1,882 views
عنوان :
تعداد صفحات :۱۱۱
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
در نظام آموزشی کشور ما، معمولاً افراد از مسیر معلمی به مناصب و سمتهای مدیریت و رهبری آموزشی دست مییابند و از این رو، احتمالاً مفهوم درستی از مدیریت و رهبری در ذهن ندارند. آنها کار مدیریت را از دیدگاه معلمان مینگرند. گرچه این نگرش خوب و لازم است ولی کافی نیست. نقش مدیریت و رهبری آموزشی باید با توجه به همه عناصر و عوامل موثر در محیط آموزشی ایفا شود. از این رو، لازم است افرادی که به مدیریت مراکز و سازمانهای آموزشی گمارده میشوند به دانش و معلومات، نگرشها و مهارتهای ویژهای مجهز باشند.
روشن است که با تربیت مدیران شایسته برای سازمانهای آموزشی میتوان کیفیت حرفههای موجود در جامعه را رشد داد. در صورت انتخاب مدیران نالایق در مراکز آموزشی باید سقوط کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش و در نهایت همه رشتههای آموزش عالی و بالاخره جامعه و تمامی مشاغل موجود در آن را پیشبینی کرد.
مدیریت صرفاً در مفهوم اداره کردن یک سازمان خلاصه نمیشود، بلکه یک مفهوم وسیعتر از آن را دربر میگیرد، همچون هدایت کردن و بکارگیری آگاهیهای شکل یافته که توسل به آنها بازدهی سازمان را افزایش میدهد. مدیریت در مفهوم وسیعتر آن تخصص خاصی را لازم دارد که فلسفه و روش و فنون خاصی را میطلبد و مستلزم آگاهیهای قبلی مدیران از وظایف مدیریت میباشد.
بنابراین آموزش مدیران سازمانهای آموزشی مناسبترین راه رشد کیفیت آموزش است. زیرا با ایجاد کلاسهای آموزش مدیران در دانشگاهها میتوان بر میزان تأثیر آموزش دانشگاهی از طریق تأثیر مدیران آموزشی در راهنمایی و نظارت معلمین افزود، و از طرفی دیگر پیچیدگی و وسعت قلمرو وظایف و عناصر متشکله مدارس امروز در مقایسه با مدارس گذشته نیاز به مدیران شایسته را در اولویت قرار میدهد.
لذا هدف از تحقیق آگاهی مدیران آموزش و پرورش و موفقیت آنان است. این تحقیق از نوع کاربردی (Applied) محسوب می شود که در آن با استفاده از روش تحقیق توصیفی – پیمایشی به بررسی میزان آگاخی مدیران دبیرستانهای پسرانه شهرستان نیشابور از وظایف مدیریت و رابطه آن با موفقیت شغلی آنها می پردازد. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مدیران و دبیران دبیرستانهای پسرانه شهر نیشابور تشکیل می دهند که در مجموع تعداد ۲۷ مدیر و ۲۹۰ دبیر در دبیرستانهای پسرانه این شهرستان مشغول به فعالیت هستند. و نتایج نشان داد که بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه برنامه ریزی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
واژه های کلیدی: آگاهی مدیران، موفقیت مدیران
فصل اول ۲
مقدمه: ۳
بیان مسأله: ۵
اهداف تحقیق: ۷
فرضیات تحقیق: ۹
تعاریف واژهها و اصطلاحات: ۱۰
فصل دوم ۱۱
تاریخچه مدیریت: ۱۴
قرن بیستم و آغاز مطالعه منظم علمی مدیریت ۱۵
اثرات و کاربرد تئوری مدیریت علمی در سازمانهای آموزشی: ۱۹
تئوری اداری: ۲۰
کاربرد تئوری اداری در آموزش و پرورش: ۲۶
بوروکراسی یا دیوانسالاری: ۲۶
دوره کلاسیک نو (مکتب روابط انسانی): ۲۸
مکتب رفتاری (نگرش رفتاری): ۳۲
نگرش سیستمی: ۳۲
مدیریت اقتضایی: ۳۴
مدیریت آموزشی: ۳۶
اهمیت مدیریت آموزشی: ۳۷
تعاریف مدیریت آموزشی: ۳۹
اهداف مدیریت آموزشی: ۴۱
وظایف مدیران آموزشی: ۴۲
برنامهریزی: ۴۶
انواع برنامهریزی: ۴۸
انواع تصمیمات: ۵۶
کنترل و ارزشیابی: ۵۸
سوابق تحقیق: ۶۰
تحقیقات داخلی: ۶۰
تحقیقات خارجی: ۷۰
فصل سوم ۷۳
مقدمه: ۷۳
روش تحقیق ۷۳
روش گردآوری اطلاعات ۷۴
ابزار گردآوری اطلاعات: ۷۵
روایی و پایایی پرسشنامه: ۷۷
جامعه آماری ۷۹
تعداد و روش نمونه گیری ۸۰
روش تجزیه و تحلیل داده ها ۸۰
فصل چهارم ۸۲
تجزیه وتحلیل داده ها ۸۲
بخش دوم ۹۳
فرضیه اول: ۹۳
فرضیه دوم: ۹۴
فرضیه سوم: ۹۵
فرضیه چهارم: ۹۶
فرضیه پنجم: ۹۷
فرضیه ششم: ۹۸
فصل پنجم: ۱۰۱
بحث و نتیجه گیری ۱۰۱
پیشنهادات: ۱۰۶
رشد و گسترش همهجانبه آموزش و پرورش و ارتباط آن با همه نهادها و سازمانهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و... و همچنین کثرت تعداد دانشآموز و نیروی انسانی یعنی معلمان و سایر کارکنان، اختصاص منابع مالی عظیم، مسائل و مشکلات زیادی را در سازمانهای گوناگون این نهاد اساسی اجتماعی بوجود آورده است و باعث شده است که کشورهای مختلف جهان، بخصوص بعد از تئوری «مدیریت علمی تایلور» دریابند که سازمانهای آموزشی و پرورشی نیز همانند دیگر سازمانهای اداری، اقتصادی و... (حتی بیشتر از آنها) نیاز به مدیریت سنجیده و هوشمندانه دارند و بایستی مدیران تحصیل کرده و مجرب که از استعداد و توانایی لازم برخوردارند، مسئولیت اداره این گونه سازمانها را برعهده داشته باشند، تا با استفاده از علم و هنر مدیریت، بویژه مدیریت آموزشی، مسائل و مشکلات را کاهش داده و با برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری، و تصمیمگیری درست و مناسب، از بروز آنها تا حد امکان جلوگیری بعمل آورند و نظام تعلیم و تربیت را به سوی پیشرفت و تعالی سوق دهند (قرائی مقدم، ص۸)
اگر بپذیریم آموزش و پرورش هر جامعهای تضمین کننده رشد و توسعه همه جانبه آن جامعه است، باید مدیریت آموزشی را که از اهمیت بسزایی در تحقق اهداف آموزش و پرورش دارد، از سایر شاخههای مدیریت با اهمیتتر بدانیم. تحقق اهداف آموزش و پرورش به انجام بهینه وظایف مدیریت آموزشی بستگی دارد. مدیران آموزشی وظایف اداری آموزش و پرورش خود را از طریق کارکردهای مدیریتی از جمله برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی، رهبری و در نهایت با کنترل و ارزشیابی روند کار انجام میدهند، و به مقتضای بروز نیازهای جدید و یا پدیداری دانش نو در زمینههای علمی و تکنولوژی، آموزش و پرورش افراد جامعه را به منظور غلبه بر جهل و پیشرفت به مقاصد موردنظر رهنمون میسازند.
در جهان امروز آموزش و پرورش همگانی در همه مراحل آن و آموزشهای تخصصی کاربردی برای کارکنان و کارمندان جزء اولویتهای هر کشوری میباشد. و بر این اساس هر کشوری سالیانه بخش بزرگی از درآمد خود را صرف گسترش و بهبود کارهای آموزش و پرورش مینماید و همواره جهت افزایش این سرمایهگذاری تلاش مینماید و از آنجا که آینده و سرنوشت هر ملتی از طریق آموزش و پرورش رقم میخورد، اهمیت مدیریت سازمانهای آموزشی قابل توجه است. متأسفانه در کشور ما به این مهم کمتر توجه شده است و به امر مدیریت سازمانهای آموزشی از نظر تربیت مدیران لایق و شایسته و ایجاد آمادگیهای لازم در آنها توجه زیادی نشده است.
در نظام آموزشی کشور ما، معمولاً افراد از مسیر معلمی به مناصب و سمتهای مدیریت و رهبری آموزشی دست مییابند و از این رو، احتمالاً مفهوم درستی از مدیریت و رهبری در ذهن ندارند. آنها کار مدیریت را از دیدگاه معلمان مینگرند. گرچه این نگرش خوب و لازم است ولی کافی نیست. نقش مدیریت و رهبری آموزشی باید با توجه به همه عناصر و عوامل موثر در محیط آموزشی ایفا شود. از این رو، لازم است افرادی که به مدیریت مراکز و سازمانهای آموزشی گمارده میشوند به دانش و معلومات، نگرشها و مهارتهای ویژهای مجهز باشند. (علاقهبند، ۱۳۷۲)
روشن است که با تربیت مدیران شایسته برای سازمانهای آموزشی میتوان کیفیت حرفههای موجود در جامعه را رشد داد. در صورت انتخاب مدیران نالایق در مراکز آموزشی باید سقوط کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش و در نهایت همه رشتههای آموزش عالی و بالاخره جامعه و تمامی مشاغل موجود در آن را پیشبینی کرد.
مدیریت صرفاً در مفهوم اداره کردن یک سازمان خلاصه نمیشود، بلکه یک مفهوم وسیعتر از آن را دربر میگیرد، همچون هدایت کردن و بکارگیری آگاهیهای شکل یافته که توسل به آنها بازدهی سازمان را افزایش میدهد. مدیریت در مفهوم وسیعتر آن تخصص خاصی را لازم دارد که فلسفه و روش و فنون خاصی را میطلبد و مستلزم آگاهیهای قبلی مدیران از وظایف مدیریت میباشد. (عسکریان، ۱۳۷۴، ص۱۴۶)
بنابراین آموزش مدیران سازمانهای آموزشی مناسبترین راه رشد کیفیت آموزش است. زیرا با ایجاد کلاسهای آموزش مدیران در دانشگاهها میتوان بر میزان تأثیر آموزش دانشگاهی از طریق تأثیر مدیران آموزشی در راهنمایی و نظارت معلمین افزود، و از طرفی دیگر پیچیدگی و وسعت قلمرو وظایف و عناصر متشکله مدارس امروز در مقایسه با مدارس گذشته نیاز به مدیران شایسته را در اولویت قرار میدهد.
دوره متوسطه در رشد و شکوفایی استعداد و توانایی و در کسب مهارتهای لازم در دانشآموزان نقش اساسی دارد، از این رو مدیران و دبیران این دوره وظیفه خطیر و حساسی را برعهده دارند. مدیران دبیرستان نقش مهمی در موفقیت، کارآمدی واثربخشی نظام آموزش و پرورش دارند. فلیپ کومبز (Philip Kombs) میگوید: «اگر قرار است تحولی در عرصه تعلیم و تربیت بوقوع بپیوندد، این تحول و دگرگونی باید از مدیریت آموزش و پرورش آغاز شود.» (عسگریان، ص۱۴۱)
در سطح دبیرستان، آگاهی مدیران از اهداف دوره متوسطه و وظایف مدیریت، آنان را در جهت برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری، هماهنگی و کنترل و ارزشیابی یاری میرساند و موفقیت آنان را تا حدود زیادی تضمین میکند. هر اندازه آگاهی مدیران از موارد فوق بیشتر باشد، به همان اندازه اثربخشی آنان نیز بیشتر میشود. به طور خلاصه اهداف این تحقیق به صورت زیر میباشند:
۱ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه برنامهریزی و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
۲ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه سازماندهی و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
۳ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هدایت و رهبری و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
۴ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هماهنگی و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
۵ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه تصمیم گیری و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران
۶- تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه کنترل و ارزشیابی و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
فرضیه اصلی:
بین میزان آگاهی مدیران از وظایف مدیریت آموزشی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
فرضیات فرعی:
۱ـ بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه برنامهریزی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
۲ـ بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه سازماندهی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
۳ـ بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هدایت و رهبری و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
۴ـ بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هماهنگی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
۵ـ بین میزان آگاهی از وظیفه تصمیم گیری و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
۶- بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه کنترل و ارزشیابی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
آگاهی مدیران:
منظور میزان یا حدی است که مدیران دبیرستانها از مفهوم، کیفیت و به طور کلی از وظایف مدیریت شناخت دارند. در این تحقیق منظور از این متغیر، میزان یا مقدار نمرهای است که مدیر دبیرستان از پرسشنامه میزان آگاهی مدیران که گویههای آن وظایف مدیریت را مطرح کرده است بدست میآورند.
موفقیت مدیران:
منظور میزان یا حدی است که مدیران دبیرستانها توانستهاند به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کنند. در این تحقیق منظور از این متغیر، میزان یا نمرهای است که دبیران براساس پرسشنامه موفقیت مدیران به مدیران میدهند.
درباره مدیریت باید گفت از نظر لغوی به معنای اداره کردن میباشد، ولی از نظر اصطلاحی به تعداد صاحبنظران و نویسندگان در این زمینه از مدیریت تعریف ارائه شده است که در ذیل به چند مورد اشاره میشود؛
ـ مدیریت یعنی هنر انجام دادن کار به وسیله دیگران. (فالت، ۱۹۲۴) (علاقهبند، ۱۳۷۱، ص۱۳)
ـ مدیریت فرآیندی است که به وسیله آن کوششهای فردی و گروهی به منظور نیل به هدف مشترک، هماهنگ میشود. (جاسبی، ۱۳۷۱، ص۲۱)
ـ فلیپو[۲] مدیریت را هماهنگی همه منابع از طریق فراگردهای برنامهریزی و کنترل عملیات سازمان به طوری که هدفها را بتوان بطور موثر و صرفه جویانه حاصل نمود، تعریف میکند. (میرکمالی، ۱۳۷۳، ص۲۱)
ـ مدیریت یعنی علم و هنر متشکل و هماهنگ، رهبری و کنترل فعالیتهای دستهجمعی، برای نیل به هدفهای مطلوب با حداکثرکارایی. (قرایی مقدم، ۱۳۷۴، ص۳۳)
ـ مدیریت فرایندی است که موجب میشود سازمانها به هدفهایشان دست یابند و این مهم از طریق برنامهریزی، سازماندهی، و کنترل منابع سازمانها، از جمله ایجاد تعهد در کارکنان انجام میگیرد. (ای، کل، ۱۳۷۶، ص۲۴)
ـ مدیریت فرآیندی است از برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل تلاشهای اعضای سازمان و مورد استفاده قرار دادن سایر منابع سازمانی برای رسیدن به هدفهای مشخص یا اعلام شده سازمان. (استونر، فریمن، ۱۳۷۵، ص۱۷)
ـ هنری فایول[۳] مدیریت را پیشبینی فعالیتها برای نیل به هدفهای سازمانی در آینده، تعریف میکند. (پرهیزکار، ۱۳۵۲، ص۱۷)
ـ مک فارلند[۴] مفهوم مدیریت را چنین بیان میدارد: «فراگردی که به وسیله آن مدیران به ایجاد، هدایت و حفظ سازمانهای متضمن هدف، از طریق تلاش انسانی منظم و توأم با همکاری و هماهنگی میپردازند. (علاقهبند، ۱۳۶۲، ص۲۵)
ـ هارولد کونتز[۵] مدیریت را چنین تعریف میکند: طراحی و پایا نگهداشتن محیطی که در آن افراد از راه همکاری و بگونهای گروهی، بتوانند مأموریتها و هدفهای برگزیدهای را به اجرا درآورند. (هارولد کونتز، ۱۳۷۰، ص۲)
ـ مدیریت عبارت است از اتخاذ تصمیم برای پیشبرد امور، بنابرین مدیریت عبارت است از فراگرد تبدیل اطلاعات به عمل و این فراگرد تبدیل و تغییر را تصمیمگیری مینامند. (پرداختچی، فصلنامه)
ـ مدیریت فعالیتی است منظم، در جهت تحقق هدفهای معین که از طریق ایجاد روابط میان منابع موجود، انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر، و شرکت فعال در تصمیمگیری، صورت میگیرد. (علاقهبند، ۱۳۶۸)
مدیریت یکی از پدیدههایی است که جوامع بشری از آغاز پیدایش با آن روبرو بوده است، این پدیده ریشهای کهن در تمدنهای باستانی دارد.
سومریها با اختراع خط در ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح توانستند ضوابطی را برای نگهداری سوابق بمنظور اعمال کنترل در مدیریت بوجود آورند. مدیریت در جوامع سومریها، مصریها، چینیها و ایرانیان باستان، رایج بوده است، در آثار کتبی باقیمانده از آنان به مفاهیم مدیریت از قبیل برنامهریزی، تقسیم کار، کنترل و رهبری اشاره شده است.
با این وجود پیشرفت مدیریت تا انقلاب صنعتی محسوس نبود. در سال ۱۷۷۶ آدام اسمیت[۶] با اطلاعاتی که از کارخانه سنجاقسازی بدست آورد محسنات تقسیم کار را اعلام کرد. که خود گامی در جهت سازماندهی و مدیریت بود. در سال ۱۸۳۲ چارلز بابیج[۷] ریاضیدان انگلیسی و سازنده ماشین حساب مقالهای به نام «درباره اقتصاد ماشینها و کارخانهها» در زمینه تولید نوشت، بابیج در این مقاله برای اولین بار موضوع اختلاف در مهارت و نقش آن در تعیین مقدار دستمزد و نیز مفاهیمی از مهندسی صنعتی را به بحث گذاشت. به اعتقاد چارلز بیرد[۸] نوشتههای بابیج مبنای کارها و مطالعات تیلور برای تدوین مدیریت علمی قرار گرفت. (جاسبی، ۱۳۷۷، ص۲۶)
در اوایل قرن بیستم، سه تن از بنیانگذاران اصلی علم مدیریت به طور مستقل از یکدیگر مشغول مطلعه و تحقیق در مورد سازمانها و مدیریت بودند. آنها فردریک تیلور[۹] امریکایی، هنری فایول[۱۰] فرانسوی و ماکس وبر[۱۱] آلمانی بودند که تحقیقات و نوشتههایشان اساس دوره کلاسیک مدیریت نوین را پایهگذاری کرد.
دوره کلاسیک[۱۲]
الف) مدیریت علمی
ب) تئوری اداری
ج) بوروکراسی
از اواخر قرن نوزدهم میلادی گروهی تلاش کردند اصول مدیریت را با به کارگیری روشهای مهندسی در «طراحی شغل» علمیتر سازند، و در این جهت مطالعات اولیه روانشناسان صنعتی، که «رویههای آزمایشی انتخاب پرسنل» را به کار میبردند بدانها کمک کرد. این گروه تلاش خود را بر «طراحی اثربخشی کارکنان» متمرکز کردند. (رضائیان، ۱۳۷۷، ص۱۱)
فردریک تیلور که به پدر مدیریت علمی معروف است، با توجه به تجربیاتی که در سطوح مختلف شغلی در صنعت کسب کرده بود، در موقعیت ممتازی قرار داشت تا تحقیقات و نظریات خود را در ارتباط با افزایش و بهبود تولیدات صنعتی ارائه دهد. نتیجه سالها تلاش او در حل مشکلات تولید در کارخانههای سرتاسر آمریکا اصولی بود که در کتابی تحت عنوان «اصول مدیریت علمی» در سال ۱۹۱۱ میلادی انتشار یافت. (شیرازی، ۱۳۷۳، ص۴۰)
تیلور اساس سیستم مدیریتی خود را به صورت ساده بدینگونه بیان میکند «مدیریت خوب مدیریتی است که تقریباً بدانیم چه کاری را میخواهیم کارگران انجام دهند و سپس نظارت کنیم که آن کارها را به بهترین و ارزانترین روش انجام دهند. هیچ سیستم یا طرح مدیریتی موفق نمیشود مگر اینکه در درازمدت رضایت کارفرما و کارگر را بهمراه داشته باشد.» این جملات تیلور فرضیههای اصلی مدیریت علمی او را تشکیل میدهند. ریموند ویلرز، اصول مدیریت علمی تیلور را این چنین برمیشمارد.
۱ـ اصل مطالعه ـ زمان[۱۴]: تمام کوششهای تولیدی بایستی از طریق مطالعه دقیق زمان اندازهگیری شود و زمان استاندارد برای تمام کارهائیکه در کارگاه انجام میشود تعیین گردد.
۲ـ اصل تکه ـ مزدی[۱۵]: دستمزدها بایستی متناسب با تولید و میزان آنها براساس استانداردهایی باشد که بوسیله مطالعه زمان تعیین شدهاند. در نتیجه، به یک کارگر بایستی بالاترین سطح کاری که قادر به انجام آن است داده شود.
۳ـ اصل تفکیک برنامهریزی از اجرا[۱۶]: مدیریت بایستی عهدهدار تمام مسئولیتهای برنامهریزی باشد و اطمینان حاصل نماید که انجام کار محوله از نظر فیزیکی امکانپذیر است. برنامهریزی بایستی براساس مطالعات زمان و دیگر دادههای در ارتباط با تولید که بطور علمی تعین و بطور منظم دستهبندی شدهاند باشد.
۴ـ اصل روش علمی کار[۱۷]: مدیریت بایستی مسئولیت و روشهای (انجام) کارها را بعهده بگیرد و بهترین روشها را به طور علمی تعین کرده و کارگران را مطابق روشهای از قبل تعیین شده آموزش بدهد.
۵ـ اصل مدیریت و کنترل[۱۸]: به مدیران بایستی اصول علمی مدیریت و کنترل و آموزش داد.
۶ـ اصل مدیریت کاربردی[۱۹]: کاربرد دقیق اصول بایستی مجدداً بررسی شوند و سازمانهای صنعتی بایستی مجدداً بررسی شوند و سازمانهای صنعتی بایستی به گونهای طراحی شوند که به بهترین نحوی به هماهنگی فعالیتهای متخصصین مختلف نایل آیند. (شیرازی، ۱۳۷۳، ص۴۱-۴۰)
بطور کلی، تیلور با بررسی ساختار سازمانها در سطوح میانی و تحتانی مدیریت و تحلیل روندها و روشها در سطوح عملیاتی سازمانهای صنعتی ـ تولیدی، تأکید افراطی بر افزایش تولید و کارایی سازمانها داشت و از پرداختن به عوامل انسانی چون انگیزههای درونی، علائق، احساسات و روابط انسانی در سازمانها غفلت کرد. اما علیرغم نقایص این تئوری، تیلور نخستین کسی بود که ثابت کرد که با مطالعه علمی مدیریت میتوان کارایی را افزایش داد.
[۱] – Management
[۲] – Flippo
[۳] – Henry Fayol
[۴] – Mac Farland
[۵] –
[۶] – Adam Smith
[۷] – Charles Babbage
[۸] – Charles A.Beard
[۹] – Fredrick Taylor
[۱۰] – Henry Fayol
[۱۱] – Max Weber
[۱۲] – Classical Fra
[۱۳] – Scintific Management
[۱۴] – Time- Study principle
[۱۵] – Piece – rate principle
[۱۶] – Separation-of-planing-from-performance
[۱۷] – Scintific-methods-of-work principle
[۱۸] – Management-control principle
[۱۹] – Functional-management principle
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .