مقاله تعریفی جامع و مانع از تمثیل و بین تمثیلی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله تعریفی جامع و مانع از تمثیل و بین تمثیلی

تعداد صفحات : ۱۰۵

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

مقاله حاضر در ۵ فصل تقسیم شده است. در فصل اول تمثیل در حوزه‌ای بلاغت، روایت های تمثیلی، ضرورت بیان تمثیلی، ضرورت تمثیل گرایی در کتب آسمانی، داستان تمثیلی، داستان رمزی و بهره‌گیری از نماد و تمثیل و عدم واقعیت را بیان می کند.

گفتیم که در تمثیل رمزی یک داستان کامل و بی نقص نقل می‌گردد و یافتن پیام پنهان به عهده‌ی خواننده گذاشته می‌شود. اصولاً تمثیل رمزی به قصد تفسیر شدن و یافتن شبکه‌ی پنهان معانی آن روایت می‌شود و پس از آن، مخاطب است که باید با یافتن «رگه‌های عدم واقعیت» در داستان به تمثیلی بودن آن پی ببرد و درصد کشف مقاصد نویسنده برآید.یکی از قراینی که موجب پی بردن به عدم واقعیت سطح داستان می‌شود، شخصیت بخشی به حیوان، اشیا و اعمال خارق العاده‌ی شخصیت‌های داستان است. در تمثیل‌های رمزی که به شیوه‌ی فابل و با الگوی افسانه پرداخته می‌شوند، واقعی نبودن ظاهر داستان کاملاً آشکار است. ازمیان سه داستان تمثیلی این رساله هم ، سرگذشت کندوها یک فابل حیوانی است و آب زندگی، افسانه ای مشحون از خوارق عادات.

در فصل دوم امروزه رویکرد به سبک قصه و داستان عامیانه، رویکردی تمثیل‌گرایانه است. خلق داستان بر پایه‌ی الگوی قصه‌ها به قصد ثانوی و به منظور ارائه‌ی تمثیل صورت می‌گیرد. در واقع قالب قصه در دست نویسنده‌ای امروز یک ابزار است؛ وگرنه ذهن و ذوق خواننده‌ی امروز پذیرای قصه‌ای که تنها با نیت ایجاد شگفتی و اعجاب آفریده شده باشد، نخواهد بود. آب زندگی نوشته‌ی صادق هدایت و سرگذشت کندوها و نون و القلم اثرجلال آل احمد نیز – برخلاف سایر داستان های این نویسندگان- از معیارهای نوین داستان نویسی سود نبرده و در قالب قصه ارائه شده‌اند. و به دلایلی که خواهیم خواند داستان‌هایی تمثیلی‌اند. از این رو نمی‌توانیم برای نقد عناصر داستانی به کار رفته در این آثار، از آن معیارها استفاده کنیم. پس ناگزیریم ابتدا قالب قصه را تعریف کنیم و ویژگی‌های اصلی آن را بدانیم.

در فصل سوم تفسیر تمثیلی داستان آب و زندگی، فصل چهارم تفسیر تمثیلی داستان سرگذشت کندو ها، و فصل پنجم تفسیر تمثیلی «نون و القلم» را بیان می کند.

واژه های کلیدی: تمثیل ، روایت های تمثیلی، ضرورت بیان تمثیلی، داستان تمثیلی، داستان رمزی، داستان آب و زندگی، داستان سرگذشت کندو ها، و نون و القلم

فهرست مطالب

مقدمه    ۵
فصل اول: تمثیل    ۸
۱- تمثیل در حوزه‌ای بلاغت    ۸
۲- روایت‌های تمثیلی    ۱۲
۲-۱- تمثیل از دیدگاه نقد ادبی معاصر    ۱۲
۲-۲- ساختار روایی تمثیل    ۱۴
۲-۳- انواع روایت های تمثیلی    ۱۵
۲-۳-۱- افسانه‌ی تمثیلی:    ۱۵
۲-۳-۲- حکایت اخلاقی؛     ۱۶
۲-۳-۳- تمثیل رمزی:    ۱۷
۲-۴- تقسیم بندی دیگر    ۱۸
۲-۵- انواع تمثیل از نظر موضوع    ۱۸
۳-ضرورت بیان تمثیلی    ۲۰
‌۳-۱- ترس و احتیاط    ۲۰
۳-۲- حفظ راز از نااهل    ۲۱
۳-۳- مصلحت    ۲۱
۳-۴-تأثیرگذاری بیشتر،‌ جلب توجه و برانگیختن دقت    ۲۱
۳-۵- تعلیم و عینی کردن مفهوم ذهنی    ۲۲
۴- ضرورت تمثیل گرایی در کتب آسمانی    ۲۲
۵- داستان تمثیلی، داستان رمزی و بهره‌گیری از نماد    ۲۵
۵-۱- نگاهی دیگر به داستان تمثیلی    ۲۵
۵-۲- داستان رمزی    ۲۷
۵-۳-مقایسه‌ی بیان رمزی و بیان تمثیلی    ۲۹
۵-۴- جایگاه نماد در روایات تمثیلی و رمزی    ۳۲
۶- تمثیل و عدم واقعیت    ۳۶
۶- تمثیل در ادبیات داستانی معاصر    ۳۷
فصل دوم: بررسی داستان‌های «آب و زندگی»    ۴۰
«سرگذشت کندوها» و «نون و القلم» بر بنیاد    ۴۰
عمده‌ترین ویژگی‌ها قصه‌ها    ۴۰
۱- خرق عادت    ۴۱
۲- پیرنگ ضعیف    ۴۲
۳- شخصیت‌ها و شیوه‌ی شخصیت‌پردازی    ۴۳
فصل سوم: تفسیر تمثیلی داستان آب و زندگی    ۴۸
۱- شرایط سیاسی و اجتماعی در زمان نگارش داستان    ۴۸
۲- تفسیر داستان    ۴۹
فصل چهارم:تفسیر تمثیلی داستان «سرگذشت کندوها»    ۵۹
۱-سرگذشت نفت    ۶۰
۲- تفسیر داستان    ۶۲
۲-۲- سرگذشت کندوها    ۶۲
۲-۲- تفسیر داستان با تفکیک عناصر و اجزای اصلی    ۶۳
۲-۲-۱- ولایت زنبورها؛    ۶۵
۲-۲-۲- عسل؛    ۶۵
۲-۲-۳- بلا؛    ۶۶
۲-۲-۴- خواب زمستانی؛    ۶۷
۲-۲-۵- تصمیم کمندی علی بک؛    ۶۷
۲-۲-۶- مورچه‌های قرمز؛    ۶۸
۲-۲-۷- جلسه‌ی گس سفیدها؛    ۶۸
۲-۲-۸- پرواز زنبورها؛    ۷۰
۲-۳- نقد و نظر    ۷۱
فصل پنجم: تفسیر تمثیلی «نون و القلم»    ۷۳
۱- مهم‌ترین جنبش چپ گرای معاصر    ۷۴
۲- ماجرای یک شکست (نظری بر داستان)    ۷۶
۳- تفسیر داستان    ۷۷
۳-۱- حکومت قلندرانه    ۷۸
۳-۲- هونگ‌های برنجی    ۸۱
۳-۳- دو میرزا بنویس    ۸۳
۳-۴- فرجام کار    ۸۶
۳-۵- از دم در مسجد جامع تا ارگ حکومتی    ۸۷
۴- نقد و نظر    ۸۸
پانوشت    ۹۱
فهرست منابع و مأخذ    ۱۰۱

فهرست مطالب

مقصود از «اشیا» و مفرد آن «شیء» در این مقدمه،‌ هر چیز ذهنی یا عینی است که با یک «اسم» از دیگر چیزها متمایز می‌شود.

دلاشو- م. لوفلر: زبان رمزی افسانه‌ها، ترجمه‌ی جلال ستاری، تهران، توس، اول ۱۳۶۴؛ به نقل از مقدمه‌ی مترجم، ص ۸٫

همان ، ص ۹٫

همان، ص ۹٫

۱- معین-محمد؛ فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر،‌ هیجدهم: ۱۳۸۰؛ ذیل کلمه‌ی «تمثیل»

۲- شفیعی کدکنی- محمدرضا: صورخیال در شعر فارسی، تهران، آگاه، ششم: ۱۳۷۵؛ ص ۸۱ .

۳- جرجانی- عبدالقاهر: اسرارالبلاغه ، ترجمه‌ی جلیل تجلیل،‌ تهران، دانشگاه، اول: ۱۳۶۱؛ ص ۱۴۸٫

۴- همان؛ ص ۵۳

۵- ابن اثیر- ضیاءالدین: الجامع الکبیر فی صناعه الکلام من المنظوم و المنثور، چاپ عراق،‌ ۱۹۶۹ م. ص ۱۶۰٫

۶- مدنی شیرازی – سیدعلی خان: انوار الربیع فی النواع البدیع، چاپ سنگی، ۱۳۰۴ هـ. ق. ص ۳۴۰٫

۷- جرجانی- عبدالقاهر: اسرار البلاغه؛ صص ۱-۱۶۰٫

۸- جرجایی- محمد خلیل: معالم البلاغه، شیراز، دانشگاه پهلوی، دوم: ۱۳۵۳: ص ۳۱۰٫

۹- انوشه- حسن: فرهنگ نامه ادب فارسی( جلد دوم دانش نامه ادب فارسی)، تهران،‌ سازمان چاپ و انتشارات،‌ اول: ۱۳۷۶؛ ص ۴۰۴ ذیل «تمثیل»

مقدادی- بهرام: فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی، تهران فکر روز، اول، ۱۳۷۸؛ ص ۱۷۴٫

میرصادقی- جمال و میمنت: واژه‌نامه هنر داستان‌نویسی،‌تهران کتاب مهناز، اول ۱۳۷۷؛ صص ۱-۱۵۰٫

کادن- جی. ای: فرهنگ ادبیات و نقد، ترجمه‌ی کاظم فیرزمند،‌ تهران، شادگان ، اول : ۱۳۸۰ ؛ ص ۱۵۷٫

پورنامداریان – تقی: رمز و داستان‌های رمزی در ادب فارسی، تهران، علمی و فرهنگی، چهارم ۱۳۷۵؛ ص ۱۴۲٫

گری –مارتین: فرهنگ اصطلاحات ادبی، ترجمه‌ی‌ منصوره شریف زاده، تهران،‌ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، اول : ۱۳۸۲؛ ص ۱۲۸٫

پورنامداریان- تقی : رمز و داستان‌های رمزی در ادب فارسی؛ ص ۱۴۲٫

گری – مارتین : فرهنگ اصطلاحات ادبی، ص ۲۳۷٫

مقدمه

در آغاز کلمه نبود. انسان بود و اشیای پیرامونش. و انسان خواست که بشناسد. و برای شناختن نیاز به کلمه داشت؛ به اسم. تا پیش از شناختن اشیا، پیش از ترسیم صور اشیا در ذهن اسم اشیار را بداند. و انسان اسم گذاشت بر اشیا.(۱)

اسامی آن چه پیرامون انسان است – و البته آن چه در ذهن و فکر و روح اوست، ‌کوشش اوست برای شناختن. این اسم‌ها و کلمات، علامات و نشانه‌هایی هستند که به معانی معینی دلالت می‌کنند و واضح آن‌ها انسان است. انسان بر حسب قرارداد و به دل خواه خود،‌ در ابتدا بر اشیای پیرامونش اسم گذاشت و این نشانه‌های وضعی/ قراردادی شدند نام‌های واقعی اشیا. «نشانه‌ها وسایلی مقتصدانه هستند برای بیان معنایی که یا حاضر است و یا قابل وارسی.»(۲) انسان وقتی شیئی را دید، تعریفی از آن شیء بر حسب صورت ظاهر،‌ هویت و کارکرد آن – و اگر آن شیء مفهومی ذهنی یا عقلی بود، تعریفی حاصل از ادراک آن – در ذهنش نقش بست و به منظور آن که از آن پس برای نامیدن آن شیء همه‌ی معنایی را که در ذهنش دارد،‌ با تمام حدود  و ثغور آن به زبان نیاورد، به نام‌گذاری آن پرداخت. و از این رو است که نشانه‌ها «همه وسایلی مقتصدانه» هستند «برای بیان تعریفی طولانی» و «موجب صرفه‌جویی در اعمال ذهنی».

نام اشیا را –از آن رو که به معنایی دلالت می‌کنند – دال، و معنای نهفته در آن را – که همان صورت ظاهر اشیا و مجموعه‌ی ویژگی‌های آن‌هاست- مدلول می‌خوانیم. بنا بر تعریفی که از نام‌ها و نشانه‌ها ذکر شد، دلالت این نشانه‌ها بر معنا دلالتی وضعی و قراردادی است؛ نه مبتنی بر شباهت واقعی میان دال و مدلول. هم چنین‌اند علامت‌های اختصاری یا نشانه‌هایی نظیر علامات راهنمایی و رانندگی.

با وجود قراردادی بودن رابطه‌ی میان دال و مدلول در نشانه‌ها و از آن جهت که اشیا پیش از وضع این نام‌ها اسم دیگری (در ذهن انسان) نداشتند،‌ مدلول این گونه اسم‌ها معنای حقیقی آن‌ها محسوب است و انسان به محض شنیدن یا خواندن این اسامی، صور این اشیا را با همه‌ی خصوصیات ظاهری و باطنی که از آن‌ها می‌داند، به ذهن می‌آورد؛ بدون آن که ذهن در این فرایند شناختن دچار تکلف و زحمت شود. چرا که اسم‌ها در حکم علامت‌هایی هستند که پس از وقع معنایی ثابت، معین و همه فهم دارند.

اما این اولین و ابتدایی‌ترین کوشش انسان است برای نهان کردن معنا در پوشش لفظ و نشانه. کوششی که به جز صرفه‌جویی و اقتصاد در اعمال ذهنی و زبانی و سهولت در ایجاد ارتباط با دیگران انگیزه‌ی دیگری مسبب آن نیست. در عین حال این نشانه‌ها در حکم آینه‌هایی هستند که معنای مورد نظر را به روشنی و وضوح باز می‌تابانند و این معنا «واقعیتی است حاضر و موجود، یا واقعیتی که می‌تواند حضور داشته باشد.(۴)»

پوشیدگی و عدم صراحت شیوه‌ها،‌ دلایل و انگیزه‌های دیگری نیز دارد و منجر به آفرینش شگردها و انواعی چون استعاره، تمثیل، نماد و رمز می‌شود؛ اصطلاحاتی که هر یک ، روشی است برای بیان مقصود و با وجود گونه‌گونی و بعضاً داشتن وجه تمایز با انواع دیگر، گاه به اشتباه به جای یک دیگر به کار می‌روند. در ادامه به بحث و بررسی پیرامون این اصطلاحات، تعریف هر یک،‌ درجات پوشیدگی معنا در هر کدام، نوع رابطه‌ی دال و مدلول در هر یک و علل و انگیزه‌های به کار بردن آن‌ها پرداخته خواهد شد و البته نانوشته پیداست که مقصود از این تطویل کلام چیزی نیست جز به دست دادن تعریفی نسبتاً جامع و مانع از «تمثیل» و «بین تمثیلی» که موضوع اصلی این رساله است.

فصل اول: تمثیل

۱- تمثیل در حوزه‌ای بلاغت

تمثیل در لغت به معنای « مثال آوردن، تشبیه کردن،‌ مانند کردن، صورت چیزی را مصور کردن، داستانی یا حدیثی را به عنوان مثال بیان کردن و داستان آوردن»(۱) است. با توجه به ریشه‌ی لغوی کلمه‌ تمثیل – که شباهت و همانندی را می‌رساند-و نیز با مروری مختصر بر معانی‌ای که ذکر شد، حوزه‌ی کاربرد این کلمه مشخص  می‌شود. کاربرد فراوان و بسامد زیاد این اصطلاح در حوزه‌ی دانش بلاغت ما را بر آن می‌دارد که ابتدا در میان تعدادی از آثار بلاغی به جستجوی ردپای این اصطلاح بپردازیم و نظر چند تن از صاحب نظران علم بلاغت را در این باره گرد آوریم.

عده‌ای تحت تأثیر معنای لغوی این اصطلاح،‌ آن را از جنس تشبیه یا حتی برابر با آن می‌دانند و عده‌ای دیگر آن را از خانواده‌ی استعاره و هم نوع آن می‌شناسند. سکاکی از جمله کسانی است که تمثیل را نوع خاصی از تشبیه می‌دانند و برای آن ویژگی‌هایی را برمی‌شمارند. او معتقد است تمثیل تشبیهی است که در آن «وجه شبه صنعتی غیرحقیقی باشد و از امور مختلف انتزاع شده باشد.»(۲) عبدالقاهر جرجانی تشبیه را به دو قسم دسته‌ بندی می‌کند: یکی تشبیهی که آنقدر روشن و واضح است که نیاز به تأویل و توضیح ندارد. دیگر تشبیهی که برای یافتن وجه شبه آن، نیاز به توضیح و تأویل باشد. او تشبیه نوع دوم را تمثیل می‌نامد و می‌نویسد: «تمثیل در اصل باید تصویر و تمثیل گردد و آن عبارت است از تشبیه منتزع از اموری چند و چیز است که جز از رهگذر یک یا چند جلمه حل نمی‌شود.»(۳) آن گاه نتیجه می‌گیرد که «تشبیه، عام و تمثیل، اخص از آن است. پس هر تمثیلی تشبیه است  هر تشبیهی تمثیل نیست.»(۴)

انتزاع وجه شبه از دو یا چند چیز،‌, مشخصه‌ای که در تعریف سکاکی و جرجانی از تمثیل آمده است. ضمناً هر دو معتقدند که تمثیل،‌ زیرمجموعه‌ی تشبیه است؛ پس وجود شبه و مشبه‌به در ظاهر کلام ضروری است. این مشخصات ذهن را متوجه شیوه‌ای می‌کند که در کتب بلاغت متأخر به «تشبیه مرکب» معروف است. و آن تشبیه حالتی است به حالت دیگر. تشبیهی که وجه شبه آن حاصل برهم کنش دو یا چند چیز است:

شکسته دل تر از آن ساغر بلورنیم   که در میانه‌ی خارا کنی ز دست رها

(خاقانی)

پیداست که در این تشبیه، دل شکستگی تنها به ساغر بلورین مانند نشده است؛ بلکه به ساغر بلورینی که در میان سنگ خارا از دست رها شود. به همین دلیل چنین تشبیهی برا کشف وجه شبه نیازمند مقداری کوشش ذهن و درجه‌ای از تأویل و توضیح است. اما بهتر است این شیوه‌ی بیان را «تشبیه تمثیلی» بنامیم تا از اقصام دیگر تشبیه متمایز شود.

اما صاحب جامع الکبیر درباره‌ی تمثیل نظر دیگری دارد. ابن اثیر می‌گوید تمثیل «تشبیه بر سبیل کنایه است بدینگونه که چون اراده‌‌ی اشارت به معنایی کنی،‌ الفاظی به کاربری که دلالت بر معنایی دیگر داشته باشد. ولی آن الفاظ و آن معانی دلالت برمعنایی داشته باشند که مقصود توست.» آن‌گونه که از تعریف ابن اثیر برمی‌آید، در تمثیل لفظ مشبه ذکر نمی‌شود. بلکه تشبیه «برسبیل کنایه» و پوشیده می‌ماند و تنها مشبه‌به در کلام ظاهر می‌شود.

نویسنده‌ی انوارالربیع نیز در پوشیده بودن تشبیه با ابن اثیر موافق است. علاوه بر این او تعاریف و مفاهیم دیگری نیز بر تمثیل می‌افزاید: «و آن تشبیه حالی است به حالی،‌ از رهگذر کنایه،‌ بدینگونه که خواسته باشی به معنایی اشارت کنی و الفاظی به کاربری که بر معنایی دیگر دلالت دارد. اما آن معنا خود مثالی باشد برای مقصودی که داشته‌ای، و اینگونه سخن گفتن را فایده‌ای است ویژه‌ی خود که اگر به الفاظ خاص خود گفته شود، چندان تأثیر ندارد و راز آن در این است که در ذهن شنونده، تصوری بیشتر ایجاد کند. زیرا شنونده هنگامی که در دل خویش مثالی را تصور کند که مخاطب مستقیم آن نباشد،‌ با رغبت بیشتری آن را پذیرا خواهد شد.(۶)» در این تعریف،‌ تمثیل تشبیه حالتی به حالت دیگر است بدون ذکر مشبه. یعنی معنایی که مورد نظر است با لفظ دیگری بیان می‌شود. لفظی ناظر بر معنایی که خود، مثالی است برای مقصود مورد نظر. علاوه بر این تعریف فوق بر جنبه‌ی تأثیرگذاری و جذابیت تمثیل نیز تأکید می‌کند و آن را یکی از فواید تمثیل برمی‌شمارد. بنابراین تعریف صاحب انوارالربیع نسبت به تعاریف دیگر کامل‌تر و شامل‌تر است.

اما با نظری دوباره بر دو تعریفی که از تمثیل بیان شد،‌ در می‌یابیم که این گویندگان تمثیل را در حیطه‌ی استعاره تعریف می‌کنند؛ از آن جهت که معتقدند مقصود گوینده از راه الفاظی بیان می‌شود که برمعنای دیگری دلالت می‌کنند. به بیان ساده‌تر یعنی حذف مشبه- که مقصود گوینده است- و ذکر مشبه‌به – که مثالی است برای مقصود گوینده. به دلیل آن که این تعریف،‌ شیوه‌ای متفاوت با «تشبیه تمثیلی» را بیان می‌کند، شابد بهتر باشد که نام آن را «استعاره‌‌ی تمثیلی» بگذاریم. بنابراین از این پس با دو اصطلاح در حوزه‌ی علم بلاغت مواجهیم: تشبیه تمثیلی که تشبیه حالتی است به حالت دیگر با ذکر هر دو حالت در کلام و استعاره‌ی تمثیلی که بیان حالت و وضعیتی است شبیه وضعیت مورد نظر؛ بدون آن که وضعیت مورد نظر مستقیماً به لفظ درآید البته جرجانی هم به شگردی هم چون استعاره‌ی تمثیلی قایل است اما نام آن را مثل می‌گذارد:‌ «هر گاه شبه در یک چیز به تنهایی وجود داشته باشد- بی‌آن که از پیوند آن چیز با چیز دیگر فراهم آید- یک کلمه می‌تواند استعاره باشد […] و هر گاه انتساب شبه به تنهایی به یک کلمه ممکن نباشد؛ بلکه، این شبه از حلال او و غیر او گرفته شود،‌ دیگر آن اسم مستعار نیست؛ بلکه، ‌کلام یک جا مثل است.»(۷)

بد نیست از میان ادبای متأخر نظر صاحب معالم البلاغه را نیز در این باره جویا شویم. او «استعاره‌ی مرکب» ،‌«استعاره‌ی تمثیلیه» و «تمثیل بر وجه استعاره» را عناوین متعدد برای یک روش بیان می‌داند و مفهوم این اصطلاحات را این گونه توضیح می‌دهد: «دو صورت را که هر کدام منتزع باشد از امور متعدده در نظر گرفته یکی از آن و را به دیگر تشبیه نمایند. آن گاه لفظی که بر مشبه‌به دلالت دارد بالمطابقه اطلاق کنند بر مشبه، به ادعای دخول مشبه در مشبه‌به. پس در استعاره ی تمثیلیه هر یک از مستعارله و متعارمنه مرکب یعنی هیئت منتزع از دو یا چند چیز است و وجه جامع نیز لامحاله هیئت منتزع و مشترک بین الهیئتین خواهد بود.»(۸)

مصراع دوم بیت زیرمصداق این تعریف است:

به هر که عرضه دهم درد خویش می‌نگرم     که غرفه‌ام منو او بر کنار می‌گذارد

(عرفی شیرازی)

اما همین نویسنده مثل را زیرمجموعه‌ی استعاره‌ی تمثیلیه می‌داند و معتقد است مثل استعاره‌ای است که استعمالش جای و شایع باشد. پیداست که این تعریف ناظر بر مفهوم «ضرب المثل»یا همان «قول سایر» است.

مروری کلی بر تعاریفی که ذکر شد نشان می‌دهد، تمثیل- چه در ساختار تشبیهی‌اش به صورت تشبیه تمثیلی و چه در ساختار استعاری و به شکل استعاره‌ی تمثیلی – یک مشخصه‌ی ثابت دارد و آن ترکیبی بودن مثال و ممثول است. تشبیه حالتی به حالت دیگر، وضعیتی به وضعیت دیگر و ترکیب عناصری به ترکیب عناصر دیگر – و نه عنصر واحدی به عنصر واحد دیگر- همان چیزی است که شایسته‌ی اصطلاح تمثیل است.

100,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , ,
برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.