1,703 views
عنوان :
تعداد صفحات :۳۰۵
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
مساله اصلی این پژوهش، بررسی اثرات درمان نوروسایکولوژی در کارآمدی خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تحولی نوع p/lمی باشد. هدف از انجام این پژوهش، درمان دانش آموزان نارساخوان ایرانی با زبان مادری (فارسی) بر مبنای مدل تعادل خواندن بیکر است. نارساخوانی، فرآیند یادگیری کودکان را در یک یا چند زمینه مانند خواندن، نوشتن و هجی کردن تحت تأثیر قرار میدهد. لذا، با توجه به مشکلات دانشآموزان نارساخوان در سطح خواندن، نوشتن و هجی کردن، ضرورت بکار بستن روشهای بازپروری در درمان آنان مطرح میگردد. از میان روشهای بازپروری نارساخوانی، اثربخشی شیوههای نوروسایکولوژی در درمان نارساخوانی در تحقیقات متعددی نشان داده شده است. لذا، ضرورت انجام این پژوهش بیش از پیش آشکار میگردد.
بنابراین، پژوهش حاضر میتواند از لحاظ کاربردی در دو زمینه حائز اهمیت باشد. اولاً چنانکه یافتههای حاصل از این پژوهش، اثربخشی شیوههای نوروسایکولوژی را در درمان کودکان نارساخوان نشان دهد، میتوان نتایج آن را به صورت کاربردی در درمان کودکان نارساخوان به کار بست. افزون بر آن، مربیان، پزشکان، روانپزشکان و روانشناسان میتوانند با استفاده از این روشها در جهت بهبود عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان بکوشند.
به منظور انجام این پژوهش، ابتدا تعداد ۱۶۵ نفر از دانش آموزان مشکوک به نارساخوانی در مقطع ابتدایی از پایه های سوم، چهارم و پنجم به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شده اند.
در نتایج حاصل از این پژوهش مشاهده گردید که کاربرد شیوه های نوروسایکولوژی(Hss ) سبب افزایش میزان دقت و درک خواندن دانش آموزان نارساخوان نوعL گردیده است و همچنین تفاوت معنادار بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون دانش آموزان نارساخوان نوعL و نوعp وجود دارد.
نتایج حاصله از این تحقیق نشان می دهد که مداخله های نوروسایکولوژی موجب افزایش میزان درک و سرعت خواندن دانش آموزان نارساخوان نوعp گردیده است.
واژه های کلیدی: نارساخوانی، مدل تعادل خواندن بیکر، شیوههای درمانی نوروسایکولوژی
فصل اول: مقدمه ۲
۱ـ بیان مسأله ۶
۲ـ اهمیت و ضرورت مسأله ۱۳
۳ـ اهداف، سوالها و فرضیه های پژوهش ۱۵
۴ـ متغیرها و تعریف نظری و عملیاتی آنها ۱۸
خلاصه ۲۰
فصل دوم: مروری بر پیشینه تحقیقات
بخش اول: مبانی نظری ۲۲
۱ـ تعریف اختلالهای یادگیری ۲۲
۲ـ سیر تحول تاریخی اختلالهای یادگیری ۳۰
۱) دوره بنیانگذاری: تحقیقات نخستین درباره مغز ۳۰
۲) دوره انتقالی: مطالعه بالینی کودکان ۳۳
۳) دوره یکپارچگی: رشد سریع برنامه های مدارس ۴۳
۴) دوره معاصر (از سال ۱۹۸۰ تا کنون) ۴۴
۳ـ طبقه بندی اختلالهای ویژه یادگیری بر مبنای DSM-IV-IR ۴۴
۱) اختلال خواندن ۴۵
۲) اختلال در ریاضیات ۴۶
۳) اختلال بیان نوشتاری ۴۸
۴) اختلال یادگیری که به گونه دیگر مشخص نشده است (NOS) ۴۹
۴ـ تعریف خواندن ۵۰
۵ـ تحول خواندن ۵۵
۶ـ مدل های خواندن ۵۶
۱) مدل پایین ـ بالا و مدل بالا ـ پایین ۵۶
۲) مدل تعاملی جبرانی ۵۷
۳) مدل پیوندگرایی ۵۹
۴) مدل آوایی ۶۱
۵) مدل ببین و بگو ۶۳
۶) مدل تعادل خواندن بیکر ۶۳
۷ـ نارساخوانی ۷۰
۱) تعریف نارساخوانی ۷۰
۲) نشانه های بالینی نارساخوانی ۷۵
۳) اختلالهای همراه با نارساخوانی ۸۱
الف ـ اختلالهای جانبی شدن ۸۱
ب ـ اختلالهای سازمان یافتگی فضایی ـ زمانی ۸۲
ج ـ نابهنجاری حرکات چشم ها ۸۳
د ـ تأخیر زبان گفتاری ۸۵
هـ ـ اختلالهای ادراکی ۸۶
و ـ اختلال حافظه کوتاه مدت ۸۷
ز ـ اختلال نارسایی توجه (ADD) و ADHD ۸۸
ح ـ اختلالهای رفتاری ۹۱
۴) شیوع نارساخوانی ۹۴
۵) تاریخچه نارساخوانی ۹۵
۶) سبب شناسی نارساخوانی ۹۹
الف ـ عوامل ژنتیکی ۱۰۰
ب ـ عوامل عصب شناختی ۱۰۳
ج ـ تقارن نیمکره های مغزی ۱۰۷
د ـ غلبه طرفی مغز ۱۱۱
هـ ـ عوامل حرکتی ۱۱۴
و ـ عوامل شناختی ۱۱۵
ز ـ عوامل رفتاری ۱۱۸
ح ـ عوامل محیطی ۱۲۱
ط ـ عوامل عاطفی ۱۲۲
۸ـ دیدگاه های مختلف در مورد نارساخوانی ۱۲۴
۹ـ نارساخوانی از دیدگاه نوروسایکولوژی ۱۲۴
۱۰ـ طبقه بندی نارساخوانی از دیدگاه نوروسایکولوژی ۱۳۱
الف ـ نارساخوانی اکتسابی ۱۳۱
ب ـ نارساخوانی تحولی ۱۴۰
۱۱ـ فرآیند شکل گیری مدل تعادل خواندن از دیدگاه بیکر ۱۴۸
۱۲ـ عملکرد نیمکره های مغزی از دیدگاه بیکر ۱۵۴
۱۳ـ طبقه بندی نارساخوانی تحولی از دیدگاه بیکر ۱۵۶
۱) نارساخوانی نوع L (زبان شناختی) ۱۵۶
۲) نارساخوانی نوع P (ادراکی) ۱۵۶
۱۴ـ بررسی اعتبار طبقه بندی نارساخوانی نوع P/L ۱۵۸
۱۵ـسبب شناسی نارساخوانی تحولی نوع P/L ۱۶۲
۱۶ـ شیوه های درمانی نوروسایکولوژی از دیدگاه بیکر ۱۶۴
بخش دوم: یافته های پژوهشی ۱۶۸
خلاصه ۱۸۰
فصل سوم: روش تحقیق
۱ـ طرح تحقیق ۱۸۴
۲ـ روشهای آماری ۱۸۵
۳ـ تعریف جامعه آماری و ویژگیهای آن ۱۸۶
۴ـ روش نمونه گیری و حجم نمونه ۱۸۷
۵ـ ابزارهای پژوهشی ۱۸۸
۱) آزمون وکسلر کودکان ۱۸۸
۲) آزمون اختلال خواندن ۱۸۸
۳) آزمون ADHD و آزمون اختلال سلوک اقتباس شده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) براساس DSM-IV ۱۹۹
۴) جعبه آموزشی لامسه ای ۲۰۳
۵) برنامه نرم افزاری HEMSTIM ۲۰۶
۶ـ فرآیند تشخیص و روش اجرا ۲۰۹
۷ـ فرآیند طبقه بندی دانش آموزان نارساخوان براساس مدل تعادل خواندن بیکر ۲۱۱
۸ـ فرآیند اجرای شیوه های درمانی نوروسایکولوژی بر مبنای مدل تعادل خواندن بیکر ۲۱۲
۱) تحریک خاص نیمکره ها از طریق کانال دیداری (HSS-VIS) ۲۱۲
۲) تحریک خاص نیمکره ها از طریق کامال لامسه ای (HSS-tac) ۲۲۱
خلاصه ۲۲۷
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل
۱ـ ارائه نتایج کمی ۲۲۹
الف: توصیف داده ها ۲۲۹
ب ـ تحلیل داده ها ۲۳۴
ـ تحلیل واریانس آمیخته (۳ ۲) ۲۳۴
فرضیه اول: نتایج آزمون آماری برای بررسی اثر شیوه های درمانی نوروسایکولوژی بر میزان دقت خواندن دانش آموزان نارساخوان نوع L: ۲۳۵
فرضیه دوم: الف) نتایج آزمون آماری برای بررسی اثر شیوه های درمانی نوروسایکولوژی برمیزان درک خواندن دانش آموزان نارساخوان نوعL ۲۴۱
فرضیه دوم: ب) نتایج آزمون آماری برای بررسی اثر شیوه های درمانی نوروسایکولوژی برمیزان درک خواندن دانش آموزان نارساخوان نوعP ۲۴۶
فرضیه سوم: نتایج آزمون آماری برای بررسی اثر شیوه های درمانی نوروسایکولوژی برمیزان سرعت خواندن دانش آموزان نارساخوان نوع p ۲۵۲
خلاصه ۲۵۸
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
۱ـ بحث و تحلیل درباره یافته ها ۲۶۰
۲ـ محدودیتها ۲۷۰
۳ـ پیشنهادات ۲۷۱
۴ـ کاربردهای آموزشی و پرورشی ۲۷۲
منابع
۱) منابع فارسی ۲۷۴
۲) منابع انگلیسی ۲۷۶
ضمائم:
۱ـ آزمون وکسلر کودکان
۲ـ فرم تاریخچه موردی
۳ـ آزمون اختلال خواندن
۴ـ آزمون اختلال سلوک و ADHD اقتباس شده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) براساس DSM-IV
۱) منابع فارسی
– احدی، حسن. کاکاوند، علیرضا ( ۱۳۸۲ ). اختلالهای یادگیری ( از نظریه تا عمل ) تهران. انتشارات ارسباران.
– تقوی، سعید ( ۱۳۸۰ ). مقایسه مهارتهای حرکتی دانش آموزان عادی و نارسا خوان پایه های اول، دوم و سوم ابتدایی شهر تهران با استفاده از مقیاس رشد حرکتی لینکلن ـ اورزتسکی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران.
– خیرالدین، جلیل باباپور. قراملکی، ناصر صبحی ( ۱۳۸۰ ). اختلالات یادگیری: رویکرد تشخیصی و درمانی. تهران. انتشارات سروش.
– دادستان، پریرخ ( ۱۳۷۹ ). اختلالهای زبان: روشهای تشخیص و بازپروری ( روان شناسی مرضی تحولی ۳ ). تهران. انتشارات سمت.
– دلاکاتو، کارل. هـ . ( ۱۳۶۸ ). شیوه ای نو در درمان کودکان مبتلا به اختلال در خواندن. ترجمه فاطمه سرحدی زاده. تهران. انتشارات اطلس
– دلاور، علی ( ۱۳۷۸ ). مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی تهران انتشارات رشد.
– دلاور، علی. نقشبندی، سیامک( ۱۳۸۰ ). تحلیل آماری در روان شناسی و علوم تربیتی. تهران. انتشارات ارسباران.
– سیف، سوسن ( ۱۳۷۵ ). ناتوانیهای یادگیری. تهران. انتشارات نورکاظم.
– سادوک، بنیامین جیمز. سادوک. ویرجینیا الگوت ( ۲۰۰۳ ). خلاصه روانپزشکی. ترجمه حسن رفیعی و فرزین رضایی ( ۱۳۸۳ ). تهران. انتشارات ارجمند.
– شهیم، سیما ( ۱۳۷۳ ). مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر برای کودکان. شیراز. انتشارات دانشگاه شیراز.
– شیولون، ریچارد ( ۱۳۶۸ ). استدلال آماری در علوم رفتاری. ترجمه علیرضا کیامنش، تهران. انتشارات جهاد دانشگاهی.
– کریمی، یوسف ( ۱۳۸۰ ). اختلالات یادگیری. تهران. انتشارات ساولان.
– محمد اسماعیل، الهه ( ۱۳۸۳ ). بررسی اعتبار، روایی و تعیین نقاط برش اختلالهای پرسشنامه علائم مرضی کودکان (GSI-4) بر روی دانش آموزان ۱۴-۶ ساله مدارس ابتدایی و راهنمایی شهر تهران. تهران انتشارات سازمان آموزش و پرورش استثنایی .
– معظمی، داود ( ۱۳۷۸ ). مقدمات نوروسایکولوژی. تهران. انتشارات سمت.
– نصفت، مرتضی، همکاران (۸۰ ۱۳). آزمون تشخیصی اختلال خواندن. گزارش نهایی طرح پژوهشی. تهران.
– والاس، جرالد. مک لافلین، جیمز. ( ۱۳۷۶ ). ناتوانیهای یادگیری: مفاهیم و ویژگیها. ترجمه تقی منشی طوسی، مشهد. انتشارات آستان قدس رضوی.
۲) منابع انگلیسی
– Bakker,D.J. ( 1990 ).Neuropsychological treatment of Dyslexia.New york: oxford university press.
– Bakker,D.J., Bouma,A.,&Gardien, c.J.( 1990 ).Hemisphere – specific treatment of dyslexic subtypes: A Field experiment. Journal of learning disabilities,vol. 23,No.3,pp.433-438.
– Bakker, D.J.,& licht,R. (1986 ) learning to read: changing horses in midstream.. New york: wiley.
– Bakker, D.J.,moerland, R., & Goekoop- Hoefkens,M. ( 1981 ). Effects of hemisphere specific stimulation on the reading performance of dyslexic boys: A pilot study. Journal of clinical Neuropsychology,vol3,No.5,pp.155-159.
– Bakker, D.J.,& vinke,j. ( 1985 ).Effects of hemisphere – specific stimulation on brain activity and reading in dyslexics. Journal of clinical and Experimental Neuropsychology,vol.7,No.4,pp. 505 – ۵۲۵٫
– Bakker, D.J. ( 2002 ). Teaching the brain. In A.y.springer, E.L. cooley, & A.L. christensen ( Eds ), pathways to prominence in Neuropsychology: Reflections of ۲۰ th century pioneers. Philadelphia,pA: psychology press.
– Bakker, D.j. ( 1992 ). Neuropsychological classification and treatment of Dyslexia. Journal of learning Disabilities. Vol. 25, No.2,pp. 102 – ۱۰۹٫
– Bakker, D.J. ( 2004). Treatment of Developmental dyslexia: A Review. Pediatric Rehabilitation, in press.
– Bodien,p. ( 1996 ). Using scrambled text with an L-type dyslexic: A teaching case study. Dyslexia Review,vol.7,No.7,pp.7,20-23.
– Byrnes,J.p ( 2001). Minds, Brains, and learning . New york London. The Guilford Rress.
– cohen, B.H ( 2001 ). Explaining psychological statistics. ( second Edition ). New york university. John wiley & sons, Inc publisher.
– Debray – Ritzen,p.& Debray, F.J. ( 1979 ).Comment depister une dyslexia chez unpetit ecolier. Paris: Nathan.
– Dryer,R.,Beale,J.,& lambert, A.. ( 1999 ). The Balance model of dyslexia and Remedial training: An evaluative study. Journal of learning Disabilities, vol.32, No.2,pp.174-186.
– Goldstein B. H.& obrzut, J.E.(2001). Neuropsychological treatment of dyslexia in the classroom setting. Journal of learning Disabilities, vol. 34, No.3 ,pp.276-285.
– Grace, G.m. ( 1990). Effects of hemisphere – specific stimulation on academic performance and eventrelated potentials in dyslexic children. Unpublished doctoral dissertation, Victoria university, Victoria, Canada.
– Hunt, N. & marshall, k ( 2002 ). Exceptional children and youth. Houghton Mifflin compary. Boston. New york.
— kappers, E.J. ( 1988 ). Neuropsychological treatment of initial dyslexia. In A. vander leij & J. Hamers ( Eds ), Dyslexce 1988 ( pp. 57 – ۶۸ ). Lisse. The Netherlands : swets & zeitlinge.
– kappers,E.J. ( 1994 ). Neuropsychological treatment of dyslexia in clinical practice. In k.p. van den Bos,l.s. siegel D.J. Bakker, & D. share ( Eds. ), current directions in dyslexia Research ( pp. 235 – 250 ). Amsterdam / lisse, The Netherlands: swets zeitlinger.
– kapper, E.J.,Bos,w.N. (1991).Effecten van neuropscholgische behandeling van dyslexieen. In A, vander leiJ & E.J kappers ( Eds.), dyslexic. Lees en spellingproblemen: diagnostiek en interventie (pp.91 -114).
Leuven, Belgium: Acco.
— kappers, E. J., & Hamburger, H.B. ( 1994 ). Neuropsychological treatment of dyslexia in outpatients. In R. lict & G. spyer ( Eds ), the Balance model of dyslexia: theoretical and clinical progress (pp. 101 – ۱۳۳ ).Assen,the Netherlands: van Gorcum.
– kappers, E.J. & Dekker,M. ( 1995 ).Bilingual effects of unilingual neuropsychological treatment of dyslexic adolescents: A pilt study. Journal of the international Neuropsychological society, vol.1,No.5,pp.494-500.
– kappers, E.J. (1997). Out patient treatment of dyslexia through stimulation of the cerebral hemispheres. Journal of learning Disabilites, vol30,pp. No.1,100-125.
– lerner,J.W. (1997 ). Children with learning disabilities: theories, diagnosis and teaching strategies. Boston: Houghton Mifflin.
– Lorusso. M.L ( 2004 ). The time course of attentional Focusing in dyslexic and normally reading children. Journal of Brain and cognition. Vol 53. 181-184.
– lorusso,M. l ( 2004 ). Hemispheric, attentional, and processing speed Factors in the treatment of Developmental dyslexia, Journal of Bran and cognition, vol. 55,No.5,pp.341-348.
– martin, G.N. ( 1998 ). Human Neuropsychology. Prentice Hall Europe
– Mash,E.J.& Barkley, R.A.( 1996 ). Child psychopathology. New york: GuilFord press.
– osman, B.B. ( 2000 ) learning Disabilities and the Risk of psychiatric Disorders in children and Adoleseents..American psychiatric press, Inc.
– Reid, G. ( 2003 ). Dyslexia: A practitioner,s Handbook. Third Edition. John wiley & sons ltd,
– Robertson, J. ( 2000 a ). Neuropsychological intervention in dyslexia: two studies on British pupils. Journal of learning Disabilities,vol.33,No.2pp.137-148.
– Robertson,J and D. J. Bakker ( 2002 ). The Balance model of Reading and Dyslexia. Wiley, J & sons,ltd publisher.
– Robertson,J. ( 2000 ). Dyslexia and Reading : A Neuropsy chological Approach. whuRR publishers. London and philaDelphia.
– Russo, A.E. ( 1993 ). Effects of the presence of pathological left handedness indications on the efficiency of a neuropsychological intervention with low achieving Readers. Unpublished doctoral dissertation,university of Pennsylvania, Harrisburg.
– shapiro, J & Rich,R ( 1999 ). Facing learning Disabilities in the Adult years. New york. oxford, university press.
– smith,D.D.( 1998 ).Introduction to special Education. Allyn and Bacon. University of New mexico.
– smythe, I & Everatt, J and salter, R ( 2004 ). International book of Dyslexia a cross – language comparison and practich Guide. John wiley & sons ltd. The Atrium, southern Gate, chichester, west Sussex po19 Bsa , England.
– van strien, J.w. Bakker, D.J., Bouma,A. & koops, w. ( 1990 ). Familial resemblance for cognitive abilities in Familis with p-type dyslexic, L type dyslexic, or normal reading boys. Journal of clinical and Experimental Neuropsychology, vol.12,No.5,pp. 843-856.
در قرن حاضر، نارساخوانی یکی از مباحث چالش برانگیز آموزش و پرورش ویژه به شمار می رود. به اعتقاد پاره ای از متخصصان اختلالهای یادگیری حدود ۸۰ درصد دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری، در خواندن مشکل دارند ( به نقل از لرنر، ۱۹۹۷ ). ضعف در خواندن معمولاً منجر به مشکلات دیگری می شود. این گونه کودکان فرصت های استخدامی را از دست می دهند. بسیاری از کودکان به خاطر عملکرد تحصیلی ضعیف و شکست های مکرر از مدرسه اخراج می شوند.
فن آوری پیشرفته و اتوماتیک شدن کارها در جهان امروز ایجاب می کند که افراد تحصیلات بالایی داشته باشند. مشاغل قدیمی به سرعت منسوخ می شود و فرایند بازآموزی به صورت ضرورتی اجتناب ناپذیر درمی آید. و پیش بینی می شود کارمندان در هر شغلی به دفعات مجبور شوند به بازآموزی در حرفه خود بپردازند تا آمادگی های لازم را برای مشاغل جدید کسب کنند. توانایی خواندن به صورتی کارآمد، ابزاری مهم در بازآموزی و حفظ شغل است. به هر حال، خواندن مشکل تحصیلی عمده ای برای دانش آموزان ناتوان در یادگیری است. ناتوانی خواندن پیامدهای بسیار جدی در مورد پیشرفت تحصیلی، استخدام و موفقیت در زندگی دارد ( لرنر، ۱۹۹۷ ).[۱] کودکان مبتلا به نارساخوانی در هنگام خواندن مرتکب اشتباهات متعددی می شوند. این اشتباهات با حذف، افزودن یا وارونه نمودن کلمات مشخص می شود. این کودکان در تفکیک بین حروف از نظر شکل و اندازه دچار مشکل هستند، به خصوص حروفی که فقط از نظر جهت یابی و طول خطوط با هم تفاوت دارند. سرعت خواندن آنها پایین و غالباً با حداقل درک همراه است. اکثر کودکان نارساخوان توانایی رونویسی از متن چاپی را دارند، اما تقریباً آنها درهجی کردن ضعیف هستند. این کودکان ممکن است از وسط یا آخر کلمه شروع به خواندن نمایند. نارسایی در به خاطر آوردن و عدم استمرار فراخوانی موجب
می شود که فرد اسم و صدای حروف را بخوبی به خاطر نیاورد و از آن پرهیز می کنند. اضطراب آنها در مقابل تقاضاهایی که زبان نوشتاری را ایجاب می کند، افزایش می یابد، اکثر کودکان مبتلا به نارساخوانی که آموزشهای کمکی دریافت نمی کنند ممکن از شکست مستمر و یاس ناشی از آن دچار احساس شرم و تحقیر شوند. با گذشت زمان این احساسها عمیق تر می گردند. کودکان بزرگتر ممکن است احساس خشم یا افسردگی پیدا کنند و احترام به نفس پایین نشان دهند. ( کاپلان ـ سادوک، ۲۰۰۳ ، ترجمه رفیعی ورضاعی ).
لذا، متخصصان با توجه به مشکلات عمده دانش آموزان نارساخوان در سطح خواندن، نوشتن و هجی کردن، از دیدگاههای مختلف به تبیین نارساخوانی پرداخته اند. در پژوهش حاضر، نارساخوانی از دیدگاه نوروسایکولوژی تبیین شده است. نوروسایکولوژی به عنوان شاخه ای از تحقیقات مغز در بیست سال اخیر به مثابه یک گرایش تخصصی در روان شناسی به شمار می آید. نوروسایکولوژی به تبیین رابطه بین مغز و رفتار می پردازد. و می خواهد به چگونگی کنش مغز پی ببرد، به طور مثال چه مکانیزمهایی در تفکر، یادگیری و احساس اهمیت دارند و چگونه راه اندازی می شود و چه تاثیری بر رفتار انسان دارند. نوروسایکولوژی از روشهای همچون تخریب، تحریک و ثبت استفاده می کند. روشهای نوروسایکولوژی تجربی بر ارائه محرک مبتنی هستند. در این زمینه از روشهای ارائه محرک به نیمی از میدان دید، یکی از دو گوش و تحریک لمس جانبی استفاده می کنند. در تمام این موارد هنگامی که تحریک ارائه می شود، پاسخ پس از تحلیل شناختی به صورت جانبی ظاهر می شود. در این پژوهش نیز برای درمان نارساخوانی از روش تحریک استفاده شده است.
به اعتقاد پاره ای از مولفان نوروسایکولوژی، نارساخوانی ناشی از نارسایی در یکی از نیمکره های مغزی چپ و راست و یا هر دو نیمکره مغزی است. بر مبنای مدل تعادل خواندن بیکر ( ۲۰۰۲ ) نارساخوانی ناشی از وجود نارسایی در نیمکره مغزی چپ یا نیمکره مغزی راست می باشد. این مدل بر مبنای دیدگاه نوروسایکولوژی ایجاد شده است که به طبقه بندی دانش آموزان نارساخوان ( نوعp/l ) و درمان آنان می پردازد.
به اعتقاد بیکر ( ۲۰۰۲ ) مغز این آمادگی را دارد که از راه تحریکهای عصب شناختی تغییر یابد. یعنی می توان با تحریک نیمکره چپ، عملکرد خواندن کودکان نارسا خوان نوعp را بهبود بخشید و با تحریک نیمکره راست می توان عملکرد خواندن کودکان نارساخوان نوعl را بهبود بخشید. بر مبنای مدل تعادل خواندن بیکر، کودکان نارساخوان نوعp هنگام یادگیری خواندن از مزایای نیمکره چپ و کودکان نارساخوان نوعl از کنش نیمکره راست بهره کمی برده اند. بنابراین، تحریک یکی از نیمکره های مغزی با توجه به نوع نارساخوانی مناسب به نظر می رسد.
درراستای اهداف فوق، دراین پژوهش نیز نیز برای درمان دانش آموزان نارساخوان نوعp/l از شیوه های درمانی تحریک خاص نیمکره ها (Hss ) از طریق کانال دیداری و لامسه ای استفاده شده است. لذا در این پژوهش، اثربخشی شیوه های درمانی نوروسایکولوژی در کارآمدی خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تحولی مورد بررسی قرار می گیرد.
نارساخوانی[۲]براساس تعریف انجمن نارساخوانی انگلستان، ترکیبی از تواناییها و مشکلات است که فرآیند یادگیری را در یک یا چند زمینه از جمله خواندن، نوشتن و هجی کردن تحت تأثیر قرار میدهد. این اختلال ممکن است با مشکلاتی در زمینههای سرعت پردازش، حافظه کوتاه مدت، توالی، ادراک دیداری/ شنیداری، زبان گفتاری و مهارتهای حرکتی نیز همراه باشد (به نقل از رید[۳]، ۲۰۰۳).
به اعتقادفارمروکلین[۴](۱۹۹۵) نارساخوانی تحولی[۵] نوعی اختلال خاص خواندن است که کودکان مبتلا علیرغم داشتن هوشبهر طبیعی و آموزش مناسب و فقدان نارسایی حسی آشکار در زمینه خواندن دچار مشکل هستند (به نقل از لارسو[۶] و همکاران، ۲۰۰۴).
بنابراین، میتوان نارساخوانی را به عنوان مشکل پایدار یادگیری خواندن و خودکار شدن آن در کودکانی دانست که دچار عقبماندگی شدید یا نارسایی حسی نیستند ولی توانایی خواندن در آنها به طور معناداری پایینتر از حد توانایی آنها در زمینههای دیگر است (دُبره ـ ریتزن[۷] و همکاران، ۱۹۷۹)
شایعترین اشتباههای کودکان نارساخوان شامل اشتباههای دیداری بین حروفی که از لحاظ شکلی نزدیک به یکدیگرند (مانند ج،چ)، اشتباههای شنیداری بخصوص بین صوتهای مجاور (مانند ب،پ) و ناتوانی در برقراری رابطه بین حروف و صداها، حذف حروف صامت (مانند مرسه به جای مدرسه)، حذف برخی از هجاها، معکوس کردن و جابجا کردن حروف و هجاها در یک کلمه و افزودن حروف صامت میباشد (دادستان، ۱۳۷۹).
علاوه بر آن، مؤلفانی همچون اولسن[۸] و همکاران؛ ۱۹۹۴؛ استانوویچ[۹]، ۱۹۸۶، مشکلات کودکان نارساخوان در فهم معنای متن را به طور عمده ناشی از ناتوانی در خواندن کلمههای مجزا و مشکلات از رمز درآوری این کلمهها دانستهاند (به نقل از ماش[۱۰] و بارکلی[۱۱]، ۱۹۹۶).
نارساخوانی از دیدگاه نوروسایکولوژی ناشی از اختلال در ساختار و کنش نیمکرههای مغزی میباشد. نوروسایکولوژی علمی است که به بررسی رابطه علوم روانشناسی و عصبشناختی میپردازد. این حوزه، رشد و یکپارچگی سیستم اعصاب مرکزی و ارتباط بین کنش مغز و رفتار انسان را مورد مطالعه قرار میدهد (فنیل[۱۲]، ۱۹۹۵). این رویکرد، نارساخوانی را ناشی از وجود نارسایی در یکی از نیمکرههای مغزی چپ و راست و یا هر دو نیمکره مغزی میداند.
برمبنای مدل تعادل خواندن[۱۳] بیکر[۱۴] (۲۰۰۲، ۱۹۹۰) نارساخوانی ناشی از وجود نارسایی در نیمکره مغزی چپ یا نیمکره مغزی راست میباشد. این مدل برمبنای دیدگاه نوروسایکولوژی ایجاد شده است که به تبیین انواع نارساخوانی و تحول خواندن میپردازد. طبق این مدل، خواندن عمدتاً در مراحل مقدماتی توسط نیمکره راست و در مراحل پیشرفته توسط نیمکره چپ صورت میگیرد. نیمکره راست با توجه به کارکردش در تفکر فضایی در ابتدا وظیفه استخراج جنبههای دیداری ـ فضایی کلمه نوشته شده را به عهده دارد. در شروع خواندن، مغز باید کلمه نوشته شده را از نظر شکل فضایی آن تجزیه و تحلیل کند و سپس این شکل فضایی با صدا و معنای آن بایستی درک شود.
به مرور زمان با کسب مهارت در خواندن و خودکار شدن خواندن، از اهمیت مرحله اول کاسته میشود و مرحله معنایی اهمیت بیشتری پیدا میکند و در مراحل پیشرفته، خواننده بیشتر از نیمکره چپ خود استفاده میکند. اهمیت این انتقال از نیمکره راست به نیمکره چپ مغز در تحقیقات متعدد که توسط بیکر و همکارانش صورت گرفته، نشان داده شده و مورد تأیید قرار گرفته است (دریر[۱۵] و همکاران، ۱۹۹۹). بنابراین، تحول خواندن متضمن انتقال کار از نیمکره راست به نیمکره چپ مغز میباشد. در حالیکه در برخی از کودکان این انتقال صورت نمیگیرد و به نظر میرسد که عدم انجام این انتقال بیشتر مربوط به خودکار نشدن خواندن باشد. احتمالاً در اینجا اختلال ساختاری یا کنشی در یکی از دو نیمکره مغزی چپ یا راست وجود دارد. در این شرایط کودک نارساخوان هر بار سعی میکند رابطه بین شکل حروف نوشته شده و صدا و مفهوم آن را پیدا کند و از آنجایی که این ارتباط خودکار نشده است، خواندن کند و به صورت منقطع انجام میشود. کودک دچار خطاهای چندپارگی[۱۶] (از قبیل کند خواندن، ایجاد وقفه و درنگ روی کلمات و تکرار آن و...) میشود که سرعت و سیالی خواندن را تحت تأثیر قرار میدهد. بیکر این نوع اختلال خواندن را نوع p (ادراکی[۱۷]) نامیده است (بیکر و رابرتسون[۱۸]، ۲۰۰۲).
نوع دیگر اختلال وقتی است که انتقال به نیمکره چپ زودتر از موعد انجام شده است و یا اصولاً از ابتدا در خواندن کلمات، نیمکره چپ نقش اساسی بازی کرده است. در نتیجه این نوع اختلال، روال طبیعی بازشناسی شکل کلمه و سپس تبدیل آن به صوت و معنی طی نمیشود. در نتیجه کودکان نارساخوان دچار خطاهای اساسی[۱۹] (از قبیل خطاهای مربوط به حذفها[۲۰]، وارونه سازی ها[۲۱] و جابجایی[۲۲] حروف و هجاها در یک کلمه) میشوند. بیکر این نوع اختلال خواندن را نوع L (زبانشناختی[۲۳]) مینامد (بیکرورابرتسون، ۲۰۰۲).
بیکر برمبنای دیدگاه نوروسایکولوژی به طبقهبندی و درمان کودکان نارساخوان نوع P/L پرداخته است. به اعتقاد بیکر، مغز این قابلیت را داردکه از راه تحریکهای عصب شناختی تغییر یابد. یعنی برطبق مدل تعادل بیکر با تحریک نیمکره مغزی چپ میتوان به درمان کودکان نارساخوان نوع P پرداخت و با تحریک نیمکره مغزی راست به درمان کودکان نارساخوان نوع L پرداخت. زیرا کودکان نارساخوان نوع P دارای نارسایی در نیمکره چپ وکودکان نارساخوان نوع L دارای نارسایی در نیمکره راست میباشند. بنابراین، برای درمان کودکان نارساخوان نوع P/L، تحریک یکی از دو نیمکره مغزی راست یا چپ مناسب است (بیکر و رابرتسون، ۲۰۰۲).
در تحقیقات فزایندهای اثربخشی شیوههای نوروسایکولوژی در درمان انواع کودکان نارساخوان برطبق مدل تعادل بیکر نشان داده شده است. پارهای از محققان از جمله بیکر، بوما و گاردین[۲۴]، ۱۹۹۰؛ بیکر و لیچ[۲۵]، ۱۹۸۶؛ بیکر و مورلند[۲۶]، ۱۹۸۱؛ بیکر و وینک[۲۷]، ۱۹۸۵؛ اسپایر[۲۸]، دجانگ[۲۹]، و بیکر، ۱۹۸۷؛ گریس[۳۰]، ۱۹۹۰؛ کپر[۳۱]، ۱۹۸۷، ۱۹۸۸، ۱۹۹۳، ۱۹۹۴؛ کپروباس[۳۲]، ۱۹۹۱، کپروهمبرگر[۳۳]، ۱۹۹۴ راسو[۳۴]، ۱۹۹۳؛ وان استرین[۳۵] و همکاران، ۱۹۹۵؛ رابرتسون، ۲۰۰۰؛ بیکرورابرتسون، ۲۰۰۲؛ بیکر، ۲۰۰۴؛ گلدستین و آبرزات، ۲۰۰۱؛ دریر و همکاران، ۱۹۹۹ در تحقیقات خود، اثربخشی شیوههای درمانی نوروسایکولوژی را در کارآمدی خواندن دانشآموزان نارساخوان نوع P/L نشان دادهاند. یعنی این محققان با تحریک یکی از دو نیمکره مغزی چپ و راست با توجه به نوع اختلال خواندن موفق به درمان کودکان نارساخوان شدهاند.
همچنین تحقیقات آزمایشی و بالینی بسیاری برروی کودکان نارساخوان سایر کشورها بازبانهای مختلف از جمله انگلیسی (رابرتسون، ۲۰۰۰، بادین[۳۶]، ۱۹۹۶؛ کپرودکر[۳۷]، ۱۹۹۵؛ گلدستین و آبرزات[۳۸]، ۲۰۰۱)، ایتالیایی (لارسوو همکاران، ۲۰۰۴)، فنلاندی (نیوونن[۳۹] و همکاران، ۱۹۹۲) و هلندی (کپر، ۱۹۹۷؛ بیکر و همکاران، ۱۹۹۶) صورت گرفته است. این محققان از تحریک یکی از دو نیمکره مغزی چپ و راست به درمان کودکان نارساخوان نوع P/L با درنظر گرفتن زبان مادری آنها پرداختهاند (به نقل از بیکر و رابرتسون، ۲۰۰۲).
به طور کلی، نتایج پژوهشهای گوناگون در بسیاری از کشورهای غربی (از جمله انگلیس، امریکا، ایتالیا و هلند و...) اثربخشی شیوههای نوروسایکولوژی را در درمان دانشآموزان نارساخوان نوع P/L (با درنظر گرفتن زبان مادری آنها) برطبق مدل تعادل خواندن بیکر نشان دادهاند. اما بررسیهای انجام شده در کشورهای آسیایی حاکی از آن است که تاکنون هیچگونه پژوهشی در زمینه بررسی اثربخشی شیوههای نوروسایکولوژی در درمان انواع کودکان نارساخوان براساس مدل تعادل خواندن بیکر صورت نگرفته است.
بنابراین در راستای اهداف فوق، پژوهش حاضر درصدد است اثر شیوههای درمانی نوروسایکولوژی بیکر را در کارآمدی خواندن دانشآموزان نارساخوان (نوع P/L) ایرانی دارای زبان مادری فارسی مورد بررسی قرار دهد. لذا، مسأله اصلی این پژوهش پاسخ به این سؤال کلی است که آیا کاربرد شیوههای درمانی نوروسایکولوژی در کارآمدی خواندن دانشآموزان نارساخوان ایرانی مؤثر است؟
نارساخوانی از شایعترین اختلالهای یادگیری در بین دانشآموزان سنین دبستان به شمار میرود که ۸۰ درصد کودکان مبتلا به اختلال یادگیری دارای نارساخوانی میباشند (لییون[۴۰]، ۱۹۹۵؛ کرک[۴۱] و همکاران، ۱۹۷۵). همچنین به اعتقاد پارهای از مؤلفان از جمله کارنین، سیلبرت[۴۲] و همکاران (۱۹۹۰) نارساخوانی علت اصلی شکست دانشآموزان در مدارس میباشد. تجربیات خواندن به طور قوی، احساس کفایت و شایستگی، خودپنداره وعزتنفس دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهد. علاوه بر آن، شکست خواندن میتواند منجر به اختلال رفتاری، اضطراب و فقدان انگیزش گردد. در مطالعه وانگر[۴۳] و همکاران (۱۹۹۶) به این موضوع اشاره شده که تقریباًنیمی از این کودکان به خاطر عملکردهای تحصیلی ضعیف از مدرسه اخراج میشوند. دنیای امروز، یک دنیای ماشینی با فنآوری بالاست و نیاز به افرادی دارد که در سطوح بالای آموزش قرار داشته باشند. توانایی خواندن یک ابزار کلیدی برای بازآموزی در حوزه شغلی و همین طور برای حفظ شغل است. به هر حال، خواندن، مشکل تحصیلی عمدهای برای دانشآموزان ناتوان در یادگیری است. ناتوانی خواندن پیامدهای بسیار جدی در مورد پیشرفت تحصیلی، استخدام و موفقیت در زندگی دارد (لرنر، ۱۹۹۷).
بنابراین، فرآیند خواندن در آغاز مدرسه از اهمیت و حساسیت فوقالعادهای برخوردار است. از آنجایی که توانایی و مهارت کودکان در خواندن، تأثیر قابل توجهی در سازگاری فردی ـ اجتماعی و سلامت روانی آنها دارد، لازم است توجه خاصی در امر تشخیص و درمان کودکان نارساخوان گردد.
علاوه بر آن، نارساخوانی، فرآیند یادگیری کودکان را در یک یا چند زمینه مانند خواندن، نوشتن و هجی کردن تحت تأثیر قرار میدهد. لذا، با توجه به مشکلات دانشآموزان نارساخوان در سطح خواندن، نوشتن و هجی کردن، ضرورت بکار بستن روشهای بازپروری در درمان آنان مطرح میگردد. از میان روشهای بازپروری نارساخوانی، اثربخشی شیوههای نوروسایکولوژی در درمان نارساخوانی در تحقیقات متعددی نشان داده شده است. لذا، ضرورت انجام این پژوهش بیش از پیش آشکار میگردد.
بنابراین، پژوهش حاضر میتواند از لحاظ کاربردی در دو زمینه حائز اهمیت باشد. اولاً چنانکه یافتههای حاصل از این پژوهش، اثربخشی شیوههای نوروسایکولوژی را در درمان کودکان نارساخوان نشان دهد، میتوان نتایج آن را به صورت کاربردی در درمان کودکان نارساخوان به کار بست. افزون بر آن، مربیان، پزشکان، روانپزشکان و روانشناسان میتوانند با استفاده از این روشها در جهت بهبود عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان بکوشند.
ثانیاً، از آنجائیکه مطالعات انجام شده در ایران نشان میدهد که تاکنون هیچگونه پژوهشی در زمینه بررسی اثربخشی شیوههای نوروسایکولوژی در درمان دانشآموزان نارساخوان بر مبنای مدل تعادل بیکر انجام نشده است. لذا پژوهش حاضر ممکن است هم از لحاظ نظری وهم کاربردی بتواند راهگشای تحقیقات آتی در این زمینه باشد و شمهای از ادبیات تحقیق موردنیاز در این خصوص را فراهم سازد.
الف ـ اهداف پژوهش
اهداف این پژوهش در ایران به شرح ذیل است:
۱ـنخستین هدف بررسی اثربخشی شیوههای نوروسایکولوژی بیکر در درمان دانشآموزان ایرانی مبتلا به نارساخوانی با توجه به اهمیت نقش زبان مادری آنها (فارسی)است.
۲ـ هدف دوم این است که نتایج حاصله در ایران با نتایج تحقیقات کشورهای دیگر در زمینه درمان نوروسایکولوژی نارساخوانی برمبنای مدل تعادل بیکر مقایسه گردد.
۳ـ سومین هدف این است که در صورتی که یافتههای پژوهش حاضر، تغییراتی را در مدل تعادل بیکر برحسب فرهنگ خاص کودکان نارساخوان ایرانی با توجه به نقش زبان فارسی نشان دهد، میتوان تغییرات حاصله را به عنوان مدل درمان جدیدی که با ویژگیهای دانشآموزان نارساخوان ایرانی منطبق است، ارائه داد.
در صورت تحقق اهداف فوق ، میتوان از نتایج این پژوهش در درمان دانشآموزان مذکور سود جست. و این شیوههای درمانی را میتوان به متخصصان پزشکی، روانپزشکی، روانشناسی و مربیان مراکز اختلالهای یادگیری معرفی نمود.
ب ـ سؤالهای پژوهش
هدف پژوهش حاضر پاسخ به سؤالهای زیر است:
۱ـ آیا شیوههای درمانی نوروسایکولوژی، میزان کارآمدی خواندن دانشآموزان مبتلا به نارساخوانی( نوعl/p) را افزایش میدهد؟
الف ـ آیا شیوههای درمانی نوروسایکولوژی، میزان دقت خواندن دانشآموزان نارساخوان نوع L را افزایش میدهد؟
ب ـ آیا شیوههای درمانی نوروسایکولوژی، میزان درک خواندن دانشآموزان نارساخوان نوعL/ P را افزایش میدهد؟
ج ـ آیا شیوههای درمانی نوروسایکولوژی، میزان سرعت خواندن دانشآموزان نارساخوان نوع P را افزایش میدهد؟
د ـ آیا اثرات شیوههای درمانی نوروسایکولوژی در دانشآموزان نارساخوان (نوعP/L) پس از گذشت ۴ ماه از درمان پایدار میماند.
ج ـ فرضیههای پژوهش
فرضیههای مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از:
۱ـ شیوههای درمانی نوروسایکولوژی، میزان کارآمدی خواندن دانشآموزان مبتلا به نارساخوانی(نوعl/p) را افزایش میدهد.
الف ـ شیوههای درمانی نوروسایکولوژی، میزان دقت خواندن دانشآموزان نارساخوان نوع L را افزایش میدهد.
ب ـ شیوههای درمانی نوروسایکولوژی، میزان درک خواندن دانشآموزان نارساخوان نوعL /P را افزایش میدهد.
ج ـ شیوههای درمانی نوروسایکولوژی، میزان سرعت خواندن دانشآموزان نارساخوان نوع P را افزایش میدهد.
د ـ اثرات شیوههای درمانی نوروسایکولوژی در دانشآموزان نارساخوان (نوع P/L) پس از گذشت ۴ ماه از درمان پایدار میماند.
[۱] – Lerner
[۲]– Dyslexia
[۳] – Reid
[۴] – farmer & kiein
۴ – Developmental Dyslexia
۵ – Lorusso.
۶ -Debray-Ritzen
[۸] – olson,.
[۹] – Stanovich
[۱۰] – Mash
[۱۱] – Barkley
[۱۲] – Fennell
[۱۳] – Balance Model of Reading
[۱۴] – Bakker
[۱۵] – Dryer
[۱۶] – Fragmentation error
[۱۷] – Perceptual
۳ – Robertson
۴- substantive error
[۲۰] – omissions
[۲۱] – Reversals
[۲۲] – substitutions
[۲۳] – linguistic
[۲۴] – Boma and Gardien
[۲۵] – Licht
[۲۶] – Moerland
[۲۷] – Vink
[۲۸] – Spyer
[۲۹] – De Jong
[۳۰] – Grace
[۳۱] – Kapper
[۳۲] – Bos
[۳۳] – Hamburger
[۳۴] – Russo
[۳۵] – Van strien
[۳۶] – Bodien
[۳۷] – Dekker
[۳۸] – Goldstein & Obrzut
[۳۹] – Neuvonen
[۴۰] – Lyon
[۴۱] – Kirk
[۴۲] – Carnin & cilbert
۴- Vanger
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر