عنوان :
تعداد صفحات :۹۴
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
در این مقاله به بررسی جایگاه زندان در میان سایر مجازاتها ، معایب و ضرورت مجازاتهای جایگزین، فواید عدم توسل به زندان، جانشین های مجازات، راهکارهای تحدید مجازات زندان و … می پردازد.
مجازات زندان، به عنوان یکی از مهمترین مجازاتهای کیفری، امروزه پیش از پیش مورد بحث و مناقشه قرار میگیرد. امروزه این امر مسلم شده است که مجازات زندان، ناقض حقوق بشر است. چرا که آثار و پیامدهایی دارد که با هدف و غرض اصلی از اعمال مجازات زندان کاملاً متفاوت است. توضیح بیشتر اینکه مجموعه فضا و شرایط زندان نه فقط کمکی به بازپروری شخصیت محکوم و بازگرداندن او به اجتماع نمیکند؛ بلکه سبب هتک حرمت شدید و طبعاً آسیبهای روحی و روانی میگردد. عواملی از قبیل « سوء رفتار زندانبانان با زندانیان، نحوه نگهداری زندانیان، فساد در زندان، عدم رعایت بهداشت در زندان و شرایط اسفبار ساختمان زندانها و اشباع زندانها» عواملی است که باعث شده مجازات زندان تاثیری بر اصلاح مجرم و جرم زدائی نداشته باشد. حتی اسباب جزم زائی و مجرم پروری را نیز فراهم آورد.
باید گفت که زندان فی نفسه نه مطلوب است نه معیوب، بلکه باید در این باره تأمل به تفکیک شد. تصویب و یا فسخ قانون خصوصاً مقرراتی که جنبه قضائی دارد؛ نیازمند دانش حقوقی است. و بویژه اگر مصوبهای به جرایم و مجازاتها نظر داشته باشد؛ باید به دقت مورد کنکاش واقع شود. علم جرمشناسی و کیفرشناسی امروزه نقش مهمی در دانشهای وابسته به حقوق ایفاء میکند. بزهکاری اطفال ، بزهکاری زنان، جامعه شناسی حقوقی نیز از هدفهای مهم علم حقوق هستند. لذا بدون کمک گیری از متخصصان این علوم نباید به تدوین مقررات کیفری دست یازید. علم اداره زندانها نیز بسیار مهم است. و پیرامون آن و سایر علوم مزبور رسالهها نگاشته شده، و در دانشکدههای حقوق مورد تدریس قرار میگیرند. لذا باید در هر موردی با تشکیل کار گروهای تخصصی و کسب نظرات متخصصان فن و لحاظ آن در مقررات، آنها را واجد جنبه علمی کنیم. و از طرفی تدوین و نگارش قانون نیازمند علم و تجربه کافی است. تا از بکارگیری جملات مبهم، چند پهلو، غیر حقوقی، عامیانه و … خودداری شود. باب بندی دقیق صورت گیرد. به گونهای که در عین علمی بودن، به حد کافی قابل فهم بوده و کمتر نیازمند تفسیر شود. اما در مورد مجازات حبس و حبس زدایی باید گفت؛ که زندان برای پارهای مجرمین مفید است و برای عدهای دیگر، نه تنها مفید نیست؛ بلکه زیان بار هم هست. در مورد مجرمان یقه سفید یا مجرمانی که اتفاقاً دست به ارتکاب جرمی زدهاند؛ زندان بسیار جنبه بازدارنده دارد. به حدی که بعضی از این گروهها که معمولاً افراد آبرودار و متشخصاند؛ حاضرند ضرر و زیان متعددی را تحمل کنند؛ ولی به اصطلاح یک شب را هم در زندان نمانند. و در مقابل هم عدهای هستند که زندان برای آنها جای استراحتگاه را دارد و به کلاش جرم آموزی و جرم افزایی تبدیل میشود. و اینان هیچگاه ما حاضر به مجازات جریمه یا شلاق نیستند. لذا باید گفت که مسئولان قضائی و مدونان مقررات جزائی باید با در نظر گرفتن همه جنبههای علمی موضوع که ذکر شد به زندانزدائی بپردازند. و به طوری که مبادا فردا به این نتیجه برسیم که چرا مجازات زندان کلاً از صفحه قوانین کیفری ما رخت بر بسته است. دوباره به تفریط دیگری بیفتیم و در واقع سیستم آزمون و خطا، امروزه دیگر نه تنها هزینه بر است بلکه فرصتها را هم میگیرد.
درست است مجازات زندان در کشور ما به طریق مطلوبی اجرا نمیشود ولی این مورد دلیلی برای اینکه از این مجازات صرف نظر کنیم؛ نباید باشد. مجازات حبس، مجازاتی شناخته شده است. و توصیه کارشناسان جهانی نیز حاکی از آن است که تا زمانی که بشریت نتوانسته، مجازات جایگزین مناسب برای حبس، پیشبینی کند باید از آن استفاده کرد. مخصوصاً در جرایم مهم، نمیتوان جایگزین مناسبی برای این مجازات پیدا کرد. کسی که اقدام به بهره برداری کلان، جعل اسناد رسمی، جاسوسی یا سرقتهای بزرگ میکند؛ اگر برای او به مجازاتهای جایگزین که خیلی خفیف تر از مجازات حبس هستند بسنده کنیم؛ نخواهیم توانست نظم را در جامعه استقرار بخشیم. جانشینهایی که برای مجازات حبس، پیش بینی شده است در گذشته نیز در اکثر کشورها وجود دانسته است. اما نوعاً به عنوان مجازات فرعی به اجرا گذاشته میشد ولی اکنون بحث بیشتر بر روی چگونگی اجرای مجازات حبس است. به هر حال ما میتوانیم، حبس های کوتاه مدت را در شرایط بهتری اجرا کنیم. ولی برای حبسهای بلند مدت که موجب اصلاح ، تربیت و طرد متهم از جامعه و رضایت خاطر مردم می شود؛ نمیتوانیم از این نوع مجازات صرفنظر کنیم. سایر مجازاتها این اهداف مهم را یکجا نمیتوانند تامین کنند. اهدافی مانند تنبیه متهم، دور نگه داشتن او از جامعه، اصلاح و تربیت وی و عبرت دیگران از طریق حبس تامین میشود. ولی مجازاتهای جانشین هیچ کدام به تنهایی نمیتوانند؛ تمام این اهداف را تامین کنند.
توسل به هر گونه شیوه مربوط به عدم توسل به مجازات زندان و در عوض توسل به جانشین های آن، بدون اجازه قانونگذار، امکان پذیر نمیباشد. یعنی تا زمانی که قانون، اختیار صدور احکام و دستورات غیر سالب آزادی را بجای مجازات زندان به قاضی صادر کننده حکم ندهد؛ طبیعتاً قاضی قادر به اصرار چنین احکام و دستوراتی نخواهد بود. بنابراین بر قانونگذار است؛ که نسبت به تصویب قوانین مناسب و شایسته، براساس اوضاع و احوال و شرایط ایجابی و عطف توجه به حقوق بشر و احترام به آن و با در نظر گرفتن زمینههای بازگشت سهل و آسان بزهکار به جامعه، تصمیم مقتضی اتخاذ نماید. در این موارد قوانین و مقررات خاص و لازم را برای رسیدن به اهدافی که هم برای جامعه و هم برای بزهکار مفید و مثبت میباشند؛ را تصویب نماید.
از طرف دیگر باید تاسیسات پیشبینی شده در قانون را مورد توجه خاص قرار داد. تاسیساتی که در قوانین کیفری پیشبینی شده ، آیا مورد استفاده تمام قضات قرار گرفته، چند درصد قضات مجازات را تخفیف میدهند. میگویند نمیدهیم؛ چون در قانون گفته قاضی میتواند، چرا در قانون باید بگوید قاضی میتواند، قاضیای که تمام جهات تخفیف را می بیند؛ و تخفیف نمیدهد؛ این قاضی هدفش اصلاح نیست. تبدیل مجازات را قاضی اعمال نمیکند. آزادی مشروط را موافقت نمیکند. قاضی حلقه اتصال حکومت و مردم است. ما تاسیساتی را داشتیم و داریم؛ ولی استفاده نمیکنیم. پس ما خلاء قانونی نداریم. که بدنبال جایگزین میگردیم. ما اگر استفاده میکردیم؛ و موفق نبودیم باید بدنبال مجازات جایگزین میرفتیم. آیا قضات ایرانی تمامیاِشان در صدور حکم، در میزان مجازات، ایا از تاسیسات استفاده میکنند. آیا اندیشیدهاند یا مطلع هستند که چنین مجازاتی داریم. اگر این تاسیسات را در قانون استفاده میکردیم؛ الان به نتیجه مجازات جایگزین نمیرسیدیم. در غرب مجازاتهای جایگزین بعضیها سنگین تر از حبس است. خدمات عام المنفعه سخت است. بعضی از این مجازاتهای جایگزین که در کنار حبس قرار میگیرند ؛ شدیدتر از مجازات حبس هستند. زندانها اگر بصورت علمی اداره شوند؛ احتیاج به زندان زدائی نداریم. اگر از تاسیسات آزادی مشروط و امثالهم به نحو احسن استفاده کنیم؛ به نظر من حبس بهترین مجازات است.
واژه های کلیدی: زندان، مجازات، جریمه، اخطار
مقدمه ۱
فصل اول : جایگاه زندان در میان سایر مجازاتها ۳
فصل دوم : معایب و ضرورت مجازاتهای جایگزین ۵
فصل سوم : فواید عدم توسل به زندان ۸
فصل چهارم : جانشینهای مجازات ۹
فصل پنجم : سیاست تقنینی ایران در تحدید مجازات زندان ۱۳
فصل ششم : راهکارهای تحدید مجازات زندان ۱۴
فصل هفتم : علل توجه سیستم قضایی به مجازات های جایگزین ۱۶
فصل هشتم : چارچوب نظری لایحه مجازاتهای جایگزین ۱۸
فصل نهم : متن لایحه قانونی مجازاتهای جایگزین ۲۶
باب اول : مواد عمومی ۲۶
باب دوم : مجازاتهای اجتماعی ۲۹
بخش نخست : دوره مراقبت ۲۹
بخش دوم : خدمات عمومی ۳۱
بخش سوم : جزای نقدی روزانه ۳۳
بخش چهارم : محرومیت از حقوق اجتماعی ۳۵
باب سوم : مواد متفرقه ۳۸
فصل دهم : جایگاه مجازات های جایگزین در سایر کشورها و ایران ۴۰
فصل یازدهم : گزارش توجیهی مواد لایحه ۴۲
نتیجه گیری ۸۳
منابع و مآخذ ۸۷
ـ تقریرات. استاد دکتر کوشا
ـ کمیته سیاست کیفری کمیسیون سیاست جنایی و اصلاح قوانین کیفری قوه قضائیه
ـ لایحه مجازات های اجتماعی مرکز مطالعات راهبردی و توسعه قضایی و شورای عالی توسعه قضایی
ـ مقالات دکتر محمد آشوری
همپای تحولاتی که در مفهوم، دامنه، نوع و کیفیت « جرم » و « بزهکاری » در سدههای اخیر رخ داده و دولتها را با بزهکاری نوین که پیچیده و متفاوت از گذشته است؛ روبرو کرده ، « واکنش اجتماعی علیه جرم » نیز به تناسب شاهد دگرگونیهای وسیعی بوده است. در این میان، زندان به مثابهی مهم ترین شکل واکنش اجتماعی علیه جرم و فرد اجرای کیفرهای اصلاح کننده ، دستخوش دگرگونیهایی شده است. در ادوار بسیار دور ، ضمانت اجراهای کیفری در قالب مجازاتهای شدید بدنی و ترذیلی اعمال میشد. در این دوره ، مجازات بر پایه انتقام و سرکوبی مجرم استوار بود و به شکل مجازاتهای بدنی قهرآمیز ـ بویژه اعدام ـ و سایر مجازاتهای غیرانسانی و خشن متظاهر شد.
هر چند مجازات زندان از عهد کهن و باستان وجود داشته است، به دلیل استفاده محدود و جزئی از آن نمیتواند در ردیف مجازاتهای شایع آن اعصار تلقی شود؛ اما زندان با گذشت زمان به تدریج بعنوان مجازات وارد زرادخانهی کیفری شد. در ابتدا، جانشینی مجازات زندان، با وجود وضعیت نامناسب و رقت بار زندان، بجای مجازاتهای شدید بدنی بسیار امیدوار کننده بود. ولی، به مدور اصلاح طلبان اجتماعی در جهت بهبود شرایط نامطلوب و وضعیت وخیم آن اقدامهای مهمی انجام دادند.
مجازات زندان، به عنوان یکی از مهمترین مجازاتهای کیفری، امروزه پیش از پیش مورد بحث و مناقشه قرار میگیرد. امروزه این امر مسلم شده است که مجازات زندان، ناقض حقوق بشر است. چرا که آثار و پیامدهایی دارد که با هدف و غرض اصلی از اعمال مجازات زندان کاملاً متفاوت است. توضیح بیشتر اینکه مجموعه فضا و شرایط زندان نه فقط کمکی به بازپروری شخصیت محکوم و بازگرداندن او به اجتماع نمیکند؛ بلکه سبب هتک حرمت شدید و طبعاً آسیبهای روحی و روانی میگردد. عواملی از قبیل « سوء رفتار زندانبانان با زندانیان، نحوه نگهداری زندانیان، فساد در زندان، عدم رعایت بهداشت در زندان و شرایط اسفبار ساختمان زندانها و اشباع زندانها» عواملی است که باعث شده مجازات زندان تاثیری بر اصلاح مجرم و جرم زدائی نداشته باشد. حتی اسباب جزم زائی و مجرم پروری را نیز فراهم آورد.
از طرف دیگر افزایش آمار زندانیان و مخارج سنگینی که به این دلیل بر دوش دولت گذارده میشود. و نیز افزایش جرائم و مفاسد درون زندانها، چندی است که توجه مسئولان و برنامه ریزان و محققان را به خود جلب کرده است. و باعث شده است؛ که یکی از مباحث مطرح شده امروزی، بحث ضرورت زندانی نشدن مجرمان یا به اصطلاح زندان زدائی از جرائم و مجازاتها باشد. کارگزاران قضا به این نتیجه رسیدهاند؛ که نباید در هر چیزی مجرم را به حبس و زندان محکوم کرد. چرا که این امر نه تنها، نتیجه مطلوب که همان ممانعت از ارتکاب جرم است؛ را نداده بلکه مضرات فراوانی هم داشته است. و این باعث شده که به شیوههای غیر از زندان به عنوان جانشین زندان متوسط شویم که مفصلاً در این باره بحث خواهیم کرد.
مجازات بدنی در قرن ۱۸ بعنوان مهمترین مجازات در نظر گرفته میشد. مجازات بدنی که در حقیقت ، تنبیه بدنی بود. جسم محکوم را مجازات میکردند. و بعداً به این نتیجه رسیدند که این مجازات مثمرثمر واقع نمیشود.
با انقلاب فرانسه، « آزادی » در کنار « مسادات » به سطح والایی از ارزشهای مورد مطالبهی انقلابیون ارتقاء یافت. و بنابراین، سلب آزادی به عنوان کیفر، بویژه با الفای مجازاتهای بدنی، مد نظر زمامداران قرار گرفت. زندان در طول دو سده به حیات و تکامل خود ادامه داد و به عنوان نهادی جهانی، که مدعی فراهم کردن امنیت جامعه و مصون داشتن آن از دست مجرمان بود، درآمد. حتی ادعا شد که زندان توانایی اصلاح و درمان مجرمان را داراست. و در افکار بسیاری از انسانها در سراسر دنیا، زندان، معادل عدالت کیفری تلقی میشود.
در زمانی که مجازات زندان پیشبینی شد؛ دو رویکرد بوجود آمد. رویکرد اول : هدف از زندان باید اصلاح باشد و اصلاح را بعنوان مهمترین هدف در اعمال زندان باید قرار داد. رویکرد دوم : حذف و طرد محکوم از جامعه که در حقیقت این بیشتر جنبه مزارعی را در نظر میگرفتند. در زمانی که مجازات زندان اعمال می شد؛ این دو رویکرد وجود داشت.
از سال ۱۹۷۰ به این طرف این تفکر و اندیشه بوجود آمد که زندانها از آن اهداف خود دور شده است. و ما به جایی که طرف را اصلاح کنیم؛ بدن شخص را تنبیه میکنیم که تنبیه بدنی اشکالات فراوانی دارد.
بنابراین نگرش جدیدی بعد از مکتب دفاع اجتماعی نوین بوجود آمد. که حبس را به نقد درآورند. و به سوی مجازات جایگزین حبس سوق پیدا کردند. یعنی ایراداتی که به حبس و زندان و نحوه اداره زندانها بوجود آمد؛ اشکالاتی ایجاد کرد که رویکرد جدید به این سوق پیدا کرد؛ که مجازات جایگزین حبس، بجای حبس بکار گرفته شود.
دستگاه عدالت جزائی در سراسر جهان دچار بحران و نیازمند اصلاح و دگرگونی است. بالغ بر ۸ میلیون زندانی در سراسر جهان وجود دارد. مدت زمان انتظار برای محاکمه طولانی است. و برخی مواقع این انتظار طولانی تر و بیشتر از حداکثر مجازاتی است؛ که امکان دارد؛ بنا به حکم دادگاه به فرد تحمیل شود. خیلی از افراد زندانی از کمترین مساعدتهای حقوقی بیبهرهاند. به علاوه زندان منافع ناچیزی برای جامعه در بر دارد. و زندگی خانوادگی زندانیان را متلاشی میکند. و در عین حال سودی به حال متضرر و زیان دیده از جرم ندارد.
زندانها در سراسر دنیا موسساتی هستند؛ که از جامعه مجزایند و به راحتی به فراموشی سپرده میشوند. در واقع اگر بگوییم که شرایط زنانها اغلب غیرانسانی و از حداقل استانداردهای مورد پذیرش سازمان ملل متحد که اکثر دولتها آنرا قبول کردهاند؛ بیبهرهاند؛ حرفی بیهوده گفته نشده است.
هدف از محکوم کردن متهم به مجازات زندان، نه اعمال رنج و عذاب بروی، بلکه تضمین آرامش و امنیت جامعه است. ولی در عمل ما شاهد گرفتاریهای زندانی هستیم. در حالی که زندان باید فقط در سلب آزادی از محکوم خلاصه شود.
زندان منجر به قطع رابطه زندانی با زندگی عادی، خانواده ، کار و دوستانش میشود. این مجازات علاوه بر محکوم، بر خویشان و نزدیکان و بویژه همسر و فرزندان او نیز تحمیل میشود. و صد البته سرانجام منجر به فروپاشی کانون خانواده خواهد شد.
نقض حقوق بشر در زندان بسیار مشاهده میشود. تورم در جمعیت زندانیان یا اشباع زندانها، سوء تغذیه، نبود مراقبتهای پزشکی، شیوع بیماریهای واگیر و عفونی، تجاوزهای جنسی، فساد رفتاری، شیوع بیماریهای ویروسی و مرگبار همچون ایدز، از جمله آثار این نقض حقوق انسانی است.
فقدان پرسنل آموزش دیده، مجرب و متخصص و نبود منابع مالی کافی در زندانها و نیز عدم هماهنگی در دستگاه عدالت جزائی، منجر به اطاله دادرسی و تاخیر در رسیدگی های کیفری و اجرای عدالت میشود.
تعداد و شمار زندانیان با توسل به مجازات سالب آزادی به طور چشمگیری در همه جرائم به خصوص جرائم مربوط به مواد مخدر افزایش یافته است. بسیاری از کسانی که بخاطر مواد مخدر دستگیر شدهاند؛ حتی در زندان به استفاده غیر قانونی از مواد مخدر ادامه میدهند. و این نیز خود راهی برای انتقال ویروس ایدز و دیگر بیماریهای خونی است؛ که به علت استفاده از سرنگ مشترک حادث میشود. افزون بر این، گروهای آسیبپذیر و بسیار حساس، همچون زنان، نوجوانان و زندانیان مریض و ناتوان و اقلیتهای مذهبی و قومی، از کمترین توجه مورد نیاز خود محرومند.
زندان برای افراد جوان و نوجوان ویرانگرست. و آثار زیانبار فروانی برای آنها در پی دارد. هر چند در عصر کنونی، زندان، مکان و وسیله پازپروری اجتماعی محکوم، محسوب نمیشود؛ اما حقیقت این است که این اعتقاد فاقد مویدات بیرونی است. زندان که باید ابزار اصلی واکنش در مقابل بزهکاری باشد؛ از همان آغاز به یک مدرسه تکرار جرم تبدیل میشود. به عبارت دیگر، مرتکبان خلافهای ساده و کوچک وقتی وارد زندان میشوند و با مجرمین حرفهای معاشرت میکنند؛ روشهای پیچیده و پیشرفته ارتکاب جرم را آموزش دیده و به محض آزادی، دوباره مرتکب جرم میشوند.
جرم زا بودن محیط زندان ، بویژه برای بزهکاران بدون سابقه، یکی از دلایل اساسی، برای جایگزین کردن مجازاتهای دیگر است. فردی که برای نخستین بار آنهم برای تخلفی کوچک راهی زندان میشود، پس از چندی به یک مجرم حرفهای تبدیل شود. مشابه این وضعیت برای زندانیان موقت نیز، که معلوم نیست؛ چه مدتی را در زندان بسر خواهند برد؛ وجود دارد. توجه به این موضوع که ممکن است ؛ فرد زندانی شده ، سرپرستی خانواده ای را برعهده داشته باشد؛ و در نبود او زمینههای جرم، در خانواده وی پیدا شود اهمیت موضوع را دوچندان میکند. و اصل فردی بودن مجازات را زیر سئوال میبرد.
از دست رفتن موقعیتهای اجتماعی بویژه موقعیت شغلی برای زندانیانی که تازه از بند رهایی یافتهاند ؛ از دیگر عواملی است که انتخاب جایگزین های مناسب برای مجازات حبس را ضروری میسازند.
هزینههای سنگین نگهداری زندانیان و خارج شدن آنان از چرخه اقتصادی کشور، مشکلات مالی و اقتصادی فراوانی برای دولت فراهم میآورد. شیوههای جایگزین میتوانند، از نظر مالی نتایجی برابر یا حتی کم هزینه تر از زندان بدست دهند.
« یکی از هدفهای مجازات زندان، پیشگیری اختصاصی ( اصلاح مجرم ) است. ولی زندانها در این زمینه چندان کارساز نبودهاند. براساس تحقیقات انجام گرفته، بیش از نیمی از محکومان به حبس، پس از خروج از زندان دوباره مرتکب جرم شدند. شلوغی زندانها، بروز بیماریهای روانی در زندانی، توسعه بیماریهای واگیردار، جرایم جنسی و معتاد شدن احتمالی در زندان، از دیگر عواملی است؛ که جایگزین های مجازات حبس را ضروری میسازند»۱.
۱ـ یکی از مهمترین دستاوردهای توسل به مجازاتهای غیر سالب آزادی، ثبات جمعیت زندانهاست. به عبارت دیگر، در این وضعیت، به زعم افزایش ارتکاب جرم، جمعیت زندانیان افزایش نمییابد. که نتیجه آن، جلوگیری از اشباع زندانها و تورم جمعیت زندانیان است.
۲ـ دومین دستاورد توسل به مجازاتهای غیر سالب آزادی، کاهش میزان ارتکاب جرم، توسط این افراد است. وقتی به بزهکار، فرصتی برای جبران اشتباه وی بدهیم؛ و به زندان فرستاده نشود، میکوشد که از این فرصت استفاده کند. گذشته از اینکه فرستادن مجرم به زندان، باعث جسورتر شدن وی میشود. به طور کلی در نتیجه این راهکار، تکرار جرم توسط این اشخاص در سطح بسیار پایینی قرار میگیرد.
۳ـ یکی دیگر از مزایای عدم توسط به زندان، سودمند بودن آن به نفع عموم و خانواده بزهکار و خود بزهکار است. اعمال جانشینهای زندان، بر خانواده بزهکاران، اثر مثبت داشته است. چون بزهکار باز میتواند، همان کار قبلی را ادامه دهد و از این طریق با کسب درآمد از خانوادهاش سرپرستی و حمایت کند. علاوه بر این، وجود فیزیکی وی در خانواده ، تاثیرات بسزائی از نظر روحی بر همسر و فرزندانش خواهد داشت. و جلوی بسیاری از ناهنجاریهای روحی و روانی که ممکن است؛ وی یا خانوادهاش را تهدید کنند؛ خواهد گرفت.
۴ـ از دیگر آثار توسل به جانشینهای مجازات زندان، پایین آوردن و تعدیل هزینههای نگهداری و مراقبت از زندانیان، در زندان است. در حقیقت هزینهای که دولت و مردم برای نگهداری یک نفر در زندان میپردازند؛ چندین برابر هزنیهای است که اگر از زندان استفاده نشود ؛ میپردازند. برای نمونه هزینه نگهداری یک زندانی در زندان، در کشوری مثل زیمباوه ۱۲۰ دلار بوده، حال آنکه با اعمال خدمات اجتماعی، این مبلغ به ۲۰ دلار کاهش یافته است.
راهکارهای زیادی وجود دارند؛ که میتوانند جانشین مجازات زندان شوند. که در اینجا به بیان این راهکارها میپردازیم. باید خاطرنشان شود که هنگام اعمال جانشینهای مجازات زندان، حقوق و منافع زیان دیده از جرم، همیشه باید مورد توجه قرار گیرند.
جریمه : ضمانت اجرای اساسی که فاقد جنبه سالب آزادی است. و همه نظامهای حقوق کیفری نیز از دیرباز با آن آشنایی دارند. اصلاحات جزایی فعلی، با اجتناب از زندان، به سوی جزای نقدی تمایل پیدا کرده است. ولی ایرادی که میتوان بر این تمایل گرفت، این است؛ که فشار آن بر ثروتمند و فقیر یکسان نیست. و بنابراین ناعادلانه و نابرابر است. یا وصول آن، با مشکلاتی مواجه میشود. یا اینکه شخص از عهده پرداخت جریمه برنمیآید. و در نتیجه کسی که مقصود این بوده، که با صدور حکم جزای نقدی، زندانی نشود سرانجام به زندان میافتد.
برای رفع این مشکل در بسیاری از کشورها، از جمله آلمان، سوئد، فرانسه نظام جزای نقدی روزانه را بکار میگیرند. یعنی با در نظر گرفتن شدت و جدی بودن بزه، درآمد و وضع مالی شخص و تعداد افراد تحت تکفل محکوم، مبلغ نقدی را تعیین میکنند.
خدمات عام المنفعه : حکمی است که از سوی دادگاه صادر میشود. به برکت آن، به بزهکار این فرصت و بخت داده می شود تا با انجام کاری به سود جامعه، ضرر و زیان برخاسته از بزه ارتکابیاش را بر جامعه جبران کند. بیآنکه کیفر زندان، دربارهاش اعمال شود. اجرای خدمات عام المنفعه شامل همه گروههای زندانی نمیشود؛ بزهکاران خطرناک از این امتیاز محرومند. چنین حکمی تنها بزهکارانی را در بر میگیرد؛ که بزه های سبک مرتکب شدهاند. و خطری برای جامعه ندارند. برابر پژوهشهای افکار عمومی، این شکل از خدمات عامالمنفعه یا کار، متداولترین ضمانت اجرای جایگزین است. همچنین در دستگاه قضائی معمول و رایج است؛ در ۲۸ کشور از ۴۳ کشور شورای اروپا، گرفتن زندانی به کارهای عامالمنفعه به کار میرود.
نظارت مشدد : بر اساس الگوی آمریکایی، به عنوان تدبیر اصلاحی، از نظارت ساده، کارایی بیشتری دارد. در این نوع جایگزین، حبس در خانه با کنترل اجتماعی و الکترونیکی انجام میگیرد. هدف اول از این طرح، اصلاح فرد و جلوگیری از هتک حرمت و برچسب بزه زدن به اوست. و هدف دوم، تامین امنیت اجتماعی، از راه سلب امکان محکوم، برای ارتکاب جرم و کاهش فرصت ارتکاب حداقل جرم میباشد.
حکم تاخیری : دادگاه به صدور حکم محکومیت زندان زندانی دست نمیزند؛ ولی منتظر میماند؛ تا زندانی محکوم، کاری انجام دهد. مانند درمان کردن یا انجام کاری برای قربانی و زیان دیده از جرم ( مجنی علیه ) یا برای جامعه. پس از ۶ ماه اگر قاضی مشاهده کرد؛ که محکوم علیه به درمان خود پرداخته است؛ یا کاری و خدمتی برای مجنی علیه یا اجتماع انجام داده است؛ و نتیجهها خرسند کننده است؛ آن شخص محکوم به زندان نمیشود.
پرداخت خسارت یا غرامت : در پارهای از کشورها دادگاه به جای محکوم ساختن بزهکار به پرداخت جای نقدی، از او میخواهد به مجنی علیه غرامت یا خسارت بپردازد.
تعلیق مجازات : در تعلیق مجازات، قاضی مجازات قانونی را تعیین میکند؛ لکن در حکم خود قید میکند؛ که اگر محکوم علیه ( بزهکار )، جرم جدیدی را در مدتی معین ( مثلاً از ۳ تا ۵ سال بر حسب قوانین کشورهای مختلف ) مرتکب نگردد؛ مجازات در موردش اعمال نمیگردد. به عبارت دیگر، بزهکار به خاطر عمل غیرقانونی خود محکوم به مجازات میشود؛ ولی اجرای آن معلق میماند. لکن اگر در مدت معین شده در حکم، جرم جدیدی را مرتکب نگردد؛ حکم وی بلا اثر و آثار محکومیت زایل میگردد.
پروبیشن ( تعلیق مجازات بدون حکم ) : در این نهاد، قاضی بدون اینکه حکم محکومیت صادر کند؛ اعلام محکومیت را مشروط به اینکه، محکوم علیه تعهد کند؛ که در مدت معینی خود را تحت مراقبت مامور تعلیق قرار دهد؛ معلق میکند.
منع انجام دادن شغل خاص : در این شیوه، دادگاه فردی را که مرتکب جرم کم اهمیت شده و این جرم ناشی از شغل فرد بزهکار بوده ، به جای اینکه به زندان بفرستد ؛ محکوم به ممنوعیت از انجام آن شغل میکند. البته نه به عنوان تکمیل و تقسیم مجازات زندان، بلکه بعنوان جانشین این مجازات منع اقامت در یک محل معین به مدت معین؛ هر چند ممکن است
به نظر ما این عمل نوعی محدودگر آزادی و مغایر با حقوق بشر باشد ولی اگر صادقانه قضاوت کنیم فواید به مراتب بیشتر از توسل به زندان و حتی از تعلیق و پروبیشن دارد. در این نوع مجازات جانشین زندان، فرد بزهکار برای مدتی از اقامت در محل معین، بسته به نظر قاضی دادگاه و با توجه به اوضاع و احوال جرم و بزهکار، ممنوع میشود.
محدودسازی آزادی با نظارت : ترتیبی میدهند تا مرتکب محکوم زیر نظر بازرسی جنایی، مأموران مراقبتی یا یک داوطلب ( شخصی و غیررسمی) قرار گیرد. ممکن است؛ از مرتکب محکوم بخواهند تا به دورههای خاصی مانند درمان میخوارگی یا اعتیاد بپیوندد.
محدودیت از حقوق ] اجتماعی [ : از قبیل ضبط گواهینامه، ضبط دسته چک، محدودیت از شرکت در انتخابات، مصادره اموال
اخطار کردن : از اخطارها اصولاً برای بزههای کوچک و جوانان و کسانی که آسیبپذیرند استفاده میشود. از اخطار به عنوان یک جایگزین محکومیت به ندرت باید استفاده کرد.
اخطارهای مشروط : به اخطارهای پیشین، شرایطی را میافزاییم؛ مانند اینکه در مدتی معین دیگر هیچ بزهی مرتکب نشود. و یا در جاهای معین، نماند.
نظام تعلیق مراقبتی : یک نهاد فرهنگی قوی است؛ سازمانی است؛ مستقل در چهارچوب یک نظام کیفری که اگر چه ماهیت وظایف آن قضائی است؛ ولی مسئولان آن در پلیساند و نه قاضی. تعلیق مراقبتی، تعلیق صدور حکم است و نه تعلیق مجازات. تعلیق مراقبتی در اختیار روانشناسان، جامعه شناسان و مددکاران است. شرط سنی و شرایط دیگر در مورد متهم در نظر گرفته میشود. استقلال سازمان تعلیق مراقبتی از نظر تشخیص است؛ و نه اعطای آن، اعطای تعلیق با دادگاه است. نظارت غیر پلیسی است.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .