عنوان :
تعداد صفحات :۴۳
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
از جمله قواعدی که در تعدیل یا تکمیل نصوص شرعی کاربرد مؤثر دارد و احکام فرعی فراوانی از آن متفرع شده است قاعده لاضرر یا قاعده نفی ضرر است . با آنکه نصوص شرعی متعددی به عنوان مدرک قاعده مزبور مورد استناد فقها واقع شده است اما بدون تردید قبح ضرر و حسن جلوگیری از آن و در نتیجه نهی از ضرر از احکامی است که عقل صرفنظر از متون شرعی یا ادله نقلی به آن حکم میکند و از مستقلات عقلیه است به عبارت دیگر این قاعده از قواعد کلی مبتنی بر انصاف است .
فقها در بحث از قاعده لاضرر اغلب به روایاتی که در این باره وجود دارد استناد کردهاند و به ندرت به آیات قرآنی اشاره کردهاند . روایات مورد استناد در این باره روایات متعددی هستند که از طرق مختلف نقل شده و در همه آنها عبارت « لاضرر و لاضرار » ذکر شده است معروفترین این روایات روایتی است که به وسیله زراره و ابو عبیده حذاء با اندک اختلافاتی نقل شده است در کتب اهل سنت نیز عبارت « لا ضرر و لاضرار » به عنوان حدیث نبوی نقل شده است .
خلاصه موضوع روایات مذکور در کتب حدیث شیعه آن است که شخصی سمره ابن جندب درخت خرمایی در خانه یکی از اهالی مدینه داشت که راه رسیدن به آن از منزل صاحب خانه میگذشت صاحب خانه نزد پیامبر اکرم شکایت برد . پیامبر صاحب درخت را احضار و از وی خواست که هر وقت قصد سرکشی به درخت خود را دارد از صاحب منزل اجازه بگیرد سمره امتناع کرد پیامبر به صاحب خانه فرمود برو درخت را بکن و مقابل صاحبش بینداز تا هر کجا میخواهد آن را بکارد و بعد فرمود : « لاضرر و لاضرار » و یا « لاضرر ولاضرار علی مؤمن » .
به عقیده برخی دانشمندان عبارت « لاضرر و لاضرار » از جمله معدود احادیثی است که روایت آن به حد تواتر رسیده است .
واژه های کلیدی: قاعده لا ضرر، قرآن، روایات، قاعده تسلیط، قانون مدنی
مقدمه ۱
فصل اول ۲
بررسی و تفسیرقاعده لاضرر ۲
گفتار اول : مدارک قاعده لاضرر ۳
۱-قرآن ۳
۲- احادیث و روایات ۴
معنای لا : ۶
مفاد حقوقی روایت : ۷
الف ـ نهی از ضرر ۷
ب ـ نفی ضرر غیر متدارک ۸
ج ـ نفی حکم ضرری ۸
د ـ نفی حکم به لسان نفی موضوع ۹
نقد و بررسی نظرات مربوط به معنای قاعده لاضرر ۱۰
الف ـ نفی حکم ضرری با واقعیت مطابقت ندارد ۱۰
ج ـ نامفهوم بودن رفع حکم یا عدم جعل حکم شرعی در مورد ضرر ۱۳
دـ حرمت اضرارنمیتوانداز نفی حکم ضرری ناشی شود ۱۴
و ـ نفی حکم به لسان نفی موضوع در مورد قاعده لاضرر صحیح نیست ۱۶
نتیجه بحث ۱۷
گفتار سوم : شرح اشکالاتی که بر قاعده لاضرر وارد شده ۱۸
۱ـ چرا نخل را درآوردند ۱۸
۲ـ فاعل ضرر کیست ۱۹
۳ـ احکام ضرری فراوان است ۲۱
۴ـ آیا عدمالنفع ضرر محسوب میشود یا نه و آیا میتوان آن را مشمول قاعده لاضرر دانست ؟ ۲۲
فصل دوم ۲۴
تنبیهات قاعده لاضرر ۲۴
گفتار اول : دفع ضرر از خود با اضرار به غیر ۲۴
گفتار دوم : تحمل ضرر غیر ۲۵
گفتار سوم : تعارض ضررین بر یک نفر ۲۵
گفتار چهارم : تعارض ضررین نسبت به دو نفر ۲۶
گفتار پنجم : تعارض قاعده لاضرر و قاعده تسلیط ۲۷
گفتار ششم : اضرار به غیر در اثر اکراه ۲۹
گفتار هفتم : آیا قاعده لاضرر شامل امور عدمی هم میشود ؟ ۳۰
نقد و بررسی ۳۱
گفتار هشتم : رابطه خیارات با قاعده لاضرر ۳۲
گفتار نهم : رابطه قاعده لاضرر باشفعه ۳۴
گفتار دهم : منع سوء استفاده از حق و قاعده لاضرر ۳۵
گفتار یازدهم : موارد کاربرد قاعده لاضرر در قانون مدنی ۳۸
فهرست منابع ۴۰
قواعد فقه دکتر ابوالحسن محمدی
قواعد فقه سید مصطفی محقق داماد
از جمله قواعدی که در تعدیل یا تکمیل نصوص شرعی کاربرد مؤثر دارد و احکام فرعی فراوانی از آن متفرع شده است قاعده لاضرر یا قاعده نفی ضرر است . با آنکه نصوص شرعی متعددی به عنوان مدرک قاعده مزبور مورد استناد فقها واقع شده است اما بدون تردید قبح ضرر و حسن جلوگیری از آن و در نتیجه نهی از ضرر از احکامی است که عقل صرفنظر از متون شرعی یا ادله نقلی به آن حکم میکند و از مستقلات عقلیه است به عبارت دیگر این قاعده از قواعد کلی مبتنی بر انصاف است .
اهمیت قاعده مذکور به حدی است که بسیاری از فقها از گذشته دور و نزدیک در تالیفات و تقریرات خود رساله مستقلی را به آن اختصاص دادهاند .
مرحوم علامه بزرگوار شیخ مرتضی انصاری از جمله فقهای بزرگی است که رساله مخصوصی درباره قاعده لاضرر تنظیم نموده این رساله در آخر کتاب مکاسب ایشان به چاپ رسیده است و این در حالی است که مرحوم شیخ در ذیل قاعده اشتغال در آخر فوائدالاصول نیز قاعده لاضرر را مورد بحث قرار داده است . همچنین مرحوم علامه ملا احمد نراقی در کتاب عوائد الایام و نیز محقق بزرگوار شیخ شریعت اصفهانی در خصوص این قاعده تحقیق کردهاند
در زمان معاصر امام خمینی مدظله در این باب تحقیقی به عمل آوردهاند که در ضمن چند رساله دیگر تحت عنوان الرسائل در سال ۱۳۸۴ ه ـ ق در قم به چاپ رسیده است .
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که مستقیما بر نهی از اضرار تاکید دارد که به ذکر چند نمونه از آن مبادرت میگردد .
ــ در آیه ۲۳۳ سوره بقره چنین آمده است :«لا تضار والده بولدها ولا مولود له بولده » به این معنی که پدر و مادر نباید به فرزند خود و خود زیان برسانند یا در صدد زیان رساندن برآیند و یا به پدر و مادر نباید به سبب فرزند زیان رسانیده شود .
ــ در آیه ۲۳۱ سوره بقره میفرماید : « و لا تمسکو هن ضرارا لتعتدو » در این آیه از اینکه مردان برای ضرر زدن و تجاوز به حقوق زنان آنان را نگهداری کنند و از طلاق آنها خودداری کنند صراحتا نهی شده است .
ــ خداوند در آیه ۱۲ از سوره نساء میفرماید : « من بعد وصیه یوصی بها او دین غیر مضار » یعنی از بعد وصیتی که وصیت میشود به آن یا دینی غیر ضرر رساننده . قضیه از این قرار است که میفرماید ترکه بین ورثه تقسیم میشود بعد از آنکه مورد وصیت یا دینی که « غیرمضار » است از ترکه خارج گردد یعنی وصیتی که موصی به ورثه ظلم نکرده و ضرر نزده باشد چون ممکن بود موصی به قصد اضرار به ورثه به دینی اقرار کند و بدین وسیله ورثه را از میراث ممنوع و محروم نماید .
آیه ۲۸۴ سوره بقره میفرماید : « و لا یضار کاتب و لا شهید » ( کاتب و گواهی دهنده دین نباید ضرر برساند ) یعنی کاتب و تنظیم کننده دین و معامله نباید امری را که غیر واقع است بنویسد و همچنین شاهد باید دقیقا به چیزی که اتفاق افتاده گواهی دهد و چیزی از آن نکاهد .
فقها در بحث از قاعده لاضرر اغلب به روایاتی که در این باره وجود دارد استناد کردهاند و به ندرت به آیات قرآنی اشاره کردهاند . روایات مورد استناد در این باره روایات متعددی هستند که از طرق مختلف نقل شده و در همه آنها عبارت « لاضرر و لاضرار » ذکر شده است معروفترین این روایات روایتی است که به وسیله زراره و ابو عبیده حذاء با اندک اختلافاتی نقل شده است در کتب اهل سنت نیز عبارت « لا ضرر و لاضرار » به عنوان حدیث نبوی نقل شده است .
خلاصه موضوع روایات مذکور در کتب حدیث شیعه آن است که شخصی سمره ابن جندب درخت خرمایی در خانه یکی از اهالی مدینه داشت که راه رسیدن به آن از منزل صاحب خانه میگذشت صاحب خانه نزد پیامبر اکرم شکایت برد . پیامبر صاحب درخت را احضار و از وی خواست که هر وقت قصد سرکشی به درخت خود را دارد از صاحب منزل اجازه بگیرد سمره امتناع کرد پیامبر به صاحب خانه فرمود برو درخت را بکن و مقابل صاحبش بینداز تا هر کجا میخواهد آن را بکارد و بعد فرمود : « لاضرر و لاضرار » و یا « لاضرر ولاضرار علی مؤمن » .
به عقیده برخی دانشمندان عبارت « لاضرر و لاضرار » از جمله معدود احادیثی است که روایت آن به حد تواتر رسیده است .
حدیث دیگر روایت دعائم الاسلام از حضرت صادق (ع) است بدین شرح : از حضرت پرسیده شد دیواری بین دو خانه حد فاصل و ساتر بوده و خراب شده است مالک دیوار حاضر نیست دیوار را دوباره بنا کند آیا به درخواست همسایه مجاور میتوان مالک دیوار را به تجدید بنای آن ملزم ساخت ؟ حضرت پرسید آیا مالک بنا بر حق یا شرطی متعهد به این کار میباشد ؟ و چون پاسخ منفی داده شد فرمود چنین الزامی وجود ندارد و همسایه مجاور میتواند برای ایجاد ساتر جهت ملک خود دیوار را دوباره به هزینه شخصی خودش بسازد در همین مورد از حضرت صادق پرسیده شد در چنین فرضی بدون اینکه دیوار خود به خود خراب شود آیا مالک دیوار بدون هیچگونه لزوم و ضرورتی حق دارد به منظور اضرار به همسایه آن را خراب کند ؟ حضرت فرمود : چنین حقی ندارد زیرا بنا به فرموده رسول اکرم لاضرر و لاضرار
روایت دیگر در وسائل آمده است و شرحش این است که :
راوی میگوید به حضرت رضا (ع) نوشتم در خصوص شخصی که در پایین نهری آسیابی دارد نهر متعلق به قریهای است و صاحب قریه تصمیم به تغییر مسیر نهر میگیرد و بدین ترتیب آب آن آسیاب قطع میشود . پرسیده میشود آیا صاحب قریه ( صاحب آب ) حق دارد چنین رفتار کند و پاسخ نوشته میشود : از خدا بپرهیزد و به نیکی رفتار کند و به برادر مؤمن مسلمان خود ضرر نرساند .
این حدیث به سه نحو خوانده شده :
لاضرر و لاضرار
لاضرر و لاضرار فیالاسلام
لاضرر و لاضرار علی مؤمن
آنچه مسلم و متواتر و در سه نوع قرائت مشترک است نحوه اول است و دو نحوه دیگر به حد تواتر نرسیده .
در این مبحث ابتدا به بیان مفردات این قاعده میپردازیم سپس تفسیر دانشمندان مختلف از این قاعده را مورد بررسی قرار میدهیم و به نقد و بررسی نظرات آنها میپردازیم .
« لا به معنای نفی جنس است و چون بر سر اسم نکره « ضرر » و«ضرار» آمده مفید عموم است یعنی هیچ ضرر و زیانی وجود ندارد ولی برخی از فقها آن را « ناهیه » گرفتهاند
معنای ضرر :
ضرر دارای معنای عرفی است .
در نهایه ابن اثیر چنین آمده است : « لاضررای لایضر الرجل اخاه و هو ضد النفع » .
در کتب دیگر هم کم و بیش همین تعبیرات است و به طور خلاصه : برخی ضرر را در برابر نفع گرفتهاند و برخی دیگر گفتهاند : ضرر نقص و کم کردن حق دیگری است . عدهای همچون ( راغب ) ضرر را به معنای سوء حال دانسته و مینویسد : ضرر یعنی سوء حال و در نفس است به علت کمی دانش و فضل یا در بدن است به لحاظ نقص یا کمبود عضوی و یا ناشی از کمی مال و جاه است . به طوری که ملاحظه میشود همه اینها توضیحاتی در زمینه معنای عرفی ضرر است و به نظر میرسد رساترین توضیح این معنا تعبیر زیر است .
«فقد کل ما نجد و ننتفع به من مواهب الحیات من نفس او مال او عرض او غیر ذلک » یعنی نداشتن و از دست دادن هر یک از مواهب زندگی ، جان، مال ، حیثیت و هر چیز دیگری که از آن بهرهمند میشویم .
معنای ضرار :
ضرار به کسر ضاء ، مصدر باب مفاعله است : ضارّ ، یضارّ ، ضرارا . اسم فاعل و مفعول آن میشود مضارّ که اولی بر وزن مفاعل به کسر عین و دومی بر وزن مفاعل به فتح عین است .
در بیان معنای لغوی ضرار احتمالات زیر داده شده :
ضرار یعنی ضرر زدن دو نفر به یکدیگر به مقتضای باب مفاعله .
ضرار یعنی مجازات ، تلافی ، کیفر دادن ضرری که یکی ایجاد کرده .
ضرار یعنی ضرر زدن به دیگری بدون اینکه سودی عاید شود و ضرر یعنی زیان زدن به دیگری به نفع خود .
ضرار مترادف است به ضرر ، و این عقیده صاحب کفایه است .
ضرار یعنی ضیق و عسروحرج .
ضرار یعنی زیان رساندن به طور عمدی و ضرر اعم است از اینکه عمدی باشد یا غیر عمدی .
ضرار به معنای تکرار صدور ضرر است ، یعنی ضرر زدن به طور مکرر .
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .