تحقیق بررسی برهان وجوب و امکان

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

تحقیق بررسی برهان وجوب و امکان

تعداد صفحات :۱۸۷

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

بحث و کنکاش در هر مساله ای و موضوعی ،شرح و بسط و ارائه توضیحات مفید در مورد آن می باشد.بحث و موضوع مور نظر ما هم درباره ی برهان وجوب و امکان درفلسفه اسلامی است.هدف تحقیق بررسی برهان وجوب و امکان در فلسفه ی است. اما آنچه که مدنظر ما می باشد بیان و بررسی تقریرهای مختلف این برهان از دیدگاه فلاسفه اسلامی است.

ما در این نوشتار قصد داریم که با روشی متفاوت و جدید مهمترین دیدگاهها و تقریرهای مختلف این برهان را در فلسفه ی اسلامی،در این نوشتار جمع آوری و بررسی نماییم.

روش استفاده شده در این تحقیق، روش کتابخانه ای و توصیفی است و از اهم کتب فلسفی که مطلبی و یا موضوعی در رابطه ی با برهان وجوب و امکان در آن باشد استفاده شده است.لذا اولین موضوع،مواد ثلاث (وجوب ،امکان ،امتناع)است که بطور مبسوط در تحقیق به آن پرداخته شده است. همچنین تعریف جهت و تفاوت آن با ماده،سیر تاریخی و تحولی هر یک از مواد وجوب و امکان و امتناع ،ذکر نظریه های مختلف در این خصوص، اینکه آیا مواد ثلاث تعریف حقیقی دارند یا نه،نظر خاص فلاسفه در این باره ذکر شده است.و نیز معانی هر یک از مواد وجوب،امکان ،امتناع و تقسیمات آنها،و دلایل قائلین به وجود عین مواد مذکور به صورت کامل بیان می شود. بعضی از نظریه ها می گویند که هر یک از مواد وجوب، امکان ،امتناع خاصیت برخی از ماهیات هستند و نظریه ی دوم این است که چون فلاسفه اندکی دقیق شدند گفتند چگونه ممکن است یک چیز وجود دهنده یا معدوم کننده ی خودش باشد. و در نهایت به این نتیجه رسیدند که موا ثلاث یعنی وجوب، (ضرورت)امتناع و امکان، به ترتیب با وجود و عدم و ماهیت مساوق خواهند بود.و در جواب این سئوال که آیا مواد ثلاث تعریف حقیقی دارند یا نه گفتند این مفاهیم در زمره معانی بدیهی هستند،تعریف کردن آن به دورو تسلسل می انجامد.

و لذا کسانی که برای هر یک از این مواد تعریفاتی را ذکر می کنند،تعریفاتشان دوری بوده و بریکدیگر متوقف می باشد. و هر یک از مواد ثلاث به اقسامی تقسیم می شود.از میان آن اقسام امکان بالغیر محال است.عده ای مواد ثلاث (وجوب، امکان ،امتناع) را دارای حقیقتی خارج از ذهن می دانند. و برای سخن خود دلایلی را ذکر می کنند: می گویند که اگر امکان امر محصل و وجودی نباشد،پس چه فرقی می ماند میان اینکه بگوییم امکانی هست و یا بگوییم امکانی نیست ولی امکان امر عدمی و اعتباری است. دلیل دیگری که ذکر می کنند این است که اگر وجوب و امکان از اموری اعتباری باشد،لازم می آید وجوب واجب الوجود هم اعتباری باشد در حالیکه می دانیم چنین نیست.و عده ای دیگر هم رد دلایل قائلین به وجود عینی هر یک از مواد ثلاث می گویند وجوب شیء و امکان او و امتناع او ،اموری معقوله است و خارجی نیستند،اگر چه زایدند در عقل برآن چیزی که متصف است به این سه مفهوم وجوب، امکان ،امتناع .و بطور کلی گفته اند این مواد سه گانه اعتباری نفس الأمری ظرف اتصافشان جهان خارج است،اگر چه ظرف عروض را عالم اندیشه تشکیل می دهد.

سئوال دیگری که مطرح می شود این است که ایا ممکن الوجود محتاج به علت و ایجاب است. در جواب این پرسش می گویند ممکن الوجود هم محتاج به علت ایجادی وهم محتاج به علت ایجابی است به دلیل آنکه ممکن الوجود نه ضرورت وجود دارد و نه ضرورت عدم،لذا نیازی به علتی دارد که آن را موجود سازد و بطور کلی در این درباره می گویند الشیء مالم یجب لم یوجد که ناظر به همین سئوال ماست.

و در فصل بعدی سئوال می شود مناط احتیاج ممکن به علت چه می تواند باشد و ای اساس و پایه این امر می تواند باشد برای اصل برهان که جواب آن خیلی از مسائل دیگر را برای ما آشکار می کند . در این خصوص چند نظریه موجود است. اولین نظریه ،نظریه حسی است و معتقدند که ملاک احتیاج معلول به علت وجود داشتن است یعنی هر چیزی که وجود دارد علتی دارد. و نظریه ی دوم معتقدان به حدوث است و به طور عموم می گویند شیء از آن جهت که موجود است محتاج به علت نیست،بلکه از آن جهت که حادث زمانی است نیازمند به علت یعنی قبلا نبوده و بعدا موجود شده است و این نظریه ،نظریه ی متکلمان است. نظریه سوم ،نظریه امکان ماهوی است. طرفداران این نظریه می گویند شیء از آن جهت  نیازمند به علت است که در ذات خود ممکن الوجود است به عبارتی، شیء از آن جهت نیازمند به علت است که ذاتش و ماهیتش اقتضاء موجودیت ندارد،همانطور که اقتضای معدومیت هم ندارد. نظریه ی بعدی،نظریه ی امکان فقری است که از نتایج  اصول حکمت متعالیه است و نکته ای را که نباید فراموش کرد این است که این نظریه و نظریه امکان ذاتی به لحاظ نتیجه یکی اند. و ملاک نیاز به علت را فقر وجودی یا وابستگی وجودی است یعنی وجود ضعیف عین نیاز به مرتبه ی بالاتر است. و مساله بعدی که مطرح می شود این است که آیا ممکن حدوثا و بقائا نیازمند علت است.در ین خصوص یک عده معتقدند (طرفداران نظریه ی حدوث) که شیء بعد از آنکه حادث شد دیگر بی نیاز از علت می گردد. ولی فلاسفه و حکماء نظری مخالف با متکلمان دارند می گویند که شیء هم در حدوث محتاج به علت است و هم در بقاء خود محتاج به علت است. مبحث بعدی که در اتباط با بررسی برهان وجوب و امکان است، بحث ضرورت و اقسام آن است. ضرورت اقسامی دارد،اولین قسم آن ضرورت ازلی است که در آن به ضرورت ثبوت محمول برای ذات موضوع حکم می شود بدون هیچگونه قید و شرطی ،و این ضرورت خاص واجب تعالی است. قسم دیگر ضرورت ذاتی است،که در آن به ضرورت ثبوت محمول یا سلب محمول برای موضوع حکم می شود به شرط آنکه ذات موضوع موجود باشد.ضرورت وصفی هم عبارت است از اینکه محمول برای موضوع به خاطر وصفی متصف به آن است ضروری باشد، و ضرورت وقتی که در آن به ضرورت ثبوت محمول برای موضوع به شرط وقت معین حکم می شود.و اما قضیه ی بشرط المحمول قضیه ای است که در آن به ضرورت محمول برای موضوع به شرط وجود محمول حکم می شود.و علت ذکر معانی مختلف ضرورت این است که چون در مقابل هر یک از معانی امکان سلب یکی از ضرورتهاست یعنی در مقابل هر کدام از ضرورتها معنایی از امکان قرار دارد.معانی مختلف امکان هم جزء مطالب اصلی این تحقیق است که در این تحقیق به طور مبسوط شرح و توضیح داده می شود. اولین معنای امکان که در این تحقیق به آن اشاره شده است امکان عام است که این امکان بندرت در فلسفه و منطق به کار برده می شودپس امکان عام یعنی سلب ضرورت از طرف مخالف حکم و سکوت از طرف موافق . امکان خاص هم از دیگر معانی امکان است،امکان خاص یعنی سلب ضرورت از طرفین مخالف و موافق حکم است. که در این مورد نظرات اکثر فلاسفه در تحقیق بیان شده است.و سئوالی مهم که در اینجا مطرح است این است که امکان خاص لازم ماهیت است یا نه. و جواب این است که امکان از احکام ماهیت ،آن هم از احکام لازم غیر قابل انفکاک ماهیت به شمار می رود. و وقتی که می گوییم امکان لازم ماهیت است یعنی برای اتصاف ماهیت به امکان کافی است ماهیت را فی نفسها در نظر بگیریم.

و سئوال دیگری که مطرح می شود این است که چرا مکان خاص لازم ماهیت است نه وجود.و دلیل آن این است که امکان تقدم رتبی و عقلی دارد بر وجود. یعنی شیء چون ممکن است موجود است،نه اینکه چون موجود است ممکن است.و بررسی نظر کسانی که برای امکان خاص،وجود مستقلی قائلند از دیگر مباحث مطرح شده در تحقیق حاضر است. عده ای از حکماء مشاء امکان خاصی را صفت موجودات خارجیه می دانند و براساس نظر آنها امکان خاص مانند ،موجودات خارجیه در خارج موجود است و دلایل متعددی به طور مبسوط در این باره در این تحقیق موجود است.

و نیز امکان اخص به عنوان یک از معانی دیگر امکان مطرح است و بعضی معتقدند که این امکان از منطق به فلسفه آمده است. و بعضی حکما آن را چنین تعریف کرده اند که امکان اخص عبارت است از سلب ضرورت ذاتی، وصفی و وقتی چه از ا طرف ایجاب و چه از طرف سلب، و عده ای دیگر هم معتقد شدند که امکان یک اعتبار عقلی صرف می دانند  برای سخن خودشان دلایلی ذکر می کنند زیرا وصف ماهیتی است که عقل آن را من حیث هی هی و جدا از هستی و نیستی مورد توجه قرار می دهد . چون خود ماهیت از این دیدگاه اعتباری است پس اوصافی هم که به آن متصف می شود بی تردید اعتبار می شود. معنای دیگر امکان،امکان به معنی احتمال است که امکانی است که فقط در ذهن اشخاص حاصل می شود. و اما امکان وقوعی، درباره آن نظرات و دیدگاههای مختلف وجود دارد به طور کلی می توان گفت که امکانی است که از فرض وقوع آن محالی لازم نیاید.

امکان استقبالی از مباحث مطرح شده دیگر در این تحقیق است.نظرات و عقیده اکثر فیلسوفان مسلمان درباره آن ذکر شده که بعضی ها منکر امکان استقبالی شده اند و بعضی دیگر هم وجود آن را به اثبات رسانده اند و در این خصوص باید گفت که امکان استقبالی اختصاص به امور آینده دارد چرا که ایجاب و سلب در آن هنوز تعیین نشده است.

اما بحث مهم بعدی و از دیگر معانی امکان است،بررسی امکان فقری است. در امکان فقری عمده بحث این است که امکان (فقری)همان لاضرورت ازلی است که در مقابل ضرورت ازلی قرار دارد. ضرورت ازلی یا به قول ابن سینا ضرورت مطلقه، متعلق به وجود حق تعالی است و فارغ از هر قید و بندی است. امکان به معنای فقر از پیشنهادات و نبوغ صدرالمتالهین است. ضرورت ازلیه یعنی ،ضرورتی که هیچ نظارت به مفهوم ندارد. و از آن وجود است. و این امکان رابطه ای با امکان عام،امکان خاص و امکان اخص ندارد. بلکه منظور از امکان فقری همان وجود است ولی امکانات دیگر همگی متعلق به ماهیات  هستند و این کلیاتی از مبادی برهان بود. اصل وجوب و امکان از فارابی است. و توانست با تقسیم موجود به واجب الوجود و ممکن الوجود شیوه ای بدیع در اثبات واجب تعالی در فلسفه ایجاد نماید و لذا به نظر می رسد که وی اولین فیلسوف مسلمان باشد که به این امر توجه داشته است. و اما فیلسوف بعدی شیخ الرئیس ابوعلی سینا است که وی با مهارت خاص خود و همچنین نبوغ بالای خود توانست این برهان را به طور کامل وارد مباحث فلسفی کند. وی با استفاده از نفس وجود توانست برهان کاملتری از برهان فارابی ارائه دهد و آن را صدیقین نامید. چرا که وی در این برهان در اثبات واجب از هیچ مخلوقی و موجودی دیگر غیر از نفس وجود استفاده نمی کند.

تقریر دیگر برهان وجوب و امکان از غزالی است که او هم ماند فلاسفه ی مشاء تقریر خود را مطرح می کنند هر چند که وی مشایی نبود  حتی مخالف مشائیان بود.

امام فخررازی هم در این راه همت گماشت وی نیز فیلسوفی متکلم بود او برهان وجوب و امکان را به عنوان یکی از براهین اثبات خدا مورد توجه قرار داده است. و نیز شیخ اشراقی که ،به دو روش مختلف، یکی با استفاده از روش اشراق که بر قاعده اصالت نور استوار است برهانش را بیان می کند و در دیگر تقادیرش به شیوه و روش فلاسفه ی مشایی به تقریر برهان وجوب و امکان می پردازند.

خواجه نصیر و علامه حلی از دیگر فیلسوفانی هستند که برهان وجوب و امکان را در اثبات خدا مورد توجه قرار داده اند. رابطه ی برهان وجوب و امکان بابرهان صدیقین نیز به عنوان یکی از فصول این رساله، مورد بررسی قرار می گیرد.

تقریرات مختلف صدرالمتالهین نیز در این رساله بیان می گردد. روش او کاملا متفاوت از دیگر فلاسفه است. سبزواری نیز از دیگر فیلسوفان است که تقریرهای متفاوت از هم،از برهان مذکور ارائه می دهند. که این تقریرها به طور کامل و مبسوط در این تحقیق، مور بررسی قرار می گیرد. و طباطبای به عنوان آخرین حکیم پیرو حکمت متعالیه محسوب می گردند،که به تقاریر او هم اشاره می گردد. فیلسوف بعدی،محقق اصفهانی است که تقریری متفاوت از تمام فیلسوفان مسلمان از برهان،وجوب و امکان دارند.

واژه های کلیدی: برهان وجوب، امکان عام، امکان خاص

 فهرست مطالب

چکیده   ۱
مقدمه   ۲
هدف تحقیق   ۳
فرضیه ی اصلی تحقیق:   ۳
پیشینه برهان وجوب و امکان   ۴
سئوالات تحقیق   ۵
روش کار تحقیق:   ۶
تعریف جهت در قضیه:   ۱۳
سیر و تحول تاریخی مسأله :   ۱۸
آیا مواد ثلاث تعریف حقیقی دارند ؟   ۲۲
آیا ممکن الوجود  محتاج به علت ایجادی و ایجابی ست ؟   ۳۹
مناط احتیاج ممکن به علت وجود است یا حدوث و یا امکان “ماهوی یا فقری”   ۴۵
نظریه‏ی حس‏گرایان   ۴۵
نظریه حدوث:   ۴۶
۱)      هستی   ۴۸
نظریه‏ی امکان ماهوی :   ۴۹
نظریه‏ی فقر وجودی   ۵۱
الف” ملاک احتیاج به علت از نظر سهروردی:   ۵۲
ب “ ملاک احتیاج به علت از نظر صدالمتألهین:   ۵۳
آیا ممکن حدوثاً و بقائاً نیازمند به علت است؟   ۵۳
وجود ممکن آیا امکان آن را از بین می‏برد؟   ۵۷
معـانی مختلــف ضـرورت   ۶۰
ضرورت ازلی :   ۶۰
ضرورت ذاتی:   ۶۱
ضرورت وصــفی:   ۶۳
ضرورت وقتی:   ۶۴
ضرورت بشرط‏المحمول:   ۶۴
امکان عام :    ۶۶
امـکان خـاص:   ۶۹
آیا امکان خاص, لازم ماهیت است؟   ۷۱
امکان به معنای مصطلح لزوم, لازم ماهیت نیست:   ۷۳
چرا امکان خاص لازم ماهیت است نه وجود؟   ۷۴
بررسی نظر کسانی که امکان را یک اعتبار عقلی صرف می‏دانند:   ۷۷
امکان اخص:   ۸۰
امکان به معنی احتمال :   ۸۳
امکان استقبالی :   ۸۸
امکان فقری :   ۹۷
فارابی:   ۱۰۴
برهان وجوب و امکان از نظر ابن سینا:   ۱۰۵
امتناع دور و تسلسل در علل فاعلی   ۱۰۶
برهان اسد و اخصر:   ۱۰۷
۲- برهان فقر وجودی:   ۱۰۷
نتیجه گیری:   ۱۰۸
اصل برهان:   ۱۰۸
وجه تسمیه برهان وجوب و امکان به صدیقین   ۱۱۲
برهان وجوب و امکان در عبارات شفا:   ۱۱۳
برهان وجوب و امکان در الهیات نجات ابن سینا:   ۱۱۴
تقریر غزالی:   ۱۱۷
بیان فخر رازی:   ۱۱۹
تقریر شیخ اشراق:   ۱۲۲
مقدمات برهان:   ۱۲۲
دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی:   ۱۳۰
تقریر برهانی دیگر از خواجه:   ۱۳۲
اقسام براهین   ۱۳۵
خلاصه ی برهان بوعلی از زبان ملاصدار:   ۱۳۶
نظر استاد علامه طباطبایی:   ۱۳۷
فرق میان فلسفه مشاء و حکمت متعالیه در تقریر برهان صدیقین:   ۱۳۹
مقدمات تقریر صدرالمتالهین:   ۱۴۴
تقریر صدرالمتالهین (ملاصدرا)   ۱۴۵
تقریر برهان امکان در مبدأ ومعاد:   ۱۵۰
تقریر سبزواری:   ۱۵۱
تقریر سبزواری در شرح منظومه:   ۱۵۲
علامه طباطبایی   ۱۵۴
خلاصه برهان بوعلی در بیان علامه:   ۱۵۵
اشکال علامه بر برهان:   ۱۵۵
تقریر دیگر از علامه طباطبایی:   ۱۵۷
تقریر برهانی دیگر از علامه طباطبایی   ۱۵۸
اصل برهان   ۱۵۸
تقریر محقق اصفهانی:   ۱۶۰
نتیجه گیری   ۱۶۲
فصل اول و دوم   ۱۶۲
نتیجه گیری   ۱۶۴
فصل سوم   ۱۶۴
نتیجه گیری   ۱۶۵
فصل چهارم   ۱۶۵
نتیجه گیری   ۱۶۷
فصل پنجم   ۱۶۷
نتیجه گیری   ۱۷۰
فصل ششم   ۱۷۰
نتیجه گیری   ۱۷۱
فصل هفتم   ۱۷۱
نتیجه گیری   ۱۷۲
فصل هشتم   ۱۷۲
نتیجه گیری   ۱۷۴
فصل نهم   ۱۷۴
نتیجه   ۱۷۴
فصل دهم   ۱۷۴
نتیجه گیری   ۱۷۵
فصل یازدهم   ۱۷۵
فهرست منابع   ۱۷۷

فهرست منابع

۱-   آشتیانی ،م.م،۱۳۷۲ ش.تعلیقه ی بر شرح منظوه ی حکمت سبزواری، ایران، انتشارات دانشگاه تهران.

۲-   آشتیانی ،س.ج، ۱۳۶۰ ش. شرح حال و آراء فلسفی ملاصدرا،ایران ،انتشارات نهضت زنان مسلمان.

۳-   ابن سینا، ح،۱۴۰۳ ق.الاشارات و التنبیهات ،ایران ،دفتر نشر کتاب

۴-   ابن سینا، ح،  ۱۴۰۴ق.الهیات شفا،ایران، انتشارات کتابخانه آیت الله العظمی نجفی.

۵-   ابن سینا، ح، ۱۳۷۷ ش.الهیات نجات، ایران،انتشارات فکر روز.

۶-  ابن سینا، ح، ۱۳۶۳ ش.المبدا و المعاد،ایران،انتشارت موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل-شعبه تهران.

۷-   ابن سینا، ح، ۱۳۶۰ ش.دانشنامه علائی،تصحیح و تعلیق احمد خراسانی،ایران،کتابخانه فارابی.

۸-   اصفهانی، م.ح، ۱۳۸۰ ش.تحفه الحکیم همراه تعلیقات مهدی حائری یزدی ،ایران،مرکز نشر علوم اسلامی .

۹-   الهی قمشه ای ،م.م، ۱۳۶۳ ش. حکمت الهی عام و خاص، ایران ،انشارات اسلامی.

۱۰-     ابراهیمی دینانی ،غ.ح،۱۳۶۶ش. قواعد کلی در فلسفه ی اسلامی ،ج اول و سوم، ایران،موسسه ی مطالعات فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی

۱۱-           تونی،ف، ۱۳۶۴ش.الهیات، ایران،انتشارات مولی.

۱۲-           جوادی آملی،ع، ۱۳۷۶،تبیین براهین اثبات وجود خدا،ایران،موکز نشر سراء.

۱۳-           جوادی آملی،ع،۱۳۶۸، شرح بخش یکم از جلد ششم اسفار ،ایران ،انتشارات الزهراء.

۱۴-           حائری یزدی،م، ۱۴۰۴ ق.علم کلی ،ایران ،انتشارات حکمت.

۱۵-           حائری یزدی،م،۱۳۶۱ش.کاوشهای عقل نظری ،ایران ،انتشارات امیرکبیر.

۱۶-     حائری یزدی،م،۱۳۶۰ش. هرم هستی ،ایران،مرکز مطالعه فرهنگها وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی.

۱۷-           خواجه طوسی،م،.۱۳۷۵ ش.اساس اقتباس ،تعلیقه سید عبدالله انوار،ایران،نشر مرکز

۱۸-     خواجه طوسی،م،.۱۳۵۹ ش.نقد المحصل،ایران،انتشارات موسسه ی مطالعات اسلامی دانشگاه مک کیل-شعبه تهران

۱۹-           خواجه طوسی،م،۱۴۱۶م. قواعد العقائد،قم، مرکز مدیریت حوزه ی علمیه ی قم.

۲۰-           رازی ،ف،۱۳۵۵ش. الرساله الکمالیه فی الحقایق الالهیه،ایران،انتشارات دانشگاه تهران.

۲۱-           رازی ،ف،۱۹۹۰م. مباحث المشرقیه ،جلد دوم ،بیروت ،دار الکتاب العربی.

۲۲-           رازی ،ف،۱۳۵۹ ش.محصل در کتاب نقد المحصل،ایران،انتشارات دانشگاه تهران.

۲۳-           رازی ،ق،۱۳۷۷ش. محکمات ،ج اول،ایران ،انتشارات حیدری.

۲۴-     سبزواری،هـ، ۱۳۶۲ ش.شرح غرر الفوائد یا شرح منظومه ،ایران،موسسه ی مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل-شعبه دانشگاه تهران.

۲۵-           شیرازی ،ق،۱۳۶۹ ش.دره التاج،ج سوم،ایران، انتشارات حکمت .

۲۶-           شیرازی،ق،شرح الحکمه الاشرق،ایران،انتشارات بیدار.

۲۷-     شیخ اشراق (سهروردی)،ش.ی.۱۳۷۳ش.مجموعه مصنفات ،ج اول ،دوم،سوم،چهارم،تصحیح و مقدمه هانری کربن فرانسوی ،ایران،پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی.

۲۸-     شیخ اشراق ،ش.ی.۱۳۷۲ه.ش. حکمه الاشراق ،شرح شمس الدین محمد شهرزوری،ایران، موسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی تهران.

۲۹-           شیروانی،ع،۱۳۷۰هـ.ش.ترجمه و شرح بدایه لحکمه ،ج اول،انتشارات الزهراء.

۳۰-     صدرالمتالهین،م، ۱۳۶۲هـ.ش. مبدا و معاد (ترجمه ی احمد حسینی اردکانی به کوشش عبدالله نورانی)،ایران،انتشارات مجتمع دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی.

۳۱-           صدرالمتالهین،م،۱۳۸۶هـ.ق.اسفار اربعه،ایران،انتشارات مصطفوی.

۳۲-           صدرالمتالهین،م، ۱۳۶۶ش.رساله ی حدوث،ایران،انتشارات مولی.

۳۳-           صدرالمتالهین،م،۱۳۶۲ش.اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه ،ایران،انتشارات آگاه تهران.

۳۴-     صدرالمتالهین،م،۱۳۶۰٫ش،الشواهد الربوبیه فی الناهج السلوکیه ،ایران، باحواشی حاج ملاهادی سبزواری ،تصحیح و تعلیق سید جلا الدین آشتیانی.

۳۵-           صدرالمتالهین،م،۱۳۶۴٫ش.مظاهر الالهیه ،ترجمه و تعلیق سید حمید طبیبان،ایران،امیرکبیر.

۳۶-     صدرالمتالهین،م،۱۴۲۴هـ.ق.مفاتیح الغیب،همراه تعلیقات مول علی نوری،ج اول،بیروت ،موسسه ی التاریخ العربی.

۳۷-           صدرالمتالهین،م،۱۳۵۴هـ.ش. المبدا المعاد،با تصحیح و مقدمه سید جلال الدین آشتیانی و پیشگفتار سید حسن نصر ،ایران،انتشارات انجمن فلسفه ایران.

۳۸-           طباطبایی ،م.ح،۱۳۷۵٫ش،نهایه الحکمه،ایران،انتشارات جامعه مدرسین.

۳۹-           طباطبایی ،م.ح،۱۳۶۷ش.اصول فلسفه و روش رئالیسم،پاورقی مرتضی مطهری،ایران،انتشارات صدرا.

۴۰-           طباطبایی ،م.ح،۱۴۰۶ هـ..ش. بدایه الحکمه ،ایران،نشر دارالمعرفه الاسلامیه.

۴۱-           علامه ی حلی،ح،۱۳۶۳هـش.جوهر النضید فی شرح منطق التجرید،ایران،انتشارات بیدار

۴۲-     علامه ی حلی،ح، ۱۳۷۳ش.کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (خواجه نصیر الین طوسی).،ایران،انتشارات شکوری.

۴۳-     علامه ی حلی،ح،۱۳۵۱ش.کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد،ترجمه و شرح آیت الله حاج شیخ ابوالحسن شعرانی،ایران،انتشارات کتاب فروشی اسلامیه.

۴۴-           علامه ی حلی،ح،۱۳۷۴هـش.الباب حادی عشر،ایران،دفتر نوید اسلام.

۴۵-           غزالی ،م،۱۹۶۱م.مقاصد الفلاسفه ،مصر ،دارالمعارف.

۴۶-     غزالی،م،۱۳۳۸ش.مقاصد الفلاسفه ،(خودآموز حکمت مشاء)،ترجمه محمد خزائلی،ایران،انتشارات امیرکبیر.

۴۷-           فارابی ا.ن مجموعه ی رسائل فارابی ،شرح فصوص فارابی به نام نصوص اکلم،محمد بدرالدین حلبی.

۴۸-           فارابی ا.ن،۱۹۸۸م،عیون المسائل،بیروت،موسسه ی التاریخ العربی.

۴۹-           فارابی ا.ن،۱۹۱۰م،رساله دعاوی القلبیه،حیدرآباد دکن،انتشارات دائره المعارف العثمانیه

۵۰-           فارابی ا.ن،۱۳۸۱ش.فصوص الحکم،ایران،انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

۵۱-           فیض کاشانی،م،۱۳۷۵ش.اصول المعارف(در فلسفه ملاصدرا)،تصحیح و تعلیق سید جلال الدین آشتیانی ،ایران،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.

۵۲-           گرامی ،م،آغاز فلسفه(ترجمه بدایه الحکمه طباطبایی)،ایران،انتشارات طباطبایی.

۵۳-     مشکوه الدینی،ع.م،۱۳۶۲ش. منطق نوین (ترجمه ی لمعات المشرقیه ملاصدرا)،ایران، موسسه انتشارات آگاه تهران.

۵۴-           مطهری،م،۱۳۶۰،شرح مبسوط منظومه (سبزواری)،ج اول،ایران،انتشارات حکمت

۵۵-           مطهری،م، ۱۳۶۰م، شرح مختصر منظومه (سبزواری)،ج اول،ایران، انتشارات حکمت.

۵۶-           مظفر،م ،ر،۱۳۸۸ ه.ق ،ایران، نشر موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان

۵۷-           مصباح یزدی ،م.ت،۱۳۲۵ ه.ش، تعلیقه بر(نهایه الحکمه)،ج اول،ایران، انتشارات دانشگاه تهران.

۵۸-           مصباح یزدی،م.ت،۱۳۶۴ ش.آموزش فلسفه ،ج ۲،ایران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.

۵۹-           ملکشاهی ،ح،۱۳۶۱ش.ترجمه و تفسیر المنطق (تفتارانی)،انتشارات دانشگاه تهران.

۶۰-           مصلح،ج،۱۳۳۷ش.حکمت صدر المتالهین (فلسفه ی عالی)،ج اول ،ایران، چاپ دانشگاه تهران.

۶۱-           نورانی و دانش  پژوه ،م.ت وع،ترجمه التحصیل بهمنیار،ایران، انتشارات مولی.

مقدمه

یکی از دغدغه های مهم بشر در طول تاریخ چگونگی اعتقاد به خدا بوده است.و اساسا این سئوال مطرح بوده که آیا خدا وجود دارد یا نه؟ و سئوالی دیگر انسان این است که اگر وجود دارد چگونه آن را اثبات نماید؟ در جواب باید گفت که این مسائل و دغده ها درازایی به بلندای تاریخ بشر دارد و اساسا کسی را نمی توان پیدا کرده که بگوید من به این مسئله فکر نمی کنم.و لذا با توجه به اهمیت اثبات یگانه عالم، موضوع تحقیق خود را که به نوعی با این موضوع ارتباط دارد انتخاب نمودم.و با جمع کردن تقریرهای مختلف فلاسفه ی اسلامی در این تحقیق، امیدوارم که توانسته باشم در این راه کمک ناچیزی به اهل تفکر کرده باشم.

همانطور که می دانیم،بشر برای اثبات واجب تعالی به راههای مختلفی تمسک می جوید یکی از آن طرق که شیوه خاص فلاسفه است برهان وجوب و امکان است. و لذا این گروه (فلاسفه )توانسته اند با دلیل و برهان و با استفاده از مفاهیم وجوب و امکان، وجود خداوند را به عنوان تنها واجب الوجود به اثبات برسانند.در تحقیق حاضر با مطالعه ی کتابهای فلسفی فلاسفه ی اسلامی،به جمع آوری  مهمترین تقریرهای این برهان،اقدام شده است. درباره این برهان می توان گفت که مهمترین برهان در اثبات واجب نیست ولی می تواند یک از براهین متقن و محکم در اثبات خدا به شمار آید.در تحقیق حاضر،ترتیب فصول به گونه ای است که ابتدا تمام مباحث و مطالبی که می تواند به عنوان پیش نیاز برهان باشد در فصول اولیه این تحقیق به طور مبسوط مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.


هدف تحقیق

بحث و کنکاش در هر مساله ای و موضوعی ،شرح و بسط و ارائه توضیحات مفید در مورد آن می باشد.بحث و موضوع مور نظر ما هم درباره ی برهان وجوب و امکان درفلسفه اسلامی است.هدف تحقیق بررسی برهان وجوب و امکان در فلسفه ی است. اما آنچه که مدنظر ما می باشد بیان و بررسی تقریرهای مختلف این برهان از دیدگاه فلاسفه اسلامی است.

ما در این نوشتار قصد داریم که با روشی متفاوت و جدید مهمترین دیدگاهها و تقریرهای مختلف این برهان را در فلسفه ی اسلامی،در این نوشتار جمع آوری و بررسی نماییم.

به نظر می رسد که تا کنون، کسی به این  شیوه توجه نداشته است.و لذا از این جهت کاری بدیع است .و امیدوارم که در این کار موفق شده باشم.

فرضیه ی اصلی تحقیق:

فلاسفه ی اسلامی هر یک تقریرهای مختلف و متفاوت از هم ،از این برهان در اثبات واجب الوجود بیان نموده اند. اما بررسی توصیفی هر یک از تقریرها موضوع رساله ی نگارنده می باشد که مشائین از جمله ابن سینا و فارابی… براهینشان را با این گونه که ،موجود یا واجب الوجود است و یا ممکن الوجود ،مطرح می کنند.


پیشینه برهان وجوب و امکان

پیشینه این موضوع (برهان وجوب و امکان)از فارابی که یکی از بزرگترین فلاسفه ی مسلمان است می باشد.چنانکه می دانیم او این برهان را به صورت اجمالی و موردی در کتابهایش به عنوان یکی از موضوعات مندرج در کتابش مطرح کرده است. بعد از ایشان ابن سینا به این برهان توجه کافی نمودند.و آن را بسط و گسترش داد و تقریرهای مختلفی از آن در کتبش نقل کرده است،و دیگر فلاسفه اسلامی متاخر هم هر یک تقریرهای مختلف از این برهان ارائه داده اند. و نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که با تحقیقی که در این زمینه انجام دادم به کتابی و یا تحقیقی که درآن مهمترین تقریرهای برهان وجوب و امکان در آن موجود باشد مواجه نشدم و همین موجبات رغبت و علاقه ام را بیشتر کرد.درباره این تحقیق می توان ادعا نمود که چنین ویژگی را دارد یعنی تلاش شده است که اکثر تقاریر مهم برهان وجوب و امکان در آن مطرح شود.و از این جهت ،به نظر می رسد این تحقیق کاری بدیع باشد ،و کسی تا به حال به این امر توجه نداشه است و امیدوارم که به این هدف ارزشمند رسیده باشم.


سئوالات تحقیق

در رساله نگارنده سئوالات زیادی مطرح شده که تعدادی از آنها جز سئوالهای اصلی تحقیق محسوب می شوند تعدادی از سئوالات نیز فرعی محسوب می شوند.

مهمترین سوالات اصلی مطرح شده عبارتند از:

آیا مواد ثاث تعریف حقیقی دارند؟
مواد ثلاث اختصاص به هلیات مرکبه داند یا بسیطه؟
آیا ممکن الوجود محتاج به علت ایجادی و ایجابی است؟
مناط احتیا ممکن به علت وجود است یا حدوث و یا امکان؟
آیا امکان خاص لازم ماهیت؟

و سئوالات فرعی این سئوالات می تواند باشد:

آیا ممکن حدوثاً و بقائاً نیازمند به علت است؟
وجود ممکن آیا امکان آن را از بین می برد؟
کدامیک از اقسام ضرورت مورد توجه است؟
چرا امکان خاص لازم ماهیت است نه حدوث؟
چرا همه ضرورتها از امکان استقبالی سلب  می شود؟

جواب هر یک از این سئوالات در رساله به طور کامل و مبسوط مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.


روش کار تحقیق:

روش استفاده شده در این تحقیق، روش کتابخانه ای و توصیفی است و از اهم کتب فلسفی که مطلبی و یا موضوعی در رابطه ی با برهان وجوب و امکان در آن باشد استفاده شده است.لذا اولین موضوع،مواد ثلاث (وجوب ،امکان ،امتناع)است که بطور مبسوط در تحقیق به آن پرداخته شده است. همچنین تعریف جهت و تفاوت آن با ماده،سیر تاریخی و تحولی هر یک از مواد وجوب و امکان و امتناع ،ذکر نظریه های مختلف در این خصوص، اینکه آیا مواد ثلاث تعریف حقیقی دارند یا نه،نظر خاص فلاسفه در این باره ذکر شده است.و نیز معانی هر یک از مواد وجوب،امکان ،امتناع و تقسیمات آنها،و دلایل قائلین به وجود عین مواد مذکور به صورت کامل بیان می شود. بعضی از نظریه ها می گویند که هر یک از مواد وجوب، امکان ،امتناع خاصیت برخی از ماهیات هستند و نظریه ی دوم این است که چون فلاسفه اندکی دقیق شدند گفتند چگونه ممکن است یک چیز وجود دهنده یا معدوم کننده ی خودش باشد. و در نهایت به این نتیجه رسیدند که موا ثلاث یعنی وجوب، (ضرورت)امتناع و امکان، به ترتیب با وجود و عدم و ماهیت مساوق خواهند بود.و در جواب این سئوال که آیا مواد ثلاث تعریف حقیقی دارند یا نه گفتند این مفاهیم در زمره معانی بدیهی هستند،تعریف کردن آن به دورو تسلسل می انجامد.

و لذا کسانی که برای هر یک از این مواد تعریفاتی را ذکر می کنند،تعریفاتشان دوری بوده و بریکدیگر متوقف می باشد. و هر یک از مواد ثلاث به اقسامی تقسیم می شود.از میان آن اقسام امکان بالغیر محال است.عده ای مواد ثلاث (وجوب، امکان ،امتناع) را دارای حقیقتی خارج از ذهن می دانند. و برای سخن خود دلایلی را ذکر می کنند: می گویند که اگر امکان امر محصل و وجودی نباشد،پس چه فرقی می ماند میان اینکه بگوییم امکانی هست و یا بگوییم امکانی نیست ولی امکان امر عدمی و اعتباری است. دلیل دیگری که ذکر می کنند این است که اگر وجوب و امکان از اموری اعتباری باشد،لازم می آید وجوب واجب الوجود هم اعتباری باشد در حالیکه می دانیم چنین نیست.و عده ای دیگر هم رد دلایل قائلین به وجود عینی هر یک از مواد ثلاث می گویند وجوب شیء و امکان او و امتناع او ،اموری معقوله است و خارجی نیستند،اگر چه زایدند در عقل برآن چیزی که متصف است به این سه مفهوم وجوب، امکان ،امتناع .و بطور کلی گفته اند این مواد سه گانه اعتباری نفس الأمری ظرف اتصافشان جهان خارج است،اگر چه ظرف عروض را عالم اندیشه تشکیل می دهد.

سئوال دیگری که مطرح می شود این است که ایا ممکن الوجود محتاج به علت و ایجاب است. در جواب این پرسش می گویند ممکن الوجود هم محتاج به علت ایجادی وهم محتاج به علت ایجابی است به دلیل آنکه ممکن الوجود نه ضرورت وجود دارد و نه ضرورت عدم،لذا نیازی به علتی دارد که آن را موجود سازد و بطور کلی در این درباره می گویند الشیء مالم یجب لم یوجد که ناظر به همین سئوال ماست.

و در فصل بعدی سئوال می شود مناط احتیاج ممکن به علت چه می تواند باشد و ای اساس و پایه این امر می تواند باشد برای اصل برهان که جواب آن خیلی از مسائل دیگر را برای ما آشکار می کند . در این خصوص چند نظریه موجود است. اولین نظریه ،نظریه حسی است و معتقدند که ملاک احتیاج معلول به علت وجود داشتن است یعنی هر چیزی که وجود دارد علتی دارد. و نظریه ی دوم معتقدان به حدوث است و به طور عموم می گویند شیء از آن جهت که موجود است محتاج به علت نیست،بلکه از آن جهت که حادث زمانی است نیازمند به علت یعنی قبلا نبوده و بعدا موجود شده است و این نظریه ،نظریه ی متکلمان است. نظریه سوم ،نظریه امکان ماهوی است. طرفداران این نظریه می گویند شیء از آن جهت  نیازمند به علت است که در ذات خود ممکن الوجود است به عبارتی، شیء از آن جهت نیازمند به علت است که ذاتش و ماهیتش اقتضاء موجودیت ندارد،همانطور که اقتضای معدومیت هم ندارد. نظریه ی بعدی،نظریه ی امکان فقری است که از نتایج  اصول حکمت متعالیه است و نکته ای را که نباید فراموش کرد این است که این نظریه و نظریه امکان ذاتی به لحاظ نتیجه یکی اند. و ملاک نیاز به علت را فقر وجودی یا وابستگی وجودی است یعنی وجود ضعیف عین نیاز به مرتبه ی بالاتر است. و مساله بعدی که مطرح می شود این است که آیا ممکن حدوثا و بقائا نیازمند علت است.در ین خصوص یک عده معتقدند (طرفداران نظریه ی حدوث) که شیء بعد از آنکه حادث شد دیگر بی نیاز از علت می گردد. ولی فلاسفه و حکماء نظری مخالف با متکلمان دارند می گویند که شیء هم در حدوث محتاج به علت است و هم در بقاء خود محتاج به علت است. مبحث بعدی که در اتباط با بررسی برهان وجوب و امکان است، بحث ضرورت و اقسام آن است. ضرورت اقسامی دارد،اولین قسم آن ضرورت ازلی است که در آن به ضرورت ثبوت محمول برای ذات موضوع حکم می شود بدون هیچگونه قید و شرطی ،و این ضرورت خاص واجب تعالی است. قسم دیگر ضرورت ذاتی است،که در آن به ضرورت ثبوت محمول یا سلب محمول برای موضوع حکم می شود به شرط آنکه ذات موضوع موجود باشد.ضرورت وصفی هم عبارت است از اینکه محمول برای موضوع به خاطر وصفی متصف به آن است ضروری باشد، و ضرورت وقتی که در آن به ضرورت ثبوت محمول برای موضوع به شرط وقت معین حکم می شود.و اما قضیه ی بشرط المحمول قضیه ای است که در آن به ضرورت محمول برای موضوع به شرط وجود محمول حکم می شود.و علت ذکر معانی مختلف ضرورت این است که چون در مقابل هر یک از معانی امکان سلب یکی از ضرورتهاست یعنی در مقابل هر کدام از ضرورتها معنایی از امکان قرار دارد.معانی مختلف امکان هم جزء مطالب اصلی این تحقیق است که در این تحقیق به طور مبسوط شرح و توضیح داده می شود. اولین معنای امکان که در این تحقیق به آن اشاره شده است امکان عام است که این امکان بندرت در فلسفه و منطق به کار برده می شودپس امکان عام یعنی سلب ضرورت از طرف مخالف حکم و سکوت از طرف موافق . امکان خاص هم از دیگر معانی امکان است،امکان خاص یعنی سلب ضرورت از طرفین مخالف و موافق حکم است. که در این مورد نظرات اکثر فلاسفه در تحقیق بیان شده است.و سئوالی مهم که در اینجا مطرح است این است که امکان خاص لازم ماهیت است یا نه. و جواب این است که امکان از احکام ماهیت ،آن هم از احکام لازم غیر قابل انفکاک ماهیت به شمار می رود. و وقتی که می گوییم امکان لازم ماهیت است یعنی برای اتصاف ماهیت به امکان کافی است ماهیت را فی نفسها در نظر بگیریم.

و سئوال دیگری که مطرح می شود این است که چرا مکان خاص لازم ماهیت است نه وجود.و دلیل آن این است که امکان تقدم رتبی و عقلی دارد بر وجود. یعنی شیء چون ممکن است موجود است،نه اینکه چون موجود است ممکن است.و بررسی نظر کسانی که برای امکان خاص،وجود مستقلی قائلند از دیگر مباحث مطرح شده در تحقیق حاضر است. عده ای از حکماء مشاء امکان خاصی را صفت موجودات خارجیه می دانند و براساس نظر آنها امکان خاص مانند ،موجودات خارجیه در خارج موجود است و دلایل متعددی به طور مبسوط در این باره در این تحقیق موجود است.

و نیز امکان اخص به عنوان یک از معانی دیگر امکان مطرح است و بعضی معتقدند که این امکان از منطق به فلسفه آمده است. و بعضی حکما آن را چنین تعریف کرده اند که امکان اخص عبارت است از سلب ضرورت ذاتی، وصفی و وقتی چه از ا طرف ایجاب و چه از طرف سلب، و عده ای دیگر هم معتقد شدند که امکان یک اعتبار عقلی صرف می دانند  برای سخن خودشان دلایلی ذکر می کنند زیرا وصف ماهیتی است که عقل آن را من حیث هی هی و جدا از هستی و نیستی مورد توجه قرار می دهد . چون خود ماهیت از این دیدگاه اعتباری است پس اوصافی هم که به آن متصف می شود بی تردید اعتبار می شود. معنای دیگر امکان،امکان به معنی احتمال است که امکانی است که فقط در ذهن اشخاص حاصل می شود. و اما امکان وقوعی، درباره آن نظرات و دیدگاههای مختلف وجود دارد به طور کلی می توان گفت که امکانی است که از فرض وقوع آن محالی لازم نیاید.

امکان استقبالی از مباحث مطرح شده دیگر در این تحقیق است.نظرات و عقیده اکثر فیلسوفان مسلمان درباره آن ذکر شده که بعضی ها منکر امکان استقبالی شده اند و بعضی دیگر هم وجود آن را به اثبات رسانده اند و در این خصوص باید گفت که امکان استقبالی اختصاص به امور آینده دارد چرا که ایجاب و سلب در آن هنوز تعیین نشده است.

اما بحث مهم بعدی و از دیگر معانی امکان است،بررسی امکان فقری است. در امکان فقری عمده بحث این است که امکان (فقری)همان لاضرورت ازلی است که در مقابل ضرورت ازلی قرار دارد. ضرورت ازلی یا به قول ابن سینا ضرورت مطلقه، متعلق به وجود حق تعالی است و فارغ از هر قید و بندی است. امکان به معنای فقر از پیشنهادات و نبوغ صدرالمتالهین است. ضرورت ازلیه یعنی ،ضرورتی که هیچ نظارت به مفهوم ندارد. و از آن وجود است. و این امکان رابطه ای با امکان عام،امکان خاص و امکان اخص ندارد. بلکه منظور از امکان فقری همان وجود است ولی امکانات دیگر همگی متعلق به ماهیات  هستند و این کلیاتی از مبادی برهان بود. اصل وجوب و امکان از فارابی است. و توانست با تقسیم موجود به واجب الوجود و ممکن الوجود شیوه ای بدیع در اثبات واجب تعالی در فلسفه ایجاد نماید و لذا به نظر می رسد که وی اولین فیلسوف مسلمان باشد که به این امر توجه داشته است. و اما فیلسوف بعدی شیخ الرئیس ابوعلی سینا است که وی با مهارت خاص خود و همچنین نبوغ بالای خود توانست این برهان را به طور کامل وارد مباحث فلسفی کند. وی با استفاده از نفس وجود توانست برهان کاملتری از برهان فارابی ارائه دهد و آن را صدیقین نامید. چرا که وی در این برهان در اثبات واجب از هیچ مخلوقی و موجودی دیگر غیر از نفس وجود استفاده نمی کند.

تقریر دیگر برهان وجوب و امکان از غزالی است که او هم ماند فلاسفه ی مشاء تقریر خود را مطرح می کنند هر چند که وی مشایی نبود  حتی مخالف مشائیان بود.

امام فخررازی هم در این راه همت گماشت وی نیز فیلسوفی متکلم بود او برهان وجوب و امکان را به عنوان یکی از براهین اثبات خدا مورد توجه قرار داده است. و نیز شیخ اشراقی که ،به دو روش مختلف، یکی با استفاده از روش اشراق که بر قاعده اصالت نور استوار است برهانش را بیان می کند و در دیگر تقادیرش به شیوه و روش فلاسفه ی مشایی به تقریر برهان وجوب و امکان می پردازند.

خواجه نصیر و علامه حلی از دیگر فیلسوفانی هستند که برهان وجوب و امکان را در اثبات خدا مورد توجه قرار داده اند. رابطه ی برهان وجوب و امکان بابرهان صدیقین نیز به عنوان یکی از فصول این رساله، مورد بررسی قرار می گیرد.

تقریرات مختلف صدرالمتالهین نیز در این رساله بیان می گردد. روش او کاملا متفاوت از دیگر فلاسفه است. سبزواری نیز از دیگر فیلسوفان است که تقریرهای متفاوت از هم،از برهان مذکور ارائه می دهند. که این تقریرها به طور کامل و مبسوط در این تحقیق، مور بررسی قرار می گیرد. و طباطبای به عنوان آخرین حکیم پیرو حکمت متعالیه محسوب می گردند،که به تقاریر او هم اشاره می گردد. فیلسوف بعدی،محقق اصفهانی است که تقریری متفاوت از تمام فیلسوفان مسلمان از برهان،وجوب و امکان دارند.و این مطالب و موضوعات به عنوان کلیات تحقیق نگارنده می باشد.


 تعریف جهت در قضیه:

در بخش قضایای منطق ، بحثی تحت عنوان موجهات داریم که در آن از جهت قضیه گفتگو به میان می آید . مقصود از جهت قضیه ، کیفیتی است که از نسبت الفاظ و عبارات قضیه به ذهن می آید ، به عبارت دیگر ، نسبت میان محمول و موضوع در هر قضیه ای ، در واقع نفس الأمر دارای کیفیتی مخصوص است ، و آن کیفیت مخصوص را درمنطق ماده قضیه می گویند .

“ بنابراین نسبت در هر قضیه ای ، خواه موجبه یا سالبه ، شرطیه یا حملیه ، در واقع و نفس الأمر مکیف به کیفیتی است ، چنان چه این کیفیت درک گردد و در قالب الفاظ یا  کتابت بیاید قضیه موجهه نامیده می شود ، و آن لفظ جهت قضیه خواهد بود ، و بر کیفیت نفس الأمریه دلالت می کند . یعنی ، ماده مدلول و جهت دال بر آن خواهد بود . مثلاً در قضیه : “ هر B A  است بالضروره  الذاتی “ کیفیت نسبت B  به A  در واقع و نفس الأمر ضرورت ذاتیه است ، و لفظ مذکور “  بالضروره الذاتی “ جهت قضیه نامیده می شود . “[۱]

تفاوت جهت با ماده :     

جهت و ماده هر دو کیفیت نسبت قضیه اند ، اما فرق آنها در این است که ، ماده کیفیت نسبت واقعی  و نفس الدمری قضیه است که عبارت است از ، وجوب ، امکان و امتناع .

 این ماده لازم نیست که در جهت نظر  و تصور ادراک شود ، ممکن است ماده ، در عبارات و الفاظ قضیه ذکر شود و ممکن است ذکر نشود “ اما واقعیت عینی و خارجی آن در هر حال به جای خود باقی است “ ، اما جهت همان خاصیت قضیه است که ادراک می شود .

خواجه نصیرالدین طوسی در تعریف جهت و ماده چنین می فرمایند :

““ لکل محمول الی کل موضوع نسبه اما با لوجوب ، أو بالامکان ، أو کما فی قولناً : الانسان حیوان أو کاتب ، أو حجر ، فتلک النسبه فی نفس الامر ماده و ما یتلفظ به منها او یفهم من القضیه و ان لم یتلفظ با لنسبه جهه ““  .   [۲]

 یعنی ، جهت چگونگی نسبتی است که بین محمول و موضوع در هر قضیه ای وجود دارد و کیفیت نسبت گاهی به ضرورت گاهی به امتناع و گاهی به امکان موصوف می شود .

این کیفیت در واقع و نفس الأمر به حصر عقلی از  سه حالت خارج نیست :

۱”  ضرورت          الف “   ضرورت وجود = وجوب

                       ب “     ضرورت عدم  =  امتناع

۲ “  لا ضرورت = امکان خاص “ لا ضرورت وجود  و لا ضرورت عدم “

۱ “  وجوب = عبارت است از ضرورت ثبوت و لزوم محمول برای ذات موضوع به نحوی که سلب محمول از موضوع ممتنع باشد . مانند : ““ زوجیت برای عدد چهار ““ زیرا عدد چهار ذاتاً متصف به زوجیت است .

قید ذات موضوع برای این است که آنچه امتناعش به علت امری خارج از ذات موضوع باشد از حکم خارج گردد ، مثلا سلب تفکر از شخص خوابیده زیرا  تفکر برای شخص خوابیده ممتنع است ولی این امتناع  نه معلول یک امر ذاتی است ، بلکه معلول این است که شخص در حالت خواب فاقد هوشیاری است .

۳ “  امکان : یعنی ، ثبوت محمول برای ذات نه واجب است نه ممتنع . یعنی ، دو ضرورت “ ضرورت ایجاب و  ضرورت  سلب “ هر دو با هم از آن “ موضوع “ سلب می شوند . بنابراین امکان نسبت به ضرورتین “ایجاب و  سلب “ یک معنای عدمی است یعنی ، سلب هر دو ضرورت ایجاب و سلب است . لذا منطقین از آن چنین تعبیر کرده اند :

امکان ، سلب ضرورت از دو طرف ایجاب و سلب قضیه می باشد . مانند ، امکان کتابت برای انسان . این امکان را امکان خاص یا امکان حقیقی نامیده اند . انشاء الله در بخش معانی امکان به طور مبسوط توضیح داده خواهد شد .

تفاوت های ماده و جهت به صورت ذیل است :

۱” ماده اصل و جهت متفرع بر آن است ، زیرا جهت حکایت از ماده می کند و جهت وجود ذهنی ماده است .

۲ “ ماده در همه قضایا وجود دارد ؛ ولی ممکن است جهت در قضیه ذکر نشود ، زیرا وجود ذهنی وقتی پیدا می شود که کسی به امور خارجی توجه پیدا کند ، همچنین کسی که درک نکرده انسان حیوان است و این قضیه جهت ندارد ، چون علم حصولی برای ما حاصل نشده است .

۳ “  در ماده امکان خطا وجود ندارد چون ماده ربطی به ما ندارد ، و کیفیت نفس الأمری است و این کیفیت نفس الأمری چون جاعلش خداوند است ، امکان خطا در آن وجود ندارد . اما جهت که وجود ذهنی است خالقش انسان است ، انسان جایز الخطا است و چون انسان جایزالخطا است در جهت امکان خطا  وجود دارد .

۴ “  ماده در هر قضیه ای معین است که کدام یک از سه حالت “ وجوب ، امکان ، امتناع “ است یعنی ، مواد سه گونه اند  ولی جهات متعدد است  چون کار ذهنی بشر است  و چون جهات بر اساس ذهن بشر است  در آن تصرف می کند . مثلاً در نظر می گیرد یک قضیه را به صورت دوام در حالی که ماده دوام نداریم .

۵ “ ماده مقیاس صدق و کذب قضیه ذهنیه و لفظیه است ، و قضایای خارجیه عین حقیقت است از این رو  نمی توان گفت راست اند یا دروغ ، اما جهت در قضیه گاهی با ماده مطابق است و گاهی مخالف ، و اگر جهت با ماده مطابق باشد قضیه راست است و اگر مخالف با ماده باشد قضیه دروغ است  .   [۳]

در اینجا لازم است به نظر شیخ اشراق در مورد جهت قضایا که دیدگاهی مخالف با فلاسفه ی  اسلامی دارد اشاره شود .

شیخ اشراق می فرمایند :

چون ممکن را امکان  و ممتنع را امتناع  و واجب را وجوب ضروری است ، بنابراین شایسته این است که جهات قضیه یعنی وجوب ، امتناع و امکان را جزء محمولات آن ها قرار دهیم ، تا آنکه در جمیع احوال قضایا به صورت ضروریه در آید . از نظر شیخ اشراق جهت قضایا یکی است  و آن هم ضرورت است ؛ و منظور از ضرورت این است که امری بر حسب وجود برای چیزی ضروری و حتمی باشد و در این صورت می توانیم بگوییم که ممکن را امکان ضروری است ، و ممتنع را امتناع ضروری است ، و واجب را وجوب ، در نتیجه حق داریم که ، وجوب ، امکان و امتناع را جزء محمول قرار دهیم و  قضایا را در همه احوال به ضروریه برگردانین مثلاً ، بگوییم : ” هر انسانی بالضروره ممکن است که نویسنده باشد ” یعنی این که ، امکان کتابت برای او ضروری است ، و یا وجوب حیوانیت برای او “ انسان “ ضروری است ، و یا امتناع سنگ بودن برای او ضروری است و این همان ضروریه بتاته است . البته اگر قضیه بالذات  و در نفس الأمر ضروری باشد آن را تنها جهت ربط کافی است مانند : کل انسان با لضروره حیوان . [۴]

ماده قضیه چون حاکی از رابطه نفس الأمری میامن محمول و موضوع است ، صدق و کذب در آن معنا ندارد . چون بحث از صدق و کذب در جایی پیش آید که علمی و معلومی داشته باشیم تا در صورت مطابقت علم “ معلوم با لذات “ با معلوم “ معلوم بالعرض “ اذعان به صدق کنیم ، بنابرین همانگونه که نمی توان گفت  عالم واقع و نفس الأمر صادق یا کاذب است نمی توان ماده قضیه را به صدق یا کذب ، متصف کرد . اما گاهی انسان با استفاده از قرائن عقلی و حسی به تحلیل پرداخته در صدد  کشف ماده قضیه بر می آید و در نهایت به یافته اش در قضیه تصریح می کند که به آن جهت قضیه گویند ، در این صورت جای بحث از صدق و کذب پیش می آید ؛ و اگر جهت مطابق با ماده باشد قضیه ما صادق است و گرنه کاذب است ؛ و صدق جهت وابسته به درستی قرائن و صحت سیر تحلیل و تفکر است .

ابن سینا می فرماید گاهی ممکن است میان جهت و ماده تخالف پیدا شود مانند ، اینکه گفته شود : ” زید حیوان است بالامکان ”  در این قضیه جهت امکان است اما ماده آن” وجوب ” است . و زید و حیوان دارای یک نسبت ضروری دائم الصدقند .  [۵]

البته هم ماده درست است هم جهت اما چون مراد از امکان ، امکان عام است تعارضی با وجوب پیدا نمی کند  .

بهمنیار در مقام بیان فرق ماده با جهت  می فرماید :

« ممکن بود که قضیت را به حسب جهت نقل کنی از صدق سوی  کذب و از کذب سوی صدق ، چنانچه گویی : زید واجب بود که کاتب بود و دروغ گفته باشی ، پیش گویی : ممکن بود که کاتب بود  ور است گفته باشی و این نقل در مادت ، ممکن نبود .»    [۶]

مواد ثلاث اختصاص به هلیات مرکبه دارند یا هلیات بسیطه ؟

“ الجهات الثلاث المذکوره لا تختصی بالقضایا الّتی محمولها الوجود …….. “  [۷]

جهات سه گانه “ وجوب ، امکان ، امتناع “ اختصاص به هلیات بسیطه یعنی ، قضایایی که محمول در آن ها  وجود است ندارد . “ بلکه ماده و جهت بین کلیه موضوعات و محمولات موجود است چه محمول خود وجود یا چیز دیگری می باشد “ .   [۸]

دلیل اینکه جهات سه گانه اختصاص به هلیات سه گانه ندارند این است که ، هر محمولی به هر موضوعی نسبت داده شود آن نسبت از سه حال بیرون نیست یا به نحو وجوب ، یا به نحو امتناع و یا به نحو امکان است .

علامه طباطبایی در بدایه الحکمه می فرمایند :

“ هذا کله بالنظر إلی اعتبار العقل الماهیات و المفاهیم موضوعات للاحکام ؛ و أما بالنظر إلی کون الوجود هو الموضوع لها حقیقه لِأصالته فا لوجوب ….. “  .     [۹]

آنچه تاکنون گفته شد با توجه به آن بود که در ذهن ما ماهیات و مفاهیم موضوع احکام واقع شوند و به عنوان اصل در نظر گرفته شوند یعنی ، اگر ماهیت و مفاهیم موضوع احکام باشد  و وجود محمول ، نسبت محمول به موضوع از سه حال بیرون نیست ، یا وجود برای موضوع ضروری است یا سلبش از موضوع ضروری است “ امتناع “ ، و یا نه ثبوتش ضرورت دارد و نه سلبش “ امکان “ ، پس با توجه به اصالت  ماهیت مواد ثلاث  اختصاص به هلیات بسیطه دارند .

اما با نظر به آنکه ،  وجود به دلیل اصالتش موضوع واقعی احکام می باشد .  بحث به گونه ای دیگر مطرح می شود ، از این دیدگاه وجوب بدین معناست که در نهایت شدت و قائم به خود و مستقل است ذاتاً ؛ و ممکن آن وجودی است که فقر و وابستگی محض عین ربط به علت است . بنابراین تحلیل وجوب و امکان منتزع از وجود خارجی است ، نه آنکه نسبتی بین میان وجود و ماهیت باشد .

بنابراین مواد ثلاث اختصاص به هلیات بسیطه یا مرکبه ندارد بلکه در همه قضایا وجود دارد ، یعنی اگر اصالت وجودی یا ماهیتی باشیم تغییری در این اصل ایجاد نمی شود ، بلکه هر کسی از دیدگاهع خود آن “ مواد ثلاث  “  را در بین قضایا می یابد .

 سیر و تحول تاریخی مسأله :

۱ “  اولین نظریه در این باب این است که هر یک از ضرورت ، امکان و امتناع خاصیت مخصوص برخی از ماهیات هستند . یعنی خاصیت برخی از ماهیات ضرورت وجود و خاصیت برخی دیگر امتناع وجود و خاصیت برخی دیگر ، امکان وجود است . لهذا ماهیات از این لحاظ  بر سه قسم اند : واجب الوجود ، ممکن الوجود  ، و ممتنع الوجود  .

طبق این نظریه واجب : آن است که ذات و ماهیتش مقتضی وجودش است و ممتنع : آن است که ذات و ماهیتش مقتضی عدمش است ، و ممکن : آن است که ذات و ماهیتش نسبت به وجود و عدم لااقتضاء است .

« و قد تؤخذ تلک الثلاثه بحسب الذات فتکون القسمه حقیقه و ذلک لأن نسبه کل محمول سواء کان وجوداً او  غیر إلی موضوعه لایخلو ذات الموضوع ، اما ان یقتضی تلک النسبه أو و لا ؛ و علی الثانی اما دن یقتضی نقیض تلک النسبه اولاً ، و الأول هو الوجوب و الثانی هو الأمتناع و الثلاث   هو الأمکان» .    [۱۰]

یعنی ، اگر ماهیت ذاتاً مقتضی وجوب باشد واجب الوجود و اگر مقتضی عدم باشد ممتنع الوجود و اگر نسبت به وجود و عدم لااقتضا باشد ممکن الوجود است .

اما در نقد بیان بالا می توان گفت :  یک ذات چگونه می تواند مقتضی وجود یا عدم به خود باشد .

۲ “ بعداً فلاسفه اندکی دقیق شدند و بیان ذکر شده را خیلی ناقص دیدند و گفتند : چگونه ممکن است یک چیز خودش وجود دهنده  یا معدوم کننده خودش باشند و گفتند : واجب الوجود ذاتی است که اگر عقل آنرا تصور کند وجودیت را از حاق ذات آن ماهیت انتزاع می کند ، و و معدومیت را از حاق ذات ممتنع الوجود انتزاع می کند و ممکن الوجود : ذاتی است که عقل از ذات وی نه موجودیت را و نه معدومیت را انتزاع می کند ؛ و شاهد نظریه دوم گفتاری از ملاصدرا در کتاب مبدأ و معاد است که می فرمایند :

“ و اما الثانیه فتقول إن الموجود فی نفس الأمر لا یخلو أما ان یکون موجوداً فی مرتبه نفس ذاته من حیث “ هی هی “ ای کما أنه موجود فی نفس الأمر فکذالک موجود عند ملاحظه الذات من حیث هی الذات مع قطع النظر عن اعتبار شیء آخر معه حتی یکون موجوداً بجمیع الأعتبارات الواقعه فی نفس الأمر ، منشأ لصحه الحکم علیه با لموجودیه و مصداقاً لحمل الموجود فیکون وجوده واجباً لذاته بذاته و هو المطلوب .

 اولم یکن کذلک بل ، یکون ایسا بعد لیس و فعلاً عقیب قوه کالما هیات الأمکانیه حیث انها وجدت بعد ان لم یکن موجوده و صارت بالفعل حینما کانت بالقوه بحسب ذواتها ……  [۱۱] “ .

ترجمه: بنابراین می گوییم موجود در نفس الأمر: یا این است که چنانکه در نفس الأمر موجود است در مرتبه ذات من حیث هی هی نیز موجود است، یعنی هر گاه ذات من حیث هی هی با قطع نظر از ملاحظه هر چه غیر ذات است ملاحظه شود موجود خواهد بود حتی آنکه همه اعتبارات واقعه در نفس الأمر بوده باشد. منشأ صحت حکم بر آن به موجودیت و مصداق حمل موجود ، پس می باشد وجودش واجب لذاته بذاته، و هو المطلوب یا آنکه چنین نیست، بلکه می باشد ایس بعد از لیس و فعل بعد از قوه، مثل ماهیات امکانیه ، که موجود شده اند بعد از آنکه موجود نبوده اند و بالفعل شده اند بعد از آنکه بالقوه بوده اند به حیث ذوات ….. .

۳ “ نظریه سوم : ولی بعد از اینکه فلاسفه در الهیات غور و تفحص بیشتری می کردند و خواص واجب را به دست می آوردند متوجه شدند که واجب الوجود ، مانند سایر اشیاء مرکب از وجود و ماهیت نیست ، از این رو تعریف واجب الوجود  به ماهیتی که موجودیتی از حاق ذاتش انتزاع می شود صحیح نیست ، بلکه واجب الوجود  وجود صرف و قائم به ذات خویش است ، بنابراین وجوب ذاتی نمی تواند خاصیت  ماهیتی از ماهیات باشد ؛ لذا، مطابق نظریه اخیر فلاسفه ، اساس دو نظریه قبلی در مقام منشأ ضرورت ، امکان و امتناع که هر یک را خاصیت ماهیتی از ماهیات می دانستند   صحیح نیست ، زیرا وجوب ذاتی نمی تواند خاصیتی از ماهیات باشد بلکه ، اگر واجب الوجود بالذاتی داشته باشیم که وجوب خاصیت ذاتی او باشد او باید وجود محض و هویت صرف “ بدون ماهیت  به معنی چیستی “  باشد .

با تحقیقی که در این زمینه صورت گرفت به سه نظریه برخوردم که هر نظریه از نظریه قبلی کاملتر بود .  ولی با در نظر گرفتن اصالت وجود در سرنوشت مسائل ضرورت و امکان نیز تغیراتی حاصل می شود ؛ و بر اساس اصالت وجود یا وجوب ساوق با وجود است ، و ماهیت را در حقیقت از آن بهره ای نیست . یعنی ، بر اساس اصالت وجود اتصاف ماهیت به وجود که بر اساس یک نوع مجاز و استعاره است ، اتصاف ماهیت به وجوب نیز مجاز و استعاره است ؛ و وجوب چیزی جز وجود نیست ، همانگونه که امتناع در حقیقت چیزی جز عدم نیست  و امکان سلب دو ضرورت هستی  و نیستی است ؛ و سلب دو ضرورت وجوب و عدم  را فقط در جهان ماهیت می توان یافت ، پس می توان گفت امکان شأن ماهیت است . بنابراین ، اینکه حکماء و متکلمین وجوب و  امتناع را در ردیف امکان قرار داده اند و از اعتبارات  ماهیت به شمار آورده اند بکلی بی اساس و دور از واقعیت است ، چون فقط امکان از اعتبارات ماهیت است و ضرورت وجوب خصلت وجود است و امتناع هم خصلت عدم است . بنابراین مواد سه گانه ضرورت ، امتناع و امکان به ترتیب با وجود و عدم ماهیت  مساوق خواهند بود ؛ و نکته ای که شایان ذکر است این است که صدرالمتألهین در آغاز ، مواد سه گانه را مانند جمهور حکماء از اعتبارات ماهیات شمرده ، آنجا که می گوید : « ……. و لما کان کل من الوجوب و الأمکان و الأمتناع من الوازم الماهیات ، فاذا وجب فرد من ماهیه کلیه کانت جمیع افراد تلک الماهیه واجبه و کذا امتنعت لو امتنع و امکنت لو امکن . [۱۲] »

و چون هر یک از وجوب و امکان و امتناع از لوازم ماهیات است در صورتی که فردی از آن واجب باشد باید که جمیع افرادش واجب باشد و همچنین در امکان و امتناع نیز که جمیع افراد مثل فرد واحد باشند.

“ تنبیه : ان الوجود و الوجوب الذاتی متساوقان  و ان سکان عالم الأمکان طراً مفارقاتها و مادیاتها هالکه الذوات باطله الحقایق کما فی الکتاب الا لهی کل شیء هالک الاوجهه و هلاک الذات و بطلان الحقیقه للممکن ثابت ازلاً و ابداً لا فی وقت من الأ وقات ؛ و لهذا قیل لا یحتاج العارف إلی قیام الساعه متی یسمع ندائه تعالی لمن الملک الیوم ، لله الواحد القهار ، بل هذا النداء لا یفارق سمعه ابداً ، لان موجودیه الممکنات انما هی باعتبار انتابها الی الموجود الحقیقی هو الواجب بالذات و ….. اما هی فی حدود ذواتها فلا اتصاف لها با لموجودیه اصلاً . [۱۳]

بدان که وجود حقیقی و وجوب ذاتی با یکدیگر مساوق اند و تمام ساکنان اقلیم مکان به اعتبار ذات و حقیقت هالک و باطلند. چنانکه در کتاب الهی مذکور است و هلاک ذات و بطلان حقیقت برای ممکن ازلاً و ابداً ثابت است اختصاص به وقتی دون وقتی ندارد و از این جهت گفته اند که : عارف در استماع ندای : «لمن الملک یوم، لله الواحد القهار» احتیاج به قیام قیامت ندارد بلکه این ندا هرگز از سمع او مفارقت نمی کند. زیرا که موجودیت ممکنات به اعتبار انتساب آنهاست به موجود حقیقی که واجب با لذات است و منشأ انتزاع موجودیت مصدری و مصحح صدق این معنی بر ممکنات ، همان انتساب است . و آنها در حد و ذوات خود اصلاً به موجودیت متصف نیستند. چنانکه محققان، عرفا و متألهان حکما فهمیده اند. پس هر گاه کسی ذوات ممکنات را من حیث هی ملاحظه نماید حکم می کند که از این حیثیت موجود نیستند، و اگر آنها را به جاعل تام نسبت دهد حکم به وجود آنها می کند.

صدر المتألهین در بیان مذکور نظریه اصالت وجودی خویش را بیان کرده که وجود و وجوب را متساوق دانسته است .

علیهذا باید گفت هر یک  از ضرورت ، امکان و امتناع به ترتیب  شأن وجود ، ماهیت و عدم می باشند . و بنابر اصالت وجود ، وجود عین موجودیت  و واقعیت است و امکان شأن ماهیت است یعنی ، نسبت موجودیت و معدومیت با ماهیت متساوی است ، و اینکه می گوییم : امتناع شأن عدم است  یعنی ،  نسبت  معدومیت با عدم ضرورت  مساوق  است  ، و امتناع جزء ضرورت  عدم چیزی نیست . البته ملاصدرا  با امکان  فقری می خواهد آن شأن وجود را رابط قرار دهد ….  .

آیا مواد ثلاث تعریف حقیقی دارند ؟


[۱] –    ابن سینا “ الاشارات و التنبیهات ، ۱/۱۴۱ ؛ و نیز علامه حلی جوهر النضید ، فصل سوم ، ص ۶۱ و نیز صدر المتألهین اللمعات المشرقیه ، اشراق  چهارم ، لمعه “۱”  ، ؛ و نیز طباطبائی نهایه الحکمه ترجمه علی شیروانی ، ۱/۲۸۹ . “

[۲]  –    علامه حلی : ص ۶۱  .

[۳] –   خواجه طوسی اساس الا قتباس ، ۱/ ۱۰۳ ؛ و نیز مظفر منطق ، ص ۱۶۹ .

[۴]  –  شیخ اشراق مجموعه مصنفات ، ۲ / ۲۹ .

[۵] –   ابن سینا تجات “ بخش منطق” ، ترجمه سید یحیی یثربی ، ۱/ ۱۹ .

[۶]  –  بهمنیار التحصیل ، کتاب اول ، ترجمه عبدالله نورانی ومحمد تقی دانش پژوه ، ص ۵۱ .

[۷]  –  طباطبایی نهایه الحکمه ، المرحله الرابعه ، ص ۴۵ .

[۸]  –   مشکوه الدینی منطق نوین ، ص ۳۰۲ .

[۹] –  طباطبایی بدایه الحکمه ، المرحله الرابعه ، ص ۵۹ .

 [۱۰]  –  شرح تجرید قوشچی در حاشیه کتاب ، شرح مواقف عضدالدین ایجی ، ج ۲ “ به نقل از کتاب قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی ، غلامحسین ابراهیمی دینانی ، ۳ / ۷۱ “ .

[۱۱]  –   صدر المتألهین  المبدأ و المعاد ، ص ۱۶ .

[۱۲]  –  صدر المتألهین المبدأ و المعاد ، ص ۲۹ .

[۱۳]  –  صدر المتألهین   : ص ۳۰

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.