925 views
عنوان :
تعداد صفحات :۸۹
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
عنوان این پژوهش در راستای رویکرد و نقد و ارزیابی فرآیندتحول جامعه شناسی در ایران میباشد. تاکنون این رویکرد بیشتر بیرون از حوزه جامعهشناسی رسمی صورت گرفته است. به عنوان مثال میتوان به نقش مجله رشد علوم اجتماعی، کلمه، نامه فرهنگ و تعدادی از مجلات از این نوع، در ایجاد فضای نقد و بررسی درباره جامعهشناسی، جامعهشناسان و فعالیتهای آنان اشاره کرد و منابع اندکی به برخی از مسائل و موضوعات جامعهشناسی پرداختهاند.
در اغلب جوامع در حال توسعه مسائل و معضلات فرهنگی و اجتماعی در حوزه علوم اجتماعی قرار میگیرند و متفکران و متخصصین رشتههای این علوم در طرح صحیح موانع و مشکلات نقشی اساسی دارند. در جوامع درحال گذار امروزی که بین صنعت و مدرنیته در نوسان است علوم انسانی به طور اعم و رشتههای علوم اجتماعی به طور اخص با مسائلی روبهروست که مختص این جوامع میباشد. در کشورما و در سالهای اخیر ضرورت توجه به این رشتهها بیشتر به نظر میرسد.
در گذر زمان جامعهشناسی در ایران از علمی صرفاً حاشیهای به حوزه اصلی بحث و گفتگو تبدیل شده و نظر بسیاری از سیاستمداران، روشنفکران و منتقدان را به خود جلب کرده است. جامعهشناسی در ایران از موضوعاتی است که تاکنون به طور جدی و همهجانبه مورد مطالعه و ارزیابی قرار نگرفته است. ضمن آنکه رویکرد نقد و ارزیابی جامعهشناسی در ایران بیشتر بیرون از حوزهی جامعهشناسی صورت گرفته است.
در تحقیق حاضر سعی براین است که ضمن طرح این سؤال که روند شکلگیری، تحول و موقعیت و عملکرد جامعهشناسی در ایران چگونه است؟ و اساساً مشکلات ساختاری این علم چیست؟ شناسائی موقعیت جامعهشناسی در ایران، ریشهها، زمینهها و عواملی که موجب پیدایش و رشد جامعهشناسی در ایران شده است مورد بررسی علمی و موشکافانهتری قرار گیرد و با طرح مسائل و ارائه راه حلها به یک جمعبندی کلی و عمومی در این زمینهها پرداخته شده و درنهایت کمکی به ارتقاء سطح علمی جامعهشناسی و جریان آموزش این علم در دانشگاهها و حل مسائل و مشکلات در جامعه باشیم.
واژه های کلیدی: جامعه شناسی، توسعه، جهان سوم، کشورهای در حال توسعه، توسعه اقتصادی، نوسازی
مقدمه ۱
فصل اول: کلیات ۴
بیان مسئله ۵
ضرورت و اهمیت تحقیق ۶
اهداف تحقیق ۷
تعریف مفاهیم و اصطلاحات ۸
فصل دوم: بررسی و نقد نظریات مطرح ۳۲
پیشینه تحقیق ۳۳
چارچوب نظری – مقدمه ۳۷
مباحث و مفاهیم نظری تحقیق ۳۸
اهمیت چارچوب نظری ۵۱
درآمدی بر نظریه وابستگی ۵۳
دیدگاه کل در جامعه شناسی علم ۵۶
دیدگاه نظام جهانی ۵۸
بسترهای توسعه در کشورهای در حال توسعه ۶۰
جهانی شدن و توسعه اجتماعی ۶۴
دیدگاه های صاحب نظران ایرانی ۶۶
سوالات تحقیق ۶۷
الگوی تحلیلی تحقیق ۶۸
تعریف مفهومی وعملیاتی مفاهیم بکار رفته در مدل نظری ۷۲
فصل سوم: روش تحقیق ۷۶
۱- روش تحقیق ۷۷
۲- رسش تحقیق ۷۹
۳- جامعه آماری ۸۰
۴- روش نمونه گیری و حجم نمونه ۸۱
۵- ابزار گردآوری داده ها ۸۱
۶- روش تجزیه وتحلیل داده ها ۸۱
فهرست منابع و ماخذ ۸۳
۱- آزاد ارمکی، تقی، نظریههای جامعهشناسی-تهران، انتشارات سروش، ۱۳۷۶٫
۲- بست، جان، روشهای تحقیق در علوم تربیتی و رفتاری، ترجمه حسن پاشا-نرگس طالقانی، تهران، انتشارات رشد، ۱۳۷۴٫
۳- توسلی، غلامعباس، نظریههای جامعهشناسی، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۸٫
۴- تنهایی، حسین ابوالحسن، درآمدی بر مکاتب و نظریههای جامعهشناسی، گناباد، نشر تدین، چاپ سوم، ۱۳۷۶٫
۵- ریتزر، جورج، نظریههای جامعهشناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۶٫
۶- رفیعپور، فرامرز، کندوکاوها و پنداشتهها، تهران، شرکت سهامی انتشار چاپ هفتم، ۱۳۷۴٫
۷- ساروخانی، باقر، دائرهالمعارف علوم اجتماعی، تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۷۶٫
۸- ساروخانی، باقر، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، جلد اول، چاپ سوم، ۱۳۷۶٫
۹- مهدی، علیاکبر – لهسائیزاده، عبدالعلی، جامعهشناسی در ایران، ترجمه نوشین احمد خراسانی، تهران، نشر توسعه، چاپ دوم، ۱۳۷۵٫
۱۰- مرتن، رابرت کی، مشکلات اجتماعی و نظریه جامعهشناختی، ترجمه نوین تولایی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۶٫
۱۱- توکل، محمد، جامعهشناسی علم، تهران، انتشارات نص، ۱۳۷۰٫
۱۲- نراقی، یوسف، توسعه کشورهای توسعهنیافته، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ سوم، ۱۳۷۵٫
۱۳- اسکارپیت، روبر، جامعهشناسی ادبیات، ترجمه مرتضی کتبی، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۴٫
۱۴- بست، جان، روشهای تحقیق در علوم تربیتی.
۱۵- بیکرترز، ال، نحوه انجام تحقیقات اجتماعی، ترجمه هوشنگ تأیبی، تهران، انتشارات روش، ۱۳۷۷٫
۱۶- همیلتون، میکس، جامعهشناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷٫
۱۷- محسن، منوچهر – ساروخانی، باقر، جامعهشناسی وسایل ارتباط جمعی، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۵٫
۱۸- مسلم، نیلچی، جامعهشناسی اقتصادی، ترجمه محسن کلاهچی، تهران، انتشارات کویر، ۱۳۷۶٫
۱۹- میلز، سیرایت، بینش جامعهشناختی، نقدی بر جامعهشناسی آمریکایی، ترجمه عبدالمعبود انصاری، تهران.
۲۰- شرکت سهامی انتشار، چاپ سوم، ۱۳۷۰٫
۲۱- شیخاوندی، داود، آسیبشناسی اجتماعی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۸٫
۲۲- آرمسترانگ، دیوید، جامعهشناسی پزشکی، ترجمه محمد توکل، تهران، انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف، ۱۳۷۲٫
۲۳- گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، انتشارات نی، ۱۳۸۲٫
۲۴- علیزاده، عبدالرضا – اژدریزاده، حسین – کافی، مجید، جامعهشناسی معرفت، تهران، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۵٫
۲۵- محسنی، منوچهر، مبانی جامعهشناسی علم، تهران، انتشارات طهوری، ۱۳۸۶٫
۲۶- ازکیا، مصطفی – غفاری، غلامرضا، جامعهشناسی توسعه، تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۸۴٫
۲۷- ملکپور، علی، تعارض فرهنگی دولت و مردم در ایران (۱۳۸۰-۱۳۷۵)، تهران، انتشارات آزاداندیشان، ۱۳۸۱٫
در اغلب جوامع در حال توسعه مسائل و معضلات فرهنگی و اجتماعی در حوزه علوم اجتماعی قرار میگیرند و متفکران و متخصصین رشتههای این علوم در طرح صحیح موانع و مشکلات نقشی اساسی دارند. در جوامع درحال گذار امروزی که بین صنعت و مدرنیته در نوسان است علوم انسانی به طور اعم و رشتههای علوم اجتماعی به طور اخص با مسائلی روبهروست که مختص این جوامع میباشد. در کشورما و در سالهای اخیر ضرورت توجه به این رشتهها بیشتر به نظر میرسد.
در گذر زمان جامعه شناسی در ایران از علمی صرفاً حاشیهای به حوزه اصلی بحث و گفتگو تبدیل شده و نظر بسیاری از سیاستمداران، روشنفکران و منتقدان را به خود جلب کرده است. جامعهشناسی در ایران از موضوعاتی است که تاکنون به طور جدی و همهجانبه مورد مطالعه و ارزیابی قرار نگرفته است. ضمن آنکه رویکرد نقد و ارزیابی جامعهشناسی در ایران بیشتر بیرون از حوزهی جامعهشناسی صورت گرفته است.
در تحقیق حاضر سعی براین است که ضمن طرح این سؤال که روند شکلگیری، تحول و موقعیت و عملکرد جامعهشناسی در ایران چگونه است؟ و اساساً مشکلات ساختاری این علم چیست؟ شناسائی موقعیت جامعهشناسی در ایران، ریشهها، زمینهها و عواملی که موجب پیدایش و رشد جامعهشناسی در ایران شده است مورد بررسی علمی و موشکافانهتری قرار گیرد و با طرح مسائل و ارائه راه حلها به یک جمعبندی کلی و عمومی در این زمینهها پرداخته شده و درنهایت کمکی به ارتقاء سطح علمی جامعهشناسی و جریان آموزش این علم در دانشگاهها و حل مسائل و مشکلات در جامعه باشیم.
وضعیت جدید جامعهشناسی در ایران با ضرورتهای جدید در بازسازی جامعهی ایران پس از انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق و دورهی اصلاحات اجتماعی و سیاسی تا زمان حاضر توأم میباشد. شرایط پیش آمده در کشور، جامعهشناسان را به سوی ایجاد تغییرات بنیادی به لحاظ مفهومی، روشی، موضوعی و بینشی کشانده است.
با رشد و توسعهی جامعهشناسی در فرآیند نوسازی علمی و اجتماعی در ایران نقد و ارزیابی این علم که یکی از محصولات نوسازی علمی است نیازمند توجه همهجانبه میباشد. علم جامعهشناسی در ایران از بدو ورود تا زمان حاضر در فرآیند تحول و تغییر قرار دارد و با وجود اینکه تاکنون به استثنای یک تا دو اثر منتشر شده به صورت معدود، بررسی و ارزیابی از روند تحول و تغییر این علم در ایران با توجه به دورههای تاریخی و سیاسی به عمل نیامده است. ارائهی سیمای دقیقی از وضعیت جامعهشناسی در ایران ضروری به نظر
میرسد.
با توجه به مطالب فوقالذکر ضرورت پرداختن به این موضوع احساس گردیده و به عنوان گامی در جهت رفع این نارساییها و تدوین راهکارها برای توسعه بیشتر جامعهشناسی، تحقیق حاضر صورت پذیرفته است تا بررسیها را در این زمینهها انجام و با جمعبندی از آنها کمکی به حل گوشهای از مشکلات موجود باشیم.
آنچه ما را در انجام این تحقیق و اهداف مورد مطالعه راهنما بوده است:
الف- اهداف کلی: نقد و بررسی عوامل مؤثر در فرآیند توسعه جامعهشناسی
در ایران با جریان توسعه اجتماعی، اقتصادی و علمی است.
ب- اهداف اختصاصی (فرعی):
۱) بررسی پیدایش جامعهشناسی در ایران
۲) روند شکلگیری و رشد و توسعه جامعهشناسی در ایران
۳) بررسی مناقشات اصلی و فراز و نشیبهای جامعهشناسی در ایران
۴) بررسی وضعیت تحقیقات انجام گرفته در حوزهی علوم اجتماعی و به ویژه جامعهشناسی در ایران
۵) بررسی وضعیت آموزش جامعهشناسی در ایران (مشکلات و فرصتها)
۶) بررسی و پیشبینی آینده جامعهشناسی در ایران
با توجه به موارد فوق، جهت نیل به این اهداف، جامعهشناسی در ایران با رویکرد نقد و بررسی، از زمان شکلگیری این علم در ایران که مصادف با طرح برنامههای توسعه از دههی ۱۳۲۰ تاکنون میباشد مورد کنکاش قرار خواهد گرفت.
۱) مفهوم جامعه شناسی: جامعهشناسی دانش بررسی جامعه میباشد. جامعهشناسی را میتوان به عنوان مطالعهی نظامیافتهی جوامع انسانها تعریف کرد. این رشته علمی به مطالعهی قوانین و فرآیندهای اجتماعی میپردازد که مردم را نه تنها به عنوان افراد و اشخاص بلکه به عنوان اعضاء انجمنها، گروهها و نهادهای اجتماعی شناسانده و مورد بررسی قرار میدهد. جامعهشناسی مطالعهی زندگی اجتماعی گروهها و جوامع انسانی است. دامنهی جامعهشناسی بینهایت وسیع است و از تحلیل برخوردهای گذرا بین افراد در خیابان تا بررسی فرآیندهای اجتماعی جهانی را دربرمیگیرد.
این علم چشماندازی مشخص و فوقالعاده روشنگر دربارهی رفتار انسانی ارائه میکند. یادگیری جامعهشناسی به معنای رها کردن تبیینهای شخصی دربارهی جهان و نگریستن به تأثیرات اجتماعی است که زندگی ما را شکل میدهند.
جامعهشناسی واقعیت تجربهی فردی را انکار نمیکند، یا دست کم نمیگیرد. اما با ایجاد حساسیت نسبت به جهان وسیعتر فعالیت اجتماعی که همهی ما در آن درگیریم، آگاهی ژرفتری از ویژگیهای خودمان و دیگران به دست میآوریم.
مطالعهی جامعهشناسی متضمن به دست آوردن آگاهی دربارهی خودمان، جوامعی که در آن زندگی میکنیم و جوامع دیگری است که از نظر زمان و فضا با جوامع ما متفاوت هستند. نتایج مطالعات جامعهشناسی باورهای معمول ما را دربارهی خودمان و دیگران هم متزلزل میکند و هم غنیتر میسازد. نتایج به دست آمده از مطالعات جامعهشناسی همیشه با نظرات مبتنی بر باورهای معمول تناقض ندارد. اندیشههای مبتنی بر باورهای معمول اغلب سرچشمههای بصیرت دربارهی رفتار اجتماعی را فراهم میسازند. اما آنچه باید مورد تأکید قرار گیرد این است که جامعهشناس باید آمادگی داشته باشد که در مورد هریک از باورهای ما دربارهی خودمان، هرچند که به آنها دلبستگی داشته باشیم، این پرسش را مطرح کند که آیا واقعاً چنین است؟ با این کار، جامعهشناسی نیز به غنیتر ساختن هر آنچه که در زمان و مکان «باور معمول» است کمک میکند. جامعهشناسی به مثابه کوششی برای درک دگرگونیهای فراگیری که در طول دو سه قرن گذشته در جوامع انسانی رخ دادهاند به وجود آمد. صنعتی شدن، شهرنشینی و انواع جدید نظام سیاسی از جمله ویژگی های مهم جهان اجتماعی امروزی هستند.
جامعهشناسان زندگی اجتماعی را با مطرح کردن پرسشهای مشخص و کوشش برای یافتن پاسخ آنها از راه پژوهش نظامیافته مورد بررسی قرار میدهند.
کار جامعهشناسی متضمن توانایی اندیشهورزی خلاق و دور نگهداشتن خود از عقاید از پیش تصور شده پیرامون روابط اجتماعی است. جامعهشناسی پیوند نزدیکی با دیگر علوم اجتماعی دارد. همهی علوم اجتماعی با رفتار انسانی سروکار دارند. اما توجه خود را به جنبههای گوناگون آن متمرکز میسازند. پیوستگیهای میان جامعهشناسی، انسانشناسی و تاریخ به ویژه مهم است. جامعهشناسی علم است به این مفهوم که متضمن روشهای نظامیافتهی پژوهش و ارزیابی نظریهها در پرتو مدارک و استدلال منطقی است، اما
نمیتواند مستقیماً به قالب علوم طبیعی ریخته شود زیرا مطالعهی رفتار انسانی اساساً با مطالعهی جهان طبیعت فرق میکند.
جامعهشناسان کوشش میکنند مطالعاتشان در مورد زندگی اجتماعی عینی بوده و به شیوهای آزاداندیشانه با کارشان برخورد کنند. عینیت نه تنها به نگرشهای پژوهشگر، بلکه به ارزیابی عمومی از پژوهش و نظریه که یک جزء اساسی جامعهشناسی به عنوان رشتهای علمی است بستگی دارد.
جامعهشناسی رشتهای برخوردار از آثار علمی مهم است. جامعهشناسی
میتواند به شیوههای گوناگون به انتقاد اجتماعی و اصلاحات اجتماعی علمی کمک کند. نخست، درک بهتر مجموعهای از شرایط اجتماعی معمولاً امکان نظارت بهتری را بر آنها فراهم میکند. دوم، جامعهشناسی ما را متوجه
تفاوتهای فرهنگی کرده و امکان میدهد تا سیاستگذاریها بر پایهی آگاهی از ارزشهای فرهنگی مختلف استوار گردد. سوم، میتوانیم نتایج اتخاذ
برنامههای عمل خاص را مورد بررسی قرار دهیم. سرانجام و شاید مهمتر از همه، جامعهشناسی موجب خودروشنگری گردیده و فرصت بیشتری به گروهها و افراد برای تغییر شرایط زندگیشان ارائه میکند.
جامعهشناسی با کوششهای متفکران برای درک تأثیرات نخستین دگرگونیهایی که با صنعتی شدن در غرب همراه بود آغاز میگردد و همچنان یگانه رشتهی اصلی است که با تحلیل ماهیت آنها سروکار دارد. جهان ما امروز با دنیای اعصار پیش اساساً متفاوت است. وظیفهی جامعهشناسی است که به ما کمک کند که این جهان و آیندهی اجتماعی آن را بشناسیم. در ادامه مباحث مربوط به جامعهشناسی شایان ذکر است که جامعهشناسی جوانترین رشتهی علوم اجتماعی است. واژهی جامعهشناسی را در سال ۱۸۳۸ آگوست کنت فرانسوی در کتاب فلسفه اثباتیاش بدعت گذاشت. کنت را عموماً بنیانگذار جامعهشناسی میدانند. او معتقد بود که علم جامعهشناسی باید برپایه مشاهده منتظم و طبقهبندی استوار گردد.
درس جامعهشناسی در دههی ۱۸۹۰ م. در بسیاری از دانشگاههای اروپا و غرب ارائه شد. در سال ۱۸۹۵ م. مجله آمریکائی جامعهشناسی انتشارش را آغاز کرد و در سال ۱۹۰۵ م. انجمن جامعهشناسی آمریکا بنیان گذاشته شد. اولین مکتب جامعهشناسی مکتب دورکیم بود. این مکتب که توسط جامعهشناس فرانسوی امیل دورکیم تأسیس شد تأکید زیادی بر وجود واقعیتها در سطح اجتماع داشت.
ابوزید عبدالرحمنبن محمدبن خلدون تاریخنگار، جامعهشناس، مردمشناس و سیاستمدار مسلمان است. وی را از پیشگامان تاریخنگاری به شیوهی علمی و از پیشگامان علم جامعهشناسی میدانند که حدود ۴۰۰ سال پیش از آگوست کنت مؤسس علمی به نام جامعهشناسی (به فرانسه، Sociology) میزیست. ابن خلدون این علم جدید را عمران نام نهاد.
شایان ذکر است با توجه به اینکه بررسی عوامل مؤثر در فرآیند توسعه جامعهشناسی در ایران مورد نظر میباشد درخصوص پیدایش، روند
شکلگیری و تحول آن در فصلهای بعدی به آن پرداخته خواهد شد.
اگر بپرسیم که جامعه شناسی علم چیست؟ میتوان پاسخ داد که در مفهوم گسترده، جامعهشناسی علم رشتهای از جامعهشناسی است که روابط متقابل میان علم و جامعه را مورد بررسی قرار میدهد.
چگونه علم بر ارزشها، آموزش و پرورش، ساخت طبقاتی، شیوهی زندگی، تصمیمگیریهای سیاسی و شیوههای نگرش به جهان مؤثر واقع میشود؟ و به همین ترتیب چگونه جامعه بر رشد و توسعه علم اثر دارد؟ این نوع پرسشها به قدری در افق فکری دنیای معاصر مطرح و آشکار بوده است که بسیاری از علما نخواستهاند در توجه و تعمق در این مسائل آنقدر صبر کنند که
جامعهشناسان به این مسائل بپردازند و از اینرو خود آنها نیز گاهی به خیلی از این مسائل پرداختهاند [Kaplan, 1988:852] با این حال جامعهشناسی علم به بخشی از شناخت هم توجه دارد که به تعریف ماهیت اندیشههای علمی و توصیف روابط آنها با سایر انواع اندیشه (مانند ایدئولوژی، فلسفه، زیباییشناختی، دین) و عوامل نهادی میپردازد. به یک تعبیر دیگر، براساس تعریف فرهنگ «روبر» جامعهشناسی علم مطالعه سیستماتیک روابط میان دانش علمی و مجموعه شرایط اجتماعی حاکم برآن است. میتوان نتیجه گرفت که موضوع جامعهشناسی علم عبارت است از بررسی علم به عنوان یک نهاد اجتماعی، نظام روابط اجتماعی در قلمرو علم و پیوندهای آن با جامعه. جامعهشناسی علم درصدد برقراری رابطه میان ویژگیهای اجتماعی علم و فعالیتهای علمی از یک طرف و خصلتهای معرفتشناسانه از طرف دیگر است. افزون براین، انجام بررسیهایی در زمینه ماهیت اجتماعی شناخت علمی، عوامل اجتماعی مشروطکننده رشد علمی، ویژگیهای فعالیتها و روابط علمی و … بررسی در حیطه فوق را تکمیل مینماید. جامعهشناسی علوم، علم را یک فرآوردهی اجتماعی خاص میداند و شناختهای علمی را همانند نتیجه فعالیت یک گروه اجتماعی (پژوهشگران) مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد.
واقعیت آن است که چند سالی بیش نیست که «علم» فینفسه موضوع بررسی علمی قرار گرفته است، هم علم در مفهوم پویا (یعنی تمامی فعالیتهای تحقیقی) و هم در مفهوم سکونی (یعنی مجموعه تولیدات این فعالیتها مانند مجموعه حقایق علمی) در هر دو مفهوم علم میتواند به گونههای مختلف موضوع تحقیق باشد.
زوکرمن زمینه موضوعی مطالعه در جامعهشناسی علم را به سه دسته تقسیم میکند:
۱) سازمان اجتماعی و شناختی (Cognitive) کار علمی.
۲) روابط متقابل میان علم و مجموعه شرایط اجتماعی مربوط به آن – نتایج اجتماعی علم و تأثیر سایر نهادهای اجتماعی و فرهنگ بر علم.
۳) جامعهشناسی و شناخت علمی.
دیدگاههای عمومی در حوزهی جامعهشناسی علم نشانگر تنوع قابل توجهی است.
عدهای در کنار واژهی جامعهشناسی علم، در توسعهی مفهوم جامعهشناسی شناخت علمی تلاش میکنند. زمینهی اندیشه این گروه ادامه مطالعات جامعهشناسی معرفتی به شیوهای جامعهشناسانهتر است.
اصطلاح جامعهشناسی معرفت نخستین بار توسط ماکس شلر مطرح شد. اولین علم را دانشی دانست که موضوع آن، بررسی روابط و پیوندهای میان انواع زندگی اجتماعی و اقسام گوناگون معرفتها است[۱].
واژهی آلمانی «Wissenssoziologie» که معمولاً در انگلیسی به «Sociology of Knowledge» ترجمه میشود، به عنوان یک مفهوم در این رشته حائز اهمیت است. واژهی «Wissen» دارای گسترهی معنایی وسیعتری نسبت به واژهی «Knowledge» است. در حالی که واژهی «Knowledge» معمولاً به معنای اطلاعات[۲] و دادههای[۳] دقیق علمی است، کلمهی Wissen مجموعه اطلاعات فلسفی، مذهبی و زیباییشناختی را نیز شامل میشود.
در جامعهشناسی معرفت، جامعهشناسان به دنبال کشف ارتباط میان پدیدارهای اجتماعی بودهاند. در یک سوی این رابطه، معرفت (انواع نظامهای فکری، اندیشهی سیاسی، معرفت حقوقی، هنر و …) و در جانب دیگر شرایط اجتماعی و وجودی (عوامل نهادی، ساختی، شخصیتی، فرهنگی، سیاسی و …) قرار دارد.
جامعهشناسی معرفت میخواخد چگونگی این ارتباط را دریابد و فرآیندی را که از طریق آن انواع معرفت شکل میگیرد و ثبات و تحول مییابد، بررسی کند.
در تعاریفی که از جامعهشناسی معرفت داده شده است نیز محور اصلی همین رابطه و بیان چگونگی نشیب و فراز این ارتباط متقابل است. باید خاطرنشان کرد که جامعهشناسی معرفت، برخلاف بسیاری از رشتههای فرعی جامعهشناسی دارای تعریف و قلمرو معین نیست و به عقیدهی برخی از نویسندگان نمیتوان آن را یکی از رشتههای فرعی جامعهشناسی مانند جامعهشناسی آموزش و پرورش یا جامعهشناسی اوقات فراغت دانست که به بررسی پدیدارهای اجتماعی میپردازد، بلکه بیشتر آن را به یک برنامه علمی شبیه دانستهاند. وجود اختلاف نظر گسترده و ژرف در تعریف، موضوع و قلمرو جامعهشناسی معرفت، باعث میشود که نتوان به سادگی در یک نوشتار به نقل یک تعریف و دیدگاه دربارهی آن اکتفا کرد و آن را در معرفی جامعهشناسی معرفت کافی دانست.
۱٫ آشتیانی، منوچهر، درآمدی بر جامعهشناسی معرفتی، ص ۳۴
۲٫ information
۳٫ data
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .