مقاله هنر قلم زنی و چگونگی انجام آن

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

مقاله هنر قلم زنی و چگونگی انجام آن

تعداد صفحات :۳۶

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

 

چکیده

در هنر قلمزنی به ابزار هایی نیاز است از جمله: ۱- لوح مسی: برای انجام کار قلمزنی نیاز به صفحه‌ی فلزی است که جنس این فلز می‌تواند از طلا، نقره، فولاد، برنج، مس و … باشد. که از میان این فلزات مس کاربرد بیشترو آسان‌تری دارد که به سبب خواص فیزیکی این فلز می‌باشد.

۲- قیر: برای شروع کار قلمزنی باید پشت صفحه‌ی فلزی از قیر انباشته شود و این عمل به دو دلیل صورت می‌گیرد:

جلوگیری از آسیب دیدن نوک قلم‌ها.

بالا رفتن کیفیت کار.

انواع قلم: قلم‌ها در قلمزنی بسیار متنوع می‌باشند؛ و از فلزی سخت مثل فولاد ساخته می‌شوند که عموماً به شکل مفتول در اندازه‌ها و قطرهای گوناگون است. (تصویر شماره‌ی ۲) کاربردی‌ترین قلم‌ها در قلمزنی شامل قلم‌های بدون آج و آج‌دار می‌باشند. قلم‌های بدون آج، قلم‌های ساده و قلم‌های آج‌دار، قلم‌های با اشکال گوناگون در روی نوک آنها می‌باشند.

واژه های کلیدی: قلمزنی، لوح مسی، قیر، برجسته‌کاری، نیم‌بر کردن، رنده کاری، روسازی، پتینه‌ی کار

فهرست مطالب

فصل اول (تاریخچه)
تاریخچه   ۲
فصل دوم (ابزار و مواد قلمزنی)
لوح مسی   ۱۳
خواص فیزیکی مس   ۱۳
خواص مکانیکی مس   ۱۳
قیر   ۱۴
میزچوبی یا تنه‌ی درخت   ۱۵
چکش   ۱۵
انواع قلم   ۱۶
رنده   ۱۹
مشعل   ۱۹
تیزاب   ۱۹
بورس سیمی   ۱۹
خاک اره   ۱۹
فصل سوم (شرح طرح کار)
شرح طرح کار   ۲۱
فصل چهارم (شرح انجام کار)
قیرگذاری   ۲۴
پیاده کردن طرح روی کار   ۲۵
نیم بر کردن   ۲۵
برجسته کاری   ۲۵
رنده کاری   ۲۶
روسازی   ۲۶
جدا کردن فلز از قیر   ۲۷
پرداخت   ۲۹
خشک کردن کار   ۲۹
پتینه‌ی کار   ۳۰
فهرست منابع و ماخذ   ۳۱

فهرست منابع و مآخذ:

پاکباز، رویین. دایره‌المعارف هنر (نقاشی، پیکره‌سازی و هنر گرافیک) تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۹٫

ستاری، محمد، مجموعه هنرهای سنتی ایران (قلمزنی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۷٫

لینتون، نوبرت، هنر مدرن، ترجمه‌ی علی رامین، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲٫

رمضانی، ولی‌الله، آموزش قلم‌زنی، تهران، انتشارات آذربرزین، ۱۳۸۰٫

یاوری، حسین، فلزکاری، تهران، انتشار سازمان صنایع دستی، ۱۳۶۵٫

تاریخچه:

درباره اینکه هنر مدرن دقیقاً از چه زمانی آغاز می‌شود و کدام اثر هنری، سبک هنری، جنبش هنری یا حتی گفتمان هنری را می‌توانیم در توالی زمانی تاریخ هنر، نقطه شروع هنر مدرن بدانیم، اختلاف‌نظرهایی میان مورخان و پژوهشگران هنر وجود دارد. برخی هنر مدرن را حدوداً هنر قرن بیستم می‌دانند و سال ۱۹۰۵، یعنی زمان گشایش نمایشگاه فووها در سالن پاییز در پاریس را نقطه عزیمت خود قرار می‌دهند. برخی دیگر، از جمله کریستوفر ویتکومب، پژوهشگر آمریکایی هنر، معتقدند که هنر مدرن در دهه ۱۸۶۰ با نمایش تابلوی ناهار در سبزه‌زار اثر ادوارد مانه در سالن مردودهای پاریس آغاز می‌شود و حدوداً تا دهه ۱۹۷۰ ادامه می‌یابد.

اصطلاح هنر مدرن در پیشینه تاریخ‌نگاری هنر در قرون گذشته نیز به کرات به کار رفته است و کاربردش در قرن بیستم به هیچ‌وجه تازگی ندارد. چنینو چنینی (حدود ۱۳۷۰-۱۴۴۰) نقاش فلورانسی در اثری با عنوان کتاب هنر که در ۱۴۳۷ تألیف کرده است توضیح می‌دهد که جوتو چگونه نقاشی را «مدرن» ساخته است. جورجو وازاری (۱۵۱۱-۱۵۷۴) نقاش، معمار و تاریخ‌نگار ایتالیایی هنر در ۱۵۵۰ کتابی را با عنوان زندگی هنرمندان تألیف کرد که تا به امروز به عنوان یکی از معتبرترین منابع اطلاعاتی درباره هنر و هنرمندان دوره رنسانس، مورد رجوع قرار گرفته است. وازاری نیز در این کتاب هنر عصر خویش را هنر «مدرن» می‌خواند. او در این کتاب مهم، که در واقع الگو و سرمشق بسیاری از مورخان هنر و خاطره‌نویسان دوره‌های بعد قرار گرفته است، بر این اندیشه تکیه می‌کند که هنر دارای ماهیت تکامل یابنده است و هنرمندان نسل‌های متوالی از دستاوردهای پیشنیان خود بهره‌ می‌گیرند و سیر تکاملی هنر را دنبال می‌کنند. همچنین بد نیست که بدانیم معیار هنر راستین در نگاه وازاری، تقلید مخلصانه و شورمندانه طبیعت است که باید با مهارت دستان هنرمند و قالب آرمانی (یا فرم ایده‌آل)ی که پیشاپیش در ذهن او شکل گرفته است به تحقق درآید.

آنچه را که وازاری معیار هنر راستین می‌داند بازتابنده دیدگاه مسلط در فضای هنری رنسانس است. این معیار در دوره‌های بعد نیز همچنان اعتبار خود را حفظ می‌کند و در قرن هجدهم، اساس نظریه‌پردازی‌های نوین فلسفی درباره چیستی هنر و به تبع آن، تعریف هنر واقع می‌شود. شارل ‌باتو، روحانی و متفکر فرانسوی، در ۱۷۴۶ مقاله مهم و دوران‌سازی را با عنوان هنرهای زیبا تحویل شده به اصلی واحد به رشته تحریر درمی‌آورد و «نظام مدرن هنرها» را براساس همان اصل واحد تدوین می‌کند. این اصل واحد یا مشترک هنرهای زیبا چیزی جز «تقلید از طبیعت زیبا» نیست. نظریه تقلید طبیعت یا بازنمایی واقعیت قابل شناخت تا ‎آغاز نیمه دوم قرن نوزدهم نافذیت خود را حفظ می‌کند و تا آن زمان همچون گفتمانی مسلط بر همه جنبش‌های هنر بصری سایه‌افکن است.

تحولات بزرگی که در نیمه دوم قرن نوزدهم در سه حوزه فناوری (از جمله اختراع و تکامل صنعت و هنر عکاسی از ۱۸۳۹ به بعد و تکامل سیستم‌های ارتباطی) علم و فلسفه، و نیز اقتصاد و سیاست صورت می‌گیرند عمیقاً جهان‌بینی هنرمندان را تحت تأثیر قرار می‌دهند. این تحولات هم وضعیت مادی هنرمندان را دگرگون می‌سازند و هم بر ارزش‌ها و آرمان‌های معنوی آنها تأثیر می‌گذارند. نظام جدید ترویج، عرضه و فروش آثار هنری، آزادی نویافته‌ای را برای هنرمندان به ارمغان می‌آورد. هنرمندان اکنون بعد از قرن‌ها وابستگی به حامیان از جمله پادشاهان،‌ شهریاران، پاپ‌ها و اسقفان‌ و اشراف هنردوست و هنرپرور، خود را آزاد احساس می‌کنند وبر پای خود می‌ایستند. ولی آزادی همیشه با مسئولیت ملازمه دارد. هنرمند در این روزگار دیگر آن هنرمندی نیست که در قصرهای مدیچی، فیلیپ، چارلز و لویی به سر برد و یا به ولی‌نعمتان خود در کلیسا و نهادهای حکومتی تکیه کند و به زعم جورجو وازاری، با بهره‌گیری از دستاوردهای اسلاف خود، سیر تکاملی هنر را پی بگیرد و با مهارت هر چه بیشتر «طبیعت زیبا» را تقلید کند. هنرمند اکنون باید با آگاهی‌ها و آزادی‌های نویافته خویش، زیست بوم خود را از نو بنگرد، باطن خویش را بکاود و کاشف افق‌های نوینی در عرصه برونی حیات باشد. در چنین فضایی، هنرمند نه تنها به جست و جو و ابتکار مضامین بدیع و یافتن نکته‌های نغز در لایه‌های مغفول زندگی فردی و اجتماعی می‌پردازد بلکه عمیقاً خود را نیازمند جستن و پروراندن زبان و بیان و قالبی نو احساس می‌کند.

بنابراین هنرمند، به ویژه هنرمند تجسمی، می‌بایست خود را از قید سنت‌های ریشه‌دار و آیین‌های قوام گرفته هنر کلاسیک و آکادمیک رها می‌ساخت و معیارها و هنجارهای آن را به چالش می‌گرفت. چه گفتن و چگونه گفتن، هر دو می‌بایست نو می‌شدند. این چرخش گفتمانی، هر چند حاصل تحولات کلان نیمه دوم قرن نوزدهم در حوزه‌های فلسفه و علم و فناوری، اقتصاد و سیاست، و روابط اجتماعی بود، شخصیت‌هایی به طور اخص در میان خود هنرمندان و خارج از جامعه هنری در زمینه‌سازی و شکل‌گیری آن، نقشی برجسته داشته‌اند. نیچه، کروچه، برگسون، داستایوسکی، اسکار وایلد، والتر پیتر، گویا، کوربه، ترنر، رودن و بالاخره فروید از جمله این بزرگانند. البته ناگفته نگذارم که کلمنت گرینبرگ، منتقد نامدار آمریکایی، ریشه هنر مدرن را در فلسفه کانت و به طور اخص در نقد سوم او می‌جوید و آن را شالوده اصلی آموزه‌هایی چون اصالت زیباشناسی، هنر برای هنر و خودمختاری هنر و جز اینها می‌داند.

اینکه دهه ۱۸۶۰ یا نخستین دهه قرن بیستم را زمان شروع تاریخ هنر مدرن بدانیم، یا به طور مشخص‌تر، امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم را هنر مدرن به شمار آوریم یا آنها را زمینه‌ساز هنر مدرن محسوب کنیم، در ادامه این بحث مقدماتی ما تأثیر چندانی نخواهد داشت. در موارد بسیاری تعیین مقاطع تاریخی شروع و پایان جنبش‌های هنری بیشتر براساس ملاحظات کاربردی و یا آموزشی صورت می‌گیرد تا معیارهای زیباشناختی. مثلاً وزارت فرهنگ فرانسه در تقسیم وظایف موزه‌های عمده پاریس مقرر کرده است که آثار هنر نقاشی و مجسمه‌سازی تا پایان دوره کلاسیک (به مفهوم گسترده آن) یعنی پایان نیمه اول قرن نوزدهم در موزه لوور، آثار امپرسیونیست و پست‌امپرسیونیست مربوط به نیمه دوم قرن نوزدهم در موزه دورسه، و هنر مدرن یعنی آثار پدید آمده از ۱۹۰۵ تا زمان حاضر در موزه مرکز ژرژپمپیدو و موزه شهر پاریس نگهداری شوند. نوربرت لینتون، نیز حدوداً همین ترتیب را دنبال کرده است،‌ یعنی ضمن اشاره به نام نقاشانی همچنین داوید، کانستبل، ترنر، گویا، انگر و دلاکروا به عنوان پیام‌آوران هنر مدرن، نگاهی اجتمالی به کار نقاشانی چون مونه، سزان، گوگن، ون‌گوگ، سورا، هدلر و مجسمه‌سازی چون رودن می‌افکند و سپس بحث خود را به طور مبسوط با نقاشانی چون ماتیس، رئو، ولامنک و کیرشنر و دیگران که آثارشان را بعد از سال ۱۹۰۰ یعنی در قرن بیستم آفریده‌اند دنبال می‌کند و چنان که پیداست هنر مدرن را حدوداً همان هنر قرن بیستم به شمار می‌آورد.

ولی ویژگی مهمی که قرن بیستم را از قرون پیشین ممتاز می‌کند حجم عظیم تغییرات و تحولاتی است که در این قرن صورت گرفته است. واحدهای زمانی مانند هزاره، قرن و دهه در دوره‌های مختلف تاریخی، دلالت‌های معنایی مختلفی دارند. در سنت تاریخ‌نگاری غرب رایج‌ترین واحد زمانی برای تعیین مقاطع مهم تاریخی، قرن است. با این همه مورخان فرهنگ و تمدن بشر بررسی خود را از دوره‌هایی آغاز می‌کنند که واحدهای زمانی آنها هزاره است. دوره پارینه سنگی که نخستین آثار هنری شناخته شده طی آن پدید آمده است از حدود چهل هزار سال قبل از میلاد آغاز می‌شود و تا حدود ده هزار سال قبل از میلاد ادامه می‌یابد. مجسمه ونوس ویلندورف در اتریش و نقش برجسته ونوس لوسل در فرانسه، ساخت‌شان بین سی‌هزار تا پانزده هزار سال قبل از میلاد تخمین زده می‌شود. همچنین تصاویر گاومیش در غار التامیرای اسپانیا و اسب چینی در غار لاسکوی جنوب فرانسه، ترسیم یک حکاکی‌شان به حدود پانزده هزار تا ده هزار سال قبل از میلاد باز می‌گردد. دوران میان‌سنگی از حدود ده‌هزار تا هشت‌هزار سال قبل از میلاد و دوران نوسنگی از حدود هشت‌هزار تا چهار هزار سال قبل از میلاد را دربرمی‌گیرند. هنر باستانی مصر و بین‌النهرین از حدود چهار هزار سال قبل از میلاد آغاز می‌شود و تا حدود هزار سال قبل از میلاد ادامه می‌یابد. در این دوره‌ها قرن چنان واحد خرد و کوچکی است که در بررسی‌های تاریخی نقش چندانی ندارد.

به دوره یونانی که می‌رسیم واحدهای زمانی از هزار، به قرن کاهش می‌یابند که دلیل عمده آن، حجم افزوده رخدادها و امکان بیشتر ثبت رخدادهاست. هنر و فرهنگ یونان باستان در دوره زمانی بین ۷۵۰ تا ۴۸۰ قبل از میلاد با عنوان آرکائیک (قدیمی یا کهن) شناخته می‌شود. با این همه دوره زمانی مهمی که به فرهنگ و هنر کلاسیک (یونانی- رومی) معروف است و کوشش فضلا و هنرمندان رنسانس بیش از دو قرن به طول انجامیده‌اند. جنبش‌های هنری از رنسانس تا قرن بیستم، هر کدام بین حدود یک قرن تا نیم قرن دوام آورده‌اند.

شاید این مورد بسیار اجمالی و پرواز بلند برفراز اوج‌های تاریخ این نتیجه را به ذهن متبادر گرداند که هر چه به زمان حال نزدیک‌تر می‌شویم عمر جنبش‌های هنری کوتاه‌تر می‌شود و حجم تغییرات و تحولات در واحدهای زمانی فزونی می‌گیرد. در قرن بیستم کثرت تغییرات و سرعت و کیفیت تغییرات آن چنان گسترده است که به هیچ‌وجه نمی‌توان ویژگی‌های پایدار و تکرارشونده‌ای را از مجموعه آنعها استخراج و استنباط کرد و آنها را اساس تعریفی خرسند کننده قرار داد، تعریفی که به سیاق تعاریف پیشین هنر بتواند به گونه‌ای جامع و مانع، بازگوینده محورهای شاخص هنر مدرن باشد. اینکه دو فیلسوف برجسته آمریکایی و نظریه‌پرداز هنر در قرن بیستم، یعنی آرتور دانتو و جورج دیکی حتی از شباهت خانوادگی ویتگنشتاین و تعریف انفصالی و چند شرطی تاتارکیویچ درگذشته‌اند و تعریفی مبتنی بر نظریه نهادی را صورتبندی کرده‌اند، خود گویای دشواری‌های تعریف هنر در قرن بیستم است. پاره‌ای از صاحب‌نظران نفس تغییر و نوآوری را مشخصه اصلی هنر مدرن دانسته‌اند. یعنی آفرینش هنری را با پدید آوردن هر چیز تازه، متفاوت و مبتکرانه برابر دانسته‌اند. ولی تغییر و دگرگون‌سازی، که هم دارای بار مثبت و هم دارای بار منفی است و به هیچ‌وجه معادل پیشرفت در سیر تحولات هنری نیست، نمی‌تواند فی‌نفسه ویژگی معرف به شمار‌ آید و هنر را از غیرهنر ممتاز کند.

با این همه برخی از منتقدان هنر در قرن بیستم معتقدند که پاره‌ای از ویژگی‌های هنر مدرن را می‌توان در قیاس با ویژگی‌های دیگر آن، عمده‌تر و برجسته‌تر دانست. نخست آنکه هنرمند تجسمی قرن بیستم صرفاً به تغییرات سبکی بسنده نمی‌کند و ضمن استفاده از ابزار و مواد و مصالح سنتی، مواد و مصالح و ابزار تازه‌ای را در رشته خود به کار می‌گیرد. حاصل این امر نه تنها تغییرات سبکی بلکه دگرگون‌سازی مفهوم نقاشی و مجسمه‌سازی و تعریف متعارف آنهاست. ویژگی بعدی تأکید بر خودمختاری هنر و دنبال کردن آرمان هنر برای هنر است. هنر می‌خواهد خود غایت خویش باشد نه وسیله تبلیغ و ترویج و تحکیم آموزه‌های سیاسی، دینی و اخلاقی.

هنر مدرن در ادامه روند آزادی از وابستگی‌های سیاسی و کلیسایی می‌خواهد خود را حتی از قید سوژه‌ها و مضامین قابل شناخت بیرونی رها سازد و هر چه بیشتر بر قابلیت‌های درونی‌ذاتی هنر خویش تکیه کند. گسترش گرایش‌های فرمالیستی و نظریه‌پردازی‌های فیلسوفانی چون کلایوبل و راجر فرای برای تحکیم فرمالیسم در هنر بصری در همین راستا صورت می‌گیرد. هر چند در دهه‌های آغازین قرن بیستم شاهد چرخش هر چه بیشتر هنرمندان بصری از فیگوراسیون (یا شکل‌نمایی) به آبستراکسیون (یا انتزاع و تجرید) هستیم ولی این روند، روند پایداری نیست و هنر آبستره (یا انتزاعی) را نمی‌توانیم ژانر برتر مجموعه هنر مدرن به شمار آوریم.

ویژگی سوم را می‌توانیم خصلت چالشگری، طغیان‌گری، پرخاشگری، گزندگی و (در ملایم‌ترین حالت آن) نقدکنندگی هنر مدرن بدانیم. شاید در این خصوص، نیچه و فروید در تأثیرگذاری بر جهان‌بینی هنرمند مدرن و شکل‌دهی به بینش او، نقشی مستقیم‌تر از دیگران داشته‌اند. هنر مدرن نه می‌خواهد والایی و عظمت را به نمایش درآورد و نه بازنمای «طبیعت زیبا» و «خصایل عالیه انسانی» باشد. می‌خواهد بیشتر نقاب‌ها را برگیرد و زشتی‌های مکتون را عیان سازد. به نهادهای مستقر بتازد و مرجعیت‌ها و ارزش‌های دیرپا را به چالش گیرد. به جای تکیه بر پهلوانی‌ها، دلاوری‌ها، وارستگی‌ها، بزرگ‌منشی‌ها و بلندنظری‌ها و اراده‌های پولادین آدمی، می‌خواهد درماندگی و زبونی و محرومیت و اضطراب، سست عنصری و نفس‌پرستی و فروافتادگی انسان را به نمایش درمی‌آورد. از فوتوریسم که دنیای نوین صنعت،‌ سرعت و خشونت را می‌ستاید و رئالیسم سوسیالیستی که ستایشگر عظمت کارگر و نقش او در ساختمان کمونیسم است، و نیز چند مورد اندک‌شمار دیگر که بگذریم، هنر مدرن با ستایش و پرستش و تکریم و تمجید میانه‌ای ندارد. در اکثر آثار آن، رگه‌هایی از ناباوری، تشکیک و تمسخر به چشم می‌آید.

ویژگی دیگر هنر مدرن- خاصه در دوره متأخر آن- درهم آمیخته شدن رشته‌های مختلف هنری از جمله نقاشی، مجسمه‌سازی، عکاسی، گرافیک، و حتی موسیقی و رقص و تئاتر و ادبیات و به عبارت دیگر، مخدوش شدن و زدوده شدن مرزهای سنتی و جا افتاده میان آنهاست. هنر مفهومی، هنر اجرا، هنر خاکی، چیده‌مان، یافته- گزیده، آرته پورا، رخدادها و مقولات هنری دیگری که عمدتاً در دهه‌های پنجاه و شصت و هفتاد پدید آمده‌اند مرزهای نقاشی و مجسمه‌سازی را درنوردیده‌اند و به سادگی در زیر سرفصل‌های متعارف هنری طبقه‌بندی نمی‌شوند. این ویژگی هنر مدرن می‌تواند در حوزه هستی‌شناسی هنر، که از جمله مباحث عمده فلسفه هنر و زیباشناسی است، بحث در خور توجهی را به خود اختصاص دهد.

واپسین و شاید یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های هنر مدرن، سرکشیدن به حوزه‌های فرهنگی و تمدنی غیر از فرهنگ و تمدن غربی است. چنان که می‌دانیم یکی از منابع الهام‌گیری امپرسیونیست‌ها در آغاز فعالیت‌شان، نقاشی ژاپنی و به ویژه چاپنقش‌های ژاپنی بوده است. در نمایشگاه بین‌المللی پاریس که در ۱۸۶۷ برگزار گردید بسیاری از چاپ نقش‌های ژاپنی به میزان قابل توجهی نقاشان امپرسیونیست را در فرانسه، آمریکا و کشورهای دیگر تحت تأثیر قرار دادند. این سنت تأثیرگیری از حوزه‌های فرهنگی غیرغربی، از گوگن و تأثیرپذیری او از زندگی و فرهنگ ساکان تاهیتی که بگذریم، در قرن بیستم با الهام‌گیری هنرمندان برجسته‌ای همچون هانری ماتیس و پابلوپیکاسو از نقاب‌ها و مجسمه‌های آفریقایی و هنر بدویان قویاً دنبال می‌شود و در نتیجه توجه جهانیان به ارزش‌های هنری و فرهنگی اقوام کمتر شناخته شده در اقصی نقاط جهان و زبان و بیان خاص هنری آنها جلب می‌گردد[۱].

 

فصل دوم:

ابزار و مواد قلمزنی

[۱] – نوربرت لینتن، هنر مدرن، ترجمه‌ی علی رامین، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲، ص ۱۱-۷٫

 

30,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    پنج شنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.