عنوان :
تعداد صفحات : ۵۹
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
در این مقاله به بررسی اجمالی خروج صغیر از حجر می پردازد این که چه زمانی صغیر از حجر خارج میشود و خود واجد اهلیت برای انجام امور خود میباشد موضوع مورد بحث این مجموعه است.
راجع به خروج صغیر از حجر باید گفت با توجه به رأی وحدت رویهی که در این زمینه بوده است و امارهی رشد سن ۱۸ سال را برای خروج صغیر از حجر در نظر گرفته است.
یعنی از ۱۸ سال به بالا شخص رشید محسوب می شود و برای انجام هر عمل حقوقی واجد اهلیت استیفا است و نسبت به قبل از ۱۸ سال اگر میخواهد عمل حقوقی را انجام بدهد باید رشد خود را اثبات کند اما متأسفانه قانون گذار این اماره را مورد پذیرش قرار نداده و سن بلوغ را شرط خروج صغیر از حجر می داند و به نوعی رأی وحدت رویه را نسخ ضمنی نموده است یعنی همین که صغیر به سن بلوغ که در دختران ۹ سال تمام قمری و در پسران ۱۵ سال تمام قمری است (تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰) رسید، از حجر خارج می شود. البته قانون گذار تفکیکی میان بین اعمال او نیز قائل شده است. راجع به امور غیر مالی، فقط رسیدن به سن بلوغ مناط اعتبار قرار داده ولی در مورد امور مالی علاوه بر رسیدن به سن بلوغ باید رشد او نیز اثبات شود. که به نظر می رسد در قسمت اثبات رشد هنوز ماده واحده علیرغم فسخ ضمنی قانون گذار باز هم اصالت خود را حفظ نموده یعنی رویهی قضایی به این گونه است که در امور مالی اگر شخصی به سن ۱۸ سال رسیده باشد فرض رشد برای او در نظر گرفته می شود. ولی نسبت به قبل از ۱۸ سال تمام اگر چنین شخصی بخواهد در امور مالی خود دخل و تصرف نماید مستلزم ۲ شرط می باشد.
۱- به سن بلوغ رسیده باشد.
۲- رشد خود را اثبات نماید .
واژه های کلیدی: اهلیت، صغیر، حجر، بلوغ، فقه اسلام، ۱۸ سال
مقدمه
فصل اول :
حجر و انواع آن ۱
مبحث اول :
۱٫ تعریف اهلیت و انواع آن ۳
۱-۱- اهلیت تمتع ۴
۲-۱- اهلیت استیفاء ۶
مبحث دوم :
۱-تعریف حجر و انواع آن ۱۰
۲-اسباب و علل حجر ۱۱
۳-استدلال بر حل تعارض مواد ۲۱۲ و ۲۱۳ ۱۲
مبحث سوم :
۱-صغیر و حدود حجر آن ۱۸
۲-بلوغ و علائم آن ۱۹
فصل دوم :
خروج صغیر از حجر و آثار مترتب بر آن
مبحث اول :
پایان حجر صغیر و آثار مترتب بر زوال حجر صغیر ۲۳
قسمت اول : اثر عام زوال مجد ۲۳
قسمت دوم : اثر خاص زوال حجر ۲۷
مبحث دوم :
۱-تحول شرایط لازم از نظر فقه اسلام ۲۹
۲-تحول شرایط لازم از نظر حقوق موضوعه ۳۵
مبحث سوم :
بررسی و نقد ماده ۱۲۱۰ ۳۹
رای استفتائات ۴۲
رای و حد رویه ۴۴
نتیجه ۵۰
منابع ۵۳
دکتر ناصرکاتوزیان، دورهی مقدماتی حقوق مدنی، اعمال حقوقی
دکتر مهدی شهیدی، حقوق مدنی (تعهدات)
دکتر سید حسن امامی، حقوق مدنی، جلد ۲
دکتر سید حسین صفایی، دکتر سید مرتضی قاسم زاده، اشخاص و محجورین
دکتر جعفر لنگرودی، ترمینولوژی علم حقوق
دکتر پرویز نوین، حقوق مدنی ۳
دکتر سید حسین صفایی، دوره مقدماتی حقوق مدنی، جلد ۱
قرآن کریم سورهی مبارکه نساء، آیه ۶
امام خمینی، تحریرالوسیله، کتاب الحجر
علی علی آبادی، ایجاد و سقوط تعهدات ناشی از عقد در حقوق اسلامی
علامه حلی، تذکره
شهید اول شرح لمعه
دکتر محمصانی، النظریات العامه الموجبات و العقود، ترجمهی جمالی محلاتی
علامه طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد رضا صالحی کرمانی،
علامه حلی، المختصر النافع، کتاب الحجر
شهید ثانی، المعه،
محقق حلی شرایع الاسلام
موضوعی که در این مجموعه تلاش به بررسی اجمالی آن شده است خروج صغیر از حجر است این که چه زمانی صغیر از حجر خارج میشود و خود واجد اهلیت برای انجام امور خود میباشد موضوع مورد بحث این مجموعه است. میدانیم که حجر حالتی است که در آن شخص توانایی انجام و اجرای حقوق خود را ندارد (اهلیت استیفاء) ولی راجع به اهلیت تمتع باید گفت همهی اشخاص از آن بهره مند هستند. ماده ۹۵۶ اهلیت برای دارا بودن حقوق بازنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام میشود. همچنین ماده ۹۵۸ در این رابطه مقرر میدارد: «حمل از حقوق مدنی متمتع میگردد، مشروط بر اینکه زنده متولد شود». حتی مجنون و حمل (مشروط بر اینکه زنده متولد شود ۹۵۷) پس آنچه مهم است. وجود یا فقدان اهلیت استیفاء است که سبب میشود شخص را از انجام امور باز دارد یا به او اجازهی انجام اموری را دهد. میدانیم که محجورین بر سه قسم هستند صغیر، مجنون، سفیه در این مجموعه تنها بحث بر سر یکی از محجورین میباشد و آن هم صغیر است. صغیر هم خود بر ۲ قسم است: ممیز و غیر ممیز. راجع به صغیر غیر ممیز باید گفت، از آنجا که عقود و معاملات به قصد انشاء محقق میگردد. (ماده ۱۹۱) صغیر غیر ممیز فاقد چنین قصدی است.در نتیجه معاملاتش باطل است. چه معاملات صرفاً نافع و چه صرفاً مضرر و چه محتمل وی راجع به صغیر ممیز و معاملات او جای تأمل دارد و باید مورد بررسی قرار گیرد. اینکه صغیر ممیز در چه زمانی از حجر خارج میشود و اهلیت انجام امور خود را دارد موضوع بحث این مجموعه میباشد که نویسنده تمام هم و غم خود را معطوف به پاسخگویی به آن نموده است.
اهلیت در لغت به معنای شایستگی و در اصطلاح حقوقی عبارت است از شایستگی و صلاحیتی که شخص برای دارا شدن و اجرای حق دارد یا به عبارت دیگر شایستگی شخص است برای آن که بتواند صاحب اموال شود و یا در اموال خود تصرف کند.[۱] یا صفت کسی است که دارای جنون، سفه، صغر، ورشکستگی و سایر موانع محرومیت از حقوق کلاً یا بعضاً نباشد.[۲] (م ۲۱۲ یا ۱۲۰۷ ق.م)
با توجه به این تعریف میتوان اهلیت را دردو و معنای عام و خاص مورد بررسی قرار داد.
اهلیت در معنای عام، صلاحیت شخص برای دارا شدن و اجرای حق و تکلیف که در این تعریف اهلیت کامل مورد نظر است.
اهلیت در معنای خاص: زمانی که از اهلیت فقط صلاحیت دارا شدن یا اجرای حق اراده میشود اهلیت در معنای خاص مورد نظر است.
در قانون مدنی در مواد ۱۹۰، ۲۱۰، ۲۱۲ و مواد دیگری که اهلیت یکی از شرایط اساسی صحت معاملات است از آن جا اهلیت اجرای حق از نظر استعمال در نوشته های حقوقی غلبه دارد. زمانی که اهلیت به طور مطلق استعمال میشود مراد اهلیت در معنای خاص اهلیت اجرای حق است.
اهلیت دارا شدن حق در زبان فارسی، اهلیت تمتع، تملک، استحقاق و در زبان عربی با اصطلاح (اهلیه الوجوب) بیان شده است. و همچنین در حقوق فرانسه با اصطلاح capacitede Joe Jousissane و در حقوق انگلیسی capacity toaquire از آن نام بردهاند.
در قانون مدنی ایران اصطلاح اهلیت تمتع عبارت است از شایستگی مشخص (طبیعی یا حقوقی) برای دارا شدن حق هیچ شرطی جز زنده بودن بر آن مترتب نیست به عبارت دیگر مبنای حقوقی اهلیت تمتع چیزی جز انسان بودن نیست. و همین که وجود و شخصیت انسان شکل گرفت و پا به عرصهی زندگی گذاشت توانایی دارا شدن حقوق را کسب میکند چنان چه ماده ۹۵۶ ق.م میگوید «اهلیت برای دارا بودن حقوق بازنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام میشود» و طبق ماده ۹۵۸ ق.م «هر انسانی متمع از حقوق مدنی خواهد بود …» و برای آنکه تصور نشود که حمل از حقوق مدنی محروم است ماده ۹۵۷ ق.م میگوید «حمل از حقوق مدنی متمتع میگردد مشروط بر اینکه زنده متولد شود» پس حتی نطفه هم به محض انعقاد موضوع حق تمتع قرار میگیرد به طور ناقص و کامل شدن این حق منوط به زنده متولد شدن حمل است. بنابراین برای تحقق اهلیت تمتع فقط کافی است انسان زنده باشد. در مورد حمل نیز، هرگاه پس از تولد، حتی برای یک لحظه زنده باشد و سپس بمیرد به اعتبار یک لحظه حیات دارنده حق است و پس از فوت او حقوق و اموال او به وارث او منتقل میشود.
البته در مورد برخورداری حمل از حقوق و زنده ماندن یک لحظهای او و سپس فوتش بین فقهای امامیه و عامه محل اختلاف شدید است. فقهای عامه معتقدند در صورتی حمل از حقوق تمتع برخوردار میشود که عادتاً استعداد زندگی داشته باشند و در صورتی که مشخص شود پس از تولد عمدتاً زنده نمیماند از حقوق تمتع برخوردار نخواهد بود. پس، عدم اهلیت تمتع، حالت کسی است که نمیتواند بطور مستقیم یا نمایندهی قانونی خود طرف قرار داد واقع شود : مانند صغیر که اهلیت تمتع از حق ازدواج کردن راحتی بوسیلهی قیم یا ولی ندارد.
در حقوق ایران به این اهلیت، اهلیت استیفاء یا اهلیت تصرف نیز گفته شده است. و در حقوق عرب به این اهلیت «اهلیه الاداء» میگویند. در حقوق فرانسه به اهلیت اجرا Capacite de uercice میگویند. اهلیت استیفاء یا قدرت اعمال حق صلاحیت و شایستگی شخص است برای اجرای حقوق مدنی یا به عبارت دیگر برای آنکه شخص بتواند حق خود را اجرا کند بنابراین نیاز به اهلیت تصرف یا اهلیت اجرای حق دارد بنابراین اهلیت تصرف لزوماً باید همواره با اهلیت تمتع باشد زیرا شخص باید حقی را داشته باشد تا بتواند سخن از اجرای آن حق به میان آورد.
[۱] – مهدی شهیدی، حقوق مدنی (تعهدات)، مجمع علمی و فرهنگی مجد، ش ۲۳ و ص ۳۸٫
[۲] – جعفر لنگرودی، ترمینولوژی علم حقوق.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .