پایان نامه مولانا

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

پایان نامه مولانا

تعداد صفحات :۲۴۶

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

در این پایان نامه سعی شده است جایگاه و ارزش و اعتبار انبیاء و اولیاء و جایگاه دین الهی که توسط انبیاء جهت سعادت و رفاه دنیا و آخرت انسانها از طرف خداوند بصورت وحی و الهام و دستور سری و مخفی در طول دوران مختلف در هر عصر و مصری از ابتدای خلقت انسان و اینکه دارای تکلیف بوده مشخص شود و ارزش و اعتبار دانشمندانی مثل مولوی و هم عصران او جهت این پیام آوران الهی قائل بوده اند به تصویر و تبیین کشیده شود .

در این مجموعه تدوین شده تلاش بر این بوده است که اولاً مولوی و شخصیت دینی و عرفانی او بطور کامل به تصویر کشیده شود و همچنین علت این برچسب ها و تهمت های ناروا در رابطه با عقاید و اندیشه  اعتقادی او هویدا گردد و دیدگاه او را در رابطه با اندیشه و تفکر زمان کنونی یعنی پلورالیسم و برداشت شخصی و نسبی از دین که خیل عظیمی از جامعه هر عصر و مصری را به خود جذب کرده ، بیان شود و جایگاه دین و ادیان در رابطه با جهان هستی و روشنگری دین در جامعه بیان شود و اینکه مولوی به همه ادیان راستین و حقیقتگرای الهی معتقد بوده و کلیه دستورات الهی را عمل کرده و او مؤمن زمان خود بوده ، بطوری که مولوی را بسیط و بی همتای زمان خود می دانند و مولوی هم توسط انسانهای دانا و دانشمند مورد قبول بوده و همه انسانهای عادی و عوام برای او ارزش و اعتبار خاصی قائل بوده اند بطوریکه در نبود مولوی همه انسانها ناراحتند . و مولوی همه آیینها و مسلکهای الهی و آسمانی را حق دانسته و هیچ دین و اندیشه الهی را طرد و مردود نمی دانست و آنها را عامل هدایت می دانست و مولوی با معرفی چهره های حق و معیار و میزان شناخت آنها و تشخیص حق از باطل ، سره از ناسره معین کرده که  شاید  افراد جامعه با در نظر گرفتن این اصول راه سعادت و کمال را در این دنیای پربلا و مصیبت دینی و عقیدتی تشخیص داده و راه و مسیر انبیاء و اولیاء راستین که هم خیر دنیا و هم صلاح و رستگاری آخریت را در پیش دارد ، پیشه کنند و مولوی با شاهد مثال گرفتن گفته و اندیشه دانشمندان و علمای دین شناس به این نابسامانی دینی هشدار داده و افراد جامعه را از این اسمهای فراوان اما مسمی یکی ،  آگاه ساخته است  و با توجه به اینکه فطرت حق گرا و الهی همه انسانها یکی بوده و چنانچه مزاحمت خارجی نباشد این فطرت طبیعی راه درست را در میان این جهان پر بلا تشخیص داده و مسیر الهی را طی می کند و با آوردن منابع و متون الهی ( قرآن – حدیث ) انسانها را به این واقعیت که دین الهی امری تحقیقی و عقلی و آگاهانه است متنبه ساخته است و دین و اعتقاد کورکورانه را طرد و مردود می داند . و مولوی میزان و معیار تشخیص حق از باطل را انبیاء و اولیاء الهی دانسته ، هر چند مولوی ارزش و مقام و منزلت انبیاء و اولیاء را یکی نمی داند و به استناد آیه قرآن که افضلیت برخی بر دیگری را حق و درست می داند و مولوی روح و حقیقت و هدف و پیام انبیاء را یکی می داند و گوید همگی بسوی خدا و سعادت و خیر دنیا و آخرت دعوت می کنند و رسول اکرم  ( ص ) را بر همگان برتر دانسته و شیفته رسول اکرم ( ص ) بود . برتری انبیاء را بر همدیگر بعلت رسالت آنها و امتی که آنها برای آن امت مبعوث شده اند می داند  و گوید هیچ یک از انبیاء از نظر عمل و درجه قرب به خدا نسبت به دیگری برتری و امتیاز ندارند و این امتیاز و برتری به امت و پیام آن امت بستگی دارد که عواملی مثل مقتضیات زمان و سطح تعلیمات انبیاء که بستگی به موقعیت بعثت و انسانهای زمان دعوت دارد و انسانها در مکتب انبیاء مانند دانش آموزان در مکان تعلیم و تربیت هستند که هر پیامبری متناسب با درک و معرفت و توان و ظرفیت انسان زمان خود مبعوث شده اند و هر پیامبری به مقتضای رسالته خود امت اسلامی را یک مرتبه و موقعیت بالا آورده اند که زمان پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص ) انسانها به اوج عقل و منطق و آگاهی رسیده و خداوند رسولی را ( حضرت محمد ص ) مبعوث کرده که متناسب با زمان و درک انسانها دارای معجزه ای جاوید ( قرآن ) که سراسر آن دلیل و عقل و منطق و استدلال و آگاهی بوده و برتری انسانها را علاوه بر دین و اعتقاد ، درک ومعرفت و شعور وآگاهی ( علم ) می داند . پس تفاوت انبیاء به شرایع و احکامی است  که برای امت زمان خود می آورند نه تفاوت در درجه قرب و اخلاق و ارزش رسولان ، یعین تفاضل از نوع رسالت است نه تفاضل از  نوع اخلاق یا کرامت و ارزش نبی . اما مولوی پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (ص) را بالاتر از انبیاء و هدف آنها می داند و برای حضرت محمد (ص) سر و گردنی بلندتر قائل شد و رسول اکرم (ص) را مغیث هر دو کون دانسته و همگی هستی را طفیل وجود رسول اکرم (ص) می داند و جهان هستی را قُتاره آن حضرت می داند یعنی اصل ناب و لُب و خلاصه و برترین حقیقت هستی را محمد مصطفی (ص) می داند و حضرت علی (ع) خود را عبد و بنده و غلام  و نوکررسول (ص) گرامی اسلام معرفی کرده است . و مولوی دین خدا را از حضرت آدم تا حضرت خاتم (ص) یک حقیقت دانسته و بر آن یک اسم بنام اسلام نهاده است که به معنای تسلیم به فرمان الهی و صلح و صفا و صمیمیت و سلامتی و درستی و کامل و بدون نقص بودن در نظر گرفته است و اعتقاد دارد چنانچه شخصی به دستور و فرمان انبیاء الهی که خلاصه و عصاره آنها حضرت محمد (ص)  است عمل کند فرد سالم و مورد رضای پروردگار است و چهارچوب و اصل دین الهی را ثابت و یکسان می داند که این اصل مشترک در همه انبیاء و رسالت آنها ،  معین و مشخص است وهمین روح واحد و اصل مشترک انبیاَء عامل وحدت امت اسلامی گشته است و اعتقاد به این اصول معیار تشخیص ایمان از کفر است و قرائت مختلف از دین بخاطر در نظر نگرفتن این اصول و حقایق مشترک است نها معین  و هدف همه انبیاء رساندن انسان به خدا و کمال و صلاح و صراط مستقیم و توحید کلمه الهی است .

واژه های کلیدی: مولانا، دیدگاه زندگی ، دیدگاه بندگی، دین، اولیاء وانبیاء

فهرست مطالب

فصل اول :   ۱
کلیات – مولوی – دین و مسلک او   ۱
مثنوی چیست ؟   ۱
۱ – مقدمه :   ۲
۲- بیان مسئله   ۳
۳- هدف تحقیق   ۳
۴- سؤالات تحقیق :   ۳
۵- روش و قلمرو تحقیق   ۴
۶- پیشینه تحقیق   ۴
۱-۱مولانا از دو دیدگاه:     -۱    زندگی         ۲-    بندگی   ۵
۱-۲ مولوی ملجاء همگان بود   ۷
۱-۳ برخورد مولانا با پیروان سایر انبیاء   ۸
۱-۴ مولانا با هیچ مذهبی مشکل ندارد   ۱۰
۱-۵ مذهب مولانا   ۱۰
۱-۶ آیین مولانا   ۱۱
۱-۷ مولوی و اندیشه ی فلسفی:   ۱۲
۱-۸ مولوی بی همتاست   ۱۲
۱-۹ مولوی عاشق بی مثال است .   ۱۳
۱-۱۰ مولوی آموزگار عشق و تفکر است .   ۱۴
۱-۱۱ عشق برتر از ایمان   ۱۵
۱-۱۲ قدمت عشق از دین بیشتر است   ۱۶
۱-۱۳ مولوی اهل باطن ، و عشق را بالاتر از هر دینی می داند .   ۱۷
۱-۱۴ محدوده معرفت مولانا   ۱۷
۱-۱۵ وهم وخیال ، موجب دشمنی میان پیروان انبیاء می گردد.   ۱۸
۱-۱۶ مولوی برتر از دانته   ۱۹
۱-۱۷ از نظر مولوی ، اختلاف انبیاء لفظی است نه معنوی:   ۲۱
۱-۱۸ ترسای مسلمان   ۲۳
۱-۱۹  همه مردم در نبود مولانا ناراحتند .   ۲۴
۱-۲۰ تفکر ، محور دعوت مولوی بود.   ۲۴
۱-۲۱ مولوی یک آیین وتفکر را حق نمی دانست   ۲۵
۱-۲۲ مولوی همیشه زنده است   ۲۵
۱-۲۳ مولوی شاعری همگانی است نه ملی   ۲۶
۱-۲۴ مسلمانی مولوی:   ۲۷
۱-۲۵ دیدگاه مولوی در رابطه ی با مذهب انبیاء :   ۲۸
۱-۲۶ اقتضای هستی ، وحدت انبیاء است .   ۲۹
۱-۲۷ مولوی طالب فرد عاشق است .   ۳۰
۱-۲۸  اندیشه وحدت از دیدگاه مولوی   ۳۰
۱-۲۹ مولانا از خود بینی دور بود.   ۳۱
۱-۳۰ فروتنی مولانا   ۳۱
۱-۳۱ شباهت جهان هستی به خانقاه و پیامبران به صوفیان   ۳۳
۱-۳۱ دید واحد مولوی به حاضران در خانقاه   ۳۳
۱-۳۳ معنای مثنوی :   ۳۴
۱-۳۴ مثنوی ترکیبی از تفکر است مخلتف   ۳۶
۱-۳۵ سراسر مثنوی حکایت از وحدت دارد.   ۳۷
۱-۳۶ توصیه مولوی   ۳۸
۱-۳۷ وحدت وجود عامل وحدت انبیاء است   ۳۸
۱-۳۸ علت پدید آمدن فِرَق مختلف   ۴۰
۱-۳۹ موقعیت منظر نظر گاه :   ۴۲
۱-۴۰ اختلاف آیین به علت اختلاف دیدگاه است   ۴۳
۱-۴۱ اختلاف مذاهب موجب سردرگمی افراد است :   ۴۵
۱-۴۲ مذاهب نه همه حقند و نه همه باطل   ۴۵
۱-۴۳ برگزیده یا مطیع برگزیده باش:   ۴۸
۱-۴۴ مردد در مذاهب و راه نجات :   ۴۸
۱-۴۵ مفهوم اختلاف انبیاء و ادیان :   ۵۰
۱-۴۶ دیدگاه مولوی در مورد اختلاف هفتاد و دو ملت:   ۵۱
۱-۴۷ آیین ملت و مردم واحد است   ۵۲
۱-۴۸ اگر چه اسمها فراوانند اما مسمی یکیست   ۵۲
۱-۴۹ انبیاء و ادیان همگی بر یک اصل واحدند .   ۵۳
۱-۵۰ اختلاف انبیاء به علت عدم درک درست است .   ۵۳
۱-۵۱ اختلاف درک حقیقت ماننداختلاف در توصیف پیل است   ۵۴
۱-۵۲ مولانا مقصد انبیاء رایکی می داند :   ۵۶
۱-۵۳ مولوی کتب انبیاء را یکی می داند :   ۵۷
۱-۵۴ مقصد همه ی انبیاء یکی است :   ۵۸
۱-۵۵ همگی آدمیان روح واحد دارند :   ۶۰
۱-۵۶ نمازگزاران چهار هندو در مسجد با نیت واحد   ۶۱
۱-۵۷ منشاء ایمان به انبیاء یکی است   ۶۲
۱-۵۸ ذکر روایات :   ۶۲
۱-۵۹ همسفری : مسلم ، جهود و ترسا   ۶۴
۱-۶۰ وحدت انبیاء درمثنوی   ۶۵
۱-۶۱ اختلاف انبیاء لفظی است نه عقیدتی :   ۷۷
۱-۶۲ اساس عبادت از نظر مولانا:   ۸۱
۱-۶۳ دین انبیاء الهی تحقیقی باشد نه تقلیدی   ۸۳
۱-۶۴ داستان موسی نبی و شبان در مثنوی مولوی:   ۸۴
۱-۶۵ داستان چهار کس و موسی و شبان نشانگر وحدت انبیاء و ادیان الهی است .   ۹۳
۱-۶۶ مولانا حقیقت وجودی را قطعی می داند نه وهمی.   ۹۳
۱-۶۷ تفاوت مومن و کافر در مثنوی مولوی:   ۹۵
۱-۶۸ در مثنوی مولوی ، مسیر الی الله به تعداد انسان ها می باشد .   ۹۵
۱-۶۹ در پیمودن راه انبیاء کدام گروه بر حق می باشد .   ۹۶
۱-۷۰ ازنظر مولوی ، انسان در پیمودن راه انبیاء تکبر ندارند .   ۹۷
۱-۷۱ اعتقاد مولوی و اهل تصوف ظاهری انبیاء الهی:   ۹۷
۲-۱ مولوی ، انبیاء و اولیاء   ۹۸
۲-۵ مقام انبیاء و اولیاء یکسان نیست .   ۱۰۵
۲-۶ اولویت انبیاء نسبت به هم به معنای اختلاف ما بین آنان نیست .   ۱۰۶
۲-۷ وحی و الهام انبیاء:   ۱۰۷
۲-۸ محبت واتحاد از نظر انبیاء :   ۱۰۷
۲-۹ هدف انبیاء یکی است :   ۱۰۸
۲-۱۰ کار انبیاء تذکر است :   ۱۰۸
۲-۱۱ پیام پیامبران یکسان است :   ۱۰۹
۲-۱۲ وارث انبیاء ، اولیاء هستند :   ۱۰۹
۲-۱۳ اولیاء عامل نزدیکی به خدایند:   ۱۱۰
۲-۱۴ اوصاف انبیاء :   ۱۱۰
۲-۱۵ تفاوت انبیاء و سایر انسانها:   ۱۱۱
۲-۱۶ رسول اکرم (ص) خود را از سایر انبیاء بالاتر نمی دانست .   ۱۱۱
۲-۱۷ مولوی شیفته پیامبر اسلام است :   ۱۱۲
۲-۱۸ حقایق رسول اکرم ( ص) کامل است :   ۱۱۳
۲-۱۹ گفتاری از ابن عربی و شرح آن :   ۱۱۳
۲-۲۰ ولی از نبی بالاتر است :   ۱۲۰
۲-۲۱ برتری انبیاء نسبت به هم چگونه است:   ۱۲۱
۲-۲۲ پیامبر اکرم (ص) بالاتر از انبیاء و هدف همه آنهاست :   ۱۲۳
۲-۲۳ زکریای رازی و ابن راوندی با انبیاء مخالفند :   ۱۲۳
۲-۲۴ از نظر رازی پیامبران با هم مخالفند :   ۱۲۴
۲-۲۵ انبیاءاز نظر ملاصدرا:   ۱۲۵
۲-۲۶ انبیاء همه را به یک دین دعوت کرده اند :   ۱۲۶
۲-۲۷ داستان پیامبران در مثنوی مولوی   ۱۲۶
۲-۲۸ داستان حضرت آدم (ع)در مثنوی مولوی:   ۱۳۰
۲-۲۹ چگونگی فریب خوردن آدم و حوا د رمثنوی مولوی:   ۱۳۲
۲-۳۰ آدم و حوا و دو قطبی بودن اشیاء از نظر مثنوی مولوی   ۱۳۵
۲-۳۱ داستان حضرت ابراهیم (ع) در مثنوی مولوی:   ۱۳۶
۲-۳۲ چگونگی داستان ذبح اسماعیل در مثنوی مولوی:   ۱۳۷
۲-۳۳ داستان حضرت ایوب ( ع) در مثنوی مولوی:   ۱۳۹
۲-۳۴ داستان سلیمان در مثنوی مولوی:   ۱۴۰
۲-۳۵ آصف بن برخیا در مثنوی مولوی:   ۱۴۲
۲-۳۶ داستان حضرت صالح (ع) در مثنوی مولوی :   ۱۴۳
۲-۳۷ داستان حضرت عیسی (ع) د رمثنوی مولوی:   ۱۴۵
۲-۳۸ داستان دجال در مثنوی مولوی:   ۱۴۶
۲-۳۹ زهد حضرت عیسی (ع) در مثنوی مولوی:   ۱۴۷
۲-۴۰ داستان حضرت محمد (ص) در مثنوی   ۱۴۸
۳-۱ «دین »   ۱۷۱
۳-۲ دین واژه ای فارسی   ۱۷۱
۳-۳ تعریف دین   ۱۷۲
۳-۴ اعتقاد به دین نیاز همگانی است   ۱۷۲
۳-۵ حقیقت دین : (حریت و سعادت)   ۱۷۳
۳-۶ حقیقت دین واحد است   ۱۷۳
۳-۷ نقش دین   ۱۷۳
۳-۸ آغاز دین   ۱۷۵
۳-۹ غایت دین   ۱۷۶
۳-۱۰ دین یا ادیان   ۱۷۶
۳-۱۱ احساس اصل انبیاء چیست ؟   ۱۷۸
۳-۱۲ شباهت انبیاء :   ۱۷۹
۳-۱۳ ظهور خدادر انبیاء :   ۱۸۰
۳-۱۵ انبیاء برای چه آمده اند و مطلوبشان چیست؟   ۱۸۲
۳-۱۶ فطری بودن دین عاملی برای وحدت انبیاء   ۱۸۲
۳-۱۷ « وحدت محتوای انبیائ از نگاه ابن عربی»   ۱۸۳
۳-۱۸ « ابن عربی پیرو دین عشق»   ۱۸۴
۳-۱۹ دین الهی ثابت است   ۱۸۴
۳-۲۰ « دین در دنیا متعدد و در آخرت واحد است »   ۱۸۵
۳-۲۱ « وجوه مشترک در انبیاء مختلف»   ۱۸۶
۳-۲۲ انبیاء نموداری از یکی تجلی اند   ۱۸۶
۳-۲۳ پیوند انبیاء ناگسستنی است   ۱۸۷
۳-۲۴ دین اسلام مظهر وحدت واقعی   ۱۸۷
۳ -۲۵ اسلام خلاصه انبیای پیشین :   ۱۸۷
۳-۲۶ تفاوت شرایع در چیست ؟   ۱۸۸
۳ -۲۷ تشابه و تفارق مومن و کافر در تجلی عام و خاص   ۱۸۸
۴-۱ « کثرت گرایی دینی»   ۱۸۹
۴-۲ از نظر هیک همه انبیاء و مذاهب برحقند   ۱۹۰
۴-۳ نظریه هگل درباره وحدت انبیاء   ۱۹۰
۴-۴ علل پیدایش پلورالیسم دینی در غرب   ۱۹۰
۴-۵ آیا در هر عصری یک راه برای رستگاری وجود دارد ؟   ۱۹۱
۴-۶ نسبت انبیاء با یکدیگر   ۱۹۳
۴-۷ از مشترکات انبیاء   ۱۹۴
۴-۸ وجوه اشتراک انبیاء   ۱۹۵
۴-۹ عدد چهل مشترک انبیاء   ۱۹۶
۴-۱۰ شباهت زبان های عرفانی در مکابت متعدد الهی و انسانی   ۱۹۶
۴-۱۱ استنباط به مقتضای فهم   ۱۹۶
۴-۱۲ هر کس به قدر فهمش فهمیده مدعی را   ۱۹۷
۴-۱۳ اتحاد و اختلاف انبیاء از دیدگاه قرآن   ۱۹۷
۴-۱۴ وحدت انبیاء و اختلاف انبیاء   ۱۹۷
۴-۱۵ اختلاف انبیاء از دیدگاه قرآن :   ۱۹۹
۴-۱۶ علی (ع) حامی وحدت امت   ۲۰۳
۴-۱۷ حقیقت شرایع   ۲۰۳
۴-۱۸ اختلاف شرایع و نسخ مذاهب   ۲۰۵
۴-۱۹ فراخوان الهی نسبت به اهل کتاب   ۲۰۶
۴-۲۰ منادی قلبها   ۲۰۶
۴-۲۱ همگان را رو به سوی یکتایی است .   ۲۰۷
۴-۲۲ اسلام نام همه انبیاء حق است   ۲۰۸
۴-۲۳ اسلام و اقتباس از سنتها و حکمت های سابق   ۲۰۸
۴-۲۴ در انبیاء آسمانی وحدت کلی معمول است   ۲۰۹
۴-۲۵ جهان شمولی انبیاء   ۲۰۹
۴-۲۶ دین به معنای تسلیم   ۲۱۱
۴-۲۷ آیا خداوند میان بشر در پاداش عمل خیر وکیفر عمل شر تبعیض قائل است ؟   ۲۱۱
۴-۲۸ مذهب خداست   ۲۱۴
۴-۲۹ اصل در مذاهب رساندن انسان به خداست   ۲۱۶
۴-۳۰ صوفیه چه می گویند ؟( موضع صوفیه درقبال انبیاء)   ۲۱۷
۴-۳۱ تمدن های بشری و مفاهیم مذهبی واحدند   ۲۱۸
۴-۳۲ تساهل تصوف   ۲۱۸
۴-۳۳ نتیجه مسامحات و مناظرات مسلمین با پیروان سایر انبیاء   ۲۱۹
۴-۳۴ بلندنگری بانیان خانقاه واقبال عمومی نسبت به آن   ۲۱۹
۵-۱امام خمینی (ره ) و انبیاء :   ۲۲۰
۵-۲ آمریکا دشمن همه انبیاء:   ۲۲۰
۵-۳ « هدف انبیاء کامل نمودن انسان است »   ۲۲۰
۵-۴ « تبلیغ دشمنان برای نفی انبیاء »   ۲۲۱
۵-۵ « توحید کلمه »   ۲۲۱
۵-۶ « انبیاء پاسداران دین »   ۲۲۱
۵-۷ « انبیاء راهنمای انسان به صراط مستقیم »   ۲۲۲
۵-۸ « وحدت انبیاء موجب پیشرفت بشریت »   ۲۲۲
۵-۹ « فلسفه وجودی انبیاء تربیت انسانهاست »   ۲۲۲
۵-۱۰ « انبیاء برای کامل کردن انسان آمده اند »   ۲۲۲
۵-۱۱ « وحدت شیعه و سنی وجایگاه اقلیتهای مذهبی در کشور»   ۲۲۲
۵-۱۲ « وحدت رمز پیروزی»   ۲۲۳
۵-۱۳ « رسول خدا ( ص) حد وسط و صراط مستقیم همه انبیاء»   ۲۲۳
۵-۱۴ انبیاء برای هدایت آدمی و اصلاح بشری   ۲۲۴
۱-۶ نتیجه گیری :   ۲۲۴
۶-۲ پیشنهادات :   ۲۲۶
فهرست منابع و مآخذ :   ۲۲۸

فهرست منابع و مآخذ :

آشتیانی ، سید جلال الدین ، هستی از نظر فلسفه و عرفان ، نهضت زنان مسلمان ،
اکبر آبادی ، ولی محمد ، ۱۳۷۷ ، دفتر پنجم اندیشه .
آن ماری ، شیمل ، شکوه شمس ، ترجمه حسن لاهوتی ، انتشارات علمی و فرهنگی .
آن ماری ، شمیل ، من بادم و تو آتش ، ۱۳۷۷ ، ترجمه دکتر فریدون بدره ای ، چاپ اول ، انتشارات طوس .
ابراهیم زاده ، عبدالله ، دین شناسی ، انتشارات معاونت آموزشی نیرو ( پژوهشکده تحقیقات اسلامی )‌.
ابطحی ، محمد علی ، افق های اندیشه ، ۱۳۷۸ ، چاپ اول ، انتشارات سروش .
ابن سینا ، حسین بن علی ، الاشارات و التنبیهات ، ۱۴۰۳ ق ، قم ، دفتر نشر کتاب .
ابن عربی ، محیی الدین ، فتوحات مکیه ، ۱۳۳۹ ، قاهره .
ابوالمعالی ، محمد بن نعمت علوی فقیه بلخی به تصحیح محمد تقی دانش پژوه ، بیان الادیان ، ۱۳۷۶ ، انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار  یزدی .
ادوارد ژوزف ، طوطیان «‌ مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی ، ۱۳۶۸ ، چاپ دوم ، دفتر اول ، انتشارات اساطیر .
افلاکی ، احمد ، مناقب العارفین ، با تصحیحات و حواشی و تعلیقات بکوشش تحسین یازیجی ، جلد اول ، دوره ۱ ، شماره ۳ ، انتشارات انجمن تاریخ ترک .
افراسیاب پور ، علی اکبر ، گفتگو با مولانا ، ۱۳۸۳ ، چاپ اول ، انتشارات زهیر ./
باربور ، ایان ، علم و دین ، ۱۳۸۵ ، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی ، چاپ پنجم ، مرکز نشر دانشگاهی .
بریه ، امیل ، تاریخ فلسفه ، ۱۳۷۴ ، ترجمه : علی مراد داودی ، جلد اول مرکز نشر دانشگاهی .
بیومی مدکور ، ابراهیم ، درباره فلسفه اسلامی روش و تطبیق آن ، ۱۳۶۱ ، ترجمه عبدالمحمد آیتی ، چاپ اول ، انتشارات امیر کبیر .
بی آزار شیرازی ، عبدالکریم ، تفسیر کاشف ، ۱۳۷۹ ، جلد هفتم ، چاپ اول ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی .
پروفسور عبدالجواد فلاطوری ، ضرورت نبوت ، ۱۳۸۴ ، ترجمه مهدی دهندانی ، شماره ۳۷۶ ، روزنامه همشهری ، دوشنبه ۲۲ فروردین ، ۱۳۸۴ ، ص ۹ .
پلانتینگا ، الوین و دیگران ، کلام فلسفی ( مجموعه مقالات ) ۱۳۸۴ ، ترجمه ابراهیم سلطانی و احمد نراقی ، چاپ دوم ، مؤسسه فرهنگی صراط .
پل تلیغ ، جرالدسی براوئیر ، آینده ادیان ۱۳۸۷ ، ترجمه : احمد رضا جلیلی ، چاپ اول ناشر : مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب .
پورخالقی چترودی ، مه دخت ، فرهنگ قصه های پیامبران ، انتشارت آستان قدس رضوی .
تالیا فرو ، جارلز ، فلسفه دین در قرن بیستم ، ۱۳۸۲ ، ترجمه انشاء الله رحمتی ، دفتر  پژوهش و نشر سهروردی .
تدین ، عطاالله ، بدنبال آفتاب ، ۱۳۷۷ ، چاپ اول ، انتشارات تهران .
جان هیک ، فلسفه دین ، ۱۳۷۳ ، ترجمه ،‌بهرام راد ، انتشارات بین المللی الهدی .
جامی ، نور الدین عبد الرحمن ، تصحیح دکتر محمد عابدی ، چاپ سوم ، انتشارات اطلاعات .
جامی عبدالرحمن ، نقد الفصوص فی شرح نقش الفصوص ، تعلیقات ویلیام چتیک ، انجمن فلسفی .
جعفری ، محمد تقی ، عوامل جذابیت سخنان مولوی ، ۱۳۸۲ ، چاپ اول ، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری .
جعفری ، محمد تقی ، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی ، جلال الدین محمد مولوی ،۱۳۷۴ ، جلد ۵ ، انتشارات اسلامی .
جوادی آملی ، عبدالله ، شریعت در آیینه معرفت ، ۱۳۷۲ ، چاپ اول ، انتشارات نشر فرهنگی رجاء .
حسن زاده آملی ، آیت الله حسن ، نصوص الحکم بر فصوص الحکم ، ۱۳۷۵ ، چاپ دوم ، انتشارات نشر فرهنگی رجاء .
حکیمی ، محمدرضا ، دانش مسلمین ، ناشر : دفتر نشر فرهنگ اسلامی .
خرمشاهی ، بهاء الدین ، قرآن پژوهی ( هفتاد بحث و تحقیق قرآنی ) ، ۱۳۷۳ ، چاپ دوم ، مرکز نشر فرهنگی مشرق .
خمینی ( ره ) ، روح الله ، اسرار الصلوه معراج السالکین ، ۱۳۵۷ ، انتشارات : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ( ره ) .
خمینی ( ره ) روح الله ، صحیفه نور ، جلد ۳ ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ( ره )
خوارزمی ، تاج الدین حسین ، شرح فصوص الحکم ، ۱۳۷۹ ، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی .
دژاکام ، علی ، دیوان شمس ( مشهور به مولوی ) مقدمه و شرح حال بدیع الزمان فروزانفر ، ۱۳۶۲ ، چاپ ششم .
دشتی ، علی ، دیوان شمس ( مشهور به مولوی ) مقدمه و شرح حال بدیع الزمان فروزانفر ، ۱۳۶۲ ، چاپ ششم .
دیوان حافظ شیرازی ، ۱۳۷۸ ، چاپ ششم ، انتشارات کانون انتشارات پیام عدالت .
راوندی ، مرتضی ، تاریخ اجتماعی ایران ، ۱۳۸۲ ، جلد نهم ، چاپ دوم ، انتشارات : روزبهان .
رضایی ، مهین ، تئودیسه و عدل الهی ( مقایسه ای بین آراء لایب نیتس و استاد مطهری) ، ۱۳۸۰ ، دفتر پژوهش و نشر سهروردی .
رضایی ، عبدالعظیم ، تاریخ ادیان جهان ، ۱۳۸۰ ، چاپ دوم ، انتشارات علمی .
رینو لدالین ، نیکلسون ، شرح مثنوی معنوی مولوی ، ۱۳۷۴ ، انتشارات علمی و فرهنگی .
رینو لدالین ، نیکلسون ، مقدمه رومی و تفسیر مولوی ، ترجمه : آوانسیان
زرین کوب ، عبدالحسین ، جستجو در تصوف ایران ، ۱۳۶۳ ، چاپ دوم ، انتشارات امیر کبیر .
زرین کوب، عبدالحسین ، کارنامه اسلام ، ۱۳۶۳ ، چاپ سوم ، انتشارات امیر کبیر .
زرین کوب ، عبدالحسین ، پله پله تا ملاقات خدا ، ۱۳۷۷ ، چاپ دوازدهم ، انتشارات علمی .
زرین کوب ، عبدالحسین ، ارزش میراث صوفیه ، ۱۳۷۷ ، چاپ هشتم ، انتشارات امیر کبیر .
زرین کوب ، عبدالحسین ،  با کاروان حله ، ۱۳۷۴ ، چاپ نهم ، انتشارات علمی .
زرین کوب ، عبدالحسین ، بحر در کوزه ، ۱۳۷۸ ، چاپ هشتم ، انتشارات علمی .
زرین کوب ، عبدالحسین ، سرّ نی ، ۱۳۶۴ ، جلد دوم ، چاپ اول ، انتشارات علمی .
زمانی ، کریم ، شرح جامع مثنوی معنوی ، ۱۳۷۷ ، دفتر سوم ، چاپ دوم ، انتشارات اطلاعات .
سبزواری ، حاج ملاهادی ، شرح اسرار مثنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی ، کتابخانه سیاسی .
سراج طوسی ، ابونصر ، اللمع فی التصوف ، ۱۳۸۲ ، ترجمه : دکتر مهدی حجتی ، چاپ اول انتشارات اساطیر .
سروش ، عبدالکریم ، ایدئولوژی شیطانی ، ۱۳۷۹ ، چاپ هشتم ، انتشارات : مؤسسه فرهنگی صراط .
سروش ، عبدالکریم ، فربه تر از ایدئولوژی ، ۱۳۷۸ ، چاپ ششم ، انتشارات مؤسسه فرهنگی صراط .
سروش ، عبدالکریم ، قصه ارباب معرفت ، ۱۳۷۶ ، چاپ چهارم ، انتشارات مؤسسه فرهنگی صراط .
سروش ، عبدالکریم ، قمار عاشقانه ، ۱۳۷۹ چاپ چهارم ، انتشارات مؤسسه فرهنگی صراط .
سروش ، عبدالکریم ، صراط های مستقیم ، ۱۳۷۷ ، چاپ دوم ، مؤسسه فرهنگی صراط .
سروش ، عبدالکریم ، حکمت و معیشت ، ( دفتر دوم ) ، ۱۳۷۶ ، چاپ اول ، مؤسسه فرهنگی صراط .
سروش ، عبدالکریم ، رازدانی و روشنفکری و دینداری ، ۱۳۷۹ ، چاپ پنجم ، مؤسسه فرهنگی طه .
شبستری ، شیخ محمود ، گلشن راز ، به کوشش حسین روشندل .
۶۱٫ شبستری ، شیخ محمود ، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز .
شریعتی ، علی ، جامعه شناسی ادیان ، ۱۳۵۰ ، سلسله دروس تحقیقی علمی و دینی حسینیه ارشاد .
شریعتی ، علی ، مذهب علیه مذهب ، ۱۳۳۶ ، انتشارات نشر و پخش سفیر.
شریعتی ، علی ، تاریخ تمدن ۲ و ۱ ، ۱۳۵۰ ، جلد اول ، انتشارات : دفتر تدوین و تنظیم مجموعه آثار معلم شهید دکتر علی شریعتی .
شفیعی کدکنی ، محمد رضا ، گزیده غزلیات شمس ، چاپ ششم ، شرکت سهامی کتابهای جیبی .
شهیدی ، سید جعفر ، شرح مثنوی ، ۱۳۸۰ ، چاپ دوم ، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی .
شیرازی ، ملاصدرا ، مبدأ و معاد ، ۱۳۶۲ ، ترجمه : احمد بن محمد الحسینی اردکانی و عبدالله نورانی ، مرکز نشر دانشگاهی .
صادقی ، هادی ، درآمدی بر کلام جدید ، ۱۳۸۲ ، چاپ اول ، انتشارات : کتاب طه و نشر معارف .
صحفی ، سید محمد ، تعالیم آسمانی اسلام ، ۱۳۶۱ ، چاپ اول ، انتشارات اهل بیت .
صدر ، سید محمد باقر ، جهان بینی و فلسفه ها ، ۱۳۶۰ ، مترجم : سید حسین حسینی ، چاپ اول ، انتشارات بدر .
طباطبائی ، علامه محمد حسین ، تفسیر المیزان ، ترجمه : عبدالکریم نیری بروجردی ، چاپ دوم ، جلد ششم ، انتشارات : دارالعلم .
طباطبائی ، علامه محمد حسین ، علی و فلسفه الهی ، ۱۳۶۱ ، ترجمه : سید ابراهیم سید علوی انتشارات اسلامی .
طباطبائی ، علامه محمد حسین ، شیعه در اسلام ، ۱۳۶۰ ، چاپ هشتم ، ناشر : بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی .
طبرسی ، مجمع البیان ، جلد ۱۰ ، قم .
عبدالباقی ، گولپینارلی ، تصوف در یکصد پرسش و پاسخ ، ۱۳۸۰ ، مترجم دکتر توفیق سبحانی ، چاپ اول ، انتشارات احیاء کتاب .
عبد الباقی ، گولپینارلی ، مولانا جلال الدین ( زندگانی ، فلسفه ، آثار و گزیده ای از آنها ) ، ۱۳۶۳ ، ترجمه : توفیق سبحانی ،مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی .
عبدالباقی ، گولیپینارلی ، مولویه بعد از مولانا ،  ۱۳۶۶ ، ترجمه توفیق سبحانی ، چاپ اول ، انتشارات کیهان .
عبدالحکیم ، دکتر خلیفه ، عرفان مولوی ، ترجمه : احمد محمدی و احمد میر علایی ، انتشارات شورای عالی فرهنگ و هنر مرکز مطالعات و هماهنگی فرهنگی ۲۳ .
عسیران ، عفیف ، تمهیدات / عین القضاه ، ۱۳۴۱ ، انتشارات : دانشگاه تهران .
عفیفی ، دکتر ابوالعلاء ، شرحی بر فصوص الحکم  ( شرح و نقد اندیشه ابن عربی ) ۱۳۸۰ ، نصرالله حکمت .
فرانکلین ، دی . لوئیس ، مولوی دیروز و امروز ، شرق و غرب ، ۱۳۸۳ ، فرهاد فرهمند پور ، انتشارات ک نشر ثالث .
فرزاد ، حمید رضا ، گفتگوی انتقادی با سکولاریسم ، روزنامه ایران ، سال یازدهم ، ۳۱۳۵ ، اردیبهشت ۱۳۸۴ .
فروزانفر ، بدیع الزمان ، احادیث مثنوی ، ۱۳۶۱ ، چاپ سوم ، انتشارات امیر کبیر .
فروزانفر ، بدیع الزمان ، شرح مثنوی شریف ، ۱۳۸۰ ، چاپ دهم ، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی .
فروزانفر ، بدیع الزمان ، فی ما فیه / جلال الدین مولوی ، ۱۳۶۲ ، چاپ پنجم ، امیر کبیر .
فیض الاسلام ، محمد ، نهج البلاغه ، ۱۳۵۱ ، خطبه ۱۰۸ .
فرهنگ معین ، ۱۳۷۱ ، جلد اول ، انتشارات امیر کبیر .
قدران قرا ملکی ، محمد حسن ، کندوکاوی در سویه های پلورالیزم ، ۱۳۷۸ ، چاپ اول ، کانون اندیشه جوان ،
قرآن کریم ، عثمان طه ، ۱۳۶۹ ، چاپ اول ، قم .
قربانی ، زین العابدین ، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی ، ۱۳۵۴ ، چاپ اول ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی .
قونوی ، صدرالدین ، کتاب الفلوک ، ۱۳۷۱ ، ترجمه محمد خواجوی ، انتشارات موسی .
قیصری ، داود ، شرح فصوص الحکم ، ۱۴۱۶ ، تصحیح محمد حسن ساعدی ، منشورات انوار الهدی .
کلینی ، محمد بن یعقوب ، اصول کافی ، ترجمه : سید کاظم محلاتی ، قم ، انتشارات اهل بیت .
گلین ، ریچارد ، به سوی الهیات ناظر به همه ادیان ، ۱۳۸۰ ، رضا گندمی نصر آبادی و احمد رضا مفتاح ، چاپ اول ، ناشر : مرکز مطالعات تحقیقات ادیان و مذاهب .
گواهر ، دکتر عبدالرحیم ، درآمدی بر تاریخ ادیان در قرآن ، ۱۳۷۶ ، چاپ اول ، دفتر  نشر و فرهنگ اسلامی .
گواهی ، عبدالکریم ، واژه نامه ادیان فرهنگ و اصطلاحات دینی و عرفان ، ۱۳۸۱ ، چاپ سوم ، انتشارات دفتر ونشر فرهنگ اسلامی .
هوری ، مولوی محمد رضا ، مکاشفات رضوی ، ۱۳۷۷ ، تصحیح و اهتمام کورش منصوری ، چاپ اول ، انتشارات روزنه .
مارتین لینکر ، تصوف چیست ، ۱۳۷۹ ، ترجمه دکتر مرضیه ( لوئیز) شکایی و دکتر علی مهدیزاده نشر : مدحت .
م. ا. به آذین ، بردریا کنار مثنوی و دید و دریافت ، ۱۳۷۷ ، چاپ اول ، انتشارات آیینه .

۱۰۰محمد ن لگنهاوزن ، اسلام و کثرت گرایی دینی ، ۱۳۷۹ ، ترجمه نرجس جوان دل ، چاپ اول ، انتشارات مؤسسه فرهنگی طه .

۱۰۱مشیر سلیمی ، علی اکبر ، یادنامه مولوی ، ۱۳۷۷ ، انتشارات کمیسیون ملی یونسکو .

۱۰۲٫ مصباح یزدی ، محمد تقی ، آموزش عقاید ( دوره کامل سه جلدی ) ، ۱۳۸۰ ، چاپ پنجم ، ناشر : شرکت چاپ و نشر بین المللی سازمان تبلیغات اسلامی  .

۱۰۳مطهری ، مرتضی ، بیست گفتار ، ۱۳۶۱ ، چاپ هفتم ، دفتر انتشارات اسلامی ،

۱۰۴ . مطهری ، مرتضی ،  وحی و نبوت ، انتشارات اسلامی .

۱۰۵ .  مطهری ، مرتضی ، عدل الهی ، ۱۳۸۲ ، چاپ هیجدهم ، انتشارات صدرا .

۱۰۶ . مطهری ، مرتضی ، مجموعه آثار ، بی تا ، انتشارات صدرا .

۱۰۷ . مطهری ، مرتضی ، ختم نبوت ، ۱۳۸۱ ، انتشارات اسلامی .

۱۰۸ . مظاهری ، عبدالرضا ، شرح نقش الفصوص محیی الدین بن عربی ، ۱۳۸۵ ، انتشارات خورشید باران .

۱۰۹ . موثقی ، سید احمد ، استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام ، ۱۳۷۰ ، جلد اول ، قم ، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم .

۱۱۰ . موحد ، محمد علی ، اسطرلاب حق «گزیده فیه ما فیه » ، ۱۳۷۵ ، چا         پ اول ، انتشارات سخن .

۱۱۱ . موحد ، محمد علی ، شمس تبریزی ، ۱۳۷۹ ، چاپ سوم انتشارات طرح نو .

۱۱۲ . مولوی ، مولانا جلال الدین محمد ، مثنوی معنوی ، ۱۳۶۶ ، به سعی و اهتمام : رینو لدالین نیکلسون ، ۱۳۶۶ ، چاپ دهم ، انتشارات امیرکبیر .

۱۱۳ . میرداماد ، محمد بن محمد باقر ، قبسات ، ۱۳۶۷ ، به اهتمام دکتر مهدی محقق ، انتشارات دانشگاه تهران .

۱۱۴ . نبویان ، سید محمود ، پلورالیزم دینی ، ۱۳۸۱ ، چاپ اول ، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر .

۱۱۵ . نصر ، سید حسین ، سه حکیم مسلمان ، ۱۳۷۱ ، ترجمه : احمد آرام ، چاپ پنجم ، انتشارات : شرکت سهامی کتابهای جیبی .

۱۱۶ . نصر ، سید حسین ، آرمان ها و واقعیت های اسلام ، ۱۳۸۲ ، ترجمه دکتر انشاءالله رحمتی ، چاپ اول ، انتشارات جامی .

۱۱۷ . و.ت التنیس ، عرفان و فلسفه ، ۱۳۶۱ ، ترجمه : بهاءالدین خرمشاهی ،چاپ دوم ، انتشارات سروش .

۱۱۸ . وزین پور ، نادر ، آفتاب معنوی ، ۱۳۶۵ ، چاپ اول ، انتشارات امیرکبیر .

۱۱۹ . ویلیام مونتگمری وات ، برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان ، ۱۳۷۳ ، ترجمه : محمد حسین آریا ، چاپ اول ، انتشارات : نشر فرهنگ اسلامی ، تفاهمات و سوءتفاهمات .

۱۲۰ . همایی ، جلال الدین ، مولوی نامه ، ۱۳۶۲ ، چاپ پنجم ، انتشارات آگاه .

۱ – مقدمه :

با نام خدا و با درود و سلام به محضر آقا امام زمان ( عج ) و با سلام به روان پاک شهدا از شهدای صدر اسلام گرفته تا شهدای کربلاهای ایران و جهان  ، در طول تاریخ اقوام هر دوره ای دارای انبیاء و دین و مذهبی بوده اند که این انبیاء و پیام آوران و دین آنان یا مبتنی بر یکتاپرستی یا غیر یکتاپرستی بوده است که پیوسته منجر به اختلاف نظرها و بحث پیرامون یکتاپرستی و طاغوت کشیده است هر یک از انبیاء بنابر مصلحت و براساس یک مکتب و مشرب یک دین و آیینی را پدید آورده و رهبرانی هم پیرو آن دین داشته و پدید آمده است که افکار و عقاید آن بانیان مکتب و مشرب برای پیروان خود بصورت آیینه هایی بجا مانده است که هدف از تهیه این پایان نامه تحقیقی این بوده است که از طریق معرفی دیدگاه مولوی و سایر افراد درباره این مکتب ها ما برای افراد جامعه و خوانندگان آن فرصتی باشد برای تشخیص حق از باطل و اینکه ریشه این اختلافات عقیدتی و دینی برای افراد مشخص گردد و در این رهگذر سعی گردیده که جایگاه انبیاء و اولیاء دین الهی از منظر گاه مولوی هویدا گشته و علل تسلسل انبیاء و اولیاء یکی پس از دیگری برای امتهای طول تاریخ معین گردد و همانطوری که منابع و متون اسلامی از جمله قرآن کریم بیان کرده ، در طول تاریخ وظیفه انبیاء تصدیق و تأیید پیامبران قبل از خود و کامل نمودن دین و مسلک آنان بوده و اگر هم بظاهر تفاوتی باشد این تفاوت به سطح تعلیمات و مقتضیات زمان امتها و آداب و رسوم و عرف و حجیتی است که خاص نبی آن زمان می باشد .

 

۲- بیان مسئله

در این پایان نامه این سؤال و مسئله مطرح است که نظر و اعتقاد مولوی از نظر شخصی و کلی نسبت به فرستادگان الهی و وحی و الهام و دستورات آنها تحت عنوان دین چیست و مولوی تا چه اندازه به این گفته ها و مطالب و امورات دین اعتقاد داشته و عمل کرده و اینکه دین از نظر مولوی تعبدی یا تحقیقی است و علت تسلسل انبیاء و اولیاء الهی چه بوده و چرا مطالب و موضوعات انبیاء در زمانها و مکانهای مختلف دارای تفاوت بوده و اینکه آیا این تفاوت تأثیری در تضاد و اختلاف بین انبیاء داشته و اینکه چرا عده ای از افراد دین را بصورت نظری و نسبی دانسته و دین واقعیت یکسان و مطلق و واقعیتی ثابت برای همه انسانها در طول زمانها و مکانها قائل نبوده و اصطلاح پلورالیسم و برداشتهای شخصی و فردی که این برداشت نشأت گرفته از اعتقاد افراد و سازنده اعمال و رفتاری الهی و انسانی افراد هم گشته است بیان کرده اند .

۳- هدف تحقیق

در این پایان نامه سعی شده است جایگاه و ارزش و اعتبار انبیاء و اولیاء و جایگاه دین الهی که توسط انبیاء جهت سعادت و رفاه دنیا و آخرت انسانها از طرف خداوند بصورت وحی و الهام و دستور سری و مخفی در طول دوران مختلف در هر عصر و مصری از ابتدای خلقت انسان و اینکه دارای تکلیف بوده مشخص شود و ارزش و اعتبار دانشمندانی مثل مولوی و هم عصران او جهت این پیام آوران الهی قائل بوده اند به تصویر و تبیین کشیده شود .

۴- سؤالات تحقیق :

در این پایان نامه  سعی بر آن بوده که سؤالات و مطالبی جهت روشن شدن اذهان عمومی بیان کرد از جمله : آیا مولوی دین از آدم تا خاتم یکی دانسته اگر جواب مثبت بوده اسم این دین کلی چیست – آیا مولوی اختلاف و تضاد میان انبیاء را قبول دارد یا تفاوت ، اگر تفاوت را قبول دارد به چه دلیل و چرا تفاوت میان انبیاء الهی که همگی از طرف خدا برای راهنمایی انسان آمده اند وجود دارد – آیا مقصد و هدف و شیوه رهبری انبیاء واحد است تبیین شده است – چه کسانی انبیاء الهی را مخالف هم می دانند و آیا دین الهی بصورت فطری و طبیعی و ساده و مادرزادی مورد قبول است یا بصورت تحقیقی و آگاهانه و براساس منطق و تعمق و سؤالات از این قبیل که بدرستی طراحی و تبیین گریده است .

۵- روش و قلمرو تحقیق

چون شیوه و روش تحقیق جهت جمع آوری مطالب پایان نامه بصورت کتابخانه ای بوده و سعی بر آن شده است که کتابها و متون و منابعی که در دسترس بوده و امکان برداشت معنا و مفهوم و مرادی که از موضوع پایان نامه استنباط می شد از لابلای کتابها بیرون آورده و بصورت دسته بندی و هماهنگ و متناسب با هم کنار هم قرار داده و نظم و هماهنگی میان مطالب که مراد و مفهوم عنوان پایان نامه را اثبات کنند و قلمرو مطالعه و تحقیق مجموعه کتابهای موجود در کتابخانه های دانشگاههای آزاد و ملی و بحث و تبادل نظر با اساتید مطلع و افراد صاحب نظر بوده است

۶- پیشینه تحقیق

با توجه به اینکه مولوی و دیدگاههای او درباره مسائل جهان هستی از جمله انسان ؛ دنیا و آخرت برای افراد جامعه مسلمان ایران وبرخی از کشورهای جهان بسیار مهم بوده و مولوی را در حل مسائل بنیادی جهان خلقت و رسیدن به واقعیت جهان هستی اثر گذار دانسته اند لذا درباره مولوی و اندیشه های او کتابها و مقالات و مطالب فراوانی نگاشته شده که با توجه به عنوان موضوع تحقیق ما و با توجه به ارتباط مطالب بیان شده در کتابها با مفهوم و معنای تحقیق این مطالب گلچین شده و در کار پایان نامه مورد استفاده قرار گرفته است  .

۱-۱مولانا از دو دیدگاه:     -۱    زندگی         ۲-    بندگی

جلال الدین محمد ، که با عناوین خداوندگار ، مولانا ، مولوی ، ملای روم و گاه با تخلص خاموش در میان پارسی زبان شهرت یافته یکی از شگفتی های تبار انسانی است .

معرفی این آتش افروخته در بیشه اندیشه و احساس و وصف این دریای ژرف ناپیدا کرانه بس دشوار است و برای نشاخت گوش باید چشم شود :

آینه ام آینه ام مرد مقالات نیم       دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما

و براستی که این اعجوبه تاریخ بشری ، جوانمردی است که پیش از آنکه صبح معرفت از مشرق سرش بر دمد و « شمس » عشق در افق اقبالش طالع شود ، زاهدی با ترس ،سجاده نشینی با وقار ، شیخی زیرک ،مرده ای گریان و شمع جمع منبلان بود و وقتی در چنگال شیری « شیخ گیر» افتاد ودولت عشق را نصیب برد ، زنده ای خندان ، عاشقی پران ، یوسفی یوسف زاینده و آفتابی بی سایه شد .( سروش ،۱۳۷۹ ، صص ۸-۷)

تغییرات او زنده و قوی است . از روح خود ، از تاثرات آنی و از غلیان احساسات همان دم خود الهام گرفته است . اشباح و تخیلاتی که در ذهن او لول می زند به شکل های گوناگون بیرون می ریزد:

دوش چه خورده ای تبا ، راست بگر نهان مکن

                                                چون خمشان بیگنه ، چشم بر آسمان مکن

دوش شراب ریختی وزبر ما گریختی

                                                بار درگ گرفتمت ، بار دگر چنان مکن

                                      ***

ببستی چشم یعنی وقت خواب است

                                      نه خواب است ، این حریفان را جواب است .

                                      ***

از خانه برون رفتم ، مستیم به پیش آمد

                                      اندر نگهش مضمر ، صد گلشن و کاشانه

چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد

                                      وز حسرت اومرده صد عاقل و فرزانه

گفتا زکجائی تو ، تخسر زد و گفتا من

                                      نیمیم ز ترکستان . نیمیم ز فرغانه

اگر این جهش ر وحی مولانا را با معیارهائی که در دست داریم و قابل فهم ماست بسنجیم درخشندگی خاصی به چشم ما می خورد .

ذات باریتعالی قابل درک نیست ، نه حواس ظاهری می توانند به این منطقه غامض و بی پایان راه یابند ، نه حواس باطنی ، پس ناچار باید فرض کنیم که این شور و آشوبی که در جان مولانا به تلاطم افتاده است متوجه صفات کمالیه ذات خداوند است . آنوقت نتیجه حتمی که از این سنجش به دست می آید عظیم است و مولانا را در نظر ما بزرگ و درخشان می کند ، زیرا جهش او به طرف زیبایی مطلق است و چنانکه می دانیم پیوسته :

ذره ذره کاندرین ارض و سماست

                                      جنس خود را همچو گاه و کهرباست .

جان وی از علائق دون و خسیس پاک شده ، غرایز حیوانی و زمینی ریخته شده و جان سبکبار به سوی اصل ملکوتی روی آورده است .

سر بی اعتنایی وی به مرگ همین است زیرا راه وصول به مبدئیست :

مرگ رادانم ولی تا کوی دوست

                                      راهی ار نزدیک تر داری بگو

درباره ریاضتها و شب بیداری ها جلال الدین مطالب زیادی نوشته شده است که مجموعا دلالت می کند باینکه این مرد تنها به لذت دانشتن یک مشت مفاهیم و سپس منعکس ساختن آنها در اذهان افراد شایسته قناعت نورزیده بلکه خود در سیر وسلوک گام برداشته است .( جعفری ،۱۳۷۳ ، ص ۳۰)

مولوی تا می تواند ، ناامیدی ها را از دل می زداید و هر لحظه انسان را شایسته قرار گرفتن در پیشگاه خدا معرفی می نماید .

مولوی هنگامی که به آن جنبه های منفی و مضر می رسد ، آدمی را به بن بست گیج کننده نمی اندازد .(جعفری ،۱۳۸۲ ، ص۴۸).

در حقیقت ، مولوی از دل سخن گفته است و برای او درک شده ها به دریافت شده ها تبدیل شده است . تصورات را – آنچه در ذهن می فهمید – دریافت کرده است . مثل اینکه ما می دانیم عسل شیرین است ولی وقتی آن رامی خوریم این واقعیت را حس کرده ایم و کاممان شیرین شده است . وقتی در حالت طبیعی سخن می گوید طوری حرف می زند که احساس می شود جای بحثی در سخن او نیست و این نشان می دهد که حقایق را دریافت کرده است .( همان ، ص ۳۴)

۱-۲ مولوی ملجاء همگان بود

شخصیت جامع و فراگیر جلال الدین سبب شده بود تا شمع محفل بشری باشد و بنابر اخبار ، خلق جهان از وضیع و شریف و قوی و ضعیف و فقیه و فقیر و عالم و عامی و مسلمان وکافر و جمیع اهل ملل و ارباب مذاهب و دول روی بحضرت مولانا آورده و تمامت مردم شعر خوان و اهل طرب شدند و دائما لیلا و نهارا بسماع و تواجد مشغول شدند .(افلاکی ، ج ۱ ، ص ۸۹ )

و اصلا در نزد مولانا هیچ اهمیتی نداشت که چه کسی یا کسانی گرد او را گرفتهاند و بدورش حلقه زده اند . بلکه همان سوز و گداز باطنی و اظهار ارادت ظاهری وی را کفایت می کرد . و هرگز بدنیال آن نبود که در قول و فعل ایشان به دیده تردید بنگرد و یا خط ناپاکی  بر سیمای آنها بکشد بلکه همواره بر صدق گفتارشان صحه می گذاشت ، در حالی که اگر به تاریخ گذشته نظری اجمالی بیفکنیم و خون دل خوردن عارفان رند مسلکی چون حافظ را بررسی کنیم در می یابیم که امثال آنان چه نامنصفانه و بی مرو تانه آماج اتهامات خشک مغزان ظاهر پرست ، تلخ خوی و قهر جوی واقع شده بودند که فریادشان تا به امروز هم به گوش جهانیان طنین انداز است :

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

                                                که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر خوبم و گر بد تو برو خود را باش

                                                هر کس آن درود عاقبت کار که کشت

« حافظ»

و همین دلیل قاطعی است به اینکه مولانا را همه امم دوست بدارند و در این باره از علم الدین قیصر پرسیدند که از مولانا چه کرامت دیده ای که تا این حد او را دوست داری و مرید وی گشته ای ؟

جواب داد: هر پیامبری را امتی دوست دارند و هر شخصی را قومی مقید شدهاند . اما مولانا را جمیع امم و همه کس دوست دارند من چگونه دوست نداشته باشم ( سبحانی ،۱۳۶۳ ص،۳۱۴).

۱-۳ برخورد مولانا با پیروان سایر انبیاء

او ( مولانا ) همه انبیاء را به یک چشم می نگرد و می گوید :

حقیقت در روش هاست نه در حقیقت راه و معتقد است که :

هر نبی و هر ولی را مسلکی است

                                      لیک با حق می برد ، جمله یکی است

بنابراین او نه تنها دینداران و سرشناسان ، بلکه همه انسان ها حتی به افرادی که اجتماع به بدی شهره می داند یکسان می نگرد ومی گوید :« بد نماند چو نک نیکو شود »

و می افزاید :

عاشقی کالوده شد در خیر و شر

                                      خیر و شر منگر تو در همت نگر

باز اگر باشد سپید و بی نظیر

                                      چونکه صیدش موش باشد شد حقیر

 ( سبحانی ،۱۳۶۳ ،ص۳۰۹-۳۰۸)

آورده اند که ، روزی مولانا در سماع شوری عظیم به پا کرد و هر چه پوشیده بود . همه را به قوالان بخشید و هم چنان عریان سماع می کرد . علم الدین قیصر لباس های گرانبها آورده و به مولانا پوشانید . چون از مجلس سماع بیرون آمد در برابر شرابخانه ای ایستاد و به آواز رباب به چرخ زدن پرداخت . همه رنود شرابخانه بیرون آمدند و به پای مولانا افتادند .

مولانا آن لباس های گرانبها و عاریتی را بدان رنود ایثار کرد . وگویند همه آنان ارمنی بودند ( سبحانی ،۱۳۶۳ ، ص۳۰۹)

همچنین است ، روزی سرگرم سماع بود . ناگاه مستی درآمده . شورها می کرد و خود را بیخود و ار به مولانا می زد . یازان او را رنجانیدند . فرمود که : شراب او خورده است بدمستی شما می کنید . گفتند : تو ساست . گفت : او ترساست ، شما چرا ترسا نیستید ؟ وقتی او می خواهد از انسان کامل ، از خود و از دین و مذهب سخن گوید . می گوید :

تا ز روز و شب گذر کردم چنان

                                      که از اسپر بگذرد نوک سنان

که از آن سو مولد و ملت یکیست

                                      صد هزاران سال و یکساعت یکی است ( همان ، ص۳۰۹)

لذا مولانا با اعمال همین تسامح چند مسیحی را مسلمان ساخته و چند تن دیگر را که چون کوهی در برابر او سینه مخالفت سپر کرده بودند ، به زانو درآورده ، چون خمیر نرمشان ساخته و به شکلی که خود می خواسته درآورده است .

–        یونس امره به استناد این نوع تسامح گفته است

جمله یار دیلمشان بر گوزایله باقیمان

                                      شرعین اولیاسی سه حقیقتده عاصید را

دراینجا این مطلب را هم بگویم که این تسامح کران ناپذیر مولانا هر گز او را از محوده شریعت خارج نکرده است . او هیچ گاه با اتکاء به وحدت و جود ، مثل این عربی نگفته است که « بت پرست هم خداپرست است » . بعضی اشعار منسوب به او در صحیح ترین و کهن ترین نسخ دیوان او نیامده است ، واساسا این نوع اشعار از نظر شیوه بیان هم چنان اشعار ضعیف و بی نظام است که برازنده مولانا نیست . او می گوید :

من بنده قرآنم اگر جان دارم

                             من خاک ره محمد مختارم

گر نقل کند جز این کس از گفتارم

                                      بیزارم ازو وزین سخن بیزارم

 ( سبحانی ،۱۳۶۳ ، صص ۱۱۳-۱۱۲)

۱-۴ مولانا با هیچ مذهبی مشکل ندارد

مولانا سراج الدین قونیوی صاحب صدر و بزرگ وقت بوده اما با مذمت مولوی خوش نبوده پیش وی تقریر کردند که مولانا گفته است که : « من با هفتاد وسه مذهب یکی ام » چون صاحب غرض بود . خواست که مولانا را برنجاند و بی حرمت کند .یکی را از نزدیکان خود که دانشمندی بزرگ بود ، بفرستاد که : « بر سر جمع از مولانا بپرس که تو چنین گفته ای؟ اگر اقرار کند او را دشنام بسیار بده و برنجان !» آنکس بیامد و بر ملا سوال کرد که : شما چنین گفتهاید که : من با هفتاد و سه مذهب یکی ام ؟» گفت : « گفته ام» آنکس زبان بگشاد و دشنام و سفاهت آغاز کرد . مولانا بخندید و گفت : « با این نیز که تو می گویی هم یکی ام » آن کس خجل شد و بازگشت ( عابدی ، چاپ سوم ، صص ۴۶۳-۴۶۲)

۱-۵ مذهب مولانا

مولانا در چهار چوب مذهب حنفی یا شافعی محصور نمانده . این تجربه های مختلف و گرایش به سوی عرفان ، گواهی می دهد که نخواسته در یک محدوده توقف کند و ما نیز نمی توانیم با انتساب او به یک مذهب از جنبه های جهان اندیشه های او بکاهیم .( افراسیاب پور ،۱۳۸۲، ص۹۴)

بنابراین وی ( مولوی ) در خصوص اختلاف مذاهب ، بسیار بلند نظر و آزاد اندیش بود . اما تساهل وی نباید ما را بفریبد و بپنداریم که تمام عقاید و باورها نزد وی یکسان تلقی می شده است .( فرهمند پور، ۱۳۸۳ ، ص ۱۸)

پس بهمین خاطر است که از نظر مولانا و دیگر دینداران ، آنچه از آسمان و از طرف خداوند فرستاده می شود . رهایی بخش ، آگاهی بخش و موجب سعادت اخروی است .اما این که تصور شود کوشش بشری همگی به بیراهه وانحراف و جهنم می انجامد ، قابل قبول نیست ، مگر اراده و اعمال انسان خارج از قدرت و اراده الهی است ؟ هرگز چنین نیست . و ساخته های انسانی نیز می تواند سعادت دنیوی واخروی را به دنبال داشته باشد ، چنان که تدبیرهای بشری نیز در نهایت از قدرت الهی حکایت دارد زیرا نیروهای انسانی از او نشات گرفته است . ( افراسیاب پور ، ۱۳۸۲، ص ۲۳۵)

۱-۶ آیین مولانا

حق  اینست گفته شود کیش او سوای همه کیش هاست واز غوغای هفتاد و دو ملت چند آئین او عشق است . عشقی که اسطرلاب اسرار خداست ،عشقی که فلک را سقف بشکافد ، زمین را از گزاف بلرزاند ، دریا را مانند دیگ بجوش آورد ، کوه را مانند ریگ بساید ، آفتابی در یکی ذره نهان بیند و چون آن ذره دهان بگشاید و از کمین بجهد افلاک و زمین ذره ذره شود ! آری ! دور گردون تنها موجی از امواج بی پایان چنین شعله آسمانی و عشق نورانی است :

هر چه گویم عشق را شرح و بیان

                                      چون بعشق آیم خجل باشم از آن

شرح عشق ار من بگویم بر دوام

                                      صد قیامت بگذرد و آن ناتمام

زانکه تاریخ قیامت را حداست

                                      حد کجا آنجا که وصف ایزد است

عشق را پانصد پر است و هر پری

                                      از فرار عرش تا تحت الثری

( مشیر سلیمی ،۱۳۳۷ ، ص ۱۲۰)

۱-۷ مولوی و اندیشه ی فلسفی:

مولانا فیلسوف نیست ، اما اندیشه های فلسفی او به عمیق ترین فلسفه های بزرگ جهان نزدیک است . نمی توان انکار نمود که او نیز مانند همه متفکران دارای اندیشه های فلسفی بوده است.(افراسیاب پور، ۱۳۸۲ ، ص ۱۰)

فراخنای اندیشه های سترگ مولانا نه تنها در ظروف ذهن و زبان ما نمی گنجد بلکه بعضا آدمی را در سراشیبی حیرانی می کشاند . به طوریکه می آورد :

نه زان حکمت که گبران را نصیب است

                                                از آن حکمت کزو خالص شود دین

(مولوی اگر چه ) در شعر فوق حکمت گیران را تحقیر نموده و از خوانندگان خواسته که از آن دوری کند . اما در جای دیگری خود را گبر دانسته است :

مسلمان نیستم ، گبرم اگر ماندست یک صبرم

                                                چه دانی تو که درد او چه دستان قدم دارد .

البته می توان توجیه نمود که در بیت اخیر با کنابه به مسلمانان خشک زاهد و ظاهر بین اعتراض نموده و از دیدگاهی ملامتی آنها را سرزنش نموده است . یعنی با این بیان اشاره نموده که مسلمانی آنها را قبول ندارد .( همان ، ص ۱۸)

۱-۸ مولوی بی همتاست

با این نظر جلال الدین در جرگه کیش نمی گنجد و جز بحر بی پهنای عشق لایزالی در هیچ وادی سیر نمی کند و در مرحله ای نایل می شود که مرحله نهایی سیر و سلوک وصول است . همین مرحله اتحاد عاشق و معشوق است . مرحله تبری از تزهد و ریاست . طغیان عشق ورزی به یکتای بی همتاست اینجا طبع سرکش ملا و لوله ای عجیب به پا می کند . گوهر ذاتی او در آینه ای بی زنگار جلوه گر می شود . اینجا سر منزل مقصود یا مقام محو و فناست .این است شراره ای که وجود ملا را فرا گرفت و بسوخت :

چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمی دانم

                                                نه ترسا یهودیم نه گبر و نه مسلمانم

نه شرقیم نه غربیم نه بریم نه بحریم

                                      نه زارکان طبیعیم نه از افلاک گردانم

نه از خاکم نه از بادم نه از آبم نه از آتش

                                      نه از عرشم نه از فرشم نه از کونم نه از کانم

نه ا زهندم نه از چینم نه از بلغار و سقسینم

                                      نه از ملک عراقینم نه از خاک خراسانم

نه از دنیا نه از عقبی نه از جنت نه از دوزخ

                                      نه از آدم نه از حوا نه از فردوس رضوانم

مکانم لا مکان باشد نشانم بی نشان باشد

                                      نه تن باشد نه جان باشد که من خود جان جانانم

دوئی از خود برون کردم دو عالم را یکی دیدم

                                      یکی جویم یکی گویم یکی دانم یکی خوانم

( مشیر سلیمی،  ص ۷۱۳۳ ، ص ۱۲۱)

۱-۹ مولوی عاشق بی مثال است .

مولانا پیش از هر چیز « عاشق » است و به عرفان عاشفانه تعلق دارد . از زهد صوفیانه بیزار است و برای آن خود را از آنها جدا سازد خود را کافر و گبر می خواند :

الا ای صوفی پشمین ، به کنج صومعه بنشین

                                                که در بر خرقه نیکی ترا با بت برابر شد.

تو با مسواک و سجاده به خلوت سجده ای می کن

                                                که کیش گبر کی ، ما را بحمدالله میسر شد

شما ایمان نگهدارید ، محکم ، ای مسلمانان !

                                      که مولانای رومی خود مسلمان بود کافر شد

و بارها تکرار می کند « مسلمان نیستم ، گبرم» و به این وسیله نشان می دهد که از زهد صوفیانه به دنیای عشق و جمال گام نهاده است . پس نخستین اقدام برای ورود به اندیشه های عرفانی مولانا این است که بدانیم او در پی هیچ اندیشی خاصی شعر نگفته زیرا شاعر و عاشق واقعی هرگز با تصمیم قبلی شعر نمی گوید .

بلکه شعر خود به خود می آید و شاعر فقط آن را دریافت می کند ( افراسیاب پور،۱۳۸۲، ص ۱۴۵).

۱-۱۰ مولوی آموزگار عشق و تفکر است .

عشق مولوی هم ، دریای کران ناپدید و طائر فلک پیمانی است که در زیر قبه عالم نمی گنجد و آموزگار عاشق وادب آموز جان است و در مکتب او بینش ها می توان آموخت که دانش ها در حیرت و حسرت او می مانند. ( سروش ،۱۳۷۶، ص ۲۸۸) واصلا درباره ی وی با جرات و جسارت باید اذعان داشت که :

مولانا یک متفکر پیرو نظام نیست و از این رو به آسانی نمی توان دریافت که درباره انسان روابط میان اجزاء بدن روح ، جان و دل چگونه می اندیشیده است .( بدره ای ،۱۳۷۷ ، ص ۱۱۶).

و همین موضوع است که عقول را از درک عمیق مولانا و شناخت ابعاد و زوایای روحی و فکری ایشان دچار عجز و حیرت می کند و به نقص معرفتی خود معترف می نماید .

۱-۱۱ عشق برتر از ایمان

از نظر مولانای رومی:

آنکه واقعا انسان باشد و به مقام والای انسانی دست یابد ، ورای باورها جای دارد و چنین کسی از کفر و ایمان رسته است :

ایمان بی کفر تو ای شاه په کسی باشد ؟

                                      سیمرغ فلک پیمایش تو مگس باشد

آب حیوان ایمان ، خاک سیهی کفران

                                      بر آتش تو هر دو ماننده خس باشد

جانرا صفت ایمان شد وین جان به نفس جان باشد

                                      دل غرقه عمان شده چه جای نفس باشد ؟

شب کفر و چراغ ایمان ، خورشید چو شد رخشان

                                      با کفر بگفت ایمان : رفتیم که بس باشد

ایمان فرسی دین را ، مر نفس چو فرزین را

                                      وان شاه نوآئین چه جای فرس باشد

برای رسیدن بدین مقام ، از عشق باید یاری جست:

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم

                             که تا ناگه زهمدیگر نمانیم

فسون قل اعوذ و قل هوالله

                             چرا در عشق همدیگر نخوانمی

۱-۱۲ قدمت عشق از دین بیشتر است

عشق ازلی است ولی کفر و اسلام بعدها وجود پیدا کرده اند . به نظر وی ( مولانا ) کفر وایمان بیش از کیفیت چیزی نیست . حال آنکه در عالم حقیقت کیفیت نگنجد گوید :

از کفر وز اسلام برون صحرائیست

                                      ما را به میان آن فضا سودائی است

عارف چو بدان رسید سر را بنهد

                                      نی کفر و نه اسلام ، نه آنجا جایی است

 ( سبحانی ،۱۳۶۳ ، ص ۳۱۵)

عشق یگانه اکسیری است که انسان را به مقام انسانیت می رساند و او را از حرص و کبر و هستی وانانیت می رهاند :

هر که را جامعه زعشقی چاک شد

                                      او از حرص و جمله عیبی پاک شد

شاد باش ای عشق خوش سودای ما

                                      ای دوای جمله علت های ما

ای دوای نخوت وناموس ها

                             ای تو افلاطون و جالینوس ما

( سبحانی ،۱۳۶۳ ، ص ۳۱۵)

مولوی بارها تکرار می کند مسلمان نیستیم ، گبرم » و به این وسیله نشان می دهد که از اندیشه های عرفانی مولانا این است که بدانیم او در پی هیچ مصلحت اندیشی خاصی شعر نگفته زیرا شاعر و عاشق واقعی هرگز با تصمیم قلبی شعر نمی گوید . بلکه شعر خود به خود می آید و شاعر فقط آنرا دریافت می کند .( افراسیاب پور ،۱۳۸۳ ، ص ۱۴۵).

۱-۱۳ مولوی اهل باطن ، و عشق را بالاتر از هر دینی می داند .

بر همین اساس بسیاری از محققان ایرانی و پژوهشگران خارجی می گویند ، اندیشه های رومی . تصوف رومی ، خشک و نظری نبوده بلکه تجربی می باشد و بیشتر با دل سر و کار دارد تا با عقل…

جلال الدین بلخی می گوید میان عشق کلی و عقل کلی هیچ تعارضی نیست و عشق کیهانی فراتر از همه آئین ها و کیش ها و فلسفه هاست ( تدین ، ۱۳۷۷ ، ص ۳۶۲).

ودر همین راستا مکرر اشعاری را سروده و اندیشه هایی را بیان داشته تا به جرات و جسارتی که خاص ایشان است به موضوع و مقوله عشق توجهی زاید الوصف را معطوف دارد و رهبری آدمی را به او سپارد .

عاشقی گر زین سر و گرزان سر است

                                      عاقبت ما را بدان سر رهبر است

                                                                             ( مثنوی – دفتر اول )

۱-۱۴ محدوده معرفت مولانا

120,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • پایان نامه زندگی حضرت مولانا
  • مقاله زندگینامه مولانا
  • مقاله مولانا
  • مقاله قصه و قصه پردازی در مثنوی مولوی
  • تحقیق بررسی مفاهیم و اصطلاحات مشاوره در مثنوی معنوی مولانا
  • برچسب ها : , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.