پایان نامه صنعت نساجی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

پایان نامه صنعت نساجی

تعداد صفحات :۹۲

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

مقاله حاضر در سه فصل

فصل اول: مقدمه ای بر صنعت نساجی و مشکلات و بحرانهای مربوط به آن در ایران: صنعت نساجی در ایران از دیرباز به سبب ضرورت مصرف و کاربرد وسیع آن مورد توجه خاص بوده و در طول تاریخ کشورمان فراز و نشیب های فراوانی را طی کرده است.

صنعت نساجی در طی سالهای اخیر دچار مشکلات و مسائل بسیاری بوده و روزهای سختی را می گذراند تا حدی که اصطلاح بحران برای این مشکلات رایج شده و در اذهان عمومی و حتی اذهان مدیران و مسئولین و دست اندرکاران جا افتاده است. اطلاق کلمه بحران به وضعیت موجود به طور اتوماتیک اذهان را از انجام تلاش ها باز می دارد. مشکلاتی که در حال حاضر گریبانگیر این صنعت می باشند از دیدگاه های مختلف قابل طبقه بندی و بررسی می باشند.

فصل دوم: تجهیزات و ماشین آلات نساجی: یکی دیگر از عوامل اصلی رکود صنایع نساجی در ایران وجود ماشین‌ آلات کهنه و فرسوده می باشد. واردات ماشین آلات نو و پیشرفته در سالهای اخیر به کشورمان به علت وجود مسائل مختلف ازجمله نبود وسع مالی بالا و متغیر بودن صنعت کشورمان در میان دیگر کشورهای صاحب صنعت آسیایی بسیار پایین است و همین امر سبب شده است که کشور ما تبدیل به زباله دان دستگاههای صنعتی نساجی شود و چون این ماشین آلات بسیار قدیمی می باشند یا دیگر قطعات یدکی آنها تولید نمی شود و یا اینکه اگر هم تولید شود به علت فرسایشی بودن روند کار این دستگاهها عملاً سودی که نخواهند داشت هیچ، ضرر هم خواهند داشت.

 فصل سوم : مواد اولیه مصرفی در صنایع نساجی تولید ایران و وارداتی: عوامل متعدد و متغیرهای گوناگونی در صنعت نساجی ایران و پیشی گرفتن صنایع نساجی کشورهای رقیب موثر بوده و هستند، ولی کیفیت منسوجات کشورمان نیز جای بحث دارد.

یکنواختی نخ فاکتور بسیار مهمی است که توجه به آن می تواند جاذبه منسوجات کشورمان را افزایش دهد.

بهبود کیفیت منسوجات کشور در گرو توجه و اهمیت دادن به پارامتر یکنواختی است. برای افزایش یکنواختی نخ باید به عواملی چون کیفیت مواد اولیه، آمادگی خطوط تولید، وظیفه شناسی پرسنل مختلف، حفظ شرایط ثابت و تولید کار توجه داشت.

مواد اولیه نخ، الیاف است. یکی از خصوصیات الیاف، رعنایی (نسبت زیاد طول به قطر) است. رعنایی به الیاف صنعت انعطاف پذیری که لازمه اتصلی برای مواد اولیه مندرج می باشد، داده است. بدین ترتیب، الیاف نه تنها سختی جامدات را ندارد بلکه به دلایل یکنواختی در خصوصیات ذاتیشان، در مقابل نیروهای وارد بر آنها واکنشی متفاوت از خود نشان می دهند. بدین ترتیب رفتار الیاف در طول پروسه‌تبدیل آنها به نخ یک ترکیب پیچیده از حرکات مکانیکی متعدد خواهد بود. درنتیجه، برای محصول نخ یکنواخت، قراردادن الیاف در کنار یکدیگر و منظم ساختن آنها در قالب استوانه یکنواخت  نه تنها کار ساده ای نیست، بلکه غیرممکن است.

واژه های کلیدی: صنعت نساجی، ایران، ماشین آلات،واردات، مواد اولیه مصرفی، یکنواختی نخ، الیاف،

فهرست مطالب

۱-   مقدمه ای بر صنعت نساجی و مشکلات و بحرانهای مربوط به آن در ایران   ۶
۱-۱-   تاریخچه صنعت نساجی در ایران                  ۷
۱-۲-   مشکلات و بحران در صنعت نساجی               ۹
۱-۳-   علل وجود بحران در صنایع نساجی ایران            ۱۱
۱-۴-   لزوم بهبود وضعیت موجود               ۱۲
۱-۴-۱- تقاضا (بررسی بازار)                  ۱۲
۱-۴-۲- بازار مصرف و تولدی داخلی کشور            ۱۵
۱-۴-۳- واردات پارچه ثبت شده                  ۱۶
۱-۴-۴- عرضه، تقاضا و تولید ماشین های بافندگی            ۱۷
۱-۴-۵- عرضه                        ۱۸
۱-۴-۶- افق سرمایه گذاری در ایران               ۱۹
۱-۴-۷- علل عدم سرمایه گذاری                  ۲۰
۱-۵-   مشکلات صنعت نساجی در حال حاضر از دیدگاه مدیران این صنعت ۲۱
۱-۶-   طبقه بندی مشکلات صنعت نساجی با توجه به نظریه فشارهای تجاری۲۲
۱-۷-   بررسی و تجزیه و تحلیل فشارهای تجاری
۱-۷-۱- ورود قاچاق پاچه به کشور               ۲۳
۱-۷-۲- ورود محصولات مشابه توسط برخی از سازمان ها         ۲۳
۱-۷-۳- اخذ عوارض و مالیات های متعدد و مکرر            ۲۷
۱-۷-۴- وجود قوانین ضد و نقیض               ۲۷
۱-۷-۵- پرسنل مازاد                     ۲۷
۱-۷-۶- قیمت گران مواد اولیه                  ۲۸
۱-۸-   بررسی و تجزیه و تحلیل غشارهای تکنولوژیکی         ۲۸
۱-۸-۱- کهنگی و قدمت ماشن آلات               ۲۸
۱-۸-۲- عدم توان رقابت با کالاهای خارجی            ۲۹
۱-۸-۳- عدم تناسب تکنولوژی کارخانه ها با فرهنگ مدخواهی و سیستم سفارشی ۲۹
۱-۸-۴- عدم وجود طراحان و بخش طراحی کارآ            ۳۰
۲-   تجهیزات و ماشین آلات نساجی               ۳۱
۲-۱-   نگاهی به آمار ماشن آلات نساجی در جهان            ۳۲
۲-۱-۱- آمار ماشین آلات بافندگی حمل شده در سالهای ۲۰۰۱-۱۹۹۲   ۳۲
میلادی و نصب شده در سال ۲۰۰۰ میلادی به کشورهای مختلف جهان
۲-۱-۲- آمار ماشین آلات بافندگی حمل شده به قاره های مختلف      ۳۶
در سال ۲۰۰۱ میلادی
۲-۱-۳- آکار ماشین آلات کشباف تخت حمل شده در سال         ۴۰
۲۰۰۱ میلادی به نقاط مختلف جهان
۲-۲-   نتیجه گیری                     ۴۴
۳-   مواد اولیه مصرفی در صنایع نساجی تولید ایران و وارداتی      ۴۶
۳-۱-   یکنواختی نخ در بهبود صنایع نساجی            ۴۷
۳-۱-۱- تعریف                     ۴۸
۳-۱-۲- اهمیت یکنواختی                  ۴۸
۳-۱-۳- دسته بندی نایکنواختی               ۵۱
۳-۱-۳-۱- عیوب متناوب                  ۵۲
۳-۱-۳-۲- عیوب نامتناوب                  ۵۲
۳-۱-۴- تاثیرات نایکنواختی                  ۵۳
۳-۱-۴-۱- اثرات نایکنواختی بر خواص نخ            ۵۳
۳-۱-۴-۲- تاثیر یکنواختی بر عملکرد پروسه تبدیل نخ به پارچه      ۵۴
۳-۱-۴-۲-۱- بوبین پیچی                  ۵۴
۳-۱-۴-۲-۲- چله کشی                  ۵۴
۳-۱-۴-۲-۳- آهار                     ۵۵
۳-۱-۴-۲-۴- بافندگی                     ۵۵
۳-۱-۴-۳- تاثیر یکنواختی بر کیفیت پارچه            ۵۶
۳-۱-۵- عوامل ایجاد کننده نایکنواختی               ۵۷
۳-۱-۵-۱- مواد اولیه                     ۵۷
۳-۱-۵-۲- مراحل ریسندگی                  ۵۷
۳-۲-   مشکلات (و معضلات) پنبه در صنعت نساجی داخلی      ۶۰
۳-۲-۱- واردات پنبه ضربه ای به تولید داخلی یا حمایت از نساجی؟!   ۶۰
۳-۲-۲- وضعیت نابسامان پنبه ایران               ۶۳
۳-۲-۳- بررسی موانع و مشکلات و چالشهای وضع موجود      ۶۷
۳-۲-۳-۱- شواهدی از مشکلات کشت پنبه            ۶۸
۳-۲-۳-۲- علل بروز مشکلات کشت پنبه در کشور         ۷۳
۳-۲-۳-۲-۱- علل اقتصادی                  ۷۳
۳-۲-۳-۲-۲- رشد بی رویه تولید و واردات الیاف مصنوعی      ۷۳
۳-۲-۳-۲-۳- واردات پنیه و الیاف پنبه ای            ۷۵
۳-۲-۳-۲-۴- کوچک شدن قطعات زراعی پنبه به ویژه در استان گلستان ۷۵
۳-۲-۳-۲-۵- عقب نشینی محصول پنبه از اراضی         ۷۶
۳-۲-۳-۲-۶- بالا بودن هزینه برداشت وش توسط کارگر      ۷۶
۳-۳-   بررسی تولید و واردات مواد اولیه طی سالهای ۱۳۸۰-۱۳۷۶   ۷۷
۳-۴-   آمار و اطلاعات پشم و اهمیت آن در ایران         ۸۰
منابع                        ۹۱

منابع:

۱-     ماهنامه صنعت نساجی شماره ۱۱۸

۲-     متن سخنرانی مهندس احمد صمیعی در سمپوزیوم تخصصی سولزرتکستیل-بنینگر مورخه ۱۷ مهرماه ۱۳۸۱ از ماهنامه صنعت نساجی شماره ۱۲۱

۳-     ماهنامه صنعت نساجی شماره ۱۲۴

۴-     Asian Textile Business, Oct.2002

۵-     ماهنامه صنعت نساجی شماره ۱۲۶

۶-     ماهنامه صنعت نساجی شماره ۱۲۸

۷-     آمار و اطلاعات مربوط به پشم از آرشیو وزارت صنایع و معادن

۸-     آمار مواد اولیه وارداتی صنعت نساجی از آرشیو وزارت صنایع و معادن

۹-     دیسکت اطلاعات مربوط به تولید مواد اولیه صنعت نساجی در ایران

۱-۱- تاریخچه صنعت نساجی در ایران

صنعت نساجی در ایران از دیرباز به سبب ضرورت مصرف و کاربرد وسیع آن مورد توجه خاص بوده و در طول تاریخ کشورمان فراز و نشیب های فراوانی را طی کرده است. در زمان اشکانیان ایرانیان به تحول جدیدی دست یافتند و در پرورش کرم ابریشم و تولید پارچه های ابریشیمی به طریقی همت گماردند که اکثریت ابریشم های تولید چین را از آن کشور خریداری می نمودند و جهت تولید پارچه به ایران می آوردند و پارچه هایی با طرح ها و نقوش بسیار زیبا تولید و به دنیا عرضه می کردند.

شکوفایی صنعت تولید پارچه های مخمل در کاشان و یزد در دوره اشکانیان و عرضه آن به جهان خصوصاً اروپا قسمت دیگری از تاریخ پرشکوه صنعت نساجی ایران است که صنعتگر ایرانی را قانع نکرده و همچنان به دنبال نوآوری و تسخیر بازارهای جهانی بوده است.

اوج صنعت نساجی را در تاریخ ایران زمین، هنرمندان دوره سلجوقی و صفوی رقم زدند و در زمان شاه عباس صفوی تولیدات بی نظیری آفریده شد و پارچه های زربافت ایرانی از شهرت جهانی برخوردار گردید.

در دوران اخیر نیز صنعت نساجی در ایران نقش موثر و تعیین کننده ای در کشور ایفا نموده است. اولین کارخانه نساجی در ایران در سال ۱۲۸۱ شمسی دقیقاً یکصد یک سال پیش به وسیله صنیع الدوله در تهران و دومین کارخانه در سال ۱۲۸۸ توسط شخصی بنام حاج آقا رحیمی در تبریز ایجاد گردید. در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ به سبب سود سرشار دوکارخانه قبلی و تاییدات دولت، به سرعت برشمار کارخانجات در ایران افزوده شد و جمعاً در این دوره ۴۰ کارخانه نساجی دائر کردید که قسمتی از احتیاجات مملکت را تامین نمود.

در طی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۸ بروز جنگ، افزایش قیمت منسوجات خارجی و کاهش واردات آن موجب رونق بازار محصولات نساجی داخلی شد. صاحبان صنایع نساجی کشور به منظور استفاده حداکثر از این شرایط، بی آن که به مسائل نگهداری و استهلاک ماشین آلات توجه نمایند و به تولید خود با ظرفیت بالا ولی با کیفیت پایین ادامه دادند که حاصل این بی توجهی در طی سال های بعد نیز موجب رکود صنایع نساجی گردید.

صنعت نساجی در طی سالهای اخیر دچار مشکلات و مسائل بسیاری بوده و روزهای سختی را می گذراند تا حدی که اصطلاح بحران برای این مشکلات رایج شده و در اذهان عمومی و حتی اذهان مدیران و مسئولین و دست اندرکاران جا افتاده است. اطلاق کلمه بحران به وضعیت موجود به طور اتوماتیک اذهان را از انجام تلاش ها باز می دارد. مشکلاتی که در حال حاضر گریبانگیر این صنعت می باشند از دیدگاه های مختلف قابل طبقه بندی و بررسی می باشند.

یکی از دیدگاه ها نگرش مدیریتی به مسائل و مشکلات است. به عبارت دیگر از دیدگاه مدیریتی چه تعدادی از این مشکلات را می توان با اعمال مدیریت صحیح و کارآ منتفی نمود یعنی جزء مسائل عادی مدیریتی به شمار می آیند و چه تعدادی را می توان بحران نامید که می توان با اتخاذ روش ها و سیاست های مناسب مدیریتی حداقل نقش آنها را کم رنگ و کم اثر تر نمود.

با عنایت به این موضوع که بحران نیز در هر صنعتی جزء مسائل عادی مدیریتی به شمار می آید منتها قدری پارامترهای پیچیده و خارج از کنترل دارد، در واقع گذر از بحران نیز از وظایف مدیران است و به هیچ وجه رسیدن به نقطه بحران، نقطه اتمام وظایف و تدابیر مدیریتی نیست بلکه دقیقاً برعکس نقطه شروع و شدت گرفتن تدابیر مدیریتی است. اساساً صنایعی در دنیا پایدارتر و قابلیت اطمینان بالایی دارند که از یک بحرانی که به هر دلیلی برایشان پیش آمده است عبور کرده و در کوره مشکلات آبدیده و روئین تن گشته اند. با تجزیه و تحلیل درست و منطقی از مشکلات گریبانگیر صنعت نساجی قسمت اعظمی از آنها به عنوان مشکلات عادی و مسائل روزمره مدیریتی پذیرفته می شوند و در مورد آن بخش از مشکلات نیز که واقعاً بتوان بحران نامید، میدان عمل برای هنرنمایی یک مدیر باز شده است. سکانداری یک صنعت در شرایط ایستا و ثابت و یا پارامترهای معین و مشخص در مورد مواد اولیه، فرآیند تولید، بازار و … هنر نیست و اوج هنر مدیریت آنجاست که صنعتی را از میان امواج متلاطم تغییرات که منبعد گریبان هر صنعتی را خواهد گرفت نجات داد.

در آستانه ورود به سده ۲۱ پارامترهای غیرقابل کنترل بسیاری همه صنایع جهان را دستخوش تغییر و تحول اساسی و زلزله های ویرانگر قرار خواهد داد و این خاص کشور ما یا صنعت نساجی نیست.

۱-۲-         مشکلات و بحران در صنعت نساجی

سیاست های حمایت از صنایع داخلی، استراتژی جایگزینی تولیدات داخلی با خارجی که به دنباله استراتژی صنعتی شدن کشور در دهه ۴۰ بوده و تاکید بر سودآوری هرچه بیشتر توسط صاحبان صنایع و مجامع شرکت ها که عمدتاً دولتی و یا تحت پوشش دولت می باشند و یکه تازی در عرصه های بی رقیب و سودآوری مناسب، مدیران و صاحبان صنایع را به ادامه این راه وسوسه نمود و از توسعه و بازسازی غافل نمود و امروزه که به ناگهان به منظور لبیک گفتن به بازار جهانی و به عبارتی تسلیم محض در برابر W.T.O و سیاست های دیکته شده تجارت جهانی با یک اولتیماتوم و بدون تهیه طرح نوین صنعتی،‌عقب گرد نمود و استراتژی رقابت و درهای باز توسط دولت جایگزین گردیده، در مدت کوتاهی شاهد رکود و سردرگمی در تمامی صنایع کشور از جمله صنعت نساجی می باشیم. علاوه بر آن تولیدات انبوه کشورهای ترکیه و پاکستان و آسیای جنوب شرقی که به دلایل رکود اقتصاد جهانی، بازارشان را در اروپا و آمریکا از دست داده و دچار مشکل کاهش فروش شده اند برای یافتن بازارهایی جدید با قیمت های بسیار نازل و کیفیت مناسب به بازارهای نزدیک از جمله کشور ما حمله ور شده و قسمتی از بحران صنعت خود را به کشورهای مجاور خود انتقال دادند و به این ترتیب بحران صنعت نساجی در کشور ما تشدید شده است.

ضربه در صنعت نساجی کشورمان با قدمت یک صد ساله و عمر متوسط ۳۰ ساله کارخانجاتش که فاقد هرگونه سخت افزار و نرم افزار نوین صنعتی است آنچنان کشتی اش به گل نشسته و مقاومت خود را از دست داده که تنها اندیشه غالب، نجات سرنشینانش می باشد، کارخانجات تعطیل می گردند، کارگران بیکار می شوند و بازارهای مصرف با سرعت توسط کالاهای خارجی تسخیر می شود و بدین ترتیب ضربه پذیر بودن صنعت نساجی به اثبات می رسد.

ضربه پذیری صنعت نساجی را می توان در سرفصل های زیر جستجو کرد:

الف – اشاعه فرهنگ مصرف محصولات خارجی

ب – عدم وجود مراکز تحقیقات صنعتی

ج – نظارت دایه گونه بر صنعت

د – عدم وجود نوآوری

هـ – عدم استفاده از تکنولوژی های جدید

و – عدم توجه به بازارهای خارجی و اعمال سیاست جایگزینی واردات با صادرات.

۳-۱-          علل وجود بحران در صنایع نساجی ایران

از علل عقب افتادگی و بحران در صنعت نساجی بسیار گفته و نوشته اند و آنچه که در جمع بندی صاحب نظران و دست اندرکاران این صنعت دیده می شود در زیر قابل ملاحظه است.

۱-     فرسودگی ماشین الات

متوسط عمر بیش از نود درصد ماشین آلات کشور ۳۰ سال است و تولید با آنها سودآور نمی باشد

۲-     عدم توجه به کیفیت و نیازهای مشتریان

۳-     دنباله روی صاحبان صنایع در انتخاب ماشین آلات و نوع تولیدات

۴-     واردات انواع منسوجات بگونه های مختلف رسمی و غیررسمی

۵-     تراکم نیروی کارگری و وجود موانع قانونی به منظور اصلاح ساختار سازمانی و درنتیجه بهره وری پایین

۶-     بالا بودن هزینه های تولید ازجمله مواد اولیه، قطعات یدکی، پرداخت عوارض های مختلف

۷-     محدود بودن حاشیه سود نسبت به سایر صنایع و عدم تمایل صاحبان سرمایه به سرمایه گذاری در این رشته از صنعت

۸-     وجود مدیریت های دولتی در راس واحدها با اختیارات اندک و محدودیت های خاص در تصمیم گیری

۹-     طولانی شدن زمان اجرای پروژه ها در راستای ایجاد، بازسازی و نوسازی. این زمان گاه چندین سال به درازا می کشد و عمر متوسط تصمیم گیری ها تا اجرای پروژه حداقل ۵ سال می باشد و اغلب طرح ها در هنگام اجرا نیازمند بازنگری و تکرار سیکل های طی شده قبلی است.

۱-۴-لزوم بهبود وضعیت موجود

آنچه امروز در دستور کار صاحبان صنایع و مسئولین صنعتی کشور قرار گرفته بهبود وضعیت و بازسازی و نوسازی صنایع می باشد. اما سؤال اینجاست کدام صنایع و با چه قیمتی م بایست بازسازی و نوسازی شوند و چگونه؟ در حالی که ما در ۵۵ رشته صنعتی فعال هستیم آیا لزوماً می بایست به همان استراتژی گذشته ادامه داد یا با کنار گذاشتن صنایعی که مزیتی در آن ها نمی باشد راه را برای توسعه صنایع سودآور باز نمود. و آیا صنعت نساجی هم جزو صنایعی است که باید بماند و بازسازی و نوسازی می شود یا می بایست کنار گذاشته شود؟

۱-۴-۱- تقاضا (بررسی بازار)

به منظور بررسی دقیق نیازمندی های بازار و نقش صنعت بافندگی لازم است به بررسی مصرف پارچه پرداخته شود و همچنین به اهمیت این صنعت در کشورمان اشاره گردد. در کشور ما که تنها در ۱۵ رشته صنعتی مزیت نسبی داریم در ۵۵ صنعت فعالیت وجود دارد که به طو.ر متوسط ۲ برابر صنایع کشورهای پیشرفته است و در این میان مشاهده می گردد صنایع نساجی ایران با تشخیص حدود ۲۵ درصد از کل اشتغال بخش صنعت به خود (به طور مستقیم و غیرمستقیم) و بیش از ۳۰ درصد از کل صادرات صنعتی کشور توانسته است دو شکل اساسی کشور یعنی اشتغال و کسب درآمد ارزی را پاسخگو باشد. صادرات صنعت نساجی وضعیت بسیار سخت و شکنده اما مثبت و روشنی را در پیش رو دارد و از موقعیت ممتازی در صادرات کالاهای غیرنفتی برخوردار است. به طوری که در سال های ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ این صنعت با داشتن ۳۳% از کل صادرات صنعتی کشور با رقم ۹۰۰ میلیون دلار مقام نخست را حائز بوده است.

در سال ۱۳۷۵ برای اولین بار، شاهد تراز مثبتی به میزان ۵ میلیون دلار در بخش نساجی بودیم، چرا که ارز حاصل از صادرات محصولات نساجی ۳۶۹ میلیون دلار و ارز تخصیص یافته به این صنعت از طریق وزارت صنایع ۳۶۴ میلیون دلار بود. در سال ۱۳۷۶ شاهد اختصاص رقمی معادل ۵/۲۸۷ میلیون دلار ارز به صنعت نساجی بودیم که تنها ۸۰% آن به مصرف رسید که بدون احتساب درآمد ارز ناشی از صدور فرش، صنعت نساجی ۳۲۰ میلیون دلار درآمد ارزی عاید کشور کرد. اگرچه قابلیت های این صنعت در مقاطع مختلف به خوبی نشان داده شده لیکن به علت عدم توسعه یافتگی و رشد ناچیز ظرفیت تولید، این صنعت نتوانست در مقایسه با صنایع نساجی سایر کشورها از رشد قابل قبولی برخوردار شود. به عنوان مثال در سال ۱۹۹۷ کشور هند برای توسعه صنایع نساجی خود معادل ۲۵۰ میلیارد روپیه (۷ میلیارد دلار) اعتبار درنظر گرفته و برای نوسازی ماشین آلات این صنعت ۱۰۰ میلیارد روپیه (۸/۲ میلیارد دلار) اختصاص داده است که این رقم معادل ۲۰ برابر رقمی است که هم اکنون برای نوسازی این صنعت در ایران برای مدت ۳ سال تخصیص یافته است. بدیهی است کشورهای صنعتی یا ممالک نوصنعتی آسیای جنوب شرقی که از بنیه ارزی قوی تری برخوردارند اعتبارات گسترده تری به نوسازی یا توسعه صنعت نساجی خود اختصاص داده اند. از جمله چین که در تجارت پوشاک در سال ۱۹۹۷ میلادی بزرگترین صادرکننده پوشاک در دنیا بوده است و بالغ بر ۳۲ میلیارد دلار صادرات پوشاک را به خود اختصاص داده، این میزان برای هنگ کنگ ۲۰ میلیارد دلار و ترکیه ۸ میلیارد دلار بوده است. از سوی دیگر مهمترین واردکنندگان پوشاک دنیا، کشور آمریکا با ۴۳ میلیارد دلار، آلمان با ۲۴ میلیارد دلار، فرانسه ۱۰ میلیارد دلار و ایتالیا ۱۴ میلیارد دلار به عنوان عمده ترین واردکنندگان پوشاک در جهان به شمار می روند.

تجارت جهانی ۲۰۰ میلیارد دلاری کالاهای نساجی و سهم ۱/۰ درصدی کشورمان از یک سو و نیازهای آتی کشور در جهت درآمد ارزی از سوی دیگر بالاترین انگیزه سرمایه گذاری در این صنعت را شکل می دهد و جهانی شدن تجارت زمینه را برای برقراری ارتباطات جهانی آماده نموده است.

موقعیت سوق الجیشی و سابقه تاریخی کشورمان در صنعت نساجی و سهم ناچیز فعلی از سهمیه بازار جهانی از دیگر افق هایی است که سرمایه گذاران داخلی و خارجی برای سرمایه گذاری در صنعت نساجی کشورمان پیش روی خود دارند.

در سال های اخیر کشورهای آسیای جنوب شرقی عرصه را بر تولیدکنندگان اروپایی و آمریکایی تنگ نموده و برای تسخیر بازار جهانی با تلاش و سرعت بسیار و سرمایه گذاری کلان پیش می روند. کشور چین با سیاست گذاری کلان دو هدف را تعقیب می کند اول این که نیاز جمعیت میلیاردی با رشد اقتصادی ۱۰ درصدی خود را پوشش داده، ثانیاً با تولیدات انبوده و متنوع و با قیمت های رقابتی نسبت به تسخیر بازار جهانی اقدام نموده است.

۱-۴-۲- بازار مصرف و تولید داخلی کشور

براساس آمارز ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران به نقل از اداره کل صنایع نساجی و پوشاک میانگین حداقل سرانه مصرف پارچه در کشور حدود ۱۵ متر مربع تخمین زده می شود. درنتیجه نیاز سالانه کشور به انواع مختلف پارچه رقمی حدود یک میلیارد متر مربع است. بخش عمده ای از این میزان پارچه های متنوعی است که با توجه به نوع و قدمت ماشین آلات موجود در کشور قابل تولید نبوده و به صورت قاچاق وارد کشور می گردد و عمدتاً از ارزش افزون بالایی برخوردار می باشند. ظرفیت منصوبه ماشین های بافندگی در کشور در حدود نهصد میلیون متر مربع گزارش گردیده که به علت خارج از رده شدن تعداد زیادی از ماشین آلات و تعطیلی تعداد دیگری از کارخانجات کشور تولید واقعی سالانه حدود ۴۰۰ میلیون متر مربع برآورد می گردد. این میزان پارچه با استفاده از ۴۵۰۰۰ ماشین بافندگی تولید می گردد. (جدول ۱)

جدول ۱- آمار تولید سالهای بین ۷۵ تا ۸۰ (میلیون متر مربع)

نوع پارچه / سال

۱۳۷۵

۱۳۷۶

۱۳۷۷

۱۳۷۸

۱۳۷۹

۱۳۸۰

پنبه ای و الیاف مصنوعی

۸۵۸

۸۴۲

۸۴۰

۸۵۷

۸۵۲

۹۱۲

فاستونی

۴۱

۵/۴۱

۳۷

۴۰

۵/۴۱

۴۴

رقم اخیر که می توان بیشتر به صحت آن اطمینان کرد نشان می دهد بخش اعظم ماشین آلات منصوبه از رده خارج بوده و راندمان ماشین آلات در حال کار نیز قابل قبول نمی باشد و لذا قیمت تمام شده محصولات تولیدی بالا بوده و به علت تولید با تنوعی محدود و اضافه بر نیاز بازار، اکثر کارخانجات در مسیر باطلی ازرقابت افتاده و با یکدگر براساس شرایط فروش و با تحمل زیان های کلان درگیر گشته اند. به همین دلیل جاذبه به ورود پارچه به کشور بسیار بالا بوده و در صورتی که متوسط قیمت هر متر پارچه وارداتی را فقط یک دلار درنظر بگیریم، با توجه به آمار ارائه شده نیاز سالانه واردات پارچه به رقم ۶۰۰ میلیون دلار بالغ خواهد گردید.

۱-۴-۳- واردات پارچه ثبت شده

میزان واردات پارچه بافت تار و پودی مخصوص در سنوات گذشته به شرح زیر است:

این ارقام نیز می تواند به سایر آمار تقاضای بازار اضافه گردد. (جدول ۲)

جدول ۲- میزان واردات رسمی پارچه (تار و پودی) به کشور

۱۳۸۰

۱۳۷۹

۱۳۷۸

۱۳۷۷

۱۳۷۶

۱۳۷۵

۴۳۹۹۲۰۰

۴۱۲۱۶۹۰

۸۴۹۵۸۹

۸۸۶۰۱۵

۸۸۳۷۴۷

۸۶۸۳۴۸

هزارریال

۲۵۰۶۶۷۱

۲۳۴۸۵۳۷

دلار

۱۸۰۶۷۶

۱۱۱۳۷۳

۲۸۰۲۳۵

۲۳۵۶۰۰

۲۱۳۴۸۲

۱۸۹۲۵۰

تن

این میزان واردات رسمی پارچه نسبت به میزان قاچاق پارچه به کشور آن قدر ناچیز است که قابل اغماض می باشد.

۱-۴-۴- عرضه، تقاضا و تولید ماشین های بافندگی

عواملی چون نرخ تورم، سود بانکی و میزان بهره وری و سایر عوامل بازدارنده دیگر سبب گردیده سرمایه گذاری در این صنعت، با رغبت صورت نگیرد، بخش متلق به دولت نیز که دارای بیشترین سرمایه گذاری است، بالاجبار و تنها جهت اصلاح ساختار سازمانی و به منظور به تاخیر انداختن مشکلات جاری و بقاء‌ بیشتر دست به اصلاحات جزیی زده است. مدیران این بخش صنعت افق روشنی را در طرح های خود نمی بینند و بعضاً اعلام داشته اند این سرمایه گذاری مشکلی را حل نخواهد کرد.

در صورتی که صنایع نساجی مشکل دار را به سه دسته به شرح زیر تقسیم نمائیم:

۱-     شرکت های غیرقابل اصلاح

۲-     شرکت های با ساختار سازمانی

۳-     شرکت های فعال ولی فاقد نقدینگی

شرکت های ۲ و ۳ طیف بسیار گسترده ای را تشکیل می دهند که نیاز به سرمایه گذاری عظیمی در جهت تغییر دارند و در صورتی که شرایط قابل قبولی به وجود آید، براساس اطلاعات فوق الذکر برای جایگزینی ماشین آلات بسیار زیاد بوده و شرکت ها با اتخاذ تصمیماتی اقتصادی در چارچوب استراتژی تعریف شده می توانند بخشی از وظیفه بازرسی و نوسازی را به عهده گرفته و همچنین خدمات بعد از فروش و تامین قطعات یدکی مشتریان را که مشکل اساسی اکثر شرکتها می باشد در قالب شرکت مادر و یا شرکتی مستقل و خصوصی عهده دار گردد.

۱-۴-۵- عرضه

براساس آمار موجود به طور متوسط سالانه ۰۰۰/۵۰ دستگاه انواع ماشین های بافندگی به مجموع یک میلیون و ششصدهزاری ماشین های موجود جهان اضافه می گردد در صورتی که عمر مفید کاری ماشین های موجود را به طور متوسط ۱۵ سال محاسبه نمائیم سالانه تعداد ۱۱۲۰۰۰۰ دستگاه ماشین بافندگی از ماشین های موجود جهان از رده خارج می گردد و با توجه به کارگیری تکنولوژی های جدید در ماشین آلات میتوان میزان تولید ماشین آلات جایگزینی را با تولید ماشین های حذف شده از خط تولید مساوی فرض کرد در این  صورت با توجه به رشد جمعیت جهان میزان مصرف پارچه سالانه ۶/۱ میلیارد متر مربع افزایش می یابد (که نیاز به تعداد ۱۵۲۰۰ دستگاه ماشین اضافی جدید می باشد). نکته قابل توجه این که سرعت تولید ماشین های نسل امروز حدود ۲ برابر ماشین های دهه قبل بوده که جذب میزان تولید اضافی ناشی از ازدیاد سرعت را هم می توان نشانه ای از رشد مصرف دانست.

ماشین های بافندگی امروزه در چهار نوع راپیری – پروژه کیامد – ایرجت و واترجت تولید و عرضه می گردد که به لحاظ کاربری و نوع تولیدات مورد نیاز یکی از انواع این ماشین ها به کار گرفته می شود. ماشین های راپیری که در تعدادی از شرکت های تولیدکننده در جهان تولید می گردد قادر به تولید انواع مختلف پارچه های مورد نیاز می باشد و این تولیدات طیف وسیعی از نیازهای بازارهای جهان را پوشش می دهد. گستره طیف محصولات نساجی به حدی است که به منظور تولید و پاسخگویی به نیاز بازار انواع مختلفی از ماشین های بافندگی تولید و به بازار عرضه گردیده است.

۱-۴-۶- افق سرمایه گذاری در ایران

آمار و ارقام بسیار خوب صنعت نساجی جهان رقم های تولید و فروش حدود
۰۰۰/۵۰  ماشین بافندگی در سال ۲۰۰ میلیارد دلار تجارت منسوجات و جایگاه خوب کشورمان به لحاظ اعتبار جهانی و موقعیت سوق الجیشی هرگونه فعالیتی را پرسود و خصوصاً در صنایع مادر مفید ارزیابی می گردد.

ساخت ماشین آلات نساجی براساس استراتژی صنعتی کشور در صورتی که طیف صنایع قابل قبول برای فعالیت صنعتی کشور واقع گردد و سرمایه گذاران این صنعت از ابتدا در صحنه رقابت بین المللی و پیچ و خم قوانین رها نشوند و برای مدت مشخصی تا انتقال دانش فنی و حضور فعال بخش تحقیق و توسعه تحت مراقبت های ویژه دولت و نظارت و همکاری با شرکت های پیشرفته قرار بگیرند امکان تداوم فعالیت وجود داشته و بنیان گذاری سایر صنایع مادر نیز قطعی خواهد بود، میزان ارزبری این صنعت در صورتی که روند صادرات محصولات نساجی به میزان کنونی باقی بماند و بالانس ارزی ایجاد نگردد، چه برای واردات ماشین و چه برای واردات مواد اولیه و منسوجات بسیار کلان خواهد بود و بخش عظیمی از از درآمدهای ارزی مملکت را می طلبد و قطعاً پرداخت مستمر چنین هزینه ای بر روند اقتصادی کشور آثار بدی خواهد گذاشت.

۱-۴-۷- علل عدم سرمایه گذاری

علل عدم استقبال از سرمایه گذاری متناسب با نیازها در کشورمان در صنعت نساجی در بیست سال گذشته و عدم بازسازی و نوسازی آن را می توان در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به اختصار بدین شرح بیان نمود:

۱-     بروز جنگ و تخصیص درآمدها به نیازها با اولویت فوری

۲-     تحت پوشش بودن و دولتی بودن اغلب شرکت های بزرگ نساجی و اعمال مدیریت دولتی و محدود بودن فعالیت ها

۳-     نبود نقدینگی و حاشیه سود ناچیز نسبت به سایر فعالیتهای صنعتی و اقتصادی

۴-     مشکلات قانونی و تغییرات پی در پی آئین نامه ها و بخشنامه های دولتی

۵-     مشکلات قوانین کار، تامین اجتماعی، مالیات، صادرات و واردات و گمرکات کشور

۶-     بالا بودن بهره های بانکی و شرایط سخت تخصیص تسهیلات به صنعت نساجی

۷-     عدم تشویق و توسعه فرهنگ صادراتی

۸-     وجود زمینه های قاچاق محصولات به کشور و رشد روزافزون آن

۱-۵- مشکلات صنعت نساجی در حال حاضر از دیدگاه مدیران این صنعت

80,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله بررسی آلودگی صوتی در صنعت نساجی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.