پایان نامه بررسی چگونگی تأسیس و تثبیت حکومت هخامنشیان

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

پایان نامه بررسی چگونگی تأسیس و تثبیت حکومت هخامنشیان

تعداد صفحات : ۱۳۲

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده :

یکی از رویدادهای مهم دنیای باستان تشکیل حکومت هخامنش می باشد که اگر می توان برای تشکیل حکومت هخامنشیی توسط کورش دلایلی از جمله مهاجرت آریایی ها به ایران و پیری حکومت های آسیای غربی و مواردی برشمرد اما با دقت در اعمال و رفتار مملکت داری کورش به این نتیجه می رسیم که علاوه بر موارد فوق ،عواملی بس مهمتر و موثر تر در این شکل گیری نقش ایفا نموده اند.

کورش حاکمی سیاستمدار و مردم داری بود،جوانمرد پاک طینت بود.به باورهای مذهبی ملت ها احترام می گذاشت ،برای تمام انسانها حق زندگی و آزادی توام با گرایش های مذهبی مخصوص به خود قابل بود به خدایان انها اعم از اتباع خود یا مردم سرزمین های فتح شده احترام زیادی می گذاشت و هرگز مانند دول آشور و بابل و غیره در فتوحاتش تجاوز به جان و مال افراد بی گناه را به خود جایز نمی دانست این موارد وعواملی و نظایر اینها که اغلب موفقیت های او را رقم می زد و در شکل گیری حکومت پهناور او موثر واقع شد.

در این که خصوصیات از کجا در او پیدا شده بود؟ زیر نظر  چه کسانی تربیت شده بود نمی توان اظهار نظر قاطعی کرد چرا که سندی تا به حال در این مورد بدست ما نرسیده اما می توان احتمال داد که شخصیت او به نوعی تحت تاثیر آیین زردتشتی قرار گرفته باشد اگر چه برای تشکیل حکومت هخامنشیی توسط کورش کبیر دلایل مهاجرت از جمله آریایی ها به ایران غیره را می توان بر شمرد اما اگر اعمال و رفتار کورش که اکثر آنها با اعتقادات زردتشتی مطابقت دارد در نظر بگیریم عوامل مهمتری را می توانیم در ایجاد و توسعه شاهنشاهی عظیم هخامنشییان سهیم بدانیم.این عوامل ریشه در آیین و مذهب و اخلاق کورش دارند.احتمالا کورش پس از اینکه به پادشاهی رسید تصمیم گرفت از مقام پادشاهی اش در حقیقت نیل به اهداف آیین مزبور تلاش و کوشش جدی مبذول دارد و آن را مخصوصا از نظر عملی بگستراند ،و شاید یکی از راههای وصول را حذف حکام ظلم تشخیص داد،درست است که کورش در اعمال سیاسی و نظامی اش طبق احکام آیین خود عمل می نمود و از آن تخطی نمی کرد،اما این مورد تازه ای نبود،پادشاهان آشور حاکمان بابل نیز مذهب خود را در سیاست کاملاً عیان می ساختند اما حکومت مذهبی کورش با آنها تفاوت داشت .معمولا مذهب در بین حاکمان راهی را پیمود که سود اقتصادی بیشتری در آن باشد و حتی جنگ را برای کسب درآمد بیشتر توصیه می کردند اما مذهب کورش زیر بنای اعتقادات اقتصادی،نظامی،سیاسی،اجتماعی او را تشکیل می داد.

این پژوهش به چهار فصل تقسیم می شود، فصل اول شامل پارس قبل از تاسیس سلسله هخامنشان که ابتدا سکونت گاه پارس و سپس اجداد کورش و داریوش و داستان تولد و کودکی کورش را مورد برسی قرار می دهیم.

فصل دوم شامل پادشاهی کورش کبیر که در این مبحث ابتدا درگیری کورش کبیر با آستیاگ و سپس جنگ کورش کبیر با لیدیه و کورش کبیر در شرق،نبرد کورش کبیر با بابل و رفتار کورش کبیربا مغلوبان را مورد برسی قرار می دهیم.

فصل سوم عنوان اصلی آن دوران پادشاهی کمبوجیه که شامل چگونگی به قدرت رسیدن کمبوجیه فتح مصر توسط کمبوجیه، فتوحات کمبوجیه در شمال آفریقا و ماجرای گئومات را بررسی خواهیم کرد.

فصل چهارم عنوان اصلی آن سلطنت یابی داریوش بزرگ که شامل کشور گشایی های داریوش بزرگ نظام اداری و اقتصادی شاهنشاهی داریوش بزرگ،و اقدامات و اصطلاحات داریوش کبیر، و عاقبت داریوش کبیر می باشد.

واژه های کلیدی: پارس ها ، سلسله هخامنشیان، سلطنت کورش بزرگ، دوران پادشاهی کمبوجیه و داریوش بزرگ

فهرست مطالب

چکیده     ۱
مقدمه     ۲
بررسی و نقد منابع     ۸۴
فصل اول  : پارس ها قبل از تأسیس سلسله هخامنشیان
۱۱ ) محل سکونت پارس ها     ۱۱
۱۲) اجداد کوروش و داریوش      ۱۳
۱۳ ) کورش قبل از سلطنت      ۱۶
فصل دوم  : سلطنت کورش بزرگ
۲۱ ) نبرد کورش با مادها و قدرت یابی او       ۲۲
۲۲) فتح لیدیه     ۲۷
۲۳ ) فتوحات کورش در شرق     ۳۷
۲۴ ) جنگ بابل      ۴۳
۲۵) رابطه و منش کورش با مغولان     ۵۵
۲۶) مرگ کورش
فصل سوم : دوران پادشاهی کمبوجیه
۳۱ ) به قدرت رسیدن کمبوجیه     ۵۹
۳۲ ) فتح مصر توسط کمبوجیه     ۶۳
۳۳ ) فتوحات کمبوجیه در شمال افریقا     ۶۸
۳۴ ) ماجرای گئومات     ۷۲
۳۵) مرگ کمبوجیه     ۷۸
فصل چهارم  :  داریوش بزرگ  بر سریر قدرت
۴۱ ) نحوه ی به قدرت رسیدن داریوش بزرگ     ۸۰
۴۲ ) اصطلاحات سیاسی ، قضایی ،  اداری و اقتصادی داریوش کبیر      ۸۳
۴۳ ) اقدامات نظامی داریوش بزرگ      ۱۰۱
۴۶ ) عاقبت داریوش و آرامگاه او      ۱۱۹
سخن آخر      ۱۲۰
منابع     ۱۲۳
مأخذ     ۱۲۴
نشریات     ۱۲۸

منابع :

ابن بلخی ،فارسنامه

ابن خلدون،مقدمه.

اوستا،گزارش و پژوهش (۱۳۷۷)(جلیل دو سخواره)تهران،انتشارات مروارید،چاپ چهارم تورات

شارپ ، نورمن رالف(۱۳۸۲).فرمان های شاهنشاهی هخامنشیی،تهران،پازینه

کارنامه اردشیر بابکان (۱۳۵۰).(ترجمه محمد جواد مشکور،تهران،دنیای کناب فردوسی شاهنامه

گزنفون(۱۳۶۰)کورپدری(کورشنامه)(ترجمه رضا  مشایخی،تهران،انتشارات بنگاه ترجکه و نشریات کتاب،چاپ سوم

هردوت(۱۳۷۰)تواریخ(ترجمه هادی هدایتی)انتشارات دانشگاه جلد ۶ و ۵ و ۴ و ۳ و ۲ و ۱ .

هردوت(۱۳۳۶)تاریخ هردوت(ترجمه هادی هدایتی)انتشارات دانشگاه چاپ دوم

آزاد۱٫(۱۳۶۹)کورش کبیر(محمد ابراهیم باستانی پاریزی)تهران انتشارات کورش،چاپ پنجم.

آشتیانی ،ج،(۱۳۷۴)زردتشت،مزدیسنا و حکومت،تهران،شرکت های سهامی ،انتشارات،چاپ دوم.

اقبال و عباس(۱۳۶۲)تارخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه،تهران،انتشارات خیام،چاپ سوم.

احتشام،م،(۱۳۵۵)ایران در زمان هخامنشیان،تهران،انتشارات شرکت سهامی کتاب های جیبی،   چاپ اول.

امستد،ا.ت (۱۳۸۴).تاریخ شاهنشاهی هخامنشی(دکتر محمد مقدم)نهران،انتشارات امیر کبیر،    چاپ ششم .

بریان .پ،(۱۳۷۸).تاریخ امپراتوری هخامنشیی ( ترجمه مهدی سمسار ) تهران انتشارات زریاب ،  چاپ دوم.

بختورتاش،ن،(۱۳۵۱)بنیاد انرژی در شاهنشاهی هخامنشیی ، تهران ،انتشارات موسسه عطایی،چاپ اول.

////۱۳۵۴ ف دیپلماسی دولت هخامنشی ، تهران ریال انتشارات بی تا ، چاپ دوم .

بدره ای،ف،(۱۳۷۱)کورش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق،همدان انتشارات میهن بی تا.

بهزادی،ر،(۱۳۸۳)آریا و ناریاها،انتشارات طهوری ،چاپ دوم.

بیانی،ش،(۱۳۸۱)تاریخ ایران باستان،تهران،انتشارات سمت چاپ اول.

بویس،م.(۱۳۵۷)تاریخ کیش زردتشت ،(ترجمه همایون صنعتی زاده)انتشارات توس،ج۲٫

بهمنش،ا،(۱۳۷۴)تاریخ ملل قدیم آسیای غربی،تهران ،انتشارات دانشگاه ،چاپ دوم.

بهمنش ، (۱۳۷۱) تاریخ یونان قدیم ، تهران ،انتشارات دانشگاه ،چاپ سوم .

مقدمه:

این تحقیق در زمینه ی چگونگی تشکیل و تثبیت سلسله هخامنشان و تجزیه و تحلیل و برسی اقدامات سه پادشاه هخامنشی کورش،کمبوجیه و داریوش کبیر و اوضاع زمان آنها و جنگ ها و سرزمین هایی که تصرف کردند که برای دانشجویان تاریخ،میراث فرهنگی و تمام مراکز پژوهش و آموزشی و تمام علاقه مندان به شناخت سلسله هخامنشیان مفید و ارزشمند است.در نوشتن این تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده شده بدین صورت است که پس از مراجعه به کتابخانه های مختلف و جمع آوری کتاب های مربوط به این تحقیق و برسی و تجزیه و تحلیل آنها اطلاعات مورد نظرش را ثبت نموده ایم.این مساله را باید در نظر بگیریم که تحلیل های تاریخی بر خلاف تحلیل های طبیعی و تجربی از کل به جزء می باشند و قیاسی است،و از رویدادها ی جزئی به کل می رسیم.

با وجود اینکه مادها حکومت مقتدری  در غرب ایران تشکیل دادند و حتی امپراتوری آشور را [به کمک بابلیان] از میان برداشتند، قسمت زیادی از ما ترک آن را از آن خود کردند ونیز به قول هردوت تا شرق ایران زیر نفوذ خود درآوردند اما قوم پارس که با آنها از یک نژاد و به احتمال زیاد پیشینه مشترک با مادها داشت و از زمان فرورتیش،حکومت وابسته به مادها داشتند نه تنها هرگز در قوم ماد مضمحل نشدند بلکه ضمن حفظ قومیت خود، حکومتی را راهبری کردند که سرانجام نه تنها مخدومان  خود را از میان برداشت، بلکه مدت کوتاهی به امپراتوری معظمی در جهان بدل گشت به طوری که بعد از گذشت زمان بسیار طولانی هنوز از مفاخر ایران و مایه ی مباهات آنهاست.

این پژوهش به چهار فصل تقسیم می شود، فصل اول شامل پارس قبل از تاسیس سلسله هخامنشان که ابتدا سکونت گاه پارس و سپس اجداد کورش و داریوش و داستان تولد و کودکی کورش را مورد برسی قرار می دهیم.

فصل دوم شامل پادشاهی کورش کبیر که در این مبحث ابتدا درگیری کورش کبیر با آستیاگ و سپس جنگ کورش کبیر با لیدیه و کورش کبیر در شرق،نبرد کورش کبیر با بابل و رفتار کورش کبیربا مغلوبان را مورد برسی قرار می دهیم.

فصل سوم عنوان اصلی آن دوران پادشاهی کمبوجیه که شامل چگونگی به قدرت رسیدن کمبوجیه فتح مصر توسط کمبوجیه، فتوحات کمبوجیه در شمال آفریقا و ماجرای گئومات را بررسی خواهیم کرد.

فصل چهارم عنوان اصلی آن سلطنت یابی داریوش بزرگ که شامل کشور گشایی های داریوش بزرگ نظام اداری و اقتصادی شاهنشاهی داریوش بزرگ،و اقدامات و اصطلاحات داریوش کبیر، و عاقبت داریوش کبیر می باشد.

بررسی و نقد منابع:

منابع مکتوب درباره ی هخامنش از تنوع زبانی زیادی برخوردارند: پارسی، عیلامی، بابلی، قبطی[۱]، آرامی، عبری، فنیقی، یونانی، لاتینی و غیره.

گرایشات ناسیونالیتی در بعضی مورخین بیگانه،آنها را از گفتن واقعیت در مورد هخامنشیان دور می کند اکثریت آنهایی که در تالیفات خود در مورد هخامنشان مطلب نوشته اند قصدشان نگارشتن تاریخ این حکومت نبوده بلکه به تناسب ارتباطی که این حکومت با سرزمین آنها برقرار کرده بود کم و بیش بدان اشاراتی کرده اند.

نقد وبررسی چند اثرمهم در تاریخ این سلسله به صورت مجزا:

هردوت :

هردوت را«پدر تاریخ»خوانده اند و تالیفات او کهن ترین اثری است که مورخین دوران باستان درباره ی ایران و به طور کلی در باب تمدن های جهان باستان و به ویژه تاریخ ملت های کهن شرق نگاشته شده است. وی از اهالی «هالی کارناس»یکی ازمستعمرات یونانی در آسیای صغیره بود که از ۴۸۴تا ۴۲۵ پ.م می زیسته است. خانواده ی هردوت از اشراف این منطقه بود و به همین دلیل، وی از زندگی مرفهی برخوردار بود.

هردوت سفرهایی به فنیقیه،سوریه،قبرس،مصر،بخش شمالی کرانه ای دریای سیاه، تراکیه، مقدونیه، و بابل و شاید سرزمین ماد و پارس و سپس مقدونیه نمود.

زندگی خصوصی هردوت در پرده ای از ابهام باقی مانده است،اما مفسرین تاریخ با تکیه ی بر تالیفات وی در باب شیوه ی تفکر و جهانبینی او اظهار نظر کرده اند.

سیسرون،خطیب و سیاستمدار نامدار روم۱۰۷-۴۳ پ.م)وی را پدر تاریخ خوانده .تالیفات هردوت در ۹جلد صورت گرفته است و هر جلد به یکی از خدایان تاریخ، موسیقی، کمدی، تراژدی، رقص،شعر، ستارگان، و بیان اختصاص یافته است.

وی در تالیفات آثار خود احتمالا از آثار مورخینی نظیر هکاته سود جسته،اما مأخذ اساسی وی بیشتر مشاهدات خود او و نقل قول هاو روایاتی است که مستقیم یا غیر مستقیم از دیگران شنیده است.

گزنفون :

مورخ،فیلسوف،پژوهشگر و سردارنظامی یونانی که در ۴۳۰ پ.م در ارخیابه به دنیا آمد و در ۳۵۵/۳۵۲پ.م وفات یافت. گزنفون از یک خانواده ی ثروتمند یونانی ،در آغاز جوانی تحت تاثیر سوفسطائیان بود.بعد به شاگردی سقراط در آمد.

گزنفون در لشکر کشی کورش کوچک در ۴۰۱پ .م علیه اردشیر دوم هخامنشی شرکت نمود. در این جنگ کورش کوچک در بابل کشته شد و سپاه وی سرگردان و پراکنده شدند. گزنفون سرپرستی این سپاه را که از مزدوران یونانی تشکیل شده بودند،

برای بازگشت به یونان به عهده گرفت و آنان را بامشکلات بسیاری به کرانه های دریای سیاه رسانید.

تالیفات گزنفون بیشتر جنبه ی فلسفی و تربیتی دارد.برخی از این آثار عبارتند از

آناباسیس(لشکرکشی ده هزار نفری)که در آنان ماجرای بازگشت ده هزار تن شرح داد شده است، وارزش یک گواهی عینی را دارد.

ماندنیها که آن رابه منظور جاودان ساختن خاطره ی استاد خود ،سقراط ،نوشت و در چهار کتاب تنظیم شده است.

دفاعیه سقراط و مهمانی که تقلیدی از ضیافت مشهور افلاطون

تاریخ یاهلینیکا که ذیلی بر کتاب فوکیدید تالیف توسیدید به شمار می رود.

سیروپدی (ترتیب کورش) که نویسنده در آن به شرح داستان مانند زندگی و جوانی «کورش بزرگ»که مورد ستایش و تحسین او بوده است،پرداخته است.

کتزیاس:

کتزیاس،مورخ و طبیب یونانی و از وابستگان سقراط،در سده ی پنجم پ.م در کنید واقع در کاریه متولد شد.در سال ۴۱۴پ.م به اسارت ایرانیان در آمده و مدت هفده سال طبیب معالج پروشات ملکه ی ایران ،زن داریوش دوم،و طبیب اردشیر دوم هخامنشی بود. پادشاه ایران گاهی برای مزاکره با یونانیان از وجود او استفاده می کرد.در ۳۹۸پ .م برای انجام ماموریتی از سوی شاه ایران به اسپارت رفت و پس از آن به میهن خود بازگشت و به نگارش آثارخویش پرداخت .کتاب هایی که نوشته عبارتند از :پرسیکا(درباره ی تاریخ پارس که به قول خودش برای نگارش آن از سالنامه های رسمی ایران استفاده کرده است)ایندیکا (شرح مختصری درباره ی تاریخ هند که بنا به اظهار وی برای نگارش آن از اظهارات شفاهی و از مشاهدات خویش بهره گرفته است)و نیز کتاب هایی درباره ی رود ها،کوهها،ودریانوردی در اطراف آسیا.

بنابراظهار خود مولف،در موقع اقامتش دردربار شوش علاوه بر تحقیقاتی که می کرد به مدارک دولتی دسترسی داشت و مدارک را دفاتر شاهی می نامید.مهمترین تالیفات او متضمن ۲۳کتاب بوده است:شش  کتاب درباره ی تاریخ آشور و ماد،هفت کتاب در باره ی ایران (از کورش تا مرگ خشایار شا)و دنباله ی تاریخ ایران تا ۳۹۸ پ .م.

کتاب های کتزیاس راجع به ایران و هند (پرسیکا وایندیکا)به ما نرسیده و مفقود شده است، لیکن مختصری از آن در نوشته های فوتیوس ،یکی از روحانیون درجه اول مسیحی،ذکر شده و تا زمان ما باقی است.

ما در این پژوهش به از نوشته های این نویسنده به واسطه کتاب «ایران باستان»نوشته حسن پرنیا(مشیر الدوله) بهره بردیم.

حسن پرنیا

میرزا حسن خان میرزا فرزند میرزا نصراله خان در ماه صفر ۱۳۵۲ شمسی در تبریز متولد شد و در سال ۱۳۱۴ در تهران وفات یافته است.وی علاوه بر زبان های فرانسه ،عربی،روسی تسلط کامل داشته است و انگلیسی هم می دانست و در اواخر عمر جهت مطالعه منابع تاریخی آلمانی این زبان را هم فراگرفته است.غیر از تاریخ نویسی مشاغل دیگری مانند مترجم سفارت و نخست وزیر در زمان احمد شاه قاجار و فعالیت های دیگری داشته است.آثار زیادی مانند: ایران باستان، ایران قدیم و همچنین در زمینه ی علم حقوق نوشته است کتاب تاریخ مفصل باستان، در سه جلد قطور که ظاهرا” تدوین آن حدود پنج ماه طول کشید و به اهتمام مهدی اکباتی پاکنویسی شده و از آثار ارزنده این مرد بزرگ تاریخ نویس ایران است.در نگارش این اثر گرانبها دقت بسیاری داشته،روایات را بانظری تیزبین برسی نموده و مطالبی را که صحیح تر به نظر می آمده اند آورده است.حتی آنها را با آثار تاریخی مانند کتیبه ها،سالنامه ها،اکتشافات اخیر باستان شناسی مورد نقد و برسی قرار داده است و به اکثر منابع دسترس داشته است-افسانه گویی ها و اغراق نویسی ها مورخان متعصب را در نقل روایات تاریخی اشکار ساخته است.

تاریخ مردم ایران قبل از اسلام : نویسنده عبدالحسین زرین کوب:

مورخ مشهور معاصر در سال۱۳۰۱ شمسی دربروجرد تولد یافت،رشته حقوق تحصیل کرده اما پس از تغییر رشته،در رشته ی ادبیات درس خوانده و مدارج علمی را با رتبه های عالی طی نموده است.مهمترین آثار وی عبارتند از :روزگاران ایران،تاریخ در ترازو، تاریخ مردم ایران قبل از اسلام…که ارزش علمی فراوانی دارند،کتاب تاریخ مردم که بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است از نظر رعایت منابع تاریخ نویسی علمی و انتقاد منابع و اخبار تاریخی بسیار جالب است لازم به ذکر است که ده ها اثر تحقیقی و پژوهشی دیگر مورد استفاده قرار گرفته است در این تحقیق از کتاب روزگاران و تاریخ مردم ایران قبل از اسلام جلد اول که ارزش علمی دارند مورد استفاده قرار گرفته اندکتاب روزگاران از نظر رعایت مبانی تاریخ نویسی علمی و انتفاد منابع و اخبار تاریخی بسیار جالب است و بخش هخامنشان کتاب تاریخ مردم ایران قبل از اسلام این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته بیشتر به شرح زندگی و اقدامات کورش کبیر، داریوش بزرگ و خشایارشا پرداخته است و دیدگاههای وی در این قسمت به این صورت بود که این شاهان همواره در حال کشور گشایی و کسب پیروزی بودند.

ا. ت. اومستد : تاریخ شاهنشاهی هخامنشی :

نام کتابی است که مورخین امریکایی به نام ا.ت.اومستد که به وسیله دکتر محمد مقدم به سال ۱۳۴۰ ه . ش به فارسی بر گردانده شده است به نوشته ی مترجم«نویسنده دانشمند این کتاب از کارشناسان تاریخ آشور بوده و چنانچه از نظر های او در این کتاب و در دو کتاب دیگرش «تاریخ آشور»و تاریخ فلسطین و سوریه و همچنین در کتابی که در باره ی «عیسی در پرتو تاریخ»نوشته پیداست،سنت  شرق شناسی و تاریخ نویسی اروپایی و امریکایی را که هدف اصلی آن این است که داستان های کتاب مقدس (تورات و انجیل)را تاریخی جلوه دهد حفظ نموده است.نام اصلی این کتاب به انگلیسی «تاریخ امپراتوری پارس»که برگردان آن به فارسی بهصلاحدید مترجم به «تاریخ شاهنشاهی هخامنشی»تبدیل شده است،اما علیرغم این عنوان این کتاب تماماً در مورد هخامنشان ومسائل اصلی آنها نوشته نشده ،بلکه  مسائل حاشیه ای و نوشته های در مورد شهرهای هخامنشان بابل،مصر،یهود و غیره و اعتقادات و مذاهب آنها خیلی از حجم کتاب را اشغال کرده است تا آنجا که به نوشته  مترجم«شاید سزاوارتر می بود]نویسنده[ عنوان آن را «تاریخ بابل و یهود در عصر هخامنش»می گذاشت.

پی پربریان:تاریخ امپراتوری هخامنشان:

مورخ فرانسوی ،استاد تاریخ عهد باستان در دانشگاه تولوزولومیری،متخصص تاریخ شرق میانه در عصر استیلای پارس و کشور گشایی اسکندر است.او تاکنون کتاب های «اسکندر بزرگ»،«پیرامون دولت و شبانان در شرق میانه قدیم»،«درباره ی شاهان،«خراج ها و بزرگوان»و«داریوش پارسیان و امپراتوری»منتشر کرده است.از جمله آخرین تالیفات او همین کتاب یعنی«تاریخ امپراتوری پارس ،از اسکندر تا کورش»است که از نیمه ی  دوم سال ۱۹۹۶م. در پارس منتشر شده و در ایران توسط دکتر مهدی سمسار تحت عنوان «تاریخ امپراتوری هخامنشان از کورش تا اسکندر»ترجمه و در دو جلد انتشار یافته است،جلد اول از حکومت اجدادکورش کبیر شروع و تاپایان  زمان داریوش کبیر ادامه می یابد و جلد دوم از حکومت خشایار شا تا سقوط اسکندر را شامل می شود.

نویسنده در این اثر اولا” از منابع مختلف ایرانی،یونانی،روسی و غیره استفاده کرده و ثانیا” از مورخین بزرگ و نامی اروپایی سود برده و هم  بعد از تالیف نسخه ای از آن را در اختیارهمکاران خود قرار داده و از نظرات انتقادی و راهنمایی آنها بهره گرفته است.

او در تالیفات پر حجم خود به اکثر جنبه های تاریخ هخامنشی مانند سیاست،اقتصاد،اوضاع اجتماعی،تشریفات دربار،مذهب،کیفیت جلوس پادشاه،اوضاع نظامی و جنگ های هخامنشان با یونانیان و غیره و سرانجام سقوط این امپراتوری اشاره کرده و بادلایلی نتیجه گیری می کند یا برای تفکر بیشتر خوانندگان،نتیجه گیری خود را به صورت سوالی مطرح می کند تا خود جواب آن را بیابد و برای نتیجه گیری مطالب و نوشته های مورخین قدیم مانند هردوت را نیز به نقد می کشد.

داندامایف: ایران در زمان نخستین پادشاهی هخامنشی:

نام کتابی است که به وسیله م.ا.داندامایف مورخ روسی ،تالیف و توسط روحی ارباب در ایران به فارسی برگردانیده شده است. این کتاب یکی از معدود کتبی ترجمه شده به فارسی، نسبتا جامعی است که وقایع سیاسی، اجتماعی، و مذهبی زمان نخستین پادشاهان را به تصویر کشیده است.

نویسنده این کتاب را به دو بخش تقسیم کرده: در بخش اول کتیبه ی بیستون را با عنوان یک منبع تاریخی مورد برسی قرار داده و تاریخ تحقیقات درباره آن،تاریخ خط میخی فارسی باستان، تاریخ این کتیبه و سبک شناسی نوشتاری آن را مورد کنکاش قرار داده است. در بخش دوم،نخست تشکیل حکومت جهانی هخامنشی توسط کورش را به صورت کوتاه واگذار به رشته تحریر در آورده و در فصل دوم اغتشاش بردیا و شورش های مربوط به سال های ۵۲۱-۵۲۳ پ. م را برسی و نقد کرده است.

این اثر گرچه کتیبه بیستون را مرجع و منبع اصلی کار خود قرار داده اما از منابع دیگر مانند نوشته های مورخین یونانی برای روشن ساختن و نقد مطالب کتیبه ی بیستون کمک می گیرد.

محل سکونت پارس ها :

آشوریان در حملاتشان به غرب ایران در ۸۴۴ پ.م از قوم پارسوا در غرب وجنوب غرب دریاچه ارومیه ودر ۸۳۶ پ.م از قوم مادای در جنوب شرقی همان دریاچه نزدیک همدان یاد می کنند.[۱] اداد نیراری سوم پادشان آشور در سال ۸۱۰ پ.م و سالها بعد هفت بار به غرب ایران حمله کرده و فقط از مادها یا به قول آشوریان آمادی نام می برد و اسمی از پارس ها به میان نمی آورد.[۲] شاید در این زمان قسمتی از پارس ها از آنجا دست به مهاجرت زده باشند. تعدادی از دانشمندان عقیده براین دارند که پارس ها درآن آغاز ورود به ایران در غرب و جنوب خود غربی دریاچه ارومیه ساکن گشتند و طبق سنتی که درآن زمان مرسوم بود نام خود را به آن سرزمین داده اند و آن را پارسوا نامیده اند. اقامت آنها درآنجا احتمالا طول نکشید وبعد در جهت جنوب شرق حرکت و خود را به اطراف کوههای بختیاری تا شرق شهر جدید شوشتر رسانده وبه یاد سرزمین قبلی خود ونیز بنابر سنت اخیر آنجا را پارسواش یا پارسوماش نام نهادند.[۳] اگر این را بپذیریم نظریه مبتنی بر به عاریت گرفتن خصایص تمدنی دولت اوراتو توسط پارس ها درارسوماش مثل تپه ی مسجد سلیمان ظاهرا توجیه ناپذیر می نماید.[۴] زمان مهاجرت پارس ها از شمال غرب ایران به اطراف جنوب را تا اواسط قرن هشت (۸)پ.م و رسیدن آنها به پارسوماش حدود اوایل قرن هفت (۷) پ.م می دانند.[۵] تحقیقات باستان شناسان معلوم گردیده که در جریان قرن (۷)پ.م است که تغییر چشمگیری در پارس پیش آمده و محل های اسکان متعددی درآنجا پدیدار گشته است.[۶] حال اگر آنها در آغاز ورود به ایران در اطراف دریاچه ارومیه نبودند، پس تا قرن هفتم پ.م که در اطراف عیلام ظاهر می شوند باید درکدام نقطه سراغ آنها را گرفت؟ این سئوالی است که تا پیدا نشدن جواب مشخصی برای آن شایسته است مورخین که فرود آمدن آنها را در ایران برای اولین بار کنار دریاچه ارومیه می دانند بپذیریم. مضافا با اینکه در زمان شاه عیلامی   «هوبان -ایمنه» ۶۹۲، ۶۸۸ پ.م است که نخستین بار نام پارسیان یا پارسوماش[۷] به میان آید در شرق شوشتر امروزی مستقر شدند.[۸]

خاصه اینکه شاید خود آشوریان که سعی می کردند با دولت ها و اقوام کوچک اطراف رابطه نزدیک برقرار کرده و آنها را علیه دشمن خود به کار گیرند.[۹]

از قراین و شواهد نوشته ها و فرضیات مورخین، باستان شناسان، چنین برمی آید که پارسها در شمال غرب ایران تحت فشار حکومتها اوراتور و آشور دو دولت رقیب قرار داشتند و حتی مدتی به انقیاد اوراتو در آمدند.[۱۰] هردو کشور هم خواهان گرفتن خراج از آنها هم اتحاد باآنها غلبه یکدیگر بودند.[۱۱] در بیشتر حملات آشوریان به غرب ایران ازآنجا که پارسها تقریبا سرراه حملات آشوریان بودند مورد تاخت و تاز و غارت و چپاول آنها قرار می گرفتند. عیلام نیز دشمن دیرینه آشور بود و احتمالا دولت اخیر می خواست از نیروی پارس ها علیه خصم استفاده کند. بدین صورت که از طرف شمال و شمال شرق، عیلام را مشغول دارد تا خود بهتر از پس آنها برآید، لذا پارسها به سمت جنوب شرقی سرازیر شده ودر اطراف عیلام در مشرق شوشتر کنونی سرزمینی که بنام آنها پارسوماش نام گرفت سکنی می گزیند. ضمن اینکه سیاستتیگلات پلیسرسوم ۷۲۷-۷۴۵ پ.م پادشاه آشور مبنی بر کوچاندن طوایف و مستقر کردن آنها در نواحی دوردست را هم باید درنظر داشت.[۱۲] قابل ذکر است که پادشاهی عیلام از دوران پادشاهی نوعیلانی (۶۵۳-۷۵ پ.م) به شدت رو به ضعف گذاشته و سلسله پادشاهی از درون براثر کشمکشی های داخلی پی درپی به راه انحطاط و زوال رفته بود و احتمالا چندین پادشاه دریک زمان واحد در آغاز سده­ی هفتم به این سرزمین حکمرانی می کرده اند. ازاین تاریخ مرکز پادشاهی ، بخش علیای منطقه نبوده بلکه منطقه مسطح بوده است.[۱۳] بنابراین چون عیلام برقسمت های کوهستانی و شمالی خود دیگر کنترل چندانی نداشت توانایی جلوگیری از مهاجرت و ورود پارسها را بدانجا و پس زدن آنها از او سلب شد.[۱۴]

این احتمال هم وجود دارد که هدف عیلام این بوده که درمقابل دشمنان از نیروی آنها استفاده کند واز لذا بسط تدریجی قدرت آنها اغماض نگریسته است.[۱۵] پارسیان هم ازاین اوضاع کمال استفاده را کرده و حکومت خود را به تدریج توسعه دادند.[۱۶] البته ضعف آشور بعد از حمله به عیلام در زمان آشور بنی پال

برای پارس ها حائز اهمیت بود که به احتمال قریب به تضمین ازاین فرصت بدست آمده استفاده کافی بردند.

اجداد کوروش و داریوش

بعد از حمله آشور با بنی پال به عیلام کشور اخیر بسیار ضعیف شد. قدرت اداره ی سرزمین های شرقی خود را از دست داد. شاید درآن زمان (حدود سال ۶۴۶ پ.م) شاه پارس ها به ادعا درآنجا (سرزمین انشان) پرداخته و خود را شاه نشان می نامد.[۱۷]

از آنجا که آشور با بنی پال فرزند کوروش (اروکو) را به گروگان  می گیرد. می توان گفت به احتمال قریب به یقین شاه پارس ها درآن زمان کورش نام داشته والا اگر شخص دیگری بود باید فرزند آن شخص را به گروگان می گرفت. اگر این احتمال که چیش پش جد بزرگ کورش کبیر عنوان شاه انشان به خود داد صحیح باشد شاید بتوان چیش پش را جانشین بلافصل کورش دانست و چون یکی دانستن کورش اخیر با کورش پدربزرگ کورش کبیر نادرست اعلام شد.[۱۸] می توان گفت تا تحقیقات بیشتر شایسته است اسامی شاهان پارس ها را قبل از چیش پش

(جد بزرگ کورش کبیر) طبق روایت هردوت[۱۹] به غیر از هخامنش که هیچ سندی دال بر حکومت او یافت نشده بپذیرم.

گرچه هردوت بعد از به اصطلاح دو شاخه یا دو شعبه شدن حکومت هخامنش به سراغ شاخه اصغر می رود به جای کورش کبیر و کمبوجیه آریامنه و آرشامه و ویشتساب به ترتیب جدبزرگ، پدربزرگ و پدر داریوش را به عنوان شاه ذکر می کند واین شاید به دلیل این بوده که او در زمان خشایارشا و جانسین اردشیر اول (معروف به درازدست (تاریخ این خاندان را می نوشته و بنابراین پدران آنها را تا ۹ نسل هخامنش به عنوان شاه ذکر میکند.) گرچه در مورد دو شاخه شدن حکومت هخامنشی بعد از چیش بیش هم هنوز پیش از حدس و گمان گفته نشده و در مورد اواحی که از آریامنه و ارشامه ودر همدان یافت شده (از آنها به عنوان شاه بزرگ و شاه پارس یاد می کند) هنوز اکثر مورخین تردید دارند.[۲۰] و احتیاج به تحقیقات بیشتری دراین زمینه دارد.

ضمن اینکه مدرکی وجود دارد که امیرنشین کوچکی در اواخر قرن ۷ و اوایل قرن ۶پ.م در فارس وجود داشته است که احتمالا پیشینان کورش دوم (کبیر) آن را ضمیمه قلمرو خود ساخته اند.[۲۱] وجود پادشاهی کوچک دیگری به مرکزیت شوش درهمین زمان ینزو کشف بایگانی حدود ۳۰۰ متن اداری عیلامی در زیر ساختمان های ساخته شده به دست داریوش یکم تائید شده است.[۲۲]

کورش کبیر در استوانه معروفش در بابل ، اجداد خود را تا چیش پیش بیشتر برنمی شمارد. ظاهرا علت آن است که از چیش پش به بعد شاه انشان بوده اند و بالاتر نبوده اند و انشان سرزمین معروفی در دولت عیلام بوده و برای مردمان بابل و اقوام ساکن درآن شناخته شده و دارای قدمت و کورش به حکومت اجداد خود در آنجا می توانسته افتخار کند. به عکس پارس که سرزمین ناشناخته ای برای اقوام مزبور بوده بداشتن خصوصیت ممتازی معروف نبوده است. با اضافه اینکه احتمال زیاد شاهان پارس قبل از چیش پش پادشاهان دست نشانده بودند و انشان را هم نداشتند.[۲۳] البته شاید هم حاکی ازآن باشد که شاهان اولیه پارس گرچه ایرانی بودند اما خود را احیاگر یا ادامه دهنده پادشاهان محلی عیلامی می دانستند ازآنجا که صدسال در هم زیستی نزدیک با عیلامیان پارس زیسته بودند.[۲۴] این احتمال وجود دارد که مدتها خود را چندان متمایز ازآنها نمی دانستند.[۲۵] و احتمالا دلیل اینکه مورخین اولیه حاکم هخامنش را چیش پش (جد بزرگ کورش کبیر) معرفی می کنند نیز همین است که کورش در سلسله نسبت به شاهان هخامنش تا او بیشتر عقب نمی رود.

هردوت ترتیب جانشیان خشایارشا را بدین گونه ذکر می کند. هخامنش، چیش پش ، کمبوجیه ، کورش، چیش پیش، آریامنه ، آرشامه و پیشتساسب، داریوش و خشایارشا،[۲۶] سرپرستی سایکس هم با کمی اختلاف همین اسامی را ارائه می دهد.[۲۷] اما از آنجا که داریوش در کتبیه بیستون آنکه هشت نفر به قبل از من از خاندان هخامنش شاه بودند و من نهمین آنها هستم و اکثر مورخان تاکنون درصدد ارائه هشت شاه قبل از داریوش برنیامده اند و بنابراین استوانه کورش از چیش پیش جد بزرگ کورش کبیر شروع می کنند لذا به نظر می رسد دراین راستا پیرنیا صحیح ترین فهرست ازاین خاندان را ارائه داده باشد.[۲۸]

[۱] کتبیه آشوری رمان از گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمود بهفروزی، تهران، انتشارات جامی، ۱۳۷۲، ص ۸۷

[۲] گیرشمن ، رمان ، همان ، ص ۹۰

[۳] همان ، ص ۸۹

[۴] همان ، صص ۹۱-۹۲-۱۳۰

[۵] همان، ص۸۹ ، شیرین بیاتی، تاریخ ایران باستان، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۱، ص ۶۵

[۶] کورت، آملی ،‌هخامنشان، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۲، ص۲۷

[۷] Parsumash

[۸] گیرشمن، همان ۲۵-۱۲۴ ، ریچارد ، فرای ، میراث باستانی ایران، ترجمه مسعود رجبی، تهران، انتشارات علمی وفرهنگی، ۱۳۸۵،ص۱۵ ، رقیه بهزادی ، آریا و ناآریا، تهران، انتشارت ظهوری، ۱۳۸۳، ص۲۷

[۹] ریچارد فرای ، میراث باستانی ، ص۱۱۷، عبدالحسین زرین کوب، تاریخ مردم ایران قبل از اسلام، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۳،ص۹۶

[۱۰] گیرشمن ، همان، ص ۹۱

[۱۱] فرای ،‌همان ، ص ۱۱۵

[۱۲] زرین کوب، همان، ص ۹۶

[۱۳] بریان، پی یر، تاریخ امپراتوری هخامنشان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب،‌۱۳۷۸،ص۷۱۵ ، یوسف مجیدزاده، تاریخ تمدن ایلام، تهران، نشر دانشگاهی ، ۱۳۷۰ ، صص ۳۱-۲۸

[۱۴] گیرشمن، همان، ص ۱۲۴ ، فرای ، همان ، ص ۱۰۰-۹۹

[۱۵] زرین کوب، همان، ص ۹۷ ، گیرشمن، همان ، ص ۱۲۵

[۱۶] پی یربریان، همان ، ص ۷۵

[۱۷] همان ص ۷۶

[۱۸] همان ص ۷۳

[۱۹] گیرشمن، همان صص ۷-۱۲۶ ، میخائیل، دیاکونف، تاریخ ایران باستان، ترجمه روحی ارباب، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۸۰، ص۷-۹۶

[۲۰] آملی کورت ، همان ، ص ۳۵

[۲۱]  همان، ص ۳۶

[۲۲] حسن پیرنیا، ایران بساتان،‌تهران، انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۷۴، ج۱، صص ۹۰-۳۸۹

[۲۳] پارس ها در یکی از دوران آغازین خود جزئی از قلمرو پادشاهی عیلام بودند. آملی کورت ،‌هخامنشان، ص ۲۷

[۲۴] همان ، ص ۲۹

[۲۵] هردوت، تواریخ، ترجمه هادی هدایتی ، تهران، انتشارات دانشگاه، ۱۳۷۰،ص ۹۰

[۲۶] بین سقوط عیلام (حدود ۴۶۰ پ.م) هگماته (۵۵۰پ.م) حدود ۹۰ سال می گذرد. دراین مدت در پارس – انشان –

[۲۷] چیش پیش دوم – کورش دوم (پدر کورش کبیر) حکومت می کردند.

[۲۸] هردوت ، کتاب اول ، ص ۳۰

 [۱] نام قدیم مصر

120,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
برچسب ها : , , , , , , , , , , , , ,
برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.