پایان نامه مبانی عرفان نظری در تأویلات عبدالرزاق کاشانی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

پایان نامه مبانی عرفان نظری در تأویلات عبدالرزاق کاشانی

تعداد صفحات : ۴۲۰

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

تحقیق حاضر مبانی عرفان نظری درتأویلات عبدالرزاق کاشانی ازپیش گفتار،سه بخش ویک نتیجه تشکیل شده است.

درپیش گفتاربه بیان برخی ازابعاد وجوانب موضوع ،اهمیت آن ،اهداف وانگیزه های تحقیق ، مسئله اصلی، فرضیه ،روش تحقیق ،نوع منابع استفاده شده وبرخی ازدشواری های کارپرداخته شده است.

بخش اول به بیان حیات کاشانی ورفع ابهامات ،اشتباهات وتناقضاتی که درباره نام وزندگی وآثار او به وجود آمده پرداخته وتحقیق مبسوطی درزمینه اثبات تشیع این طلایه دارعرفان شیعی صورت گرفته است.دراین تحقیق پس ازاستخراج آیاتی که درشأن اهل بیت علیهم السلام تأویل شده ،شبهات موجود دربرخی ازکتب ایشان نیز بررسی ودرادامه به تطبیق آراء کاشانی با مختصات شیعی چون نفی جبر و اختیار، رجعت، عصمت و غیره پرداخته ایم. یکی از نکات مهم دیگر که در این بخش مطرح است، ارائه آثار کاشانی به ترتیب زمان نگارش آنها و نیز صحت انتساب کتاب « تأویلات » به ایشان می باشد.

در بخش دوم پس از نگاهی به تاریخ تفسیر و تأویل، به معرفی و توضیح این دو اصطلاح کلیدی، تبیین جایگاه هر کدام  و نیز وجوه اشتراک و افتراق آنها پرداخته و در ادامه به سیر اجمالی تأویل نگاری، نحله های تأویلی و تفاوتهای آنها با یکدیگر و سپس به نامهای دیگر حوزه تأویل نگاری مانند اشاره، فهم، استنباط، تفسیر،‌ تلقی و مس، کشف و غیره پرداخته و از این میان اصطلاح « تأویل عرفانی» را به عنوان تعریفی جامع و مانع برگزیده ایم. پس از آن مبانی تأویل عرفانی را در پنج بخش:مبانی عمومی ( قرآن و حدیث) ، جامعه شناختی، زبان شناختی و مبانی نظری و عملی پی گرفته و در ادامه نیز به تایید این مبانی توسط کاشانی و ارائه ملاکهای تأویل عرفانی توسط ایشان اشاره شده است.

 بخش سوم، بخش اصلی تحقیق است که در آن تمامی آیاتی که موضوعات عرفان نظری در آنها مورد تأویل قرار گرفته،‌ به مثابه « فرهنگ موضوعی تأویل عرفان نظری» گرد هم آمده و مورد ترجمه قرار گرفته اند. در این بخش تمامی آیات تأویل شده مربوط به هر یک از مبانی عرفان نظری از قبیل: وحدت وجود، وحدت و کثرت، اسماء و صفات الهی، اعیان ثابته، انسان کامل، حقیقت محمدیه، ولایت،فیض اقدس و فیض مقدس و غیره در ذیل موضوع آن و براساس ترتیب آیات طبقه بندی شده اند. که میتواند راهنمای جامعی برای نشان دادن مبانی عرفان نظری در آیات قرآن باشد.

از نتایج مهم این بحث، علاوه بر اثبات تشیع کاشانی و صحت انتساب کتاب تأویلات به ایشان، این است که جناب کاشانی به واسطه شخصیت علمی وعرفانی والا و جامعیت کم نظیرش و با رعایت ملاکهای تأویل عرفانی و بدون عدول از اصول و قواعد تفسیر ظاهری، از قبیل مباحث لغوی و ادبی و صرف و نحو عربی، به خوبی از عهده تأویل آیات الهی و تطبیق مسائل عرفانی با آنها برآمده و با خامه شیوای خود چنان تصویری چشم نواز و دلنشین از حقایق الهی نگارگری کرده که کمتر عارفی را توفیق اینچنینی دست داده است.

واژه های کلیدی: عرفان نظری، کاشانی، تاویل، تفسیر

فهرست مطالب

چکیده پایان نامه۱
پیش گفتار۳
بخش اول : …۹
حیات ، مذهب و آثارکاشانی
بخش دوم :.۴۷
مبانی تأویل عرفانی ازمنظر کاشانی
بخش سوم :۷۱
فرهنگ موضوعی مبانی عرفان نظری کتاب تأویلات القرآن الکریم
ضمائم : ..۴۰۱
جداول ونمودارهای درصد فراوانی آیات تأویلی
فهرست منابع و مأخذ…۴۰۹

منابع و مآخذ:

۱ – قرآن کریم:ترجمه محمد مهدی فولادوند

۲ –  نهج البلاغه: نسخه صبحی صالح

۳ – ابن ابی الحدید ، عبدالحمید/ شرح نهج البلاغه/کتابخانه آیت الله مرعشی/قم، ۱۴۰۴

۴- ابن ابی جمهوراحسائی ،محمد بن علی / عوالی اللآلی / انتشارات سید الشهداء/قم، ۱۴۰۵

۵ – ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد/النهایه فی غریب الحدیث والأثر/دارالکتب العلمیه/ بیروت،۱۴۰۷

۶ – ابن حمزه فناری،محمد / مصباح الأنس/ تصحیح: محمد خواجوی/ مولی / تهران ، ۱۳۷۴

۷ – ابن طریق حلی، یحیی بن حسن/ العمده عیون صحاح الأخبار فی مناقب امام الأبرار علی بن أبی طالب/جامعه مدرسین قم/قم،۱۴۰۷

۸ – ابن عربی ،محی الدین/الفتوحات المکیه/ دارصادر/ بیروت، بی تا

۹ –  ــــــــــــــــــــ/فصوص الحکم/تصحیح تعلیق: ابوالعلاء عفیفی/چاپ افست:انتشارت الزهرا/ تهران،۱۳۷۰

۱۰- ابن فارس، احمد مقاییس اللغه/دارالجیل/ بیروت، ۱۴۱۱

۱۱ – ابن فوطی، عبدالرزاق/ تخلیص مجمع الآداب فی معجم الألقاب/ تحقیق:محمد الکاظم/ ارشاد اسلامی / تهران ،۱۴۱۶

۱۲- ابن منظور، محمد بن مکرم / لسان العرب / دارالأحیاء التراث العربی / بیروت ، ۱۴۰۸

۱۳- ابوزید، نصرحامد / نقد الخطاب الدینی / ترجمه : حسن یوسفی اشکوری، محمدجواهر کلام/ یادآوران/ تهران، ۱۳۸۱

۱۴- ابوزید، نصرحامد/ مفهوم النص/ ترجمه : مرتضی کریمی نیا/ طرح نو/ تهران، ۱۳۸۲

۱۵- ابی الفداء/ تقویم البلدان/ مکتبه المثنی/ بغداد،بی تا

۱۶- اربیلی، علی بن عیسی / کشف الغمه فی معرفه الأئمه/ مکتب بنی هاشمی / تبریز ،۱۳۸۱

۱۷ – ازهری، محمد بن احمد / تهذیب اللغه/ دارالقیومیه العربیه/ مصر،۱۹۶۴

۱۸- الشعیری ،تاج الدین محمد بن محمد/جامع الأخبار/رضی/قم ، ۱۳۶۳

۱۹ – آتش،سلیمان، مکتب تفسیر اشاری / ترجمه : توفیق سبحانی/ مرکز نشر دانشگاهی / تهران،۱۳۸۱

۲۰- آملی ، سید حیدر/ جامع الاسرار و منبع الانوار/ علمی وفرهنگی / تهران ، ۱۳۶۸

۲۱- ـــــــــــــــــ/ المحیط الأعظم و البحر الخضم / تحقیق: محسن موسوی تبریزی / انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/ تهران، ۱۴۱۴

۲۲- ــــــــــــــــــ/ المقدمات من نص النصوص / تصحیح وتعلیق : هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی / توس / تهران ،۱۳۶۲

۲۳- بغدادی/ اسماعیل/ هدایه العارفین/ استانبول، ۱۹۵۱

۲۴- بغدادی، علی محمد / مراصد الاطلاع/ دارالاحیاء الکتب العربیه/ قاهره، ۱۳۷۳

۲۵- تهاونی ، محمد علی/ کشاف اصطلاحات فنون / تحقیق : رفیق العجم/  نشر سپاس/ تهران، ۱۴۲۰

۲۶- تهرانی، آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ اسماعیلیان/ قم،بی تا

۲۷- جامی ، عبدالرحمن / نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص / تصحیح و تعلیق : ویلیام چیتیک/ موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی / تهران ،۱۳۷۰

۲۸- ـــــــــــــــــــ/ نفحات الانس من حضرات القدس / تحقیق: محمودعابدی/اطلاعات/تهران،۱۳۷۵

۲۹- جرجانی، میرسید شریف/ تعریفات/ ترجمه : سید حسن عرب وسیما نوربخش/ نشر وپژوهش فروزان روز / تهران، ۱۳۷۷

۳۰- جندی ،مؤیدالدین / شرح فصوص  الحکم / تحقیق و تعلیق : سید جلال الدین آشتیانی / دانشگاه مشهد/ مشهد،۱۳۶۱

۳۱- جوهری، اسماعیل بن حماد/الصحاح/بیروت ،بی تا

۳۲- حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ تحقیق :یالتقیاالکیسی/ وکاله المعارف/استانبول،۱۳۶۰

۳۳- حر عاملی، محمد بن حسن/ وسائل الشیعه / موسسه آل البیت لأحیاء التراث/قم،۱۴۰۹

۳۴- حسینی استر آبادی ،علی/ تأویل الآیات الظاهره/ انتشارات اسلامی/قم ،۱۴۰۹

۳۵- حسینی حلی، احمد بن طاوس / بناء المقاله الفاطمیه فی نقض الرساله العثمانیه / موسسه آل بیت/ قم،۱۴۱۱

۳۶- حلی ، حسن بن یوسف / کشف الیقین / چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی / تهران، ۱۴۱۱

۳۷- ـــــــــــــــــــ/ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد/ ترجمه وشرح: ابوالحسن شعرانی/ دارالکتب اسلامیه / تهران، ۱۳۷۹

۳۸- ـــــــــــــــــــ/ نهج الحق / مؤسسه دارالهجره/ قم،۱۴۰۷

۳۹- حموی،یاقوت / معجم البلدان / دارصادر/بیروت، ۱۳۸۸

۴۰- خوانساری، محمد باقر/ روضات الجنات/ اسماعیلیان/قم، ۱۳۳۹

۴۱- ذهبی، محمد حسین / التفسیر و المقسرون / دارالاحیاءالتراث العربی/ بیروت ،۱۳۹۶

۴۲- راغب اصفهانی، حسین بن محمد/ مفردات الفاظ القرآن الکریم /دارالقلم /بیروت ،۱۴۲۵

۴۳- زبیدی، محمد مرتضی/ تاج العروس/دارصادر/بیروت،۱۹۶۶

۴۴- زرقانی ، محمدعبدالعظیم / مناهل العرفان فی علوم القرآن/ دارالفکر / بیروت، ۱۴۰۸

۴۵- زرکلی، خیرالدین/ الاعلام/دارالعلم للملائین/بیروت، ۱۹۸۶

۴۶- سمرقندی،عبدالرزاق/ مطلع سعدین و مجمع بحرین/مقدمه و تصحیح: عبدالحسین نوائی/طهوری/ تهران،۱۳۵۳

۴۷- سمنانی،علاءالدوله/ مصنفات فارسی/ تصحیح:نجیب مایل هروی/ علمی وفرهنگی/ تهران،۱۳۶۹

۴۸- سیوطی، جلال الدین / الأ تقان فی علوم القرآن/ دارالمعرفه / بیروت ،بی تا

۴۹- شوشتری ، قاضی نورالله/ مجالس المومنین /دارالکتب اسلامیه / تهران،۱۳۷۵

۵۰- شیخ بهائی ،محمد بن الحسین / کشکول /شرکت طبع ونشر / قم ، بی تا

۵۱- شیرازی، عیسی بن جنید / تذکره هزار مزار/ تصحیح : تحشیه نورانی وصال / احمدی/ شیراز، ۱۳۶۴

۵۲- طباطبائی، محمد حسین / تفسیرالمیزان / ترجمه: محمد باقر موسوی/ جامعه مدرسین قم /فم،۱۳۷۶

۵۳- ـــــــــــــــــــــــ/ المیزان فی تفسیر القرآن / موسسه الأعلمی للمطبوعات / بیروت، ۱۳۹۳

۵۴- طبری، محمد بن ابی القاسم/بشارهالمصطفی لشیعه المرتضی/کتابخانه حیدریه نجف/ نجف ،۱۳۸۳

۵۵- عاملی (شهید ثانی )، زین الدبن بن علی / منیه المرید فی أدب المفیدو المستفید/ مکتب الأعلام الأسلامی / قم ،۱۴۰۹

۵۶- عاملی، امین/ اعیان الشیعه/ تحقیق:حسن امین/ دارالتعارف للمطبوعات/ بیروت ، ۱۴۰۳

۵۷- فرغانی،سعید الدین سعید/ مشارق الدراری/ مقدمه و تعلیغیات: سید جلال الدین آشتیانی / دانشگاه مشهد / مشهد ، ۱۳۵۷

۵۸- فیض کاشانی ، محمد بن مرتضی / تفسیر الصافی /دارالمرتضی/ مشهد، بی تا

۵۹- قاسم پور،محسن/ پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی / موسسه فرهنگی هنری ثمین/ تهران ،۱۳۸۱

۶۰- قنبری ، محی الدین / بررسی اصطلاحات تفسیر عرفانی قرآن ازدیدگاه حیدر آملی/ رساله تحصیلی دوره کارشناسی ارشد رشته عرفان اسلامی / دانشگاه آزاد اسلامی/ علوم تحقیقات ،۱۳۸۳

۶۱- قیصری، محمد داود /شرح فصوص الحکم/ تصحیح و تعلیق: جلال الدین آشتیانی/ علمی و فرهنگی/ تهران،۱۳۷۵

۶۲- کاشانی ،عبدالرزاق / اصطلاحات الصوفیه/ تصحیح و تعلیق:مجید هادی زاده/ حکمت / تهران ،۱۳۸۱

۶۳- ـــــــــــــــــــ / مجموعه رسائل و مصفات/ تصحیح : مجید هادی زاده / میراث مکتوب/ تهران ،۱۳۸۰

۶۴- ــــــــــــــــــــ/ شرح فصوص الحکم/بیدار/قم،۱۳۷۰

۶۵- ــــــــــــــــــــ / تأویلات القرآن الکریم انتشار یافته با نام تفسیر ابن عربی/ تحقیق : سمیر ارباب مصطفی / دارالاحیاء التراث العربی/ بیروت ، ۱۴۲۲

۶۶- ـــــــــــــــــــــ/ شرح منازل السائرین/ تصحیح وتعلیق: محسن بیدار فر/بیدار/ قم،۱۳۷۲

۶۷- کلینی، محمد ابن یعقوب /الکافی/انتشارات اسلامیه/تهران ،۱۳۶۵

۶۸- کوفی، فرات ابن ابراهیم/ تغییر فرات کوفی /چاپ ونشر وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی/تهران، ۱۴۱۰

۶۹- لوری، پییر/ تأویلات القرآن  از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی/ ترجمه :زینب پودینه آقائی/ حکمت/ تهران،۱۳۸۳

۷۰- مجلسی، محمد باقر / بحارالأنوار/ مؤسسه الوفاء / بیروت ، ۱۴۰۴

۷۱- مدرس تبریزی،محمدعلی/ریحانه الادب / خیام/ تهران، ۱۳۷۴

۷۲- مصطفوی،حسن / التحقیق فی کلمات القرآن الکریم/ بنگاه ترجمه و نشر وزارت ارشاد اسلامی/تهران، ۱۳۶۰

۷۳- مطهری، مرتضی / آشنایی با علوم اسلامی ،کلام و عرفان / صدرا / تهران، بی تا

۷۴- معرفت ، محمد هادی/ التمهید فی علوم القرآن / موسسه النشرالاسلامی/ قم،۱۴۱۶

۷۵- مکارم شیرازی، ناصر/ تفسیر نمونه / دارالکتب الاسلامیه / تهران،۱۳۷۹

۷۶- ملاصدرا، محمد بن ابراهیم / شواهد الربوبیه/ مصحح: سید جلال الدین آشتیانی/ مرکز نشردانشگاهی / تهران ،۱۳۶۰

۷۷- مولوی ،جلال الدین/مثنوی معنوی/طلوع/تهران،۱۳۷۴

۷۸- نائب الصدر شیرازی، محمد / طرائق الحقائق/تصحیح: محمدجعفر محجوب / کتابخانه سنایی / تهران، بی تا

۷۹- ناصر خسرو،ابومعین / وجه دین / کتابخانه طهوری / تهران، ۱۳۴۸

۸۰- نویا ، پل / تفسیر قرآنی و زبان عرفانی/ ترجمه :اسماعیل سعادت / مرکز نشر دانشگاهی / تهران ،۱۳۷۳

۸۱- هاشمی خوئی ، حبیب الله/ منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه / تصحیح : سید ابراهیم میانجی، مکتبه الاسلامیه / تهران،۱۳۵۸

۸۲- یثربی،یحیی/عرفان نظری/ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی / قم،۱۳۷۲

پیش گفتار

حمد و سپاس دادار جهان راست که آدمیان را به نور علم و عرفان بیاراست .

عنوان این رساله عبارت از:« مبانی عرفان نظری در تأویلات عبدالرزاق کاشانی» می باشد . لازم  می دانم قبل از ورود به بحث ، نخست به مقدمات مختصری شامل برخی نکات پیرامونی موضوع ،اهداف و انگیزه ها و اهمیت موضوع مورد نظر و کار درباره مسئله اصلی تحقیق ، فرضیه ،روش کار، نوع منابع مورد استفاده ودرنهایت به دشواریهای کار بپردازم.

همچنانکه می دانیم زیر بنای اولیه تفسیر و تأویل، با سؤالات اصحاب از حضرت رسول اکرم (ص) شکل گرفت ودر پی آن افرادی از صحابه به تفسیر وتبیین آیات الهی شهره شدند. این امر بوسیله احادیث نبوی درمیان تابعان پی گیری شده و رفته رفته با پدید آمدن فرق و نحله های مختلف هر کدام از آنها نیز به تفسیر و تأویل آموزه های قرآنی براساس دیدگاههای خود دست زدند. که عرفا و متصوفه نیز دراین میان بی نصیب نبوده اند.آنان، بر خلاف دیگران ، تنها راه دریافت حقایق قرآنی را تزکیه و تصفیه باطن برشمرده و بنیان گذار شیوه ای نوین در توضیح آیات الهی گردیدند . این پدیده نو «تأویل عرفانی »نام دارد. که به بیان ساده:« عروج از لفظ به معنی وشرح معانی و اسرار باطنی و درونی قرآن بر اساس تناسب روحی است». که این امر در عروج از قوس صعود صورت گرفته وطورماورای – نه مخالف – تفسیر یا همان«شرح معانی قرآن برپایه ظاهر کلامی آیات» می باشد.

به عبارت دیگر، تأویل همان« تطبیق عوالم سه گانه آفاقی، أنفسی وتدوینی حق تعالی، براساس تصفیه باطنی است».

بر همین اساس عرفا  به فراخور حال خویش  به شرح معانی باطنی قرآن دست زده  و با توجه به محدودیتهای اجتماعی ناشی از بار معنایی منفی اصطلاح«تأویل» باواژگانی چون« استنباط»،« اشاره»، «فهم»،«کشف» وغیره از آن نام برده اند.که بعنوان نمونه می توان به تفسیر سهل تستری، حقایق التفسیر سلمی، لطائف الأشارات قشیری، تأویلات نجمیه نجم الدین رازی ،عرائس البیان روزبهان بقلی اشاره کرد.

اما با وجود اینکه درعرصه تأویل نگاری عرفانی آثار فراوانی رخ نموده، با این حال «تأویلات ملا عبدالرزاق کاشانی» از جایگاهی بس والا برخوردار است. این تأویل نامه عرفانی ره آورد سفر باطنی عارف نامدار شیعی جناب« کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق ابن جمال الدین أبی الغنائم کاشانی» است. که در آن گنجینه ای گرانسنگ از حقایق الهی را گرد آورده و عقدی ثریایی از معارف ایزدی بر گردن خاکیان کشیده وطشت رسوایی یاوه سرایان ظاهربین را از بلندای دست نیافتنی اش برزمین درشتناک جهالت وضلالتشان افکنده وصلای رستاخیزی لاهوتیان را بیدادگر قلوب تاریکشان ساخته است.

این «طلایه دارعرفان شیعی» در سراسر سلوک نامه سترگش آنچنان حقایق باطنی را به نظم کشیده، که خواننده را در میان اینهمه نگارگری عالمانه اش به اعجابی تحسین برانگیز واداشته و بر آنهمه جلوه گری بی اختیار درود می فرستد. و این ستایش با مشاهده سلاست وشیوایی و انسجام وصف ناپذیر تأویلات صد چندان می گردد.

این مجمع البحرین علوم ظاهر و باطن، عرفان عملی ونظری و درآخر تشیع وتصوف ،بگونه ای با  تصویرگری چشم نواز ودلنشین خود مبانی عرفان عملی ونظری رادر«ارمغان آسمانی» اش به بند کشیده وپردگیان معانی رابر قامت سیمین تنان الفاظ نمایان ساخته، که شاهبازان طریقت در بلندای سلوکش شهپر انداخته وجبین سپاس وادب و ارادت بر بارگاه قدسی اش سائیده و در حسرت آنهمه عرش پیمایی “غبطه خورند”.

آری این غواص دریای معانی آنگونه در اعماق وحدت فرو رفته و در و لؤلؤ  و مرجان حقایق  ازلی را نثار ساحلیان تنکْ همت کمْ کردار گردانده، که شناگران دریای سهمگین سلوک را به تعظیم و بزرگداشت آنهمه بحر پیمایی واداشته و دیدگان تکریم بر آستان حضرتش فرو نهاده اند.

کاشانی با خامه جادویی خود چنان ره توشه ای رنگارنگ از آموزه های الهی گسترانده که خوانسالاران عرصه معارف دریوزه گر ایوان جبروتی اش گشته اند .

وبه راستی  که وصف کاشانی نه در خور چو منی! که توصیفگر او بزرگ پرچمدار عرفان شیعی،عارف کامل، جناب سید حیدر آملی است.

هم او که کاشانی را« مولی الأعظم الأکمل »،«بحر الخضّم»،« قطب الموحدین»،« سلطان العارفین» ،« کمال الملّه والحق و الدین» برشمرده ودرآثارش ازاوبهره ها جسته است .

و همچنانکه می دانیم جناب ملاعبدالرزاق بر «سوغات سلوکش» نام تأویلات می نهد که خود نشانه اهمیت به سزای این واژه قرآنی است. که ما نیز به فراخور حال خویش به توضیح اجمالی درباره آن و اهمیتش درحوزه های مختلف می پردازیم  .

تأویل واژه ای کلیدی  درمباحث مربوط به حوزه علوم قرآنی است که درصورت تبیین جایگاه  آن   می توان به نقش انکار ناپذیرش در تمامی حوزه های باطنی، اجتماعی، تربیتی، اخلاقی وغیره دست یافت. تأویل صحیح ،آنگونه که در روایات به آن اشاره شده، دارای دوبعد اصلی است : تأویل حقایق باطنی وتأویل مسائل اجتماعی.بعد نخست تأویل دارای اثرات اخلاقی، تربیتی وسلوکی فراوانی می باشد چرا که به هر میزان که انسان خود را از پلیدیها پاک گرداند به همان اندازه دریافتگر حقایق الهی گشته و از مرتبه وجودی بالاتر برخوردار خواهد شد. درتأویل اجتماعی نیز نکته مهم دیگری رخ می نماید وآن اینکه انسان را به درک پدیده های زمانی سوق داده واصطلاحاً انسان را فرزند زمان خویش می سازد . و در اینجاست که  نقش امام و ویژگیهای آن بعنوان تأویلگر حقیقی عصر خویش جلوه گر میگردد. چرا که فقط امام معصوم است که با جمع میان این دو بعد، انسان را از عقبه های پرپیچ وخم سلوک باطنی و درک مسائل عصری گذرانده و با دو بال تأویل باطنی و اجتماعی به بلندای خلیفه الهی رهنمون می سازد.امامان معصوم ،نه چون متصوفه رسمی، فقط به اسرار درونی قرآن وسلوک أنفسی آن پرداخته و از مسائل اجتماعی جامعه اش غفلت می ورزند و نه همانند روشنفکران امروزی فقط بر مسائل اجتماعی آن تأکید ورزیده و از درک اسرار درونی آن غافل می شوند.بلکه با شناخت جامعی از انسان بر هر دو بعد او صحه گذاشته و در صدد فراهم آوردن مقدمات به فعلیت رساندن استعداهای باطنی و اجتماعی  او برمی آیند.و فقط با این تعبیر است  که آنهمه تأکید بر خلافت ظاهری – درکنار خلافت باطنی- معنی می یابد.چرا که انسانِ مورد نظر اسلام، انسان کاملی است که بصورت متعادل این دو بعد را در وجود  خویش متبلور ساخته واز هرگونه افراط وتفریط، دراین زمینه دوری جسته است .پس وظیفه امام نیز در این میان حفظ تعادل در رشد استعدادهای هر دو بعد او می باشد .

واین امر فقط با بسط عدالت اجتماعی – درکنار عدالت فردی – واز رهگذر خلافت ظاهری – درکنار خلافت باطنی – میسر است .

آنان همانند طبیبان حاذق به درمان این مرض فراگیر پرداخته و در مقابل زیاده روی های زهد مآبانه  صوفیه، بر بعد اجتماعی انسان تأکید و در مقابل لا ابالیگریهای روشنفکرانه گروه دیگر بر بعد عرفانی وباطنی اسلام پافشاری نموده اند .

چیزی که مرا به این تحقیق رهنمون ساخت تبیین جایگاه این واژه کلیدی در حوزه عرفان، وجوه اشتراک واختلاف آن با تفسیر و دیگر واژگان این حوزه و ارائه ملاکهای آن از طرفی و از طرف دیگر ارائه نمونه های تأویل عرفانی به قلم یکی از بزرگترین مؤوّلان این حوزه می باشد.

که پس از بررسی جوانب امر به این نتیجه رسیدم که برای تبیین بعد عرفانی تأویل، نگاشته های عرفا در شرح اسرار باطنی قرآن، نقش بی بدیلی ایفامی کنند. و پس از بررسی تأویل نامه های مختلف تأویلات ملا عبدالرزاق کاشانی را به دلیل ویژگیهای خاص آن از قبیل اینکه: مربوط به دوران پختگی عرفان بوده وشامل تمام سور قرآنی است و از مقدمات دراز دامن مباحث عرفانی پرهیز کرده ومستقیماً به تأویل آیات دست می زند و دلایل دیگری که دراینجا مجال بسط آن نیست، آنرا برای موضوع  پایان نامه برگزیدم.شاید که در سایه سار این تأویل نامه سترگ عرفانی به پاسخ سؤالات خویش هدایت شده وگوشه ای از مباحث ارزشمند این حوزه را روشن سازم .

مسئله اصلی این تحقیق این است که آیا اصول ومبانی عرفانی نظری درتأویلات مورد تأویل قرارگرفته اند یا نه؟

فرضیه بنده برای پاسخ به سؤال فوق این بود که جنا ب کاشانی با توجه به اینکه در دوره پختگی و بسط معارف عرفانی قرارداشته، احتمالاً به صورت گسترده ای به تحکیم مبانی عرفانی از دل آیات قرآن دست زده و از این یگانه منبع مورد قبول همگان، در این امر خطیر یاری طلبیده است. اما دراینکه به چه میزان روشمند عمل کرده و ملاکهای تأویل عرفانی رارعایت نموده است ،تردیدهایی وجود دارد. شواهد فرضیه بسیار زیاد است چرا که ایشان در مقدمه گرانسنگ تأویلات هدف خود را تأویل آیات –ونه تفسیر آنها –برشمرده و با توجه به اینکه تقریباً نیمی از آیات را مورد تأویل قرار داده، صحت  این فرضیه تاحدود زیادی اثبات می شود. اما در مورد اینکه آیا تأویلات از روشی مورد قبول برخوردار است، نمی توان اظهار نظر نمود .

روش تحقیق ترکیبی از گردآوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای وتحلیل آن و نیز روش تحلیل آماری و در مورد اثبات تشیّع و صحت انتساب تأویلات به ایشان از روش استخراج موردی بهره برده ایم .

دراین کار علاوه بر استفاده از منابع اصلی یعنی قرآن، نهج البلاغه وروایات ونیز کتاب «تأویلات القرآن الکریم»، به پنج دسته از منابع توجه داشته ایم .

دسته نخست :علاوه بر تأویلات، دیگر آثار کاشانی چون «شرح فصوص الحکم»،« شرح منازل السائرین»، «اصطلاحات الصوفیه» وبرخی از رسائل ومکتوبات ایشان نیز مورد استفاده قرار گرفته اند .

دسته دوم : متون اصلی عرفانی همچون« فصوص الحکم»و«فتوحات مکیه» ابن عربی،«جامع الاسرار»، «نص النصوص» و«محیط الأعظم» جناب سید حیدر آملی و غیره دسته دوم منابع این تحقیق را تشکیل می دهند .

دسته سوم : منابعی مانند «تأویلات القرآن ازدیدگاه عبدالرزاق کاشانی» اثر شایسته پیر لوری«تفسیر قرآنی وزبان عرفانی» اثر پل نویا «مکتب تفسیر اشاری»اثر سلیمان آتش «مفهوم النص » و«نقد الخطاب الدینی» اثر نصر حامد ابوزید« پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی»اثر محسن قاسم پور «روشهای تأویل قرآن » اثر محمد کاظم شاکر، که همگی آنها  در صدد بررسی وتحلیل پدیده  تأویل  می باشند.

دسته چهارم : در واژه شناسی به منابعی چون« لسان العرب» ابن منظور «مفردات» راغب اصفهانی «تعریفات» میر سید شریف جرجانی و دیگران مراجعه شده است.

دسته پنجم : کتاب تراجم،مانند«کشف الظنون» حاجی خلیفه «مجمل التواریخ» فصیحی «روضات الجنات»خوانساری نیز منبع تنظیم زندگانی ملاعبدالرزاق بوده اند. که در این میان استفاده مبسوطی ازمقدمه وزین «مجموعه رسائل ومصنفات عبدالرزاق کاشانی» تحقیق شایسته وبایسته محقق ارجمند مجید هادی زاده صورت گرفته است.

تا اینجا اگر چه تا اندازه ای درباره انگیزه ها واهداف این رساله توضیحاتی داده شد،اما می توان  به طور مختصر اهداف اصلی تحقیق مورد نظررا اینگونه برشمرد :

۱- آشنایی اجمالی با زندگانی و آثار عبدالرزاق کاشانی

۲- اثبات تشیع این عارف گرانقدر ونیز صحت انتساب«تأویلات» به ایشان

۳- آشنایی دقیقتر با «تأویل» و پدیده «تأویل عرفانی» وتبیین جایگاه آن

۴- ملاکهای تأویل عرفانی وروشمندی تأویلات

۵- ارائه« فرهنگ موضوعی تأویل عرفانی » از میان آیاتی که مبانی عرفان نظری درآنها مورد تأویل قرار گرفته اند.

 که دراین راه دشواریهای متعددی چون نبود منابع و اطلاعات کافی درباره حیات کاشانی، که سبب ایجاد تناقضات وابهامات زیادی درباره زندگانی این عارف بزرگ گردیده است. از طرفی اثبا ت تشیع این عارف ذوفنون مستلزم بررسی دقیق، دیگرآثار او بود که این امر میسر نگشت مگر به توفیق الهی .

انتخاب و ترجمه بیش از یک سوم آیات تأویلی با وجود اختصار گزیده گویی تأویلات، دقت وظرافت ویژه ای را می طلبید که با یاری الهی وعنایات بی شمار جناب ملاعبدالرزاق این کار انجام یافت .

وسپاس مرخدای را که توفیق مصاحبت با «تأویلات» و دم مسیحایی بزرگمرد عرفان شیعی ،جناب ملاعبدالرزاق کاشانی، رانصیبم ساخته وبه این سرچشمه زلال معارف الهی رهنمون گردید. و خود  خوب می دانم که این پرداخته اندک در مقابل عظمت آن “ژرف دریای علم وعرفان” جز قطره ای ناچیز به شمار نمی آید.

امید است که خداوند قادر منان عذرم را در قصور و کوتاهی ها و ناشایستگی های این تحقیق بپذیرد.

 بخش اول:                                 

حیات ، مذهب و آثارکاشانی

نام ونسب کاشانی

اهل کاشان است، نامش عبدالرزاق، کنیه‌اش ابوالفضل و ملقب به کمال‌الدین می‌باشد، پدرش نیزبا لقب جمال‌الدین و کنیه ابوالغنائم مشهور است.

سوگمندانه بایدگفت که اطلاعات ما در باره زندگی جناب ملاعبدالرزاق بسیار اندک است ومنحصر به معرفی فوق-که شاگرد نامدارش قیصری درمقدمه شرح فصوص[۱] به آن اشاره کرده-ونامه اش به علاءالدوله سمنانی می باشد.چرا که کاشانی از آن دسته بزرگانی است،که به زندگینامه خودنپرداخته و تنها شاگرد معروفش نیز در معرفی او قلم نزده است. ازطرفی بخاطر همزمانی و شباهتهای اسمی با سه عالم برجسته دیگر، ابهامات و تناقضات زیادی درباره حیات این عارف بزرگ به وجودآمده است. تا جائیکه از کنیه او گرفته تا محل زندگانی، نام پدر و آثار او را تحت الشعاع خود قرار می دهد. این سه – به ترتیب -عبارتند از:

۱- کمال الدین عبدالرزاق مشهور به« ابن فوطی» (م۷۲۳ هـ ق) تراجم نگار هم عصر کاشانی و صاحب «مجمع الآداب فی معجم الالقاب» و تلخیصی ازآن بوده، پدرش احمد و شانزده سال پیشتر از کاشانی دار فانی را وداع گفته است.

۲- کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی (ت ۸۱۶ م ۸۸۷ هـ ق) مؤلف «مطلع سعدین و مجمع بحرین»، پدرش اسحاق،ملقب به جلال الدین می‌باشد.( همچنانکه می بینیم نزدیک به یک قرن بعد از کاشانی می زیسته است).

۳- عزالدین محمود کاشانی (م۷۳۵هـ ق) صاحب دو اثر مشهور «مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه»- که در اصل ترجمه وتلخیصی از عوارف المعارف سهروردی است – و شرح عالمانه وادیبانه تائیه ابن فارض مشهور به «کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر» می‌باشد.

این همعصر وهمشهری ملا عبدالرزاق – همچون او – در عرفان عملی و نظری تبحر داشته و دو اثر ماندگارش نشان از تضلع او در این دو حوزه دارند.

گروهی چون علامه امین عاملی[۲] ، حاجی خلیفه[۳]،علامه مدرس تبریزی[۴]و مرحوم آقا بزرگ تهرانی[۵]  به اشتباه، ابوالغنائم را کنیه ملا عبدالرزاق بر شمرده اند در حالیکه می دانیم- براساس آنچه تلمیذ نامدارش قیصری در مقدمه شرح فصوص خود ضبط کرده- ابوالغنائم کنیه پدرش می باشد.

علامه طهرانی نام پدر او احمد[۶] و مدرس تبریزی اسحاق[۷] می دانند.و این در حالیست که این دو – به ترتیب – نام پدر ابن فوطی[۸] و عبدالرزاق سمرقندی[۹] می‌باشند.

 در مورد زادگاه ایشان نیز با اینکه همه جا با نام «قاشی»[۱۰]«قاسانی»[۱۱]و«کاشی»[۱۲] «کاشانی»[۱۳] «قاشانی»[۱۴]آمده است.اما حاجی خلیفه در کشف الظنون[۱۵] هنگام معرفی «تأویلات القرآن الکریم» لفظ «سمرقندی» را بعد از «الکاشی» بکار می‌برد، تا جائیکه جناب آقای بیدار فر در مقدمه وزین خود برشرح منازل السائرین – با توسل به کاربرد «القاسانی»توسط قیصری و قول یاقوت حموی در معجم البلدان،که قاسان رامنطقه ای در ماوراءالنهر وسرحدات بلاد ترک معرفی می کند_ تمایل خود را به سمرقندی بودن

 ملا عبدالرزاق ابزار می‌دارد.[۱۶]و این در حالیست که ابوالفداء در تقویم البلدان قاشان را به صورت قاسان را نیز مجاز دانسته[۱۷] و بغدادی نیز در مراصد الاطلاع، قاسان و قاشان  –هر دو – را شهری در نزدیکی اصفهان معرفی می‌کند[۱۸] پس باید گفت که حاجی خلیفه بین صاحب مطلع سعدین و ملا عبدالرزاق دچار خلط شده است. از طرفی می دانیم کاشی، مخفف کاشانی و قاشی نیز تلفظ دیگری از قاشانی در زبان عامه است[۱۹].پس نام کاملش – همچنانکه قیصری(ره) در مقدمه شرح فصوص الحکم آورده – عبارتست از: «کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن جمال الدین أبی الغنائم الکاشانی[۲۰]»

آغاز ، حیات و انجام کاشانی

باید گفت که در هیچیک از تراجم مشهور نظری نسبت به تاریخ تولد ایشان به چشم نمی خورد. لذا ما برای مشخص شدن دوران حیات و سال تولد تقریبی او، به تحقیقی درباره تاریخ وفات ورویکردش به عرفان دست می زنیم.می دانیم که در مورد تاریخ وفات ایشان چهار نفر ارائه شده است:

۱) حاجی خلیفه در کشف الظنون تاریخ وفات کاشانی را سال (۷۳۰ هـ ق) می‌دانند[۲۱]که همین نظر به اعیان الشیعه[۲۲] نیز راه یافته است.

۲) صاحب روضات الجنات سال وفات را سال( ۷۳۵هـ ق) ضبط نموده است[۲۳] و مدفنش را خانقاه زین الدین ماستری داخل شهر نطنز و در جوار مسجد جامع می دانند.

۳) سومین تاریخ ازآن صاحب مجمل التواریخ می ‌باشد، ایشان سال وفات را سوم محرم سال(۷۳۶ هـ.ق) می‌دانند که از دقت بیشتری نسبت به بقیه برخوردار است.

۴) حاجی خلیفه در کشف الظنون ذیل معرفی تأویلات القرآن الکریم سال وفات ایشان را (۸۸۷ هـ    ق) می‌دانند.بدون تردید هر دو نظر حاجی خلیفه از درجه اعتبار ساقطند. چرا که اولاً اگر تاریخ نوشتن شرح منازل السائرین- همچنانکه در آخر یکی از نسخ آن آمده – سال(۷۳۱ هـ ق)باشد[۲۴] بدون تردید سال وفات ایشان سال (۷۳۰ هـ ق) نمی‌باشد. ثانیاً حاجی خلیفه- همچنانکه فراوان از او دیده شده – بین ملاعبدالرزاق وسمرقندی، صاحب مطلع سعدین،خلط نموده و سال وفات ایشان را برای کاشانی آورده است. دونظر برجای مانده نیز قابل جمعند، چرا که اگر تاریخ وفات ایشان را سوم محرم سال (۷۳۶هـ ق) بدانیم، می‌توان گفت که صاحب روضات الجنات این سه روز را به حساب نیاورده است . پس صحیح‌ترین تاریخ همان سوم محرم سال (۷۳۶ هـ.ق)‌می‌باشد.

حال اگر، براساس نامه کاشانی به علاءالدوله سمنانی، رویکرد کاشانی به متصوفه در اوایل جوانی او-بعد از بحث فضلیات وشرعیات- و با مصاحبت مولانا نورالدین عبدالله نطنزی (م ۶۹۹ هـ ق) و بعد- و همزمان با او – شمس‌الدین کیشی و اصیل‌الدین عبدالله (م ۶۸۵ هـ ق) صورت گرفته باشد. در این حالت جناب کاشانی  سال بعد ازوفات شیخ اصیل‌الدین۵۱ سال زیسته‌اند. واگر شروع مصاحبتش با متصوفه را بین ۲۵ تا ۳۵ سالگی ایشان بدانیم، مدت حیات این عارف وارسته بین ۷۵ تا ۸۵ سال و سال تولد ایشان ، بین سالهای (۶۵۰ تا ۶۶۰ هـ ق) بوده است. وصدق این استدلال زمانی آشکار می‌گردد که در هیچیک از کتب تراجم عمر طولانی و  غیرطبیعی برای این بزرگمرد عرفان ثبت نشده است. سوگمندانه باید گفت که حتی نسبت به مدت عمر کاشانی نیز اشتباهات فاحشی صورت گرفته است. تا جائیکه برخی با دیدن نامی از «محمد بن مصلح المشتهر بالتبریزی[۲۵]» در مقدمه شرح فصوص کاشانی، به اشتباه آنرا شمس تبریزی ( م ۶۴۵هـ ق)دانسته و شرح فصوص کاشانی را به سفارش ایشان می‌دانند. غافل از اینکه در این صورت  اگر هنگام نوشتن به شرح خصوص کاشانی ۴۰ ساله باشد-با توجه به اینکه فصوص در سال(۶۳۲ هـ ق) نوشته شده ومحی الدین متوفی ۶۳۸ (هـ ق) است- باید عمری ۱۳۰ تا ۱۴۰ ساله برای او در نظر گرفت که اشاره کردیم در کتب تراجم به چنین عمری اشاره نشده است. از طرفی می دانیم که کاشانی شرح خود را بعد از شرح جندی[۲۶] و جندی نیز شرحش را بعد از وفات شیخ کبیرصدرالدین قونوی[۲۷] (م ۶۷۳ هـ ق) نگاشته است. پس این سخن که کاشانی شرح خود را به سفارش شمس تبریزی نوشته،سخنی ‌بی‌پایه است و اگر به این نکته نیز توجه کنیم که شمس تبریزی نگاهی منتقدانه به عرفان محی الدین دارد این بی پایگی روشنتر خواهد بود.

 کاشانی و آموخته ها

 کاشانی نه تنها یکه تاز عرفان و مجمع البحرین عرفان نظری وعملی است. که پیشتر جستجوگری پرتلاش در عرصه علوم ظاهری بوده است. و آنگونه که از مقدمه «اصطلاحات الصوفیه» و تنها مرجع ما -نامه کاشانی به شیخ علاء الدوله سمنانی – بر می آید. او قبل از ورود به عرفان از۱:- فضلیات ( علم ادبی)و۲- شرعیات (فقه و حدیث و تفسیر وعلوم مرتبط) گرفته تا ۳- اصول فقه و ۴- کلام و ۵- معقولات ( منطق وعلوم طبیعی) و درآخر۶- علوم الهی (فلسفه) را به گونه ای کاویده که« استحضارآن به جائی رسید که بهتر از این صورت نبندد»[۲۸] و این خود نشانگر تضلع این «عالم عامل»[۲۹] و «جامع میان علوم ظاهری و باطنی» [۳۰]در جمع میان ظاهر وباطن دارد.در اینجا باید نکته ای را خاطر نشان شویم و آن اینکه افرادی همچون کاشانی که ابتدا میدان دار عرصه علوم ظاهری یا مناصب دنیوی بوده اند، پس از ورود به فراخنای عرفان همچون طایری رهیده از قفس آنچنان در بلندای عرفان بال گسترانده که کمترکسی می‌تواند به افق آنان نزدیک گردد دراین زمینه می‌توان از بزرگانی چون ابراهیم ادهم، سنائی غزنوی، ابن عربی، سید حیدر آملی وغیره نام برد.

مشایخ ومعاصران کاشانی

 باید گفت یگانه منبع شناخت مشایخ کاشانی- همچون دیگر ابعاد زندگی ایشان- نامه مختصر وبا ارزش ایشان به علاء الدوله سمانی است. ملا عبدالرزاق در آن نامه مشایخ خود را اینگونه برشمرده است.

۱-‌نورالدین عبدالصمد نطنزی (م ۶۹۹ هـ ق) مرشد اصلی ملاعبدالرزاق که اگر ورود کاشانی به محضراورا بین سالهای( ۶۸۵-۶۷۵ هـ ق) بدانیم، تقریباً به مدت ۱۵ تا ۲۵ سال از محضر ایشان بهره برده است و حتی بعد ازوفاتش « مرشدی که دل بر او قرار گیرد نمی‌یافت.»[۳۱]

ایشان از مریدان نجیب الدین علی بن بزغش شیرازی(م ۶۷۸ هـ ق) و همدوره سعید الدین فرغانی است و به گفته کاشانی پدرش نیز از صوفیان بوده و نزد شیخ شهاب الدین سهروردی، صاحب عوارف المعارف، آمد و شد می کرده است.[۳۲]

باید این نکته را افزود که ملا عبدالرزاق به دستور نورالدین نطنزی- و همزمان با مصاحبت او – در محضربزرگان دیگری- که در ذیل به آنها می‌پردازیم – نیز حاضر می شده و ازآنها بهره می‌برده است.

۲- شمس‌الدین کیشی: از مریدان ضیاءالدین ابوالحسن مسعود شیرازی (م ۶۵۵  هـ ق) است. که او خود از شاگردان فخر رازی و ملازم شیخ نجم الدین کبری (م ۶۱۸ هـ ق) است. در مقام کیشی همین بس که کاشانی از قول شیخ نورالدین نطنزی می‌آورد: « دراین عصر مثل او در طریقت کسی نیست.»[۳۳]

۳- شیخ اصیل الدین عبدالله (م ۶۸۵ هـ ق) او را «امامی فاضل بارع متورع[۳۴]» نامیده اند و نسب او به واسطه محمد بن حنفیه به حضرت علی(ع) می‌پیوندند.

۴- صدرالدین روزبهان: مشهور به «روزبهان ثانی» است. پدرش فخرالدین احمد کوچکترین فرزند شیخ روزبهان بقلی،صاحب شرح شطحیات و عبهر العاشقین می‌باشد.

۵- ظهیرالدین عبدالرحمن ابن شیخ نجیب الدین بزغش (م ۷۱۶ هـ ق) : او نخستین شخصی است که ترجمه‌ای از عوارف المعارف بدست داد.

۶- ناصرالدین ابوحامد محمد ( م ۷۰۵ هـ ق): او فرزند ضیاء الدین ابوالحسن مسعود شیرازی است.

۷- قطب الدین: فرزند دیگر ضیاء الدین ابوالحسن مسعود شیرازی است.

۸- نورالدین عبدالرحمن اسفراینی: یگانه شیخ کاشانی است که به دقائق وحدت وجود راه نبرده و می‌فرماید «مرا حق تعالی علم تعبیر وقایع و تأویل منامات بخشیده است و به مقامی برتر از آن نرسیده ام[۳۵]»

۹- مولانا نورالدین ابرقوهی

همچنانکه مشاهده می‌شود اکثر مشایخ کاشانی – بجز نورالدین اسفراینی – که با او در بغداد دیدار داشته[۳۶] – غالباً ساکن در شیراز و اطراف آن بوده اند. پس نتیجه می گیریم که اکثر عمر کاشانی در شیراز و اطراف آن سپری شده است.

از همعصران کاشانی به سه شخصیت مرتبط با او بسنده می‌کنیم که عبارتند از :

۱- عزالدین محمود کاشانی (م ۷۳۵ هـ ق) همشهری عارف کاشانی که همچون ملاعبدالرزاق در هر دوحوزه عرفان نظری و عملی تبحر داشته است.- هر چند که ازلحاظ عمق مطالب به پای ملاعبدالرزاق نمی رسد- ایشان صاحب دو اثر برجسته «مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه» و شرح تائیه کبری ابن فارض مشهور به «کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر». که این دومین اثر، اشتباهاً به ملاعبدالرزاق نیز نسبت داده شده است.[۳۷]

۲- علاء الدوله سمنانی (۷۲۶-۶۵۹ هـ ق): این شیخ قدرتمند با اینکه درتمام ایران واطراف آن معروف بوده با این حال از ظرافتها ولطائف جمالی تصوف بی بهره است. تا جائیکه هماره به نقد سخنان ابن عربی می‌پرداخت. می تواند تغییر که موضع او نسبت به ابن عربی به سبب مکاتبات – و احتمالاً همنشینی – با کاشانی صورت گرفته باشد. چرا که در اواخر عمر از اعتراضات خود دست کشیده و ابن عربی را «مصیب» می‌داند.[۳۸]ازآثار ایشان می‌توان به «العروه لأهل الخلوه و الجلوه»، «مطلع النقط و مجمع اللفظ» ، «چهل مجلس» و «ما لا بدمنه فی الدین» اشاره کرد.

۳- «محمد بن مصطلح المشتهر با تبریزی» از این همعصر کاشانی که شرح فصوص کاشانی به سفارش اوست، متأسفانه در کتب تراجم اثری  بدست نیامد اما مسلماً ایشان فردی غیر از شمس تبریزی (م۶۴۵ هـ ق) مشهور است. باید افزود که با وجود اشتهار این عارف ذوفنون،بجز قیصری،به شاگرد برجسته دیگری برای او اشاره نشده است.

طریقه آشنایی کاشانی با مکتب ابن عربی

اینکه کاشانی چگونه واز طریق کدامیک از اساتیدش با مکتب ابن عربی آشنا شده است به درستی مشخص نیست. اما می توان گفت که- همچنانکه مرحوم علامه سید جلال الدین آشتیانی (ره) اشاره فرموده اند – « اساتید او از اتباع ابن عربی نبوده اند.» [۳۹]

زیرا استفاده کاشانی از صدرالدین قونوی (م۶۷۳ هـ ق) نه در آثار ونه در هیچیک از کتاب تراجم نیامده و از طرفی درک محضر فرغانی (م ۷۰۰ یا ۶۹۹ هـ ق) – نیز با اینکه غیرممکن نیست- اما بعید به نظر می رسد چرا که فرغانی – همچنانکه در مقدمه مشارق الدراری اشاره کرده – ابتدا شاگرد نجیب الدین علی بن بزغش (م ۶۷۸ هـ ق) بوده و سپس به خدمت قونوی (م ۶۳۷ هـ ق) درآمده [۴۰] و با مکتب ابن عربی آشنا شده است. و با توجه به اینکه بعد از وفات قونوی در شیراز نبوده ، لذا کسب فیض کاشانی از او منتفی می‌گردد. واز طرفی خود  کاشانی نیز او را در شمار اساتیدش نیاورده است.

از طرفی اگر نیک بنگریم استاد کاشانی، جندی (م۶۹۱ هـ ق) نیز نخواهد بود چرا که جندی پس از درگذشت قونوی سالها در بغداد و سینوپ به سر می‌برده است[۴۱] و این در حالیست که کاشانی تا زمان وفات نورالدین عبدالصمد – یعنی سال (۶۹۹ هـ ق) – در شیراز زندگی می کرده است.

به نظر می رسد که کاشانی همچنانکه در نامه‌اش به علاءالدوله سمنانی به آن اشاره کرد « .. ومن از آن در حیرت بودم تا فصوص اینجا رسید چون من مطالعه کردم این معنی را باز یافتم»[۴۲] خود با مطالعه فصوص به نکات و ظرائف آن دست یافته و سپس به واسطه ریاضت آنرا شهود کرده است «تا آنکه چون خود به این مقام نرسیده بودم هنوز دل قرار نمی گرفت تا بعد از وفات شیخ الاسلام مولانا و شیخنا نورالمله والدین عبدالصمد نظنزی مرشدی که بر او دل قرار گیرد نمی یافت. هفت ماه در صحرائی که در او آبادانی نبود در خلوت نشست و تقلیل طعام بغایت کرد تا این معنی بگشود و برآن قرار گرفت و مطمئن شد. الحمد الله علی ذلک»[۴۳]

جایگاه کاشانی در تصوف

اگر به پیشنیه تصوف قبل از کاشانی نگاه کنیم، می بینیم که قبل از او عرفان عملی و نظری با آثار بزرگانی چون خواجه عبدالله انصاری، سهروردی، ابن عربی و ابن فارض و دیگران به اوج خود رسیده و توسط شاگردان آنان نیز به خوبی بسط یافته است. اما در این میان کمتر کسی چون کاشانی توفیق یافته، حلقه اتصال و مجمع البحرین این دو حوزه گردد. کاشانی با شرح منازل السائرین از طرفی و شرح فصوص الحکم از طرف دیگر این امر خطیر را به انجام رساند و به راستی که به چه خوبی از عهده برون آمد.

قبل از کاشانی بزرگانی چون قونوی،جندی، تلمسانی وغیره بر فصوص الحکم شروحی چند نوشته بودند.اما این شروح با وجود مزایای فراوانشان در یک مشخصه مشترک بودند و آن اینکه هیچکدام توجهی به شرح غموض این کتاب پررمز و راز برای مخاطبان تازه آشنای آن نداشته اند. اما کاشانی با احساس این نقیصه به این مهم دست زد و به پیرو او شاگرد نامدارش قیصری و جامی شرح رموز فصوص را به مهمترین صورت بیان نمودند [می‌دانیم که قیصری در شرح خود به کرات مطالب کاشانی را بیان کرده و یا آنرا بسط داده است]. از طرف دیگر با اینکه بر منازل السائرین شروح متعددی همچون شرح سدید الدین عبدالمعطی، تلمسانی وغیره نوشته اند اما شرح ملاعبدالرزاق – با اینکه ازشرح تلمسانی بهره ها برده – جایگاهی دست نایافتنی در میان شروح منازل یافته است. چنانکه عارف بزرگوار شیعی در وصف آن از عباراتی چون «أعظمهم»، «أجودهم تقریراً» و «أحسنهم تحقیقاً»[۴۴] استفاده می‌نماید. از طرفی بجز گردهم آوردن دو حوزه عرفان علمی و نظری، کاشانی از نظر جامعیت آثار نیز حتی در میان بزرگانی چون قونوی، جندی، تلمسانی، فرغانی و غیره بی نظیر است. چرا که «اصطلاحات الصوفیه» ایشان بالغ بر ۷۶۰ اصطلاح می باشد- تازه اگر لطائف الأعلام را که دارای بالغ بر ۱۵۶۰ اصطلاح می‌باشد، اثر او ندانیم – درحالیکه تمامی اصطلاحات گرد آمده در کتبی چون «رساله قشیریه» (۴۷ اصطلاح) ،« کشف المحجوب» (۸۵ اصطلاح)، اصطلاحات الصوفیه آمده در فتوحات مکیه (۱۶۴) اصطلاح و کتاب اصطلاحات الصوفیه شیخ اکبر (۲۵۱ اصطلاح) می‌باشد.[۴۵] که مجموع آنها حتی برابر با اصطلاحات الصوفیه کاشانی نیست. پس اودر این میدان حتی گوی سبقت را از شیخ اکبر نیز ربوده است.


-[۱] قیصری، محمد داود/ شرح فصوص الحکم/ تصحیح و تعلیق: جلال الدین آشتیانی/ علمی و فرهنگی/ تهران،۱۳۷۵/ص ۴

[۲] -عاملی، امین/ اعیان الشیعه/ تحقیق:حسن امین/ دارالتعارف للمطبوعات/ بیروت ، ۱۴۰۳/ ج ۷، ص ۴۷۰

[۳] – حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ تحقیق :یالتقیاالکیسی/ وکاله المعارف/استانبول،۱۳۶۰ /ج۱، ستون۳۳۶

[۴] – مدرس تبریزی،محمدعلی/ریحانه الادب / خیام/ تهران، ۱۳۷۴ /ج ۵،ص ۳۴

[۵] – تهرانی، آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ اسماعیلیان/ قم،بی تا/ ص ۱۱۲

[۶] – همان منبع /ص ۱۱۲

[۷] – مدرس تبریزی ، محمد علی / ریحانه الادب/ همان منبع/ ج ۵،ص ۳۴

[۸] – زرکلی، خیرالدین/ الاعلام/دارالعلم للملائین/بیروت، ۱۹۸۶/ج۳،ص ۳۴۹

[۹] -سمرقندی،عبدالرزاق/ مطلع سعدین و مجمع بحرین/مقدمه و تصحیح: عبدالحسین نوائی/طهوری/ تهران،۱۳۵۳/ مقدمه، ص ۹

[۱۰] – ابن فوطی، عبدالرزاق/ تخلیص مجمع الآداب فی معجم الألقاب/ تحقیق:محمد الکاظم/ ارشاد اسلامی / تهران ،۱۴۱۶/ج ۴،ص ۱۸۰

[۱۱] -قیصری، محمد داود/ شرح فصوص الحکم/ همان منبع /ص ۴

[۱۲] -تهرانی،آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ همان منبع /ص ۱۱۲

[۱۳] -مدرس تبریزی،محمد علی/ ریحانه الادب/ همان منبع/ ج۵،ص ۳۴

[۱۴] – ابن حمزه فناری،محمد/ مصباح الأنس/تصحیح:محمدخواجوی/مولی/تهران،۱۳۷۴/ص۶۵۶

[۱۵] – حاجی خلیفه،مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج۱،ستون۳۳۶

[۱۶] -کاشانی،عبدالرزاق/ شرح منازل السائرین/ تصحیح وتعلیق: محسن بیدار فر/بیدار/ قم،۱۳۷۲/مقدمه،ص ۱۸

[۱۷] – ابی الفداء/ تقویم البلدان/ مکتبه المثنی/ بغداد،بی تا /صص ۴۲۰و ۴۲۱

[۱۸] -بغدادی، علی محمد / مراصد الاطلاع/ دارالاحیاء الکتب العربیه/ قاهره، ۱۳۷۳/ ج ۳، صص ۱۰۵۶و۱۰۵۷

[۱۹] – حموی،یاقوت / معجم البلدان / دارصادر/بیروت، ۱۳۸۸/ج۴،ص ۲۹۶

[۲۰] – قیصری، محمد داود / شرح فصوص الحکم/ همان منبع /ص ۴

[۲۱] –  حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج ۱، ستونهای۱۰۷تا۲۲۶

[۲۲] – عاملی، امین/ اعیان الشیعه/ همان منبع/ ج ۷،ص ۴۸۰

[۲۳] – خوانساری، محمد باقر/ روضات الجنات/ اسماعیلیان/قم، ۱۳۳۹/ ج۴،ص ۱۹۸

[۲۴] – کاشانی،عبدالرزاق/شرح منازل السائرین/ همان منبع/ مقدمه، ص ۳۵

[۲۵] – لوری، پییر/ تأویلات القرآن  از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی/ ترجمه :زینب پودینه آقائی/ حکمت/ تهران،۱۳۸۳/ص ۱۳۳

[۲۶] – کاشانی، عبد الرزاق/شرح فصوص الحکم /بیدار/قم،۱۳۷۰ /مقدمه،ص۲۱

[۲۷] – جندی ،مؤیدالدین / شرح فصوص  الحکم / تحقیق و تعلیق : سید جلال الدین آشتیانی / دانشگاه مشهد/ مشهد،۱۳۶۱/ ص ۱۰

[۲۸] – لوری ، پییر /تأویلات القرآن از دیدگاه عبد ارزاق کاشانی /همان منبع/ص۲۳۳

[۲۹] – ابن فوطی ، ،عبدالرزاق/ تلخیص مجمع الآداب/ همان منبع/ ج ۴، ص ۱۸۱

[۳۰] – جامی،عبدالرحمن/ نفحات الانس من حضرات القدس / تحقیق: محمودعابدی/اطلاعات/تهران،۱۳۷۵/ص۴۸۳

[۳۱] – لوری، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ ص ۲۳۴

[۳۲] – کاشانی، عبدالرزاق / تأویلات القرآن الکریم انتشار یافته با نام تفسیر ابن عربی/ تحقیق : سمیر ارباب مصطفی / دارالاحیاء التراث العربی/ بیروت ، ۱۴۲۲/ ج ۲،ص ۱۲۲

[۳۳] – لوری، پییر/ تاویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ ص ۲۳۳

[۳۴] – شیرازی، عیسی بن جنید / تذکره هزار مزار/ تصحیح : تحشیه نورانی وصال / احمدی/ شیراز، ۱۳۶۴ / ص ۳۷۵

[۳۵] – لوری، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ ص ۲۳۴

[۳۶] – همان منبع/ص۲۳۴

[۳۷] – حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج ۱، ستون ۲۶۶

[۳۸] – سمنانی،علاءالدوله/ مصنفات فارسی/ تصحیح:نجیب مایل هروی/ علمی وفرهنگی/ تهران،۱۳۶۹/مقدمه،ص۴۷

[۳۹] – قیصری، محمد داود / شرح فصوص الحکم / همان منبع/ مقدمه،ص ۶

[۴۰] – فرغانی،سعید الدین سعید/ مشارق الدراری/ مقدمه و تعلیغیات: سید جلال الدین آشتیانی / دانشگاه مشهد / مشهد ، ۱۳۵۷/ مقدمه،ص ۵

[۴۱] – بغدادی/ اسماعیل/ هدایه العارفین/ استانبول، ۱۹۵۱/ ج ۲،ص ۴۸۴

[۴۲] – لوری ، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع / ص ۲۳۴

[۴۳] – همان منبع/ص ۲۳۴

[۴۴] – آملی ، سید حیدر / جامع الاسرار و منبع الانوار/ علمی وفرهنگی / تهران ، ۱۳۶۸/ ص ۳۲۶

[۴۵] – کاشانی ،عبدالرزاق / مجموعه رسائل و مصفات/ تصحیح : مجید هادی زاده / میراث مکتوب/ تهران ،۱۳۸۰/ص ۲۳۳

120,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • پایان نامه عرفان
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.