1,109 views
عنوان :
تعداد صفحات : ۱۸۰
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
در این تحقیق تلاش میشود که جایگاه و نقش مذهب شیعه در دورهی صفویان بررسی و روابط سلاطین صفوی با عالمان دینی مورد چگونه بوده است؟ سلاطین صفوی و پیش از آنها از زمان پدران شاه اسماعیل چرا به تشیع گرایش و از آن حمایت کردند و تبار خود را به امامان رسانیدند و آیا این مسئله به عنوان یک سیاست این دولت برای کسب مشروعیت بوده است یا واقعاً در د دین داشتند؟
در فصل اول این پژوهش درباره کلیات نکتههایی اشاره شده است، و در فصل دوم به تبار صفویان از فیروز شاه زرین کلاه تا شاه اسماعیل اول اشاره شده است. و در فصل سوم که به چهار بخش تقسیم شده است. بخش اول نظری به درونمایهها و روند پیدایش دولت صفوی و بعد از آن به ادعای سیادت خاندان صفوی که برای چه و به چه دلیل ادعای سیادت میکردند و بعد از آن تشیع خاندان صفوی که از چه زمانی به تشیع روی آوردند و آن را وسیلهای برای رسیدن به حکومت و تحکیم پایههای قدرت خود قرار دارند بحث میشود و در فصل چهارم به مباحث کلی در مورد حکومت صفوی و علما و مناصب مذهبی و علمای بنام آن دوره اشاراتی دارد و حکومت صفویه برای تبلیغ مذهب شیعه به علمای شیعه وعلما برای تبلیغ این مذهب به حمایت دولت صفوی نیاز داشتند به همین علت ما در این بحث تعاملات این دو را بررسی خواهیم کرد.
واژه های کلیدی: روابط و مناسبات، علمای دین ، حکومت صفوی، تشیع، تصوف
فصل اول: کلیات
۱- ۱- مقدمه ۱
۲- ۱- هدف تحقیق۲
۳- ۱- بیان مساله پژوهش۲
۴- ۱- فرضیههای پژوهش۲
۵- ۱- اهمیت موضوع و ضرورت تحقیق۳
۶- ۱- روش تحقیق۳
۷- ۱- سابقهیپژوهش۳
۸- ۱- نقدوبررسی منابع۴
فصل دوم: تبار صفویان
۱- ۲- بخش اول: فیروز شاه زرین کلاه تا امین الدین جبرئیل
۱- ۱- ۲- فیروزشاه زرین کلاه۱۰
۲- ۱- ۲ عوض ۱۰
۳- ۱- ۲- محمد الحافظ ۱۰
۴- ۱- ۲- صلاحالدین رشید ۱۱
۵- ۱- ۲- قطبالدین ابوبکر ۱۱
۶- ۱- ۲- امینالدین جبرئیل ۱۱
۲- ۲- بخش دوم: از شیخ صفی تا شاهاسماعیل
۱- ۲- ۲- شیخ صفی الدین ۱۱
۲- ۲- ۲- شیخ صدرالدین ۱۵
۳- ۲- ۲- خواجه علی ۱۷
۴- ۲- ۲- شیخ ابراهیم ۱۸
۵- ۲- ۲- شیخ جنید ۱۹
۶- ۲- ۲- شیخ حیدر ۲۶
فصل سوم: نظری به درونمایهها و روند پیدایش نهضت صفوی
۱- ۳- بخش اول:
۱- ۱- ۳- تشیع ۳۱
۲- ۱- ۳- تصوف و همبستگی آن با تشیع ۴۰
۲- ۳- بخش دوم: ادعای سیادت صفویان۵۶
۳- ۳- بخش سوم: سابقهی تشیع در خاندان صفوی قبل از تشکیل سلطنت
۱- ۳- ۳- از تشیع صفی تا شیخ جنید ۶۳
۲- ۳- ۳- از شیخ جنید تا شاه اسماعیل ۷۲
۴- ۳- بخش چهارم: چگونگی رسمیت یافتن تشیع توسط شاه اسماعیل
۱- ۴- ۳-زندگانی شاه اسماعیل از آغاز تا خروج از گیلان۸۱
۲- ۴- ۳- خروج اسماعیل وبیروزی نهضت صفویان۸۴
فصل چهارم: حکومت صفوی و علما
۱- ۱- ۴- بخش اول: زمینههای تعامل حکومت صفوی وعلمای شیعه۹۱
الف – استقرار دولت صفوی و نیاز به کسب حمایت۹۱
ب- نیاز فقهای شیعه به امنیت خاطر جهت پیشبرد اهداف تشریعی خود۹۲
پ- وجود دشمن مشترک۹۹
۲- ۱- ۴- لزوم روابط وهمکاری دولت صفویه با علمای شیعه و تشکیل نهاددینی شیعه۱۰۰
۳- ۱- ۴- علمای شیعه و مشروعیت دولت صفویه ۱۰۳
۴- ۱- ۴- افزایش نفوذ و اقتدار علمای شیعه در ایران ۱۰۷
۲- ۴- بخش دوم: مناصب مذهبی علما
۱- ۲- ۴- صدارت۱۱۲
۲- ۲- ۴- شیخ الاسلام دوره آغازین صفوی۱۲۴
الف: منصب شیخ الاسلامی در دوره میانی و دوره اخیر صفوی۱۲۵
ب: نمونههایی از فرامین شیخالاسلامی و اداره امور شرعیه۱۲۹
۳- ۲- ۴-مقام ملا باشی۱۳۲
۴- ۲- ۴- خلیفه الخلفا ۱۳۷
۵- ۲- ۴- مجتهد۱۳۹
۶- ۲- ۴- پیشنماز ۱۴۰
۷- ۲- ۴- قضات۱۴۰
۸- ۲- ۴- مفتی۱۴۱
۹- ۲- ۴- وکیل حلالیات۱۴۱
۳- ۴- بخش سوم: علمای نامدار صفوی۱۴۲
الف- علمای مهاجر:
۱- ۳- ۴- محقق کرکی ۱۴۵
۲- ۳- ۴- شیخ بهایی۱۴۸
۳- ۳- ۴-میسی۱۵۲
۴- ۳- ۴- حر عاملی۱۵۳
۵- ۳- ۴- سید ماجدبن محمد بحرانی۱۵۴
۶- ۳- ۴- سید ماجدبن هاشم بحرانی۱۵۴
ب- علمای ایرانی
۷- ۳- ۴- میرداماد۱۵۵
۸- ۳- ۴- میرزا ابوالقاسم فندرسکی۱۵۶
۹- ۳- ۴- آقا حسین خوانساری۱۵۸
۱۰- ۳- ۴- صدرالدین شیرازی۱۵۹
۱۱- ۳- ۴- فیاض لاهیجی۱۶۳
۱۲- ۳- ۴- مجلسی اول۱۶۳
۱۳- ۳- ۴- مجلسی۱۶۶
۱۴- ۳- ۴- محقق سبزواری۱۶۹
۱۵- ۳- ۴- ملا خلیل بن غازی قزوینی۱۷۰
۱۶- ۳- ۴- سعید قمی۱۷۱
۱۷- ۳- ۴- ملا محسن فیض کاشانی ۱۷۲
نتیجهگیری:۱۷۶
فهرست منابع:۱۷۸
آقاجری ، هاشم، ۱۳۸۰ ، کنش دین دولت در ایران عصر صفوی ، تهران، باز
ابرو، حافظ ، ۱۳۵۰، ذیل جامعالتواریخ رشیدی، تهران، به کوشش خانبابابیانی
ابن بزار، توکلی بن اسماعیل، ۱۳۷۳، صفوه الصفا، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ج ۱
اقبال آشتیانی، عباس، ۱۳۶۶، تاریخ مغول از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، تهران
براون، ادوارد، ۱۳۱۶، تاریخ ادبیات ایران، ترجمه رشید یاسمی، تهران، ابن سینا، ج ۴
بنانی، امین و دیگران ، ۱۳۸۰، ساختار اجتماعی و اقتصادی دوره صفوی، ترجمه و تدوین یعقوب آژند، انتشارات مولی، جلد ۱
بهبودی، محمد باقر،گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال ۱۱۹۵ هجری قمری،
پارسادوست، منوچهر، ۱۳۷۵، شاه اسماعیل اول پادشاهای با اثر دیرپای در ایران و ایرانی، شرکت سهامی انتشار، چایخانه حیدری
پطروشفسکی، ۱۳۵۴، اسلام در ایران، ترجمه کریم کشاورز، تهران، پیام
پیرزاده زاهدی، شیخحسین، ۱۳۴۳، سلسلهالنسب صفویه، انتشارات ایرانشهر، برلین،
پیشوایی، مهدی، ۱۳۷۲، سیره پیشوایان، نگرشی بر زندگانی اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهم السلام، با مقدمه جعفر سبحانی ، قم
پیگو لوسکایا و دیگران، ۱۳۵۴، تاریخ ایران، ترجمه کریم کشاورز، تهران، پیام، چ ۲
تبریزی، علامه محمد علی مدرس، ۱۳۷۴،ریحانهالادب،انتشارات خیام،چاپ،چهارم، چایخانه صدری
جعفریان، رسول،۱۳۸۰ تاریخ تشیع تا قرن هفتم هجری، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی
جعفریان، رسول،۱۳۷۹، صفویه در عرصه دین فرهنگ سیاست، انتشارات انصاریان، قم
حسینی زاده، محمدعلی، ۱۳۷۹، علما و مشروعیت دولت صفوی، تهران، انجمن معارف اسلامی
حسینی قمی، قاضی احمد بن شرف الدین، ۱۳۵۹، خلاصه التواریخ، تصحیح احسان اشراقی ، تهران، دانشگاه تهران
بدون تردید یکی از دورههای مهم تاریخی کشور ایران، هم به لحاظ تأمین کننده استقلال و هویت ملی- دینی کشور و هم تأثیر شگرف آن در فرهنگ مذهبی جاری کشور، دوره صفوی است. ایران پیش از صفویه، ایرانی از هم گسیخته و پراکنده بود که هر گوشه از آن، در اختیار دولت و طایفهای بود. روزگاری نیز که سلطهی واحدی برهمه آن اعمال میشد، فرمان و سلطه از آن شام، بغداد، و یا ترکان ماوراء النهر و مغولان بود. با آغاز فعالیت صفویان، شاه اسماعیل، به همراه سپاه قزلباش، ایران را یکپارچه و متحد کرد و فرزندان او، کوشیدند تا فرهنگ ایرانی را در این کشور فراهم کنند.
دوره صفویه از مهمترین دوران تاریخی ایران به شمار میآید چرا که پس ازنهصد سال پس از نابودی شاهنشاهی ساسانیان یک فر مانروایی پادشاهی متمرکز ایرانی توانست در سراسرایران آن روزگار فرمانروایی کند. به درستی پس ازاسلام، چندین پادشاهی ایرانی مانند صفاریان، سامانیان، آل بویه وسربداران روی کار آمدند، ولی هیچ کدام نتوانستند تمام ایران را زیرپوشش خود قراردهند و یکپارچگی میان مردم ایران پدید آوردند.
یکی از مهمترین اقدامات این دولت، رواج مذهب حقه امامیه در این کشور بود که سالها در برخی از نقاط ایران حضور داشت و مجبور بود تابا پردهی تقیه روزگار را سپری کند. به یمن وجود این دولت، تشیع در سراسر ایران انتشار یافت و شیعیان ، پس از قرنها توانستند با آزادی کامل به انجام اعمال و شعائر مورد قبول خود بپردازند. در مجموع ، فرهنگ غنی شیعه با حمایت علما و فقها و فلاسفه و عرفای شیعه ، روزبه روز بارورتر شده و تا به امروز توانسته است که بر غنای خود افزوده و درصحنه سیاسی جامعه ایران حضور قاطع خود را برای هدایت مردم، حفظ کند.
در این تحقیق به نقش عالمان دینی در دولت صفوی و تحکیم مذهب شیعه در ایران و شناسایی مناسبات و روابط سلاطین صفوی با عالمان دینی با تاکید بر علمای شیعه و سیاست مذهبی صفویان در برخورد با علما مورد بررسی قرار گیرد.
در این تحقیق تلاش میشود که جایگاه و نقش مذهب شیعه در دورهی صفویان بررسی و روابط سلاطین صفوی با عالمان دینی مورد چگونه بوده است؟ سلاطین صفوی و پیش از آنها از زمان پدران شاه اسماعیل چرا به تشیع گرایش و از آن حمایت کردند و تبار خود را به امامان رسانیدند و آیا این مسئله به عنوان یک سیاست این دولت برای کسب مشروعیت بوده است یا واقعاً در د دین داشتند؟
اعلام تشیع اثنی عشری توسط شاه اسماعیل اول به عنوان تحکیم پایههای حکومت صفویه بود.
عالمان شیعی حکومت صفویه را برای گسترش تشیع لازم میدیدند و برای مشروعیت حکومت صفویان تلاش میکردند.
صفویان برای مشروعیت خود از عالمان شیعی حمایت میکردند.
افزایش نفوذ واقتدار علمای شیعه در اواخر صفویان باعث وابستهتر شدن شاهان صفوی به علما شد.
علاقه حکمرانان صفوی در استفاده از علمای جبل عامل برای ترویج و گسترش مذهب امامیه اثنیعشری وایجاد تعادل بین افراط و تفریط هایی که در جامعه آن روز وجود داشت.
با توجه به اینکه ایران پس از تاسیس سلسله ی صفوی پایگاه مهم مذهب تشیع گردیده و پر شمار ترین جمعیت شیعه را در خود گرد آورده است.نقش روحانیون شیعه در آن از اهم مسایل و مباحث آن است .در اینباره قطعا روابط بین این روحانیون با حکام صفوی که پایه گذار این مذهب در ایران بودند و نحوهُ تعامل بین حکومت و روحانیون این دوره یکی از مهم ترین مو ضوعات است که لازم است در مورد آن تحقیق جامع و کامل صورت پذیرد . که سعی اینجانب در این تحقیق بر اساس همین محور بوده است .
این پژوهش تحقیقی است از نوع تحقیقات بنیادی و نظری و از روشهای استدلال و تحلیل عقلانی با توجه به منابع و بر پایه مطالعات کتابخانهای بهره گرفته شده است.
باوجود تحقیقاتی که در حوزه ی صفویه درکتابهای تاریخ کمبریج دوره ی صفویان،صفویه درعرصه دین وسیاست رسول جعفریان وایران عصر صفوی راجرسیوری و دین و دولت مریم میراحمدی وتحقیقات دیگر که انجام گرفته است،باز هم نیاز به تحقیقات جدید درمورد مناسبات علمای دین وسلاطین ودین ودولت در عصر صفوی ضروری است زیرا ابهامات زیادی دراین خصوص وجود دارد که درپژوهش موجود به آنها پاسخ داده شده است.
احسنالتواریخ: نوشته حسن بیک روملو یک سال پس از مرگ شاه طهماسب صفوی به پایان رسیده و رویدادهای روزگار این پادشاه و پدرش اسماعیل را به تفصیل آورده است. در اصل به صورت تاریخ عمومی و ظاهراً در دوازده مجلد بوده است که اکنون تنها مجلد آخر این اثر در دست است. نگارش کتاب به سال ۹۸۰/۱۵۷۲م. پایان یافته و نویسنده بعدها رویدادها را تا سال ۹۸۵/۱۵۷۷م افزوده است. روملو رویدادها را به طور سالیانه ذکر میکند و در پایان هر سال آگاهیهای مشروح و با اهمیتی درباره سیاستمداران عالمان، ادیبان و شاعرانی که در آن سال در گذشتهاند به دست میدهد. اهمیت و اعتبار جلد دوازدهم احسنالتواریخ که مشتمل بر وقایع تاریخی در فاصله سالهای ۹۰۰ تا ۹۸۵ ه.ق/ ۱۴۹۴ تا ۱۵۷۷ م، است از آن روست که مطالب آن یا مشهودات نویسنده است یا مسمومات وی از افراد موثق، حسن روملو مورخ قورچی، نه تنها شاهد جنگها و وقایع بوده بلکه به مناسبت سمت نظامی خویش در جنگها مکرر و متعدد دوران شاه طهماسب شرکت داشته و شرح آنها را در تاریخ خود منعکس ساخته است. لذا میتوان به اطمینان باور نمود که حسن روملو از سال ۹۴۸ تا ۹۸۵ ه ق. یعنی مدتی نزدیک به چهل سال، شاهد وقایع درباری صفوی بوده و آنچه نوشته مطالبی است که یا به چشم خویش دیده یا بیواسطه و مستقیماً از بزرگان شاه طهماسب و پسرانش شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده شنیده است.
البته در این کتاب نیز مانند دیگر آثار مورخان ایرانی قرون وسطی، توجه وافر به تاریخ نظامی و شرح جنگها مبذول شده است. جهت سیاسی این اثر به نفع صفویه است. با این وجود مؤلف در برابر اشتباهات و نقایص و نقاط ضعف شاهان صفویه مأموران عالیمقام آن خاندان چشمپوشی نمیکند و به تملق و چاپلوسی نمیگراید و حتی درباره دشمنان خاندان صفویه نیز تا اندازهای در اظهار نظر جانب بیغرض را حفظ میکند.
در چگونگی سبک نگارش حسن بیک روملو در احسن التواریخ، باید گفت، که وی همچون نویسندگان تاریخ قرون نهم و دهم هجری، که آیات قرآن و قصص انبیاء و اشعار را شاهد نوشتههای خود میآورند، دارای نثری تقریباً مصنوع و متکلف و همراه با عبارت پردازی و آرایشهای نظمی مطالب خود را نوشته است. این نوشتهها همراه با لغات و واژههای ترکی و مغولی مرسوم به قرینههای ادبی مخصوص این قرون است.
نویسنده آن ناشناخته است در سال ۱۰۸۶/۱۶۷۵ نگارش یافته و رویدادها را تا پایان حکومت اسماعیلیکم آورده است. اعتبار و ارزش تاریخی این کتاب هم به خاطر فاصله داشتن زمان نگارش آن از دوران حکومت اسماعیل یکم و همچنین نثر ساده و عوامانهی کتاب که با داستان پردازی آمیخته است. و پذیرش مطالب آن باید بسیار با احتیاط صورت پذیرد. این کتاب یک بار نیز با عنوان تاریخ عالم آرای صفوی به کوشش یداللهشکری به چاپ رسیده است. از این منبع در فصل دوم تبار صفوی استفاده شده است.
کتاب دیگری که در زمره منابع تاریخی دوره صفوی باید از آن یاد . تاریخ عالم آرای عباسی است که اسکندر بیک منشی ترکمان (۱۰۴۳-۹۶۸/۱۶۳۳-۱۵۶۰) نوشته است. نویسنده که از ایل ترکمان آذربایجان است نخست در زمره نگهبانان شاهی بود و سپس در دستگاه مرکزی حکومت عباس یکم به کار پرداخت . وی شاهد بسیاری از رویدادهای دستگاه پادشاهی عباس یکم بوده و به اسناد دولتی نیز دسترسی داشته است. اسکندر بیک همچون سایر مورخان وابسته به دربار صفوی قرن نهم و دهم از سیادت خاندان صفوی دفاع کرده است.
سبک و شیوه نگارش عالم آرای عباسی به سیاق کتب قرن نهم و دهم هجری است و در آن از آیات قرآنی ، حدیث، قصص انبیاء و شعر و تکلفات منشیانه یافت میشود.
اسکندربیک منشی دردوران ضعفوپیری نوشتن تاریخ پادشاهی شاه صفییکم(۱۰۵۲-۱۰۳۸/۱۶۴۲-۱۶۲۹) را آغاز کرد و تا سال ۱۰۴۳/۱۶۳۴ یعنی مدت پنج سال ادامه داد. ولی این کار با مرگش متوقف شد و منشی نتوانست ذیل عالم آرای عباسی را به اتمام برساند. بقیه حوادث ایام شاه صفی که در این کتاب آمده از تاریخ «خلدبرین» محمد یوسف واله اصفهانی استخراج شده است.
مواد تراجم احوال در تاریخ عالم آرای عباسی تاحدی به روال متفاوتی از آثار بیشتر از خود نوشته شده و شاید نشانگر این باشد که اسکندر بیک، در واقع دولت را در نظر گرفته نه جامعه اسلامی را.
اصول انتخاب که اساس اثر اسکندر بیک قرار گرفته به وضوح متفاوت با آن چیزی است که نویسندگان سابق به کار میگرفتند. به طور کلی تنها آنهایی که کارشان در چارچوب حکومت مهم بوده در این کتاب ذکر شدهاند و اطلاعاتی که ارائه گشته بیشتر در مورد عزل و نصبها تا ولادت و وفات است.
نوشته محمد باقر خوانساری که توسط محمد باقر ساعدی خراسانی به فارسی برگردانده شده، نیز شرح حال ۷۴۲ تن از علمای اسلام و شاعران قدیم و جدید را دربردارد. این کتاب، نگارش آن در سال ۱۲۸۷/۱۸۷۰ به پایان رسیده است، درباره افراد و آگاهیهای تاریخی ارزشمندی ارائه میکند که گاه در منابع دیگر وجود ندارد. که در تحقیق حاضر در بخشهای زیادی از این کتاب استفاده کردهام.
تألیف یحییبن عبداللطیف الحسینی قزوینی در عصر روز پنجشنبه ۱۹ ذیقعده ۸۸۶ ه . (۹ ژانویه ۱۴۸۲) به دنیا آمد. او کتاب لب التواریخ را در چهار قسم نوشته و قسم چهارم آن مربوط به دودمان صفویان است. مؤلف رویدادهای زمان خود را به طرز فشرده ولی مفید با نثری ساده و قابل فهم تا ۲۰ ذیحجه ۹۴۸ ه. (۱۶ آوریل ۱۵۴۲ م) شرح داده است. یحیی قزوینی در برخی از جنگهای شاه اسماعیل اول، از جمله محاصره قلعه استاد اسیر کردن حسین کیای چلاوی شرکت داشته است. به همین جهت، کتاب لب التواریخ از منابع معتبر دودمان صفویان به شمار میرود. در بخش دوم و بخش شیخ جنید استفاده شده است.
نویسنده این کتاب از هنگام مرگ طهماسب یکم تا اوایل پادشاهی عباس یکم شاهد رویدادها بوده، قاضی احمد بن شرف الدین الحسینی قمی نام دارد. صاحب مناصبی چون وزارت و استیفا بود و به دستور اسماعیل دوم (حکومت ۹۸۵-۹۸۴/۱۵۷۸-۱۵۷۶) نگارش تاریخ صفویان را آغاز کرده پس از مرگ اسماعیل، وی کار را ادامه داد و کتاب خود را در پنج جلد، به شیوهی تاریخهای عمومی ، به رشته تحریر درآورد که تنها جلد پنجم آن که رویدادهای دوران شیخ صفی الدین اردبیلی تا شاه عباس یکم را در بردارد، موجود است. نویسنده در زمان مرگ طهماسب یکم بیست ساله بود و با علما و دانشمندان معاصر خود نشست و برخاست داشت که همین امر در پرباری مطالب کتاب موثر بوده است. وی این کتاب را در سال ۹۹۹/۱۵۹۰ به نام شاه عباس یکم به پایان برد.
در این کتاب نام و شرح حال مختصر علمای شیعه که در تحکیم مبانی مذهب و استقرار آن در ایران نقش بسیار موثری داشتند همراه با آثار و تألیفات آنان دیده میشود و کمتر اثر تاریخی از دوران صفویه دارای چنین خصوصیتی است.
مشاهدات عینی مؤلف در صحنه رویدادها و نقل و قولها وروایاتی که از اشخاص مورد اعتماد آورده، حوادث ملموس و همزمان او را تشکیل میدهد، که از نظر تاریخی بسیار مهماند.
۱- ۱- ۲- فیروزشاهزرینکلاه:[۱] فردی ثروتمند و صاحب چهار پایان بیشمار و خدم و حشم بود. او در جستجوی چراگاهی حاصلخیز به کنار جنگل گیلان آمده بود و در ناحیهای موسوم به رنگین اقامت کرد و در همانجا درگذشت.[۲]
۲- ۱- ۲- عوض:پسر فیروز شاه زرین کلاه بود که پس از فوت پدر از دهکده رنگین مهاجرت کرد و به یکی از روستاهای اردبیل، موسوم به اسفرنجان رفت و در آنجا زندگی کرد.
۳- ۱- ۲- محمد الحافظ:پسر عوض بود که در هفت سالگی ناپدید شد. بعد از این مدت در حالی که برای او مجلس سوگواری برگزار کرده بودند، ناگاه او بر در خانه پدر ظاهر شد و در حالی که قرآن را حمایل گردن کرده بود، از او درباره علت غیبت جویا شدند. او پاسخ داد که مرا جنیان برده بودند و در این هفت سال مرا قرآن یاد دادند و واجبات علوم از فرایض و سنن تعلیم کردند.[۳] شاید محمد با قرآن مأنوس بوده اما سازندگان این افسانه در صدد اتصال او به عالم غیب و به نوعی تقدیس این خاندان در ارتباط با قرآن بودهاند.
۴- ۱- ۲- صلاحالدین رشید: پسر محمد الحافظ بود. او در روستای کلخوران کشاورزی میکرد ودر همانجا اقامت داشت.
پسر صلاح الدین رشید بود. او نیز در کلخوران زندگی میکرد. در روزگار او یکی از رؤسای گرجستان به اردبیل تاخت و به قتل و غارت آنجا پرداخت . شیخ صفی الدین در این حادثه، یکماهه بود.
پسر قطبالدین بود و پیوسته به زراعت اشتغال داشت. او مرید خواجه کمال الدین عربشاه اردبیلی بود. این اولین بار است که درباره نیاکان صفویه سخن از مرید و مرادی به میان میآید. امینالدین با مردم معاشرت نمیکرد و گوشهگیر بود. با «دولتی» که دختر جمال باروقی بود ازدواج کرد و شیخ صفیالدین حاصل آن بود.
شیخ صفیالدین اسحاق اردبیلی در ۶۵۰ ه .(۱۲۵۲ م) در روستای کلخوران اردبیل به دنیا[۵] آمد. پدر او
امینالدینجبرئیل دارای ۶ پسر و یک دختر بود و شیخ پنجمین فرزند او بود.[۶] او از همان خردسالی، روحی ناآرام و جستجوگر برای یافتن مرشدی داشت که او را در رسیدن به مقصود یاری و هدایت کند. این مرشد شیخ زاهد گیلانی قدسروحه بود. او پیوسته در اندیشه آگاهی یافتن از محل دقیق اقامت شیخ زاهد بود که بالاخره محل اقامت او را دانست و در زمستان سرد و پرسوز که کوهستانهای بین اردبیل و گیلان پوشیده از برف است پیاده رهسپار آن دیار گردید. در ماه رمضان ۶۷۵ ه. ( فوریه ۱۲۷۷ م) وارد روستای هلیه کران گردید و در زاویه شیخ زاهد گیلانی اقامت گزید. شیخ صفی هنگام ورود به خانقاه شیخ زاهد ۲۵ سال و شیخ زاهد ۶۰ سال داشت.[۷]
شیخ زاهد را رسم بر آن بود که در ماه رمضان خلوت میگزید و تا عید فطر به هیچ کس اجازه ملاقات نمیداد. ولی چون شیخ صفی را در گوشه زاویه دید که به نماز ایستاده است خادم خود را در طلب فرستاده و او را به حضور پذیرفت. شیخ صفی تا سالها در شوق دیدار شیخ زاهد به سر میبرد به دست او توبه یافت و در زاویه شیخ زاهد به اقامت خود ادامه داد. شیخ زاهد در تربیت شیخ صفی وارشاد او به طی مرحلههای طریقت با علاقه وافر کوشید. شیخ صفی در آغاز همواره روزه میگرفت و در هفته یک بار افطار میکرد. ولی براثر اندرزهای شیخ زاهد، در هر سه روز و سپس در هر روز افطار میکرد.[۸]
شیخ زاهد که شیخ صفی را در ریاضت ثابت قدم و او را خواهان وصول به مدارج بالا دید، پس از مدتی، او را به ترک ریاضت و روزههای طولانی دستور داد و بیش از گذشته به تربیت او اهتمام ورزید. علاقه شیخ زاهد به او پیوسته فزونی میگرفت. سرانجام دختر خود فاطمه را به عقد و ازدواج شیخ صفی درآورد و او را جانشین خود ساخت.
پس از درگذشت شیخ زاهد، شیخ صفی در اردبیل به ارشاد صوفیان پرداخت. هنگامی که شیخ صفیالدین برمسند ارشاد نشست جنبه محلی طریقت زاهدی را کنار گذاشت و به تبلیغ آن طریقت که از آن پس به نام او طریقت صفوی نامیده شد در خارج از حدود گیلان و آذربایجان، به ویژه در آناتولی و شام (سوریه) ودیار بکر پرداخت.
طریقت شیخ صفیالدین که از شیخ زاهد گیلانی فرا گرفته و آن را پیروی کرده بود آداب و روشهای خاص خود را داشت. سالکی که داوطلب ورود به جرگه طریقت صفی بود پیش از هر چیز باید از گناهان گذشته توبه کند و متعهد شود که گرد گناه نگردد. مریدان صفی برخلاف برخی از درویشان باید از گدایی دوری کنند و با پیشه و هنر خود امرار معاش نمایند. آنان میباید نماز را به موقع بخوانند و اعمالی را که در شرع اسلام واجب است بجا آورند.[۹] و اعمال مستحب را در حد امکانم و تا آنجا که میسر باشد به مورد اجرا بگذارند.
ذکر جلی و سماع از پایههای اصلی طریقت صفوی بود. پس ازذکر جلی که حالت جذبه به مریدان دست میداد قوّالان که گویندگان خوش آواز بودند با صدای دلنشین خود شعرهای صوفیانه را بلند میخواندند و صوفیان نیز که به وجد آمده بودند به سماع میپرداختند. شیخ صفی نیز گاهی خود شخصاً در سماع شرکت میکرد و حالت جذبه و وجد مریدان خود را عمیقتر مینمود. اهمیت طریقت شیخ صفی با توجه به شرایط زمان که فقیهان و مجتهدان بر امیران و مردم نفوذ داشتند و فتوای آنان به عنوان یک وظیفه دینی مورد توجه قرار میگرفت در آن بود که برخلاف برخی از طریقتها، احکام مذهب اسلام را نادیده نمیگرفت و مریدان خود را به اجرای فرضیههای مذهبی و رعایت ظاهر دعوت مینمود. به همین جهت، عالمان مذهبی با او مبارزه برنخاستند و او و مریدانش را تکفیر نکردند.[۱۰]
شیخ صفی در زمان حیات خود از شهرت بسیار برخوردار گردید و مریدان از نقاط مختلف برای دیدن او و تقدیم هدیه و نذر به سوی اردبیل میشتافتند.
بوداق منشی قزوینی درباره اهمیت مقام اجتماعی شیخ صفی مینویسد که شیخ « قطب آفاق بودهاند… همه تن از سلاطین زمان در مقام احترام بودهاند از جمله طایفه چنگیزیه که به عراق آمدند و قتل عام کرده از شروان بیرون رفتند بربلاد تالش و اردبیل قدوم آنان نرسید.»[۱۱] یا دعوت سلطان محمد خدابنده ، (الجاتیو) از شیخ صفی برای دیدار بنای شهر سلطانیه و دیگر شواهد تاریخی گواه آن است که شیخ صفیالدین اردبیلی در زمان خود از احترام عمومی در میان بسیاری از گروههای اجتماعی برخوردار و داراری مریدان بسیار در تالش ، آذربایجان ، آسیای صغیر، شام و دیار بکر بوده است. او نه تنها به خاطر شهرت در داشتن بعضی کرامتها[۱۲]روستاییان و پیشهوران زیادی را مرید خود ساخت بلکه احترام و ارادت خانان مغول و امیران محلی را نیز به خود جلب کرد و بدان وسیله توانست پناهگاه مطمئنی برای همه کسانی باشد که از بیم ستم آنان در تشویش و دلهره به سر میبردند.
[۱] – در مورد نیاکان صفویه از فیروز شاه زرین کلاه تا شیخ صفی الدین، غیاث الدین بن همان الدین الحسینی، ج۴، ۱۳۴۳, با مقدمه جلال همایی , تهران,خیام ، ص ۴۱٫
[۲] – آمدن فیروز شاه زرین کلاه به گیلان، با گفته اول صفوه الصفا که یکی از فرزندان ابراهیم ادهم او را مأمور آذربایجان کرده مطابقت ندارد. به نظر عبدالحسین نوایی ظاهراً فیروز شاه شخصاً و به میل خود به گیلان آمده است.
۳- عبالحسین نوایی, عباسقلی غفاری فرد , ۱۳۸۱ , تاریخ تحولات سیاسی , اجتماعی , اقتصادی وفرهنگی ایران در دوران صفویه , دفتر نشر فرهنگ اسلامی, انتشارات سمت ،ص ۳۷٫
[۵] – همان، صفحه ۳۸٫ بدین ترتیب تولد شیخ زاهد میباید در سال ۶۱۵ ه. باشد
[۶] – منوچهر پارسادوست، ۱۳۷۵، شاه اسماعیل اول پادشاهی با اثرهای دیرپای در ایران و ایرانی، شرکت سهامی انتشار، ص ۱۱۵
[۷] -. منوچهر پارسادوست، ص ۱۱۷
[۸] – شیخ حسین پیر زاد ه زاهدی، سلسهالنسب صفوی، ۱۳۴۳ انتشارات ایران شهر، برلین ، صفحه ۱۱۷ . بدین ترتیب تولد شیخ زاهد می باید در سال ۶۱۵ هجری قمری باشد
[۹] – شیخ زاهد به شیخ صفی تأکید کرد« زینهار ! باید که عنان شریعت و متابعت پیغمبر علیهالسلام محکم بگیری تا کسی را مجال اعتراض نباشد… باید که جمع میان حقیقت و شریعت کرده باشی. لقمه حقیقت را در کسوه شریعت در حوصله مرید اندازی. پس شیخ صفیالدین، قدسره، در مجموع عمر چنان قدم برمتابعت شریعت نهاده که از او سر مویی خلاف شریعت در وجود نیامد نه به قول و نه به فعل» همان، صفحه ۸۸۲٫
[۱۰] – مولانا نصیرالدین اردبیلی از عالمان مذهبی درصدد تحقیق برآمد که اگر شیخ صفی خلاف شریعت مشاهده کند او را آزار رساند. کسی را مدت شش ماه در خانقاه او فرستاد و او « مجموع سیرت ایشان بر نهج سنت دید و تمامت مقالت ایشان موافق شریعت» همان،صفحه ۸۸۳٫
[۱۱] – پارسادوست،ص۱۲۳
[۱۲] – برای آگاهی از کثرت و تنوع کرامات شیخ صفی الدین به کتاب صفوه الصفا اثر درویش توکلی موسوم به ابن بزاز مراجعه شود.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .