عنوان :
تعداد صفحات : ۳۳
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
مقاله حاضر به بررسی وجود نابرابری های مختلف (اجتماعی – اقتصادی – سیاسی ) و آثار آن بر جامعه
می پردازد. نوسانات اقتصادی و نوسانات قیمتها و دستمزد و بازار و پول، تاثیر فراوانی در ارتکاب جرائم مادی دارد، زیرا اگر اوضاع اقتصادی رو به بهبود رود، جرائم علیه اموال مانند دزدی و غیره تقلیل مییابد. برعکس، شرایط نامساعد اقتصادی موجب ازدیاد اینگونه جرائم میشود. جرائم فقط جنبه مادی ندارند، بلکه جرائم علیه اشخاص و علیه اخلاق نیز وقوع مییابند و اگرچه این قبیل جرائم خشونتآمیز همیشه وجود دارند ولی تاثیر نوسانات اقتصادی در آنها جزئی است.
اختلاف طبقاتی در هر جامعه به بیایمانی بیشترین افراد آن جامعه نسبت به شرایط اقتصادی موجود منتهی میشود و همین بیایمانی نسبت به شناخت اجتماعی در گرایش به اعتیاد تاثیر بسزایی دارد، طبقاتی بودن جامعه، تضاد اجتماعی را افزایش میدهد و شاید استفاده از مواد مخدر راه درمان مناسبی در این زمینه برای مردم باشد.
بیکاری بعنوان یک مسئله اجتماعی زمینه مساعدی برای انحرافات اجتماعی بویژه اعتیاد است. افراد بیکار چون بیشترین اوقات خود را در قهوهخانهها یا تریاها میگذرانند و اینگونه اماکن بهترین و مناسبترین جا برای فروش و مصرف مواد مخدر است و لذا عامل مهمی در گرایش و کشش افراد بطرف اعتیاد میباشد.
عامل فقر خود ریشه بیشترین انحرافات است و هر نوع انحرافات اجتماعی در پیدایش انواع دیگر انحرافات موثر است و به همین دلیل است که میزان کجروی بین تودههای فقیر در محلات فقیرنشین بیشتر از طبقات دیگر است.
واژه های کلیدی: نابرابری اقتصادی، جرم، اعتیاد، بیکاری، نابرابری سیاسی، فقر، نابرابری درآمد
توسعه اقتصادی و نابرابری درآمد ۳
نظام سیاسی و نابرابری ۴
عوامل موثر بر قتل (همنوعکشی) ۶
رابطه فقر و بحرانهای اقتصادی و با بزهکاری و انحرافات: ۱۰
عوامل اجتماعی موثر در اعتیاد به مواد مخّدر ۱۲
عوارض اجتماعی اعتیاد ۱۴
رابطه بین جرم و اعتیاد ۱۵
جامعه جرمخیز ۱۵
علل موثر بر اعتیاد به مواد مخدر ۱۶
نظریه رکلس در زمینه عوامل جرمزا ۱۷
فقر و رفتارهای انحرافی ۱۷
مهاجرت و جرم ۱۹
رابطه شهرنشینی و انحرافات اجتماعی ۲۰
بیکاری و جرم ۲۰
فرصت شغلی و جرم ۲۷
نابرابری درآمد و جرم ۲۸
سیمپسون[۱] (۱۹۹۰) در خصوص رابطه بین نابرابری درآمد و توسعه اقتصادی مینویسد:
سه دیدگاه کلی در خصوص نابرابری بر ادبیات موجود حاکم است. در مدل اقتصادی نابرابری در مرحله اول رشد اقتصادی افزایش پیدا میکند، سپس به اوج میرسد و نهایتاً در مرحله آخر کاهش پیدا میکند. (کوزنتز[۲] ۱۹۶۳). در طول مرحله اول رشد اقتصادی (۱) طبقات ثروتمند با سرعت بیشتری نسبت به طبقات فقرا به جمعآوری و ذخیره ثروت میپردازند و نسبت به آنها تمایل بیشتری برای پس انداز نشان میدهند (۲) شهرنشینی نابرابری خاصی ایجاد میکند. تجارت، افزارمندان و صنعتگران و طبقات صنعتی به عنوان قسمتی از اقتصاد پولی سریعاً رشد میکنند و این درحالی است که تون بزرگی از طبقات روستایی و یا روستائیان سنتی خارج از اقتصاد پولی قرار میگیرند و نابرابری درآمد افزایش مییابد. در مرحله دوم رشد اقتصادی (۱) تقاضا برای کار صنعتی از بین نیروی کار روستایی افزایش مییابد. (۲) طبقات ثروتمند تمایل به حفظ وضعیت موجود مالی دارند و در سرمایهگذاریهای باریسک بالا کمتر سرمایهگذاری میکنند و این در حالی است که فقرا که اغلب دارای سرمایه ناپایداری نیز میباشند بیشتر علاقمند به ترقی در بخش صنعت با پاداشهای بیشتری هستند و (۳) تمایز دیگر درآمد اینکه بر عکس سطح درآمد، فقرا انگیزه بیشتری برای کار، ذخیرهسازی و سرمایهگذاری دارند.
(آهلووالیا[۳] ۱۹۷۶، چنری[۴] و سیرکوئین[۵] ۱۹۷۵، اسیاک[۶] ۱۹۸۱، کوزنتز ۱۹۷۶) (Simpson,1990: 682)
دیدگاه دوم به تاثیر مستقیم نظام سیاسی ملتها بر نابرابری (درآمد) تأکید دارد (لنسکی[۷] ۱۹۶۶). وی اینگونه بحث میکند که نابرابری اقتصادی در جوامع تکنولوژیک از طریق تاثیر نظام سیاسی متاثر میگردد و با توازن قدرت در درون جامعه سیستم اقتصادی تاثیر مستقیمی بر نابرابری درآمد ندارد. در جوامع متکی بر زمین نابرابری زیاد بوده و در جوامع صنعتی شده نابرابری معنیداری ملاحظه نشده است اما نه تکنولوژی و نه ثروت ملل صنعتی بر کاهش نابرابری تاثیری ندارند. در جوامع صنعتی بخش بزرگی از آراء جوانان میتواند به طریق سیاسی علایق و باورهایشان را سازمان دهد و این در واقع از پیامدهای جوامع صنعتی است که از طریق افزایش طبقات متوسط و کارگر صورت میگیرد. با گسترش بیشتر پایههای سیاسی، دولتها مجبور به توزیع عادلانه و صحیح خدمات و کالاها میباشند. رابط بین نابرابری درآمد و دموکراسی در طبقات جدید (متوسط و کارگر) و آزادی آنها نهفته است.
مطابق با نظر لنسکی (۱۹۶۶) دگرگونی در تمرکز قدرت سیاسی ریشه در گسترش دانش و نیاز نخبگان به اقتدار در تغییر برای افزایش تولیدات نهفته است. مطابق با این دیدگاه، گسترش و افزایش دموکراسی بسته به تلاش و کوشش سیاسی برای گسترش ثروت ملل میباشد. لنسکی نهایتاً این فرضیه را مطرح مینماید که در مواقعی که ملت از آزادیهای سیاسی کمتری برخوردار باشند، این قدرت در دست نخبگانی متمرکز خواهد شد که این قدرت را برای برتری و فواید اقتصادی بکار میگیرند. وی در ادامه مینویسد تنها زمانی نابرابری اقتصادی کاهش مییابد که مشارکت سیاسی در بین توده مردم و شهروندان افزایش یابد.
بسیاری از مطالعات در این زمینه معتقد به وجود رابطه متقابل خطی بین دموکراسی سیاسی و نابرابری درآمد میباشند (استاک[۸] ۱۹۷۹، وید[۹] ۱۹۸۱) و در مقابل برخی مطالعات نیز به وجود رابطه متقابل منفی بین دموکراسی و نابرابری میباشند (مولر[۱۰] ۱۹۸۸، رابینسون[۱۱](۱۹۷۷)، هویت[۱۲] ۱۹۷۷). در مقابل برخی از محققین هیچ رابطهای بین دموکراسی و نابرابری نیافتهاند (بولن[۱۳] ۱۹۸۱، بولن و جاکمن[۱۴]۱۹۸۵).
وید (۱۹۸۲) با وارد نمودن متغیر سوم (تعداد جمعیت رای دهنده) به معادله، رابطه معنیدار منفی را بین متغیرهای دموکراسی و نابرابری گزارش نموده است. (Simpson,1990: 682-683).
انگیزههای ارتکاب قتل خیلی پیچیده و متعدد است. میتوان انگیزههای قتل را بشرح زیر طبقهبندی کرد:
۱- محرومیت بیش از حد اقتصادی
بنابر نظر دورکیم، در شرایط فشار اجتماعی فرد برای رهایی از محرومیت شدیدی که به او فشار میآورد به ارتکاب قتل تحریک میشود. عامل اقتصادی در بسیاری از قتلها از محرکههای قوی برای ارتکاب قتل شناخته شده است.
[۱] – Simpson
[۲] – Kuznets
[۳] – Ahluwalia
[۴] – Chenery
[۵] – Syrquin
[۶] – Isaacs
[۷] – Lenski
[۸] – Stack
[۹] – Weede
[۱۰] – Muller
[۱۱] – Rubinson
[۱۲] – Hewitt
[۱۳] – Bollen
[۱۴] – Jackman
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .