عنوان :
تعداد صفحات : ۷۶
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
مقاله حاضر در سه فصل سبک هنری اکسپرسیونیسم، هنرمندان سبک اکسپرسیونیسم و سبک اکپرسیونیسم انتزاعی را توضیح می دهد.
اکسپرسیونیسم دراصطلاح به مکتبی اطلاق می شود که در هنرهای مجسمه سازی ، نقاشی ، ادبیات و … روشی را به کار می گیرد تا حالات، طرزتفکر واحساسات درونی هنرمند و خالق اثر را بیان کند.اکسپرسیونیسم زبانی برای بیان افکار، احساسات درونی ، غرایز انسانی وزبانی تند برای برخورد با قوانین و اصول موجود در قالبهای هنری است و اکسپرسیونیستها با طغیان اندیشه ، قدرت کلمات ونیروی هنر که همراه با سرکشی و نافرمانی از اصول سنتی است اثر خود را ارائه می دهند.
نمونه ای از سبک اکسپرسیونیسم , اکسپرسیونیسم انتزاعی می باشد. این جنبش در امریکا مطرح گردید که به نقاشیهای کنشی نیز معروف است. هنرمندان این سبک با عدم تأکید بر ساختار شکل و فرم ، رنگ گذاری بر اساس حرکات بدنی و کنش روانی نقاش به طور آنی و تصادفی، درصدد بیان هیجانات و احساسات لحظه ای و آنی هستند. جوهر اکسپرسیونیسم انتزاعی، اثبات خودانگیخته وجود فرد است. بنابراین تلاش برای نتیجه گیری جامع درباره این جنبش به عنوان یک سبک، پیگیری هدفی دست نایافتنی است
واژه های کلیدی: سبک هنری اکسپرسیونیسم، ونسان ویلِم ون گوگ، ادوارد مونک، جیمز انسور، امیل نولده ، سبک اکپرسیونیسم انتزاعی
مقدمه ۱
فصل اول : ( سبک هنری اکسپرسیونیسم (Expressionism ) )
پیشینه ۴
اکسپرسیونیسم Expressionism) ) ۵
موضوع و مضمون آثار اکسپرسیونیستی Expressionisti) ) : ۶
عقاید اکسپرسیونیست ها Expressionistha) ): ۶
قالبهای ادبی و هنری: ۷
اکپرسیونیسم در آلمان ۸
گراوورهای اکسپرسیونیستی ۱۱
فصل دوم : هنرمندان سبک اکسپرسیونیسم Expressionism) )
ونسان ویلِم ون گوگ ۱۴
ادوارد مونک ۱۷
جیمز انسور ۲۲
ژرژ رئو ۲۷
امیل نولده ۳۱
گروه «پل» ۳۴
ارنست لودویک کیرشنر ۳۶
اریش هگل ۳۸
اوتومولر ۳۸
ماکس پکشتاین ۳۹
کارل اشمیت- روت لوف ۳۹
گروه سوار آبی ۴۰
واسیلی کاندینسکی ۴۰
فرانتس مارک ۴۷
اگوست ماکه ۵۰
الکسی فن یاولنسکی ۵۱
فصل سوم : سبک اکپرسیونیسم انتزاعی( ( Abstract Expressionism
پیشینه ۵۴
اکپرسیونیسم انتزاعی Abstract Expressionism ۵۵
هنرمندان ۵۶
ویژگی ها ۵۷
نقاشان معاصر امریکایی و گریز از فلسفه ۵۸
تداخل در بوم ۶۲
مکاشفه ۶۵
نتیجه گیری ۶۷
فهرست منابع و مآخذ ۶۹
۱- فهرست کتابخانه ای
۱- کتاب تاریخ هنرمدرن/نوربرت لینتون/ترجمه علی رامین/نشر نی
۲-لینتن، نوربرت. تارخ هنر مدرن. ترجمهٔ رامین، علی. چاپ اول، تهران: نشر نی، ۱۳۸۲.
۳- گاردن / هلن / هنر در گذر زمان / به تجدید نظر هورست دلاکروا ریچار د ج / ترجمه محمد تقی فرامرزی ( تهران ) آگاه ۱۳۶۵ / چاپ ششم /
۴- پاک باز / روبین / دایره المعارف هنر/ چاپ ششم / سال انتشار / ۱۳۱۸/
در آغاز قرن بیستم ، نهضت بزرگی بر ضد رئالیسم و امپرسیونیسم پا گرفت که آرامآرام مکتب “اکسپرسیونیسم” از دل آن بیرون آمد. واژهی اکسپرسیونیسم برای اولین بار در تعریف برخی از نقاشیهای «اگوست اروه » به کار رفته است.
اکسپرسیونیسم جنبشی در ادبیات بود، که نخست در آلمان شکوفا شد. هدف اصلی این مکتب نمایش درونی بشر، مخصوصاً عواطفی چون ترس، نفرت، عشق و اضطراب بود.
به عبارت دیگراکسپرسیونیسم شیوهای نوین از بیان تجسمی است که در آن هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگهای تند و اشکال کج و معوج و خطوط زمخت بهره میگیرد.اکسپرسیونیسم به نوعی اغراق در رنگها و شکلهاست، شیوه ای عاری از طبیعت گرایی که می خواست حالات عاطفی را هرچه روشنتر و صریح تر بیان نماید. دوره شکل گیری این مکتب از حدود سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۵ میلادی بود ولی در کل این شیوه از گذشتههای دور با هنرهای تجسمی همراه بوده و در دورههای گوناگون به گونههایی نمود یافتهاست. مثلا مکتب تبریز را در نگار گری ایرانی، اکسپرسیونیسم هنر ایران می نامند. عنوان «اکسپرسیونیسم» در سال ۱۹۱۱ برای متمایز ساختن گروه بزرگی از نقاشان به کار رفت که در دههٔ اول سدهٔ بیستم بنای کارشان را بر باز نمایی حالات تند عاطفی، و عصیان گری علیه نظامات ستمگرانه ی حکومتها، مقررات غیر انسانی کارخانهها و عفونت زدگی شهرها و اجتماعات نهاده بودند. این هنرمندان برای رسیدن به اهداف خود رنگهای تند و مهیج و ضربات مکرر و هیجان زدهٔ قلم مو و شکلهای اعوجاج یافته و خارج از چارچوب را با اینجاد ژرفانمایی و بدون هیچگونه سامانی ایجاد می کردند و هر عنصری را که آرامش بخش و چشم نواز بود از کار خود خارج می کردند.
اکسپرسیونیسم انتزاعی یا Action Painting که با نام جکسون پولاک ( Pollock )گره خورده است در ایالات متحده در برابر مکاتب بزرگ نقاشان مدرن اروپایی، توانست چشمهای بسیاری را به خود معطوف کند. این جنبش فراگیر که بزودی دامنه خود را تا دیگر کشورهای جهان نیز گسترش داد، به دنبال خودو چون بسیاری از پدیده های هنری قرن بیستم مبانی تئوریک و نظری خود را نیز متولد کرد. هارولد روزنبرگ که از نظریه پردازان برجسته در هنرهای تجسمی محسوب می شود، بخشی از مباحث و مقولات مرتبط با این مکتب آمریکایی را در مجموعه مقالات خود به بحث کشاند که در زیر بخش اول آن را می خوانید.
نقاشی تجربی آمریکا در سالهای ۱۹۳۹ ـ ۱۹۳۰ اساساً با انتزاع هندسی سروکار داشت. بیشتر نقاشان و پیکرتراشان اروپایی که در دهه های چهارم و پنجم به امریکا رفتند از پیشتازان کوبیسم یا انتزاع هندسی بودند. موندریان که بدون تردید مهمترین شخصیت در جمع هنرمندان پناهنده به امریکا بود اسوه یی بود برای تمام کسانی که از گروه هنرمندان انتزاعی امریکا پیروی می کردند. با وجود ظهور این پیشوای انتزاع هندسی، نقطه اوج نخستین موج هنر انتزاعی امریکا، با شگفتی، انقلاب در اکسپرسیونیسم انتزاعی با سوررئالیسم، مخصوصاً سوررئالیسم پویای «میرو، ماسون، ماتا» است؛ لیکن در ردیابی آن باید آثار کاندینسکی،سوتین و حتی سبک متأخر پیکاسو را مورد توجه قرار دهیم. پیشگامان امریکایی نظیر گورکی،وبر و داو پی بردند که اینان در کدام عرصه مستقیماً نفوذ نکرده اند. اکسپرسیونیسم انتزاعی از نخستین روزهای پیدایش در ۱۹۴۲ تا شناسایی رسمی اش در ۱۹۵۱ در «موزه هنرهای نوین» با نام «نقاشی و پیکرتراشی انتزاعی آمریکا» به نیرومندترین جنبش اصیل در تاریخ هنر آمریکا تبدیل شد. در این دوره نقاشان و پیکرتراشان از شرکت و دخالت خویش در پدیده های جنجال برانگیز آگاه بودند چند منتقد مخصوصاً کلمنت گرینبرگ به دفاع از جنبش نوین برخاست.
اکسپرسیونیسم انتزاعی بیش از آنکه یک سبک باشد یک اندیشه بود (اکسپرسیونیستهای انتزاعی، افراد گوناگونی بودند که جز مخالفت هیچ وجه مشترکی نداشتند. آنچه در بین پیشروان امریکایی مشترک بود فقط در آنچه بطور منفرد انجام می دادند محقق شد.) جوهر اکسپرسیونیسم انتزاعی، اثبات خودانگیخته وجود فرد است. بنابراین تلاش برای نتیجه گیری جامع درباره این جنبش به عنوان یک سبک، پیگیری هدفی دست نایافتنی است. تاریخ اکسپرسیونیسم انتزاعی در ایالات متحده و دیگرکشورهای جهان نوشته نشده است و مسائل گنگ و اختلاف نظر درباره منشأ این جنبش هنوز حل نشده است.
گرچه دامنه اکسپرسیونیسم انتزاعی امریکایی به اندازه هنرمندان پیروش متنوع است اما به دو گرایش اصلی به معنای محدود این واژه می توان اشاره کرد. گرایش نخست، فعالیت نقاشان قلمکاری است که به طرق گوناگون با حرکت یا عمل قلم و بافت رنگ در زمینه تابلو سروکار دارند وگرایش دوم فعالیت نقاشان میدان رنگ است که به بیان علامت یا تصویری انتزاعی در قالب یک شکل یا سطح بزرگ و یکپارچه رنگی توجه دارند. بنابراین توضیح در حوزه نقاشان عمل، پولاک، دکونینگ، تورکف و کلاین از این گروه اند و از نقاشانی که به آفریدن میدانهای رنگی بزرگ یا تصویرهای انتزاعی گرایش داشتند، روتکو،نیومن، پولاک، مادرول و گوتلیب جای می گیرند. در نخستین سالهای دهه ششم، توجه عمومی بر نقاشان عمل معطوف بود و بیشتر نقاشان نسل دوم جذب دکونینگ یا پولاک شدند. در عین حال برخی از نقاشان جوان (چه از لحاظ شهرت و چه از لحاظ سن) جذب آزمایشگریهای روتکو استیل و مادرول در عرصه رنگ شدند. این کیفیت به پیدایش گونه یی نقاشی سرشار از تجلیات فردی یعنی اکسپرسیونیسم انتزاعی انجامید که بطور کلی شامل گشادگی یا بزرگی ساختمان، گنگی ضربه قلم و انتزاع رنگی و مانند اینها است. رشد این جنبش چنان تدریجی بود که شناسایی آن را به عنوان گرایشی مهم تا دهه هفتاد به تأخیر انداخت. جنبشی که دیرتر پا به میدان نقاشی و پیکرتراشی نهاد ولی تأثیر اولیه بسیار نیرومندی داشت.
عنوان «اکسپرسیونیسم» در سال ۱۹۱۱ برای متمایز ساختن گروه بزرگی از نقاشان به کار رفت که در دههٔ اول سدهٔ بیستم بنای کار خود را بر باز نمایی حالات تند عاطفی، و عصیان گری علیه نظامات ستم گرانه و ریاکارانهٔ حکومتها، و مقررات غیر انسانی کارخانهها، و عفونت زدگی شهرها و اجتماعات نهاده بودند. این هنرمندان برای رسیدن به اهداف خود رنگهای تند و تشویش انگیز، و ضربات مکرر و هیجان زدهٔ قلم مو، و شکلهای اعوجاج یافته و خارج از چارچوب را با ژرفا نمایی به دور از قرار و سامان ایجاد میکردند و هرآنچه آرامش بخش و چشم نواز و متعادل بود از صحنهٔ کار خود بیرون میگذاشتند. بدین ترتیب بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۳ مکتب اکسپرسیونیسم با درکی خاص از هنر خاص ونسان ونگوگ و به پیشتازی نقاشانی چون کوکوشکا، امیل نولده و کرشنر در شهر درسدن و با عنوان «گروه پل» به وجود آمد.
اکسپرسیون (Expression) در لغت به معنای «بیان، عبارت، حالت و چهره» است و اکسپرسیونیسم دراصطلاح به مکتبی اطلاق می شود که در هنرهای مجسمه سازی ، نقاشی ، ادبیات و … روشی را به کار می گیرد تا حالات، طرزتفکر واحساسات درونی هنرمند و خالق اثر را بیان کند.اکسپرسیونیسم زبانی برای بیان افکار، احساسات درونی ، غرایز انسانی وزبانی تند برای برخورد با قوانین و اصول موجود در قالبهای هنری است و اکسپرسیونیستها با طغیان اندیشه ، قدرت کلمات ونیروی هنر که همراه با سرکشی و نافرمانی از اصول سنتی است اثر خود را ارائه می دهند.عنوان «اکسپرسیونیسم» در سال ۱۹۱۱ برای متمایز ساختن گروه بزرگی از نقاشان به کار رفت که در دههٔ اول سدهٔ بیستم بنای کارشان را بر باز نمایی حالات تند عاطفی، و عصیان گری علیه نظامات ستمگرانه ی حکومتها، مقررات غیر انسانی کارخانهها و عفونت زدگی شهرها و اجتماعات نهاده بودند. این هنرمندان برای رسیدن به اهداف خود رنگهای تند و مهیج و ضربات مکرر و هیجان زدهٔ قلم مو و شکلهای اعوجاج یافته و خارج از چارچوب را با اینجاد ژرفانمایی و بدون هیچگونه سامانی ایجاد می کردند و هر عنصری را که آرامش بخش و چشم نواز بود از کار خود خارج می کردند. [۱]
مرگ و پایان زندگی، بی هدفی و پوچی دنیا، بروز احساسات درونی، بیان عقاید مذهبی و اخلاقی از جمله مضامین اشعار اکسپرسیونیست ها است. تغییر وضعیت، بازگشت، شورش و انقلاب از اصطلاح های رایج در آثار نویسندگان و شعرای این مکتب است. که طرح این موضوع ها اغلب با شدت بیان، صحنه پردازی های خیالی و بازگوکردن واقعیتهای ذهنی نویسنده همراه با کمی افراط بیان می شود.اکسپرسیونیست ها معمولاً صحنه های دلخراش و حوادث زندگی را به تصویر می کشند و در آثار خود عذاب، دلزدگی و بحران زندگی و تمدن مدرن را بیان می کنند.[۲]
اکسپرسیونیستها می خواهند جامعه سرمایه داری و زندگی های پرتجمل، منظم و حساب شده بورژوازی را از بین ببرند و کلاً با زندگی مدرنیته، از خودبیگانگی و اختلاف طبقاتی در جامعه مخالف هستند.
این مکتب، سنت، نظم، قوانین و قراردادهای موجود در قالب های هنری گذشته را نفی می کند. در واقع اکسپرسیونیست ها به دنبال از بین بردن ارزش های پیشین و به وجود آوردن ارزش های جدید هستند و در این امر گاهی نیز زیاده روی و افراط می کنند.
اکسپرسیونیستها نگاهی نو به زندگی دارند که با نوعی عصیان و طغیان همراه است. آنان خود را از یک طرف تحت فشار زندگی در حال پیشرفت و مدرن شهری می بینند و از طرف دیگر تحت فشار نوعی احساس خطر پیش از وقوع حادثه هستند و همین احساس خطر و اضطراب درونی، آنان را به فکر تغییر وضعیت موجود می اندازد.
اکسپرسیونیسم دوران هنر آبستره است. پیروان این مکتب، تقلید و پیروی از طبیعت را در ادبیات و هنر اکسپرسیونیست جایز نمی دانند. چون به عقیده آنان تقلید مستقیم از طبیعت به دلیل اینکه مانع خلاقیت هنرمند می شود، دیگر جایی در هنر مدرن ندارد. بلکه هنر در دنیای جدید بیشتر با انتزاع (Abstration) خلق می شود و به این وسیله هنرمند، فریادهای درونی، اسرار، دلتنگی ها، رنج ها، فشارهای ناشی از این دنیای مدرن را در هنر خود بیان می کند.
اکسپرسیونیست ها در وهله اول افکار و عقاید خود را در قالب نقاشی به تصویر می کشند. نقاش سبک اکسپرسیونیسم با الهام و تأثیری که از طبیعت می گیرد، انگیزه و احساسی درونی در او برانگیخته می شود که آن را بطور غیر مستقیم در اثر خود منتقل می کند. بر خلاف امپرسیونیست ها که بطور مستقیم از طبیعت الهام می گیرند.[۳]
[۱] – گاردن / هلن / هنر در گذر زمان / به تجدید نظر هورست دلاکروا ریچار د ج / ترجمه محمد تقی فرامرزی ( تهران ) آگاه ۱۳۶۵ / چاپ ششم / ص ۶۲۰- ۶۱۷
[۲] – کتاب تاریخ هنرمدرن/نوربرت لینتون/ترجمه علی رامین/نشر نی
[۳] – همان منابع
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .