مقاله صادق هدایت

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

مقاله صادق هدایت

تعداد صفحات : ۴۷

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

مقاله حاضر در مورد زندگی نامه صادق هدایت بحث می شود

در این بخش تکوین و تحول اندیشه های اساسی او ، و رابطه درونمایه های عمده آثارش را با درونمایه های « بوف کور »‌پی می گیریم .

سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ شمسی برابر با ۱۷ فوریه۱۹۰۳صادق هدایت در تهران پا به عرصه حیات می گذارد . بچه مو های طلایی و چشمهای آبی دارد . رنگ صورتش ، مثل فرشته بوف کور مهتابی است . دو سه سالی پس از تولد صادق ، نهضت مشروطیت به سال ۱۳۲۴ هجری قمری برابر با ۱۹۰۵ میلادی ، به ثمر می رسد . جوانی صادق بدین ترتیب با گیرودار مشروطه خواهی و عروج رضا خان می گذرد . بعد خواهیم دید که چگونه هدایت همه این وقایع را در قصه بزرگش باز می نماید .

بوف کورنه تنها شاهکار هدایت است ،‌بلکه به گواهی کارشناسان ادبی غرب ،‌در شمار شاهکارهای ادبیات جهان است . آنده بروتن ، پیشوای سورره آلیستها ،‌پس از مطالعه ترجمه بوف کور ، گفت :‌«‌اگر چیزی به عنوان شاهکارها وجوددارد ، همین است .» آندره روسو ،‌کسی که دایر‍ه المعارف ادبیات جهان زیر نظر او منتشر شده است ،‌درباره بوف کور گفت :« به نظر من این رمان به تاریخ ادبیات قرن ما وجه امتیاز خاصی بخشیده است .»‌به عقیده همو ،‌نه تنها بوف کور می تواندهدایت را در زمره «‌بلیغ ترین و پر معنی ترین نویسندگان عصرقراردهد .» پروفسور هانری ماسه ،‌ خاور شناس نامدار از لحاظ جهان اسرار آمیز هدایت او را با ادگار آلن پو نویسند ه آمریکایی می سنجد و از حیث برونگرایی او را همتای گی دو مو پاسان می بیند . او اعتراف میکندکه احساس ما قادر به درک درخشندگیها یپر رمز و راز هدایت نیست . ژان ریشار بلو ک،‌نویسنده فرانسوی دریغ می خورد که چنین چراغ تابانی خاموش گردد. به عقیده پروفسورلازار ،‌ایرانشناس معاصرهدایت زندگی ایران کنونی را بااسناری بسیاروصف میکند.» همین استاد او را در آفرینش زبان بازه ای برای ادبیات نو سهیم می دانند. فیلیپ سوپو ، که از پیشروان سورره آلیسم به شمار می رود بوف کور را اثری شگفت انگیز و ستایش انگیز و «‌شاهکار ادبیات تخیلی قرن بیستم »‌می شمارد و به خود می بالد که در تهران با هدایت دیدار و گفتگو کرده است . رنه لالو ، منتقد سرشناس فرانسوی ،‌درباره بوف کورمی گوید : «‌در این کتاب ،‌اهمیت هنر، به معنای بسیار آبرومندکلمه ،‌در نظرمن بسیارصریح جلوه  میکند‌.» خلاصه آنکه همه این اثر را جادویی و سحر انگیز یافته اند.

د رکشور ما ، دو سه نسل آن را با لذت و تحسین خوانده و پسندیده اند. این اقبال عام کینه تنگ نظران را برانگیخت و کژ اندیشان رابه تکاپو واداشت . بوف کور در عسرت فرهنگی زمان ،‌کالای صادراتی ارجمندی به شمار می رود و مایه مباهات نسل ما میتواند بود . اثری است ایرانی و جنانکه خواهیم دید از زندگی هدایت و اندیشه های مردم میهن او نشات گرفته است . نباید نابخردانه آن را یه اندیشمندان خارجی نسبت داد .

 واژه های کلیدی: صادق هدایت، بوف کور، روانشناسی و سیاست، شخصیت و ادبیات، روی جاده نمناک

فهرست مطالب

مقدمه     ۱
به نویسنده بوف کور     ۲
سرشاری بین در جهان     ۳
روی جاده نمناک     ۳۴
روانشناسی و سیاست     ۳۶
شخصیت وادبیات     ۳۸
منابع     ۴۳

منابع و مآخذ :

۱- نوشته های بی سرنوشت ، ندوشن

۲- یاس فلسفی ، رحیمی

۳- هدایت ،‌نوشته ها ی پراکنده

۴- کتیرایی ، کتاب صادق هدایت

 مقدمه :

شواهد و اطلاعات درباره زندگی خصوصی صادق هدایت به مراتب کمتر از آن چیزی است که پژوهشگر زندگی و آثار او میل به یافتنش دارد . در ایران ، دستیابی به شواهد مستند و اطلاعات شفاهی درباره زندگی افراد شهیر کار دشواری است و دانش شفاهی را نیز باید با قید احتیاطی بیش از حد مرسوم تلقی کرد . ولی آنچه به یقین بر همگان ثابت شده این است که : هدایت مترجمی توانمند ، محققی باریک بین و داستان نویسی متفکر بود . هدایت به هر موضوعی که دست می یازید تعلق خاطری با آن داشت . هدایت در جهان مانی و مزدک و زردشت ، به دنبال چه می گشت ؟ در فرهنگ و تمدن هندوئیسم به چه چیزی نایل شده بود ؟ در کافکا، سارتر در خیام در فولکور دنبال چه می گشت ؟!هدایت بی شک یک اگزیستالیست بود درست به همان معنی که سارتر اگزیستانسیالیست بود . هدایت تویسنده متعهد و دردمندی بود . اگر بدی ها و پلشتی ها را نشان می داد دقیقاً برا ی تبیین و شناخت و فرار و پرهیز از آن ها بود مگر سارتر نمی گفت :« اگر آنچه من نشان داده ام تولید وحشت و نفرت می کند از آن بپرهیزید و می توانید که بپرهیزید .»(یاس فلسفی ، رحیمی / ۵۲).

اگر قهرمان های سارتر و کافکا و هدایت گرفتار بن بست می شوند بدین علت است که زیست جهان ما آکنده از این بن بست هاست . البته هدایت ،‌یک نویسنده صرفاً سیاسی نبود حاجی آقا یک بعد کمرنگ از هستی او بود . برای شناخت هدایت باید سگ ولگرد و بوف کور او را نیز خواند هدایت در بوف کور مانند سارتر به این نتیجه رسیده بود که«وجود آدمی توجیه ناپذیر است .»(اگزیستاسیالیسم ، رحیمی / ۱۴۰).

این توجیه ناپذیری را هدایت عملاً با مرگش نیز عیان  کرد . میگویند در اواخر عمر ، هدایت تصمیم به نگارش داستانی گرفته بود با این مضمون که عنکبوتی پیر و درمانده شده است و دیگر حتی بزاقی هم ندارد که با آن گرد خود تار تند و از همه مهاجمانش در امان بماند(نوشته های بی سرنوشت ، ندوشن /۱۹۳).

این توجیه ناپذیری را هدایت با مسأله «وجود » مدام درگیر بود . تمام داستان های هدایت یک لایه فلسفی از یأس و سیا ه بینی دارند. تمامی داستان ها و تحقیقات و ترجمه های کتاب های او با همان دید گاه  اگزیستانسیالیستی نوشته شده است دیدگاهی که با آن سارتر به همه هستی می نگریست . هدایت هرگز در سطح نمی ماند همواره می خواست به عمق نایل شودبه همین علت به فرهنگ پیش از اسلام سر می زد به هندوئیسم سرک می کشید به ادبیات عامه پناه می برد به خیام و کافکا و ساتر می پیوست . در هیچ یک از آثار هدایت شما بحث فلسفی مجرد نمی بینید . او در قالب داستانهایش موقعیت های بشری Sitvation را شرح می دهد . ما همه گرفتار موقعیت های بشری هستیم موقعیت به همان معانی که سارتر می گفت یعنی مکان و محیط و گذشته شخصی و اطرافیان و سرانجام مرگ.شاید از همه مهمتر و بنیادی تر همین آخری باشد یعنی مرگ .

به نویسنده بوف کور

    ای سوخته ز آتش خطــا بوده          دلخسته به کنج انزوا بود ه

     چون بوم به تنگـــنای ویرانه          بس خوانده نوا و بینوا بوده

      نقشی ز پی خیال دیــــوانه        بر صفحه دهر خود نما بوده

       افسون و فریب دیده تــا دیده        نومـــید و نژند بوده تابوده

      تا دیده تبـــــاهی و خطا دیده        تا بــود ه به رنج و ابتلا بوده

      نگشوده به دیولاخ هستی چشم       مشتاق تباهــــی و فنا بوده

     گوئی ابــــــدیتی هراس انگیز         از خاطر تو گـــره گشا بوده

     دیری است که ایــن ســیاهی          سیال با زندگی تو آشنا بوده

    و آن تیره شب سیاه بی فرجام          جان بخش تر از دم صبا بوده

    نایا فته گوهر نهان چــون من           عمری به هوای کیمیــا بود ه

                                                                       مهرداد اوستا

سرشاری بین در جهان

از دیر باز زمان حال را بین العدمین می گفتند . چرا که زمان حال بین دو نیستی قرار دارد : گذشته ای که دیگر نیست ،‌ آینده ای که هنوز نیامده است . هدایت حال خود را سرحد دو دنیا یا تهی بین دو جهان می خواند . ما بر خلاف آن نویسنده پر کار ، زندگی او را سرشاری بین دو جهان می بینیم . چون او ، طی ۴۸ سال از عمر کوتاه و پر بار خود ، آثار فراوانی به جای گذاشته است .

در واقع ما در این بخش تکوین و تحول اندیشه های اساسی او ، و رابطه درونمایه های عمده آثارش را با درونمایه های « بوف کور »‌پی می گیریم .

۱۲۸۱: سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ شمسی برابر با ۱۷ فوریه۱۹۰۳صادق هدایت در تهران پا به عرصه حیات می گذارد . بچه مو های طلایی و چشمهای آبی دارد . رنگ صورتش ، مثل فرشته بوف کور مهتابی است . دو سه سالی پس از تولد صادق ، نهضت مشروطیت به سال ۱۳۲۴ هجری قمری برابر با ۱۹۰۵ میلادی ، به ثمر می رسد . جوانی صادق بدین ترتیب با گیرودار مشروطه خواهی و عروج رضا خان می گذرد . بعد خواهیم دید که چگونه هدایت همه این وقایع را در قصه بزرگش باز می نماید .

۱۲۸۷: صادق شش ساله است . نام او را در مدرسه علمیه می نویسند . پس از پایان دوره ابتدایی ،‌به دبیرستان دارالفنون می رود . ولی بعد از پایا ن اول متوسطه از برنامه های درسی ناراضی است و می خواهد زبان فرانسه فرا گیرد . او را به مدرسه سن لوئی می برند. هدایت بعد چنان با این زبان آشنا می شو د که چند مقاله و دو قصه کوتاهش را به این زبان می نویسد .

۱۳۰۳: مقدمه تحقیقی جالبی بر رباعیات خیام می نویسد . پس از آن کتابچه « انسان و حیوان » را منتشر می کند . این کتاب بعداً‌ بخشی از «‌فواید گیاهخواری » را تشکیل می دهد . از همان زمان دلش به حال اسب کالسکه نعشکش می سوزد :«اسبهایی که دوره جوانی خود را در کمال سختی و زحمت گذرانیده اند ، چون پیر و ناتوان می شوند صاحب با وفا آنها را به قیمت نازلی به گاریچی یا برای کارهای شاقه دیگر فروخته و حیوان بیچاره از این به بعد در زیر بارهای سنگین ،شلاق ، لگد و دشنام ،‌عمر خود را به پایان می برد . »[۱]

۱۳۰۴ : برابر با ۱۹۰۵میلادی هدایت در امتحان اعزام دانشجو به اروپا شرکت می جوید و پذیرفته می شود . ابتدا برای تحصیل در رشته مهندسی به بلژیک می رود . مقاله کوتاه « مرگ »‌را در شهر گان می نویسد و برا ی چاپ به مجله ایرانشهر چاپ برلین می فرستد . مقاله در شماره یازدهم از دوره چهارم مجله به تاریخ اول بهمن ۱۳۰۵ برابربا ۲۲ ژانویه ۱۹۲۷ چاپ می شود . از همان هنگام دلهره او از سپری شدن دوره جوانی فرا رسیدن پیری و آغاز آزمایش دشوار زندگی رخ می نماید ،‌« هنگامی که آزمایش سخت و دشوار زندگانی چراغهای فریبنده جوانی را خاموش کرده سرچشمه مهربانی خشک شده سردی تاریکی و زشتی گریبانگیر می گردد او است که چاره می بخشد ، او است که اندام خمیده ، سیمای پرچین تن رنجور را در خوابگاه آسایش می نهد»[۲] . هدایت حوصله ریاضیا ت را ندارد . پس او را برای تحصیل معماری به فرانسه می فرستند .

۱۳۰۵:معماری هم بدون فراگیری ریاضیات نمی شود . او را به شهر بزانسون می فرستند . پدرش که ازاستعداد او در نقاشی خبر دارد ، او را تشویق میکند که در این رشته تحصیل کند . نمی پذیرد و پشیمان می شود . در قصه کوتاه زنده به گور ، که به سال ۱۳۰۸ در پاریس نوشته شده است ، می گوید : « افسوس می خوردم که چرا نقاش نشدم تنها کار ی بود که دوست داشتم و خوشم می آمد. با خودم فکر می کردم می دیدم که دوست داشتم و خوشم می آمد . با خودم فکر می کردم می دیدم تنها در نقاشی می توانستم یک دلداری کوچک برای خودم پیدا بکنم .»[۳]به پاریس بر می گردد . به مطالعه در روانشناسی و علوم خفیه می پردازد . مقاله ای درباره « جادو در ایران باستان »‌به زبان فرانسه می نویسد و به ستایش دانش نیاکان خود می پردازد .[۴]

۱۳۰۶ : کتاب «‌فواید گیاهخواری » را در برلین منتشر میکند، و از آن پس خود به گیاهخواری می پردازد . غذای هدایت غالباً شیر ،‌تخم مرغ ،‌خیار ،‌گوجه فرنگی ، گردو ……بود . شرح دردناک کشتن گوسفند ،‌تکه تکه کردن جانور به وسیله قصاب از این کار زشت خود می برد،‌د

در این کتاب به همان طرز آمده است که بعد در بوف کور دیده می شو د.

۱۳۰۸: قصه کوتاه زنده به گور را مینویسد . از همان هنگام ،‌به تحلیل ژرف روان خود می پردازد و وجود خود را حاصل عواملی چون توارث ،‌محیط ،‌طرز زندگی و پرورش خود می شمارد :‌« این اندیشه ها ،‌این احساسات نتیجه یک دوره زندگانی من است ،‌نتیجه طرز زندگانی ،‌افکار موروثی ،‌آنچه دیده ،‌شنیده ، خوانده ،‌حس کرده یا سنجیده ام .»

همین جا ، آرزوی کاری را دارد که بعد در بوف کور انجام می دهد . « برای نوشتن کوچکترین احساسات یا کوچکترین خیال گذرنده ای ، باید سرتاسر زندگانی خودم را شرح بدهم ،‌و آن ممکن نیست .»[۵]

پیدا است که مارسل پروست را خوانده است و می خواهد همانند او با دستیابی به خیالهای گذرنده ردپای خاطره ها را بگیرد به دنیای خفته در ناخودآگاه برسد زمان گمشده را باز آورد . بوف کور چیزی جز این نیست . ولی هنوز چنانکه خود میگوید نمی تواند دست به چنین کاری بزند .

هدایت هنوز کافکا را نمی شناسد اما طرفه آنکه با همان اندیشه ها آشنا است : « ما بین چندین میلیون آدم مثل این بود که در قایق شکسته ای نشسته ام و در میان دریا گم شده ام . حس می کردم که مرا با افتضاح از جامعه آدمها بیرون کرده اند . »‌[۶] اندیشه خود کشی این مرغ مرگ اندیش را رها نمی کند :« نه ، کسی تصمیم خود کشی را نمی گیرد . خود کشی با بعضیها هست ،‌در خمیره و سرشت آنها است . نمی توانند از دستش بگریزند. »[۷]در اوایل سال ۱۹۲۸ به قصد خود کشی خود را به رود خانه سن می اندازد ،‌دلی نجاتش می دهند. در سوم مه همین سال طی نامه کوتاهی به برادرش محمود هدایت می نویسد : «‌یک دیوانگی کردم ،‌به خیر گذشت .‌»[۸]

۱۳۰۹: مجموعه قصه های کوتاه زنده به گور را در تهرا ن منتشر می کند. قصه « اسیر فرانسوی »‌یادگار اقامت در بزانسون است . برخلاف اسرای جنگ که معمولاً‌از دوران اسارت می نالند این رزمنده که مدتی در آلمان اسیر بوده چنان از زندگی در وطن ناراضی است که می گوید :‌بهترین دوره زندگانیم همان ایام اسارت من در آلمان بود.»[۹]



[۱] صادق هدایت ،‌نوشته های پراکنده ، امیر کبیر ،۱۳۴۴،صفحه ۲۸۸

[۲] همان جا ،‌۲۹۲

[۳] هدایت ،‌زنده به گور ،‌کتابهای پرستو،‌صفحه ۱۹

[۴]   LA  MAGIE  EN PERSEشماره ۷۹،مجله Voile dIsisچاپ پاریس ،‌نوشته های پراکنده ،‌صفحه ۶۴۰

[۵] زنده به گور ،‌صفحه ۱۰

[۶] همان جا ،‌صفحه ۱۸

[۷] همان جا ،‌صفحه ۱۲

[۸] کتیرایی ، کتاب صادق هدایت ، انتشارات اشرفی ، صفحه ۴۹

[۹] زنده به گور ، صفحه ۷۲

45,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.