مقاله تربیت از دیدگاه پندارگرایان

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله تربیت از دیدگاه پندارگرایان

تعداد صفحات : ۳۰

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

در این مقاله درباره تاریخچه ای از فلسفه تعلیم و تربیت، رابطه ی تربیت و تعلیم، تفاوت تربیت و تعلیم، اقسام تربیت، فلسفه ی تعلیم و تربیت از دیدگاه فیلسوفان شرق و غرب، نگاهی به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و عناصر سه گانه تربیت اسلامی را توضیح می دهد.

تربیت اسلامی همه ی طبقات و گروه های اجتماعی را در برمی گیرد و شیوه های سازنده ی تربیت را برجدید ترین وسائلی که در اختیار بشر است و با رشد تمدن همگامی دارد مبتنی کرده است تا انسان در پرتو آن زندگی خود را پیش برد و عقل خود را کمال بخشد لذا با تمام افتخار باید گفت که تنها عامل تمدّن مسلمین و مجد و عزمت آن ها در دوران طلایی تاریخشان روح تربیتی اسلام بود و بس .

یکی از کاوش گران تربیت اسلامی می گوید :

‹‹ هیچ مربّی و هیچ مورّخی نمی تواند این واقعیت را انکار کند که اساس استوار و ثابت تمدّن اسلامی ، همان تربیت اسلامی بوده است ، و اگر امروز به این مطلب دقّت شود نمونه های برجسته ای در اثر تربیت به شیوه ی اسلامی ارائه خواهد شد.اسلام برای دانش و دانشمندان ارج  بسیار نهاده و آنان را تا بدانجا تقدیس نوده که علم را در رتبه ی عبادت قرار داده است . اسلام توجّه ی کامل نسبت به تمام انواع تربیت ، به ویژه تربیت دینی و روحی و اخلاقی دارد و منادی آزادی ومساوات و یکسانی امکانات آموزشی برای ثروتمندان و فقرا است .اسلام نظام طبقاتی را بر چیده و بدست آوردن دانش را برای هر مرد و زن مسلمان واجب نمکوده است . اسلام برای هر کس که میل به فراگیری دانش داشته داشته باشد، هر وسیله ی لازمی را تهیّه نموده و مراکز علمی و فلسفی، مساجد ، کتابخانه ها، مدارس و مؤسّسات فرهنگی و ادبی را به روی دانشجویان و علاقهمندان به در پژوهش گشوده است.

اسلام حکومت را موظِّف نموده که همه ی مواد و لوازم مورد نیاز دانش پژوهان را از قبیل غذا ، مسکن ، دارو و کمک های مالی در اختیارشان قرار دهند تا بتوانند به آسودگی و فراقت خاطر به تحصیل ادامه دهند.  ما با تمام افتخار می گوییم که مبادی تربیت جدید که در نیمه ی دوم قرن بیستم مورد توجّه قرار گرفته وهیچ دولتی تا کنون نتوانسته این مسائل را رعایت کند ، اسلام دردوره ی طلایی حکومت خود بطور کامل بکار بسته است و حال آن که چند صد سال از قرن بیستم پیش تر بوده است .

واژه های کلیدی: تعلیم، تربیت، فلسفه تعلیم و تربیت، فیلسوفان شرق و غرب، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی،

فهرست مطالب

مقدمه    ۴
تاریخچه ای از فلسفه تعلیم و تربیت    ۵
تعریف واژه ی تعلیم    ۵
اصطلاح علمی تربیت    ۷
مفهوم تربیتی تربیت    ۸
رابطه ی تربیت و تعلیم    ۹
تفاوت تعلیم و تربیت    ۱۰
اقسام تربیت    ۱۰
فلسفه ی تعلیم و تربیت از دیدگاه فیلسوفان شرق و غرب    ۱۱
نیاز به تربیت دینی    ۱۷
نگاهی به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی    ۲۴
عناصر سه گانه تربیت اسلامی    ۲۶
نتیجه گیری    ۲۸
منابع    ۳۰

منابع و مأخذ

۱- نحل . آیه ۷۸٫

۲- کتاب فلسفه تعلیم و تربیت ( قدیم و معاصر ) ، تألیف جان الیاس،  ترجمه ی عبد الرضا ضرابی

۳- کتاب  مفردات راغب اصفهانی ، ذیل مادّه ی عَلِمَ

۴- محیط المحیط ، ذیل ماده ی علم

۵- التحقیق فی کلمات قرآن الکریم ، حسن مصطفوی

۶- کتاب نظام تربیتی اسلام – استادباقر شریف قریشی، ص ۲۷

۷- الامام شر ف الدین ، حزمهضوء علی طریق الفکر الامامی ، ص ۱۳۴

۸- براى توضیح بیشتر ر.ک به فصلنامه حوزه و دانشگاه سال دوم شماره پنجم، رابطه اخلاق و تربیت

۹- شهید مطهرى، مرتضى؛ مقدمه‏اى بر جهان‏بینى اسلامى، ص ٢۵۴.

۱۰- همان ،ص ۴۳۸

مقدمه :

فلسفه ی تعلیم و تربیت که بخش مهمّی از علوم تربیتی و عمدتاً نظری و فلسفی است، قدمتی دیرینه دارد و از دیر زمان همواره دست خوش تحوّلات گوناگونی بوده است. و ازطرفی آشنایی با اندیشه های فلسفی تعلیم و تربیت قدیم ومعاصر، بررسی، تحلیل و نقد آن ها برای یک متفکّر و مربّی تعلیم و تربیت خصوصاً مسلمانان امری ضروری است ، زیرا میتواند مقدّمه ای برای تدوین یک نظام تعلیم وتربیت بر مبنای ایدئولوژی اسلامی باشد .متفکّران غربی به فراخور جامعه ای که در آن زندگی می کنند  ایدئولوژی حاکم بر آن جامعه ، با  مسائل و مشکلات فرهنگی، آموزشی و تربیتی خاصّ خود مواجه اند. آنان دیدگاه ها ونظراتی را ارائه می دهند و افکار و اندیشه های دیگران را در بوته ی نقد می گذارند امّا این جالش افکار سبب شفّاف شدن موضوعات و باید ها و نباید های تربیتی میگرددو تبلور اندیشه ها و درتمام مراحل تاریخ، نتیجه ی مسلم شیوه های تربیت ، شکوفایی ورشد آن و نقش موثّر آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان است . از اینرو ملّت هایی که امکانات تربیتی بیشتر برخوردارند ، به آسانی به اهداف سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی خود دست می یابند . بطور قطع برای انسان ممکن نیست که در هر رتبه ای از رشد علمی و موقعیّت اجتماعی که می خواهد ، قرار گیرد مگر آنکه از عوامل تربیتی همه جانبه و هدف دار در تکوین و رشد استعداد های درونی وشکل گیری شخصیتش بهره مند شود. اصولاً تربیت را با تمام طرحها ، روش ها و آثار آن نمی توان تنها گونه ای از گونه های زیبایی یا مظهری از مظاهر کمال دانست که بی نیازی ازآن ممکن باشد بلکه تربیت از اساسی ترین ضروریات زندگی بوده و در همه ی شئون زندگی انسان ، چه جنبه های فردی و چه جنبه های اجتماعی نقش مستقیم دارد. تربیت،انسان را برای حضوردر اجتماع آماده میکند وبه او می آموزد که چه ضوابط و قوانین و ارزش هایی در جامعه حکمفرما است و چه اموری باید رعایت گردد، همان طور که انسان را در ایجاد رابطه با سایر افراد اجتماع به منظور برپا داشتن این ضوابط و قوانین توانایی می بخشد .از همین جاست که می بینیم برخی از صاحبنظران و دانشمندان معتقدند که تربیت آیینه ای است که فلسفه ی زندگی هر اجتماع و اهداف و میزان آگاهی های آن اجتماع را منعکس می کند. تمدّن بشری میراثی نیست که بدون کوشش و رنج از گذشتگان به دست آیندگان رسیده باشد ، بلکه تمدّن میراثی اجتماعی است که بشریت در بدست آوردن آن تلاش کرده و در زمینه ی آن کوشیده اند و این میراث جز بوسیله ی تربیت از نسلی به نسل دیگر انتقال نیافته است زیرا تربیت عامل انتقال اندوخته های فکری ، ارزشهای والای انسانی و خصلت های نیکو  از پدران به فرزندان می باشند.

(وَ اللهُ اَخرَجَکم مِن بُطُونِ اُمِّهاتِکُم لا تَعلَمون شَ‍‍یئاً وَ جَعَلَ لَکُم السَّمعَ وَ الأبصارَ وَ الأفئِدَه ، لَعلَّکُم تَشکُرون) ( ۱ )

(( پروردگار متعال  شما را از رحم مادرانتان بیرون آورد در حالیکه هیچ چیز نمیدانستند ، و برای شما گوش و چشم ودل قرار داد ، شاید سپاسگزاری کنید .))

این آیه به ما می فهماند که انسان بعد از ولادت ، آنچه را از علم و اندیشه می آموزد همه از طریق اکتساب بوده و وسیله آن گوش و چشم وعقل است ، وقرآن در این مطلب که دانشمندان علم تربیت کشف کرده اند پیشتاز وپیشگام است . مسئله ی مهم آن است که تربیت  پایگاه اساسی تحوّ ل و دگرگونی انسان بوده ، عامل ارتقاء فکری اوست ، و تنها با پرداختن به این امر حیاتی ، شخصیت وی بارور شده ، خصلتهای برجسته ی انسانی در او رشد می یابند و صفات نیکو در وجود او ریشه می دوانند . اما اگر انسان این مسئله ی جدّی را فراموش کند ، اصالت او از بین خواهد رفت.

تاریخچه ای ازفلسفه ی تعلیم و تربیت      

تقریباً تمامی فلاسفه ی مشهور غرب در زمینه ی تعلیم و تربیت مطالبی نوشته اند در حالی که افلاطون تعلیم و تربیت را جزئی از سیاست می پنداشت ، ارسطو به آن به عنوان بخشی از سیاست و اخلاق – هر دو –  می نگریست . آگوستین از سنّت افلاطونی پیروی می کرد و علاقه مند بود بداند که چگونه یاد می گیریم و معلّمان چگونه تدریس میکنند . توماس آکویناس که در دانشگاه پاریس فعّالانه به تربیت معلّم اشتغال داشت ، نظریه تومیسم و نئوتومیسم را در خصوص تعلیم و تربیت ارائه داد که هنوز به نام خود او مشهور است . متفکّران عصر روشن نگری و پیش از عصر روشنگری همچون روسو و لاک ،آثاری کلاسیک در زمینه ی تعلیم و تربیت تالیف کردند . روسو با مطالبی که درباره ی تعلیم و تربیت جوانان نوشت ، بسیاری از فعالیت های تربیتی زمان خود را مورد انتقاد قرار داد . اندیشه های لاک در زمینه ی تعلیم و تربیت نیز ، برداشتهای ما را از مفاهیم تربیت کودک و تعلیم و تربیت متحوّل کرد.امانوئل کانت  ( فیلسوف بزرگ آلمانی ) سخنرانی های مهمی در زمینه ی دانش تعلیم و تربیت خطاب به معلمان ایراد کرد . سایر فلاسفه ای که در این زمینه آثاری دارند عبارتند از :

« جورج هگل» ، « یوهان هربات »

از دیگر فلاسفه ای که مسائل تربیتی را مطرح کرده اند عبارتند از :

« ویلیام جیمز » ، « جان دیویی » ، « رابرت هاچینز » و « مور تایمر آدلر» میتوان نام برد .

تعریف واژه ی تعلیم

تعلیم ، مصدر باب تفعیل ، از ماده ی ( عَلـِمَ ) مشتق شده است و در لغت به معنی آموختن می باشد .

راغب اصفهانی ( ره )در مفردات می گوید :

‹‹ تعلیم اختصاص دارد به اموری که با تکرار و فراوانی همراه باشد ، به گونه ای که از آن اثری در ذهن متعلّم به وجود می آید و برخی در بیان معنی تعلیم گفته اند : تعلیم آگاه کردن نفس برای تصور معانی است و تعلّم آگاه شدن بر آن است .» ( ۳ )

همچنین در برخی کتب لغت آمده است :

« عَلَّمَ یٌعَلّمٌ عِلما ً حَصَلَت له حقیقَه العلم . و عَلّمَ تعلیماً : الصّنعه و غیرٌها … ›› (۴ )

صاحب کتاب مقاییس اللغه در مورد تعلّم می گوید :

‹‹ … تَعَلّمتَ الشیء إذا أخذتَ علمَه . ›› ( ۵ )

ملاحظه می شود که در تعریف ‹‹ راغب ›› تنها به دو عنصر ‹‹ تکرار ›› و ‹‹ اثر ذهنی ›› اشاره شده است در تعریف دیگری که وی از آن خبر داده ، به طور کلی نفس را به معنای تعلیم گرفته است در ‹‹ محیط المحیط ›› به ظهور خارجی آن نیز اشاره شده است ، در حالی که در کتاب ‹‹ مقاییس ›› هیچ قیدی دیده نمی شود و فقط به ویژگی  ‹‹ انتقال آگاهی ›› برای معنای تعلیم بسنده کرده است .  تصور می کنیم که معنای اصلی ، جامع و مانع ، همان است که مفردات ذکر کرده ، یعنی : ‹‹ اثری که در ذهن در اثر تکرار و از راه آن حاصل می شود .›› که مسلّماً متضمن انتقال و منتهی به آگاهی نفس بوده وممکن است نمود خارجی و عینی نیزداشته باشد. تعریف ریشه ای واژه ی تربیت : برای تربیت ، تعاریف متفاوتی ارائه شده و این تفاوت ناشی از اختلاف در مورد ریشه ی این کلمه است. برخی آن را مشتق از ‹‹ ربّ ›› می دانند و مناسب با آن‹‹ تربیت ›› را تعریف می کنند . فیّومی در ‹‹ المصباح المنیر ›› خاطرنشان نموده که اگر این کلمه ( ربّ ) به غیر عاقل مضاف شود ، به مفهوم ‹‹ مالک ›› است ولی اگر به عاقل اضافه شود به معنای ‹‹ سیّد ›› است . ابن فارِس در ‹‹ مقاییس اللغه ›› معنای آن را راجع به سه مفهوم می داند : اصل اول ( اصلاح الشئ ) : که اگر به مالک ، خالق و صاحب یک چیز ‹‹ ربّ ›› گفته شده ، با در نظر گرفتن این اصل بوده است . چون معمولاً این سه اصلاح گر مخلوق خود هستند . اصل دوم ( لزوم الشئ ) : یا همراهی با آن است که مراقبِ مداومِ از شیء است که با معنی قبلی آن مناسب است و حالت تدریج و ادامه را در امر تربیت می نماید .اصل سوم ( ضمٌّ الشیء للشیء ) : که آن نیز با مفاهیم قبلی مناسبت دارد و پیوستن و اضافه شدن و جمع شدن ِ چیزی با چیز دیگری را می رساند .   جوهری در ‹‹ صِحاح اللغه ›› معانی مالک ، اصلاح کننده و تمام کننده را برای این کلمه قائل شده است . در تعریفی که راغب در مفردات آورده ، تقریباً تمام مضامین مذکور در جمله ای کوتاه خلاصه شده است :

« الرَبٌّ فی الأصلِ التربیه و هو الإنشاء الشیء حالاً فَحالاً إلی حدّ الإتمام »

همچنین وی قول دیگری را نقل کرده و راجع به کلمه ی ربّانی می گوید :‹‹ این کلمه ( یعنی ربّانی ) منسوب است به کلمه ی ربّ که مصدر است . که در این  صورت ربّ  به کسی می گویند که علم  را اصلاح می کند و   می پروراند و تکمیل  می کند مانند حکیم . یا به کسی گفته می شود  که تمام اینها را در مورد خود اعمال می کند به وسیله ی ذاتش ( یربٌّ نفسَه بالعلم )  . ›› حسن مصطفوی در ‹‹ التحقیق ›› پس از نقل نظرات فوق ، این معانی را از جمله مصادیقی بر می شمارد که به یک اصل باز می گردند و آن عبارت است از‹‹ سوق دادن شیء به سوی کمال ›› حال اگر بخواهیم تعریف جامعی از تربیت پیشنهاد کنیم باید تمامی معانی مذکور را متضمن باشد . البته از جمله معانی ربّ ، همانطور که گذشت ، ‹‹ صاحب ›› ، ‹‹ مالک ›› و ‹‹ سیّد ›› است که به نظر می رسد در معنای تربیت اصالت نداشته باشند و چون معمولاً صاحب و مالکِ یک چیز و سیّدِ یک فرد ، نقش تربیت کننده ی آن چیز یا آن فرد را نیز به عهده دارند ، به تدریج مجازاً اصطلاح« ربّ » به آنها تعلّق گرفته است . بنابراین تعریف تربیت عبارت خواهد بود از :‹‹ فراهم نمودن بستری برای برانگیختن و رشد هر گونه استعداد بالقوّه در یک موجود به نحوی که بتواند به شکلی مستمرّ او را در راه رسیدن به کمال موجودی یاری دهد . ›› با مقایسه ی آنچه در مجموع در باره ی معنای ریشه ای لغات تعلیم و تربیت گذشت ، روشن می شود که نه تنها تعلیم وسیله ای برای تربیت محسوب می شود ، بلکه خود تعلیم از مصادیق تربیت است ، منتها تربیتِ استعدادِ تعلیم پذیریِ انسان .

30,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله تعلیم و تربیت در نظر قرآن و علمای اسلام
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.