تحقیق تاثیر بیماری مولتیپل اسکلروزیس ( M.S ) بر اسپرماتوژنز و هورمونهای جنسی رتهای نژاد ویستار ( Wistar )

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

عنوان :

تحقیق  تاثیر بیماری مولتیپل اسکلروزیس ( M.S ) بر اسپرماتوژنز

وهورمونهای جنسی رتهای نژاد ویستار ( Wistar )

تعداد صفحات : ۸۵

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده:

  متأسفانه در قرن حاضر شاهد بروز بیماریهایی بودیم که علت و درمان آنها دقیقاً مشخص نیست یکی از این بیماریهاکه جوامع بشری را درگیر خود کرده ، بیماری مالتیپل اسکلروز یا به زبان ساده تر بیماری M.S است . این بیماری یک بیماری شایع ناتوانی عصبی در بین جوانان است که به دنبال یک نوع اختلال معروف به اختلال حفاظتی میلین که پیرامون اعصاب را احاطه کرده اند بوجود می آید . با آمار بدست آمده (ازانجمن M.S ایران)در دنیا حدود ۵/۲ میلیون نفر و در ایران حدود ۲۰هزار نفر را مبتلا کرده است . میانگین به دست آمده از کسانی که گرفتار این بیماری می شوند ۳۰ سال است اما معمولاً شروع آن بین سنین ۲۰ تا ۴۰ سالگی است . به ندرت می توان این بیماری را در کودکان یا نوجوانان دید و جای تعجب این است که مبتلایان به این بیماری حداقل در زنان دو برابر بیشتر از مردان می باشد . این بیماری در بین مردم اروپای شرقی بیشتر دیده می شود و افراد مبتلا به این بیماری در قسمتهای مسخص و مشهور جغرافیایی  پخش شده اند. بالاترین میزان ابتلا به این بیماری در افرادی است که از خط استوا دور و این مناطق از لحاظ آب و هوایی مناطق معتدل هستند. به طور کلی MS به عنوان یک تهدید در زندگی محسوب نمی شود و دیده شده افرادی که بر اثر این بیماری فوت می شوند تعداد اندک و محدودی را نسبت به بقیه بیماریها در بر دارند. پس می توان گفت که یک بیمار MS می تواند عمر طبیعی خود را داشته باشد. با توجه به اینکه در مردان MS گزارشات پراکنده ای در خصوص مشکلاتی نظیر ناتوانی جنسی و عدم انزال از مراکز مختلف به چاپ رسیده است ( Witt,1993 ) بر آن شدیم تا اثرات احتمالی این بیماری بر اسپرماتوژنز و محورهای هورمونی ـ هیپوفیز ـ گناد       (FSH-LH و تستوسترون) بیابیم.

برای انجام پژوهش تعداد ۳۶ سر رت با سن تقریبی ۵ هفته به سه گروه  ۱)کنترل ۲) شم    ۳) تجربی تقسیم‌ بندی شدند. بطوریکه هیچ عمل جراحی بر روی حیوانات گروه کنترل انجام نگرفت. مقدار ۲۰ میکرولیتر از حلال سالین به داخل C.S.F در ناحیه Cerebellomedullary cistern به هر یک از رتهای گروه شم تزریق گردید. به حیوانات گروه تجربی مقدار ۲۰ میکرولیتر از محلول اتیدیوم بروماید (mg 15 اتیدیوم بروماید در یک میلی لیتر سالین) تزریق گردید. یک هفته بعد از شروع آزمایش ۲ سر رت از هر گروه جهت مطالعه ساختار بافتی ماده سفید و ساقه مغز ( Pons ) تشریح شدند، سپس بقیه حیوانات بعد از پایان یک دوره کامل اسپرماتوژنز تشریح و اعمالی نظیر خونگیری جهت آنالیز هورمونهای FSH، LH و تستوسترون، تهیه اسپرم از ناحیه اپیدیدیم جهت بررسی وضعیت پارامترهای اسپرم و همچنین تهیه نمونه بافتی از بیضه جهت مطالعه میکروسکوپی سلولهای اسپرماتوژنیک انجام گرفت. در ناحیه اپیدیدیم نتایج نشان داد که درصد تحرک پیشرونده اسپرم از حد ۱۶/۲۴/۷۴ در گروه کنترل به ۴۰/۱۶۱/۶۰ در گروه تجربی کاهش معنی‌داری (۰۰۱/۰p<) یافته بود. تعداد سلولهای گرد ناحیه اپیدیدیم از حد ۰۹۷/۰۷۳/۰ در گروه کنترل به ۲۵۴/۰۱۵/۲ در گروه تجربی افزایش معنی‌داری (۰۰۱/۰p<) یافته بود. همچنین درصد اسپرمهای نرمال گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی‌داری نشان داد. تغییراتی در سلولهای اسپرماتوژنیک مشاهده شده بود بطوریکه سلولهای اسپرماتوگونی نوع A و B، اسپرماتوسیت اولیه و اسپرماتید در گروه تجربی در مقایسه با گروه شم و کنترل کاهش یافته ولی از نظر آماری معنی‌دار نبودند. اما تعداد سلولهای اسپرماتوزوئیدو لایدیگ در گروه تجربی بطور معنی‌داری (۰۵/۰p<) نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بود. همچنین کاهش هورمونهای LH و تستوسترون و افزایش هورمون FSH در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل و شم مشاهده شد. بطور کلی نتایج نشان داد که ایجاد بیماری MS در رت موجب اختلال در وضعیت سلولهای اسپرماتوژنیک و تحرک اسپرم و هورمونهای جنسی می‌شود که ممکن است پتانسیل باروری را در حیوان آزمایشگاهی تحت تاثیر خود قرار دهد.

 واژه‌های کلیدی: اتیدیوم بروماید، مولتیپل اسکلروزیس، Demyelination، اسپرماتوژنز، انسفالومیلیت آلرژیک تجربی (EAE).

فهرست مطالب

چکیده    ۱
فصل اول ـ مقدمه
۱ـ۱ـ بافت شناسی دستگاه عصبی    ۴
۱ـ۱ـ۱ـ آستروسیتها    ۴
۲ـ۱ـ۱ـ الیگودندروسیتها    ۴
۳ـ۱ـ۱ـ میکروگلیا     ۵
۴ـ۱ـ۱ـ سلولهای آپاندیمی    ۵
۵ـ۱ـ۱ـ تنظیم مولکولی تکامل سلولهای عصبی    ۶
۲ـ۱ـ ساختار میلین    ۱۰
۱ـ ۲ ـ ۱ مکانیسم میلین سازی در سیستم عصبی مرکزی    ۱۳
۳ ـ ۱ بیماری مولتیپل اسکلروزیس multiple sclerosis     ۱۶
۱ـ۳ـ۱تاریخچه    ۱۶
۲ـ۳ـ۱ـ تعریف    ۱۶
۳ـ۳ـ۱ـ دمیلینه شدن (از دست رفتن میلین)    ۱۷
۴ـ۳ـ۱ـ شیوع (prevalence)    ۱۸
۵ـ۳ـ۱ـ بروز (incidince)    ۱۹
۶ـ۳ـ۱ـ پاتولوژی MS     ۲۰
۴ـ۱ـ اتیولوژی MS     ۲۱
۱ـ۴ـ۱ عوامل محیطی    ۲۲
۲ـ۴ـ۱ عوامل ژنتیکی     ۲۳
۳ـ۴ـ۱ فرضیه خود ایمنی    ۲۴
۵ـ۱ـ MS و هورمونهای جنسی    ۲۶
۶ـ۱ـ  MSو تولید مثل     ۲۶
۷ـ۱ـ اتیدیوم بروماید    ۲۷
۱ـ۷ـ۱ـ مکانیسم عمل اتیدیوم بروماید     ۲۸
۸ ـ۱ـ اسپرماتوژنز    ۳۰
۱ـ۸ـ۱ـ طول دوره اسپرماتوژنز در رت     ۳۰
۹ـ۱ـ هورمونهای موثر در اسپرماتوژنز    ۳۰
۱ـ ۹ـ۱ـ آندروژنها و بیوسنتز آنها     ۳۰
۲ـ۹ـ۱ـ هورمونهای پروتئینی     ۳۳
۱ـ۲ـ۹ـ۱ـ GnRH    ۳۳
۲ـ۲ـ۹ـ۱ـ FSH    ۳۳
۳ـ۲ـ۹ـ۱ـ LH    ۳۴
۴ـ۲ـ۹ـ۱ـ inhibin و Activin      ۳۴
۱۰ ـ۱ـ تنظیم هورمونی اسپرماتوژنز     ۳۵
فصل دوم ـ مواد و روشها
۱ـ۲ـ مواد مورد نیاز    ۳۸
۲ـ۲ـ وسایل مورد نیاز    ۳۸
۳ـ۲ـ چگونگی تهیه محلول اتیدیوم بروماید    ۳۸
۴ـ۲ـ حیوان آزمایشگاهی و دلایل انتخاب آنها    ۳۹
۵ـ۲ـ مواد مورد نیاز و طرز ساخت محیط T6       ۴۰
۶ ـ ۲ طرح کلی پروژه تحقیقاتی     ۴۰
۱ـ۶ـ۲ـ روش جراحی جهت تزریق محلول اتیدیوم بروماید و سالین به داخل مغز     ۴۱
۲ـ۶ـ۲ـ تشریح موشها و خون گیری    ۴۵
۳ـ۶ـ۲ـ جداسازی سرم     ۴۵
۴ـ۶ـ۲ـ سنجش هورمونهای LH و FSH و تستوسترون     ۴۵
۵ـ۶ـ۲ـ آسپیره نمودن اسپرم از ناحیه اپیدیدیم و خارج نمودن بیضه‌ها     ۴۵
۶ـ۶ـ۲ـ فیکس کردن نمونه ها و آبگیری    ۴۵
۷ـ۶ـ۲ـ الکل گیری و نفوذ دادن پارافین    ۴۶
۸ـ۶ـ۲ـ قالب گیری نمونه ها    ۴۶
۹ـ۶ ـ۲ برش برداری     ۴۶
۱۰ـ۶ ـ۲ پهن کردن نوارهای پارافینی روی لام     ۴۶
۱۱ـ۶ ـ۲ رنگ آمیزی    ۴۷
۷ـ۲ـ بررسی میکروسکوپیک مقاطع بافتی از ماده سفید مغز    ۴۹
۸ـ۲ـ بررسی میکروسکوپی مقاطع بافتی بیضه ها     ۴۹
۹ـ۲ـ مطالعه مورفولوژی و تحرک اسپرم از ناحیه اپیدیدیم    ۴۹
۱۰ـ۲ـ تحلیل آماری و نتایج و رسم هیستوگرامها    ۵۰
فصل سوم ـ نتایج
۱ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر اتیدیوم بروماید بر بافت عصبی    ۵۲
۲ـ۳ـ نتایج حاصل از بررسی مورفولوژی و تحرک اسپرمها در ناحیه اپیدیدیم    ۵۴
۱ـ۲ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر درصد اسپرمهای پیشرونده    ۵۵
۲ـ۲ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر درصد اسپرمهای درجا    ۵۶
۳ـ۲ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر درصد اسپرمهای بی‌تحرک    ۵۷
۴ـ۲ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر مورفولوژی طبیعی اسپرم    ۵۸
۵ـ۲ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر تعداد سلولهای گرد (Round cells)‌ در مایع اسپرمی ناحیه اپیدیدیم    ۵۹
۳ـ۳ـ نتایج حاصل از سنجشهای هورمونی    ۶۰
۱ـ۳ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر غلظت FSH سرم خون    ۶۰
۲ـ۳ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر غلظت LH سرم خون    ۶۱
۳ـ۳ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر غلظت تستوسترون سرم خون    ۶۲
۴ـ۳ـ نتایج حاصل از مطالعات مورفولوژی و شمارش سلولی    ۶۳
۱ـ۴ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر قطر لوله‌های اسپرم‌ساز    ۶۳
۲ـ۴ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر تعداد سلولهای اسپرماتوگونی نوع A    ۶۵
۳ـ۴ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر تعداد سلولهای اسپرماتوگونی نوع B    ۶۶
۴ـ۴ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر تعداد سلولهای اسپرماتوسیت اولیه    ۶۷
۵ـ۴ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر تعداد سلولهای اسپرماتید    ۶۸
۶ـ۴ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر تعداد سلولهای اسپرماتوزوئید    ۶۹
۷ـ۴ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر تعداد سلولهای سرتولی    ۷۲
۸ـ۴ـ۳ـ نتایج حاصل از تأثیر بیماری MS بر تعداد سلولهای لایدیگ    ۷۳
فصل چهارم ـ بحث و تفسیر
۱ـ۴ـ انتخاب روش و دوره تأثیر بیماری بر حیوان    ۷۵
۲ـ۴ـ تأثیر بیماری MS بر درصد تحرک اسپرمها و درصد اسپرمهای نرمال در ناحیه اپیدیدیم    ۷۶
۳ـ۴ـ تأثیر بیماری MS بر تعداد سلولهای گرد (Round cells) در اپیدیدیم    ۷۶
۴ـ۴ـ تأثیر بیماری MS بر قطر لوله‌های اسپرم ساز و مراحل اسپرماتوژنز    ۷۷
۵ـ۴ـ تأثیر بیماری MS بر سلولهای سرتولی    ۷۸
۶ـ۴ـ تأثیر بیماری MS بر سلولهای اسپرماتوزوئید    ۷۸
۷ـ۴ـ تأثیر بیماری MS بر سلولهای لایدیگ و هورمونهای تستوسترون، LH و FSH    ۷۹
نتیجه گیری کلی     ۸۰
پیشنهادات    ۸۱
فهرست منابع فارسی     ۸۲

منابع فارسی

۱ـ اعتمادی‌فر، مسعود.، اشتری، فرشته (۱۳۸۱): تشخیص و درمان مولتیپل اسکلروز.

۲ـپریور، کاظم.، آقایی، فلور (۱۳۷۵): بررسی نتایج حاصل از تزریق اسپرم بی‌تحرک در سیتوپلاسم تخمک انسان از نظر باروری و کیفیت جنین‌های حاصله. دانشگاه آزاد اسلامی.

۳ـ  پریور، کاظم.، محسنی کوچصفهانی، هما (۱۳۷۲): اطلس جنین‌شناسی و جنین شناسی تجربی انتشارات جهاد دانشگاهی، دانشگاه تربیت معلم تهران.

۴ـ   جان کوئیرا، لوئیز سی (۱۳۶۸) : بافت شناسی پایه. ترجمه مهران شارقی و محمد ریاضی، انتشارات نشر کتب دانشگاهی.

۵ـ   رستمی، پروین.، نورجاه، پروانه (۱۳۷۸) : فیزیولوژی اعصاب و غدد درون‌ریز (دستگاه‌های ارتباطی) ـ انتشارات اطلاعات.

۶ـسادلر، ترجمه ماندانا اعرابی، فربد رئیس‌زاده (۱۳۷۹): جنین شناسی پزشکی لانگمن ۲۰۰۰

۷ـ  سلطان زاده , اکبر ( ۱۳۷۶ ) : بیماریهای مغز و اعصاب و عضلات .

۸ـ  سلیمانی، داریوش (۱۳۶۳) : بیماری مغز و اعصاب.

۹ـشهبازی، پرویز.، ملک‌نیا، ناصر (۱۳۷۳): بیوشیمی عمومی ـ انتشارات دانشگاه تهران.

۱۰ـ عریان، شهربانو (۱۳۷۳): تولید مثل از دیدگاه‌های پزشکی و بیولوژی، موسسه انتشارات جهاد دانشگاهی (ماجد).

۱۱ـ فرید حسینی , رضا ( ۱۳۶۹ ) : ایمونولوژی , انتشارات آستان قدس رضوی .

۱۲ـ  محسنی کوچصفهانی، هما.، پریور، کاظم (۱۳۷۸) : روشهای فنی بافت‌شناسی، جنین شناسی و جانور شناسی انتشارات الحسین.

۱۳ـ   هاریسون، ترجمه دکتر مسعود دارا (۱۹۹۴): بیماری مغز و اعصاب.

مقدمه

۱ـ۱ـ بافت شناسی دستگاه عصبی مرکزی (CNS)

      از نظر ساختمانی، بافت عصبی از دو گروه سلول تشکیل می شود: سلولهای عصبی یا نورونها که دارای استطاله‌های بلند و متعددی هستند و چندین نوع سلول گلیال[۱] یا نوروگلی[۲] که نورونها را تقویت و محافظت کرده و در فعالیتهای عصبی، تغذیه عصبی و فرآیندهای دفاعی دستگاه عصبی مرکزی شرکت می‌جویند. بین انواع متعدد نوروگلی‌ها، اختلاف مورفولوژیک و عملکردی به چشم می‌خورد که در شکل ۱ـ۱ نشان داده شده است. انواع متعدد نوروگلی‌ها عبارتند از آستروسیتها[۳]، الیگودندروسیت‌ها[۴]، میکروگلی‌ها[۵] و سلولهای اپاندیمی[۶] (Ling et al,1973 ) .

۱ـ۱ـ۱ : آستروسیت‌ها:

      بزرگترین نوروگلی ها هستند و استطاله‌های بلند و فراوانی دارند این سلولها دارای هسته‌ای کروی، مرکزی و کمرنگ هستند. بعد از اتمام تشکیل نوروبلاستها، گلیابلاست‌ها از سلولهای نورو اپی‌تلیال تشکیل می‌شوند سپس از لایه نورو اپی‌تلیال به لایه‌های پوشاننده و حاشیه‌ای مهاجرت می‌کنند در لایه پوشاننده، این سلولها در اثر تمایز به آستروسیت‌های پروتوپلاسمی و آستروسیتهای رشته‌ای تبدیل می‌شوند. آستروسیت‌های پروتوپلاسمی در ماده خاکستری مغز ‌و طناب نخاعی یافت می‌شود و آستروسیت‌های رشته‌ای عمدتاً در ماده سفید وجود دارد.

آستروسیت‌ها سلولهای ستاره‌ای شکلند که به وسیله زایده های پنجه‌ای[۷] با رگهای خونی مغز ارتباط دارند این سلولها علاوه بر محافظت از سلولهای مغز در ایجاد سد خونی مغزی که مانع گذشتن مواد نامطلوب خون به مغز می‌شود شرکت دارند (Ling et al,1973;Peters et al,1976)

۲ـ۱ـ۱: الیگودندروسیت ها:

      نوع دیگری از سلولهای پشتیبان که احتمالاً از گلیابلاستها مشتق می شوند سلولهای الیگودندروسیتها هستند. الیگودندروسیت ها از آستروسیت ها بسیار کوچکترند و استطاله های آنها نیز کمتر و کوتاهتر از سایر نوروگلی ها است هسته این سلولها کوچکتر و پررنگتر از هسته آستروسیتها می باشد الیگودندروسیت ها هم در ماده خاکستری و هم در ماده سفید یافت می شوند. الیگودندروسیتها به صورت ساتالیت ها در گرد جسم سلولی نورون ها ظاهر میشوند و در میلینه کردن فیبر عصبی در ماده سفید سیستم عصبی مرکزی دخالت دارند و از نظر عملکرد همانند سلولهای شوان اعصاب محیطی هستند با این تفاوت که آنها می توانند در میلینه کردن بیش از یک اکسون شرکت جویند ( Bunge , 1968 ;Martin et al ,1992 )  دربیماریهایی مثل M.S این سلولها هدف سلولهای ایمنی بدن قرار می گیرند و چون ترمیم این سلولها دیر صورت میگیرد یا تقسیم انجام نمی دهند پلاکهای MS تشکیل می گردد ( اعتمادی فر ۱۳۸۱ )

 ۳ـ۱ـ۱ـ میکروگلیا:

      در نیمه دوم تکامل جنین انسان نوع سومی از سلولهای پشتیبان به نام سلول میکروگلیال در دستگاه عصبی مرکزی تشکیل می شود این سلول دارای قدرت بیگانه خواری زیادی است و از مزانشیم به وجود می آید. ( سادلر ۱۳۷۹) هسته این سلولها به موازات محور تنه سلولی کشیده شده است ولی سایر نوروگلی‌ها هسته‌ای کروی دارند. میکروگلی‌ها استطاله‌های کوتاهی دارند که توسط برجستگی‌هایی پوشیده می‌شود و به آنها ظاهر خاردار می‌دهد میکروگلی‌ها فراوان نیستند ولی در ماده سفید و خاکستری یافت می‌شوند. این سلولها فرمی از ماکروفاژ هستند که بعد از آسیب سیستم عصبی نقشی در فاگوسیتوز دارند. ( Peters et al, 1976 )

۴ـ۱ـ۱: سلولهای اپاندیمی

      هنگامیکه تشکیل نوروبلاستها از سلولهای نورو اپی‌تلیال تمام می شود سلولهای نورو اپی تلیال به سلولهای آپاندیمال تبدیل می‌شوند این سلولها سطح داخلی کانال مرکزی نخاع و همچنین حفره‌های مغز را می‌پوشاند و در ترشح CSF نقش دارند. ( سادلر ۱۳۷۹  )

۵ـ۱ـ۱: تنظیم مولکولی تکامل سلولهای عصبی

      سلولهای پایه عصبی[۱]  (NSC) موجود در نورواپی تلیوم در زمانهای خاصی از رشد نمو جنین رت تکثیر می یابند و به سلولهای تخصص یافته عصبی تمایز می‌یابند بطوریکه در روزهای ۱۲ـ۱۰ از رشد و نمو جنینی سلولهای پایه عصبی در ناحیه [۲]VZ به فاکتور رشد میتوژنیک        [۳] FGF2 پاسخ می دهند و تکثیر می یابند. که ابتدا منجر به تولید نورونهای مهاجر[۴] و سپس در اثر فاکتور رشد نوروتروفینها[۵]  به نورونهای بالغ تمایز می‌یابند ( Rogister et al ,1999 ) .

      در جنین ۱۵ یا ۱۶ روزه سلولهای پایه در ناحیه[۶]SVZ  به EGF حساس می شوند .           ] EGF (فاکتور رشد اپی‌درمی) یک پلی پپتید به وزن ۶۰۴۵ دالتون است که باعث تحریک تقسیم سلولی از طریق باند شدن به گیرنده‌های تیروزین کینازی بخصوصی در سطح غشاء سلول می شود و فعالیت تیروزین کیناز رسپتور را افزایش می‌دهد[ سپس با کمک هورمونهای تیروئیدی سبب تشکیل پیش‌سازهای گلیال[۷] خواهد شد. پیش‌سازهای گلیال بطرف ماده سفید و کورتکس مهاجرت می‌کنند و در جنین ۱۷ـ۱۸ روزه تحت یکسری فاکتورهای رشد میتوژنی                    [۸]EGF+FGF2+PDGFو همچنین فاکتورهای القایی[۹] BMP2/4 و[۱۰] CNTF آستروسیتها را تولید می کند (Rogister et al ,1999 )

      پیش سازهای گلیال در روزهای ۲۱ـ۱۹ از رشد و نمو جنینی سلولهای[۱۱] OP یا سلولهای الیگودندروسیت تیپ ۲ آستروسیت (۰-۲ A) تولید می کند. این سلولها همزمان تمایز نمی‌یابند تعدادی از این سلولها در اثر فاکتورهای رشد PDGF،[۱۲] IGF-1(فاکتور رشد شبه انسولینی ) و هورمونهای تیروئیدی تکثیر و تمایز یافته و به سلولهای الیگودندروسیت که سازنده میلین در سیستم عصبی مرکزی هستند تبدیل می شوند. تعدادی دیگر از سلولهای OP بصورت تمایز نیافته و به فرم Adult در آمده و در زمان خاصی از رشد و نمو در اثر فاکتورهای رشد میتوژنیک FGF+ PDGF ،[۱۳] GGF+ PDGF به فرم neonatal  در آمده و با کمک فاکتورهای القایی T3 و IGF-1 به سلولهای الیگودندروسیت تمایز می‌یابد (شکل ۱ـ۲).

      آهنگ این تمایز نسبت به حالت قبلی کندتر انجام می پذیرد. کنترل تمایز توسط رسپتور Notch که بر روی سلولهای OP مستقر است صورت می‌گیرد تحریک شدن این گیرنده تمایز سلولهای OP را به سلولهای الیگودندروسیت مهار می کند. به نظر می‌رسد الیگودندروسیتهای تمایز یافته خود اثر مهاری روی سلولهای OP دارند و از تکثیر و تمایز آنها جلوگیری می کنند این عمل بوسیله بیان ژن jagged موجود در سلولهای الیگودندروسیت  صورت می گیرد وقتی که میزان بیان ژن jagged در سطح پایین باشد رسپتورهای Notch موجود در سطح سلولهای OP تحریک نمی گردند و این سلولها با حضور فاکتورهای القایی به سلولهای الیگودندروسیت تمایز می یابند. مکانیسم این عمل بطور دقیق شناخته نشده است . (Register et al ,1999 )

      Rogister و همکاران در سال ۱۹۹۹ گزارش دادند که جهت تحریک سلولهای پایه سازنده OP در نخاع پروتئین [۱۴] shhضروری است این پروتئین از نوتوکورد ترشح می‌شود ولی در مغز پروتئین shh از صفحه پروکوردال تولید می شود . (Rachel et al ,2000  )

در موشهای جهش یافته که نوتوکورد از دست داده اند هیچ الیگودندروسیتی رشد نمی‌یابد. آنتی بادیهایی که shh را در محیط in vivo از بین می‌برند می‌توانند جلوی پدیدار شدن OP در نخاع را بگیرند. (Rogister et al , 1999 )

۲ـ۱ـ ساختار میلین (myelin)

      میلین توسط الیگودندروسیتها ساخته می شود و اکسونها را بصورت مارپیچی در بر می‌گیرد در حقیقت غلافهای میلین در CNS مرکب از غشاهای سلولی چند بار پیچیده شده می‌باشند       ( Richardson,1994 ) شکل (۱ـ۳) . غلافهای میلین پیوسته نیستند و به قطعات کوتاهی تقسیم می‌شوند هر قطعه به وسیله الیگودندروسیتهای اطراف نگهداری می‌شود (Enbom et al ,1999 ) (شکل ۱ـ۴) .

      این سلولها همچنین قطعات میلین را روی اکسونهای همسایه نگهداری می‌کنند . غشای میلین در سیستم اعصاب محیطی[۱](PNS) به وسیله سلولهای شوان[۲] و در سیستم اعصاب مرکزی بوسیله الیگودندروسیتها ساخته می شود. لیکن عمل میلین در هر دو افزایش سرعت انتقال پیامهای عصبی است ( Richardson ,1994;Martin et al ,1992 ) .

      تجزیه شیمیایی نشان داده است که این کمپلکس شیمیایی حاوی مقدار کمی آب و مقادیر زیادی لیپید باشد به این ترتیب که اگر آب موجود در میلین خشک کنیم ۷۰ تا ۸۰ درصد آن را لیپید و ۲۰ تا ۳۰ درصد آن را پروتئین تشکیل میدهد لیپیدهای میلین عبارتند از: ۱ـ کلسترول    ۲ـ گالاکتواسفنگو لیپید    ۳ـ فسفو لیپید

      پروتئینهای میلین عبارتند از: ۱ـ MBP[3]    ۲ـ PLP[4]    ۳ـ MOG[5]     ۴ـ MAG[6]

      بیماریهای میلین زدا در انسان، به علت کمبود یا عدم هر یک از موارد ذکر شده بوجود می‌آید(Rogister et al ,1999; Southwoods,2001 ) .

۱ ـ ۲ ـ ۱  مکانیسم میلین سازی در سیستم عصبی:

      میلین سازی یک جزء ضروری و لازم در تکامل مهره‌داران محسوب می‌شود و اکسونهای میلین‌دار شده ایمپالسهای عصبی را خیلی سریع انتقال می دهند. همچنین میلین باعث محافظت از اکسون و حمایت از عملکرد صحیح اکسونها می شود.

      در اکثر پستانداران میلین سازی در ضمن اوایل زندگی Postnatal و اواخر جنینی رخ می دهد. همانطور که قبلاً بیان شد میلین سازی در سیستم عصبی محیطی توسط سلولهای شوان صورت می گیرد که این سلولها از ستیغ عصبی[۱] رشد می‌یابند در صورتیکه الیگودندروسیتها که سازنده میلین در سیستم عصبی مرکزی هستند از سلولهای پایه عصبی[۲] مشتق می شوند           (Rogister et al .1999 )  .

      بررسی های رویان شناسی نشان داده است که اولین مرحله تشکیل میلین نفوذ اکسون به داخل ناودان موجود در سیتوپلاسم سلول شوان می‌باشد لبه‌های ناودان بطرف هم آمده و یک مزاکسون[۳] را تشکیل میدهند بطوریکه غشای پلاسمایی دو لبه، از سطح خارجی خود به یکدیگر ملحق می‌شوند سپس از طریق فرایندی که تاکنون بطور کامل درک نشده مزاکسون خود را چندین بار به دور اکسون می پیچاند تعداد چرخشها تعیین کننده ضخامت لایه میلین است. (بافت شناسی پایه ـ جان کوئیرا) شکل (۱ـ۵) هیچگونه سلول شوانی در دستگاه عصبی مرکزی وجود ندارد. سلولهای تشکیل دهنده میلین در سیستم عصبی مرکزی الیگودندروسیتها هستند که این سلولها از سلولهای OP یا سلولهای تیپ ۲ آستروسیت منشاء می گیرند مطالعات نشان می دهد که OP در نواحی مختلف CNS از جمله دیانسفال، تلن سفال، رومبنسفال، نخاع، هیپوتالاموس، نواحی شکمی زیر بطن سوم عصب بینایی و غیره ظاهر می شوند (Rogister et al ,1999 )

      الیگودندروسیت پروژنیتور (OP)‌ سلولهای دو قطبی و مهاجر هستند که رسپتور فاکتور مشتق شده از پلاکت را بیان می‌کنند. در پاسخ به PDGF‌ مشتق شده از نورونها و آستروسیتها، سلولهای OP‌ میتوز و به جایی که الیگودندروسیتها ضروریند مهاجرت انجام می‌دهند و بصورت سلولهای چند قطبی در می‌آیند. مطالعات Bernard Rogister و همکاران در سال ۱۹۹۹ نشان داد که تخریب IGF در موش سبب کاهش تعداد الیگودندروسیتها شده و میلین سازی کاهش می‌یابد بنابراین IGF به عنوان یک تنظیم کننده مثبت در جهت افزایش تعداد الیگودندروسیتها در اثر بیان ژن گالاکتوسروبروزید و چندین ژن دیگر میلین همچون PLP-MAG ، MBP‌ و MOG می‌باشد (Rogister et al ,1999 ; mary et al ,2000 ; Southwood ,2001 ) که در اثر فاکتور رشد شبه انسولینی و هورمون T3‌بیان ژنهای میلین در الیگودندروسیتها افزایش می‌یابد.به این صورت که هورمونهای تیروئیدی با گیرنده‌های خود در درون هسته سلولهای الیگودندروسیت ترکیب شده سپس کمپلکس مذکور سبب فعال شدن ژنهای PLP‌ و MBP‌ شده که پروتئین‌های حاصل از آنها در میلین سازی نقش اصلی را ایفا می‌کند (شکل ۱ـ۶). مطالعات Rogister و همکاران در سال ۱۹۹۹ نشان داد که هیپوتیروئیدیسم می‌تواند سبب کاهش میلین سازی در انسان و حیوانات گردد .



[۱] Neural crest

[۲] Neural stem cells

[۳] Mesaxon

[۱] Peripheral Nervous system

[۲] schwann

[۳] myelin basic protein

[۴] Proteolipid protein

[۵] myelin oligodendrocyte glycoprotein

[۶] myelin associated glycoprotein

[۱] neural stem cells

[۲] ventricular Zone

[۳] Fibroblast growth factor

[۴] migrating neurons

[۵] neurotrophins

[۶] sub ventricular Zone

[۷] glial precursors zone

[۸] platelet derived growth factor

[۹] Bone morphogenetic protein

[۱۰] ciliary neurotrophic

[۱۱] oligodenderocyte progenitor

[۱۲] Insolin Like growth factor

[۱۳] Glial growth factor

[۱۴] sonic hedgehog

[۱] Glial cell

[۲] neuroglia

[۳] astrocytes

[۴] oligodendrocytes

[۵] microglia

[۶] ependymal cells

[۷] Foot process

85,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , , ,
برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.