تحقیق طبیعت در قرآن

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

تحقیق طبیعت در قرآن

تعداد صفحات :۱۰۵

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

در این تحقیق مساله ای که بیش از همه مد نظر میباشد مساله هدف زندگی است . که برای بشر در همه تاریخ مطرح بوده که هدف از زندگی چیست؟ یعنی انسان برای چه زندگی میکند و در واقع هدف انسان از زندگی و در زندگی چه باشد؟ مساله هدف زندگی از مساله هدف از بعث انبیاء هرگز جدا نمیباشد چرا که انبیاء مبعوث شده اند که بشر را به سوی هدفهایی سوق دهند . هرچه جلوتر برویم بحث همان است که « هدف از خلقت» چیست ؟ خلقت اشیاء و جهان و مخصوصا انسان  چه هدفی را در بر دارد؟
یک وقت « هدف از خلقت» به این معنا است که هدف خالق از خلقت چیست؟ یعنی خالق چه انگیزه ای دارد و چه چیز عامل و باعث و محرک او است برای خلقت. به این معنا خالق نمیتواند هدفی داشته باشد چون هدف به معنی انگیزه یعنی عامل و محرک فاعل ، و چیزی است که موجب شده است کننده کار را انجام دهد و اگر نبود فاعل این کار را نمیکرد . ما به این معنا درباره خدا نمی توانیم قائل به هدف و غرض فاعل شویم که فاعل با کار خودش می خواهد به غرضی برسد .
و یک وقت منظور از خلقت ، غایت و هدف قائل نیست بلکه هدف فعل است .غایت فعل این است که هر کاری را در نظر بگیریم ، بسوی هدف و کمالی است و برای ان کمال افریده شده است، این فعل آفریده شده است که به ان کمال برسد، نه فاعل این کار را کرده است که خود به کمال برسد بلکه برای اینکه فعل به کمال خود برسد. معنایش این است که خود کار ، رو به تکامل است . به این معنا اگر ما ناموس خلقت را چنین بدانیم که هر فعلی از اغاز وجودش بسوی کمالی در حرکت است ، در این صورت خلقت غایت دارد که همینطور هم هست و مساله اینکه  « غایت در خلقت انسان » چیست  برمی گردد به اینکه «  ماهیت انسان » چیست و در انسان چه استعدادهایی نهفته است و برای انسان چه کمالاتی امکان دارد ؟ زیرا انسان برای آن کمالات آفریده شده است . مطلبی که هم مورد اتفاق همه است این است که انبیاء برای دستگیری انسان و برای کمک به انسان آمده اند و درواقع یک نوع خلاء و نقص در زندگی انسان هست که انسان فردی و حتی انسان اجتماعی با نیروی افراد عادی دیگر نمیتواند ان را پر کند و تنها با کمک وحس است که انسان میتواند بسوی یک سلسله کمالات حرکت کند .
پس هدف از بعث انبیاء تکمیل انسان و رساندن او به غایت خلقت است.
واژه های کلیدی: طبیعت، قرآن، خلق، نشاء، فطر

فهرست مطالب

مقدمه۷
فصل اول۱۰
ضرورت تحقیق: هدف تحقیق۱۱
کلید واژه ها۱۲
فصل دوم۲۳
بخش اول۲۴
اهمیت دار تر بودن خلقت ها(مقایسه۲۴
اختلاف در مسئله آفرینش۲۶
آغازخلقت۲۷
توجه به زندگی نخست ۲۹
بخش دوم۳۰
دوران خلقت آسمان ها وزمین۳۰
فصل سوم۳۳
بخش اول۳۴
خلقت زمین و کوه ها۳۴
خلقت آرامش آور زمین در پرتو کوه ها۳۸
خلقت زمین و گیاه وکوه ها۴۰
بخش دوم ۴۲
خلقت گیاهان در روی زمین۴۲
حیات دوباره طبیعت و زمین۴۶
رستا خیز انرژی ها۵۱
فصل چهارم ۵۳
بخش اول ۵۴
سرنوشت کوه ها وزمین۵۴
سرنوشت طبیعت و (گیاهان۵۸
سرنوست طبیعت و زنده شدن زمین مرده۶۳
بخش دوم ۶۵
سرنوشت زمین وکوه ها۶۵
بخش سوم ۷۰
فصل پنجم۷۲
بخش اول۷۳
اهداف خلقت۷۳
نتیجه فصل هدف خلقت۸۲
بخش دوم. ۸۳
خطبه حضرت زهرای مرضیهسلام الله علیها۸۳
هدفداری آفرینش در قرآن۸۸
فصل ششم۹۱
نتیجه مباحث ۹۲
فهرست منابع ۹۴
فهرست منابع تفسیری ۹۸

فهرست منابع

۱٫    احمدی ، بابک ، مئمای مدنیته ، نشر مرکز، ۱۳۷۷٫
۲٫    ادوار دز، پل ، فلسفه اخلاق ، ترجمه انشاء الله رحمتی، انتشارات تبیان چاپ اول ۱۳۷۸، تهران
۳٫    آندره ، کرسن ، فلاسفه بزرگ ، ترجمه کاظم عمادی، نشر سفعلی شاه
۴٫    ایزو تسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن (معنیشناسی جهانبینی قرآنی )، ترجمه احمد آرام ، نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ دوم، زمستان ۶۸٫
۵٫    پوشاری، رضا، شگفتی های آفرینش در کلام اهل بیتعلیه السلام ، نشر صبح پیروزی،چاپ اول۸۶،قم.
۶٫    تونی ، دیویس، اومانیسم ، ترجمه عباس مخبر ، نشر مرکز، ۱۳۷۸
۷٫    جعفری، محمد تقی، آفرینش و مرگ، انتشارات دار التبلیغ اسلامی، چاپ دوم ، نشر بیتا قم
۸٫    حسینی، سید علی ، طبیعت و کشاورزی از دیدگاه اسلام، مؤسسه شقایق روستا، تابستان ۸۲٫
۹٫    حر عاملی، شیخ محمد بن حسن، ترجمه زین العابدین کاظمی خلخالی ، نشر دهقان،  چاپ نهم‌، تهران
۱۰٫    خویی، سید ابو القاسم ، بیان در علومو مسائل کلی قرآن ، ترجمه محمد صادق نجمی و هاشم هاشم زاده هرسینی، چاپ سوم، انتشارات بهار، ۱۳۸۸
۱۱٫    دشتی ، محمد،نحج البلاغه امام علی علیه الیلام، انتشارات پارسا، چاپ هشتم ،۱۳۸۵، قم
۱۲٫    رجبی، محمود، انسان شناسی، نشر مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی، ۱۳۷۹
۱۳٫    رضایی، مهدی ، آفرینش و مرگ در اساطیر ، انتشارات اساطیر ، چاپ اول ۱۳۸۳٫
۱۴٫    ژِکْس، فلسفه اخلاق، ترجمه ابو القاسم پور حسینی، ۱۳۵۵
۱۵٫    سبحانی ، جعفر،مربی نمونه(تفسیر یوره لغمان)، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، چاپ پنج ۱۳۷۷، قم
۱۶٫    شاکرین ، حمید رضا ، راز آفرینش، دفتر نشر معارف ، چاپ اول ، زمستان ۸۶٫
۱۷٫    شیخ صدوق، علل الشرایع والاسلام ، ترجمه سید محمد جواد، ذهنی تهرانی، نشر مؤمنین، جلد دوم، چاپ اول ۱۳۸۰ ، قم.
۱۸٫    قمی، ابو جعفرمحمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه،علل الشرایه، انتشارات اهیا التراث العربی، چاپ دوم۱۳۸۵هـ ،بیروت (تک جلدی)
۱۹٫    کلینی، الرازی، اصول کافی، انتشارات دار الکتب اسلامیه، حلد اول، تهران
۲۰٫    گلشنی، مهدی، قرآن و علوم طبیعت، نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم ۱۳۸۴
۲۱٫    مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، المکتبه الاسلامیه، جلد اول ( در ده مجلد ) تهران.
۲۲٫    محمدی ری شهری ، محمد ، تلخیص سید حمید حسینی، ترجمه حمید رضا شیخی ، انتشارات دار الحدیث ۱۴۲۲هـ قـ ،۱۳۸۰هـ شـ ، قم
۲۳٫    مسائلی ، احمد رضا ، فلسفه اخلاق وعلم اخلاق، نشر کانون پرورش ، چاپ اول ۱۳۷۸، اصفهان.
۲۴٫    مطهری ، مرتضی ، تکامل اجتماعی انسان (به ضمیمیه هدف زندگی) انتشارات صدرا، چاپ دهم ۱۳۷۵
۲۵٫    مفضل بن عمر،توحید مفضل( خادشناسی از زبان امام جعفر صادق علیه السلام) ترجمه محمد باقر مجلسی، انتشارات فقیه ، چاپ اول ۱۳۸۰هـ
۲۶٫    مهدوی، سید ابوالحسن، هدف خلقت، محبان، چاپ دوم بهار۸۶،اصفهان.
۲۷٫    نجفی ، گودرز، مطالب شگفت انگیز قرآن ، نشر سبحان ، چاپ اول۷۷٫
۲۸٫    نصری، عبد الله، فلسفه خلقت انسان، کانون اندیشه جوان، چاپ هشتم۱۳۹۰،
فهرست منابع تفسیری
۱٫    ابوالفتوح رازى، حسین بن على‏، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن‏، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‏، مشهد، ۱۴۰۸
۲٫    الجوهری ، الصحاح فی اللغه، چاپ موقع الوراق
۳٫    آلوسى، سید محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم‏، دارالکتب العلمیه‏، بیروت‏، ۱۴۱۵
۴٫    بانوى اصفهانى سیده نصرت امین‏، مخزن العرفان در تفسیر قرآن‏، نهضت زنان مسلمان‏، تهران‏ ، ۱۳۶۱
۵٫    خسروى حسینى، سید غلامرضا، ،ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن‏،  انتشارات مرتضوى‏، تهران‏، ۱۳۷۵
۶٫    عروسى حویزى، عبد على بن جمعه‏، تفسیر نور الثقلین‏، انتشارات اسماعیلیان‏، قم‏، ۱۴۱۵
۷٫    فیض کاشانى، ملا محسن‏، تفسیر الصافى‏، انتشارات الصدر، تهران‏، ۱۴۱۵
۸٫    قرشى، سید على اکبر، تفسیر احسن الحدیث‏، بنیاد بعثت‏، تهران‏، ۱۳۷۷
۹٫    قمى، على بن ابراهیم‏، تفسیر قمى‏، دار الکتاب‏، قم‏، ۱۳۶۷
۱۰٫    کاشانى، ملا فتح الله‏،تفسیر منهج الصادقین فى الزام المخالفین‏، کتابفروشى محمد حسن علمى، تهران‏‏، ۱۳۳۶
۱۱٫    مترجمان‏، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏، انتشارات فراهانى‏ ، تهران‏، ۱۳۶۰
۱۲٫    مصطفوى، حسن،‏التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‏، تهران‏ ۱۳۶۰‏
۱۳٫    مصطفی، ابراهیم، المعجم الوسیط، حامد عبد القادر ، احمد زیاد، محمد نجار، مجمع اللغه العربیه، نشر دار الدعوه(دو جزئی)
۱۴٫    مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه‏، دار الکتب الإسلامیه، تهران‏، ۱۳۷۴
۱۵٫    موسوى همدانى، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان‏، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏، قم‏، ۱۳۷۴

مقدمه

اسلام به طبیعت نگاه تنگ نظرانه و خشک مادی ندارد بلکه از زاویه ای غیر مادی به آن می نگرد . از نگاه قران طبیعت مخلوق خداوند حکیم ، دانا و تواناست که در کار او هیچ گونه سستی ، کاستی ، ضعف و جهالت راه ندارد . در ضمن خداوند متعال این خلقت شکوهمند را به حال خود رها نساخته بلکه پیوسته به پرورش و هدایت ان مشغول است . جهان هستی از متقن ترین ، زیبا ترین و استوارترین شکل ممکن برخوردار است ، به گونه ای که بهتر از ان نمی باشد  این نکته ای است که دانشمندان مسلمان در « هستی شناسی » آن را  « نظام احسن »  نامیده اند که جز از معمار این طبیعت شکوهمند که از علم و قدرت نامتناهی برخوردار است جز این انتظار نمی رود.

از انجا که انسان گل سرسبد هستی و آفریده های خداوند است و به عنوان خلیفه الله بر روی زمین است خداوند نیز زمینه و استعداد شکوفایی، بالندگی و تکامل ادمیان را برعهده گرفته است تا بتوانند وظیفه خلیفگی خود را در زمین به بهترین شکل عمل کنند. در راستای این هدف، خداوند متعال زمین را به گونه ای خلق کرده است که همه نیاز های ادمی را برآورد و به انسان ویژگی هایی بخشیده که بتواند از این مواهب بهره برده ، در جسم و جان خود نشاط  و شادابی پدید آورد.

انسان در تعامل با طبیعت همواره باید متوجه باشد که جانشین خداوند بودن ، بسیار مهم است از این رو باید خداگونه در زمین زیست کند و با مخلوقات برخوردی خداپسندانه داشته باشد و از سر حکمت ، مصلحت و خردورزی از طبیعت بهره برد، نه لجام گسیخته ، ظالمانه و مطابق خواسته های نفسانی .

در قرآن بیش از ۷۵۰ آیه وجود دارد که در آنها به پدیده های طبیعی اشاره شده است . مجموعه این آیات چند پیام را مد نظر دارد :

۱٫/ آیاتی که مطالعه ی تمامی ابعاد طبیعت و کشف اسرار خلقت را مورد تایید قرار داده اند از جمله :

 الف) آیه ۱۰۱ سوره یونس : قُلِ انظُرُواْ مَا ذَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  وَ مَا تُغْنىِ الاَْیَاتُ وَ النُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُون‏

بگو: بنگرید که چه چیزهایى در آسمانها و زمین است. و این آیات و هشدارها قومى را که ایمان نمى‏آورند سود نمى‏کند

ب) آیه ۲۰ سوره عنکبوت : قُلْ سِیرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ  ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَهَ الاَْخِرَهَ  إِنَّ اللَّهَ عَلىَ‏ کُلّ‏ِ شىَ‏ْءٍ قَدِیر

بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید که چگونه خدا موجودات را آفریده. سپس آفرینش باز پسین را پدید مى‏آورد. زیرا خداوند بر هر چیزى تواناست‏.

۲ ./ در قرآن مطرح می شود که هرچیزی در این جهان قانونمند و با هدف است و خللی در خلقت وجود ندارد از جمله :

الف) فرقان آیه ۲: الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یَکُن لَّهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا

خداوندی که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست، و فرزندی برای خود انتخاب نکرد، و همتایی در حکومت و مالکیّت ندارد، و همه چیز را آفرید، و به دقّت اندازه‌گیری نمود!

ب) آیه ۱۴ سوره ملک :  الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا  مَّا تَرَى‏ فىِ خَلْقِ الرَّحْمَانِ مِن تَفَاوُتٍ  فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى‏ مِن فُطُور

 آن که هفت آسمان طبقه طبقه را بیافرید. در آفرینش خداى رحمان هیچ خلل و بى‏نظمى نمى‏بینى. پس بار دیگر نظرکن، آیا در آسمان شکافى مى‏بینى؟

 ۳٫/ قران دعوت می کند که به شناخت قوانین طبیعت و بهره برداری از آنها در جهت رفاه انسانها بپردازیم و از حدود الهی تجاوز نکنیم از جمله :

الف) آیه ۱۳ سوره جاثیه : وَ سَخَّرَ لَکمُ مَّا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ  إِنَّ فىِ ذَالِکَ لاََیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون‏

رام شما ساخت آنچه در آسمانهاست و آنچه در زمین است. همه از آن اوست. در این براى متفکران عبرتهاست‏

ب) آیه ۷ و ۸ سوره الرحمن : وَ السَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِیزَان‏

آسمان را برافراخت و ترازو را برنهاد

أَلَّا تَطْغَوْاْ فىِ الْمِیزَان‏

تا در ترازو تجاوز مکنید.

فصل اول

ضرورت تحقیق : هدف تحقیق

ضرورت لزوم بحث از خلقت و هدف خلقت جهان و بخصوص هدف خلقت انسان وقتی خوب معلوم میگردد که بدانیم تصور ذهنی انسان از هدف خلقت خویش و تصدیق به منافع آن علت غایی و یکی از عوامل حرکت انسان بسوی اوست ، و انسان عاقل هیچ گاه بدون شناخت از هدف، انتخاب مسیر نمیکند و حتی اگر از کسی هم مسیر را بپرسد ، قبل از تعیین هدف ، جواب صحیحی نمیتواند بگیرد

پس اگر همه انسانها در شبانه روز و در مدت عمر خویش ناچار از حرکت اند و باید حرکت کند بنابراین  ناچار از تعیین هدف قبل از هرگونه حرکتی در زندگی ( مثلا قبل از انتخاب هرگونه رشته تحصیلی و یا قبل از تعیین هرنوع شغلی ) هستند پس انسان عاقل که مومن به پروردگار است و دارای جهان بینی الهی است ، لازم است با شناخت دقیق از هدف نهایی خلقت و نیز شناخت اهداف بین راه ( که باید به آنها برسد و از انها گذر کند تا به هدف اصلی و پایانی برسد) مسیر صحیح خود را در زندگی انتخاب کرده ، و با فکری صحیح و جهان بینی متین و قوی ، ایدئولوژی و برنامه کامل در زندگی ، سعادت دنیا و آخرت خود را تامین نماید.

 کلید واژه ها

۱ .خلق:

خلق کرد خدا اشیاء را و او خالق و خلّاق است. جایز  نیست این صفت با (ال) برای غیر خدا.

خلْق به معنی هیئت و صورت وشکلی که انسان با چشم ببیند.

اصل کلمه خَلْق: ایجاد شیء بر کیفیت مخصوص و با آن واجب می شود اراده اش و اقتصای حکمش.

از ماده خَلْق به معنی آفرینش بر اساس نظم واندازه گیری دقیق و هدف داری گرفته شده است.

ابو بکر بن انباری: گفته است خلق در کلام عرب: الانشاء علی مثال أبدعه. (پدید آورنده بر مثالی که بداع می کنیم آنرا).[۱]

خَلَقَ      لباس و پوست و مثل آن را می گویند.

خلق ۱۲ اصل دارد:

۱ـ تقدیراشیا است یعنی تقدیر کردن شیء.

۲ـ ملاسه الشیء

۱-خلق: لباس و جلد و غیر از آن … جلد ولباس و غیره… پدید می آورد بر تقریرش و قسمتش آنگونه که خالقش می خواهد قبل از عمل. خلق هم برای موجودات به کار می رود. هم برای گفتار وسخن.

در قرآن آمده: اِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ اَوثَاناًوَتَخْلُقُونَ اُفْکاً[۲].

خلقاء: جمع خلق است.

فرق بین خلق ، ایجاد و احداث و ابداع و تقدیر و جعل و اختراع و تکوین ،نظر در ایجاد به جهت ابداع وجود است فقط.ولی در خلق ایجاد است بر کیفیت مخصوص و شامل فَطَرْ نیز میشود. و همچنین: لَا تَبْدِیل لِخَلْقِ الله!…

در جعل: جهت احداث تعلق و ارتباط است.

خلق: دلالت می کند بر خلق غیر از تقدیر وتسویه و تصویر و تقدیر  تحقق پیدا می کند بعد آز خلق و همینطور تسویه و تصویر که دلالت میکند بر غیر ایجاد و ابداع: خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَراً(آیه ۵۴ سوره فرقان).

فّتّبارّکَ الله اَحْسَنَ الْخَالِقِینَیعنی احسن مقدّرین (آیه۶۴سوره مؤمنون).

خلق در کلام عرب ابداع شیء است بر مثالی که سابق نبوده است.

۲-خلق مخلوق و مردم وهرچیز مملوس. جمع آن خلوق است.

الخلقهالفطره. میگویند عیب خلق از موجودات است از اصل خلقته نمی باشد به عارض (الخلوق) الخلاق.

الخلقیه:  هر مخلوق و طبیعتی که خلق میکند المرء با آن.[۳]

۳-خُلُق: حالی برای نفس راسخ که صادر می شود از او افعالی از خیر یا شر بدون حاجت به فکر و رویه و روش. جمع آن اخلاق است.

علم اخلاق: به اعمالی توصیه می کندکه فعل حسن دارد و قبیه نباشد.

قوا وسجایا و صفات درونی که با چشم دل دیده می شود خُلْق است. که بروزن قُفْل و اُفُق است[۴].

۲٫ نشاء

الف) واژه نشاء:

اصل صحیح نشاء دلالت میکند بر ارتقاع در شیء و وسَمُّو

نشاء السحاب یعنی ارتفاع دارد. إنشاء الله یعنی رفعُهُ. رفیع کرد آن را خداوند. (بالا می رود).

وانَّ ناشئهاللیل:مراد قیام و انتصاب نماز است. (اول ساعت شب)[۵]

و النشء والنشأءاحداث الناس(ایجاد کردن)می باشد. (النشاه)  احداث چیزی و تربیتش.

الناشی: جوانی که رشد می کند و رفیع اعلا شود.

حدوث و تجدّد را می رساند.

اصل ماده: آن احداث امر مستمر است یا یا حدوثش در استمرارش و با بقائش و مصادیقش.

حدوث در  بقاء واستمرار و تربیت شیء احداثاً و بقاء و خلق در تربیت و تقدیر[۶].

التشیئه اول انجه انجام می دهد من الحوض: ابو عُبِیْد: آن سنگی است که قرار می دهد در اسفل و ته حوض.

وقول تعالی:

وَ لَهُ الْجَوَارُ الْمُنْشَأ فِی الْبَحْرِ کَالْاَعْلَام…

انشاءالله: خَلْقُهُ(آفرین او)وَ انْشَاءَ یَفْعَلُ کَذَا:یعنی ابتدأ(آغاز کرد).

وفلانی ینشیء احادیثیعنی قرار دادن آن را.(آن سخن هارا).

الناشی الحدث: کسی که تجاوز کند از حد کوچکی و صغر و جمع آن: النشأ و النشءُ.

و النشءُ:اولچیزی که شروع می شود از ابر[۷].

الانشاء و التنشئهاستعمال می شود متعدین (متدی این دو) در انشاء ملاحضه می شود جهت صدور از فاعل. و در التنشئه می باشد نظر به جهت وقوع و تعلق به مفعول      هُوَ الّذِی اِنْشَاءَ جَنَاه …(آیه ۱۵۶ سوره انعام).

وَ النَشْأَ مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ…(آیه ۶ سوره انعام).

انشاء: ایجاد چیزی و تربثیت ان همان طور که(انشأ و نشأه) به معنای احداث و تربیت چیزی است به همین جهت به جوان نورس(ناشی) می گویند.

ب) انشاء به معنی خلق و ایجاد

۱)               آ۶۱و۶۲ سوره واقعه:

عَلَی اَن نُّبَدِّلَ اَمْثَالَکُمْ وَ نُنْشِئَکُمْ فِی مَا لَاتَعْلَمُونَ

تا(در دنیا)امثالتانرا به جای شما قرار دهیم و در (آخرت) شمارا به صورت ها و حالاتی که نمیدانید مجدداً ایجاد کنیم، و به یقین شما خلقت نخستین(در این دنیا)را دانستید، چرا متذکر نمی شوید؟

توضیحات آیه:

عَلَی اَن نُّبَدِّلَ… متعلق است به جمله قدرناو جمله جار(علی) و مجرور(ان نبدل) درذ واقع حال است برای قدرنا، به این معنی که: ما مرگ را بین شما مقرر کردیم در حالی که بر این اساستقدیر شدا که جا برای امثال شما باز شود و دیگری جای شمارا بگیرد و شمارا در خلقی که نمیدانید در آوردیم.

کلمه(ما)در جمله: تنشئکم فی ما…موصوله است و مراد از آن خلقت است و جمله عطف شده بر(نبدل) و تقدیر کلام: علی ان نبدل امثالکم و علی ان ننشئکم، یعنی ما مرگ را بر این اساس مقرر کردیم که نسلی دیگر ثل شما را جایگزین کنیم، وبر این  اساس به شما خلقتی دیگر دهیم که نمی دانید چگونه است و آن خلقتی دیگر عبارت است از هستی آخرتی که از جنس هستی ناپایدار دنیا نیست. حاصل معنای دوآیه: مرگ در بین شما به تقدیری از ما مقدر شده نه این که ناشی از نقصی در قدرت ماباشد و مرگ انتقال از خلقتی به خلقتی بهتر است.

نشاء اولی: مراد دنیاست و مراد از علم به آن،علم به خصوصیات آن است که مستلزم اذعان به نشأه ای دیگر و جاودانه است. نشأه ای که در آن به اعمال جزاء میدهند و همچنین آیه ی۲۷ و ۲۸ سوره ص

۲)               آیه ۱۴ سوره مؤمنون: ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظَمًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لحَْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا ءَاخَرَ  فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِین‏

آن گاه از آن نطفه، لخته خونى آفریدیم و از آن لخته خون، پاره‏گوشتى و از آن پاره‏گوشت، استخوانها آفریدیم و استخوانها را به گوشت پوشانیدیم بار دیگر او را آفرینشى دیگر دادیم. در خور تعظیم است خداوند، آن بهترین آفرینندگان‏

در این جمله سیاق را  از خلقت به انشاء تغییر داده اند(ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا ءَاخَرَ) که ممکن بود بفرماید(ثم خلقناه خلق اخَر) و به این خواطر است که دلالت کند بر آنچه به وجود می آوریم حقیقت دیگری است غیر از آنچه در مراحل قبلی بود مثل علقه هرچند از نظر اوصاف و شکل با نطفه فرق دارد واینکه اوصافی که از نطفه داشت از دست داد و اوصافی هم جنس آن به خود گرفت. ضمیر در انشأناه به طوری که از سیاق برمی آید به انسان در آن حالی که استخوانی پوسیده از گوشت بود بر می گردرد چون او بوده که در مرحله ی اخیر خلقتی دیگر پیدا کرد پس صرف ماده ای مرده و جاهل و آجز بود سپس موجود زنده و عالم وقادر شد و در عین حال این همان ماده است پس می شود گفت که آن را به این مرحله درآوردیم و درعین حال غیر آن است چون نه در ذات با آن شرکت دارد و نه در صفات و تنها با آن نوعی اتحاد و تعلق دارد تا آن را در راه رسیدن به مقاصدش به کار می گیرد مانند وسیله ای که در دست صاحب آن است و در انجام مقاصدش استفاده می کند نظیر قلم برای نویسنده پس تن آدمی هم آلتی ست برای جان آدمی مثل آیه ۱۰ و ۱۱ سوره سجده، پس ملائکه در حین مرگ آن انسان است که می گیرندش و آنچه در قبر می پوسد بدن انسان است نه خود انسان.

در آیه چند حرف عطف«ثم»و«فاء» می باشد[۸]؛گفته شده مواردی که با ثم عطف شده، معطوف با معطوف علیه کاملاً مغایرت دارد و مواردی که با فاء عطف شده با هم مغایرت ندارد.

(تبارک) از خدای تعالی به معنای اختصاص او به خیر کثیری است که به بندگان خو افاضه می کند و خلق به معنای تقدیر است پس این خیر کثیر در تقدیر او هست و اینکگه گفته شده بهترین خالق هاست، چون خلقت تنها مختص او نیست و چون(خلق) به معنی تقدیر و تقدیر یعنی مقایسه ی چیزی با چیز دیگر و این اختصاص فقط به خداوند ندارد مثل آیات ۱۱۰ سوره مائده و ۱۷ سوره عنکبوت:  إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَ تخَْلُقُونَ إِفْکا  إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقًا فَابْتَغُواْ عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْکُرُواْ لَهُ  إِلَیْهِ تُرْجَعُون‏

۱)               آیه ۲۳ سوره ملک: قُلْ هُوَ الَّذِى أَنشَأَکمُ‏ْ وَ جَعَلَ لَکمُ‏ُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَارَ وَ الْأَفِْدَهَ  قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُون‏بگو: اوست که شما را آفریده است و گوش و چشم و دل داده است. چه اندک سپاس مى‏گزارید

منظور از انشاء بشر صرف خلقت نیست بلکه منظور خلقت بدون سابقه است یعنی در مادهْ هم سابقه نداشته و در ماده چیزی به نام انسان نبوده همانطور که در آیه ی خلقت جسم و ماده بشر را سابقه دار می دانند و از پدیدار آوردن جسمش تعبیر به خلقت می کند ولی وقتی به خود او میرسد از ایجاد تعسیر به انشاء نموده است. در آیه ۱۲ و۱۴ سوره مؤمنون می فرماید:

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَنَ مِن سُلَالَهٍ مِّن طِین‏*ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظَمًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لحَْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا ءَاخَرَ  فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِین‏

که فهمیده می شود انسان سمیع و بصیر و متفکر شدن مضغه به وسیله ترکیب شدن نفس بشر با آن، مضغه خلقت دیگر است و سنخیتی با خلقت انواع صورت های مادی قبل یعنی صورت های خاکی و گلی و نطفه ای و علقه ای و مضغه ای ندارد. اینها همه اطفاری است که ماده انسان را به خود گرفته است و امّا خود انسان دارای شعور در  هیچ یک از اطفال وجود ندارد و شبیه هیچ یک از آنها نیست واین همان انشاء است.هو الَّذی… اشاره به خلقت است و السمع و البصر… مجهز شدن به جهاز حس و فکر است و منظور از جعل، جعل انشائی است همچنان که در آیه ۷۸ سوره مؤمنون نیز  در مورد انشائی بودن آن آمده است:   وَ هُوَ الَّذِى أَنشَأَ لَکمُ‏ُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَارَ وَ الْأَفِْدَهَ  قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُون‏

انشاء به معنی خلق وایجاد در آیات دیگری مثل ۳۲ سوره نجم و۲۰ سوره عنکبوت نیز آمده است.

۳٫ فَطَرَ

الف) واژه فَطَرَ:

اصل صحیح آن دلالت می کند بر فتحشیء و مراد از آن فطر(باز کردن) روزه است از این رو به افطار، افطار گفته می شود. وَ قَوم فَطَر: یعنی مُفْتَرُون.

مصدر آن: فطر النشاه فطراً.

فَطَرَ اللهُ الْخَلْقَ فَطَراً من باب فعل: خلقهم

اسمش: فطرهدر قول تعالی:

 فَطْرَهَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا(آیه ۳۰ سوره روم)

هر مولودی متولد می شود بر فطرتش یعنی فطرت اسلامی و دین حق: فطرت

فطرت الصام: یعنی اَعْطِیئَه فُطُوراً یَا اَفْسَدَت عَلَیْهِ صُومَه(روزه اش را باز کرد. الفطور: یعنی آنچه شکافته می شود با آن.

و به ضم آن: مصدر و اسم فطر و افطر الصائم: داخل شدن در وقت فطور است[۹]‌ (هَلْ مِنْ فُطُور…آیه ۳ سوره ملک).

فَطَرَ: شکافتن طولی است و از آن جهت بر خداوند اطلاق شده، به انایت استعاره ای بودن است: گویا خدای تعالی عدم را پاره کرده است و از درون آن آسمانها وزمین را بیرون آورده است[۱۰]. آیه ۱ سوره فاطر:اَلْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ … یعنی حمد خدایی راکهپدید آورنده آسمان ها و زمین است به ایجاد ابتدائی و بدون الگو.

این صفت برای خداوند استمراری است نه گذشته.

فاطر: همان معنایی را که کلمه بدیع و مبدع دارند می دهد با این تفاوت که کلمه ابداع عنایت بر نبودن الگوی قبلی است. و درکلمه فاطر عنایت بر طرد عدم و بر ایجاد چیزی است از اصل نه مانند کلمه صانع که به معنای کسی است که مواد مخطلفی را با هم ترکیب می کند و از آن صورتی جدید (از قبیل خانه و ماشین و غیره…)که وجود نداشته درست می کند.

اصل فطر حادث شدن تحول که موجب نقص حالت اولیه میشود مانند تحولات حادث شده بعد از خلقت اولیه و این معنی صادق است بر تقدیر و خلق و احداث و ابداع در مرحله ی ثانیه.

و شکافتن (شق) واختلال نسبت به حالت سابق. قید ها باید در اصل کلمه ملاحضه شوند: مثل آیه ۹۰ سوره مریم:تَکَادَ السَّمَاوَاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقَّ الْاَرْضِتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا

انفطار انفعال: دلالت بر قبول و تأثیر در قبال حوادث و شائد عظیمه بدون اختیار.

تفطّت دلالت دارد بر طوع و اختیار در مواجهه با امور که موجب میشود اختیار تحول را در حاذلت فعلیه مثل آیه ۲۱ سوره حشر

فاطر در دو معنی اصلی:شکافتن و انشقاق مطلق مناسب است با همه اسمان ها و به آسمان مطلق و آن تحول است در حالت ها نه انشقاق چون انشقاق قالباً محقق میشود در موضوع مشخص معینی مثل آیه ۱۸ مزملالسَّمَاءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ کَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً[۱۱].

فاطر: از اسماء الهی به دلالت بر پیدا کردن احوال و ابداع کیفیات حادث شده بعد از خلق اولی در مقام ربوبیت و تربیت مثل آیه ۱۴ سوره انعام وَهُوَ
الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِوَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ

مفاهیم خالقیت و ابداع و ایجاد و اختراع برمی گردند به اصل تکوین عام و آن قبل از ربوبیت و ولایت و مرتبه ی حمد واجزا است آیه ۱۴ سوره انعام(آیه قبل).

 ب) واژه فَطَرَ در معنای آفریدن

۱٫آیه ۱ سوره فاطر: الحَْمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَئکَهِ رُسُلاً أُوْلىِ أَجْنِحَهٍ مَّثْنىَ‏ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَعَ  یَزِیدُ فىِ الخَْلْقِ مَا یَشَاءُ  إِنَّ اللَّهَ عَلىَ‏ کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِیر

ستایش از آن خداوند است، آفریننده آسمانها و زمین، آن که فرشتگان را رسولان گردانید. فرشتگانى که بالهایى دارند، دودو و سه‏سه و چهارچهار. در آفرینش هر چه بخواهد مى‏افزاید، زیرا خدا بر هر کارى تواناست.

اینجا خداوند بدون الگو و به ایجاد ابتدایی خلق فرموده است. استعاره ای اینجا وجود دارد که خداوند عدم را پاره کرده است و آسمان ها و زمین را از آن بیرون آورده است . آسمان ها و زمین هم مجموعه ی عالمی است که به چشم می بینیم و هم شامل مخلوقاتی است در این دو است پس نتیجه آیه شامل هر دو مورد میتواند باشد و این صفت استمراری است نه گذشته. مثل آیه ۵۷ سوره غافر: لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَکْبرَُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لَکِنَّ أَکْثرََ النَّاسِ لَا یَعْلَمُون‏

۲٫ آیه۳۰ سوره روم:  فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا  فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَْا  لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ  ذَالِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَاکِنَّ أَکْثرََ النَّاسِ لَا یَعْلَمُون‏

به یکتاپرستى روى به دین آور. فطرتى است که خدا همه را بدان فطرت بیافریده است و در آفرینش خدا تغییرى نیست. دین پاک و پایدار این است. ولى بیشتر مردم نمى‏دانند. خداوند خلق کرده است بر اساس فطرت که فطرت«دین خداست» به نقل از الدرل المنثور که انس بن مالک از پیامبر نقل فرموده است و در تفسیر قمی از حضرت رضاعلیه السلامو از جد و پدرش نقل شده که ذیل آیه روایت دارندکه فطرت عبارت است از: لااله الا الله، محمد رسول الله، علی امیر المؤمنین ولی الله، که تا اینجا توحید است.

واژه فطر در آیه های: ۵۶ سوره انبیاء و آیه۱۱ سوره شوری هم یافت می شود.

فصل دوم

بخش اول

الف) اهمیت دار تر بودن خلقت ها (مقایسه)

آیه ۵۷ سوره غافر:

 لَخَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ اَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لَکِنَّ اَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ.

قطعاً آفرینش آسمان ها وزمین از آفرینش مردم(زنده کردن آنها پس از مرگ) عظیم تر و مهم تر است و لکن بیشتر مردم نمی دانند.

لام اول سوگند است. مراد از آسمان ها  و زمین مجموع عالم است. معنی آیه: مشرکین به آرزوی خود نمیرسند ونمی توانند خداوند را عاجز کنند، چون خداوند قادر بر خلقت تمام عالم است و این عالم نتوانست اورا عاجز کند حتماً یک جزء کوچک بهنام انسان هم نمی تواند و اکثر مردم نمی دانند و با جهالت خود دست به نیرنگ می زنند.

آیه ۱۱ صافات:

فَاسْتَفْتِهِمْ اَهُمْ اَشَّدُ خَلْقاً اَم مَّنْ خَلَقْنَآ اِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّنْ طِینٍ لَّازِبٍ

پس از اینان(مشرکان مکّه) بپرسید که آیا اینان از نظر خلقت محکم ترند یا کسانی که ما آفریدیم(از فرشتگان و آسمان ها وزمین)؟

همانا ما اینهارا از گلی چسبنده آفریدیم.

خداوند به مشرکان فرموده است: آفریدن ما از آفریدن آسمان ها وزمین مهمتر. خداوند فرموده که انسان از گل چسبنده ای بیش آفریده نشده است.

لازب: دوچیز به هم چسبیده، به طوری که یک ملازم دیگری باشد. لازم و لازب را به یک صورت معنا کرده اند[۱۲].

ب) اختلاف در مسئله ی آفرینش

آیه ۱۴ سوره نوح:

وَقَدْ خَلَقَکُم اَطْوَاراً

شماهارا مختلف آفریده است.

شما برای خداوند امید و وقار و ثبات در ربوبیت ندارید در حالی که خود شمارا او خلق کرد و به اطوار و احوال گوناگون خلق کرد که هر طوری طور دیگری را به دنبال دارد و یک فرد از شمارا نخست از خاک آفرید و‌ آنگاه بقیه را از نطفه و بقیه مواردش…

ج) آغاز خلقت

۱٫آیه ۲۰ سوره عنکبوت: قُلْ سِیرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ  ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَهَ الاَْخِرَهَ  إِنَّ اللَّهَ عَلىَ‏ کُلّ‏ِ شىَ‏ْءٍ قَدِیر

بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید که چگونه خدا موجودات را آفریده. سپس آفرینش باز پسین را پدید مى‏آورد. زیرا خداوند بر هر چیزى تواناست.

این آیه اغاز خلقت را مطرح می کند۱­­­­ـ مطالعه ی طبیعت و سیر وسفر هدفدار، یک وظیفه و ارزش است(قل سیروا…)۲ـ گردش در طبیعت،انسان را به فکر وامی دارد.(قل سیرو…فانظروا)۴ـ بهترین دلیل معاد، قدرت نمایی خداوند در پدید آوردن موجودات در نخستین مرتبه است. (کیف بدء الخلق ثمّ الله ینشئ النشاه الاخره.۵ـ با سیر در زمین و مطالعه در طبیعت میتوان به چگونگی آغاز آفرینش پی برد.(قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدء الخلق)

۲٫ آیه ۶۴سوره نمل: أَمَّن یَبْدَؤُاْ الخَْلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ مَن یَرْزُقُکمُ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ  أَ ءِلَاهٌ مَّعَ اللَّهِ  قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَدِقِین‏

یا آن که مخلوقات را مى‏آفریند سپس آنها را باز مى‏گرداند، و آن که از آسمان و زمین به شما روزى مى‏دهد. آیا با وجود اللَّه خداى دیگرى هست؟ بگو: اگر راست مى‏گویید، برهان خویش بیاورید.

«بدء خلق»: به معنای ایجاد خلق است ابتداء و برای اولین بار و «اعاده خلق» به معنای دباره خلق کردن و برگرداندن آن در قیامت[۱۳]. انجا مشرکین را مجاب می کند چرا شرک می ورزند، آیا کسی که عالم را برای اولین بار خلق کرده و نیز برای بار دوم خلق می کند بهتر است یا سنگ وچوب آنها که می پرستند و هیچ توانایی ندارند!

آیه ۷۳ سوره حج: یَأَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ  إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن یخَْلُقُواْ ذُبَابًا وَ لَوِ اجْتَمَعُواْ لَهُ  وَ إِن یَسْلُبهُْمُ الذُّبَابُ شَیًْا لَّا یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ  ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوب‏

ب. اى مردم، مثَلى زده شد. بدان گوش دهید. کسانى که آنها را به جاى اللَّه به خدایى مى‏خوانید، اگر همه گرد آیند مگسى را نخواهند آفرید و اگر مگسى چیزى از آنها برباید بازستاندنش را نتوانند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.

این آیه نکوهش معبود های باطل را در نظر دارد که قادر به آفرینش هیچ چیزی نمی باشند.

د) توجه  به زندگی نخست



[۱]المعجم الوسیطس

[۲] . المعجم الوسیط، ص۲۵۲

[۳] . الصحاح فی اللغه،ص۳۱۱

[۴] . المفرردات، ص۲۷۳

[۵] . المعجم الوسیط، ص۹۲۰

[۶] . الصحاح فی اللغه،ص۵۴۵

[۷] .الصحاح، ص۵۴۶

[۸]. روح المعانی ج۱۸٫ص۵

[۹] . الصحاح فی لغه، ص۳۲۷

[۱۰] .التحقیق،ص۴۱۱

[۱۱] .المعجم الوسیط، ۶۱۸

[۱۲] . مجمع البیان ،ص۳۹۰

[۱۳] . التحقیق،ص۸۵۲

100,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله اهمیت قرآن
  • تحقیق مسیحیت در قرآن
  • مقاله قرآن و حضرت مهدی(عج)
  • مقاله هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه
  • تحقیق بررسی بینامتنی (تناص) قرآنی در خطبه های ۱۲۱ تا ۲۴۱ نهج البلاغه
  • برچسب ها : , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.