پایان نامه جلوه های طبیعت در اشعار شهریار به انضمام حیدربابایه سلام و سهندیه

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

پایان نامه جلوه های طبیعت در اشعار شهریار به انضمام حیدربابایه سلام و سهندیه

تعداد صفحات :۱۷۱

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

شاعران بسیاری طبیعت و زیبایی های آن را وصف نموده‌اند. وصف شامل پدیده‌هایی چون آسمان، خورشید، ماه، غروب، شب، ستاره، بلبل، طوطی، بهار، دریا، جنگل و غیره می باشد. شاعر گاه احساس خود را و گاه تجربیات خود را با دیدن این پدیده ها بیان می کند. زبان شعر بیانگر سخن دل است، سخنی که تصویر طبیعت پیرامون ماست.

طبیعت و مظاهر آن از مضامین بکری است که شاعران برای وصف زیبایی‌های شعر خود و هرچه       پربار کردن آن از هنر نمایی‌های خداوند در عرصه طبیعت بهره ها گرفته‌اند و تصاویر زیبا و دلکشی را خلق نموده‌اند. شهریار یکی از بزرگترین شاعران طبیعت گرا در بیان اوصاف طبیعت از جمله شب،‌طلوع، غروب و … از قدرت بالایی برخوردار بوده و آن ها را نمونه های مظهر الهی دانسته است.

در طلوع و غروب دریاهــــــا                 عشوه‌یی از شعاع طلعت اوست

                                                                                (ج۱: ۱۲۱)

شب کتابی است پر از راز نـهان                  شرح آغاز و سرانجام جـــهان

                                                                                (ج۲: ۹۳۳)

اگر در اشعار شهریار تصاویر بسامد بالایی دارد معلول آن است که شهریار سال های اول زندگی و دوران کودکی خود را در آغوش طبیعت سرسبز و رنگین روستا گذرانده و از نزدیک، زیبایی‌های طبیعت جهان هستی را دیده و با آن مانوس شده (بدین جهت به او شاعر شکوه روستا نیز لقب داده‌اند) و در توصیفات زیبای خود از تجارب شخصی و حسی و روحی بهره جسته و چنین مینیاتورها و تابلوهای رنگین نقاشی کرده است. در واقع شاعر با دیدن زیبایی‌های جهان تحت تاثیر قرار گرفته و احساساتش برانگیخته می‌شود و برای توصیف طبیعت و جلوه‌های زیبای آن تمام طبیعت را در خدمت گرفته و همه جوانب طبیعت اعم از کوه، دشت، صحرا، دریا، جنگل و همچنین غروب، شب و طلوع خورشید و… را به یاری صورت‌های گوناگون خیال وصف نموده و تصاویر بدیع و رنگین می آفریند.

شهریار گاهی در توصیف شب و برآمدن خورشید (طلوع خورشید) از اصطلاحات جنگی استفاده کرده و آن را به بهترین شکل توصیف کرده است.

چو آفتاب به شمـــــــشیر شـعله برخیزد            سپاه شب به هزیمت چو دود بگریزد

                                                                                          (ج۱: ۱۸۱)

صبح گو خنجر خورشید به من ده تا چاک             دل این تیره شــــب پنتی پتیاره کـنم

                                                                                         (همان: ۳۱۷)

در شعر شهریار روحیه امیدواری و شادباش وجود دارد. این طرز فکر در بیشتر اشعار او حاکم است به عنوان نمونه، شهریار با مشاهده زنده شدن طبیعت و دمیدن گل‌ها و گیاهان و تهنیت گفتن تذرو و پرندگان از شاخساران و کشیده شدن پرده زیبا و پرنقش ونگار از سبزه‌ها و خرمی و سرسبزی طبیعت جهان به یاد بهشت می‌افتد و جوان شدن طبیعت پیر، موجب شادمانی وی می شود و بدین وسیله روحیه امید و شادی را در مخاطبان شعر خود زنده می‌کند.

درآمد باغبان خرسند و خــــــشنود                            تکانی داد و درب باغ بگشــــــود

بساط باغ چــــــون خلد برین دیـد                             بساطی دلنواز و دلنـــــــشین دیـد

گل و سبزه به باغ انــــــدر دمیــده                    نهالان چــــــــمن قدی کشـــیده

به رویش گل دمید و غنچه بشکـفت                    تذرو  از شاخ سـروش تهنیت گفـت

بـساط سبـزه را  گسـترده دیـــــدم                    یـکی پر نقش و زیبا پــــرده دیـدم

به روی گـل چکـیده شبنم صبـــح                             زده آبـی بـه روی عالــم صــــبـح

بهشت آسا بـــساطی سـبز کشــتی                              جهان را کرده چــــون خرم بهشتی

                                                                               (ج ۲: ۸۱۵-۸۱۴

    شهریار از بزرگترین  شاعران طبیعت گرا است که در دیوان خود طبیعت و جلوه های زیبای آن را با استفاده از صورت های خیالی گوناگون با زیبایی هر چه تمام تر و در بالاترین حد وصف نموده است. چرا که شاعر دوران کودکی خود را در آغوش طبیعت رنگین و سرسبز روستا گذرانده و از نزدیک زیبایی ها و مناظر  دل انگیز آن را دیده و چنین تابلوهای رنگین نقاشی کرده است. روستا در شعر او شکوه و زیبایی خاصی دارد از این جهت شاعر روستا لقب گرفته است. می توان گفت او تنها شاعر ایرانی است که طبیعت سرسبز و بکر و زیبای روستا را به تصویر کشیده است.

   در این پایان نامه سعی برآن بوده که جلوه های زیبای طبیعت که شاعر با بیانی زیبا و دلنشین، درّ و مرجان سخن خود را در سلک نظم کشیده بررسی نماییم.

واژه های کلیدی: شهریار، جلوه طبیعت، حیدر بابا سلام

فهرست مطالب

چکیده..۱
فصل اول(کلیات)    ۲
هدف تحقیق   ۳
پیشینه تحقیق   ۳
روش کار تحقیق   ۴
مقدمه   ۵
فصل دوم   ۱۲
۲-۱ گل ها و گیاهان   ۱۴
۲-۲ گل ها و کوه   ۱۹
۲-۳ گل ها و گیاهان، باد و نسیم و صبا   ۲۱
۲-۴ چمن، گل ها و گیاهان   ۲۲
۲-۵ گل ها و گیاهان، چشمه و آب    ۲۵
۲-۶ شبنم    ۲۶
۷-۲ سبزه   ۲۸
۲-۸ بلبل، درخت و گل   ۳۰
۲-۹ باغ، بیشه و جنگل   ۳۱
۲-۱۰درختان    ۳۳
۲-۱۱درختان و بیشه و جنگل، وزش باد و نسیم   ۳۷
۲-۱۲جنگل و مهتاب      ۴۰
فصل سوم   ۴۲
۳-۱ طلوع   ۴۴
۳-۲ غروب   ۵۰
۳-۳ صحنه شب   ۵۱
۳-۴ صبح و روز      ۵۵
فصل چهارم   ۵۷
۴-۱ کوه   ۵۸
۴-۲ کوه و گل ها و گیاهان   ۶۰
۴-۳ کوه و برف   ۶۳
۴-۴ کوه و چشمه   ۶۴
۴-۵ کوه و ابر   ۶۴
۴-۶ حرکت جویبار از دامنه کوه   ۶۵
۴-۷ کوه و درّه   ۶۶
۴-۸ کوه، دریا و موج   ۶۶
۴-۹ کوه و شب   ۶۷
۴-۱۰کوه و ماه   ۶۷
۴-۱۱کوه و مه      ۶۷
۴-۱۲دشت   ۶۷
۴-۱۳درّه   ۶۸
فصل پنجم(آب)   ۶۹
فصل ششم   ۷۲
۶-۱ باد   ۷۳
۶-۱-۱ باد و طوفان.۷۶
۶-۲ طوفان ۷۶
۶-۳ باد خزان   ۷۶
۶-۴ گرد باد   ۷۷
۶-۵ بادصبا   ۷۷
۶-۶ باد نوبهار   ۷۸
۶-۷ باد نوروز   ۷۹
۶-۸ نسیم   ۸۰
فصل هفتم   ۸۲
۷-۱ برف   ۸۳
۷-۲ کولاک   ۸۴
فصل هشتم (رنگین کمان)   ۸۶
فصل نهم   ۸۹
۹-۱ بلبل   ۹۱
۹-۱-۱ بلبل و کبک دری   ۹۳
۹-۲ پرستوی بهاری   ۹۳
۹-۳ پروانه   ۹۳
۹-۳-۱ بلبل و پروانه   ۹۴
۹-۴ خروس.      ۹۴
۹-۵ طوطی   ۹۵
۹-۶ غراب      ۹۵
۹-۷ قوی   ۹۶
۹-۸ کبوتر   ۹۶
۹-۹ گاو و گله   ۹۶
۹-۱۰هزارآوا   ۹۷
فصل دهم   ۹۸
۱۰-۱ آبشار   ۹۹
۱۰-۲ جویبار، جوی   ۱۰۰
۱۰-۳ چشمه   ۱۰۲
۱۰-۴ دریا   ۱۰۳
۱۰-۵ رود   ۱۰۴
فصل یازدهم   ۱۰۷
۱۱-۱ ابر   ۱۰۸
۱۱-۲ باران   ۱۱۳
۱۱-۳ صاعقه (رعد و برق)   ۱۱۴
۱۱-۴ رعد و برق و باران   ۱۱۵
۱۱-۵ سیل ، سیلاب   ۱۱۵
فصل دوازدهم   ۱۱۸
۱۲-۱ بهار   ۱۲۰
۱۲-۲ خزان   ۱۲۴
۱۲-۲-۱ بهار و خزان   ۱۲۶
۱۲-۳ زمستان   ۱۲۷
۱۲-۴ زمستان و تابستان   ۱۲۸
فصل سیزدهم    ۱۳۰
۱۳-۱ ماه   ۱۳۲
۱۳-۲ ماه پشت ابر   ۱۳۵
۱۳-۳ ماه و کوه   ۱۳۶
۱۳-۴ مهتاب و باد   ۱۳۷
۱۳-۵ مهتاب و آب   ۱۳۷
۱۳-۶ مهر و مه   ۱۳۸
۱۳-۷ عکس ستارگان و ماه در آب دریا، برکه، جوی و گرداب   ۱۳۸
۱۳-۸ مهتاب و جنگل   ۱۴۲
۱۳-۹ ستاره، انجم، کوکب   ۱۴۳
۱۳-۱۰ خورشید، مهر، آفتاب   ۱۴۶
۱۳-۱۱ سها و ثریا   ۱۴۸
۱۳-۱۲ زهره   ۱۴۹
۱۳-۱۳ فلک   ۱۵۱
۱۳-۱۴ فلک و شهاب   ۱۵۳
۱۳-۱۵ برق و شهاب   ۱۵۳
۱۳-۱۶ زمین و آسمان   ۱۵۴
۱۳-۱۷ مریخ   ۱۵۵
فصل  چهاردهم توصیف معشوق.۱۵۶
نتیجه گیری..۱۵۹
منابع و مأخذ..۱۶۱
چکیده انگلیسی…۱۶۲

فهرست منابع  ومآخذ:

اجتماعی،محمد ۱۳۸۳،علل رویکرد و میزان کاربرد عناصر طبیعت در شعر شهریار، تبریز (پایان نامه)

حلبی،علی اصغر،۱۳۸۷،گزیدۀ حدیقه الحقیقه،انتشارات دانشگاه پیام نور،چاپ پنجم، تهران

شریف پور، امیر ،۱۳۸۷،تجلی بیان در توصیف طلوع وغروب در سبک عراقی، تبریز (پایان نامه)

شهریار،محمد حسین ،۱۳۸۷،دیوان شهریار،انتشارات نگاه،چاپ سی و سوم، تهران

شهریار،محمد حسین،۱۳۸۷،کلیات اشعار ترکی شهریار به انضمام حیدر بابایه سلام،انتشارات زرین،چاپ بیست ودوم، تهران

طالعی، محبوب، ۱۳۸۲، سبک آذربایجانی و سیر تاریخی آن در شعر فارسی ، انتشارات مدرسه فرهنگی ناشران با همکاری دانشگاه اورمیه

علیمحمدی،ابوالفضل،۱۳۶۹،در مکتب استاد شهریار،افست تابش،چاپ اول

کاویان پور،احمد،۱۳۷۹،زندگی اجتماعی و ادبی شهریار، انتشارات اقبال، چاپ اول

محقق،مهدی،۱۳۸۷،شرح سی قصیده از حکیم ناصر خسرو قبادیانی،انتشارات توس، چاپ هفدهم

مدرسی،فاطمه ۱۳۸۲، سبک اذربایجانی و سیر تاریخی آن در شعر فارسی،انتشارات مدرسه فرهنگی با همکاری دانشگاه ارومیه

معبود،توحید،۱۳۷۷، شرح حیدربابایه سلام،انتشارات مشکوه

معدن کن،معصومه،۱۳۸۸،شرح پانزده قصیده از دیوان خاقانی،مرکز نشر دانشگاهی،چاپ پنجم

معین،محمد،۱۳۶۰،فرهنگ فارسی،سپهر،چاپ چهارم

نیک اندیش، بیوک ، ۱۳۷۷ ، در خلوت شهریار، نشر آذران، ج ۲، تبریز

نیک اندیش، بیوک، ۱۳۷۹، در خلوت شهریار، انتشارات پریور، ج ۳، تبریز

ولی پور، فاطمه،۱۳۸۹،طبیعت گرایی در دیوان منوچهری دامغانی و مسعود سعد سلمان و مقایسۀ دو اثر ذکر شده

اهداف تحقیق

          هدف از انجام این پژوهش به شرح موارد زیر می باشد:

۱-    برجسته نمودن نقش طبیعت و جلوه های آن در اشعار شهریار

۲-    معرفی شهریار به عنوان شاعری طبیعت گرا

۳-    بررسی و توصیف جلوه هایی از طبیعت که با صورت های خیالی متنوع و گوناگون ترسیم شده اند.

۴-    نمایان کردن توانایی فوق العاده شهریار در برقراری ارتباط بین اجزا و عناصر طبیعت با حالات و احساسات انسانی

۵-    نشان دادن میزان دلبستگی و شیفتگی شهریار به طبیعت سرسبز و رنگین روستا و جلوه های زیبای آن و…


پیشینۀ تحقیق

    طبیعت و مظاهرآن و جلوه های رمانتیسم  از مضامین بکری است که شاعران و نویسندگان به توصیف آن پرداخته اند و تصاویر زیبا و دلکشی را خلق نموده اند. بررسی و نقادی آثار این شاعران و نویسندگان در     دوره های مختلف از دیرباز مورد توجه دوستداران شعر و ادب بوده است که در این زمینه میتوان به آثاری چون گل و گیاه در ادب منظوم فارسی از غلامحسین رنگچی و رمانتیسم از لیلیان فورست به ترجمه مسعود جعفری و سیر رمانتیسم در اروپا از مسعود جعفری اشاره کرد. درباره آثار شهریار نیز کم و بیش توسط علاقمندان آن شاعر مقاله، پژوهش و همایش هایی انجام گرفته است. برای نمونه مقاله ای با عنوان جلوه های رمانتیسم در شعر شهریار از آقای دکتر صدری نیا انتشار یافته است. اما طبق بررسی های به عمل آمده (با توجه به محدودیت زمانی و مطالعاتی) تاکنون هیچ گونه تحقیق یا مقاله یا پایان نامه ای  در مورد جلوه های طبیعت در اشعار شهریار صورت نگرفته است و تنها در مواردی به شرح عناصر طبیعت به صورت موردی و کمّی پرداخته شده است. ما در این تحقیق برآنیم که به بررسی جلوه های زیبای طبیعت در اشعار شهریار بپردازیم تا گوشه ای از این هنرنمایی های شاعر بزرگ را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.


روش کار تحقیق

    در تهیه این پایان نامه ابتدا دیوان فارسی و ترکی شهریار که شامل ۳ جلد همراه با ترجمۀ فارسی منظومۀ حیدربابایه سلام ترجمه کریم مشروطه چی می باشد مطالعه شده وسعی برآن بوده است که بیشتر مباحث اصلی جلوه های طبیعت در اشعار شهریار استخراج شود ومورد بررسی قرار گیرد. سپس ابیات مرتبط با مباحث استخراج شده، به صورت فیش نوشته شده است. در مرحلۀ بعد موضوعات تقسیم بندی شده وکار شرح نویسی برای ابیات انجام گرفته است. این پایان نامه در ۱۴ فصل تنظیم شده که فصل اول شامل اهداف تحقیق، پیشینه تحقیق، روش کار تحقیق و مقدمه می باشد در مورد برخی از عناصر طبیعت میزان بسامد آن در ابتدای فصل آورده شده که با مطالعات آن ها روزنه های ناب و ارزنده به روی خوانندگان باز می شود.


مقدمه:

«استاد شهریار،شهریار ملک سخن ایران زمین،در سال ۱۲۸۵ش،با نام محمد حسین درمحله خشکناب تبریز،پا به عرصه جهان هستی نهاد .پدرش حاج میرزا اقا مردی روحانی واز وکیلان دادگستری بود .محمد حسین مقدمات فارسی وعربی را نزد پدر آموخت و تحصیلات ابتدایی را در دبستان های متحده و فیوضا ت ،و دوره دبیرستان را در مدرسه محمدیه گذراند. در این مدرسه، مجله ای به نام ادب منتشر می شد و محمدحسین،نخستین شعر خود را با تخلص شعری بهجت در آن انتشار دا د .

وی بعد ها با تفال از دیوان حافظ، که دو بار انجام گرفت وبا توجه به این مصراع از خواجه «که چرخ  سکه دولت به نام شهریاران زد» و« روم به شهر خود وشهریار خود باشم»،تخلص شعری خود را از بهجت به شهریار تبدیل نمود.

استاد سخن معاصر، بیش از ۲۸۰۰۰ بیت شعر به زبان فارسی،ودر حدود ۳۰۰۰ بیت به زبان ترکی آذری سروده است.

ادب شناسان،سه دوره شعری متمایزدر زندگی ادبی شهریار شناسایی کرده اند:دوره سر گشتگی،دوره جوانی وگرایش ملی ومیهنی،وسرانجام دوره تمسک به خداشناسی از طریق اسلام ناب.»

« ایام کودکی او با جنبش آزادی خواهان مشروطه به رهبری ستار خان وباقر خان همراه بود.وی در کودکی با قران ودیوان حافظ اشنا شد.پس از تحصیلات مقدماتی حوزوی به تهران رفت و وارد مدرسه دارالفنون گردید .شهریار سپس وارد مدرسه طب شد ولی در پی حادثه ای بیش از ۵سال تحصیل بدون اخذ مدرک دکتری و دانشکده را ترک گفت ودر خراسان وارد خدمت دولتی گردید.»

« زندگی و سرگذشت شهریار همیشه توام با علاقه و عشق بوده است. اگر غیر از این بود اشعار هم نمی بود. شهریار چون قلبی بی اندازه حساس دارد،به یک محبت کوچک یا جزیی خوبی و زیبایی چنان فریفته      می شود وحق شناسی می کند ،که حد و اندازه ندارد وبه همان نسبت هم از کوچک ترین بی مهری وناشایستگی دلتنگ می شود.» (روشن ضمیر،ج ۱ ،۱۳۸۷: ۱۲)

« شهریار به عنوان یکی از مشهورترین غزل سرایان معاصر مطلوب خاص وعام است.اوغزل های دلنشین بسیاری سروده که یادگار نخستین عشق آتشین اوست. کلیات اشعار شهریارمتجاوز از پانزده هزار بیت از قصیده وغزل ومثنوی وقطعه است که در سه مجلد به چاپ رسیده است.بسیاری از خاطرات تلخ وشیرین از دوره های گوناگون زندگی،در اشعار شهریار منعکس است وبا خواندن آن ها می توان گوشه هایی از زندگی شاعر را از نظر گذراند.شهرت شهریار تقریبا بی سابقه است،تمام کشورهای فارسی زبان وترک زبان،بلکه هرجا که ترجمه یک قطعه او رفته باشد،هنر او را می ستانند .منظومه حیدر بابا  نه تنها تا کوره ده های آذربایجان ،بلکه به ترکیه وقفقاز هم رفته ودر ترکیه وجمهوری آذربایجان چندین بارچاپ شده است ،بدون استثنا ممکن نیست ترک زبانی منظومه حیدر بابا را بشنود ومنقلب نشود.حیدر بابا نام کوهی در زادگاه استاد محمد حسین بهجتی تبریزی ملقب به شهریار است .

منظومه حیدر بابایه سلام نخستین باردرسال ۱۳۳۲ منتشر شد و از آن زمان تاکنون به زبان های مختلفی ترجمه شده است.لیکن ترجمه بی بدیل آن به شعر منظوم فارسی توسط دکتر بهروز ثروتیان شاهکاری ماندگاراست.

حیدر بابا سندی زنده است و پرده ای رنگین وبرجسته از زندگی در روستا را نشان می دهد.مضمون اغلب بندهای آن شایسته ترسیم و نقاشی است زیرا از طبیعت جاندار سرچشمه می گیرد. قلب پاک وانسان دوست شهریار بر صحنه ها نور می ریزد و خوانندگان شعرش را به گذشت های دور می برد.نیمی از این منظومه نامنامه و یادواره است که شاعر در آن از خویشاوندان و آشنایان و مردم زادگاه خود و حتی چشمه ها و زمین ها و     صخره های اطراف خشکناب نام می برد و هریک را در شعر خود جاودانگی می بخشد.» (مجله بخارا،http://meshkin-student-lit.blogfa.com)

« این منظومه در سال ۱۳۳۱،سالی که مصادف با فوت مادر شهریار،کوکب خانم بود،به زبان مادری شاعر،ترکی آذری سروده شده است وتجلی شور و خروش جوشیده از عشق شهریار به مردم آذربایجان است. این منظومه، قاموسی از سنت ها و آداب و رسوم،روابط صمیمی مردم،داستان ها و باورها،بازی های کودکانه محلی، جوانمردی های بزرگان سرزمین اجدادی، افسانه ها و نمادهای مردانگی، درد غربت و جدایی از ایل و تبار، جلوه های طبیعت به هنگام  فصل های مختلف سال و پندهای شاعر از زندگی است.

رهبر معظم انقلاب، در مورد شعر حیدربابایه سلام شهریار- که از معروف ترین شعرهای اوست-        می فرماید: شهریار یکی از بزرگ ترین شعرای همه دوران های تاریخ ایران است و آن به لحاظ حیدربابایه سلام اوست.حیدربابا سلام یک شعر استثنایی است. همه خصوصیات شعری مثبت شهریار در آن است؛ یعنی آن روانی، صفا، سخن شیرین و چیز های دیگری که مربوط به شعر است، همه در حیدر بابایه سلام هست و آن این است که در یک شعر معمولی که تصویری است از سابقه ذهنی خود شاعر، مطالب بسیار حکمت آمیزی هست؛ بااین حساب،می توان شهریار را یک شاعر حکیم به حساب آورد.»(محمود سوری،rahavand.blogfa.com )

« این شاعر شهیر سرانجام در بیست و هفتم شهریور ۱۳۶۷ش.در سن۸۲ سالگی در تهران در گذشت و در مقبره مقبره الشعرای تبریز، که مدفن بسیاری از شعرا  و هنرمندان آن دیار است به خاک سپرده شد. شعرش جاودانه و نامش ماندگار باد. به منظور پاسداشت مقام ادبی استاد محمد حسین شهریار و نکوداشت این شاعر پرآوازه ، سالگرد درگذشت وی برابر با بیست و هفتم شهریور، به عنوان روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شده است.»

طبیعت در شعر شهریار:

« هر گوشه ای از زندگی انسان با گوشه ای از طبیعت هزاران هزار پیوند و ارتباط خورده که از این همه پیوندهای گوناگون، ذهن شاعر گاه یکی را احساس می کند، تصرف ذهن شاعر در مفاهیم عادی و ارتباطات زندگی انسان با طبیعت، یا طبیعت با طبیعت، چنان که می دانیم حاصل نوعی بیداری اوست در برابر درک این ارتباطات، شاعر حاصل این بیداری خود را به صورت آفرینش یک اثر ادبی به ما نشان می دهد؛ به سخنی دیگر شعر زاده این کوشش شاعر است برای نمایش درک او از نسبت های میان انسان و طبیعت یا طبیعت و انسان یا انسان و انسان .»  (ولی پور،۵:۱۳۸۹)

شاعر چونان نقاشی است که همه تلاش و همت خود را صرف ترسیم دقیق چهره های طبیعت           می کند. طبیعت و مظاهر آن در سروده های شاعران رنگ و جلایی خاص و حضوری زنده و پویا دارند، کوه و دشت، صحرا و چمن، دریا و جنگل، آبشار و… همه در آثار ادبی موج می زند و شاعران توانا و زبردست با   بهره گیری از صورخیال و بیانی سحرگون لباسی تازه و بکر بر قامت طبیعت می پوشانند و با توصیفات خود   هر بار در آرایشی نو چون عروسان زیبا از حجله خیال با اعزاز بر مسند سطور و صحایف می نشانند.

« هر کس با زبان فارسی مأنوس باشد درمی یابد که شاعران این زبان از دیرباز با طبیعت و جلوه های آن الفتی عمیق داشته اند و شعر فارسی در هیچ دوره ای بی بهره نبوده است و شاعران با مظاهر طبیعت به خلق تصاویری زیبا و رنگین پرداخته اند. یکی از این شاعران که طبیعت و شکوه روستا در شعر او جلوهای خاص یافته شهریار است.» (اجتماعی،۱:۱۳۸۳)

طبیعت و پدیده های آن در شعر شهریار حضوری فعال و زنده دارند که شاعر با بهره گیری از صور گوناگون خیال به توصیف خود حرکت و جنب و جوش شایسته ای بخشیده و همه چهره های طبیعت اعم از کوه، دشت، صحرا، دریا، جنگل، آبشار و هم چنین شب و طلوع و غروب خورشید را در بالاترین حد توصیف کرده و تابلوهای بدیع و رنگین آفریده است.

بلبل از دفتر گل آیت موسیقی می خواند، گل ها می رقصند، ابر می گرید و جویبار سرود می خواند، پروانه بر گل بوسه می زند، خورشید با تیغ و شمشیر برّنده خود به جنگ شب می رود و گاهی چون بت عیار از قصر فلک نوشخند می زند، شاه شب عینک دودی به چشم دارد یا شب خود را با جواهر انجم و ماه و…       می آراید، ناهید چنگ می نوازد، صبح بال سپید خود را می گشاید و …

« صور خیال همواره از بنیادی ترین عناصر آثار ادبی به شمار آمده اند. با آن که امروزه ، در بخشی از آثار و اشعار معاصران عناصری دیگر همچون هنجار شکنی های زبانی، نقش برجسته ای در ایجاد رستاخیز کلام یافته اند، اما صور گوناگون خیال هنوز هم یکی از عوامل مهم آفرینش های ادبی است.

صورخیال علاوه بر آن که زبان ادبی را از کلام عادی متمایز می کند، ظرفیت زبان را برای انگیختن عاطفه، افزایش می دهد. انواع تصویر های شاعرانه هم در مکتوم کردن معنی و هم در گسترش دادن معنی در ذهن – به شرط آن که بجا و مناسب به کار روند- نقش اساسی دارد. صور خیال سبب می شود، جهانی را که نویسنده در اثرش عرضه می کند، با جهان واقعی، که ما به آن عادت کرده ایم، تفاوت پیدا کند و همین تازگی و غرابت جهان ذهنی که بی تردید عنصر خیال در پدید آوردن آن نقش بسزایی دارد؛ سبب می شود که توجه ما به متن بیشتر جلب گردد. تخیل، هم زبان را تازه و با طراوت می کند، هم وسیله معرفت و درک حقیقی است که جز از طریق زبان ادبی قابل درک و بیان نیست. خیال شاعرانه، با یاری گرفتن از عنصر تصویر، بسیاری از امور ذهنی را دیدار می کند و تصورات خود را از این راه به تماشا می گذارد. این تصویرهای خیالی در چارچوب تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز و… بیان می شوند.» (شریف پور،۲:۱۳۸۷)

« شهریار چند سال از دوران کودکی خود را در آغوش طبیعت رنگین و سرسبز روستا گذرانده و همین عاملی برای سروده های رمانتیک او گردیده است. بررسی خلاقیت های ادبی و میزان عناصر طبیعت به کار رفته در دیوان شهریار و بسامد بالای صور خیال حاصل از آن مؤید این نکته است که طبیعت سهم بسزایی در شعر شهریار داشته است. مسلماً اگر شهریار کودکی خو را در دامن طبیعت نمی گذراند بسیاری از اشعار او که رنگ و بوی رمانتیک دارد ناسروده می ماند و حتی منظومۀ حیدربابا که تصویرگر طبیعت زیبای روستا و نیز توصیف آداب و رسوم و صفا و صمیمیت آن است، خلق نمی شد. » (اجتماعی،۱:۱۳۸۳)

« محیط روستایی با خصوصیات و مزایای خود روح شهریار را  شیفتۀ طبیعت و ذوق استعدادش را با شعر و موسیقی و عشق و شیفتگی آشنا کرد ادبیات روستایی و سروده های محلی و اشعار و ترانه هایی که مظاهر تجلی احساسات محیط او بوده از کودکی شهریار را با سادگی و لطافت مأنوس نمود.

او در اشعار خود بارها از طبیعت نام می برد و آن را همچون سینمای رنگی  و کارگاه نقش و نقاشی     می داند.» (همان:۴)

اگر نقاشی و با نقش و با رنگت سر و کار اســــــت

طبیعت با تو از دم کارگاه نقش و نقاشـــی  اســــت

به چشم انداز تو هر سو مدل ها، کارت پستالهاســت

به صورت ســازی قــــــهار اســـتاد طبیعت بــین

                                         (شهریار،ج۱۳۴۳:۲)

شهریار شیفتۀ طبیعت است. او طبیعت و مظاهر آن را چنان زیبا و بدیع دیده است که ارتباط همدلانه با آن برقرار کرده و با زیبایی هرچه تمام تر به وصف آن پرداخته است. او در ابیاتی تمدن گریزی و دلدادگی خود به طبیعت و زیبایی های آن را به تصویر کشیده، می گوید:

به ســیر طـــبیعت برو،شهریـــــار                که ذوقی نینگیزدت پشــــت مـــیز

                                                                                              (ج۲۶۴:۱)

به شهر چند نشینی،شکسته دل،برخیز               که باغ و بیشۀ شمران شکوفه زار آمـد

                                                                                            (همان:۱۹۵)

« شهرها از بس آلودۀ دود و دودۀ تمدن و پیامدهای آن هستند که امکان خلق تصاویر بدیع و زیبا به شاعر نمی دهد و مشاهدۀ تابلوهای زیبای طبیعت و دیدن کوچ ایلات، شنیدن صدای کشتزارها و شیهۀ اسبان و بانگ گاوان و صدای گله و هیهای  چوپانان را فقط در روستا و ییلاق می توان دید، سخن شاعر مؤید این نکته است.

بـــــــزن از شـــــــهر ها  بــــــیــرون

صدای کشتزاران بشنو و صوت چراگاهـــان

صدای کوچ ایلات و درای کاروان ها بـــین

صدای گله و هیهای چوپانان به صبح و شام

صدای بره ها ،بزغاله ها،زنگوله بر گــــردن

صدای چیـــدن و برچیدن چادرنـشینان بین

                   چه ذوق انگیز

                   (ج۱۳۵۰:۲)

توصیف های شهریار به خصوص در مثنوی های تازه و زیبایش اغلب حاصل تجربیات و مدرکات شخصی خود اوست و آفرینش چنین مینیاتورها و تابلوهای نقاشی مرهون در آغوش طبیعت بودن است. به طور حتم اگر شهریار دوران کودکی خود را با طبیعت نمی گذراند و در آغوش آن بزرگ نمی شد چنین صحنه های رنگین و محسوس در شعر او خلق نمی شد.» (اجتماعی،۶:۱۳۸۳)

در این پایان نامه هدف آن است که به بررسی جلوه های طبیعت در اشعار استاد شهریار بپردازیم. بر این اساس ابتدا دیوان شهریار که شامل ۳ جلد است همراه با ترجمۀ فارسی منظومۀ حیدربابایه سلام- ترجمۀ کریم مشروطه چی- مطالعه شده، سپس مظاهر و پدیده های طبیعت استخراج و تقسیم بندی شده و کار شرح نویسی صورت گرفته است تا تصاویر رنگین و تابلوهای خیالی این شاعر ماهر و زبردست را نشان دهیم.

 

 گل ها و گیاهان و درختان و بیشه و باغ و جنگل و سبزه زارها و چمن ها

وجود مناظر طبیعی سرسبز و بکر و درختان انبوه، کوه های آراسته به انواع گل های رنگارنگ، صف کشیدن گل ها به دور آب، باغ های فرحبخش و سبزه زارها و چمنزارها، جنگلی با آبشارهای دلکش و درختان انبوه و گلزارهای خرم، رقصیدن گل ها و گیاهان، شنیدن صداهایی دلنواز از وزش نسیم و باد در  جنگل ها و بیشه ها و … همگی از جلوه های زیبای طبیعت می باشند که شاعر هنرمندانه همه آن ها را در پردۀ شعر نقاشی کرده و با توصیف خود تصاویری زیبا و تابلوهایی رنگین از آن ها به وجود آورده است. وی همچنین در توصیفات زیبای خود در زمینۀ گل ها و گیاهان و سبزه زارها و … از تخیلات ذهنی و تجارب شخصی خود استفاده کرده است چرا که شاعر دوران کودکی خود را در دامان طبیعت گذرانده و از نزدیک چنین جلوه ها و پدیده های زیبای طبیعت را دیده و لمس کرده است.

کنون که لاله نهاده رخ به دامن هامون                 کنون که سبزه بسوده است سربه سینه صحرا

                                                                  (ج ۱ : ۴۴۷)

         قارچ هایی که به صف چون شمشاد                   رســـــــته باشند و بـــلرزند از بـــــــاد

                                                                                             (ج ۲ : ۹۵۴)

 بید آشفته تر از طرۀ لیلاسـت، ز باد                     نــه عـجـب گر کند این منظره مجـنون ما را

                                                                                     (ج ۱ : ۷۷)

        برگ ها با نوسانی در رقـــــــــص                  که ندارد سـرمویی نـه و نقــــــــــــص

                                                                                                          (ج ۲ : ۹۱۱)

        جنگل از سایه روشن مهــــــــتاب                   جــلوه یی از جـــمال صــنعت اوســـت

                                                                                                        (ج ۱ : ۱۲۱)

       صف سنبل نماز کرد و ســـــــجود                 لالـه، قـــــندیل مســـــجد و محـــراب

                                                                                                     (همان : ۴۶۷)

        عروس گل به سـرحجله گاه ناز آمـد                  به شـور و غلغله مرغان نغمه ســــاز آورد                                                                                                                             (همان : ۱۷۴)

در شعر شهریار توصیف ها به قدری هنرمندانه و به اندازه ای زنده می باشند که خواننده آن را در مقابل خود می بیند یا به عبارت دیگر «نگرش شهریار به طبیعت در مقایسه با شاعران کلاسیک متفاوت است. او با         بی طرفی طبیعت را توصیف نمی کند بلکه با طبیعت ارتباط همدلانه دارد و طبیعت در شعر او همچون شخص و موجود زنده است.» (اجتماعی، ۱۳۸۳: خ)

۲-۱) گل ها و گیاهان:

ارتباط مستقیم شاعر با طبیعت سبب شده که به شناخت و کشف زیبایی های آن نائل آید، از باغ و رقص گل ها و گلزارهای خرم گرفته تا صحرا و کوه و دشت و …  تا بتواند همه عناصر و مظاهر طبیعت را در پردۀ شعر نقش کند.

گل پربسامدترین عنصر طبیعت است که با حضوری محسوس در دیوان شهریار تصاویری بدیع و رنگینی    خلق کرده است.

بـه شـاباش عروس لاله، چون رقاصۀ گلبــــن

گل که برسر چترش ازشمشاد و بر دوشش شنل

برخاسـتند رقـــــص کـــنان گـــلبنان بــــاغ

برگــــل عـــارض از آن زلف طـــلایی فامش

دهـــان غـــنچه گـــل واشــود که ابـــر بهار

به صـد دامن گل افشانیم و درپایش سراندازیم
(ج ۱ : ۳۲۹)

لـــــرزد از چـــشغره های بـــرق بارانی تو
(همان : ۳۷۱)

تا در چـــــمن تـــرانه نــواز آمـد این نوید
(همان : ۵۱۰)

یـــاد پـــروانه زرین پـــر و بــالی کـــردیم
(همان : ۳۲۵)

به دایـــــگی شــد و پرشیر ساخت پستان را
(همان:۸۵)

شهریار در اشعار خود با استفاده از صور خیال تصاویر و تابلوهای متعدد و رنگارنگی از گل ها و گیاهان    ترسیم نموده است.

به دور حـــلقه اســتخر از گــل و شـمشاد

 به صـــف ســتاده نوازنـدگان رامــــشگر

                                      (ج ۲ : ۸۸۷)

به یاری صنعت تشخیص، گل و شمشاد به مانند نوازندگان رامشگر هستند که به دور استخر به صف         حلقه زده اند.

مـی مـــحبتدن ایـچیب لاله بـیتیبدیر یاناغیندا

                               (شهریار، ۱۳۸۷: ۷۳)

گل لاله از لحاظ عنصر رنگ (سرخ بودن) به زیبایی توصیف شده، این که لاله شراب محبت نوشیده، به این جهت گونه هایش سرخ شده است.

با استفاده از تشبیه، گل به شکل های گوناگون در دیوان شهریار توصیف شده است. گاهی به مانند عروسی زیبا و گاه به سان دختریست کولی.

گـول چیچکدن بـزه ننده، نه گلین لرکیمی نازین

                                          (شهریار ۱۳۸۷: ۷۰)

عــروس گـل به سرحجله گاه ناز آمد

گل دختریست کولی و از تاب آفـتاب

به شـــور و غلغـــله مــرغان نغمه ساز آورد
(ج۱ : ۱۷۴)

چون عــــقد گــوهرش به جبین ریخته است
(همان : ۴۱۱)

بوی خوش و معطری که صبحدم از گل های بهاری به مشام می رسد گویی بوی عطری است که از طبلۀ عطار می آید و همه جا را خوشبو و معطر می سازد.

صبحدم نکـهت گـلهای بهاری، گویی

بــوی عـــطری اســت که از طـبلۀ عطار آمد
(ج۱ : ۱۹۴)

آویخته شدن گل از فراز گلبن همچون گوشوارانی است که از گوش عروسان آویزان می شود.

آویــخته گــل از فــراز شاخ گلبن

چـــونان که از گــــوش عروسان گوشواران
(ج ۲ : ۱۱۱۱)

شاعر خمیده شدن شاخ گل از غنچه را بسان کمانداری به تیر و ترکش دانسته است.

خــمیده شــاخ گل از غنچه گویی

کــــمانداری به تــــــیر و تــــــرکش آمد
(ج ۱ : ۱۹۶)

گل به عروسی تشبیه شده که شکوفه ها به شاباش عروس گوهر افشانی می کنند و چناران کف می زنند       طوری که کف زنان خود را در صف گوهرنثاران زدند.

به شاباش عروس گل، شکوفه گوهرافشان شد

چناران کف زنان خود در صف گوهرنثاران زد

                               (همان : ۱۸۰)

در فصل بهار وجود گل های زیبا و رنگارنگ همچون خوانچه های شیرینی و چمن سبز به مانند سفره های پهناور به نظر می رسد. آویزان شدن خوشه از شاخه رز همچون گوشواره هایی زرین است که از گوش آویزان می شود.

ز تـــــپه های گــــلم خوانچه های شیرینی

چـــو زرین گوشوار خوشه از شاخ رز آوریزد

ز ســـــبزه چمنم ســــــــفره های پـهناور
(ج ۲ : ۸۸۸)

شرابی لعل گون سازیم و در جام رز اندازیــم

                                        (ج ۱ : ۳۲۹)

گل نرگس، گلی سفید، کوچک، خوشبو و میان آن زرد می باشد که شاعر به شکل های گوناگونی آن را به تصویر کشیده است.

راستی هم گل نرگس همه احساساتست
حالت عاشـــــق زاریست که گوید با دوست

مست افتاده به هر گوشه لب جو نرگس

صورت عاشق زاریست به حسرت نگران
من به حسرت نگران و تو به کام دگران
(ج ۲ : ۱۱۱۱)

قــــدح لاله نـــماید به هــمه رهگذران
(همان : ۱۱۱۰)

نرگس به پیش چشم توچشمی گشود و بسـت

نرگـــــس دریــــده چــشم به دیدار او ولی

چون چــشمکی که بچه لوس ننر زنــــد
(ج ۱ : ۲۱۱)

دیدار آفتاب به چشم دریده نیست
(همان : ۱۳۳)

شاعر گل نرگس را با توجه به عنصر رنگ و شکل و هیئت ظاهری، به عاشقی زار تشبیه کرده است. یا با توجه به حالات و چگونگی قرار گرفتن گل نرگس بر لب جو، آن را به فرد مستی تشبیه کرده که در کنار جو      افتاده است و گل لاله را از لحاظ شکل ظاهری به قدحی مانند کرده که به همه رهگذران عرضه می شود و نیز باز و بسته شدن گل نرگس را به چشمک زدن بچه لوس ننر تشبیه کرده است.

غـــــنچه را پیراهنی کز غم عشق آمده چاک

جــامه چون غنچه قباکن که به صورت قمری

خـــــار را ســـوزن تدبیر و رفو می بینم
(ج ۱ : ۳۲۰)

نوعروسان چـــــمن بــــند قبا بگشایند
(همان : ۲۲۷)

با استفاده از تشبیه باز شدن غنچه به چاک کردن جامه مانند شده است گویی که از غم عشق جامه خود را چاک کرده و خارهای آن غنچه به مانند سوزنی می باشد که رفوگری می کند.

صـــــف کشـــــــیده سـمن سپاهی سان

تا دهــــــد چــــون صف سپاهی، سان
(ج ۲ : ۷۶۱)

انبوه گل های سمن همچون سربازان لشکر آن چنان زیبا در کنار یکدیگر قرار گرفته اند گویی که خود را در معرض سان قرار داده اند یا به عبارت دیگر برای سان دادن این چنین صف کشیده اند.

به صــد زبان گل صد برگ و ده زبان سوسن

دگر چــــه جای خموشی هزار دستان را
(ج۱ : ۸۵)

گل صدبرگ و سوسن ده زبان با صدها زبان خودنمایی و نغمه خوانی می کند. در توصیف سوسن       ده زبان «وجه تسمیه بدان جهت است که کاسبرگ ها نیز همانند گلبرگ ها سفید و مشابه آن ها هستند و با توجه به این که تعداد هر یک ۵ عدد است بدین نام موسوم شده.» (ف.معین:ذیل واژۀ سوسن)

بچــــین اوســــتی، ســــــنبل بـــچین اوراخلار
ایـــــــله بـــــیل کـــــه زلـــفی دارار داراخلار
(شهریار، ۱۳۸۷ : ۳۵)

ســـاری سنبوللره زلف ایچره اوراخلار داراغ اولدی

                                                (همان: ۷۹)

به هنگام تابستان، داس هایی که با آن سنبل زرین درو می کنند گویی که زلف ماهرخان را شانه می زنند. شاعر در ترسیم این تصویر زیبا از صنعت تشخیص کمک گرفته است.

بایـــــرام یـــــئلی چــــارداخــلاری یــــــیخاندا
نـــــــوروز گـــــلی، قـــــــارچیچگــی چیخاندا
(شهریار، ۱۳۸۷: ۳۱)

در آغاز بهار دو نوع گل زیبا به نام های قارچیچگی و نوروز گلی از زیر برف و غالباً ازشکاف سنگ ها سر به در می آورند که اولی به رنگ سفید و به سیمای عاشقی شنگول است و دومی به رنگ بنفش و به سیمای عروسی است شرمگین. «حیدر بابا دو نوع گل داشت که یک هفته یا ده روز شکفته می شدند. اسم یکی قارچیچگی بود که شبیه پسر بود. اسم دیگری نوروز گلی بود که شبیه دختر بود. هر دو نوع گل زیر سنگی می‌رستند، انگار که مخفی شده اند. به همین سادگی دیده نمی‌شدند باید جستجو می‌کردی. فارسی نوروز گولی، گل نوروز است که به رنگ بنفش و مثل عروس است. فارسی قارچیچگی، گل برف است که به رنگ سفید    می باشد.» (علیمحمدی، ۱۳۶۹: ۲۳)

بـنفشه دختر شکر لب دهقان نماید لیک

مــغیلانش به صد نیش زبان ارباب را ماند

                                    (ج۱ : ۲۰۳)

گل بنفشه، گلی است دارای پنج گلبرگ که یکی از گلبرگ ها به نام گلبرگ مقدم دارای مهمیز می باشد و رنگ گل های آن معمولاً بنفش یا آبی یا زرد رنگ است و عطر آن را می گیرند.در این بیت شاعر با بهره گیری از صنعت تشخیص، گل بنفشه را دختر شکر لب دهقان خوانده و خار و مغیلان این گل را به صدنیش زبان ارباب تشبیه کرده است.

۲-۲) گل ها و کوه:

120,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله استاد محمد حسین شهریار
  • مقاله زندگی نامه شهریار
  • برچسب ها : , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.