطالب جدید باشد تا ذهن خواننده را با مطالب تقلیدی و تکراری خسته نکند و باعث انتقاد خود نشود، بلکه اگر انتقادی باشد، سازنده و باعث تکامل و پیشرفت او و دیگر نویسندگان و حتی سازنده برای آگاهی خوانندگان شود.
واژه های کلیدی: نقد ادبی، نقد ذوقی ، نقد فنی، نقد موضوع شعر و ادبیات
پیشگفتار ۱
نقد ادبی ۲
آثار ادبی چیست؟ ۲
دشواریهای نقد ادبی ۴
ابزار و ملاک نقد ۶
نقد ذوقی و نقد فنی ۶
نقد موضوع و ماده شعر و ادبیات و انواع ادبی ۷
نتیجه ۸
منابع و ماخذ: ۹
ادبیات و نقد ادبی، دکتر خسرو فرشیدورد.
نقد ادبی، جلد اول. دکتر عبدالحسن زرینکوب.
ادبیات هر قومی یکی از ارکان عمدهی فرهنگ آن قوم است. ادبیات نیز بدون نقد و ارزیابی پیشرفت لازم را نمیکند و چنانکه باید راه تکامل را نمیپیماید و چه بسا دچار سکون و رکود و توقف میشود، زیرا وقتی سخنوران و شاعران و نویسندگان ملتی از راه و رسم ابداع و ابتکار بازماندند و از نقد و سنجش بیخبر باشند، یا در سراشیب افراط میافتند یا در پرتگاه تفریط و یا به تقلید آثار دیگران میپردازند و یا به نوآوریهای پوچ و بیارزش دست میزنند. ملکی که ادب و هنر و پویایی داشتهاند از نقدی پویا و بارور برخودار بودهاند و چه بسا نوآوریهای هنری و ادبی که حاصل موشکافیها و راهنماییهای هنرشناسان و سخنسنجان بوده است. بنابراین نقد و نقادی در عرصهی ادبیات و نوشتههای مختلف تاثیر بسزایی بر نویسنده و شاعر دارد تا سبب اعتلاء و ترقی نویسنده در کارش گردد و سبب پیشرفت جامعه شود.
نقد ادبی که از آن میتوان به سخن و سخنشناسی تعبیر کرد، عبارت است از شناخت ارزش و بهای آثار ادبی و شرح و تفسیر آن به نحوی که معلوم میشود نیک و بد آن آثار چیست و منشاء آنها کدام است.
در زمان ما، غایت و فایده نقد ادبی به این نکته هم نظری دارد که قواعد و اصول یا علل و اسبابی را نیز که سبب شده است، اثری درجه قبول یابد و یا داغ رد بر پیشانی آن نهاده شود، تا حدی که ممکن و میسر باشد، تحقیق بنماید. بنابراین واجب است که نقد ادبی، تا جایی که ممکن است، از امور جزئی به احکام کلی نیز توجه کند.
از اینجاست که برای نقد ادبی، مفهومی وسیعتر و تعریفی جامعتر قائل شدهاند و آن را شناخت آثار ادبی از روی بصیرت گفتهاند[۱].
حقیقت این است که آن مفهوم و معنایی که به سبب فقدان لفظ مناسب دیگر، از آن به لفظ «ادب» تعبیر میکنند، عبارت است از مجموعه آثار مکتوبی که بلندترین و بهترین افکار و خیالها را در عالیترین و بهترین صورتها تعبیر کرده باشد و البته به اقتضای احوال و طبایع اقوام و افراد و هم به سبب مقتضیات و مناسبات سیاسی و اجتماعی، فنون و انواع مختلفی از این گونه آثار بوجود آمده است[۲].
اما نقد و نقادی که عبارت است از سنجش و ارزیابی و حکم و داوری درباره امور، البته اختصاص به ادبیات ندارد. در سایر امور نیز بسا که مورد حاجت و ضرورت واقع میشود، چنانچه در فلسفه و تاریخ و انساب و لغت نیز نقد و نقادی است. فیلسوف در باب ارزش و اعتبار معرفت نقادی میکند[۳].
در هرحال، نقد و نقادی که عبارت است از شناخت نیک و بد و تمیز بین سره و ناسره، در همه فنون هنر و در بسیاری از شاخه علوم و معارف بشری است و اختصاص به آثار ادبی ندارد. بنابراین نقد آثار ادبی، این مزیت را بر نقد سایر فنون هنر دارد که به یک تعبیر، از همه آنها مفیدتر و روشنتر است[۴].
به هرحال، نقاد آثار ادبی کارش عبارت از این است که بین نویسنده اثر ادبی با خواننده عادی واسطه بشود و لطائف و دقایقی را که در آثار ادبی است و عامه مردم را اگر کسی توجه ندهد، بسا که از آن غافل و بینصیب بماند، معلوم کند و آنها را بدان لطائف و بدایع متوجه نماید و اگر هم معایب و نقایصی در آن آثار است که عامه مردم اکثر ملتفت آنها نیستند و به همین جهت راجع به آن آثار بیهوده در خوشبینی مبالغه میکنند، آن معایب و نقایص را نیز آشکار بنماید و از پرده بیرون اندازد تا قیمت حقیقی و بهای واقعی هر یک از آثار ادبی معلوم و معین باشد[۵].
باری، چون نقادی به یک تعبیر لازمهاش قضاوت درباره آثار ادبی است و قضاوت درباره آثار ادبی هم بستگی دارد، به معرفت و شناخت درست و واقعی آن آثار، ناچار باید اصول و موازینی هم در کار باشد تا این داوری و قضاوت امکان بیابد، اما این موازین و اصول را به آسانی نمیتوان بدست آورد و بر آنچه به دست میتوان آورد، نیز اعتماد قطعی و کلی نمیتوان کرد. سبب این امر نیز این است که هیچ منتقدی از حب و بغض و میل و هوی به کلی خالی و برکنار نیست. از این رو، بسا که گزافهگویی و تعصب به خرج دهد و نیک و بد را به میزان دیگر بسنجد، چنانکه اگر خود شاعر و ادیب سخن آفرین است، طریقه و شیوه خود را بر شیوهها و طریقههای دیگر ترجیح بدهد و اگر خود ادیب و شاعر سخنآفرین نیست، بسا که آن شور و شوق و جذبه و الهام را که در سخن شاعر و نویسنده است، ادراک نکند و ارج و بهای واقعی نبوغ و قریحه خلاق معانی را ناچیز و اندک بشمارد[۶].
اما کسانی که انتقاد را بدینگونه خوارمایه پنداشتهاند، از اهمیت آن غافل بودهاند. در واقع نقد ادبی جز بحث و تحقیق درباره اوصاف و ارزش آثار منظوم و منثور چیزی نیست و از این قرار میتوان آن را «شناساندن لطائف آثار ذوقی» شمرد[۷].
در این صورت، نقد ادبی، برخلاف آنچه در وادی امر به ذهن بعضی متبادر میشود با آنکه در بعضی موارد با عیبجویی همراه میباشد، در حقیقت از آن جداست. آنچه در عالم ادبیات میتواند در معرض انتقاد قرار گیرد، اثری است که واجد مرحلهای از کمال باشد. میتوان گفت کتابی یا شعری فرود انتقاد است، یعنی بحثو فحص درباره آن مایه اتلاف عمر و وقت است، اما هرگز هیچ اثری هرقدر عالی و ارزنده باشد، برتر از انتقاد قرار نمیگیرد و آنرا نمیتوان از دسترس نقادی برتر شمرد، زیرا اثر ادبی و هنری هرقدر بیشتر با کمال و جهان مقرون باشد، بیشتر درخور عنایت و علاقه است و هرچه کمتر از لطف و جمال بهره داشته باشد، کمتر مورد توجه و نظر واقع میشود[۸].
باری هدف منتقد آن نیست که چیز تازهای بوجود بیاورد، بلکه میخواهد چیزی را که وجود دارد، تجلیل و توصیف کند. عناصر و اجزاء آن را بشناسد و معلوم نماید که ارتباط بین عناصر و اجزاء مزبور با امور و عوامل دیگر از قبیل دین و محیط و ذوق و غیره چگونه و از چه قرار است. در هرحال، برای آنکه بتوان در باب اثر هنری به درستی قضاوت کرد، لازم نیست که بتوان مانند هنرمند یا بهتر از او اثری ایجاد نمود. بیآنکه انسان شاعری بزرگ باشد، میتواند منتقدی بصیر باشد[۹].
[۱] . نقد ادبی، دکتر عبدالحسن زرینکوب، جلد اول. ص ۵
[۲] . همان، ص ۶
[۳] همان. ص ۹
[۴] . نقد ادبی، دکتر عبدالحسن زرینکوب، جلد اول ، ص۱۰
[۵] . همان، ص۱۱
[۶] . همان. ص ۱۴
[۷] . نقد ادبی، دکتر عبدالحسن زرینکوب، جلد اول ، ص۱۴
[۸] . همان. ص ۱۶
[۹] . همان، ص۲۰
[۱۰] . نقد ادبی، دکتر عبدالحسن زرینکوب، جلد اول ، ص۲۵
[۱۱] . همان. ص ۲۸
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .