پایان نامه کارآفرینی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

پایان نامه کارآفرینی

تعداد صفحات :۱۲۱

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

به زبان ساده، «کارآفرینی» همان فرایند تاسیس یک کسب و کار (شرکت) بر مبنای یک فکر و ایده نو است. اکنون در عرصه جهانی افراد خلاق و نوآور به عنوان کارآفرینان منشا تحولات بزرگی در عرصه تولید و خدمات شده اند. حتی شرکتهای بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان مراجعه می کنند. چرخ های توسعه اقتصادی با توسعه کارآفرینی حرکت می کنند.

کار آفرینی مفهومی است که همراه با خلقت بشر وجود داشته است. مروری بر ادبیات کارآفرینی نشان می‌دهد که مفهوم کارآفرینی برای اولین بار توسط اقتصاددانان مطرح شد.. کارآفرینی، کانون و مرکز ثقل کار و تلاش و پیشرفت در عصر مدرنیته تلقی شده و به عنوان عامل کلیدی رشد و موتور محرک توسعه اقتصادی شناخته شده است. ما بدون توجه کافی به مقوله «توسعه فرهنگ کارآفرینی و آموزش آن » نمی‌توانیم به شاخص‌های رشد و توسعه که از طریق تغییر در روند تولید،‌ بهره‌وری و افزایش توان فنی و صنعتی در عرصه اقتصاد حاصل می‌شود، دست یابیم. کارآفرین فردی است که فرصتها را به حداکثر می رساند وکارآفرینی عامل اصلی ایجاد خلاقیت و نوآوری است که فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره‌گیری از این فرصت‌ها است. مفاهیم خلاقیت، ریسک، و نوآوری در کارآفرینی از ضروریاتی است که هم در شروع تولید کالاها و فعالیتهای کارآفرینانه،و هم در انتقال موفقیت‌آمیز شرکت به بازارهای جهانی مؤثرند .بنا براین کامیابی ازآن جوامع و سازمانهایی است که بین منابع کمیاب و قابلیتهای مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود، رابطه معنی داری برقرار سازند .

واژه های کلیدی: کارآفرینی، رشد فن آوری، خلاقیت، مدیریت، ایران، جهان،

 فهرست مطالب

مقدمه   ۱
تعاریف و سیر تاریخی   ۲
کارآفرینی و روانشناسی   ۴
مزایای عمده کارآفرینی   ۵
تفاوت با مدیریت مصرف   ۶
پیشینه کارآفرینی درجهان   ۸
پیشینه کارآفرینی در ایران   ۹
اهمیت و ضرورت کارآفرینی:   ۹
اهمیت و ضرورت توجه به کارآفرینی   ۱۱
اهمیت وضرورت کارآفرینی سازمانی   ۱۴
اهداف آموزش کارآفرینی   ۱۵
تفاوتهای کارکردی کارآفرینی مستقل با کارآفرینی سازمانی   ۱۶
خصوصیات بارز کارآفرینان   ۱۷
کارآفرین کیست ؟   ۱۹
انواع کارآفرینان   ۱۹
ویژگی های جمعیت شناختی کارآفرینان:   ۲۰
ویژگی های شخصیتی کارآفرینان:   ۲۰
ویژگی‌ مدیریتی کارآفرینان موفق:   ۲۱
استراتژی برای داشتن یک شروع خوب:   ۲۳
چه فضایی مساعد کارآفرینی است؟   ۲۵
فرهنگ کارآفرینی   ۲۶
پرورش کارآفرینان سازمانی:   ۲۷
پیامدهای کارآفرینی:   ۲۸
چارچوب کارآفرینی سازمانی:   ۲۹
چارچوب کارآفرینی سازمانی:   ۲۹
آموزش کارآفرینی سازمانی:   ۳۰
ابعاد ساختاری کارآفرینی سازمانی:   ۳۲
عوامل تسهیل کننده در رشد کارآفرینی:   ۳۳
نقش جامعه در ترویج کار آفرینی:   ۳۴
نقش نظام آموزشی – پژوهشی در توسعه کارآفرینی:   ۳۷
نقش دانشگاه ها در کارافرینی   ۳۷
خلاصه اهداف طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاه های کشور   ۴۳
موانع کارآفرینی !   ۴۵
موانع قانونی رشد کارآفرینی در صنایع کوچک ایران:   ۴۶
۱۰ روش کارآفرینان برای پرش از موانع   ۴۷
۹ وجه تمایز کارآفرینان موفق و ناموفق:   ۴۹
هفت عامل قدرت شخصی کارآفرین ها   ۵۱
اسرار موفقیت کارآفرینان مستقل   ۵۴
هفت حوزه ضروری تمرکز کارآفرین ها:   ۵۵
تمرکز بر تقاضای بازار:   ۵۷
تمرکز بر ارایه خدمات به مشتری:   ۵۷
تمرکز بر استخدام بهترین نیروی کار:   ۵۷
تمرکز بر کیفیت نه کمیت:   ۵۷
مشارکت فناوری اطلاعات در کارآفرینی   ۵۸
کارآفرینی و رشد فن آوری:   ۶۰
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در کارآفرینی:   ۶۰
نظریه شبکه های اجتماعی در رابطه با کارآفرینی:   ۶۰
کارآفرینی، موتور توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات:   ۶۱
نگاه کارآفرینانه:   ۶۱
هفت عادت برای کسب و کار موفق:   ۶۶
ویژگی های کارافرینان و راه های موفقیت انان:   ۶۹
۱۴ پرسشی که کارآفرینان باید از خود بپرسند:   ۷۷
خانواده و کارآفرینی   ۸۰
مراحل توسعه کارآفرینی توسط خانواده:   ۸۱
کارآفرینی زنان:   ۸۳
موانع اشتغال و کارآفرینی زنان در ایران:   ۸۳
تأثیر محیط بر فعالیت های کارآفرینانه   ۸۵
جایگاه شرکتهای کوچک و متوسط در نظامهای اقتصادی و اجتماعی:   ۸۷
گروه مطالعات SMEs سازمان مدیریت صنعتی   ۸۸
اهمیت و نقش صنایع کوچک و متوسط   ۸۹
اتاقهای بازرگانی:   ۹۱
بانکها و موسسات مالی و اعتباری:   ۹۲
حمایت از صنایع کوچک با رویکرد تولید صادرات¬گرا:   ۹۳
خلاقیت شناسی شغلی، نوآوری و کارآفرینی   ۹۵
دوازده اشتباه مهلک کارآفرین ها:   ۹۸
سه توصیه‌ مهم دربار‌ه‌ مدیریت زمان برای کارفرمایان جوان(اقای برایان سیلورمن)   ۱۰۲
ارکان یک مرکز کارآفرینی:   ۱۰۵
پیشنهادات   ۱۱۰
منابع:   ۱۱۶

مقدمه

به زبان ساده، «کارآفرینی» همان فرایند تاسیس یک کسب و کار (شرکت) بر مبنای یک فکر و ایده نو است. اکنون در عرصه جهانی افراد خلاق و نوآور به عنوان کارآفرینان منشا تحولات بزرگی در عرصه تولید و خدمات شده اند. حتی شرکتهای بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان مراجعه می کنند. چرخ های توسعه اقتصادی با توسعه کارآفرینی حرکت می کنند. امریکا اقتصاد خود را مدیون همین افراد است.

وقتی مسیر حوادث، وقایع و روند فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی جوامع را بررسی می کنیم، در می یابیم که انسان ها همواره به دنبال تغییر بوده اند و در این میان، افرادی بوده اند که از قوانین کلی جوامع تبعیت نکرده و باعث تغییر در جوامع خود و به طور کلی جوامع بشری شده اند. جامعه پیشرفته امروزی، توسعه خود را مدیون انسان هایی است که قادر به تبدیل رویاها و ایده های خلاقانه خود به حقیقت بوده اند، روحیه استقلال طلبی برای کاوش موقعیت های جدید را داشته اند و از جرأت کافی برای مبارزه با روش های متداول و جا افتاده برخوردار بوده اند. این عاملان تغییر، شخصیت و روحیه ای داشته اند که امروزه «کارآفرینی» نامیده می شود. کارآفرینی هم دارای بعد نظری (تئوریک) و هم دارای بعد عملی (کاربردی) است که می توان با روش های مختلف آموزشی، به آموزش کارآفرینان همت گماشت. با توجه به این که شخصیت و روحیه آدمی عمدتاً در دوران نوجوانی و جوانی شکل می گیرد، می توان با یک برنامه صحیح آموزشی، به پرورش ویژگی ها و روحیه کارآفرینی و آشنایی با کسب و کار کارآفرینانه در این دو نسل پرداخت.

ساختار اقتصادی دنیای امروز با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد. شاخص‌های سخت افزاری و دارایی‌های مشهود که دیروز در جایگاه یک بنگاه اقتصادی نقش تعیین کننده داشت جای خود را به نوآوری، ابداع، خلق محصولات جدید و دارایی‌های نرم افزاری داده است.

اگر دیروز ثروتمندترین افراد دنیا آن‌هایی بودند که منابع مالی بیشتری در اختیار داشتند نظیر راکفلرها، امروز ثروتمندترین مردم دنیا فردی دانش مدار و کارآفرین مانند بیل گیتس مدیر شرکت مایکروسافت در آمریکاست. لذا توسعه اقتصادی دنیای امروز برپایه نوآوری وخلاقیت و استفاده از دانش استوار است. این اقتصاد را اقتصاد مبتنی بر دانش یا اقتصاد دانش محور می‌گویند.

تولید علم و دانش، بهره گیری ازدانش و گسترش آن در سطح جامعه در تمام زمینه‌های اجتماعی توانمندی و قدرت ایجاد می‌نماید. کشورهایی که بخش قابل ملاحظه ای از تولید علم و دانش را به خود اختصاص داده اند، از نظر صنعتی توسعه یافته و ازتوان اقتصادی و سیاسی بالایی برخوردارند.بدیهی است تولید علم و دانش جز از راه تحقیق حاصل نمی‌گردد.

رابطه سرمایه گذاری درامر تحقیقات وتولید علم و رابطه تولید علم با توان اقتصادی و سیاسی کشور‌ها یک رابطه مستقیم است. به کارگیری دانش و مدیریت در هر جامعه زیر بنای نوآوری و خلاقیت‌هاست. بنابراین لازمه رشد اقتصادی در دنیای امروز توسعه مراکز تولید دانش، فنّاوری و مهارت‌های فنی است که مهمترین آن‌ها دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی هستند.

دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی به عنوان رکن اساسی در توسعه همه جانبه کشور باید از هر نظر مورد حمایت قرار گیرند و محققان و اساتید باید از جایگاه ویژه ای برخوردار باشند تا با آسایش خیال قادر باشند نیروهای جوان و طالب علم کشور را اهل فکر و نظر، نوآور و خلاق پرورش دهند.

در دنیای امروز بزرگترین سرمایه‌های یک بنگاه اقتصادی نیروهای اهل فکر، یادگیرنده و خلاق آن‌ها هستند و این نیروها کسی جز کارآفرینان نیستند.

تعاریف و سیر تاریخی

کارآفرین‌ کسی‌ است‌ که‌ متعهد می ‌شود مخاطره‌های‌ یک‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ را سازماندهی‌، اداره‌ و تقبل‌کند(فرهنگ دانشگاهی وبستر).

کارآفرین کسی است که تلاش می کند با راه اندازی شرکت خود یا به تنهایی عمل کردن در دنیای اقتصاد سودی بدست آورد مخصوصاً که باید پذیرای مخاطرات باشد(فرهنگ کمبریج).

در دایره‌‌المعارف بریتانیکا، کارآفرین اینگونه تعریف شده است: شخصی که کسب و کار و یا موسسه اقتصادی را سازماندهی و مدیریت کرده و خطرات ناشی از آن را می ‌پذیرد.

واژه کارآفرینی از قرنها پیش و قبل از آنکه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گردید. این واژه معادل کلمه فرانسوی Enterprendre به معنای” متعهد شدن” (معادل under Take در زبان انگلیسی) می ‌باشد که در سال ۱۸۴۸ توسط جان استوارت میل به کارآفرینی ( Enterpreneur ) در زبان انگلیسی ترجمه شد.

● سیر تاریخی

Richard Cantillon (اقتصاد دان) در اوایل قرن ۱۸ این واژه را برای اولین بار برای توصیف فعالان اقتصادی که انجام هزینه های مشخص رابه عهده می گیرند ولی در انتظار درآمد نامعین و توام با ریسک در آینده هستند، به کار برده است. او بین زمین داران، دستمزدبگیران و کارآفرینان تمایز قایل شد. از نظر وی کارآفرینان در محیطی همراه با عدم قطعیت فعالیت می کنند، سرمایه اولیه را خودشان فراهم می کنند و با بهایی نامعین به خرید و فروش می پردازند.

قرن ۱۹ زمان حاصل خیزی کارآفرینی بود زیرا پیشرفتهای اقتصادی طی انقلاب صنعتی انگیزه ها را برای اختراعات و نوآوری های ادامه دار ایجاد کرد.

Jean Baptiste Say (اقتصاددان) اشراف زاده و صنعتگر فرانسوی در اثر خود تحت عنوان «پرسش و پاسخ در اقتصاد سیاسی» درباره کارآفرین می نویسد: کارآفرین عاملی است که تمام ابزارهای تولید را ترکیب می کند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت کل سرمایه ای را که به کار می گیرد،ارزش دستمزد ها،بهره ها و اجاره ای که می پردازد و همچنین سود حاصل را بر عهده می گیرد. کارآفرین باید از هنر مدیریت نیز برخوردار باشد. او کار آفرینی را تنها در مورد کسب و کار مورد بحث قرار می دهد و ارتباط آن با نوآوری یا ایجاد سرمایه را نادیده می گیرد. از نظر وی سودهای بدست آمده از کارآفرینی جدا و مجزا از سودهای بدست آمده از مالکیت سرمایه است. در اوایل قرن ۲۰ هنوز هم اعتقاد بر این بود که کارآفرینی جدا از مدیریت سازمان است. در نیمه دهه ۱۹۳۰ مفهوم کارآفرینی گسترده شد.

Joseph Schumpeter (اقتصاددان): او مطرح کرد که کارآفرینی شامل نوآوریها و فن آوریهای امتحان نشده است. او تخریب خلاق را مطرح کرد. بوسیله آن محصولات، فرایندها، ایده ها و کسب و کارها با موارد بهتر جایگزین می شوند. او اعتقاد داشت که کارآفرینان نیروهای محرک در پس تخریب فعال هستند.

Peter Drucker : کار آفرینی به حداکثر رساندن فرصت هاست. کارآفرینان این فرصت ها را شناسایی کرده و بر این اساس اقدام می کنند.

Mary Coulter (قرن ۲۱): کارآفرینی فرایندی است که بوسیله آن یک فرد یا گروهی از افراد از تلاش های سازماندهی شده استفاده می کنند تا فرصت ها را به منظور خلق ارزش ها و رشد، با براورده کردن خواسته ها و نیازها از طریق نوآوری و منحصر به فرد بودن،پیگیری کنند و اهمیت ندارد کارآفرین چه منابعی در اختیار دارد. به بیان کلی تر کارآفرینان منابع را مدیریت می کنند تا چیز تازه ای بسازند اعم از شغل تازه یا کالا یا خدمات یا حتی بازار تازه.

آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز می کند سرعت توسعه فعالیت اقتصادی آنان است. آنهایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادیشان را بتوانند به سرعت رشد دهند. آنها موقعیت هایی را که در بازار، دیگران به آنها توجهی نمی کنند می یابند و همین ایده، بهره برداری کردن از این موقعیت ها را در ذهن آنها شکل می دهد (شکافهای بازار-market gaps). آنها خودشان را بخوبی در بازاری که در حال انتقال و تغییر است جا می اندازند. آنها به دقت پیش بینی می کنند که جهت بازارها در حال تغییر است و سپس آماده می شوند که بازارها را به راه بیندازند.

● انواع رهیافت های کارآفرینی:

معمولاً در زمینه کارآفرینی از دو رهیافت عمده استفاده می شود که عبارتند از:

۱) رهیافت محتوایی یا صفات مشخصه (خصیصه)

۲) رهیافت فرایندی یا رفتاری

▪ رهیافت محتوایی

هدف از به کار گیری رهیافت محتوایی، متمایز ساختن کارآفرینان از غیر کارآفرینان و تعیین ویژگی های آنان است. بر این اساس ویژگی های شخصیتی کارآفرین عبارتند از :نیاز به توفیق طلبی، تمایل به قبول مخاطره، برخورداری از مرکز کنترل درونی، داشتن روحیه خلاق و تحمل ابهام.

▪ رهیافت فرایندی

هدف از به کارگیری این رهیافت، تمرکز بر شناسایی فعالیت های کارآفرینان و بیان ماهیت کارآفرینی است. در قلمرو مطالعه این رهیافت، بررسی همه عوامل اثر گذار در تاسیس یک شرکت جدید، مانند محیط، فرد، فرایند و سازمان مد نظر قرار می گیرد. برای مثال مواردی نظیر دسترسی به سرمایه، حضور کارآفرینان مجرب، وجود نیروی کار ماهر (از نظر فنی)، میزان دسترسی به عرضه کنندگان، مشتریان یا بازارهای جدید بررسی می شوند. افراد نیز از نظر دارا بودن خصوصیات کارآفرینی مورد بررسی قرار می گیرند.

● تصورات غلط

کارآفرینی موفق فقط یک ایده بزرگ نیاز دارد: ایده بزرگ فقط قسمتی از موفقیت در کارآفرینی است. درک نیازهای مراحل متفاوت فرایند کارآفرینی، استفاده از روشی سازمان یافته به منظور گسترش کسب و کار کارآفرینانه و از عهده چالش های مدیریت کسب و کارآفرینانه برآمدن، عناصر کلیدی برای موفقیت هستند.

کارآفرینی آسان است: شاید فکر کنید به دلیل پیگیری علایقتان و علاقه شدید به موفقیت، کارآفرینی آسان است. تعهد، تصمیم (نیت) و سخت کوشی لازمه آن است. کارآفرینان سختی ها را تجربه می کنند و با وجود سختی ها ادامه می دهند!!

کارآفرینی یک شرط بندی مخاطره آمیز است، کارآفرینی مخاطرات حساب شده است. کارآفرینی موفق یعنی اجتناب از مخاطرات تخمین نزده یا یه حداقل رساندن مخاطرات.

کارآفرینی فقط در کسب و کارهای کوچک یافت می شود: کارآفرینی در هر اندازه سازمانی یافت می شود.

کسب و کارهای کوچک و کارآفرینانه همانند هم هستند: البته تفاوت هایی بین کسب و کار کارآفرینانه و کسب و کار کوچک وجود دارد.

کسب و کارهای کوچک الزاماً کارآفرینانه نیستند، خلاقیت و به دنبال فرصت ها بودن لازمه کارآفرینی است. کسب و کارهای کوچک می توانند رشد کنند و تبدیل به کسب و کار کارآفرینانه شوند. البته در مورد تعداد کارکنان نظرات مختلفی وجود دارد.

کارآفرینی و روانشناسی

مطالب این بخش نتیجه تحقیقات گروه روانشناسی ما پیرامون ویژگیهای روانی و شخصیتی کارآفرینان میباشد که متن زیر مقدمه ای بر این پژوهش است. بزودی مطالب بیشتری را در قالب مقالات قابل دریافت در این بخش در اختیار شما عزیزان قرار خواهیم داد.

سازمان های عصرحاضرباتحولات وتهدیدات گسترده بین المللی روبروهستند . تضمین وتداوم حیات وبقاء سازمان ها نیازمند راه حلها وروشهای جدید مقابله با مشکلات است که به نوآوری وابداع , خلق محصولات , فرآیندها وروشهای جدید بستگی زیادی دارد . یکی از نقشهای اصلی فاصله زیادمدیران نقش کارآفرینی آنها فاصله زیادست . کارآفرینان به عنوان موتورحرکت توسعه اقتصادی محسوب می شوند درواقع کارآفرین عامل اصلی ، ایجادخلاقیت ونوآوری است .

ازآنجایی که خلاقیت ونوآوری وتوان کشف فرصت های جدید از بارزترین ویژگیهای کارآفرینان است وازآنجا که اصولاً خصوصیات روانی  رفتاری این گونه افراد ( ازقبیل استقلال طلبی ، نیاز به پیشرفت , ریسک پذیری و … ) وماهیت طبیعی نوآوری ، شرایط خاص ومتفاوتی رامی طلبد , لذا شناخت ویژگی ها بستری مناسب برای جذب ورشد کارآفرینان است که اولین قدم واساسی ترین مساله است .

باتوجه به ویژگیهای کارآفرینان که شامل توفیق طلبی ، مرکزکنترل,ریسک پذیری ، نیازبه استقلال , خلاقیت و تحمل ابهام است بطور مختصربه تعریف هرکدام ازآنها می پردازیم :

۱- نیازبه توفیق عبارت است ازتمایل به انجام کاردراستانداردهای عالی جهت موفقیت درموقعیتهای رقابتی .

۲- عقیده فرد نسبت به این که وی تحت کنترل وقایع خارجی می باشد را مرکزکنترل می نامند.

۳- ریسک پذیری عبارت است از مخاطره های معتدل که می توانندازطریق تلاشهای شخصی مهارشوند .

۴- نیازبه استقلال ازویژگیهایی است که به عنوان یک نیروی بسیاربرانگیزاننده مورد تأکید واقع شده است . تمایل به استقلال ، یک نیروی انگیزشی برای کارآفرینان معاصراست ، لذا آزادی عمل ، پاداش دیگرکارآفرینی است . درواقع نیازبه استقلال ، عاملی است که سبب می شود تا کارآفرینان به اهداف ورویاهای خوددست یابند.

۵- خلاقیت همانا توانایی خلق ایده های جدید است که این ایده ها ممکن است به محصولات یاخدمات جدید نیزمنجرشوند . درواقع خلاقیت نیرویی است که درپس نوآوری نهفته است .

۶- قدرت تحمل ابهام عبارت است ازپذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی اززندگی ، توانایی ادامه حیات با دانشی ناقص درباره محیط وتمایل به آغاز فعالیتی مستقل بی آنکه شخص بداند آیا موفق خواهدشد یاخیر.

مزایای عمده کارآفرینی

▪ دستمزد: عایدی شما قطعاً بیشتر از هنگامی است که برای دیگران کار می کنید.

▪ امنیت: ادامه کسب و کار شخصی برای چند سال پیاپی، در زمان بازنشستگی نیز امنیت به همراه دارد.

▪ ایجاد دارایی: با رشد و سودآوری شرکت شما، ارزش آن بالا می رود. به مرور زمان شرکت با ارزش می شود.

▪ مزایای جنبی: مثل خودرویی برای مقاصد کاری، وام کوتاه مدت، بیمه عمر، پرداخت هزینه های تفریحی…

▪ استقلال: سرنوشت شما به دست خودتان است. رییس و کار فرما خودتان هستید. با رونق کار نگرانی های مالی شما از بین می روند.

▪ رضایتمندی: هیجان ها و چالش ها کارتان را مهیج می کند و برای شما خشنودی عمیق به بار می آورد.

تفاوت با مدیریت مصرف

کارآفرینان بیشتر بر مبنای روال های اکتشافی تصمیم می گیرند. مدیران اطلاعات آماری، اعتبار و… را بررسی می کنند و رشد بیشتر در آینده را با بودجه های عددی خود مقدور می کنند. مدیریت صرف بر مبنای واقعیت ها است ولی کارآفرینی بر مبنای باورها و تجربیات مهم است. کارآفرینان جهش های ذهنی دارند و همیشه از سیستم خطی تفکر مدیریتی استفاده نمی کنند. کارآفرینان در شرایط پر ابهام و عدم قطعیت تصمیم گیری می کنند. تصمیم گیری بر مبنای واقعیت گاه رویارویی با فرصت جدید را هزینه بر و غیر ممکن می سازد. مدیریت کارآفرینی تلفیقی از این دو مقوله خواهد بود و کارآفرینی سازمانی را مطرح می کند.

کارآفرینی با چه چیزهایی فرق دارد؟

یک کارآفرین از جنبه های مختلف باافراد اشتغالزا، سرمایه دار، هنرمند، مخترع و کاسب تفاوت دارد که این نوشتار کوتاه به این تفاوت ها اشاره می کند.

تفاوت کارآفرین با…

الف) اشتغالزا:واژه کارآفرینی که ترجمه کلمه Entrepreneurship است، در جامعه ما که بیکاری معضل بزرگ اجتماعی محسوب می شود همه اذهان را متوجه اشتغالزایی می کند. در حالی که هر چند این دو مفهوم هر دو با ارزش و با هم مرتبطند اما لزوماً منطبق بر هم نیستند. (اشتغالزایی می تواند یکی از نتایج کارآفرینی باشد)

پس تفاوت این دو را می توان چنین خلاصه کرد:

۱) کارآفرین، یک شغل را ایجاد می کند، در حالی که اشتغالزا برای شغل ایجاد شده، جذب نیرو و تکمیل ظرفیت می کند.

۲) کارآفرینی بیشتر مربوط به بخش خصوصی است، اما اشتغالزایی در بخش دولتی هم می تواند صورت پذیرد. چرا که شاخصه اصلی کارآفرین پذیرش ریسک و تأمین سرمایه به امید منفعت زیاد است. در حالی که در مشاغل دولتی سرمایه گذاری و ریسک مشاغل لزوماً درآمد و منافع سرشاری برای مدیر نخواهد داشت. دولت بیشتر می تواند مشوق و زمینه ساز کارآفرینی باشد.

۳) کارآفرینی، عرضه کالا یا خدمتی نوین از لحاظ زمانی و مکانی است. در حالی که اشتغالزایی لزوماً با نوآوری همراه نیست.

۴) کارآفرینی درک و بهره گیری از فرصتهای حال یا آینده بازار به نفع خود و جامعه است، در حالی که منافع اشتغالزایی ممکن است فقط متوجه جامعه باشد.

۵) اشتغالزایی به توزیع ثروتهای موجود کمک می کند اما کارآفرینی یک منبع ثروت جدید ایجاد(خلق ارزش) می کند.

۶) هنر کارآفرین گردآوری و در کنار هم قرار دادن مجموعه ای از منابع انسانی و فیزیکی است که ارزش مجموعه جدید نسبت به گذشته افزون شود. در حالی که اشتغالزایی همیشه با بهره وری همراه نیست.

ب) سرمایه دار: تفاوت کارآفرین با سرمایه دار در این است که سرمایه دار لزوماً مؤسس یا گرداننده یک فعالیت اقتصادی نیست. در حالی که کارآفرین علاوه بر تأمین سرمایه و دیگر منابع لازم و ادغام آنها با یکدیگر، عهده دار مدیریت آن نیز می شود.

ج) هنرمند و مخترع: کارآفرین لزوماً هنرمند و مخترع به معنای متداول آن نیست، اما بزرگترین هنر وی اختراع یک روش برای ایجاد ارزش اقتصادی جهت توسعه و بهره گیری از هنر یا ابتکار دیگران است.

هـ) کاسب (Small Business Owner)

بسیاری از مردم دو عبارت کارآفرین و کاسب را مترادف می دانند. هر چند این دو مفهوم نقاط اشتراک زیادی دارند، اما تفاوتهای معنی داری نیز در این دو مفهوم دیده می شود که به مواردی از آن اشاره می شود.

۱) تفاوت میزان ثروت (ارزش آفرین) کارآفرین با کاسب: کسبه سنتی درآمد معمول و متوسطی دارند، اما درآمد یک کارآفرین موفق بیش از حد انتظار است.

۲) سرعت ثروت آفرینی: ثروت کاسب معمولاً طی مدت زمان طولانی جمع آوری می شود. اما کارآفرین موفق همین ثروت را طی مدت کوتاه (مثلاً ۳ تا ۵ سال) کسب می کند.

۳) ریسک: اقدامات کارآفرینان ریسک بالایی دارد. در حالی که اقدامات کسبه معمولی چنین ریسکی را ندارد. با این وجود این افراد به خاطر اطمینان از سود قابل توجه آتی و امکان از دست رفتن فرصتهای طلایی دست به خطر می زنند. با این همه کارآفرین را نمی توان یک مجنون خطرپذیر دانست. هنر کارآفرین توأم با تخمین میزان مخاطره فعالیتها و دست زدن به ریسک های ارزشمند، عقلائی و محاسبه شده است.

۴) نوآوری: معمولاً قوه خلاقه یک کارآفرین در نوآوری بسیار فراتر از یک کسبه معمولی است و همین قوه خلاقه است که قدرت ثروت آفرینی (خلق ارزش) را در وی نسبت به کسبه معمولی فزونی می دهد. قوه خلاقه کارآفرین می تواند در تولید کالا، ارائه خدمت و یا فرایندها بروز نماید.

پیشینه کارآفرینی درجهان

به لحاظ اهمیت و نقش کارآفرین و کارآفرینان در روند رشد و توسعه کشور در دهه گذشته، دانشگاههای کشورهای در حال توسعه و پیشرفته با توجه به نیازها و امکانات خود، برنامه‌های آموزشی و پژوهشی ویژه و متنوعی برای آموزش و تربیت کارآفرینان به اجرا گذاشته‌اند. به سخن دیگر، همچنان که اقتصاد کشور، قوانین و مقررات و نیازهای بازار کار، دگرگونی و تحول می‌یابند، نظامهای آموزش عالی نیز در تلاشند تغییراتی در برنامه‌های خود ایجاد کنند و با توسعه اقتصادی و بازار کار هماهنگ شوند، زایر هدف از اجرای طرح کارآفرینی در دانشگاهها، پرورش دانشجویانی است که بتوانند پس از دانش‌آموختگی شغل تازه‌ای همراه با نوآوری و ابتکار ایجاد کنند.

از این رو امروزه آموزش کارآفرینی به یکی از مهمترین و گسترده‌ترین فعالیتهای دانشگاههای خارجی تبدیل شده است. آنچه در این دوره‌ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، اهداف آموزشی، مناسب‌بودن محتوای دوره‌های آموزشی، کارآفرینانه بودن شیوه‌های تدریس، ایجاد و گسترش مفهوم و فرهنگ کارآفرینی در محیط دانشگاه، ایجاد تحرک برای توسعه اقتصادی، ترغیب دانشگاهها به برگزاری دوره‌ها و کارگاههای آموزش کارآفرینی، گسترش پژوهشها در خصوص کارآفرینی و کارآفرینان، حمایتهای اطلاعاتی، مشاوره‌ای و مالی لازم به منظور راه‌اندازی فعالیتهای کارآفرینانه از سوی دانشجویان و دانش‌آموختگان، ترکیب اعضای برگزارکننده دوره‌ها و فعالیتهای آموزشی کارآفرینی، اثر بخشی دوره‌های کارآفرینی و تطبیق و هماهنگی دوره‌های آموزشی و موارد یاد شده با یکدیگر به منظور تربیت دانشجویان و دانش‌آموختگان کارآفرین است.

بر همین پایه در دهه ۱۹۸۰، دانشگاهها بر حسب ویژگیهای گروههای دانشجویی و نیازهای محلی، منطقه‌ای و ملی، همزمان با افزایش شمار دوره‌های آموزشی درخصوص روند کارآفرینی، برنامه‌های آموزشی و پژوهشی متعددی نیز برای سازمانهای خصوصی و عمومی طراحی و اجرا کرده‌اند. دولتهای اروپایی نیز حمایتهای ویژه‌ای از فعالیتهایی که به تشویق کارآفرینی در جوانان منجر می‌شود، روی آورده‌اند.

در آمریکا نیز آموزش کارآفرینی در چارچوب دوره‌های دانشگاهی و از سوی مؤسسه‌های ویژه مورد توجه بسیار قرار گرفته است. کانادا و برخی از کشورهای آسیایی چون فیلیپین، هند و مالزی نیز گامهای اساسی در جهت پشتیبانی از فعالیتهای کارآفرینی برداشته‌اند. این حمایتها در برگیرنده راهنماییهای عملی، مشاوره، ارائه تسهیلات مالی و برگزاری دوره‌های ویژه در خصوص کارآفرینی در دانشگاهها یا خارج از آنهاست.

بدین ترتیب با ارزیابی درسها و دوره‌های گوناگون آموزشی کارآفرینی می‌توان گفت در موارد یاد شده تلاشهای زیادی در زمینه ارائه آموزش مربوط به کارآفرینی، کسب تخصصها و مهارتهای لازم در جهت بهره‌منده از فرصتهای اقتصادی، القای خطر مخاطره‌پذیری در فعالیتهای کارآفرینانه و تقویت نگرشها و تمایلات در راستای پذیرش دگرگونیهای به عمل آمده است.

پیشینه کارآفرینی در ایران

علیرغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه ۱۹۷۰ به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه ۱۹۸۰ این موضوع را مورد توجه قرار داده‌اند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود. حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیش‌بینی حادتر شدن آن در دهه ۱۳۸۰ موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد.

در برنامه اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ‌جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیت‌های آنها، مطرح شده است. طرح کاراد (طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاه های کشور) در برنامه سوم توسعه گنجانده شد و در اواخر سال ۱۳۷۹ مسئولیت پیگیری، اجرا و امور ستادی آن از طرف وزارت علوم به سازمان سنجش واگذار شد. طرح کاراد هم‌اکنون در ۱۲ دانشگاه کشور در حال اجرا است و اکثر دانشگاه‌ها پیشرفت نسبتاً خوبی در این زمینه داشته‌اند. مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران به طور رسمی و عملی از نیمه دوم سال ۱۳۸۱ کار خود را آغاز نمود که در ادامه تبدیل به دانشکده کارآفرینی شد.

متاسفانه واژه کارآفرینی، موجب شده که معنی ایجاد کار و یا اشتغال زایی از این واژه برداشت شود در حالی که کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغال زایی است. این برداشت غلط از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه (بویژه در بین دانش‌آموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعه آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامه ها و سخنرانی های مسؤولان در این خصوص، صرفاً جنبه اشتغال‌زایی برای آن در نظر گرفته شود. در حالیکه کارآفرینی دارای پیامد های مثبت و مهم دیگری همانند بارور شدن خلاقیت‌ها، ترغیب به نوآوری و توسعه آن، افزایش اعتماد به نفس، ایجاد و توسعه تکنولوژی، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبه اشتغال‌زایی آن توجعه شود از سایر پیامدهای آن بی بهره خواهیم ماند. مغایرت کارآفرینی با بورژوازی یا سرمایه داری – متاسفانه در همایشی که در بهار ۸۵ در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران برگزار شد آقای علی دایی را در زمره کارآفرینان قرار دادند. به نظر اینجانب او تنها یک بورژوا یا سرمایه دار است و تنها به امر اشتغال زایی پرداخته است – به برگزار کنندگان همایش ها نیز باید توجه شود!

اهمیت و ضرورت کارآفرینی:

مهم ترین نقش های کارآفرینی در روند توسعه عبارتست از:

۱- کارآفرینی موجب گردآوری پس اندازهای عمومی بی هدف و سرگردان می شود.

۲- کارآفرینی موجب ایجاد اشتغال در سطح وسیع می شود.

۳- کارآفرینی به توسعه متوازن منطقه ای منجر می شود و همچنین باعث کاهش تمرکز اقتصادی در منطقه می شود.

۴- کارآفرینی منجر به توزیع مجدد ثروت، درآمد و حتی قدرت سیاسی بصورت عادلانه در جامعه می شود.

۵- کارآفرینی باعث تحرک منابع، سرمایه ها و مهارت های بی استفاده و سرگردان جامعه می شود.

۶- از آنجا که کارآفرینان پیوسته درحال ابداع و نوآوری اند، لذا کارآفرینی کیفیت زندگی را بهبود می بخشد.

۷- کارآفرینی موجب افزایش سود اجتماعی از طریق دولت می شود. افزایش درآمد از طریق کارآفرینی موجب بهبود خدمات رسانی دولت در زمینه های اجتماعی و فرهنگی می شود.

۸- همچنین کارآفرینی عامل تحریک و تشویق رقابت، جمع آوری و سازماندهی منابع و استفاده اثر بخش از آنها و همچنین عامل تحول و تجدید حیات ملی است.

همانگونه که مشخص است دانشگاه نقش واقعی و بالقوه ای را در توسعه اقتصادی کشورها دارد. ماهیت جدید رقابت در عرصه بین المللی این نقش را به طور بنیادین تغییر می دهد و دانشگاه ها باید از رویکرد سنتی با هدف آموزش به رویکرد جدید یعنی تبدیل دانش و اطلاعات به محصولاتی با قابلیت تجاری سازی تغییر پیدا کنند. و لذا رابطه بین صنعت و دانشگاه بواسطه تغییر هدف و فعالیت دانشگاه های عصر حاضر از انباشته شدن اطلاعات به کار برای ساختن آنها میسر خواهد بود و این می تواند نهایتا به توسعه ملی و منطقه ای منجر شود و همه اینها بواسطه استفاده دانشگاه ها از حوزه های تخصصی کارآفرینی میسر خواهد بود. چرا که بدلیل مشکلات موجود در انتقال علم و فناوری و همچنین بعلت وجود مشکلات فراوان اقتصادی، استفاده از دانش جدید که بر مبنای اصول علمی ایجاد شده، می تواند عامل مهم و قوی در جهت رشد اقتصادی و برتری در سطح منطقه باشد. بنابراین کارآفرین ساختن دانشگاه ها تأثیر قوی و مثبتی بر توسعه منطقه ای دارد.

همچنین وظیفه دانشگاه ها نیز در جهت تقویت جایگاه خود و رقابت در عرصه دانش و فناوری، جذب دانشجویان با رویکردها و خصوصیات کارآفرینانه ازقبیل نیاز به موفقیت، ریسک پذیری بالاتر، تلاش گرا و عمل گرا بودن و فعال و نوآور بودن است. رویکرد استراتژیک کارآفرینانه دانشگاه ها با دانشجویان خلاق و مبدع و نوآور پیوند اساسی خورده است.

همچنین انجام تحقیقات اقتصادی، دانشگاه را وادار به برقراری ارتباط با محیط بیرونی می سازد. معضلی که در حال حاضر دانشگاه ها دست به گریبان آن هستند. همچنین از رویکردهای عملیاتی دانشگاه ها در تبدیل شدن به دانشگاه کارآفرین، تأسیس مراکز رشد شرکت های فناوری و همچنین پارک های علم و فناوری می باشد که شرکت های مستقر در چنین مکان هایی حاصل نتایج و تحقیقات دانشگاهی در زمینه های مختلف علم و تکنولوژی می باشد و اینگونه است که می توان صنعتی داشت که هر روز با پویایی بیشتر در عرصه رقابت جهانی عمل کرده و از طرفی دانشگاهی که نیازهای صنعت را به خوبی رفع می کند و این محقق نخواهد شد مگر با کارآفرینی و دانشگاه کارآفرین!

کار آفرینی مفهومی است که همراه با خلقت بشر وجود داشته است. مروری بر ادبیات کارآفرینی نشان می‌دهد که مفهوم کارآفرینی برای اولین بار توسط اقتصاددانان مطرح شد.. کارآفرینی، کانون و مرکز ثقل کار و تلاش و پیشرفت در عصر مدرنیته تلقی شده و به عنوان عامل کلیدی رشد و موتور محرک توسعه اقتصادی شناخته شده است. ما بدون توجه کافی به مقوله «توسعه فرهنگ کارآفرینی و آموزش آن » نمی‌توانیم به شاخص‌های رشد و توسعه که از طریق تغییر در روند تولید،‌ بهره‌وری و افزایش توان فنی و صنعتی در عرصه اقتصاد حاصل می‌شود، دست یابیم. کارآفرین فردی است که فرصتها را به حداکثر می رساند وکارآفرینی عامل اصلی ایجاد خلاقیت و نوآوری است که فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره‌گیری از این فرصت‌ها است. مفاهیم خلاقیت، ریسک، و نوآوری در کارآفرینی از ضروریاتی است که هم در شروع تولید کالاها و فعالیتهای کارآفرینانه،و هم در انتقال موفقیت‌آمیز شرکت به بازارهای جهانی مؤثرند .بنا براین کامیابی ازآن جوامع و سازمانهایی است که بین منابع کمیاب و قابلیتهای مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود، رابطه معنی داری برقرار سازند .

اهمیت و ضرورت توجه به کارآفرینی

اکنون در عرصه جهانی، افراد خلاق، نوآور و مبتکر به عنوان کارآفرینان منشاء تحولات بزرگی در زمینه صنعتی، تولید و خدماتی شده اند و از آنان نیز به عنوان قهرمانان ملی یاد می شود، چرخ های توسعه اقتصادی همواره با توسعه کارآفرینی به حرکت درمی آید. در اهمیت کارآفرینی همین بس که طی بیست سال (۸۰ ۱۹۶۰) در کشور هند تنها پانصد موسسه کارآفرینی شروع به کار کرده اند و حتی پاره ای از شرکت های بزرگ جهان برای حل مشکلات خود به کارآفرینان روی آورده اند، این درحالی است که در ایران حتی یک موسسه کارآفرینی در دهه های اخیر نداشته ایم. کارآفرینی از منابع مهم و پایان پذیر همه جوامع بشری است. منبعی که به توان خلاقیت انسان ها برمی گردد. از یکسو ارزان و از سوی دیگر بسیار ارزشمند و پایان ناپذیر است. امروزه همگان دریافته اند که جوامعی که به فکر متکی بوده اند تا به منابع زیرزمینی در بلندمدت موفق تر و سرافرازتر بوده اند. منابع زیرزمینی در کشورهای جهان سوم علیرغم مزیت های آن از جمله موانع توسعه یافتگی محسوب شده است، در صورتی که نبود این منابع در بعضی از کشوها باعث شده است تا آن ها با استفاده نیروی فکر، خلاقیت و ابتکار و یا در یک کلمه کارآفرینی، از جمله کشورهای پیشرو در جهان کنونی شوند. خصوصاَ عصر حاضر عصر دانایی و خلاقیت و عصر تلفیق اندیشه ها و ابتکارات می باشد و توجه به کارآفرینی در توسعه و پیشرفت کشورها بسیار اهمیت دارد. معمولاً واژه کارآفرینی با ایجاد شغل و کسب و کار مترادف شده است در حالی که اشتغال یکی از اثرات کارآفرینی است. ممکن است فعالیت های کارآفرینانه اشتغال ایجادنکند، اما تولید ثروت کند و یا به دانایی بیفزاید.با پیشرفت علم و فناوری شرکت های جدیدی در حال شکل گیری هستند که اغلب نیز با فناوری های پیشرفته سروکار دارند. کسانی که می خواهند کسب و کار جدید راه اندازی کنند و ثروت جدید تولید کنند و به دانایی خود بیفزایند قطعاً این راه از مسیر فناوری های پیشرفته و به روز عبور می کند .

به همین دلیل کارآفرینان امروز و فردا، افرادی هستند که به فناوری های پیشرفته آشنا باشند که پیش نیاز آن طراحی دوره های آموزشی و تحقیقاتی می باشد. اگر به گفته شومپیتر توجه کنیم، که می گوید: کارآفرینی موتور توسعه و رشد اقتصادی است و کارآفرینی با تخریب خلاق شروع می شود، آن گاه به این نکته پی خواهیم برد فردی که بتواند ایده جدید را به محصول یا خدمات تبدیل کند، قطعاَ نیاز به آموزش و اطلاعات جدید دارد ، آن چه که معمولاً کارآفرینان انجام می دهند تا ایده خود را به محصول یا خدمات تبدیل کنند یک نوع مدیریت می باشد به عبارت دیگر کارآفرینی ترکیبی خاص و بدیع از خلاقیت و مدیریت است. کشورهای پیشرفته صنعتی خیلی سریع توانستند نقش کارآفرینان را در توسعه اقتصادی کشف کنند و به دنبال توسعه و ترویج چنین فرهنگی در میان مدیران اقتصادی باشند. جالب توجه این که بخش خصوصی درامور اقتصادی همیشه از ریسک بالایی برخوردار است و کمتر کسی جرات می کند که وارد این مقوله شود، به خصوص در زمینه هایی که سیاست حمایتی وجود ندارد اما افرادی که در این زمینه پیروز می شوند و کار را در دست خودشان می گیرند، افراد بسیار برجسته ای هستند و همین مسئله باعث ایجاد جرقه ای در میان سیاستگذاران اقتصادی و سیاستگذاران کلان کشورهای پیشرفته صنعتی شد.

اولین کشورهایی که در این فرضیه کار کردند و به ترتیب قدم جلو گذاشتند، آلمان، انگلیس و آمریکا بودند. در آلمان در سال های ۱۹۳۳تا ۱۹۳۵ مطالعه و شناسایی بر روی افراد جسور و نوآور و افراد با انگیزه ای که اتفاقاَ دارای محدودیت های شدید مالی بودند، آغاز شد. اولین سیاست ها، سیاست های حمایتی از این افراد بود. به همین منظور اولین آموزشکده برای تربیت این افراد در آن سال ها در این کشور ایجاد شد. این نوع آموزشکده ها بین سال های ۱۹۳۷تا ۱۹۴۰ در انگلیس و سپس کمی دیرتر یعنی میان سال های ۱۹۴۲تا ۱۹۴۳ در آمریکا دایر شد.

افراد در این دانشکده ها طی دوره های کوتاه مدتی آموزش های لازم برای شروع کارهای اقتصادی را طی کردند و یکی از مباحث این بود که چگونه اقتصاد از طریق توسعه کارآفرینی رشد یابد. آموزش ها عمدتاَ به صورت کلاسیک نبود، بلکه حالت آموزش و سمینارگونه داشت. افراد دراین آموزشکده ها مسایل خودشان را می گفتند از تعدادی روانشناس، رفتارشناس و جامعه شناس و استاد مدیریت استفاده می کردند و این گروه ها افراد را جهت می دادند که چگونه افکار و رفتار آنها پرورانده شود. اواخر دهه ۵۰میلادی، اولین کشوری که در این زمینه خیلی کلاسیک کار کرد و ترویج فرهنگ کارآفرینی را از سطح دبیرستان شروع کرد کشور ژاپن بود. (اولین موسسه در توکیو در سال ۱۹۵۶ آغاز به کار کرد. در سال ۱۹۵۸ سازمان آموزش و پرورش ژاپن طراحی را جهت اشاعه فرهنگ کارآفرینی تحت عنوان سربازان فداکار اقتصادی ژاپن پیاده و اجرا کرد.

بر اساس این طرح افراد از سطح دبیرستان با مسئله کارآفرینی آشنا شده و آموزش می دیدند که در حین تحصیل چگونه باید کار کنند و با کسب سود چگونه کشورشان را از وابستگی نجات دهند. مسئله کارآفرینی به سطح دانشگاه ها هم کشیده شد. به طوری که اکنون تعداد زیادی موسسه کارآفرینی فعالیت می کنند. به طور کلی کارآفرینان در محیط های صنعتی کوچک رشد کرده اند. آماری از کشور آمریکا در دست است که اشاره دارد بیش از ۶۹ درصد از اختراعات و نوآوری ها توسط کارآفرینان واحدهای صنعتی کوچک و متوسط انجام شده است. در ارتباط با هندوستان، توسعه کارآفرینی را درسه مرحله می توانیم ببینیم. مرحله اول آن اوایل دهه ۱۹۵۰ شروع شد که هندوستان تازه از استعمار رها شده بود و یک کشور بسیار فقیر و بدون منابع بود. اولین بحث این بود که چگونه ایجاد اشتغال شود و هرکس بتواند در زمینه های صنعتی و کشاورزی یک ایده جدیدی را که کمک به وضعیت اقتصاد می کند، عرضه کند. دولت هندوستان در آن شرایط علیرغم تمام کمبودها، بیشترین کمک را به کارآفرینان کرد و در قانون اساسی این کشور جایگاه خاصی برای کارآفرینان در نظر گرفته شد. در این مرحله فقط ایجاد اشتغال مطرح بود. البته بحث کارآفرینی ایجاد اشتغال نیست، بلکه یکی از برکات آن اشتغال زایی است و در مرحله دوم یعنی در دهه های ۱۹۶۰تا ۱۹۸۰ میلادی کمک به توسعه کارآفرینی و کارآفرینان مجرب که می توانند به توسعه صنعتی در هندوستان کمک کنند قرار گرفت. بنابراین در این مرحله بحث خوداتکایی وخودکفایی صنعتی مطرح شد.

بین سال های ۱۹۶۰تا ۱۹۸۰ یعنی ظرف ۲۰سال ۵۰۰موسسه ترویج کارآفرینی شروع به کار کردند، کارآفرینانی مجرب که بتوانند نوآوری های صنعتی ایجاد کنند، در تامین نیازهای اساسی مردم کمک کنند و باعث جلوگیری از مهاجرت روستائیان و حاشیه نشینان به شهرها شوند. لازم به ذکر است که از سال ۱۹۶۰تا ۱۹۷۸ تعداد ۱۴۰دانشکده کارآفرینی در آمریکا ایجاد شده است. براساس این آمار در سال ۱۹۱۵ تعداد ۲۵۳دانشکده در دو گرایش ایجاد شده است که تعداد ۲۱۲گرایش در دانشکده های بازرگانی و تعداد ۴۱گرایش در دانشکده های رشته های مهندسی است.

در دهه ۱۹۹۰ این شتاب خیلی بیشتر شده است. به طوری که در این دهه ۵۰۰ دانشکده کارآفرینی در آمریکا دیده می شود. نام پاره ای از این دوره ها عبارتند از: اندیشه سازی، مدیریت نوآوری، ارزشیابی و تحلیل مکان سنجی و تامین مالی شرکت های نوپا که موضوع بسیار مهم است و در واقع مشکل همه کارآفرینان این است که چگونه بایستی تامین مالی شوند. به همین جهت در دانشکده ها دروس مختلفی نظیر استراتژی های بازاریابی در شرکت های نوپا، حسابداری و مالیات بندی در شرکت های نوپا و اقتصاد کارآفرینان تدریس می شود .

اهمیت وضرورت کارآفرینی سازمانی

100,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.