عنوان :
تعداد صفحات :۹۹
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
از بررسیها چنین بر میآید که هر چند جرائم زنان نسبت به مردان پایینتر است اما روند رو به رشد جرائم زنان در سالهای اخیر محسوس است.
جرائم زنان اگر چه با میزان اعتیاد و اعمال منافی عفت شناخته شده میشود. در بسیاری از موارد همانند اکثر جرائم مردان، با اهداف اعتقادی صورت میگیرد.
این تشابه به ظاهر منطقی است اما تجملگرایی در زنان با جاهطلبی در مردان که ریشه مقاصد مالی آنان است تفاوت فراوان دارد.
امروزه علاوه بر اعتیاد و فحشا، سرقت و قتل نیز در بین جرائم زنان قوت گرفته است و این چهار جرم در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر و معمولاً تقویتکننده هم هستند.
فحشا عاملی برای قتل، روشی برای سرقت و زمینهای برای اعتیاد است.
اعتیاد سرپوشی برای فحشا، بهانهای برای سرقت و مشوقی برای قتل است.
سرقت نیز در کنار قتل ارتباط زنجیرهای با دو جرم دیگر دارد.
ورود زنان به جمعیت فعال جامعه و توان زنان در تحصیل درآمد از طریق فحشا، میتواند یکی از عوامل افزایش جرم در بین آنها باشد.
آمار نشان میدهد میزان جرائم زنان در جرمهای شدید بیش از ۱۰% و در جرائم مالی بیش از ۱۳% افزایش یافته است.
شمار بازداشتشدگان زن به اتهام قتل، تهدید و مسموم کردن عمدی از ۵۳۰۶ مورد در سال ۱۳۶۵ به ۶۰۰۳ مورد در سال ۱۳۷۰ افزایش یافته است، و در جرائم مربوط به اعمال منافی عفت این میزان از ۴۹۵۴۲ مورد در سال ۱۳۶۵ به ۵۹۳۷۴ مورد در سال ۱۳۷۰ افزایش یافته است.
در سطح جامعه ایران افزایش جرائم معلول تحولات عمیق در زیرساختهای اجتماعی، اقتصادی است.
دگرگونیهای پس از انقلاب، جنگ و بحرانهای اقتصادی، به بر هم خوردن تعادل در سطوح جامعه منجر شده است.
این شرایط باعث افزایش میزان جرائم و تشکیل دور باطلی است که آثار و عواقب بسیار نامطلوبی را در پی خواهد داشت.
متلاشی شدن خانوادهها، از بین رفتن بخشی از نیروی انسانی، تزلزل ارزشها و هنجارهای اجتماعی و از دست دادن سرمایههای مادی و معنوی از جمله عواقب آن است. پس از جنگ تحمیلی، افزایش نرخ بیکاری، مهاجرتهای ناشی از جنگ و تراکم جمعیت در مناطق حاشیهای شهرها باعث شد بسیاری از گروههای فاقد ثبات اقتصادی و اجتماعی در معرض آسیب باشند.
نظام سنتی زن را از لحاظ اقتصادی وابسته و تابع مرد تربیت میکند و این وابستگی در میان برخی از اقشار اجتماعی بیشتر است.
پس هر حادثهای که این تکیهگاه را سست نماید و یا از میان بردارد (مانند بیسرپرستی، طلاق، فوت همسر، ترک همسر و…) میتواند زنان را در معرض خطر از دست دادن موقعیت خود قرار دهد.که در تحقیق حاضر به بررسی آسیب شناسی و جرم شناسی بزهکاری زنان شهرستان کرج پرداخته که فرضیه های تحقیق عبارت است از بین فقر و فحشا و اعتیاد زنان رابطه وجود دارد و همین طور بین سرقت و اعتیاد رابطه وجود دارد که جامعه مورد مطالعه عبارت است از زنان بزهکار شهرستان کرج که ۱۰۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون جرم شناسی در جنبه های اعتیاد ، سرقت فحشا بر روی آنها اجرا گردیده نتایج بدست آمده نشان می دهد بین فقر و فحشا و اعتیاد و همین طور بین سرقت و اعتیاد رابطه معنی داری وجود دارد.
واژه های کلیدی: بزهکاری زنان، آسیب شناسی، فقر و فحشا، اعتیاد
مقدمه ۷
بیان مسئله ۹
تدوین سؤالات اساسی پژوهش ۱۱
اهداف و ضرورت پژوهش ۱۱
هدف اصلی: ۱۲
هدف فرعی: ۱۲
مفاهیم اساسی ۱۵
چارچوب نظری ۱۵
دیدگاه روانشناسی در مورد جرم ۱۵
الف) نظریه آسیبپذیری هورتون کولی ۱۷
ب) نظریه روانی ـ زیستی شارل فوریه ۱۷
دیدگاه جامعهشناختی در مورد جرم ۲۰
۱ـ رویکرد نقشگرایانه ۲۰
۲ـ نظریه فشارساختی ۲۰
۳ـ نظریه کنترل جرم ۲۰
۴ـ نظریه تضاد ۲۱
۵ـ نظریه تعارض فرهنگی(Henry moc key) ۲۱
۶ـ بزهکاری به عنوان خرده فرهنگ ۲۱
۷ـ نظریه برچسبزنی (واکنش اجتماعی) ۲۲
۸ـ نظریه ارتباط نسبی ۲۲
دیدگاههای جامعهشناختی جرائم زنان ۲۲
۱ـ دیدگاه اتوپلاک ۲۲
۲ـ دیدگاه آدلر ۲۲
پیشینه تحقیق ۲۳
یافتههای تحقیق ۲۵
آسیبشناختی جرائم زنان ۲۵
ویژگیهای زنان مجرم ۳۳
۱ـ از نظر اقتصادی ۳۳
۲ـ از نظر موقعیت خانوادگی و تحصیلی والدین ۳۴
۳ـ مناسبات خانوادگی ۳۴
۴ـ الگوها و مناسبات اجتماعی ۳۵
۵ـ شرایط زیستی و محیط سکونت ۳۶
۶ـ نحوه گذارندن اوقات فراغت ۳۶
سببشناسی جرائم زنان ۳۶
بررسی عوامل مرتبط با وقوع و گسترش جرائم ۴۰
۱ـ عوامل روانی و فردی ۴۰
۲ـ عوامل فرهنگی ۴۱
۳ـ عوامل عقیدتی ۴۱
۴ـ عوامل جسمانی ۴۱
۵ـ عواملشناختی ۴۱
۶ـ عوامل اقتصادی ۴۲
۷ـ عوامل سیاسی ۴۲
۸ـ عوامل اجتماعی ۴۲
۹ـ عوامل خانوادگی ۴۳
نقش انواع مشکلات خانوادگی در بروز گونههای جرائم ۴۵
۱ـ غفلت ۴۵
۲ـ تعارض ۴۶
۳ـ نگرشها و رفتارهای انحرافی ۴۶
۴ـ از هم گسیختگی ۴۶
ضرورت بررسی تاریخچه اعتیاد ۵۰
مطالعه مراحل اعتیاد ۵۷
نوشیدن در میان جمع Social drinking ۵۷
نوشیدن زیاد ۵۷
وابستگی به الکل ۵۸
هروئین و کوکائین ۵۸
مراحل اعتیاد هروئین ۵۹
مراحل اعتیاد به کوکائین ۶۱
مصرف زیاد و بیرویه ۶۲
طبقهبندی معتادین ۶۳
عوامل همبسته با اعتیاد ۶۴
فحشا ۶۷
راههای آلودگی زنان به جرائم جنسی ۷۰
علل گرایش به انحرافهای جنسی و روسپیگری ۷۰
عوامل مرتبط با شیوع فحشا ۷۲
قتل ۷۳
سرقت ۷۵
اقسام سرقت در زنان ۷۵
دستهبندی زنان سارق ۷۷
راهکارهای پیشگیری، اصلاح و درمان ۷۷
جامعه مورد مطالعه ۸۴
حجم نمونه ۸۴
روش نمونه گیری ۸۴
ابزار اندازه گیری در تحقیق ۸۴
روش تحقیق ۸۵
روش آماری مربوط به فرضیه ها ۸۵
مقدمه فصل چهارم ۸۸
بحث ونتیجه گیری ۹۶
پیشنهادات ۹۸
محدودیت ها ۹۸
منابع ۹۹
ـ وندالیسم، دکتر علیرضا محسنی تبریزی، انتشارات آن، چاپ اول، ۱۳۸۳٫
ـ نظریههای جامعهشناسی، آنتونی گیونز.
ـ جرمشناسی نظری، ریموند گسن، ترجمه دکتر مهدی کینیا.
ـ جامعهشناسی کجروی، علی سلیمی، محمد داوری.
ـ بررسی آسیبهای اجتماعی زنان، دهه ۸۰ـ۷۰، زهرا مهدی، تهران، روابط عمومی شورای فرهنگی، اجتماعی زنان، چاپ اولف ۱۳۸۲٫
ـ مقاله بزهکاری زنان (زنان خیابانی)، روزنامه اعتماد، ۷/۹/۸۳، ص ۵٫
ـ سیاست جنایی اسلام در برخورد با بزه و بزهدیدهگی زنان، علی اشرف طهماسبی، ۱۳۸۳، انتشارات برگ زیتون.
ـ تحقیقی پیرامون بزهکاری زنان، عبدالحسین، مجید انصاری، پایاننامه لیسانس، دانشکده روانشناسی، دانشکده علامه طباطبایی، ۱۳۷۰،
ـ مجموعه مقالاتی برای زنان، انتشارات شفق، قم، ۱۳۶۹٫
ـ محمود حکیمی،
ـ جامعهشناسی مواد مخدر، هووارد ابادینسکی، ترجمه مهرعلی زکریایی، دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر، چاپ اول، اسفند ۸۲٫
ـ مقاله بزهکاری زنان از عزتا… مولایینیا،
ـ توانبخشی گروههای خاص، دکتر حمیدرضا کریمی درضی، ۱۳۸۲، انتشارات گسترده.
تدوین قواعد و قوانین حاکم بر زندگی جمعی و الزام افراد به رعایت این قوانین از سوی نمایندگان و مجریان قانون، موضوعی است که تاریخی به قدمت شکلگیری زندگی جمعی و گروهی انسان دارد. کنترل رفتارها مطابق با معیاری و ملاکهای مورد قبول دیگان از سوی مراجع مختلف خارجی، شیوهای است که با اندکی تأثیر به کار برده میشود. چرا که این روشها تنها در صورتی کارآیی خواهد داشت که رفتاری مخالف با قوانین حاکم بر جامعه رخ داده و امکان جلب و دستگیری فرد خاطی و مجازات او فراهم باشد.
کنترل رفتارها از سوی مراجع خارجی با تشریفات مختلف و گاهی با تناقض قانونی همراه است. مجریان قوانین از آن جهت که انساناند ممکن است عمداً یا سهواً نماینده مناسبی از سوی قانون نبوده و خود اعمالی خلاف قانون مرتکب شوند.
اصلاحات مکرر قوانین برحسب مقتضیات زمان، بیانگر امکان وجود نقایصی است که انسانها همواره در تلاشاند آنها را مرتفع نمایند.
نسبی بودن قوانین و تأثیر نارسای آن در کاهش جرائم باعث میشود همواره حکایت تلخ بروز جرائم تکرار شود و سنگینی بار آسیبهای اجتماعی بر دوش جامعه فزونی یابد.
عوارض نامطلوب دردها و معضلات اجتماعی که جامعه همواره مجبور به تحمل آن است باعث شده است گروههای پژوهشی در قالب فعالیتهای علمی و تحقیق در پی یافتن علل و انگیزههای ارتکاب جرم باشند. تا راهکارهای مناسبی را برای رهایی از این آسیبها بیابند. طبق موازین حقوقی، جرم عملی است که برخلاف یکی از موارد قانونی مجازات عمومی هر کشوری باشند و مجرم کسی است که در زمان معینی عملی برخلاف مقررات قانونی کشور انجام دهد. وقوع جرم نه تنها نظم و آرامش و سلامت جامعه را بر هم میزند بلکه خصارت روحی و جسمی و مادی نیز به افراد و آزادی و استقلال آنها وارد مینماید. متأسفانه تاکنون بیشتر اقدامات برای حل مشکل بزهکاری و آسیبهای این چنینی، جنبه قضایی و انتظامی داشته و کمتر به راهبردهای تربیتی و اصلاحی و جوانب پیشگیرانه توجه شده است. توجه به جوانب قضایی و انتظامی از طریق اصلاح و تغییر در قوانین و مقررات، عمدتاً از راه تشدید آنها و یا افزایش توان کنترل شرایط و افراد صورت میگیرد.
این اقدامات در جهت افزایش کنترلهای خارجی بر رفتار انسان میباشد. در مقابل توجه به اقدامات اصلاحی و تربیتی از طریق تقویت کنترلهای درونی رفتار قرار دارد که در جهت افزایش مبانی شناختی و روانی حاکم بر رفتار است.
توجه به مطالعات و تحقیقات گسترده با استناد به آخرین دادهها و تازهترین اطلاعات و توجه به جوانب آسیبشناختی، سببشناختی و درمانی از ابعاد روانشناختی، جامعهشناختی و جرمشناختی ضروری به نظر میرسد.
هر اقدام تربیتی و هر فعالیت اصلاحی واجد حساسیتی ویژه است.
این حساسیت از آن جهت با عوامل درونی کنترل رفتار یعنی شناختها و عواطف سروکار دارد شکلی متفاوت به خود میگیرد و آنگاه که موضوع مورد مطالعه مجرمین باشند مضاعف میشود.
شرایط، زمانی پیچیدهتر مینماید که سعی بر بررسی زنان مجرم باشد.
چرا که نقش زنان در شکلگیری، پدیدآیی و استقرار خانواده از یکسو و انجام دوام و پایداری خانواده از سوی دیگر غیر قابل تردید و انکار است.
زنان به عنوان ایفاگران نقشهای تربیتی در کانون خانواده و جامعه اولویت ویژه دارند و بیش از پیش موضوع توجهات تربیتی و آموزشی باشند. توجه پژوهشگران برای ریشهیابی آسیبهای اجتماعی توجهی چند جانبه بوده است. انواع مشکلات خانوادگی، سطح نظارت والدین، مشکلات روانی و اختلالات رفتاری مجرمین، مشکلات آموزشی در سطوح مختلف دستگاههای آموزشی، پرورشی و تربیتی جامعه و ناتوانی مجرمین در یادگیری شیوههای کنار آمدن با مشکلات و مهارتهای سازگار شدن و ایجاد ارتباط سالم و سازنده با دیگران و نیز تعیین نوع و میزان تأثیر مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و… بر ارتکاب جرائم و افزایش آن از جمله متغیرهای مورد توجه پژوهشگران است.
این نوشته در تلاش است ضمن اعلام دادههای توصیفی از وضعیت جرم و بزه در زنان و نتایج مستخرج از این دادهها و کم و کیف ارتکاب جرم در سطح جامعه زنان، با نگاهی واقعبینانه حقیقتی تلخ را بازگو کند و با ذهنی کنجکاوانه به ریشهیابی علل آن بپردازد و با زبانی دلسوزانه به نقایص و نقاط ضعف آن اعتراف نموده و راهکارها را بیان کند. طبقهبندی جرائم زنان به اعتیاد، سرقت، قتل و اعمال منافی عفت و… و تقسیمبندی عوامل آن در قالب الگوی تکراری زمینههای فرهنگی، خانوادگی اجتماعی، اقتصادی و… و پیشنهاد راهکارهای نظری براساس تئوریهای کتابخانهای و راهکارهای غیرعملی موسوم نتوانستهاند کمترین تأثیر مثبتی کاهش در روند رو به رشد جرائم زنان داشته باشد.
ایستایی و ایستانگری نقص بزرگ فعالیتهای پژوهشی در این زمینه است.
بنابراین به جرائم باید به عنوان موضوعاتی هشیار، آگاه و پویا نگریست که همواره برای فرار از قوانین، فراتر از آن عمل میکند. تا جایی که گاهی قوانین ناگزیرند از گریز آنان در گذرند پیچیدگی جرمشناسی در آن است که جرمشناسان توان مشاهده مستقیم جرم را ندارند. جرمشناسان همواره با محصولات جرم و ردپای آن مواجه میشوند و مشاهده ردپای جرائم، به معنای از دست دادن بسیاری از مهمترین اطلاعات در نخستین گام هر فعالیت پژوهشی است.
این تأخیر زمانی و تقلیل کمی و کیفی دادهها، سیر مطالعات را از ابعاد آسیبشناختی و سببشناختی به سمت بررسی نشانههای جرم سوق داده و راهکارهای پیشنهادی را با مشکل تردید در حصول نتایج مواجه میسازد. زیرا راهبردهای طراحی شده همراه با تخمین و احتمال ارائه میشوند.
از دیگر سو، جرائم که همواره چند گام جلوتر از جرمشناسان در حرکتند و به راحتی با تغییراتی در شکل و محتوای خود میتوانند بخش وسیعی از نیروی پژوهشگران را به بررسی فرضیات ناصواب و بحثهای کارشناسانه نظری معطوف دارند.
بررسی مسیر تحول جرائم و تغییراتی که در گذر تاریخی آنها مشاهده میشود قدرت پیشبینی خصیصههای کمی و کیفی جرائمی را که در آینده به وقوع خواهد پیوست، افزایش داده و ارائه راهبردهای درمانی و پیشگیری را تقویت مینماید.
این خصیصه در ارتباط با جرائم زنان ضرورت بیشتری دارد و لزوم توجه به دیدگاهی تحولنگر بیشتر محسوس است.
۱- بین وفقروفحشا واعتیاد زنان درجامعه رابطه وجود دارد؟
۲- بین اعتیاد و سرقت چه رابطه ای وجود دارد؟
عصر ما عصر اضطراب و گسیختگیها است. دلهرهها و نگرانیهای حاصل از شرایط نامیمون این عصر به، اضمحلال تدریجی عواطف و قحطی فضایل بشری و روابط سالم انسانی و آرامش واقعی جان انجامیده است.
کرامات انسانی مورد آماج تیرهای زهرآلود، کینهتوزیها، عداوتها، حقارتها و جاهطلبیها و فزونخواهیها قرار گرفته است و در معرض خطر است.
انسان از اصالت خود گریزان شده است و اصل خود را از بیگانه تمنا میکند.
به سراغ نور امیدی است تا به جنگ ظلمات اضطرابآور و دلهرهاز برود و به زندگی آرام دست یابد، احساس عدم امنیت اولین اضطرار و نیز نخستین نیاز او شده است.
نیاز به آرامش و امنیت و رفتارهای هیجانطلبانه، او را با تعارض عجیب عجین کرده است. این نیاز به نوعی وجه مشترک تمام انگیزههای رفتارهای انحرافی و بزهکارانه و نیز مقصود اینگونه رفتارها است.
این خواسته تأمینکننده بسیاری از رفتارهای مجرمانه است که ممکن است باعث بر هم زدن امنیت و سلب آرامش دیگران گردد.
این نیاز انسانی که میتواند پیامآور آرامش باشد. به موجودی ضد اجتماعی، خطرآفرین و ترسآور تبدیل شده است که هیچ کس و هیچ موجودی از آن در امان نیست.
لذت رسیدن به آرامش چنان گمراهکننده است که هر رفتاری را میتواند توجیه کند.
هدف این پژوهش بر آن است که بزهکاری را در محدوده کمی و کیفی تعریف شده خود با دیدگاهی ریشهِیابانه و علتجویانه بنگرد:
چرا جرم؟ کدام جرم؟ در کدام زمینه و با کدام دلیل؟ چرا همه بزهکار نیستند؟ تفاوتها در چیست؟
شناخت بزهکاری زنان و آسیبشناسی و درمان آن.
شناخت عواملی که بر بزهکاری زنان تأثیرگذار است:
ـ مشکلات خانوادگی با بزهکاری رابطه دارد.
ـ میزان نظارت والدین بر انجام بزه تأثیرگذار است.
ـ شناخت مشکلات روانی، آموزشی، پرورشی که با بزهکاری رابطه مستقیم دارد.
ـ شناخت مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی که بر ارتکاب جرم و افزایش آن مؤثر است.
چرا که جرائم زنان نه تنها در نوع و شکل خود با جرائم مردان متفاوت است. بلکه برخوردهای قانونی، قضایی و انتظامی با جرائم زنان نیز به گونههای دیگر است. قدر مسلم این است که برخی جرائم از قبیل فحشا، مخفی کردن اجناس و کالاهای قاچاق و اموال مسروقه، سقط جنین و واسطهگری در فحشا. دارای مارکی زنانه است و برخی دیگر از قبیل: سرقت، کلاهبرداری، قتل و اعتیاد دارای برچسبی مردانه است.
اگر چه این تمایز اندکاندک رنگ میبازد، اما این تفاوتهنوز آنقدر هست که نیاز به پژوهش اختصاصی داشته باشد و هر کدام از این جرمها (جرمهای زنانه) در بخش ۳، یافتههای تحقیق، توضیح کامل داده شده است.
جرائم و رفتارهای بزهکارانه از لحاظ روانشناسی برای ارضای نیازهای اصلی و یا به تعبیری غریزه زندگی[۱] است. در مقابل غریزه مرگ و اقدامی است جهت کاهش اضطراب احساس حقارت میتواند رفتارهای پرخاشگرانه را تقویت نماید و حتماً به صورت مقطعی (در حین پرخاشگری) به فرد احساس قدرت بخشد.
از دیدگاه رفتاری، اعتیاد و رفتارهای انحرافی میتواند محصول یادگرفتهها و مشاهدات[۲] باشد. کودکان عواقب ناخوشایند اعتیاد را درک نمیکنند و احساس میکنند باعث اصلاح رفتارهای ناخوشایند والدین شده و اخلاق آنها را خوب و نیکو میکنند.
در حالی که از نظر روانکاوان اعتیاد میتواند محصول افسردگی و نوعی سرمایهگذاری انرژی روانی برای جبران از دست دادهها و شکستها باشد. ضمن اینکه شخصیتهای نارسا نیز ممکن است با گرایش به اعتیاد بسیاری از آرزوهای خود را درونسازی کنند.
دیدگاهشناختی در روانشناسی بر تعریفهای شناختی در نظام منطقی بزهکاران تأکید دارد و معتقد است بزهکار شرایط و عوامل را برحسب منطقی ناصواب خویش تحلیل و براساس نتایج به دست آمده رفتار میکند. از این دیدگاه افسردگی محصول تحلیل مصیبتوار وقایعی است که ممکن است هر فردی آن را تجربه کند.
پرخاشگری نیز محصول تعبیر ناصحیح و استنتاج این قضیه است که فرد خود را مستحق توجه و اقدام به هر رفتاری میداند. این طرز تلقی ممکن است نتیجه ناکامیهای پی در پی و شکستهای مکرر در مسیر زندگی باشد.
دیدگاههای پدیدارشناختی بیشتر به نحوه نگرش فرد به زندگی، مرگ و حمایت و اتفاقاتی که در طول مسیر زندگی اتفاق میافتد توجه دارد.
توجه به خطوط تحول هماهنگی یا ناهماهنگی بین آنها از جوانب اجتماعی، اخلاقی، عاطفی و شناختی و تعیین نقاط بحرانی و مقاطع حساس از جمله مواردی است که روانشناختی بر آن تأکید دارند.
نوجوانی به معنی تقابل همه ارزشهای اخلاقی با توانمندیهای شناختی تازه به دست آمده است. که فرآیند اجتماعی شدن و بحرانهای عاطفی به شدت آن میافزاید.
سطحی از سازش نایافتگی در هر یک از مراحل بحرانی تحول از نظر روانشناسان قابل توجیه است که همراهی آن با اضطراب بتواند باعث تثبیت و استقرار شود.
پریس به روابط درونی و عوامل زیستی، فردی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی و نقش آن در آسیبپذیر شدن برخی افراد توجه دارد.
چهار بعد تعیین شده از خلق و خو و سه بعد از منش را که متأثر از فرآیند اجتماعی شدن است ارائه میدهد.
چهار بعد خلق و خو عبارتند از:
۱ـ خلق نوجویی و گرایش به تجارب جدید: به عنوان مبنای ارثی در فعالسازی یا آغازگری رفتارهایی در نظر گرفته میشود که به نوعی جنبه اکتشافی و کنجکاوانه دارند و فرد را به سمت تجارت موارد تازه و گرایش به هیجان حاصل از آن میدانند.
۲ـ آسیبگریزی: نیز مبنای ارثی بازداری در نظر گرفته میشود که میتواند به درجات ضعیفتری در برخی افراد دیده میشود.
۳ـ وابستگی به پاداش: مبنای ارثی نگهداری یا تداوم رفتارهایی است که به نوعی مراجع کنترل آنها خارجی هستند.
۴ـ پایداری: به معنی پشتکار در مقابل ناکامی و رنجش و ناتوانی در گریز از این وضعیت است.
ابعادمنشی[۵] بر کارآمدی شخصی و اجتماعی که به نوعی اکتسابی بوده و حاصل یادگیری از شرطی شدن ساده تا یادگیری مشاهده ای میباشد، توجه دارد.
«منش خود فرمانی[۶]» توانایی فرد در کنترل، تنظیم و تطبیق رفتار با موقعیت، مطابق با اهداف و ارزشهای انتخاب شده فردی میباشد.
«منش تعاون و همکاری[۷]» به معنی تفاوتهای فردی در همانندسازی با دیگران و پذیرش از سوی آنان است.
«منش خود تعالیبخش[۸]» شامل محدوده آگاهی متحدکننده (unitineconsciuns ness) است که در آن هر چیزی جزئی است از کل و به همانندسازی با هر چیزی که جزئی از کل همگانی است اشاره دارد.
تحقیقات طولی نشان میدهد که شکلگیری کودک (جست و جوی تازگی ـ آسیبپذیری وابستگی به پاداش ـ رفتار اجتماعی نوجوانی) میتواند به مصرف الکل و سوءاستفاده از دارو و مجرمیت در بزرگسالی بیانجامد.
نمره بزهکاران در ابعادمنشی خودفرمانی پایین و در بعد خود تعالی بخش بادا بوده است. بین بزهکاران و مادران جوان این رابطه وجود دارد و نشاندهنده طبقات اجتماعی پایین است. این وضعیت در وضع بدتر werse off نشان میدهد که مادران نوجوان و جوان بیشتر در خانوادههای بزهکار مشاهده میشوند.
از لحاظ ساختار خانواده و کیفیت روابط خانوادگی والدینی که حامی نوجوانان خود هستند و روابط بین اعضای خانواده برقرار است کمتر فرزندان بزهکار تربیت میکنند. (والدین بهترین مرجع برای توجه و رسیدگی به موضوعات بهداشتی و سلامت جسمی و روانی فرزندان هستند[۹]).
عشق میان والدین و فرزند بیش از هر عاملی جوانان را از روابط جنسی غیر مسئولانه و خشونت محافظت میکند. اگر این اثر حفاظتی با ارزشهای مذهبی جهت داده شود. به قویترین شکل خود عمل خواهد کرد.
تأثیر عوامل بزهکاری با توجه به تفاوتهای موجود در مراحل رشد روانی و اجتماعی اخلاقی، شناختی، عاطفی و حتی جسمانی دختران نسبت به پسران به گونهای متفاوت است.
در افسردگی دفعات اقدام به خودکشی در میان دختران نوجوان بیشتر از پسران است. این عوامل با کاهش تدریجی اعتماد به نفس در دختران در مسیر تحول روانی همراه است. نوجوانان دختر بیشتر از پسران ممکن است مورد سوءاستفاده جنسی قرار بگیرند و وابستگی اقتصادی، اجتماعی و روانی در دختران بیشتر مشاهده میشود. دختران کمتر از پسران به اعتیاد روی میآورند و هیجانات آنها متفاوت است.
[۱] نظریه پرخاشگری غریزی: فروید، وندالیسم، دکتر محسن تبریزی، ص ۱۲۰٫
[۲] نظریه یادگیری پرخاشگری: باندورا، وندالیسم، دکتر محسن تبریزی، ص ۱۳۲٫
[۳] Nouclihing seelang، الف) پویای گروهی، دکتر محمدرسول گلشن فومنی، ۱۳۸۱، ص ۱۰۵٫
[۴] Narm avcidonce، ب) پویایی گروهی، دکتر محمدرسول گلشن فومنی، ص ۱۰۸٫
[۵] Characterisricaspcets.
[۶] Selfdinected ness.
[۷] Corderative ness.
[۸] Selftransced ence.
[۹] (روابط مسایل خانوادگی و ویژگیهای شخصیتی نوجوانان)، از کتاب نوجوانان و جوانان، انتشارات عروج، پروانه صاحب جمعی.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر