تحقیق روانشناسی منافقان از دیدگاه قرآن و روایات

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

تحقیق روانشناسی منافقان از دیدگاه قرآن و روایات

تعداد صفحات :۱۷۳

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

هدف این تحقیق و پژوهش شناسایی ویژگیها و خصوصیات اخلاقی منافقان و بررسی عملکرد آنها در زمان پیامبر اکرم (ص) و همچچنین دلایل و علل انتخاب چهره ی ملون از طرف منافقان و چگونگی شیوه برخورد پیامبر اکرم (ص) و جامعه ی اسلامی با این گروه رذل می باشد.
در این تحقیق به سوالات زیر پاسخ داده می شود؟
۱-    روانشناسی منافقان یعنی چه و معنای لغوی و اصطلاحی واژه ی نفاق و تفاوت آن با دروغ و تقیه چیست؟
۲-    تاریخ شروع نفاق از چه زمانی بوده است؟
۳-    منافقان از نظر روانی دارای چه ویژگیهایی می باشند؟
۴-    منافقان از نظر اجتماعی دارای چه ویژگیهایی می باشند؟
۵-    منافقان از نظر فرهنگی دارای چه ویژگیهایی می باشند؟
۶-    منافقان از نظر سیاسی دارای چه ویژگیهایی می باشند؟
۷-    خداوند در قرآن کریم چه راهکارهایی را برای برخورد با منافقان ترسیم نموده است؟
مولای متقیان ، امیر مؤمنان حضرت علی (ع) در نهج البلاغه نقل قولی دارند از پیامبر اکرم (ص) که فرمود :
«انی لا اخاف علی امتی مؤمنا و لا مشرکا ، اما المؤمن فیمنعه الله بایمانه و اما المشرک فیقمعه الله بشرکه و لکنی اخاف علیکم کل منافق الجنان ، عالم اللسان ، یقول ما تعرفون و یفعل ما تنکرون.»
«بر امت اسلام ، نه از مؤمن و نه از مشرک هراسی ندارم ، زیرا مؤمن را ایمانش بازداشته و مشرک را خداوند به جهت شرک او نابود می سازد ، من بر شما از مرد منافقی می ترسم که درونی دو چهره ، و زبانی عالمانه دارد ، گفتارش دلپسند و رفتارش زشت و ناپسند است.»
شناخت منافقان و بر حذر داشتن اهل ایمان از صفت رذیله ی نفاق، در جامعه ی اسلامی به حدی حائز اهمیت است که در سوره های متعددی از قرآن ، پیرامون اوصاف و احوال این دون صفتان بحث و گفتگو شده است و حتی سوره ای مستقل در خصوص این گروه نابخرد نازل شده است .
واژه های کلیدی: منافق، پیمان شکنی، قلب مریض، کینه توزی

فهرست

پیشگفتار    ۱
سئوال های تحقیق    ۳
پیشینه ی تحقیق :    ۴
روش تحقیق :    ۷
هدف تحقیق :    ۷
فصل اول:    ۸
کلیاتی در خصوص موضوع روانشناسی و نفاق    ۸
۱-۱- تعریف روانشناسی    ۱۰
۱-۲-معنای لغوی نفاق    ۱۱
۱-۳-معنای اصطلاحی نفاق    ۱۱
۱-۴-وجه تسمیه ی منافق    ۱۲
۱-۵-تفاوت نفاق با دروغ و ارتباط آن دو با یکدیگر    ۱۳
۱-۶-تفاوت «نفاق»  با «تقیه»    ۱۵
۱-۷-نفاق از مختصات انسان است    ۱۸
۱-۸-ضرورت و اهمیت شناخت منافقان    ۲۰
۱-۹-تاریخچه ی پیدایش نفاق    ۲۲
۱-۱۰-آغاز نفاق در تاریخ اسلام    ۲۴
۱-۱۱-بررسی آماری سور و آیاتی که در شأن منافقان نازل شده، به ترتیب مصحف:    ۲۶
فصل دوم:    ۲۸
ویژگیهای روانی منافقان    ۲۸
۲ـ۱ـ فرافکنی    ۲۹
۲ـ۲ـ خودبزرگ‌بینی    ۳۱
۲ـ۳ـ هوی پرستی    ۳۲
۲ـ۴ـ ترس و وحشت    ۳۴
۲ـ۵ـ سستی در عبادت    ۳۷
۲ـ۶ـ حسادت و بدخواهی    ۴۰
۲ـ۷ـ بی‌میلی نسبت به انجام کارهای خیر    ۴۲
۲ـ۸ ـ شک و تردید و دودلی    ۴۴
۲ـ۹ـ بیماردلی    ۴۶
الف. قلب سلیم    ۴۶
ب. قلب مریض    ۴۶
۲ـ۱۰ـ سوءظن    ۴۸
فصل سوم:    ۵۱
ویژگیهای سیاسی منافقان    ۵۱
۳ـ۱ـ ولایت ستیزی    ۵۲
۳ـ۲ـ ترور رهبران دینی    ۵۷
۳ـ۳ـ جاسوسی برای دشمنان اسلام    ۵۹
۳ـ۴ـ دوستی با بیگانگان و روابط پنهانی با دشمنان    ۶۰
۳ـ۵ـ ایجاد تنگناهای اقتصادی برای مؤمنان    ۶۳
۳ـ۶ـ کارشکنی در دفاع و جهاد    ۶۴
۳ـ۶ـ۱ـ عدم همراهی با مسلمانان در جنگ احد و احزاب    ۶۵
۳ـ۶ـ۲ـ فرصت‌طلبی منافقان    ۶۹
۳ـ۶ـ۳ـ ایجاد جنگ روانی با شایعه پراکنی    ۷۲
۳ـ۶ـ۴ـ فتنه‌گری    ۷۵
۳ـ۶ـ۵ـ توجیه گناه    ۷۶
۳ـ۶ـ۶ـ ساختن لانه‌ی جاسوسی به نام مسجد    ۷۷
فصل چهارم:    ۸۳
ویژگیهای اجتماعی منافقان    ۸۳
۴ـ۱ـ امر به منکر و نهی از معروف    ۸۴
۳ـ۲ـ استهزاء و عیب‌جویی    ۹۱
۴ـ۳ـ بخل    ۹۳
۴ـ۴ـ کینه‌توزی    ۹۶
۴ـ۵ـ تهمت و افترا    ۹۷
۴ـ۶ـ خود را عزیز و دیگران را ذلیل دانستن    ۱۰۲
۴ـ۷ـ شعار اصلاح، ولی عمل به افساد    ۱۰۷
۴ـ۸ ـ عدم حضور در برخی از اجتماعات    ۱۰۹
۴ـ۹ـ عامل تفرقه    ۱۱۱
فصل پنجم:    ۱۱۳
ویژگیهای فرهنگی منافقان    ۱۱۳
۵ـ۱ـ سفاهت و نادانی    ۱۱۴
۵ـ۲ـ دروغ‌گویی و سوگند دروغ    ۱۱۵
۵ـ۳ـ پیمان‌شکنی    ۱۱۹
۵ـ۴ـ ظاهرسازی و ریاکاری    ۱۲۰
۵ـ۵ـ توجیه گناه    ۱۲۳
۵ـ۶ـ شبهه افکنی    ۱۲۵
۵ـ۷ـ فراموش کردن خداوند    ۱۲۷
۵ـ۸ ـ تملق و چاپلوسی    ۱۲۸
۵ـ۹ـ جعل حدیث    ۱۳۰
فصل ششم:    ۱۳۴
روشهای برخورد با منافقان    ۱۳۴
۶ـ۱ـ مدارا با منافقان    ۱۳۵
۶ـ۲ـ ارشاد و انذار منافقان و دعوت نمودن آنها به توبه    ۱۴۲
۶ـ۳ـ برخورد شدید با منافقان، طرد نمودن و اعلان جنگ با آنان:    ۱۴۶
۶ـ۳ـ۱ـ طرد کردن و منزوی نمودن منافقان از جامعه    ۱۴۷
۶ـ۳ـ۲ـ تهدید منافقان به قتل    ۱۵۰
فصل هفتم:    ۱۵۵
نتیجه‌گیری و پیشنهادها    ۱۵۵
۷ـ۱ـ عوامل و زمینه‌های بروز نفاق    ۱۵۶
۷ـ۱ـ۱ـ وراثت:    ۱۵۶
۷ـ۱ـ۲ـ محیط    ۱۵۷
۷ـ۲ـ مراتب و وجوه معانی نفاق    ۱۶۰
۷ـ۳ـ ملاکها و معیارهای شناخت منافقان و راههای مقابله با آنها    ۱۶۳
۷ـ۲ـ پیشنهادها    ۱۶۶

پیشگفتار

الحمدلله رب العالمین باری الخلائق اجمعین والصلوه والسلام علی عبدالله ورسوله و حبیبه و صفیه، حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا الذی سمی فی السماء باحمد و فی الارض بابی القاسم مصطفی محمد و علی اله الطیبین الطاهرین المعصومین.

قرآن کریم ، قانون اساسی اسلام و ضامن سعادت بشر در تمامی صحنه های اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و … می باشد.

قرآن به زبان فطرت انسان سخن می گوید و اختصاص به عصر و منطقه و یا گروهی خاص ندارد. اما همگان توفیق بهره گیری از آنرا ندارند ، و بهره مندان نیز به طور یکسان از آن سود نمی برند . و از همان آغاز نزول این کتاب مقدس ، مخاطبان ، موضع گیریهای گوناگون و متعددی داشتند که قرآن کریم آنها را به سه گروه شاخص و بارز تقسیم می کند . دسته ی اول کسانی هستند که در مقابل دستورات و اوامر و نواهی قرآن صادقه سر تسلیم فرود آورده و در مسیر هدایت پرودرگار قرار گرفتند که خداوند از آنها به عنوان متقین یاد می کند.[۱]

و گروه دوم کسانی هستند که اندرزهای پیامبر اکرم (ص) و قرآن در آنان هیچ تأثیری نگذاشته و از همان ابتدا با صراحت در مقابل آیات وحی موضع گیری نموده و پیامبر اکرم (ص) را تکذیب نمودند و خداوند در مورد آن چنین فرمود که : «ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه و لهم عذاب عظیم.» [۲]

و اما گروه سومی را هم خداوند در قرآن معرفی می کند که نه ایمان و اخلاص متقین را داشته و نه صداقت کفار در ابراز عقیده ، بلکه بیمار دلانی ، با غرض و مرض هستند که جامعه ی اسلامی را از همان ابتدا تا کنون ، در ابعاد مختلف اعم از فرهنگی ، نظامی ، سیاسی و اجتماعی ، دچار مشکلات فراوانی نموده و از نشر و گسترش فرهنگ ناب اسلامی ناخرسند بوده و با انواع و اقسام مکر  و حیله‌ها ، بر سر راه حق مانع ایجاد کرده و می کنند. که قرآن کریم با بلیغ ترین بیان و شیواترین اسلوب این گروه نابکار را معرفی نموده و پیامبر اکرم (ص) و مسلمانان را از نقشه های شوم آنها آگاه نموده و شیوه های برخورد با این دشمنان دوست نما را ترسیم نموده است. که به حول قوه الهی در صدد بررسی روانشناسی منافقان یا به عبارتی ویژگیهای رفتاری منافقان از دیدگاه قرآن و روایات هستیم تا انشاءا… جامعه ی اسلامی ما بیش از پیش با خطر این فاسقان آشنا شود.

 

سئوال های تحقیق

۱-     روانشناسی منافقان یعنی چه و معنای لغوی و اصطلاحی واژه ی نفاق و تفاوت آن با دروغ و تقیه چیست؟

۲-    تاریخ شروع نفاق از چه زمانی بوده است؟

۳-    منافقان از نظر روانی دارای چه ویژگیهایی می باشند؟

۴-    منافقان از نظر اجتماعی دارای چه ویژگیهایی می باشند؟

۵-    منافقان از نظر فرهنگی دارای چه ویژگیهایی می باشند؟

۶-    منافقان از نظر سیاسی دارای چه ویژگیهایی می باشند؟

۷-     خداوند در قرآن کریم چه راهکارهایی را برای برخورد با منافقان ترسیم نموده است؟

 


پیشینه ی تحقیق :

با مراجعه به کتابخانه ، رساله یا کتابی با این عنوان «روانشناسی منافقان»  مشاهده نگردید. اما کتابهای متعددی با محوریت موضوع نفاق به زبان های فارسی و عربی چاپ و منتشر شده است که به طور اجمال و مختصر به بیان صفات منافقان و ارائه آیات مربوط به آنها و برخی شأن نزول این آیات پرداخته است که البته بیشتر مربوط به غزوات و جنگهای صدر اسلام می باشد. که به تعدادی از این کتابها اشاره می کنیم:

۱-     مسأله ی نفاق ، شهید مطهری

۲-     دشمنان دوست نما ، جعفر سبحانی

۳-     حقیقت نفاق از دیدگاه قرآن ، حکمت یار

۴-     پیامبر و منافقین ، سیروس سعیدی

۵-     منشور جاوید ، جلد ۴ ، جعفر سبحانی

۶-     منافقین از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه ، مهدی عرفانی

برخی از کتابهایی که به زبان عربی درباره ی منافقان چاپ و منتشر گردیده است به شرح ذیل می باشد.

۱-المنافقون فی القرآن الکریم ، السید حسین اسماعیل الصدر

در این کتاب ، برخی از صفات و عملکرد منافقان ، در چند بخش بیان شده و آیات مربوط به آنها را مطرح می کند.

۲-المنافقون فی القرآن ، دکتر عبدالعزیز الحمیدی

این کتاب ابتدا آیه ی مورد نظر را بیان نموده و سپس به شأن نزول آن پرداخته و بحثهایی نیز پیرامون جایگاه زمانی آیه و بیان مفردات آیه دارد. در مواردی نیز به ارتباط آیات با حوادث کنونی جامعه اسلامی اشاره می کند وا حادیثی که در ذیل آیات آورده است بیشتر از صحیحین  کتب روایی اهل سنت می باشد.

مؤلفان در کتاب فوق الذکر ادعا کرده اند که بین ۳۰۰ تا ۳۴۰ آیه در مورد منافقان نازل شده است که متأسفانه هیچکدام کل آیات و یا شماره آیات با سوره ها را بیان نکرده اند . که ما دراین تحقیق جدولی از آیات که در مورد منافقان نازل شده است را ارائه خواهیم داد.

۳-لغه المنافقین فی القرآن الدکتور عبدالفتاح لاشین

در هر یک از فصلهای این کتاب ، یکی از سوره ها و آیات آن را که در مورد منافقان نازل گردیده ، به ترتیب مصحف کنونی ، مطرح می کند و از جهت لغوی و اعجاز لفظی نیز بحثهایی را ارائه می نماید و در آخر هر فصل ، تحیلی تحت عنوان «تعقیب» می آورد.

بعد از بررسی منابع مذکور در خصوص مسأله ی نفاق به این نتیجه می رسیم که متأسفانه تحقیق گسترده و شامل و کاملی که تمامی آیات مربوط به نفاق و منافقان را در برگیرد یافت نمی شود و حتی مفسر بزرگ معاصر یعنی علامه طباطبایی (ره) هم به غیر از تفسیر آیات مربوط به نفاق ، مطلب جداگانه ای در این خصوص ندارد هر چند که ایشان قصد ارائه ی مبحث گسترده ای پیرامون نفاق داشتند و در پایان تفسیر سوره ی توبه اینگونه مرقوم فرمودند که «قبلاً بنا داشتیم وقتی به آخر سوره ی برائت می رسیم یک فصل جداگانه ای را برای بحث و گفتگو از وضع منافقین در اسلام اختصاص داده و آیاتی را که درباره ی آنان نازل شده از قرآن کریم استخراج نموده ، آنگاه به تجزیه و تحلیل تاریخ پرداخته تا فسادی را که این طایفه به راه انداختند و ضرباتی را که بر پیکر اسلام وارد آوردند از نظر خواننده ی گرامی بگذرانیم ، ولیکن از آنجایی که مطالب تفسیر طولانی شده از ایراد این بحث صرفنظر کردیم و آنرا به انتظار رسیدن موعد مناسبی به تأخیر انداختیم و از خدا توفیق مسألت داریم که او ولی توفیق است.» [۳]

باید بگوییم که متأسفانه نه در المیزان و نه در سایر آثار مرحوم علامه این بحث مهم (موضوع نفاق و منافقان) دیده نمی شود و بدین ترتیب از فیوضات ایشان و آنچه را که در ضمیر داشتند محروم ماندیم . به هر حال از خداوند متعال علو درجات ایشان را مسألت داریم.

 

روش تحقیق :

این تحقیق همانند اکثر رشته های علوم انسانی کتابخانه ای می باشد که با مراجعه به کتابخانه و منابع تفسیری، بعد از مشخص نمودن آیات مربوط به نفاق و منافقان که حدود ۲۴۰ ایه می باشد ، آیات را به طور کامل و دقیق مطالعه نموده و تمامی آیات را به ترتیب سوره ها نوشته و سپس بنا به تناسب موضوع که در سئوالهای تحقیق آمده است به کتب معتبر تفسیر و برخی کتب دیگر مراجعه نموده و با توجه به عناوین فصول ، هر دسته از آیات ذیل فصل مربوطه همراه با مختصری تفسیر و تحلیل بیان می گردد. با توجه به اینکه عنوان این تحقیق روانشناسی منافقان از دیدگاه قرآن و روایات می باشد، کمتر از واژه روانشناسی استفاده شده است چرا که بررسی ویژگیهای رفتاری منافقان اعم از روانی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی ، خود مقوله ی روانشناسی می باشد و به همین دلیل کمتر به اصل واژه پرداخته شده است.

هدف تحقیق :

همانطور که از نامگذاری این تحقیق استنباط می شود ، هدف این تحقیق و پژوهش شناسایی ویژگیها و خصوصیات اخلاقی منافقان و بررسی عملکرد آنها در زمان پیامبر اکرم (ص) و همچچنین دلایل و علل انتخاب چهره ی ملون از طرف منافقان و چگونگی شیوه برخورد پیامبر اکرم (ص) و جامعه ی اسلامی با این گروه رذل می باشد.

 

فصل اول:

کلیاتی در خصوص موضوع روانشناسی و نفاق

 

در این فصل به طور اجمال تعاریفی از روانشناسی و همچنین نفاق خواهیم داشت تا از همین ابتدا صورت مسأله به طور کامل روشن شود و هر گونه ابهامی پیرامون آن برطرف گردد . به همین منظور بخشهای این فصل به شرح ذیل تنظیم گردیده است :

۱-     تعریف روانشناسی

۲-    معنای لغوی نفاق

۳-    معنای اصطلاحی فاق

۴-    وجه تسمیه ی منافق

۵-    تفاوت نفاق با دروغ و ارتباط آن دو با یکدیگر

۶-    تفاوت نفاق با تقیه

۷-    نفاق از مختصات انسان است

۸-    ضرورت و اهمیت شناخت منافقان

۹-    تاریخچه ی پیدایش نفاق

۱۰-                بررسی آماری آیات نفاق

 

 ۱-۱- تعریف روانشناسی

برای واژه ی روانشناسی که در علوم اسلامی از آن به عنوان «علم النفس» یاد می شود ، تعاریف متعددی شده است که ما فقط به سه تعریف اکتفا می کنیم .

۱-                        روانشناسی عبارت است از مطالعه ی جنبه های مختلف رفتار و ارتباط آنها با یکدیگر[۴]

۲-                        روانشناسی علمی است که به شناخت ، توصیف ، پیش بینی و تأثیر رفتار بویژه رفتار انسانی مبادرت می ورزد.[۵]

۳-          روانشناسی به مفهوم علمی و امروزین خود ، رشته ای است جوان و کم سابقه متکی به روش علمی که موضوع آن مطالعه و بررسی رفتار انسان است با همه ی نمودها و جلوه های بارز و نهان رفتار به مفهوم عام خود در روان شناسی موضوع پژوهش و بررسی است.[۶]

با توجه به این تعاریف از روانشناسی ، موضوع و هدف از مبحث روان شناسی ، منافقان کاملاً مشخص و آشکار می شود که در پی این هستیم که رفتار منافقان را از زوایای مختلف با توجه به آیات قرآن مورد نقد و بررسی قرار دهیم .

 

۱-۲-معنای لغوی نفاق

لغت شناسان برای ریشه ی واژه ی نفاق (نفق) معانی متعددی را ذکر کرده اند که تعاریف آنها خیلی به هم نزدیک است و ما به چند تعریف مشهور به شرح ذیل اکتفا می کنیم . نفاق از ریشه های «نفق»  یعنی «خرج کردن» «رواج یافتن» ، «تمام شدن» ، «پنهان کردن چیزی» ، «مردن» و … همچنین راغب می گوید : «نفق الشیئ مضی و نفد ، یعنی شیئی رفت و تمام شد.[۷]

۱-۳-معنای اصطلاحی نفاق

ابن اثیر ، لغت شناس مشهور در کتاب نهایه چنین نوشته است (المنافق) «و هو اسم لم یعرفه العرب بالامعنی المخصوص و هوالذی یستر کفره و یظهر ایمانه»

«یعنی منافق اسمی است که عرب (قبل از اسلام) نمی شناخته است در حالیکه (بعد از اسلام) منافق به کسی گفته می شود که کفرش را پنهان می کند و ایمانش را اظهار می نماید.[۸]

همچنین در کتابهای لغت آمده است که «لانه ی موش صحرایی در زیر زمین ، یک راه آشکار برای داخل شدن دارد که «قاصعاء»  نا میده می شود و راه خروجی مخفی نیز در جای دیگر دارد که «نافقا» نامیده می شود و این حیوان هنگامی که احساس خطر کند از طریق راه پنهانی ، از لانه اش خارج شده و خود را نجات می دهد و با توجه به این معنا ، نفاق به معنی «دخول در دین از دری و خروج از آن از در دیگر» می باشد. [۹]

۱-۴-وجه تسمیه ی منافق

دلیل نامگذاری منافق هم از این جهت است که شخص منافق کفر خود را در دل پنهان کرده ولی به زبان اظهار ایمان می کند.

بعضی در وجه تسمیه منافق می گویند: منافق به سوی مؤمن ، با ایمان و به سوی کافر، با کفر خارج می شود و از این جهت قرآن کریم ، منافقان را فاسق می شمارد ، چونکه از شرع خارج شده اند و می فرماید:

«ان المنافقین هم الفاسقون» [۱۰]

صاحب تفسیر التبیان نیز در تعریف «منافق» چنین می گوید:

«هوالذی یظهر الاسلام بلسانه و یکفر بقلبه» [۱۱]

وقتی ماده ی «نفق»  را به باب مفاعله ببریم معنای «پنهان نمودن» و «مخفی کردن» شدت و دقت بیشتری می یابد زیرا که باب مفاعله معنای مبالغه و شدت و استمرار نیز می دهد و منافق به کسی گفته می شود که پرده ای از ایمان بر کفر خودش کشیده است و به عبارتی نفاق یعنی کفر زیر پرده.[۱۲]

۱-۵-تفاوت نفاق با دروغ و ارتباط آن دو با یکدیگر

برای اینکه به تفاوت نفاق با دروغ پی ببریم ، اول باید دروغ را تعریف کنیم ، در کتاب «تفاوت های فردی یا روانشناسی اختلافی»  آمده است : «دروغگویی در واقع به منظور فریفتن دیگری و قبولاندن گفتار و رفتاری است که با حقیقت مطابقت ندارد.»[۱۳]

هر چند که یکی از مهمترین یا می توان گفت بدترین صفت منافق دروغگویی است اعم از دروغ در گفتار ، دروغ در نیت و اراده و دروغ در اعمال، سوگند دروغ، شهادت دروغ ، و … ولی تفاوت نفاق با دروغ در این است که نفاق ، معمولاً کذب مخبری است زیرا منافقان درصدر اسلام نوعاً به زبان ، اعتقادات درستی را ابراز می کردند و کلام و بیان آنها معمولاً ظاهری جذاب و مسلمان پسند داشت و به عبارت دیگر خبر آنها خبر صدق بود اما آنچه را که بر زبان می آوردند به آن اعتقاد نداشتند ، نتیجه اینکه خبر صدق ، ولی مخبر کاذب بود که خداوند پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان را از این واقعیت مطلع نموده و چنین می فرماید:

«اذا جاءک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله و الله یعلم انک لرسوله والله یشهد ان المنافقین لکاذبون.»[۱۴]

بنابراین منافق سخنی می گوید که به آن ایمان ندارد ، حال این سخن راست باشد مثل رسالت پیامبر اکرم (ص) یا اینکه سخن دروغ باشد که بارزترین آن ادعای ایمان در نزد مؤمنان و اظهار همراهی با شیاطینشان در خلوت است. [۱۵]

در حالیکه مورد بحث در «کذب» اختلاف سخن با واقع است. یعنی کلام مطابق واقعیت نیست . حال خود گوینده به این موضوع توجه داشته باشد یا اینکه توجه نداشته باشد . به عبارت دیگر نفاق و کذب در این جهت مشترکند که یک نوع دوگانگی و اختلاف در هر دو وجود دارد ولی اختلاف نفاق، همان تضاد ظاهر انسان با باطن اوست و در آیات قرآن هم هر کجا درباره ی نفاق و منافق سخن به میان می آید ، آنچه که بیشتر محسوس است «تخالف لسان با قلب» می باشد در حالیکه در مورد دروغگویان اینگونه نیست که به عنوان مثال به دو آیه اشاره می کنیم :

خداوند در مورد «تخالف لسان با قلب» اینگونه می فرماید: «ولیعلم الذین نافقوا …. یقولون بافواههم ما لیس فی قلوبهم والله اعلم بما یکتمون.» [۱۶]

همانطور که از محتوای آیه مشخص است ، معرفی چهره های نفاق و بیان دوگانگی زبان با قلب می باشد در حالی که در قرآن هر موقع در مورد »صدق و کذب» سخن می گوید : موضوع را از دریچه‌ی تطابق آن با واقع یا عدم آن می نگرد مثلاً داستان مباهله ی پیامبر اکرم (ص) با سران نجران که برای حضرت عیسی (ع) به مقامی مانند الوهیت معتقد بودند مسأله ی دورویی و نفاق را مطرح نکرده و چون صحت گفتار طرفین مطرح است ، لفظ «کذب» را به کار برده است[۱۷] و می فرماید:

«….. ثم نبنهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین».[۱۸]

۱-۶-تفاوت «نفاق»  با «تقیه»

احادیث و روایات متعددی در خصوص تقیه وارد شده است از جمله حدیث مشهور امام صادق (ع) که فرمود : «التقیه جنه المؤمن» «تقیه سپر مؤمن است.»[۱۹]

همچنین آن حضرت در حدیث دیگر می فرماید «اصحاب کهف » ایمان را پنهان و شرک را اظهار کردند و از این جهت دارای دو پاداش گردیدند.[۲۰]

با بیان این دو حدیث متذکر می شویم که نفاق و تقیه از یک مقوله نبوده و نه تنها در حکم «تجویز و تحریم» با هم متفاوتند بلکه تفاوت «جوهری» نیز با یکدیگر دارند . توضیح اینکه لفظ «نفاق»  یک اصطلاح اسلامی است که قرآن برای نخستین بار به جهت مناسبت با معنای اصلی آن (دورویی) به کار برده است و پیش از نزول قرآن کریم چنین اصطلاحی وجود نداشته است. همچنان که عبدالفتاح لاشین در کتاب «لغه المنافقین فی القرآن» در صفحه ۲۱ اینگونه توضیح داده است که «نفاق اسمی اسلامی است که در دوره ی جاهلیت استعمال نمی شد و از الفاظی است که با ظهور اسلام در دایره‌ی لغات وارد شد مانند الفاظ کفر و صلاه» بنابراین فرد منافق، کفر باطنی خویش را پنهان نموده و ایمان را که در قلب او هیچ جایگاهی ندارد آشکار می نماید و شخص منافق اهداف و انگیزه های متعددی دارد که خداوند در قرآن کریم ، منافق صفتان را اینگونه توصیف می فرماید:

«و من الناس من یعجبک قوله فی الحیوه الدنیا و یشهدالله علی ما فی قلبه و هو الد الخصام و اذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل و الله لا یحب الفساد.» [۲۱]

از این آیات نتیجه می گیریم که نفاق ، نوعی دورویی و تلون است که «هدف» از آن ، سودجویی و کسب مقام و ریاست  و یا آسیب رسانی و فساد در جامعه می باشد ، اما اگر فردی از این «دورویی » برای حفظ جان و ناموس و حتی مقام شرعی خود و با هدف جلب رضایت و خشنودی خداوند ، بهره بگیرد نه تنها نکوهیده نیست بلکه در مواردی از نظر عقل و شرع لازم و واجب هم می باشد چنان که در قرآن کریم آمده است ، مؤمن آل فرعون برای حفظ جان حضرت موسی (ع) «تقیه» می کرد.  یعنی هدف او از کتمان ایمان به حضرت موسی (ع) و اظهار ایمان ظاهری به فرعون ، حفط جان خود و حفظ جان حضرت موسی (ع) بود که خداوند در این مورد چنین می فرماید :

«و قال رجل مؤمن من آل فرعون یکتم ایمانه اتقتلون رجلا ان یقول ربی الله و قد جائکم بالبینات من ربکم.»[۲۲]

آیه ی دیگر بنا بر نقل روایات به تقیه ی عمار یاسر اشاره دارد که عملکرد این صحابی بزرگ رسول خدا به عنوان تقیه مورد تأیید خداوند و پیامبر اکرم (ص) قرار گرفته :

«و من کفر بالله من بعد ایمانه الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان…… »[۲۳]

از مضمون روایات استفاده می شود که بعد از مهاجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه تعدادی از مسلمانان از جمله عمار و پدر و مادرش (یاسر و سمیه)  و چند نفر دیگر که هنوز در مکه بودند ، توسط مشرکین قریش مورد شکنجه قرار گرفتند تا از دین اسلام دست بردارند ، یاسر و سمیه زیر شکنجه ، شهید شدند اما عمار از راه تقیه و با اظهار کفر ظاهری نجات پیدا کرد ولی از این کار خود خیلی ناراحت بود و در فرصتی مناسب جریان را برای پیامبر اکرم (ص) تعریف نمود که پیامبر در جواب فرمودند : «اگر بار دیگر به تو چنین کردند تو هم همان کار را تکرار کن که خدا در معذور بودنت این آیه را نازل کرد»

زیرا عمار قلبش مطمئن به ایمان بود و تنها به خاطر رهایی از دست مشرکان و از روی اکراه به ساحت مقدس پیامبر (ص) توهین کرده بود.[۲۴]»

نکته ی دیگر در مورد تفاوت نفاق با تقیه این است که در بعضی از روایات «ذولسانین» مورد نکوهش قرار گرفته است و منظور از «ذولسانین» کسی است که زبان ظاهری او با زبان باطنی اش مخالف باشد ، در این صورت تقیه را چگونه می توان توجیه نمود زیرا فرد تقیه کننده نیز به عبارتی «ذولسانین» می باشد؟

پاسخ این سئوال روشن است ، زیرا آن «ذولسانینی»  بدونکوهیده است که هدف او سودجویی و کسب مقام و یا آسیب رسانی به دیگران باشد در حالیکه دورویی و یا «ذولسانین» که از روی تقیه باشد هدف او حفظ جان و ناموس و اصلاح ذات بین و از همه مهمتر اجرای احکام الهی و کسب رضایت خشنودی خداوند، همانگونه که خدوند دستور داده است ، می باشد.[۲۵] و شیخ طوسی هم در مورد تفاوت «نفاق» و «تقیه» اینگونه می فرماید:

«ان المنافق یظهر الخیر و یبطن الشر و المتقی یظهر القبیح و یبطن الحسن» [۲۶]

محققاً منافق نیکی را آشکار و بدی را پنهان می کند و تقیه کننده زشتی را آشکار و نیکی و خوبی را مکتوم می دارد.

۱-۷-نفاق از مختصات انسان است

یکی از خصوصیات رفتاری را که فقط می توان به انسان نسبت داد همین رفتار و برخورد ملون و نفاق آمیز است که در حیوانات به ندرت دیده می شود . ولی از آنجایی که انسان دارای قوه ی تفکر و تعقل می باشد می تواند با این قدرت خدادادی آنچه را که در باطن دارد کتمان نموده و ظاهری کاملاً متفاوت نمایان سازد ، در صورتیکه سایر حیوانات اینگونه نیستند مثلاً اگر حیوانی خشمگین است تمام وجود آن حیوان سراپا خشم است و اینطور نیست که مثلاً خشمگین و ناراحت و عصبانی باشد ولی در برخورد با دیگر حیوانات یک قیافه ی مهربانانه از خود به نمایش بگذارد ، حال آنکه انسان قادر است چهره و قیافه ی متفاوت از خود به نمایش بگذارد و البته ، این رفتار به طورمطلق مورد نکوهش و سرزنش قرار نگرفته است ، چرا که خداوند در قرآن کریم در خصوص نیازمندان و فقرای آبرومند که نمی خواهند کسی به فقرمادی آنها پی ببرد می فرماید : «یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف … » [۲۷]

بنابراین می توان گفت که یکی از پیام های این آیه این است که برخی از فقیران مؤمن به قدری بزرگ منش هستند و مناعت طبع دارند که نیاز مادی خود را آشکار ننموده بلکه بر عکس از روی تعفف خود را بی نیاز از دیگران جلوه می دهند تا کسی از فقر آنها آگاه نشود و قرآن کریم این رفتار را می ستاید و حضرت علی (ع) هم می فرماید : «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه»[۲۸]

بنابراین، این نوع دورویی از نظر اسلام مذموم و نکوهیده نیست بلکه مورد تأیید و حتی سفارش پیامبر و ائمه معصومین(ع) هم می باشد ، و شاید یکی از دلایل آن هم این باشد که این نوع دو چهرگی و دورویی آسیب و زیانی به کسی نمی رساند در حالی که نفاق و تلون به دیگران آسیب می‌رساند و به همین دلیل اسلام از یک نفر مسلمان ، صراحت و صداقت می خواهد ، نه کذب و نفاق و مثل معروفی هست که می گویند «جو فروشی و گندم نمایی»[۲۹]

 

۱-۸-ضرورت و اهمیت شناخت منافقان

مولای متقیان ، امیر مؤمنان حضرت علی (ع) در نهج البلاغه نقل قولی دارند از پیامبر اکرم (ص) که فرمود :

«انی لا اخاف علی امتی مؤمنا و لا مشرکا ، اما المؤمن فیمنعه الله بایمانه و اما المشرک فیقمعه الله بشرکه و لکنی اخاف علیکم کل منافق الجنان ، عالم اللسان ، یقول ما تعرفون و یفعل ما تنکرون.»[۳۰]

«بر امت اسلام ، نه از مؤمن و نه از مشرک هراسی ندارم ، زیرا مؤمن را ایمانش بازداشته و مشرک را خداوند به جهت شرک او نابود می سازد ، من بر شما از مرد منافقی می ترسم که درونی دو چهره ، و زبانی عالمانه دارد ، گفتارش دلپسند و رفتارش زشت و ناپسند است.»

شناخت منافقان و بر حذر داشتن اهل ایمان از صفت رذیله ی نفاق، در جامعه ی اسلامی به حدی حائز اهمیت است که در سوره های متعددی از قرآن ، پیرامون اوصاف و احوال این دون صفتان بحث و گفتگو شده است و حتی سوره ای مستقل در خصوص این گروه نابخرد نازل شده است و همانگونه که در مقدمه ذکر شد ، در سوره ی مبارکه‌ی بقره خداوند فقط دو آیه به «مشرکان» اختصاص داده است ولی «اهل نفاق» و برخی خصوصیات و صفات رذیله ی اخلاقی آنان را در سیزده آیه ترسیم می کند ، و این نشانده ی این مطلب مهم است که خطر اهل نفاق از مشرکان به مراتب بیشتر و بزرگتر است که می توان دلایل آنرا اینگونه برشمرد:

۱-     منافقان در متن جامعه‌ی اسلامی زندگی می کنند و در میان مردم هستند بنابراین از تمام اسرار باخبرند.

۲-     به دلیل اینکه خود را در لباس دوست نشان می دهند شناخت آنها کار آسانی نیست.

۳-     چون چهره ی اصلی آنها برای بسیاری از مردم ناشناخته است درگیری مستقیم و مبارزه‌ی صریح با آنها کار مشکلی است.

۴-  آنها پیوندهای مختلفی با مردم دارند (پیوندهای سببی و نسبی و غیر اینها) و وجود همین پیوندها مبارزه با آنها را پیچیده تر می کند.

۵-     آنها از پشت خنجر می زنند و ضرباتشان غافلگیرانه است.[۳۱]

و در طول تاریخ اسلام ، یکی از مشکلات بزرگ مسلمانان ، همین حضور منافقان در جامعه ی اسلامی بوده است که می توان گفت در عصر حاضر و در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی و حتی بعد از آن ، منافقان ، ضربات زیادی را بر جامعه ی اسلامی وارد کردند و تعدادی از متفکران و اندیشمندان دینی ، به دست منافقان به شهادت رسیدند در دوران دفاع مقدس و در اسارتگاههای رژیم بعث عراق ، (که خود این حقیر افتخار تحمل بیش از ۹۰ ماه اسارت را دارم) ما شاهد گمراه شدن و حتی پناهنده شدن تعدادی از رزمندگان ، توسط این دشمنان دوست نما بودیم . و اگر نبود توسل به اهل بیت و تمسک به قرآن و آشنایی با آیات نفاق، قرآن قطعاً تعداد رزمندگان اسیر ایرانی که به دشمن پناهنده می شدند خیلی بیش از اینها بود.

به هر حال «شناخت چهره های نفاق با ملاک و معیار آیات قرآن و احادیث ، و روایات اهل بیت علیهم صلوات الله اجمعین بسیار لازم و ضروری است و بر مسلمانان آگاه و بیدار است که درباره ی این گروه مرموز و خطرناک تعمق کرده و در شناسایی این چهره های خبیث و پلید ، دمی نیاسایند و همانگونه که ذکر شد ، در این امر مهم می توان از رهنمودهای قرآن برای افشای نیات پلید منافقان و شناخت ماهیت تاکتیها و روشهای تخریبی آنها بهره مند گردید چرا که در هیچ مکتب و کتابی ، آن هم قبل از شیوع و بروز آثار سوء آنان آن طور که قرآن کریم مطرح می کند و هشدار می دهد به موضوع نفاق در مفهوم اعم ، عنایت نشده است.» [۳۲]

۱-۹-تاریخچه ی پیدایش نفاق

می توان گفت که پیدایش نفاق به طور عام ، ریشه در تاریخ بشریت دارد و در همان ابتدای خلقت آدم ابوالبشر ، خداوند ، شیطان را به عنوان دشمن آشکار انسان معرفی می کند.[۳۳] و به حضرت آدم و حوا دستور می دهد که مواظب باشند تا فریب شیطان را نخورند ، ولی شیطان برای اغواء و وسوسه ی آندو از راه دوستی وارد شده و با سوگند ، خود را از خیر خواهان و ناصحان آنان معرفی می نماید[۳۴] و به همین دلیل ما می توانیم شیطان را به عنوان مؤسس و بنیان گذار نفاق معرفی کنیم ولی از دیدگاه  جامعه شناسی ، نفاق یک پدیده ی انسانی و اجتماعی است که غالباً با یکی از انقلابهای تکاملی بزرگ بشر همراه بوده است و در طول تاریخ هر کجا که شخصی یا گروهی بر جامعه حاکم شدند و زمام امور را به دست خود گرفتند. در این راستا مخالفانی پیدا شدند که برخی از آنان به طور علنی و با اعلان دشمنی با دستگاه حاکم به مبارزه پرداختند و برخی دیگر در لباس دوست و به اصطلاح با چهره‌ی نفاق وارد عرصه‌ی مبارزه شدند. موضوع نفاق و پیدایش منافقان در قرآن کریم بیشتر از دیگر کتابهای آسمانی مورد توجه و بحث قرار گرفته است.[۳۵] زیرا این گروه در جامعه مسلمانان به مقیاس وسیع و به طور گسترده پا به عرصه‌ی اجتماعی گذاشته و سعی در تخریب جامعه‌ی نوپای اسلامی داشتند و این موضوع بعد از گذشت قرنها از نزول قرآن، در جوامعی مثل اروپا آن هم بعد از رنسانس مورد توجه قرار گرفت و نویسندگان اروپایی بعد از رنسانس به انتقاد از ریاکاران اجتماع پرداخته‌اند و در مکاتب فلسفی و حزبی جدید نیز تحت عنوان «اپورتونیستها» و سازشکاران و فرصت‌طلبان، به این مسأله توجه شده است اما هیچ یک از این احزاب و مکاتب مانند قرآن، با برجسته کردن حالات و جنبه‌های روحی و نفسانی آنان، و شیوه‌های برخورد صحیح با این گروه، چندان وسیع و عمیق به حل این معضل نپرداخته‌اند. شهید مطهری در این خصوص می‌فرمایند: «حالا چگونه است که قرآن این همه روی مسأله‌ی نفاق و منافقین تکیه کرده است؟ خصوصاً که در کتب آسمانی پیشین یا اسمی از منافقین نیست یا اگر هست بسیار کم است. این تکیه و تأکید برای این است که بشر هر چه بدوی‌تر بوده است و هر چه که به اصطلاح از تمدن دورتر بوده است و هر چه که در درجات پایین‌تر زندگی می‌کرده است از صراحت بیشتری برخوردار بوده است. یعنی آنچه که در درون داشته است از فکر و احساسات و عواطف، از رغبتها و بی‌میلیها، از مهربانی‌ها و خشم‌ها، از ایمان‌ها و بی‌ایمانی‌ها، هر چه داشته است همان را ظاهر می‌کرده است ولی هر چه بشر پیش رفته است و تکامل پیدا کرده است، قدرتش بر تصنع همان تصنعی که نفاق نوعی از آن است، افزایش پیدا کرده است چنان که اگر ما هم اکنون مردم عصر خودمان را با صدر اسلام بسنجیم، نفاق هزاران درجه بیشتر شده است.»[۳۶]

همچنین مهندس بازرگان در این خصوص اینگونه می‌نویسد:

«تحولات اجتماعی بشریت شاهد اعجاز قرآن است که این چنین به پدیده عالمگیر نفاق عنایت ورزیده و پیشاپیش توصیف و تنذیر کرده است».[۳۷]

۱-۱۰-آغاز نفاق در تاریخ اسلام


[۱] – بقره /  ۲

[۲] – بقره / ۷

[۳] – طباطبایی ، المیزان ۹/۴۴۰

[۴] – شریعتمداری ، روان شناسی تربیتی ص ۴

[۵] – کالیش ، ریچارد ، روان شناسی رفتار انسانی ، ص ۱۷

[۶] – علم النفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی ، ص ۷۹

[۷] – معجم مقاییس اللغه ۵ / ۴۵۴

[۸] – ابن اثیر ، نهایه و لسان العرب ۱۰/۳۵۹ ذیل واژه ی نفاق

[۹] – معجم مقاییس اللغه ۵ / ۴۵۴

[۱۰] – معجم مفردات الفاظ قرآن ، ذیل واژه ی «نفق» ، معجم مقاییس اللغه ، ذیل واژه ی «نفق» لسان العرب ، ذیل واژه ی «نفق» تبیین اللغات لتبیان الآیات ج ۲ ، ص ۶۰۵ ، ذیل واژه ی «نفق» قاموس قرآن / ۵  / ۹۷ ، ذیل واژه «نفق» قاموس المحیط / ۴ /۴۱۴

[۱۱] – شیخ طوسی ، التبیان ۱//۶۸ (منافق کسی است که با زبانش اظهار مسلمانی می کند و با قلبش آنرا انکار می کند.

[۱۲] – مطهری ، مسأله ی نفاق / ۱۲ ، ۱۳ – دکتر الحمیدی ، عبدالعزیز در کتاب «المنافقون فی القرآن الکریم» درباره ی معنای نفاق در اصطلاح شرع می نویسد «نفاق در اسلام، اظهار اسلام و پنهان داشتن کفر است ، که البته عرب آنرا به این معنای خاص ، به کار نبرده ، اگر چه اصل آن از «نافقاء» گرفته شده که در زبان عرب معروف است.

[۱۳] – موریس دوبس ، تفاوتهای فردی روانشناسی اختلافی / ۱۶۲

[۱۴] – منافقون / ۱ «چون منافقان نزد تو آیند، گویند گواهی می دهیم که تو واقعاً پیامبر خدایی» و خدا ]هم[ می داند که تو واقعاً پیامبر اوهستی ، و خدا گواهی می دهد که مردم دو چهره سخت دروغگویند.

[۱۵] – بقره / ۱۴

[۱۶] – آل عمران / ۱۶۷ ؛ همچنین کسانی را که دورویی نمودند ]نیز[ معلوم بدارد…….. به زبان خویش چیزی می گفتند که در دلهایشان نبود ، و خدا به آنچه می نهفتند داناتر است.»

[۱۷] – سبحانی ، جعفر ، منشور جاوید ، ۲۰-۱۷/۴

[۱۸] – آل عمران / ۶۱ ؛ «…… سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»

[۱۹] – وسائل الشیعه /۱۱ / ۴۶۰

[۲۰] – :/ ۴۷۶

[۲۱] – بقره / ۲۰۴ و ۲۰۵ و از میان مردم کسی است که در زندگی دنیا سخنش تو را به تعجب وامی دارد ، و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه می گیرد ، و حال آنکه او سخت ترین دشمنان است» . «و چون برگردد ] یا ریاستی یابد[ کوشش می کند که در زمین فساد نماید و کشت و نسل را نابود سازد ، و خداوند تباهکاری را دوست ندارد.»

[۲۲] – غافر / ۲۸ : «و مردی مؤمن از خاندان فرعون که ایمان خود را نهان می داشت گفت: «آ یا مردی را می کشی که می گوید: پروردگار من خداست؟ و مسلماً برای شما از جانب پروردگارتان دلایل آشکاری آورده ، و اگر دروغگو باشد دروغش به زیان اوست ، و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده می دهد به شما خواهد رسید…… »

[۲۳] – نحل / ۱۰۶ «هر کس پس از ایمان آوردن خود به خدا کفر ورزد ]عذابی سخت خواهد داشت[ مگر آن کسی که مجبور شده ]ولی[ قلبش به ایمان اطمینان دارد.»

[۲۴] – طباطبایی ، المیزان ، ۱۲/۵۱۷ .

[۲۵] – سبحانی ، جعفر ، منشور جاوید  ۴/۲۶ ، ۲۵

[۲۶] – طوسی ، التبیان  ۱/۵۵

[۲۷] – بقره / ۲۷۳ «…. از شدت خویشتن داری فرد بی اطلاع آنان را توانگر می پندارد…. »

[۲۸] – نهج البلاغه ، حکمت  ۳۳۳ ترجمه ی دشتی «شادی مؤمن در دل او واندوه وی در دلش پنهان است.»

[۲۹] – مطهری مسأله نفاق /۱۸

[۳۰] – نهج البلاغه ، حکمت ۲۷ ، ترجمه دشتی

[۳۱] – تفسیر نمونه /۲۴ /۱۶۰ و ۱۶۷

[۳۲] – منافقین از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه /۱۳ و ۱۴ ، منافقین در قرآن/ ۲۴-۲۰

بازرگان ، سیر تحول قرآن /۲۱۰ ، تاریخ مجاهدات پیامبر اکرم (ص)/ ۴۲۱

سبحانی ، منشور جاوید۴/ ۶ و ۱۶ ، بررسی نظام اخلاقی اسلام صص ۲۹۷ و ۲۹۸

[۳۳] – اعراف / ۲۲ و طه / ۱۱۷

[۳۴] – اعراف / ۲۰ تا ۲۲ و طه / ۱۲۰ و ۱۲

[۳۵]. قاموس کتاب مقدس، ص ۹۷۸٫ کتاب مقدس (کتب عهد عتیق و عهد جدید) کتاب عهد جدید در انجیل متی باب ۵:۱۰ و انجیل مرقوس باب ۱۹:۳ و انجیل لوقا باب ۱۶:۶، به این موضوع تصریح شده است که یهودای اسخریوطی تسلیم کننده حضرت عیسی (ع) بود و در انجیل یوضاب ۷۰:۷ و ۷۱ می‌نویسد: عیسی (ع) بدیشان جواب داد آیا من شما دوازده را برنگذیدم و حال آنکه یکی از شما ابلیسی است و این را درباره یهودا پسر شمعون اسخریوطی گفت زیرا او بود که می‌بایست تسلیم‌کننده وی بشود و یکی از آن دوازده بود. در انجیل متی باب ۱۴:۲۶ می‌نویسد: «آنگاه یکی از آن دوازده که به یهودای اسخریوطی مسمی بود نزد رؤسای کهنه رفته و گفت: مرا چند خواهید داد تا او را به شما تسلیم کنم؟ ایشان سی پاره فقره با وی قرار کردند و از آن وقت در صدد فرصت شد تا او را بدیشان تسلیم کند.»

و در همین باب، در آیه ۲۰ می‌نویسد: «چون وقت شام رسید با آن دوازده نشست و وقتی که غذا می‌خوردند او گفت: «هر آینه به شما می‌گویم که یکی از شما مرا تسلیم خواهد کرد.»

همچنین در انجیل متی باب ۲۷: ۱ـ۹ به موضوع تسلیم‌کننده حضرت عیسی که یکی از آن دوازده نفر بود اشاره شده است.

[۳۶]. مطهری، مسأله‌ی نفاق/ ۱۰٫

[۳۷]. بازرگان، سیر تحول قرآن، ص ۱۲۰٫

120,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

جستجو پیشرفته

پیوندها

دسته‌ها

آخرین بروز رسانی

    یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳
اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.