عنوان :
تعداد صفحات : ۸۳
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
از آن جائیکه عمومیترین و رایجترین عارضه و علامت آفازی، آنومی یا نام پریشی است، نیاز به یک آزمون استاندارد در این زمینه (به طور خاص) احساس میشود.
هدف ما از تهیه این تست، فراهم کردن منبعی برای تمرینات کلینیکی، تحقیقات آفازی و همچنین تحقیقات روان – زبان شناختی بود.
در تمرینات بالینی به نوعی، نیاز به ارزیابی کاملتر شناخت فعل احساس میشود و تأکید بر طراحی درمانهایی وجود دارد که به طور خاص نقائص فعلی را مورد توجه قرار میدهند.
در حال حاضر شمار تحقیقاتی که به پردازش فعل و تفاوتهای پردازشی موجود میان افعال و اسامی میپردازند، رو به افزایش است. این تحقیق در میان شرکتکنندههای بزرگسال طبیعی، کودکان طبیعی و کودکانی با آسیبهای زبانی خاص و بیماران زبان پریش اجرا شده است.
تا به امروز در حوزه نامیدن اسامی مطالعات زیادی صورت گرفته و در حال حاضر ما نسبت به عوامل تعیینکننده در دسترسی به آنها، شناخت کافی داریم. انگیزه شکلگیری این تست نیز از این حقیقت ناشی میشود که شناخت ما نسبت به عوامل تعیینکننده در دسترسی به افعال کم است.
محققان و درمانگران از مجموعه تصاویر اسامی که توسط Sondgrass و Vonder wart در سال ۱۹۸۰ تهیه شده است، به دفعات استفاده کردهاند. در این مجموعه محققین با یافتههایی سر وکار دارندکه با یافتههای موجود در آزمایشگاههای مختلف و حتی در میان کشورها قابل مقایسه است و این مزیت این تست محسوب میشود.
توصیف و نمایش افعال در تصاویر ثابت یا نقاشیهای خطی، از نمایش اسامی مشکلتر است. بنابراین این فرض که به جای نقاشیهای خطی بهتر است اقداماتی در قالب تصاویر متحرک انجام دهیم، مطرح شده است. با این وجود Berndt و Mitchum و Haendiges عملکرد نامیدن شیء و عمل بیماران آفازی را در مواجهه با نقاشیهای خطی و تصاویر متحرکی که بر روی نوار ویدئو ایجاد شده بودند، مقایسه کردند. آنها با مقایسه عملکرد نامیدن در مواجهه با دو شیوه اجرا شده مذکور به هیچ تفاوتی دست نیافتند.
از آن جا که معتقدیم کاربرد این قالب بازنمایی در بسیاری از جلسات تحقیقی و کلینیکی آسانتر است، بر آن شدیم تا مجموعهای از تصاویر اسم و فعل را که با هم جور شدهاند، تهیه کنیم. علیرغم این حقیقت، حتی در حوزه افعالی که ممکن است به طور واضح (غیر دو پهلو) توصیف نشوند، با پارهای از محدودیتها مواجهیم.
بعنوان مثال نمایش افعال ارتباطی در قالب نقاشیهای خطی کار مشکلی است (افعالی چون give (دادن)- buy (خریدن)- sell (فروختن).
در این مجموعه، تصاویر اسم و فعل بر پایه متغیرهای روان – زبانشناختی تدارک دیده شده بودند که از آن جمله میتوان به فراوانی لغت مکتوب، سن فراگیری ارزیابی شده و میزان آشنائیت برچسبهای کلامی تصاویر اشاره کرد.
بعلاوه ما اطلاعاتی در زمینه طول هجا و واج و ارزیابیهایی در زمینه توانایی تجسم برچسبهای کلامی تصاویر و میزان پیچیدگی بینایی تصاویر فراهم میکنیم. به نظر میرسد که این متغیرها پیش آگهی دهندههای مهمی در فرآیند نامیدن باشند.
واژه های کلیدی: مسیرهای درونداد، مسیرهای برونداد، آسیبهای معنایی در مقوله خاص ، سیستم واژگانی، قضاوت واژگانی، درونداد واجی واژگان، برونداد واجی واژگان، آفازی بینایی، کری خالص کلمه، سیستم معنایی، بازنمائیهای بینایی اشیاء
فصل اول (معیار سازی تست نامیدن اسامی و افعال)
۱-۱ بیان مسئله ۱
۲-۱ کاربردهای عمومی۱
۳-۱ تعریف مفاهیم۳
فصل دوم (مباحث نظری)
۱-۲ مقدمه۶
۲-۲ مدل پردازش واژگانی۱۱
۳-۲ مکانیسمهای پردازش واژگان ۱۳
– سطح بازشناسی۱۳
– پردازش معنایی۱۴
– برونداد واژگان۱۴
۴-۲ آسیبها۱۵
– سطح بازشناسی۱۵
– درونداد واژگانی۱۸
– پردازش معنایی۱۹
– برونداد واژگانی۲۲
۵-۲ کاربردهای کلینیکی مدلواژگانی۲۴
– جدول ارزیابی تکالیف واژگانی۲۶
فصل سوم (معرفی تست)
۱-۳ مقدمه۲۷
۲-۳ موارد کاربردی مجموعه۲۹
۳-۳ ساختار تست۳۱
– انتخاب گزینه۳۱
– طبقهبندی اطلاعات قراردادی۳۵
– شکل دستوری افعال در مجموعه۳۷
۴-۳ ساختار لیستهای تطبیق داده شده۴۲
– بسامد۴۲
– سن فراگیری۴۴
– میزان آشنایی۴۶
شاخصهای دیگر۴۷
– قابلیت تصور۴۷
– پیچیدگی بینایی۴۹
۵-۳ زیرگروه لیستها۵۰
۶-۳ اطلاعات بدست آمده از شرکتکنندگان مسن بدون آسیب مغزی۵۱
۷-۳ نحوه استفاده و اجرای این مجموعه بعنوان یک وسیله ارزیابی ۵۲
۸-۳ فرمهای معرفی۵۳
۹-۳ راهنمائیهایی برای ارزیابی و آزمودن بیماران زبان پریش۵۴
۱۰-۳ ارزیابی رفتارهای بیمار زبان پریش۵۵
فصل ۴ (اجرای تست)
۱-۴ ساختار تست اسامی و افعال۵۶
– شماره آیتم مواد آزمون۵۶
– هدف۵۷
– پاسخ اولیه۵۷
– مدت زمان ارائه پاسخ۵۷
– یادآوری۵۷
۲-۴ شرایط تحصیلی و سنی شرکتکنندگان۵۹
۳-۴ جداول ارزیابی۶۰
نامیدن اسامی۶۱
نامیدن افعال۶۸
فصل ۵ (بحث و نتیجهگیری)
۱-۵ تهیه جدول آماری۷۲
۲-۵ نتیجهگیری۷۲
۳-۵ جداول نتایج
تست نامیدن اسامی۷۴
تست نامیدن افعال۷۸
واژهنامه۸۰
منابع۸۰
از آن جائیکه عمومیترین و رایجترین عارضه و علامت آفازی، آنومی[۱] یا نام پریشی است، نیاز به یک آزمون استاندارد در این زمینه (به طور خاص) احساس میشود. از این رو هدف ما از تهیه تست مذکور، فراهم کردن منبعی برای تمرینات بالینی، تحقیقات آفازی و همچنین تحقیقات روان – زبان شناختی[۲] میباشد. بعلاوه از آنجا که بیشتر تستهای به کار برده شده در این زمینه بر نامیدن اسامی تأکید دارند، در تمرینات بالینی به نوعی، نیاز به ارزیابی کاملتر شناخت فعل احساس میشود و تأکید بر طراحی درمانهایی وجود دارد که بطور خاص، نقایص فعلی را مورد توجه قرار میدهند.
در تحقیقات روان زبانشناختی که روی افراد بزرگسال انجام میشود ممکن است از دادههایی استفاده شود که با نظام بازنمائی ذهنی اسامی و افعال[۳] در واژگان ارتباط دارند. یعنی که به کاربردن الگوهایی از قبیل: تصاویر متحرک (انیمیشن)، نامیدن واژگان مکتوب، تکالیف قضاوت واژگانی[۴] مطالعات اولیه و … . همچنین
موارد هماهنگ شده در مجموعه برای مطالعات تصویربرداری مغزی[۵] در گروه بیماران آفازی و افراد غیر آسیب مغزی مفید خواهد بود.
در تحقیقات بر روی بزرگسالان مبتلا به آسیب زبانی[۶]، میتوان از تصاویر و برچسبهای کلامی نوشته شده در نامیدن تصاویر، خواندن، نوشتن دیکته و تکرار استفاده کرد. که این موارد را میتوان به آسانی برای استفاده به عنوان یک تست ادارکی و استفاده در تکالیف تحقیقی تصویر- کلمه[۷] تنظیم نمود.
از آن جائیکه یافتههای مشابه را میتوان در کیفیتهای مختلف به کار برد، این مجموعه قادر به فراهم ساختن نشانههایی است که ما را از وجود کمبودهای مدالیته خاص در اسامی و افعال آگاه میسازد.
در این مجموعه میتوان آیتمهای اسامی را براساس طبقات معنایی گروهبندی کرد، مانند حیوانات، آیتمهای غذایی و مشاغل و به منظور آشکار ساختن کمبودهای نامیدن در طبقات ویژه، مورد استفاده قرار داد. در این مجموعه شمار زیادی از آیتمها در رسیدن به اهداف ارزیابی بالینی مؤثر خواهند بود.
ارزیابی درستی نامیدن تصاویر، با به کارگیری مجموعه مواد آزمون در قبل و بعد از درمان به درمانگر اجازه خواهد داد که دقیقاً تأثیرات مداخلهای را اندازهگیری کند.
در نهایت انتظار میرود که این اطلاعات برای رسیدن به اهداف درمانی، چه بسا مفید باشند. شمار زیاد تصاویر اسم و فعل[۸]، این امکان را به درمانگران میدهدکه صورتهای فراوانی از فعالیتهای درمانی را با استفاده از تصاویر و نامهایشان طرحریزی کنند. برای مثال ممکن است از بیماران خواسته شود تصاویری را انتخاب کنند که به طریقی با یکدیگر در ارتباطند، یا تصویر یک فعل را با تصویر شیء مناسب هماهنگ کنند و یا تصاویری را برگزینند، که عنوانشان با صدای خاصی آغاز میشود.
مسیرهای درونداد[۹]: وسیلهای برای انتقال اطلاعات مورد توجه شامل: موضوعات شنیداری، کلامی، نوشتاری، بینایی و حالات
مسیرهای برونداد[۱۰]: شامل گفتار، نوشتار و حالات میباشد.
آسیبهای معنایی در مقوله خاص (ویژه): آشفتگی در درک یا تولید مقولههای معنایی انتخابی، همراه با عملکرد حفظ شده در دیگر مقولهها.
سیستم واژگانی[۱۱]: مجموعه پیچیده و پراکندهای از مکانیسمهای حفظ بازنمائی برای کلمات، اسامی و افعال آشنا و نیز پردازشهای لازم جهت کدشکنی و کدسازی محرکهای ناآشنا.
قضاوت واژگانی: تکلیفی که در آن بیمار تصمیم میگیرد که آیا محرک ارائه شده یک کلمه یا اسم واقعی است یا کلمه و اسم بیمعنی است.
درونداد واجی واژگان: مکانیسم ذخیره بازنماییهای کلمات بیانی آشنا، که قبلاً شنیده شدهاند.
برونداد واجی واژگان: مکانیسم ذخیره بازنمائیهای کلمات بیانی آشنا که قبلاً تولید شدهاند.
آفازی بینایی [۱۲]: آسیب مدالیته ویژه بینایی در نامیدن اشیاء مشاهده شده در حضور پردازش معنایی پایه. این پردازش معنایی پایه از طریق شرح و تفصیل یا ژسچر مربوط به شیءدیده شده، که فرد در نامیدن آن ناتوان است، مشخص میشود.
کری خالص کلمه [۱۳]: آسیب مدالیته ویژه شنیداری در پردازش درونداد گفتاری.
سیستم معنایی: مکانیسم واژگانی مسئول در ذخیره بازنمائیهای معنایی برای ژسچرها، اسامی و کلمات آشنا.
بازنمائیهای بینایی اشیاء [۱۴]: ساز و کار نگهداری نامها در حافظه برای اشیائی که قبلاً مشاهده شدهاند.
در سخن گفتن، بازیابی واژگانی[۱۵] بعنوان یک فرآیند رقابتی[۱۶] عمل میکند و این امر با تعیین میزان تأثیری که بافت معنایی[۱۷] در نامیدن تصویر و واژه بر جای میگذارد، محقق میشود.
در تستها و آزمونهای انجام شده در این زمینه، مشخص شده، زمانیکه طبقات معنایی آیتمها مشابه هستند، مدت زمان نامیدن تصویر به مراتب طولانیتر از زمانی است که مضمون آیتمها از طبقات مختلف هستند[۱۸].
در حالیکه اگر این آیتمها در بافت معنایی نامیده شوند، نتایج معکوسی حاصل میگردد. یعنی در بافتی که آیتمها از طبقات مشابه هستند، نامگذاری این آیتمها در مدت زمان کوتاهتری صورت میگیرد.
بطور کلی این یافتهها، مهر تأییدی بر این ادعا هستند که در فرآیند سخن گفتن، تأثیر مداخلهای بافت معنایی، رقابتی را در فرآیند بازیابی ورودیهای واژگانی نشان میدهد[۱۹]. روانشناسان در پرداختن به سازمانبندی حافظه واژگانی[۲۰]، اغلب به سازمانبندی اسامی موجود در ذهنشان تمایل بیشتری نشان میدهند[۲۱].
اساساً حوزه اسم- شیء به مطالعات حافظه واژگانی مرتبط است و صرفاً بخش دانش واژگانی را بازنمایی میکند. بعبارت دیگر، با هدف بررسی سازمانبندی معنایی، به توسعه تئوریها و ابزارهایی میپردازد که باید به مواردی[۲۲] فراتر از کلمات تعمیم داده شوند.
شباهت معنایی موجود در میان کلمات، بر بسیاری از تکالیف درگیر کننده تولید گفتار تأثیر میگذارد. به عنوان مثال هنگامیکه کلمهای مخدوش کننده و به لحاظ معنایی مرتبط وجود دارد، گویندگان در نامیدن تصویر نسبت به زمانیکه کلمه موجود فاقد ارتباط است و (کلمه نامرتبط) کندتر عمل میکنند[۲۳] (به عبارت دیگر مدت زمان نامیدن طولانیتر میشود).
زمانیکه گویندگان تصاویر را در یک بافت معنایی مشابه مینامند، تأثیرات مداخلهای این تشابهات نسبت به زمانیکه عمل نامیدن در بافت معنایی متفاوت و مجزائی صورت میگیرد، افزایش مییابد[۲۴].
بطور کلی در این زمینه اتفاق نظر وجود دارد که این تأثیرات، به ویژگیهای فرآیند بازیابی واژگانی اشاره دارند و البته این بازیابی واژگانی به لحاظ ادارکی هدایت شده میباشد. [۲۵] در طول فرآیند بازیابی، بازنمائی واژگانی معنایی کلمه هدف به همراه دیگر بازنماییهای مرتبط معنایی فعال میگردد. تداخل تصویر- کلمه و تأثیرات بافت معنایی به تقابل میان این بازنمائیهای متفاوت اشاره دارد[۲۶].
در حیطه بازیابی واژگانی، دو تئوری در رابطه با کارکردهای نیمکرههای مغزی مطرح میگردد. مطابق با تئوری اول یا تئوری فعال سازی، مسئله اینگونه مطرح میگردد که در حین بازیابی واژگانی، دیگر معانی فرعی یک کلمه نیز بازنمایی میگردد ولی براساس تئوری دوم یا تئوری مهار، این معانی به مرحله بازنمایی و کدگذاری واجی نرسیده و از تولید معانی فرعی جلوگیری بعمل میآید و فرد فقط معنی اصلی کلمه هدف را بیان میدارد[۲۷].
در اینجا این سئوال مطرح میگردد که چطور پیچیدهترین زمینهها، نامیدن اسامی و افعال میباشند؟ جواب این سئوال را بطور خلاصه میتوان اینگونه عنوان کرد که بدلیل دشوار بودن شناسایی حوزههای مفهومی اولیه در این زمینهها، نامیدن آنها نیز مشکل میباشد.
شماری از تئوریهای متفاوت بازنمایی معنایی، تأثیرات مجزا و متفاوت معنایی را پیشبینی میکنند. بویژه آنهایی که بازنمائیهای معنایی پراکنده و همپوشانی[۲۸] اصلی میان آنها را عنوان میکنند[۲۹]. بعلاوه بازنمائیهای معنایی اشیاء و افعال متفاوت است.
در حوزه اسامی، اعضاء مقوله[۳۰]، تأثیرات قوی و مهمی دارند. بویژه در بیمارانی که بطور انتخابی[۳۱] در مقولهای از شناخت آسیب میبینند و یا آن را مورد غفلت قرار میدهند از قبیل حیوانات[۳۲]، قسمتهای بدن[۳۳]، میوهها و سبزیجات[۳۴].
در این دیدگاه این احتمال وجود دارد که تأثیرات متفاوت معنایی در میان مقولههایی که بطور تدریجی برانگیخته شدهاند، مشاهده نگردد، در اینصورت باید بعنوان گروههای قابل جداسازی عمل شوند زیرا از دیگر زمینههای دانش و آگاهی مستقل میباشند. در مقابل احتمال بروز تأثیرات درجهبندی شده در میان مقولههایی وجود دارد که بطور تدریجی تحریک و برانگیخته نشدهاند. این با طرحهای مطابق با همپوشانی اصلی (بیتوجه به اعضاء مقوله) متفاوت است، طرحهایی که شباهت معنایی میان مقولهها را معین میکنند[۳۵].
در حوزه عمل یا فعل، مرز بین مقولهها بخوبی تعریف و معین نشده است. برای توضیح چنین تفاوتهایی میان اسامی و افعال در سال ۱۹۷۹ پیشنهاد شد که در حوزه اسامی تعیین اعضای مقوله و سازمانبندی سلسله مراتبی مناسب، از مهمترین اصول سازمانبندی میباشند. در حالیکه حوزه عمل به شیوه شبه ماتریکسی سازمانبندی شده است. افعال در این روش با نمونههایی در زمینههای متفاوت شامل ویژگیهای عمومی (مثل قصد و تعمد)، زمینههای معنایی متضاد و بدون سازمانبندی سلسله مراتبی واضح، قرار میگیرند[۳۶].
[۱]. anomia
[۲]. psycholinguistic
[۳]. noun & verb represantotion
[۴]. lexical decision
[۵]. brain topography
[۶]. language impairment
[۷]. investigatory word- Picture tasks
[۸]. object & Action
[۹]. modalities
[۱۰]. output Modals
[۱۱]. lexical system
[۱۲]. optic aphasia
[۱۳]. pure word deafness
[۱۴]. visual object representations
[۱۵]. lexical retrieval
[۱۶]. competitive Proccess
[۱۷]. semantic Context
[۱۸]. Steward & Kroll
[۱۹]. Markus F. Damian, Gabriella & Willem J.M. Levelt
[۲۰]. lexical Memory
[۲۱]. Fellbaum & Miller
[۲۲]. things
[۲۳]. Colaser & Dungelhoff (1984)
[۲۴]. Damain & Vigliocco & Levelt “۲۰۰۱”
[۲۵]. Levelt, Roelofs & Meyer “۱۹۹۹”
[۲۶]. Damain et al. “۲۰۰۱”
[۲۷]. language intervention strategies in adult aphasia فصل ۳۴ کتاب
[۲۸]. overlap
[۲۹]. Martin & chao (2001)
[۳۰]. category
[۳۱]. selectively
[۳۲]. Caramazza & Shelton “۱۹۹۸”
[۳۳]. Shelton, Fouch & Caramazza “۱۹۹۸”
[۳۴]. Hart, Brendt & Caramazza “۱۹۸۵”
[۳۵]. Martin & chao “۲۰۰۱”
[۳۶]. Lui, Huttenlocher
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .