عنوان :
تعداد صفحات : ۶۵
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
در این مقاله به تاریخچه هنر آبستره، تولد هنر آبستره ، اکسپرسیونیسم آبستره و فعالیت های نگارشی پرداخته شده است.
در مورد تاریخچهی هنری آبستره (ذهنی) باید گفت که این هنر، اختراع قرن بیستم نیست، زیرا در فرهنگ اسلامی و مسیحی نوعی هنر تزیینی رواج دارد که میتوان گفت شکلی از هنر آبستره است و هنر خوشنویسی که در فرهنگ اسلامی رواج دارد نیز نوعی هنر آبستره محسوب میشود. بدیهی است که این هنر سالیان سال قدمت دارد، کافی است در اماکن مقدسه و بسیاری از آثار باستانی به جای مانده از قرون گذشته، به دنبال رد پای این هنر باشیم، آنگاه پی خواهیم برد که ریشههای اصلی این هنر بهنوعی با ارزشهای مذهبی و تاریخ فرهنگی ما مرتبط است.
اما علیرغم پیشینهای که ذکر شد، در قرن بیستم واسیلی کاندینسکی، هنرمند روسی، مخترع هنر ذهنی (آبستره) شناخته شد. در طول سالیان دراز، نقاشیها و طرحهای وی مدام از فرم عینی دور شد تا اینکه در سال ۱۹۱۰ اولین نقاشیای را که کاملاً آبستره و یک نقاشی آبرنگ بود، خلق کرد.
کاندینسکی نهتنها بهعنوان اولین هنرمند آبسترهی قرن بیستم، بلکه بهعنوان تئوریسین این هنر نیز شناخته شد. وی در سال ۱۹۱۳ متنی در مورد «جنبههای ذهنی هنر» منتشر کرد که بسیار معروف است و هنوز هم پس از سالیان دراز، در مباحثههای هنری و مقالههایی که در مورد تکوین هنر مدرن نوشته میشود،به این متن استناد میشود.
هنر آبستره، هنری است که در آن نقاشیها و طرحها ارتباطی با واقعیت مجازی ندارند. برای توصیف این نوع هنر باید گفت که در آن فرمهای واقعی به روشی بسیار ساده و یا مشتق شده نمایش داده میشوند. در این هنر، فرمها، خطوط و رنگهای کاملاً ساده و ابتدایی بوده و مستقل از فرمهای واقعی هستند. در ترسیم چنین شکلهایی، از نمونههای واقعی آن در طبیعت چشمپوشی کرده و شکل تولیدشده، وضوح و شفافیت شکل واقعی را ندارد و خلاصه اینکه، هنرمند در هنر آبستره دنیایی درونی را توصیف میکند که نسبت به فضای بیرونی و قابل رؤیت پدیدهها متنوعتر بوده و در ذهن بیننده نوعی تداخل موضوعی ایجاد میکند.
نقاشیهای آبسترهی جوان میرو مثال بسیار خوبی برای توصیف این هنر است.
واسیلی کاندینسکی: «جنبههای ذهنی در هنر»
متنی که واسیلی کاندینسکی در مورد تئوری هنر نوشت در سال ۱۹۱۱ به چاپ رسید. کاندینسکی که در اصل روسی بوده و در رشتهی حقوق تحصیل کرده بود، در سن سی سالگی تصمیم گرفت به منظور پیشرفت در فعالیتهای هنریاش به مونیخ برود (۱۸۹۶) و به این ترتیب از پیشرفتهای شغلی نویدبخشی که در روسیه در انتظارش بود، چشمپوشی کرد. در طول اقامتاش در مونیخ گزارشهایی تهیه کرد که بعدها با استفاده از آنها متن معروفاش در مورد تئوری هنر را ارائه داد.
ویژگی خاصی که در این متن وجود دارد، این است که نهتنها تفسیر باطنی یک هنرمند مدرن را همانطور که در زندگینامههای شخصی یافت میشود عرضه میکند، بلکه بهعنوان منبعی از طرحهای غیرواقعی و ذهنی برای آغاز هنر مدرن به حساب میآید.
کاندینسکی شالودههای ذهنی اثرش را از یک طرف از گوته، شیلر، سی.ال. فرناندو و تئوریسین هنری، ک. فیدلر، و از طرف دیگر از جنبش روشنگرانهی رمانتیک آلمان گرفت. مدت کمی قبل از آن (۱۹۱۰) وی اولین نقاشی آبسترهاش را در زمینهی «جنبههای ذهنی هنر» کشید. او این گام جدید در خلق اثر هنریاش را در نوشتههایش پیشبینی کرده بود.
نوشتهی معروف کاندینسکی در مورد جنبههی ذهنی هنر، بر مبنای تنوع افکار، ایدهها و تصورات است که کنار هم قرار داده شده است. این متن در مدت یک سال سه بار تجدید چاپ شد. افکار کاندینسکی برای پیشرفتهای بعدی نقاشان آبستره اهمیتی اساسی و بنیادی داشت.
کاندینسکی نهتنها مهمترین نقاش هنر آبستره، بلکه پیشرو این سبک نیز هست. او در نقاشیهایش از مکتب امپرسیونیسم و نقاشیهای مربوط به تمثالها و شمایلهای روسی الهام گرفت و بعد از دیدن اثری از کلودمونت (Claud Monet)، اساس کارش را بر رنگ و فرم قرار داده و شکل واقعی تصویر در نظرش زاید و غیرضروری جلوه کرد. مهمترین اثرش «سوارکار آبی» نام دارد که این اثر، مواجهه و برخورد، و حرکت و نبرد را در ذهن بیننده تداعی میکند.
واژه های کلیدی: هنر آبستره، کاندینسکی، اکسپرسیونیسم آبستره
آبستره ۴
تاریخچه ۵
تجریدگرایی ۵
هنر آبستره ۶
پیشینه هنر آبستره ۶
هنر آبستره در جهان امروز ۷
تولد هنر آبستره ۷
چگونه از دیدن یک اثر آبستره لذت ببریم؟ ۱۵
هنر آبستره ۱۹
اکسپرسیونیسم آبستره ۲۶
بخش اول ۲۸
قسمت دوم ۳۶
فعالیتهای نگارشی ۵۶
منابع. ۶۵
۱- لینتن، نوربرت. تارخ هنر مدرن. ترجمهٔ رامین، علی. چاپ اول، تهران: نشر نی، ۱۳۸۲.
۲- Atkins, Robert, Art Spoke: A Guide to Modern Ideas, Movements, and Buzzwords, 1848-1944, Abbeville Press, New York, 1993
۳- واسیلی کاندینسکی،ویکی پدیای انگلیسی
۴- مجله اینترنتی فریا
۵- هنر انتزاعی – رضا فیاضپور -۱۳۸۵
۶- کورش اصل دانشور -آبستره در هنر مدرن
۷- دانشنامه رشد
۸- ماهنامه آفتاب
آبستره در معنای عام، جدا کردن صفت با خاصیت مشترک میان چند چیز، و تاکید بر این وجه مشترک است.
به عنوان مثال می توان دایره را صورت انتزاعی تمامی چیزهای گرد دانست.
اساس هنر تجریدی( آبستره) در حقیقت این اعتقاد است که ارزشهای جهانشناختی در رنگ و شکل خلاصه می شود و به طور کلی ربطی به مضمون نقاشی یا پیکره سازی ندارد( نقاشی می تواند ترکیبی از خطوط افقی و عمودی و سطوح یک دست رنگی باشد لزوم داشتن شکل مشخص و همه فهمی نیست) یکی از بانیان این شیوه در قرن بیستم” واسیلی کاندینسکی” هنرمند روسی الاصل بود که اولین اثر خود را ( با نام بدیهه سازی) در سال ۱۹۱۰ به وجود آورد.
در هنر، انتزاع به معنی “زبده گزینی از طبیعت” است و روشهای گوناگون دارد. شاخصه ی بسیاری از روشهای انتزاع این است که سنت بازنمایی واقعیت مشهود و محسوس را کنار می گذارد و یا کم اهمیت می شمارد و ابداع یک کارکرد تازه برای درک بصری را کارکرد اساسی هنر می شمارد.
( Abstrection- Creation ) گروهی بودند که در پاریس شکل گرفتند و هنر انتزاعی هندسی را به توجه به اسلوبهای نو در نقاشی و حجم سازی دنبال کردند. و مجله ای به همین نام نیز انتشار دادند.
در ابتدای قرن بیستم این واژه بیشتر برای مکاتب هنری چون کوبیسم و فوتوریسم بکار می رفت چراکه در اینگونه مکاتب طبیعت در صورت های ساده یا مبالغه شده – تنها تصوری از موضوع طبیعی اصلی – بیان می شد. در نقاشی های این گونه سبک ها هدف عموماً ضبط و روایت حقیقت اشیاء بود نه لزوما شکل ظاهری آنها.[۳] به گفتهٔ مورخان هنر مدرن، کاندینسکی نخستین نقاشی است که حدود سال ۱۹۱۰ نخستین نقاشی کاملاً غیر-بازنما را عرضه کرده است، و از آن پس، هنر انتزاعی مدرن در بسیاری از جنبشها و مکاتب هنری مختلف پرورانده شده است.[۴]
تجریدگرایی به رعایت اصول و جنبههای عملی تجرید به منظور هر چه سادهتر کردن اثر هنری از یک سو، و هر چه گویاتر و غنیتر کردن زبان و بیان آن از سوی دیگر، اطلاق میشود. در حوزه هنرها و ادبیات فارسی تجرید را اغلب ایجاز نامیدهاند.
آثار سعدی و حافظ از نمونههای بر جستهٔ تجریدگرایی و اصالت ایجاز در ادبیات کهن فارسی به حساب میآید.
به نوعی از هنر میگویند که اشیاء و موجودات واقعی را نشان ندهد، بلکه خطوط و رنگهایش از جهان نامعلوم و ذهنی ناشی شده است.
البته بعضی وقتها همین هنر آبستره برای یک ایده یا یک فکر به کار میآید و بعضی وقتها پشتاش فکر خاصی نیست، همین طوری تراوشات ذهنی است .
در سالهای دهه ۱۹۲۰ که هنر نقاشی در اوج قدرت و نوآوری خود بود، هنر آبستره به نقاشیهایی گفته میشد که اشکال واقعی را تغییر شکل میدادند یا سادهتر میکردند تا فهم بصری مخاطب تقویت شود. مثل نقاشیهایی به سبک کوبیسم یا فوتوریسم. این سبکها میخواستند مفهومی درونیتر از ظاهر اشیاء را نشان دهند.
سبک آبستره در اصل به نقوش اسلامی و یا یهودی برمیگردد. در اسلام بخاطر این که کشیدن صورت انسان ممنوع شده بود، نقاشان به طرحهای انتزاعی روی میآوردند. طرحهای اسلیمی یا همان پیچ و خمها که شبیه شاخه درخت یا شاخه گلاند از همین نوعاند.
برخی هنرهای جدید خیلی به سمت هنر آبستره رفتهاند. مثل سینما یا عکاسی و یا مخصوصاً ویدئو کلیپهایی که برای موسیقیهای انتزاعی ساخته میشوند. هنرهای جدید به خاطر باز بودن دستشان در تکنولوژی و همچنین پیچیده بودن پروسه تولید اثر هنری خیلی آمادگی دارند برای نزدیکی به آبستره.
تا پایان قرن نوزدهم، تقریباً همهء نقاشی ها تصویری بودند. هنرمندان، تصاویری واقعی را نقاشی می کردند و مردم هم به یک دلیل دوست داشتند به آنها نگاه کنند، برای آن که آن تصاویر در نهایت مهارت به نقش کشیده می شدند.
شاید بپرسی خوب اگر نقاشی ها این ویژگی را نداشتند، چرا باید به آنها نگاه می کردند؟ حالا توضیح می دهم که برای نگاه کردن به یک نقاشی، دلایل دیگری هم می تواند وجود داشته باشد. برای مثال شاید تو به عنوان یک بیننده دوست داشته باشی ورای اثر هنری را هم کشف کنی. یعنی چه؟ حالا برایت می گویم.
در اوایل سالهای ١٨٧٠، جنبش جدیدی در فرانسه برخاست که شروع به شناساندن هنری کرد که کمی انتزاعی می شد. این جنبش، امپرسیونیسم نام داشت . آثار خلق شدهء آنها کاملاً واقعی نبودند.هدف امپرسیونیست ها بسیار ساده بود: آنها می خواستند طبیعت را همان طور که هست نشان دهند. به ویژه تلاش می کردند تا هر تغییر روشنایی را هم در نقاشی هایشان تسخیر کنند، درست همان طور که نور از یک روز به روز دیگر و یا از یک فصل به فصل دیگر تغییر می کند.
برای مثال، نقاش فرانسوی، مونه، که در پست قبلی به او اشاره کردم، زمان بسیاری را در خلق نقاشی هایی صرف کرد که موضوعاتی یکسان داشتند اما در زمانهای مختلف به تصویر در می آمدند. هدف مونه آن بود که نشان دهد چطور رنگ و شکل موضوع از یک ساعت به ساعت دیگر تغییر پیدا می کند.
به این نقاشی یونجه زار اثر مونه نگاه کن، او آن را در سالهای ١٨٩١–١٨٩٠ خلق کرده است. هدف وی، به تصویر کشیدن پشته های یونجه نبود، بلکه می خواست شکل و رنگ یونجه زار را در زمان خاص پایان تابستان نشان دهد. از نظر مونه، فکر می کنم، نقاشی بیشتر یک تمرین بود تا یک کار هنری.
در همان زمانها جنبش هنری دیگری از تأثیر امپرسیونیستها به وجود آمد، به نام نئو امپرسیونیسم. آنها نقاط کوچکی را در کنار هم می گذاشتند و به این ترتیب اشکال و رنگهای گوناگونی می ساختند. این تکنیک را در این کار سورا که به پوینتیلیسم معروف است می توانی ببینی.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .