تحقیق بررسی طبیعت در کارهای ون گوگ

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

تحقیق بررسی طبیعت در کارهای ون گوگ

تعداد صفحات : ۷۸

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

در این مقاله به بررسی طبیعت در آثتر  ونسان وان گوگ می پردازیم.

 ادراک او از زندگی و از هنر، عظیم و فارغ از خودخواهی بود. از این جهت نیز رعب انگیز و زیبا بود. اینکه سرانجام کار او به شوریدگی کشید، نه برای آن بود که می‌بایست بر ضد عدم تفاهم دیگران و یا حقارت و کوته بینی دیگران به نبردبپردازد، و نه برای آن بود که تصوراتش درباره عظمت، به ناکامی برخورد کرده بود؛ نه، علت اینها نبود. علت در خارج از وجود او قرار نداشت، در خود او بود. آنچه ونسان طالب آن بود یک هنر عظیم بود، و نبرد سهمناکی که او برای دست یافت به آن در پیش گرفته بود، هر هنرمندی را از پای درآورد.

من تصور می‌کنم که هیج طبیعتی نمی‌توانست در برابر این کشش عاطفی و عصبی که هر لحظه آماده پاره شدن بود مقاومت ورزد.

همان احساسی که وان گوگ در نامه‌هایش کرده، تا حد زیادی روشنگر محتوای آثار اوست و خوب می‌نماید که چرا این نقاش بی سر و سامان هلندی توانسته است تا این پایه در دوران بعد از خود، در سراسر دنیا نفوذ بگذارد؛ زندگی‌اش نه کمتر از اثرش.

وان گوگ بیان کننده عمیق انسانیت انسان است؛ بی هیچ خود نمائی، بی هیچ منت گذاردن، با کمال خضوع و بی لحظه‌ای آرام گرفتن. و خود اعلام می‌دارد که در عین رنج، لذتی وصف ناپذیر از آن می‌برده و در واقع محکوم به این لذت و این رنج هر دو بوده. جز این کاری نمی‌توانسته است بکند. مانند کشتی‌های مغناطیس زده می‌بایست تا به کوه بربخورد.

وان گوگ در نامه‌هایش به تئو مشتاقانه به توصیف طبیعت پرداخت و از ترکیب زیبای رنگ آبی آسمان و زرد مزارع به شگفت آمد. او شش تابلو از گل‌های آفتابگردان برای تزیین خانه‌اش نقاشی کرد و آنها را «سمفونی آبی و زرد» نام گذاشت و درباره آنها نوشت : «رنگ‌های زرد گل‌های آفتابگردان در کنار آبی‌ها به آسمان شعله می‌کشند»

گل‌های آفتابگردان چیده شده خیلی زود پژمرده می‌شدند، بنابراین وان گوگ به هنگام سپیده دم بیدار می‌شد تا به مقدار کافی گل برای نقاشی بچیند و سپس «با شتاب همه را نقاشی می‌کرد» بقیه روز را به نقاشی از موضوعات دیگر می‌پرداخت. تصمیم داشت با تابلوهایی که از گل‌های آفتابگردان نقاشی کرده بود اتاق پذیرایی و کارگاه خود را برای استقبال از پل گوگن،‌ دوستی که بسیار مورد تحسین او بود، تزیین کند. او حداقل چهار تابلو از گل‌های آفتابگردان را تا زمان رسیدن گوگن کامل کرد. مهمانش شیفته این تابلوها شد و حتی چهره‌ای از وان گوگ کشید که تمام بوم را با گل‌های آفتابگردان می‌پوشاند.

واژه های کلیدی: ون گوگ، سیب زمینی خورها ، گل‌های آفتابگردان ، شب پر ستاره

فهرست مطالب

مقدمه    ۱
با ونسان وان گوگ آشنا شوید    ۴
سیب زمینی خورها    ۷
اولین شاهکار وان گوگ    ۷
رنگ های خاکی و سفیدهای رنگی    ۸
بزرگ تر ازمعمول نشان دادن افراد    ۹
لذت‌‌های ساده    ۱۰
تکچهره خود با کلاه نمدی خاکستری    ۱۱
نقاشی با نقطه و تک خط    ۱۱
نقاشی به شیوه‌ مدرن    ۱۲
تکچهره بابا تانگی    ۱۴
سرگرمی وان گوگ    ۱۵
گل‌های آفتابگردان    ۱۷
اقامت در آرل    ۱۷
گل‌های طلایی    ۱۸
نقاشی نور بر نور    ۱۹
پویایی و تحرک    ۱۹
تراس کافه‌ای در شب    ۲۲
فضای مأنوس    ۲۲
شب رنگی    ۲۳
فصل درو در لاکرو ( La Crau)    ۲۵
دریایی از مزارع    ۲۵
گاری آبی رنگ    ۲۶
اتاق خواب    ۲۷
خانه و اتاق خواب نقاش    ۲۷
رنگ‌های پر قدرت و خطوط کلی    ۲۸
صندلی‌های خالی    ۳۰
زن آرلی    ۳۳
شاهکارهای سریع    ۳۳
اغراق در اشکال    ۳۴
درختان سرو    ۳۵
شعله‌های سبز    ۳۵
پیچ و تاب در همه‌ جا    ۳۷
شب پر ستاره    ۳۸
تقرب به آسمان    ۴۰
نخستین قدم‌ها، به دنبال میله    ۵۷
قهرمان صوان گوگ    ۵۷
افزودن رنگ    ۵۸
نخستین قدم‌ها    ۵۹
کلاغ‌ها بر فراز گندم زار    ۶۱
آخرین منزل    ۶۳
موزه و مجسمه وان گوگ    ۶۵
کارهای تقلبی از تابلوهای طبیعت وان گوگ    ۶۵
نتیجه گیری :    ۶۸
منابع و مآخذ    ۷۴

منابع و مآخذ

شور زندگی، «ماجرای زندگی ونسان وان گوگ نقاش هلندی»، ایروینگ استون؛ ترجمه محمد علی اسلامی ندوشن. تهران : یزدان، ۱۳۶۳٫

نامه‌های وان گوگ، ترجمه رضا فروزی، تهران: موسسه انتشارات نگاه، ۱۳۸۰٫

وان گوگ چگونه وان گوگ شد؟ / ریچارد مولبرگر؛ ترجمه مژگان رضانیا، تهران : نشر نی، ۱۳۸۵٫

مقدمه

تنها چند عبارت از کتاب تازه‌ای که از وان گوگ انتشار یافته است نقل می‌کنم. و آن مجموعه نامه‌هائی است که او به دوستش وان را پارد، نقاش دیگر هلندی نوشته است.

در یکی از نامه‌ها می‌نویسد : «من و شما یک خصیصه مشترک داریم و آن این است که انگیزه‌های خود را در قلب مردم می‌جوئیم. و یک چیز مشترک دیگر نیز در میان ما هست و آن تمرین کردن از روی نمونه‌های زنده است، از روی واقعیت.»

او که می‌خواست ترجمان زندگی مردم ساده باشد، در خطاب به آنها می‌گوید:‌ «وظیفه هنر نقاشی آن است که روشنائی وجود شما را در جهان برپا کند.» و باز می‌نویسد : «انسان‌ها را به کجا می‌خواهم رهبری کنم؟ به سوی فضای آزاد و مرامی که می‌خواهم به آنها تبلیغ نمایم چیست؟ این است: ای انسان‌ها بیائید تا در راه مقصود خود، وجود خود را وقف کنیم، کار بکنیم با تمام قلبمان، و دوست بداریم آنچه را که دوست می‌داریم.»

ساده ترین زندگی‌ها را زندگی روستائیان می‌دانست، و بدین جهت بیش از همه به آنان دلبسته بود. می‌نویسد:‌ «چه خوب است که زمستان باشد، توی برف. و پائیز چه خوب است که زمستان باشد، توی برف. و پائیز چه خوب است، در برگ‌های زرد. و چه خوب است که زمستان باشد، توی برف. و پائیز چه خوب است، در برگ‌های زرد. و چه خوب است تابستان، در گندمزارهای رسیده؛ و بهار چه خوب است، لای علفها. آدم در میان دروگرها و زنهای دهقان باشد؛ در تابستان زیر آسمان، در زمستان زیر دودکش سیاه، و بداند که همیشه اینطور بوده و همیشه همینطور خواهد بود»…

«عقیده من این است که یک زن روستائی زیباتر از یک «خانم» است، زن روستائی با آن دامن و ارخالق آبی رنگش، پوشیده از گرد و خاک وصله دار، که فرسودگی و باد و آفتاب، در آن هزار ریزه کاری ایجاد کرده‌اند؛ ولی همین زن، آن لباس زرق و برق دار «خانم» را بر او بپوشانید، اصلیت خود را از دست می‌دهد.»

«اگر یک تابلو که دهقانی را نقاش کرده، بوی روغن سوخته، بوی دود، بوی بخار سیب زمینی آب پز از آن متصاعد شود، این خوب است. این نا سالم نیست که طویله بوی کود می‌دهد. این خوب است. خاصیت طویله همین است. اگر مزرعه بوی خوشه رسیده، یا بوی سیب زمینی، یا بوی فضله یا پهن می‌دهد، این در واقع طبیعی و سالم است. خصوصاً برای شهرنشین‌ها دیدن این تابلوها لازم است. ضرورتی ندارد که تصویر یک روستائی را آدم عطر آگین بکشد.» و به دنبال آن می‌آورد: «درست است که من غالبا در بدبختی به سر می‌برم؛ با این حال، نوعی هنجار و تعادل آرام و خالص در وجود من است. من موضوع نقش‌ها و طرح‌های خود را در فقیرترین کلبه‌ها پیدا می‌کنم، و در کثیف ترین کومه‌ها، و با جاذبه‌ای مقاومت ناپذیر به جانب آن مکان‌ها رانده می‌شوم…»

و دوستش وان راپارد، خاطره‌خود را از وان گوگ پس از مرگ او چنین بیان می‌کند: «ادراک او از زندگی و از هنر، عظیم و فارغ از خودخواهی بود. از این جهت نیز رعب انگیز و زیبا بود. اینکه سرانجام کار او به شوریدگی کشید، نه برای آن بود که می‌بایست بر ضد عدم تفاهم دیگران و یا حقارت و کوته بینی دیگران به نبردبپردازد، و نه برای آن بود که تصوراتش درباره عظمت، به ناکامی برخورد کرده بود؛ نه، علت اینها نبود. علت در خارج از وجود او قرار نداشت، در خود او بود. آنچه ونسان طالب آن بود یک هنر عظیم بود، و نبرد سهمناکی که او برای دست یافت به آن در پیش گرفته بود، هر هنرمندی را از پای درآورد.»

«من تصور می‌کنم که هیج طبیعتی نمی‌توانست در برابر این کشش عاطفی و عصبی که هر لحظه آماده پاره شدن بود مقاومت ورزد.»

همان احساسی که وان گوگ در نامه‌هایش کرده، تا حد زیادی روشنگر محتوای آثار اوست و خوب می‌نماید که چرا این نقاش بی سر و سامان هلندی توانسته است تا این پایه در دوران بعد از خود، در سراسر دنیا نفوذ بگذارد؛ زندگی‌اش نه کمتر از اثرش.

وان گوگ بیان کننده عمیق انسانیت انسان است؛ بی هیچ خود نمائی، بی هیچ منت گذاردن، با کمال خضوع و بی لحظه‌ای آرام گرفتن. و خود اعلام می‌دارد که در عین رنج، لذتی وصف ناپذیر از آن می‌برده و در واقع محکوم به این لذت و این رنج هر دو بوده. جز این کاری نمی‌توانسته است بکند. مانند کشتی‌های مغناطیس زده می‌بایست تا به کوه بربخورد.

با ونسان وان گوگ آشنا شوید

ونسان ویلم وان گوگ (Vincent Villem van Gogh) در سی‌ام مارس ۱۸۵۳ در دهکده هلندی گروت زوندرت (Groot-Zundert)، نزدیک مرز بلژیک، متولد شد. پدر و پدر بزرگش کشیش بودند. ونسان احترام عمیق به انسانسیت را از پدر و عشق به طبیعت و هنر را از مادر به ارث برده بود. پدر و مادر وان گوگ توانسته بودند با مشقت و فداکاری سه دختر و سه پسر خود را به مدارس آبرومندی بفرستند. بزرگ ترین فرزندشان، ونسان یازده ساله، اولین عضو خانواده بود که با رفتن به مدرسه شبانه روزی، از خانواده جدا شد و این جداماندگی مایه اندوهش گردید. این شاگرد متوسط، اما سخت کوش، در سن سیزده سالگی درکنار دروس ریاضی، تاریخ، جغرافیا، گیاه شناسی، جانورشناسی، خوشنویسی، و ژیمناستیک، به تحصیل زبان‌های هلندی، آلمانی، فرانسوی، و انگلیسی پرداخت و در عین حال به فراگیری طراحی نیز مشغول شد. ونسان در مارس ۱۸۶۸ به طور ناگهانی مدرسه شبانه روزی را رها کرد و به میان خانواده برگشت و یک سال را با والدینش گذراند و پس از آن تصمیم گرفت تحصیل را رها کند. در سن شانزده سالگی به دنبال کسب معاش خانه را ترک کرد.

نخست در یک گالری هنری مشغول کار گردید، بعد معلم مدرسه شد و پس از آن، همچون پدرش، به لباس کشیشی درآمد. برای کار، منطقه‌ای فقیر نشین و نزدیک به یک معدن را انتخاب کرد و به رغم فقر و تنگدستی، با طراحی از معدنچیان خود را تسکین می‌داد و مشکلات را از یاد می‌برد. پس از دو سال به این نتیجه رسید که تنها از طریق هنر می‌تواند به بشریت خدمت کند و از آن پس هرگز از طراحی دست نکشید.

وان گوگ در طول زندگی کوتاهش تقریباً هیچ ثروتی کسب نکرد، و بیشتر باکمک هزینه‌ای که برادرش تئو (Theo) برای او می‌فرستاد زندگی می‌کرد. ونسان نامه‌های بیشماری به برادرش که بسیار مورد علاقه‌اش بود نوشته است؛ این نامه‌های اطلاعات گرانبهایی درباره زندگی و هنر ونسان به دست می‌دهد.

موضوع این کتاب بررسی زندگی وان گوگ از سال ۱۸۸۵ به بعد است، از هنگامی که وان گوگ نخستین بوم بزرگ خود را پس از تقریباً پنج سال مطالعه و تمرین مداوم نقاشی کرد. این تابلو، که پیروزی بزرگی برای او محسوب می‌شد،‌ موضوعی غیر معمول یعنی یک خانواده‌ روستایی را در حال خوردن سیب زمینی نشان می‌دهد. وان گوگ به برادرش نوشت که منتهای تلاشش در این تابلو «زنده و واقعی نشان دادن» آن بوده است. به مرور که سفر کوتاه وان گوگ را در صفحات این کتاب دنبال می‌کنید، خواهید دید که این هنرمند بزرگ چگونه با شیوه‌ استثنایی خود به هر آنچه نقاشی می‌کرد و روح و زندگی می‌بخشید.

سیب زمینی خورها

اولین شاهکار وان گوگ

ونسان وان گوگ نخستین شاهکار خود را در سن سی و دو سالگی خلق کرد. او به منظور آمادگی برای کشیدن این نقاشی،‌ سراسر یک زمستان را به طراحی و تهیه نقاشی‌های کوچکی از روستاییان سخت کوش وقانع ناحیه فقیرنشینی که خود در آنجا زندگی می‌کرد ‌گذراند. وان گوگ به برادرش تئو نوشت: «با مشاهده مداوم زندگی روستایی در تمام ساعات روز به قدری مجذوب آن شده‌ام که به ندرت به موضوع دیگری می‌اندیشیم.» وان گوگ با یک خانواده روستایی به نام د گروت (De Ceroot) آشنا شد. کلبه دود گرفته‌ آنها با سقف گالی پوش الهام بخش وان گوگ شد و تصمیم گرفت تابلویی بزرگ‌تر و مهم تر از هر آنچه تا آن زمان کشیده بود بیافریند.

حالت سحر آمیز شعله کم نور چراغی که به فضای تیره داخل کلبه خانواده د گروت روشنایی می‌بخشید، وان گوگ را مجذوب خود کرد. این شعله، اشیاء و افراد درون کلبه تاریک را که وان گوگ سعی می‌کرد با رنگ تسخیر کند، قابل رؤیت می‌ساخت. با چشمانی خیره به نور ضعیف شعله،‌ شاهد لحظات زندگی دوستانش نیز بود. همانجا تصمیم گرفت که تمام افراد خانواده د گروت را زیر نور چراغ به دور میز و در مقابل دیسی از سیب‌ زمینی‌های آب پز نقاشی کند.

وان گوگ برای به خاطر سپردن چگونگی حرکات و اعمال و حالات د گروت‌ها، طرح‌های متعددی از آنها کشید. خانواده د گروت با دوست نقاش خود صبور بودند و در تمام مدت زمستان به او اجازه دادند تا ساعاتی از روز را، که از کار فارغ و در حال استراحت بودند، از آنها نقاشی و شب‌ها از آنها طراحی کند. سرانجام زمانی رسید که وان گوگ حس کرد می‌تواند به کمک حافظه خود آنها را نقاشی کند.

رنگ های خاکی و سفیدهای رنگی

وان گوگ در توصیف یکی از تابلوهای مطالعات رنگ روغنی خود گفته است: «با خاک  نقاشی شده»‌ و این احساسی است که از تابلو استنباط می‌شود. اما در واقع، برخی از رنگدانه‌هایی که او از آنها استفاده می‌کرد، رنگ‌های خاکی نامیده می‌شوند و از خاک، سنگ، و رسوبات معدنی به دست می‌آیند. وان گوگ قبلاً نقاشی‌های هلندی قرن هفدهم را که در آنها اغلب از رنگ‌های خاکی تیره با مختصری از رنگ سفید استفاده می‌شد بررسی کرده بود. او می‌خواست نقاشی‌هایش مانند آن تابلو باشند.

75,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    پنج شنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.