4,806 views
عنوان :
تعداد صفحات : ۲۲۳
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
ناصر خسرو شاعری توانا، فیلسوفی اندیشمند و از چهره های درخشان ادبی و علمی ایران است. وی خواستار جامعه ای پاک و منزّه، به دور از مفاسد اخلاقی است. معروفترین آثار او عبارتند از: سفرنامه، وجه دین، خوانالاخوان، جامعالحکمتین، زادالمسافرین، گشایش و رهایش و دیوان اشعار.
در کتاب کیمیای سعادت در مورد اخلاق اسلامی آمده که: «اخلاق اسلامی را میتوان در دو قسمت مورد بحث قرار داد، یکی اخلاق در دین اسلام یعنی در قرآن و سنّت که باید دید اصول و محورهای اخلاقی در آن چیست و دیگر اخلاق در فرهنگ عالم اسلامی بدانسان که نزد گروهها و فرقههای مختلف مطرح بوده و نظریههایی اظهار شده است. بیان اهمّیّت اخلاق در اسلام نیاز به تفصیل ندارد. پیغمبر خود مکارم اخلاق را غایت بعثت خود دانسته است (بُعِثتُ لاُ تَمَّمَ مَکارِمَ الاَخلاقِ).» (غزالی، ۱۳۷۲: ۴۲۷)
و در قرآن به هیچ وصفی برتر از این که اخلاقی عظیم دارد: «إنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظیم. ای پیامبر تو دارای اخلاقی بس نیکو هستی.» ستایش نشده است. (قلم/ ۴)
تعالیم اخلاقی قرآن، یکی از مهمترین و مشروحترین قسمتهای آن است و حتّی در آیاتی که راجع به داستانهای گذشتگان است مهمترین غایت، توجه دادن به معانی اخلاقی است. گاهی در یک آیه امور اخلاقی چنان جمع آمده که گویی اسلام همان اخلاق است: «إنَّ الّلهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتاءِ ذِی القُربی و یَنهی عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغیِ یَعِظُکَُم لَعَلَّکُم تَذَکَّرونَ. (نحل/ ۹۰) خدا به دادگری و نیکوکاری و دادن حقّ خویشان فرمان میدهد و از کار زشت و ناروا و ستمگری نهی میکند و شما را پند میدهد شاید اندرز گیرید.» و نیز از تعالیم و سخنان پیغمبر و بزرگان اسلام به خوبی میتوان به اهمّیّت اخلاق در اسلام پی برد. قرآن شریف، تزکیهی نفس و تخلّق به اخلاق حمیده را عامل رستگاری و راه وصول به سعادت معرّفی کرده و فساد اخلاق را منشأ بدبختی و مایهی زیان و ضرر شناخته است. « قَد اَفلَحَ مَن زَکّیها و قَد خابَ مَن دَسّیها. (شمس / ۹ و ۱۰) هر کس ناطقهی خود را از گناه و بدکاری پاک و منزّه سازد به یقین رستگار خواهد بود و هر که او را به کفر و گناه پلید گرداند البتّه زیانکار خواهد گشت.»
دیوان ناصر خسرو سرشار از پند و اندرز بر پایۀ مذهب و حکمت است. از پیروی نفس، دروغ، ریا، حرص و آزمندی، خواب و خور، دنیاپرستی و تجمّل، تکبّر، نادانی و ستمکاری نهی، و به زهد و طاعت و خرسندی، مناعت طبع، فروتنی، دانش، حقیقت جویی، دادگری و نام نیک تشویق می کند و در همه جا زیربنای اخلاق وبنیاد فکری وی «دین» و «مذهب» است.
از نظر او برای رسیدن به فضایل و ملکات فاضله، ریاضت های علمی و عملی ضروری است. بنا بر این در مرحلۀ نخست، شناخت فضایل و رذایل و آگاهی از شخصیّت و جایگاه واقعی انسان ضرورت دارد سپس مبارزه و مجاهده با نفس امّاره؛ زیرا آن که بر هواهای نفسانی غالب نشود، نمی تواند به مرحلۀ فضیلت و کرامت و سلامت نفس نایل شود.
فضایل اخلاقی در شعر ناصر به بهترین و مؤثّرترین بیان و از سویدای جان با دلی آکنده از صفا و خلوص آمده است و در این پایان نامه سعی شده فضایل و رذایلی که در دیوان این شاعر حکیم انعکاس یافته تفکیک و مورد بررسی قرار گیرد.
واژه های کلیدی: ناصرخسرو، فضایل اخلاقی، فرقه اسماعیلیه
چکیده
فصل اول کلیات پژوهش
مقدمه.۴
کلّیات وتعاریف۵
۱- ۱- بیان مسأله.۵
۱ – ۲ – اهمیت و ضرورت تحقیق.۵
۱-۳- اهداف تحقیق۶
۱-۴- سؤالات تحقیق..۶
۱-۵- پیشینه تحقیق..۷
۱-۶- روش انجام تحقیق۷
فصل دوم: زندگینامه ناصر خسرو۹
فصل سوم: بحثی درباره اخلاق و آشنایی با چند نظر فلسفی.۱۴
فصل چهارم: قوای نفس..۲۳
فصل پنجم: اخلاق اسلامی.۳۴
فصل ششم: آشنایی با فرقه اسماعیلیه..۴۲
فصل هفتم: فضایل اخلاقی با تأویل اسماعیلیه۵۳
الف ) احسان۵۶
ب ) خود شناسی برای خدا شناسی.۵۸
ج ) خضوع..۵۹
د ) دوستی با خاندان حق.۶۰
ه ) راستگویی .۶۳
و ) زیارت کعبه و مراسم و اعمال حج..۶۵
ز ) عقل.۶۸
ح ) علم ـ علم ایزد ـ مدینه علم و .. .۷۲
ط ) علم توأم با عمل.۷۷
ی ) نماز و روزه و زکات۷۹
فصل هشتم: فضایل اخلاقی۸۱
الف: (حکمت)۸۸
ب: (عفّت)۹۶
۱-عفّت.۹۷
۲-حیا..۹۸
۳-رفق و مدارا..۹۹
۴-آراستن نفس یا حسن هدی۱۰۴
۵-مناعت طبع۱۰۶
۶-صبر.۱۰۸
۷-قناعت.۱۱۲
۸-وقار.۱۱۵
۹-ورع.۱۱۷
۱۰- عقل معاش..۱۱۹
۱۱- حریّت و آزادگی.۱۲۱
۱۲- سخا۱۲۳
ج: شجاعت.۱۲۷
۱-کرامت..۱۲۹
۲-نَجدت۱۳۲
۳-همّت بلند..۱۳۶
۴-سکون ۱۳۸
۵-حلم.۱۴۰
۶-صبر وثبات۱۴۱
۷-تواضع.۱۴۴
۸-حمیت، غیرت و مردانگی..۱۴۵
۹-رقّت۱۴۷
د: عدالت..۱۴۹
۱-راستی و صداقت۱۵۲
۲-وفا۱۵۳
۳-مکافات..۱۵۵
۴-شفقت.۱۵۷
۵-تودّد۱۵۸
۶-تسلیم..۱۶۰
۷-عبادت۱۶۱
فصل نهم: رذایل اخلاقی۱۶۶
الف : رذایل ضد حکمت .۱۶۷
۱-اسناد اعمال بد و ناپسند به خداوند قهّار..۱۶۸
۲-تقلید.۱۷۱
۳-در خواب غفلت فرو رفتن۱۷۲
۴-غلبه جاهلان بر عالمان..۱۷۳
۵-جستجو کردن معنای ظاهری شریعت.۱۷۴
۶-دشمنی با علم و علما..۱۷۵
ب: رذایل ضدّ عفّت..۱۷۴
۱-شکم بارگی و شهوت رانی.۱۷۷
۲-حرص ـ آز ـ طمع۱۸۰
۳-دروغ ـ مکر ـ حسد و غیبت و غمّازی۱۸۲
۴-لواط و زنا..۱۸۷
۵-نگریستن به نامحرمان.۱۸۷
۶-افشای راز۱۸۸
۷-نفاق..۱۸۸
۸-دروغگویی و مکر و حسد۱۸۹
۹-فریفته دنیا بودن۱۸۹
ج: رذایل ضد شجاعت.۱۹۱
۱-دنائت.۱۹۳
۲-عجله و شتابکاری..۱۹۳
۳-عیبجویی۱۹۴
۴-ریا۱۹۵
۵-ترس از مرگ.۱۹۵
۶-مِراء.۱۹۶
۷-خفّت و خواری..۱۹۷
۸-ژاژخایی.۱۹۸
۹-خودآرایی.۱۹۹
۱۰- خودخواهی.۲۰۰
۱۱- کبر و عجب۲۰۱
۱۲- غدر و حیله.۲۰۲
۱۳- عصیانگری و سرکشی۲۰۳
۱۴- بیحمیّتی..۲۰۴
د: رذایل ضد عدالت..۲۰۵
فهرست لغات۲۱۳
فهرست آیات۲۱۹
فهرست منابع ۲۲۱
چکیده انگلیسی۲۲۵
۱-امینی، ابراهیم، ۱۳۸۷، اسلام و تعلیم و تربیت، چاپ سوم، چاپخانه مؤسسه بوستان کتاب.
۲-برتلس،آ.ی.، ۱۳۶۳، ناصر خسرو و اسماعیلیان، ترجمه آرینپور، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
بن شعبهالحرانی، حسین، ۱۳۶۶، تحفهالعقول، چاپ سوم، انتشارات اسلامیه.
۳-بن عدی، یحیی، ۱۳۷۱، تهذیبالاخلاق، با مقدمه و تصحیح و ترجمه و تعلیق دکتر سید محمد دامادی، چاپ دوم، مؤسسه اطلاعات و تحقیقات فرهنگی.
۴-پاپکین، ریچارد،۱۳۷۳، کلیات فلسفه، ترجمه و اضافات دکتر سید جلالالدین مجتبوی، چاپ هشتم، انتشارات حکمت، چاپ معراج.
۵-پطروشفسکی، ایلیا پاولویچ، ۱۳۴۸،اسلام در ایران، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات پیام، چاپ ششم.
۶-جوینی، عطاملک، ۱۳۶۷، تاریخ جهانگشای جوینی، به اهتمام محمد قزوینی،چاپ سوم ،سازمان نشر کتاب انتشارات بامداد.
۷-حائری، مهدی، ۱۳۶۹، بنیادهای اخلاق اسلامی، چاپ دوم، چاپ رستمخانی، انتشارات بنیادفرهنگی امامالمهدی(عج).
۸-حقانی زنجانی، حسین،۱۳۷۳، نظام اخلاقی اسلامی، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۹-حکیمی، محمدرضا، ۱۳۶۰، الحیاه، چاپ سوم، جامعهالمدرسین قم، ج۲٫
۱۰-دشتی، محمد، ۱۳۸۰، ترجمه نهج البلاغه، انتشارات مشرقین، چاپ نهم.
۱۱-دهخدا، علی اکبر، ۱۳۸۳،امثال و حکم، تهران، انتشارات شقایق، ج۱٫
۱۲-زرین کوب، عبدالحسین،۱۳۵۵ ، با کاروان حله، چاپ سوم، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان.
۱۳-سلطانی، غلامرضا، ۱۳۶۴، تکامل در پرتو اخلاق، دفتر انتشارات اسلامی.
۱۴-شعار، جعفر، ۱۳۷۱، سفرنامه ناصر خسرو با متن انتقادی، نشر قطره انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شمال.
۱۵- شعار، جعفر، ۱۳۷۱، سیاست نامه نظامالملک، چاپ پنجم، انتشارات امیر کبیر، چاپ خانه سپهر تهران.
۱۶-شیخ صدوق، ۱۳۶۲، خصال، با مقدمه و ترجمه آیت … کمرهای، انتشارات کتابخانه اسلامیه، چاپ چهارم، چاپخانه آفتاب.
۱۷-شیرازی، قطبالدین، ۱۳۶۵، درهالتاج، مجموعه آشنایی با فلسفه اسلامی ۱۱ بخش نخستین، به تصحیح سید محمد مشکور، انتشارات حکمت.
۱۸-صدوق، ۱۳۶۲، امالی، با مقدمه و ترجمه آیت ا… محمد باقر کمرهای، چاپ چهارم، چاپخانه آفتاب، انتشارات کتابخانه اسلامیه.
۱۹-صدیق، عیسی، ۱۳۵۴، تاریخ فرهنگ ایران، چاپ هفتم، چاپ زیبا
۲۰-صفا، ۱۳۵۵، تاریخ ادبیات ایران، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، ج ۱
۲۱-طباطبایی، محمدحسین، ۱۳۶۳، المیزان فی تفسیرالقرآن، چاپ سوم، کانون انتشارات محمدی، ج۱و ۸و۱۲و۲۷
۲۲-طوسی، خواجه نصیر، ۱۳۶۹، اخلاق ناصری، به تصحیح و تنقیح مجتبی مینوی ـ علیرضا حیدری، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چاپ چهارم، چاپخانه گلشن.
۲۳-غزالی، محمد، ۱۳۷۲، کیمیای سعادت، تصحیح احمد آرام، چاپ سوم، انتشارات گنجینه، نشرمحمد.
۲۴-فرید، مرتضی، ۱۳۶۵، الحدیث، احادیث و ترجمه از کتابهای گفتار فلسفی، چاپ و نشر دفتر فرهنگ اسلامی، ج۲ .
۲۵- فرید، مرتضی، ۱۳۶۸، اخلاق از دیدگاه قرآن و عترت، چاپ ششم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۲۶-فلسفی، محمد تقی، ۱۳۵۶، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، چاپ سوم، هیأت نشر معارف اسلامی.
۲۷-کلینی، ۱۳۶۷، اصول کافی، ج۳ با شرح و ترجمه حاج سید جواد مصطفوی و ج۴ با شرح و ترجمه حاج سید هاشم رسولی، از انتشارات کتابفروشی علمیه اسلامیه.
۲۸-کوربن، هانری،۱۳۵۲، تاریخ فلسفه اسلامی از آغاز تا درگذشت ابن رشد، با همکاری سید حسین نصر و عثمان یحیی، ترجمه دکتر اسداله مبشری، چاپ اول، چاپخانه سپهر، تهران، انتشارات امیرکبیر.
۲۹-لاهوری، اقبال، ۱۳۵۴، سیر فلسفه در ایران، ترجمه یحیی آرینپور، نشر سوم، مؤسسه فرهنگی منطقهیی با همکاری سازمان انتشارات بامداد.
۳۰-مجتبوی، جلالالدین، ۱۳۶۹، علم اخلاق اسلامی، گزیده جامعالسعادت ملا مهدی نراقی، چاپ دوم انتشارات حکمت.
۳۱-محقق، مهدی، ۱۳۶۳،اولین بیست گفتار ، در مباحث علمی فلسفی و کلامی و فرق اسلامی،سلسله دانش ایرانی.۱۷
۳۲- محقق، مهدی، ۱۳۶۸، تحلیل اشعار ناصر خسرو، چاپ پنجم، انتشارات دانشگاه تهران.
۳۳-محقق، مهدی، ۱۳۶۹، دومین بیست گفتار، در مباحث ادبی و تاریخی و فلسفی و کلامی و تاریخ علوم در اسلام، مؤسسه مطالعات اسلامی، سلسله دانش ایرانی۳۹٫
۳۴-مشکور، محمد جواد، ۱۳۵۵، تاریخ شیعه و فرقههای اسلام تا قرن چهارم، انتشارات اشراقی.
مطهری، مرتضی، ۱۳۷۳، فلسفه اخلاق، چاپ دوازدهم، انتشارات صدرا.
۳۵-مهدوی کنی، محمد رضا،۱۳۸۸، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، چاپ بیست و چهارم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۳۶-میبدی، رشیدالدین، ۱۳۳۹، کشفالاسرار، به اهتمام علی اصغر حکمت، چاپ تابان،ج۱٫
۳۷- ناصر خسرو ، ۱۳۶۳، جامعالحکمتین، به اهتمام دکتر محمد معین و هنری کربین، چاپ دوم، چاپخانه شرکت گلشن، کتابخانه طهوری.
۳۸- ناصر خسرو، ۱۳۶۳، گشایش و رهایش، با تصحیح و مقدمه سعید نفیسی، نشر جامی، چاپ اول، چاپ آفتاب.
۳۹-ناصر خسرو، ۱۳۷۰، زادالمسافرین، چاپ افست، انتشارات کتاب فروشی محمودی، چاپ رشدیه.
۴۰-ناصر خسرو، ۱۳۸۴، دیوان اشعار، با مقدمه سید حسن تقیزاده،چاپ چهارم، مؤسسه انتشارات نگاه، چاپ نوبهار.
۴۱- ناصر خسرو، ۱۳۸۷،دیوان اشعار، تصحیح مجتبی مینوی، چاپ سوم، انتشارات معین، چاپ مهارت.
۴۲-ناصر خسرو،۱۳۵۴، وجه دین، زبان و فرهنگ ایران، ناشر کتابخانه طهوری.
۴۳-نراقی، احمد، ۱۳۶۱، معراجالسعادت، از انتشارات رشیدی و امین، چاپ دوم، تیرنگ .
۴۴-نصرت، امین، ۱۳۶۵، اخلاق، اقتباس و ترجمه از تهذیبالاخلاق ابن مسکویه.
۴۵-یادنامه ناصر خسرو،۱۳۵۶، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی.
۴۶-یوسفی، غلامحسین، ۱۳۵۵، دیداری با اهل قلم، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه فردوسی، ج۱٫
شکّی نیست که همه خواهان نیک بختی و سعادتند و برای رسیدن به این هدف بزرگ راهی جز تزکیه و تصفیه و تهذیب نفس، یعنی کسب مکارم و فضایل و دوری از رذایل اخلاق، وجود ندارد، که انبیای عظام و اولیای کرام علیهمالسّلام بدین طریق رفته و طالبان حقیقت را به این راه دعوت کردهاند.
مهمترین مسألهای که فراوان مورد توجه آیین مقدّس اسلام قرار گرفته و در رسیدن به کمالات و فضایل انسانی نقش اساسی دارد مسألهی تزکیهی نفس و پرورش روح است که به عنوان یک امر حیاتی و ضروری مطرح میباشد. به هر حال، برای رسیدن به فضایل و ملکات فاضله ریاضتهای علمی و عملی لازم است. در مرحله اول، شناخت فضایل و رذایل و آگاهی از شخصیّت و جایگاه واقعی انسان ضرورت دارد سپس مبارزه و مجاهدت با نفس امّاره؛ چرا که اگر مجاهدت و مبارزه نباشد، انسان بر هواهای نفسانی غالب نمیشود و کسی که از این میدان پیروز و سربلند بیرون نیاید به مرحلهی فضیلت و کرامت و سلامت نفس نائل نمیشود و آن کس که به مرحله سلامت نفس نرسد، در روز حساب و میزان از تبهکاران است.
مطالعهی تمدّنها و جوامع بشری پیشین و علل انحطاط آنها در طول تاریخ، این حقیقت را بر ما روشن میسازد که جوامع بشری بدون برخورداری از فضایل اخلاقی و صفات حمیده و تخلّق به آنها و دوری از رذایل و صفات زشت و ناپسند نمیتواند قوامی داشته باشد و سعادتمند و موفّق شود.
توجّه به این که یکی از مهمترین ویژگیهای انسان، تربیت پذیری است که از آغاز پیدایش جوامع انسانی شروع شده و در طول تاریخ ادامه داشته و همچنان خواهد داشت.
تعلیم و تربیت به معنی نشو و نمای عقل و روح انسانی است که نسل حاضر حاصل آموختهها و تجربههای خود و گذشتگان را به نسل بعد منتقل میسازد. ترقّی و تکامل و تمدّن انسانها در ابعاد مختلف، معلول همین تعلیم و تربیت عمومی و پیوسته است.
تعلیم و تربیت تا سالیان دراز یک حرفه نبود و مسئولان خاصی نداشت، بلکه پدران و مادران و بزرگان قبیله این وظیفهی مهم را انجام میدادند و در بیشتر مواقع توسط شاعران صاحب ذوقی چون ناصر خسرو و… در خلال شعرهایشان در مورد مسائل تربیتی و رذایل و فضایل سخن به میان آوردهاند.
با توجّه به این که در اکثر سرودههای شاعران به فضایل و رذایل اشاره شده است، در این پایان نامه سعی شده با توجّه به نکات اخلاقی و مسائل تربیتی که در دیوان حکیم فرزانه، ناصرخسرو انعکاس یافته به تفکیک مورد بررسی قرار گیرد.
با توجّه به این که انسان موجودی است دو بعدی، یعنی فطرت انسانی دارای بعد نفسانی و روحانی میباشد، انسان هم میتواند سیر صعودی پیدا کند و هم سیر نزولی، در نهاد او هم گرایش به خیرها و نیکیهاوجود دارد و هم گرایش به شرها و زشتیها، انسان هم دارای عقل و نفس لوّامه است که او را به سوی خیرها و فضیلتها هدایت میکند و هم نفس امّاره که او را به رذایل و زشتیها سوق میدهد.
نفس انسانی هم دارای نیروی صلاح است و هم دارای نیروی فساد. آفرینش انسان بی هدف و لغو نیست. چنان که در قرآن آمده:« وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلّا لِیَعبُدونِ. و نیافریدیم پری و آدمی را مگر برای آن که بپرستند مرا.» با این هدف آفریده شده تا با علم و عمل صالح و اخلاق نیکو روح انسانی خود را پرورش و تکامل دهد و برای زندگی خوب و نورانی جهان پس از مرگ آماده سازد، بنابراین ضرورت ایجاب میکند که افق اندیشهی شاعران بزرگی چون ناصرخسرو مورد کنکاش و تفحّص قرار گیرد و ارزشهای والای انسانی اشاره شده در آثارش که در اخلاق و عمل انسان بار ارزشی فراوان دارد به بحث گذارده شود.
الف ـ اهمّیّت فراوان و ارزش اخلاق اسلامی و لزوم یادگیری قواعد علم اخلاق.
ب ـ بررسی فضایل و رذایل اخلاقی در کتابهای اخلاقی و ضرورت شناخت این که انسان دارای چه فضایل و رذایل اخلاقی است تا خود را از رذایل پاک و به فضایل آراسته گرداند.
ج ـ تطبیق و بررسی نظر شاعر مورد بحث یعنی ناصر خسرو در مورد فضایل و رذایل با نظرات علما و دانشمندان علم اخلاق.
الف ـ بررسی مسائل اخلاقی چه مقدار در سعادت بشر نقش دارد؟
ب ـ رابطهی دین و اخلاق چگونه است؟
ج ـ میزان توجّه ناصر خسرو به فضایل و رذایل تا چه حدّ بوده است؟
د ـ تقسیم بندی فضایل و رذایل اخلاقی بین علما و دانشمندان اسلامی و ناصر خسرو تا چه حد به هم نزدیک است؟
در خصوص فضایل و رذایل اخلاقی، پژوهشهای ارجمندی توسط علمای اخلاق که غالباً مبنای قرآنی دارد صورت گرفته است. همچنین توسّط اساتید ادبیّات آثار ناصر خسرو مورد مُداقّه و کنکاش قرار گرفته است. امّا به صورت اخصّ تحقیق جداگانهای که مبنای آن تطبیق سرودهها با فضایل و رذایل اخلاقی باشد، صورت نگرفته است.
ابتدا با مراجعه به کتابهای اخلاقی علمای اسلامی، مواردی که جزو فضایل و رذایل محسوب میشوند به طور مشترک شناسایی و فیشبرداری شد، سپس ابیات دیوان ناصر خسرو مورد مطالعه قرار گرفته و فیش برداری شده و به استاد راهنما ارائه گردیده و از او نظر خواسته شد. بعد مطالب دسته بندی شده و از فیش به صفحات پایان نامه منتقل گردید و برحسب فهرست موضوعی طبقهبندی گردید.
و در خلال هر بحث، به شواهدی از سایر آثار ناصر خسرو و همچنین به امثال و حکم فارسی اشاره شده تا در مواقع لزوم، آراء و عقاید شاعر مورد نظر مورد موشکافی و دقّت کافی قرار گرفته باشد.
لازم به ذکر است که در بعضی از کتب اخلاقی علمای اسلامی، تقسیم بندی فضایل و رذایل به بیش از هفتاد مورد می رسد و در این پایان نامه امکان بررسی همه موارد امکان پذیر نمی باشد، بنا براین سعی شده به تعدادی از آن ها اشاره شود که در اکثر کتاب ها به آن موارد پرداخته شده است.
توضیح این که ترتیب تقسیم بندی فضایل و رذایل نوشته شده در پایان نامه، بر اساس تقسیم بندی دانشمندانی چون خواجه نصیر طوسی و ابن مِسکوَیه می باشد.
حکیم ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی معروف به ناصر، ملقّب و متخلّص به «حجت» در ماه ذیالقعده سال ۳۹۴ هـ . ق در قبادیان از نواحی بلخ متولد شد:
بگذشت ز هجرت پس سیصد، نود و چار بنهاد مرا مادر بر مرکز اغبر*
(۳۸۵۵)[۱]
انتسابش به قبادیان بلخ ـ که مولد او بود ـ از اشعارش نمایان است:
پیوسته شدم نسب به یمگان کز نسل قبادیان گسستم
(۶۶۸۳)
خودش، همیشه در اشعار و کتابهایش خود را «ناصر»، «ناصرخسرو» و زمانی «ناصربن خسرو» مینامد:
همــان ناصـرم من کـه خــالی نبــود زمن مجلسِ میــر و صــدرِ وزیـــر
(۴۲۴۶)
***
هر که بوی داروی من یابد از تو بیگمان گویدت تو بر طریق ناصر دین خسروی
(۱۰۳۲۷)
از آغاز جوانی به فراگرفتن دانشهای گوناگون همّت گماشت تا آن جا که اعلام میکند:
نماند از هیچ گون دانش که من زان نکردم استفــادت بیش و کمتــر
(۴۱۱۸)
به اطّلاعات خود بر علوم متداوله و تحصیل فنون و اخبار در اشعارش اشاره میکند و شاهد دعوی خود را آگاهی از شعر و حساب و ادب خویش میداند.
ور ترا از من برین دعوی گوا باید ،گواست مر مرا هم شعر و هم علم حساب و هم ادب
(۷۴۵)
حتی قدرت بازوی ادب را از خود میداند:
ادب را به من بود بازو قوی به من بود چشم کتابت قریر*
(۴۲۴۸)
و کاغذ به خاطر الفاظ او به خود فخر میکند:
به تحـریر الفاظ من فخــر کرد همی کاغذ از دست من بر حریر
(۴۲۴۹)
تا جایی که سخن را در برابر طبع خویش اسیر میداند:
دبیـران اسیـرنـد پیـش سخـن سخن پیش طبعم به طبعست اسیر
(۴۲۵۱)
دربار سلطان محمود و سلطان مسعود را دیده و به کارهای دیوانی مشغول بوده و در نزد وزرا، حرمت و حشمتی داشته است:
پیش وزیـر با خطـر و حشـمتم بدانک میرم همی خطاب کند خواجه خطیر
(۳۴۶۷)
به خاطر خوشگذرانیهای دورهی جوانی خویشتن را سرزنش میکند:
آن کردی از فساد که گر یادت آید آن رویت سیاه گردد و تیره شود ضمیر
(۳۴۷۲)
به هندوستان و سند و ترکستان و افغانستان مسافرتها کرده است. قبل از بیست و هشت سالگی به تصنیف کتاب و تألیف پرداخته. در چهل سالگی تحولّی روحی به او دست داد و در پی تحرّی حقیقت به درِ شهری رسید که اجرام فلک بندهی او بودند و آفاق در تسخیر او:
روزی برسیـدم به در شهـری کـان را اجـرام فلک بنـده بُد، آفــاق مسخّر*
(۳۸۹۶)
با رسیدن به دروازهی این شهر عقل و خردش گفت که هر حاجتی داری و جویای هر حقیقتی هستی در اینجا طلب کن و از این درگاه عبور نکن:
شهری که من آنجا چو رسیدم خردم گفت اینجا بطلب حاجت و زین منزل مگذر
(۳۹۰۱)
ارتباط ناصر با خلفای فاطمی مصر که مذهب اسماعیلیه داشتند، از همین زمان آغاز میشود. امام اسماعیلی در مقابل پاسخ به پرسشهای ناصر مهری محکم بر لبانش زد و اسرار اسماعیلی را در لوای پاسخ بیان کرد:
گفتا بدهم داروی با حجّت و برهـان لیکن بنهم مهری محکم به لبت بر…
راضی شدم و مهـر بکرد آنگـه دارو هر روز بتــدریج همی داد مــزوّر..*
دستم به کف دست نبی داد به بیعت زیر شجـرِ عــالیْ پرســایه و مثمَر
(۳۹۳۱ـ۳۹۲۶)
بنابراین در اوج التهاب و آوارگی خویش، هنگامی که سرانجام خسته و مانده در مصر، رهبر گمشدهی خود را در هالهی وجود خلیفهی فاطمی متجلّی میبیند، چون و چرای دعوتش را یکباره به دیده و دل میخرد و جانی تازه مییابد و این زمان، سراسیمه عنان توسن سرکش اختیار را از کف میدهد و ذوق زده و شیفته و شوریده حال سرمست از بادهی غرور وصال به خود میبالد و حماسهی پیروزی، پایکوبان میسراید که:
فاطمیـم فاطمیـم فاطمـی تا تو بدرّی ز غـم ای ظاهری!
*** (۹۲۲۲)
داغ مستنصر بالله نهادستـم بر بر و سینه و بر پهنه پیشانی
(۹۶۵۱)
سرانجام از طرف امام فاطمی آن زمان، ابوتمیم معدبن علی المستنصر بالله به عنوان «حجت جزیرهی خراسان» تعیین شد:
ای حجّت زمین خراسان! بگوی بر راستی سخن که تویی ضامنش
(۵۰۸۹)
جامعهی رسمی او را بددین، قرمطی، رافضی، معتزله میخواند، از طرف مراجع معتبر و شاید خلافت بغداد تکفیر میگردد و مورد تعقیب مأموران سلجوقی و عمّال خلیفه و روحانیون قشری و رشوتخوار، واقع میشود و بعد از اقامت در نیشابور و مازندران و گیلان، سرانجام به قریهی کوهستانی یمگان پناه میبرد و این دوره ـ که از حدود ۶۳ سالگی تا پایان زندگی او طول میکشد ـ دورهی شکنجهی روحی اوست. کندهای که زمانی شعله ور بود اینک در خاکستر سرد ملال و درماندگی غرق است و در نهایت، پارسایانه و عبوس عمر سپری میکند.
دل پر اندوهتر از نار پر از دانه تن گدازندهتر از نال* زمستانی
(۹۶۱۳)
معروفترین آثار او عبارتند از: سفرنامه، وجه دین، خوانالاخوان، جامعالحکمتین، زادالمسافرین، گشایش و رهایش و دیوان اشعار. ناصر سالها در درهی یمگان محصور بود تا در سال ۴۸۱ هـ . ق درگذشت و جسد او در قصبهی جرم ـ که اکنون جزو کشور افغانستان است ـ نزدیک قشلاق «حضرت سید» کنونی به خاک سپرده شده است. مسافرانی که به این قشلاق میآیند، گنبد سفید کوچکی را ـ که بر فراز آرامگاه ابدی ناصر ساخته شده است ـ از دور مشاهده میکنند.
(برای معرفی ناصر از منابع ذیل استفاده شده است: (با کاروان حله دکترزرین کوب، ۱۳۵۵) و (بیست گفتار ج ۱، محقق، ۱۳۶۳) (تاریخ ادبیات ایران دکتر صفا، ۱۳۵۵) (تحلیل اشعار ناصر خسرو، دکتر محقق، ۱۳۶۸) (دیداری با اهل قلم، دکتر یوسفی، ۱۳۵۵) (مقدمۀ تقی زاده بر دیوان ناصر خسرو وبه تصحیح مجتبی مینوی، ۱۳۸۴)
[۱] ـ شماره بعد از ابیات مربوط به شمارۀ بیت، در دیوان ناصر خسرو با مقدّمه و شرح حال استاد حسن تقیزاده و تصحیح استاد مجتبی مینوی میباشد.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .