مقاله تحقیقی در مورد سبک هندی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

مقاله تحقیقی در مورد سبک هندی

تعداد صفحات :۸۳

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

شاعر سبک هندی درآوردن مضامین نو با پیچیدگی ها و صنایع شعری فراوان، باعث می شد شاعر سبک هندی بیشتر از آن که به سرودن یک الهام شاعرانه بپردازد، به هنرنمایی در مورد شعر پردازی خود توجّه کند. از این رو باید گفت که شعر شاعران سبک هندی بیشتر نتیجه یک کوشش شاعرانه است تا جوشش درونی.
امّا آنچه که مسأله را برای ما دشوار می کند، فراوانی ابیات عارفانه وعاشقانه در شعر سبک هندی است که به نوعی برگرفته از شعر سبک عراقی می باشد و این سؤال را در ذهن پدید می آورد که آیا این شعر جنبه های عرفانی عمیق را هم که نتیجه سیر وسلوک معنوی شاعر است دارد یا نه؟
شاعران سبک هندی همواره به مضمون سازی و نکته بینی و ترکیب سازی شهرت داشته اند. اما با دقت در آثارشان می توان مشاهده کرد که در عین مضمون سازی، بسیاری از اندیشه های شعرایی چون خواجه حافظ شیرازی، مولانا و دیگر شاعران را نیز تکرار می کنند اما این تکرار ها به گونه ای در شعر و در لابه لای تمثیل ها و کنایات و دیگر صنایع شعری قرار گرفته که به راحتی دیده نمی شود.
در این مقاله تحقیق در مورد سبک هندی و در ادامه درباره صائب تبریزی یکی از شعرای نامدار سبک هندی است که می توان گفت این سبک را به کمال رسانده است ،بحث شده است. شعر صائب نیز ویژگی تعقید و مشکل پسندی را داراست .از جمله ویژگی های بارز شعر سبک هندی که در اشعار صائب نمایان است، حالت تک بیتی یا افقی بودن اشعار وی است که به نوعی می خواهد مضامین مختلف را کاملاً فشرده در یک بیت به خواننده ارائه دهد و از آنجا که تنها راه این فشردگی استفاده از صنایع برای مختصر کردن لفظ است، درک مضمون شعر نیاز به اندکی مکث و تعمق بر معنی شعر دارد.
سرچشمه های القای شعر،آن گونه که برخی از شاعران خود برآورده اند،به منبع آسمانی و الهام غیبی محدود نمی شوند.بلکه هر یک از آنان،برحسب تربیت شاعرانه ای که داشتند،و یا به تناسب تأثیرگیری خود از عوامل و انگیزه های گونه گون،منابع دیگری را در کنار منبع الهام غیبی و یا در برابر آن و بدن توجه بدان ذکر نموده اند که در نیروی آفرینندگی آنها تأثیر قابل توجهی داشته است.از این رو در ادامه مقاله به چند عامل تأثیر گذار بر کلام صائب اشاره می کنیم.
واژه های کلیدی: سبک هندی، صائب تبریزی، انگیزه و تخیّل شاعر، مضمون در شعر

 فهرست مطالب

تحقیقی در مورد سبک هندی ۱
سبک هندی : ۱
صائب وشعراو ۳
عوامل سازنده در اشعار صائب ۵
۱-انگیزه و تخیّل شاعر: ۵
۲-اجتماع: ۵
۳-اساطیر ونمادها ۵
۴-طبیعت: ۶
شکل گیری غزل ۶
درآمدی برآرایه هاو مضامین مختلف در شعر صائب ۱۰
مضمون در دیوان صائب ۱۵
صائب ، متأثر از مولوی و حافظ ۱۵
مضامین اخلاقی ۱۸
الف-مدارا با دشمن : ۱۸
ب-ستایش فروتنی : ۱۸
پ- نکوهش نخوت : ۱۸
ت-ستایش خوشرویی : ۱۸
ث-نکوهش حرص و هوس : ۱۸
ج-نکوهش شهرت : ۱۸
چ-ستایش خاموشی : ۱۸
خ-ستایش قناعت : ۱۹
صنایع معنوی ۱۹
صور خیال و نقش آن در شعر صائب ۱۹
تشبیه مفرد به مفرد : ۲۱
تشبیه مفرد از نوع اضافه تشبیهی : ۲۵
تشبیه مرکّب به مرکّب : ۲۶
استعاره ۲۸
استعاره مصرحه : ۲۹
استعاره مکنیّه: ۳۲
تمثیل ۳۴
ارسال المثل ۳۸
کنایه ۴۰
پارادوکس یا« متناقض نما» ۵۱
تناسب ۵۴
تناسبات تلمیحی و تکراری: ۵۴
ایهام تناسب ۶۰
استخدام ۶۴
غلو ۶۷
تجسّم ۷۲
حسن تعلیل ۷۴
ابداع : ۷۷

تحقیقی در مورد سبک هندی

سبک هندی :

حکومت سلسله صفوی که جهان بینی شیعی داشتند از جمله عواملی است که باعث تغییر سبک شد. تغییر در تفکر وبیان از جمله عوامل مهمی  است که موجب این دگرگونی می گردد.این تغییر مذهب  است که موجب خلق عقاید نو می گردد.

     « بدیهی است که تطوّرات و تحولات  ادبی به ناگهان صورت نمی گیرد و زمانی دراز لازم است تا روش فکر تغییر پذیرد و طریق تازه ای در سخنوری معمول گردد. سبک هندی نیز از مدت ها پیش یعنی از اوایل قرن هشتم مقدماتش در هند ظاهر گردید و شعرایی از قبیل امیر خسرو دهلوی به ساختن مضامین تازه و استعمال لغات و ترکیبات  خاصی شروع کردند. پس از آن نیز هر که در سخنوری دستی داشت اختراع تازه ای نمود و مضمون جدیدی به دست آورد و شیوه نوینی به کار بست تا به تدریج سبک مخصوصی که با شیوه قدما و سخنوران سلف مباینت* داشت معمول گردید.»(دریا گشت، ۱۳۷۱،ص۴۰۲، ۴۰۳).

   از آنجایی که در این دوره، پادشاهان سرزمین هند به شاعران توجّه خاصی داشتند وصله های فراوانی به آنان می‌دادند، این امر باعث شد تا توجه شاعران به سرزمین هند معطوف گردد. زیرا در آن زمان  دولت صفویه به نوعی  نسبت به شاعران و به خصوص مدیحه سرایی های آنان  بی توجهی نشان می داد. دقت و نازک خیالی موجود در شعر شاعران آن دیار، نا خود آگاه این شاعران را نیز  به سوی نکته  سنجی و خیال پردازی های شاعرانه ای می‌کشاند که باعث پیچیدگی در شعر می شد. این نوع نازک خیالی ها در شعر شاعرانی چون بیدل دهلوی به اوج خود می رسد.

ابته باید گفت که شاعران سبک هندی دو گونه اند :یکی بزرگانی چون صائب وکلیم که رابطه تشبیهی بین مصراع معقول و محسوس ،معتدل ولطیف است ودیگری افرادی چون بیدل وقدسی که به آنان خیال بند  ورهروان طرز خیال می گویند که معمولاً رابطه دو مصراع آنان دشوار و در زبان سهل انگارند.

   دقّت شاعر سبک هندی درآوردن مضامین نو با پیچیدگی ها و صنایع شعری فراوان، باعث  می شد شاعر سبک هندی بیشتر از آن که به سرودن یک الهام شاعرانه  بپردازد، به هنرنمایی در مورد شعر پردازی خود  توجّه کند. از این رو باید گفت که شعر شاعران سبک هندی بیشتر نتیجه یک کوشش شاعرانه است تا جوشش درونی.

  امّا آنچه که مسأله را برای ما دشوار می کند، فراوانی ابیات عارفانه وعاشقانه در شعر سبک هندی است که به نوعی برگرفته از شعر سبک عراقی می باشد و این سؤال را در ذهن پدید می آورد که آیا این شعر جنبه های عرفانی عمیق را هم که نتیجه سیر وسلوک معنوی شاعر است دارد یا نه؟

   شاعران سبک هندی همواره به مضمون سازی و نکته بینی و ترکیب سازی شهرت داشته اند. اما با دقت در آثارشان می توان مشاهده کرد که در عین مضمون سازی، بسیاری از اندیشه های شعرایی چون خواجه حافظ شیرازی، مولانا و دیگر شاعران را نیز تکرار می کنند اما این تکرار ها به گونه ای در شعر و در لابه لای تمثیل ها و کنایات و دیگر صنایع  شعری قرار گرفته که به راحتی دیده نمی شود.

   گره خوردگی عشق و عرفان و اندیشه های مادی گرایانه، ابتدا این سؤال را در ذهن پدید می آورد که این تکرارها به چه دلیل صورت گرفته؟ آیا صرفاً یک تقلید کورکورانه است؟ آیا یک نوع نمایش مهارت شعر گویی است، یا این که تنها گاهی اوقات شاعر از زندگی زمینی کناره می گرفته و مضامین عارفانه را پناه خود ساخته است؟ در جواب باید گفت شاعر نسبت به هیچکدام از این موضوعات بی توجه نیست. او به دنبال چیزی است که نو و کامل و مطابق با پسند زمانه، دیر یاب و غریب باشد. پس این مسأله را نمی توان از عیوب  شعر سبک هندی شمرد؛ اما از لحاظ هماهنگی با شعر دوران، اندکی مشکل ساز است، زیرا که شعر هر دوره یک سری ویژگی های خاص خود را دارد که بازگشتن به‌ آن نه تنها زیبا نیست، بلکه شعر را نامقبول می کند. این نوع آمیختگی مضامین را در شعر این دوره، باید از ویژگی های سبک هندی دانست. اما از این جنبه که کلمات موجود در شعر شاعران دیگر تکرار می شود، از عیوب بارز این سبک است.

   از آنجایی که در این دوران قشر تحصیل کرده، چندان میلی به شعر سرایی نداشتند و کسانی هم که میل اندکی داشتند به صورت جدّی به شعر و شاعری نمی پرداختند، شعر اندک اندک به بازار و عامه مردم راه یافت. همین امر منجر به نزدیک شدن شعر به احساس و خیال مردم عامی شد و شعر را مملو از تعابیر عامیانه کرد. در این دوره به ندرت امکان داشت که شاعران به دربار پادشاهان وقت راه یابند و بیشتر آنها صاحبان  حرفه های بازاری بودند و این انتقال شعر به میان مردم عادی، نه تنها شعر را به انحطاط نکشاند بلکه از لحاظ استفاده از لغات و تعبیرات عامیانه، وارد مسیر تازه ای کرد.

   هر چند در این دوره قالب های شعری چون قصیده، مثنوی و غزل مورد استفاده است اما آنچه که مورد توجه و مقبول شعراست، تک بیتی های از هم گسسته است که حتی در قالب هایی چون غزل، با هم ارتباط چندانی ندارند و هر کدام برای خود یک مفهوم مجزا و یا یک پند اخلاقی  رادر بر دارد.

   «ساختار بیت هندی چنین است که در مصراعی، مطلب معقولی گفته شود یعنی شعاری مطرح شود ودر مصراعی دیگر با تمثیل یا رابطه لفْ و نشری متناظر یا تشبیه مرکب، آن  رامحسوس کنند.همه هنر شاعر در این مصراع اخیر است، یعنی در مصراعی که باید معقول را محسوس کند و هرچه رابطه بین دو مصراع منسجم تر باشد، بیت دلنشین تر است» (خیالی خطیبی، ۱۳۸۵).

   از آنجایی که شاعر سبک هندی شاعری پرگوست، تنوع اندیشه نیز در آثارش فراوان  دیده می شود؛ این تنوع اندیشه و پرگویی او باعث تناقض گویی هایی شده که در دیوان  صائب تبریزی فراوان دیده می شود. از جمله ویژگی های سبک هندی می توان به مواردی چون مشکل پسندی، میل به معنی تراشی، تعقید و ابهام ، ایجاز و استفاده فراوان از کنایه و تمثیل و اسلوب معادله اشاره کرد.

   مشکل پسندی شاعران این دوره را باید ریشه بسیاری از تعقیدات و پیچیدگی های شعر این عصر  دانست. مشکل پسندی شاعران ، متعاقباً پیامدهایی را از لحاظ بیانی برای شعر به ارمغان آورده و موارد دیگری  چون استفاده فراوان از صنایع لفظی و معنوی را در بر می گیرد.

  « پس یک مشخصه مهم سبک هندی این است که محصول اندیشه و عقل است. اندیشه و عقل فردی و شخصی، اما عامل جمعی و نا خود آگاه قومی ـ نژادی در آفرینش چنین شعری دخالت چندانی ندارد. شعر سبک هندی شعری فردی و تراژیک است.» (فتوحی،۱۳۸۵،ص۴۳) .

        شاعران سبک هندی برای پذیرش یک شعر معیارهای خاصی در نظر داشتند که این معیارها در ابتدا  تنها به عنوان خصوصیاتی بود که شعر آن دوره را از شعر عصر تیموری جدا می کرد، اما بعدها این خصوصیات چنان  در مرکز توجه قرار گرفت که بیشتر توجه شاعر معطوف به آن  ویژگی ها شد. مشکل پسندی و استفاده از ارسال المثل‏ها و مضمون یابی های شاعران رفته رفته چنان در شعر این شعرا افزایش پیدا کرد که درک شعر را با مشکل مواجه  کرد، زیرا که شعر به جای کمال یافتن به سمت تعقید و پیچیدگی می رفت.

صائب وشعراو

        صائب تبریزی یکی از شعرای نامدار سبک  هندی است که می توان گفت این سبک را به کمال رسانده است ،شعر صائب نیز ویژگی تعقید و مشکل پسندی را داراست .از جمله ویژگی های بارز شعر سبک هندی که در اشعار صائب نمایان است، حالت تک بیتی یا افقی بودن اشعار وی است که به نوعی می خواهد مضامین مختلف را کاملاً فشرده در یک بیت به خواننده  ارائه دهد و از آنجا که تنها راه این فشردگی استفاده از صنایع برای مختصر کردن لفظ است، درک مضمون شعر نیاز به اندکی مکث و تعمق بر معنی شعر دارد.

      کثرت مضامین در دیوان صائب آنقدر فراوان است که شاید نتوان تمام آن ها را بر شمرد. تکرار قافیه در شعرش بسیار دیده می شود و با وجود مضمون سازی، بسیاری از مضامین و لغات و تلمیحاتی که قبلاً شعرای دیگر به آن پرداخته اند را به نوعی دیگر وبا اندکی پیچیدگی استفاده کرده است.

     بررسی مضامین شعر صائب می تواند آینه تمام نمایی از وضعیت جامعه به ما ارائه دهد که چگونه عامه مردم به شعر روی آوردند و بدون هیچ گونه محدودیتی مضامینی را در شعر وارد کردند که وفور آن مضامین و اصطلاحات عامیانه تا آن زمان بی سابقه بوده است.

   این شاعر فکور باریک بین با دیدن اوضاع اجتماعی زمان خود، به بهانه تجارت  راه دیار هند را در پیش می‌گیرد و در دربار پادشاهان هند به پرورش  ذوق خود می پردازد و از صله های این امرا بهره مند می شود. به دلیل پرگویی هایی که صائب در زمینه شعری دارد، شاید رسیدن به محور اصلی اندیشه وی اندکی مشکل باشد، زیرا به خاطر این پرگویی ها مطالب یا ابیات متناقض در دیوانش فراوان دیده می شود. و با توجّه به این که وی در دربار پادشاهان نیز به سر می برده، مسأله مهارت شعری و هنرنمایی های شاعرانه بیشتر از محور فکری او حائز اهمیت بوده است . وی از نظر لفظی و معنوی در شعر به هر جنبهُ  آن آگاه است و این گونه نیست که کاملاً آگاه از یکی و بیگانه با دیگری باشد.

اما آنچه که کاملاً مشهود است، وی به معنی بیگانه علاقه فراوان دارد و تمام تلاش وی جهت آفرینش یک چیز نو و شگفت است.

در غریبی ، آشنا از آشنا هرگز نیافت

لذّتی کز معنی بیگانه می یابیم ما
(ج۱،غ۲۶۲ ، ب۲)

  دکتر فتوحی در مورد لفظ و معنا در شعر صائب گفته اند: « در عصر رواج سبک هندی اغلب شاعران و ادیبان به « اصالت» معنا قائلند و از سخن صائب به وضوح بر می آید که وی با  تکنیک ها و صنایع لفظی در شعر موافق نیست.» (فتوحی،۱۳۸۵،ص۱۱۳).اما با مطالعه اشعار وی می بینیم که وی هم از جنبه لفظی و استفاده از صنایع لفظی (واج آرایی، جناس، انواع تکرار…)و هم  به مضمون سازی و آوردن معانی بیگانه در شعر توجه دارد و همین بیگانه پسندی وی و مهارت وی در سرودن دیوانش، وی را جزء شاعران  نامی دوران خود گنجانده است. خصیصه ای که اشعار شاعران عصر صفوی  را از دوره های قبل  متمایز می کند، همین پیچیده گویی های شعری است.

  صائب شاعری است که علاوه بر تأثیر و تأثر از شاعران زمان خود، از شعرای پیشین نیز تأثیر پذیرفته و « او بسیاری از غزل های برجسته شعرای مشهوری چون، مختاری، سنایی، عطار، انوری، مولانا، اوحدی، ظهیر، خواجو، سعدی، امیر خسرو دهلوی ، ملک ، عنوان، نوعی، تنها، وحید، فقیر… » را نظیره گویی و استقبال کرده است
(محمدی،۱۳۷۵، ص ۳۶).

این آن غزل که مولوی روم گفته است

آمد  بهار خّرم  و نامد  بهار ما
(ج۱، غ۷۶۷، ب۱۰)

این جواب آن غزل صائب که اهلی گفته است

به فلک هر شب رسانم برق آه خویش را
(ج۱، غ۸۸، ب۹)

صائب این آن غزل منصف وقت است که گفت

گـر نه آیینه  شـوی، آیینــه دان کن خود را
(ج۱، غ۵۰۴، ب۱۱)

    و علاوه بر این نمونه ها، ابیات دیگری که در آنها عیناً از شاعران مختلف یاد کرده نیز به وفور یافت می شود.

    صائب در دیوان خود به ممد وحانی اشاره دارد که می توان از میان آنان به کسانی چون ظفرخان احسن و پدرش خواجه ابوالحسن تربتی، شاه صفی و شاه جهان ، نوّاب جعفر خان ، شاه عبّاس دوم، شاه سلیمان و… اشاره کرد. وی از جمله شعرایی است که مدام با خود طرح مسأله می کند و از زمین و زمان سخن می گوید، بیان این شاعر به گونه ای است که گاهی  اوقات به جای بیان نتیجه نهایی فکر خود، روند فکری اش را نیز بیان می کند و می توان این را یکی از دلایل متناقض بودن مضامین شعرش دانست.

زان نمی بندم لب خواهش که این چرخ خسیس

روزیـم را می بـُرد گــر بی دهن بیند مرا
(ج۱، غ۱۴۳، ب ۵)

می دهد  بی طلب  مرا   روزی

آن که کرده است بی اراده مرا
(ج۱، غ۸۴۹، ب۶)

وی در میان شاعران عصر های پیشین به خواجه حافظ شیرازی ارادت ویژه ای داشته و همواره درمیان اشعارش به وی اشاره می کند. تخلص صائب در مقطع غزلیاتش درست همانند خواجه شیراز است. بسیاری از اصطلاحاتی که در دیوان حافظ وجود دارد در دیوان صائب نیز مکرراً دیده می شود.

     از آنجایی که دیوان صائب مجموعه ای بی نظیر از صنایع لفظی و معنوی است، در بخش های بعدی به نحوی کاملاً اختصاصی و همراه با نمونه هایی ناب به این صنایع پرداخته می شود، تا شاید گوشه ای از اعجاز وی را در کاربرد صنایع لفظی و معنوی به خوانندگان  این رساله نمایانده شود.

عوامل سازنده در اشعار صائب

«سرچشمه های القای شعر،آن گونه که برخی از شاعران خود برآورده اند،به منبع آسمانی و الهام غیبی محدود نمی شوند.بلکه هر یک از آنان،برحسب تربیت شاعرانه ای که داشتند،و یا به تناسب تأثیرگیری خود از عوامل و انگیزه های گونه گون،منابع دیگری را در کنار منبع الهام غیبی و یا در برابر آن و بدن توجه بدان ذکر نموده اند که در نیروی آفرینندگی آنها تأثیر قابل توجهی داشته است»(درگاهی،۱۳۷۷،ص۹۲).از این رو به چند عامل تأثیر گذار بر کلام صائب اشاره می کنیم:

۱-انگیزه و تخیّل شاعر:

      همانطور که می‌دانیم تخیّل یکی از عوامل مهم پدیدآورنده شعر سبک هندی است. آنچه که بر زبان جاری می‌شودابتدا در ذهن شکل می‌گیرد و در آن زمان است که شاعر با مهارت و شیوه‌های خاص خود آن را بر زبان جاری می‌کند.انگیزه شاعر در سرودن شعر نیز تأثیر فراوان دارد. زیرا انگیزه‌های مختلف شاعر است که موجب می‌شود در مقام مدح،پند و اندرز،روایت،تحذیر،تنبیه و … برآید و شعرش را به عنوان پلی برای رسیدن به این مقاصد در نظر‌گیرد.

۲-اجتماع:

    اجتماع را باید جزء مهم‌ترین عوامل در ایجاد شعر صائب بدانیم. اجتماع بازاری و درباری را باید جزء عوامل تأثیرگذار در خلق مضامین مختلف در دیوان صائب دانست. زیرا بودن در دربار ،روابط با کسبه و حضور در مجالس شعرو قهوه‌خانه‌ها در ایجاد حس رقابت، به کمال رسیدن رسیدن و بهتر شدن وی تأثیر فراوان داشته است. در این اجتماعات است که شاعر با طبقات مختلف روبه‌رو می‌شود و کسب تجربه می‌کند و اندوخته‌های خود را در ابیاتی محکم و پند‌آموز برای عامه بازگو می‌کند.

۳-اساطیر ونمادها

    یکی دیگر از عوامل شکل‌دهنده افکارواحساسات شاعر،شخصیت‌های تاریخی،داستان‌های قرآنی و شاعرانی از اعصار گذشته است که مورد توجه شاعر بوده و به نوعی شاعر را در خلق اشعارش برانگیخته است. تأثیر این داستان‌ها و شخصیت‌های تاریخی و عرفانی در اشعار صائب به خوبی نمایان است .شخصیت هایی چون خضر برای وی مظهر راهبر،یوسف نماد زیبایی،یعقوب مظهر تحمّل و دیگر داستان ها ونمادها که هر کدام برای  او بیانگر یک ویژگی خاص است در شعرش تأثیر فراوان داشته است.

۴-طبیعت:

     اگر بیش از نیمی از آثار هنری و شاهکارهای شعر فارسی را ملهم از طبیعت بدانیم،سخنی به گزاف و یاوه  نیست و این دعوی آنگاه به حقیقت می‌پیوندد که اوراق تذکره‌های قدیم شاعران پارسی را تصفّحی کنیم و صفحات دواوین و آثار منظوم سرایندگان تازی را تورّقی (رضا نژاد،۱۳۶۷،ص۷۶).

      تحوّلات موجود در طبیعت و فصول،از جمله عواملی است که همواره توجه شاعران را به خود معطوف کرده است. با گذر دوره‌های مختلف، شاعران علاوه بر توصیف طبیعت،از عناصر مختلف موجود در آن برای بیان احساسات درونی خود استفاده کرده‌اند. طبیعت،از جمله عوامل مهم و موثر در اشعار صائب است. وی عناصر طبیعت را باتصورات و تخیلات خویش می‌آمیزد. وصف طبیعت است که صنایعی چون تشبیه،تشخیص،استعاره و … را در شعر پدید می‌آورد.

شکل گیری غزل

   «غزل در ادبیّات عرب،قالب شعری مخصوصی نبود وشاعران مضامین عاشقانه را در طی قطعه وقصیده بیان می‌کردند.هر گاه تاریخچه غزل را از آغاز شعر فارسی مطاله کنیم می بینیم  که تا آغاز قرن ششم عصر تغزّل یعنی قصیده است نه غزل.تا زمان سنایی قالب غزل خیلی کم است.در برخی از دیوان ها مثلاً ناصر خسرو و ازرقی هروی ولامعی گرگانی اصلاً غزل نیست ودر برخی مانند رودکی و عنصری  ومنوچهری و ابوالفرج رونی بیش از دو سه غزل وجود ندارد وشاعران دیگر هم  نسبت غزل  به قصیده بسیار  ناچیز است.وهیچ بعید نیست که آنها هم در اصل تغزّلات قصایدی بوده باشند که قسمت مدح آنها از بین رفته یا سروده نشده باشد»(شمیسا،۱۳۸۲،ص۲۰۹).

   با گذر زمان و کساد شدن بازار قصیده و مدح،آنچه که برای بیان احساسات و عواطف درونی شاعر مورد توجه قرار گرفت،قالب غزل است که در عصر های مختلف –با توجه به شرایط زمانی و اجتماعی-به عنوان قالبی برای بیان  احساسات عشقی و عرفانی شاعران قرار گرفت.در مورد منشأ پدید آمدن غزل نیز باید گفت تحوّل قالب قصیده وباقی ماندن تغزّل آن  بیشتر از هر نظریه ای مورد قبول واقع شده است.

سیر غزل در شعر فارسی

    شعر سبک خراسانی از سرآغاز ادب فارسی تا قرن پنجم و ششم ادامه داشته و بر سادگی لفظ و آسانی معنا مبتنی بوده است. شاعران این دوره در پی تکلّف و لفظ پردازی های بیجا نبودند و مضامین را به شکلی ساده همان گونه که در خیالشان گذر می کرد،بدون پیچیدگی  بیان می کردند و برای ساختن مضامین نو خود را به سختی نمی‌انداختند.

     قبل از پرداختن به شعر دوره صفویه و سبک هندی به سیر غزل و بررسی اوضاع شعر از جنبه های لفظی و معنوی و قالب آن  در دوره های پیشین می پردازیم.

     در شعر سبک خراسانی شادی و نشاط موج می زند و به نوعی این شعر روحیه شادی و خوشابشی  را القا می‌کند . زیرا در شعر این دوره بیشتر از بزم ها و می خوارگی های اشرافی سخن به میان می آید. از لحاظ صنایع موجود در شعر باید گفت که در آغاز این دوره تشبیه، استعاره و کنایه در نظم و نثر جایی نداشته است، اما اندکی بعد در شعر شاعری مثل منوچهری دامغانی نمود پیدا می کند. با بررسی شعر این دوره می توان به این نتیجه رسید که قالب شعری مسلط در این دوره قصیده است. بر خلاف دوره های بعد غزل  در این دوره  خیلی کم است. اما رباعی و مثنوی  رایج است.

     با یک بررسی دقیق می توان  به این نتیجه  رسید  که از میان صنایع لفظی و معنوی وصف و تشبیه در سبک خراسانی بیشتر مورد استفاده  شاعر بوده که آن هم به صورت توصیفات ساده و با بسامد کم استفاده شده است. و در تشبیه نیز سادگی و طبیعی بودن مورد نظر بوده  و شاعر از امور محسوس و مشهود بیشتر از امور معقول و موهوم مایه گرفته است. از دیگر ویژگی های لفظی شعر این دوره این است که لغات و اصطلاحات عربی به ندرت دیده می شود. شاعران سبک خراسا نی به غزل علاقه ای نداشتند و قصاید مدحی و درباری در این دوره بیشتر رواج داشته است .شعرای این سبک در شعر خود کمتر از ترکیبات برای زینت کلام خود بهره برده ا ند و شاعران این دوره، از جمله شعر رودکی مبتنی بر سادگی معنی و روانی لفظ بوده  است .مثال زیر بیانگر سادگی و روانی شعر و کمی صنایع لفظی و معنی در این دوره می باشد:

  بوی جوی مولیان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
آب جیحون از نشاط روی دوست
ای بخارا شادباش و دیرزی
میرماه است و بخارا آسمان

یاد یار مهربان آید همی
زیر پایم پرنیان آید همی
خنگ ما را تا میان آید همی
میر زی  تو  شادمان  آید همی
ماه سوی آسمان آید همی
(دیوان رودکی ،۱۳۷۴،ص۲۳)

     برخلاف سبک خراسانی که  در آن لغات واصطلاحات عربی دیده نمی شود اصطلاحات عربی در شعر  و ادب سبک عراقی بسیار افزایش پیدا کرد .و تحوّلی نیز در چگونگی استفاده از صنایع شعری رخ داده که منجرشده  شاعر بیشتر به صنایع شعری لفظی  روی آورد . رواج عرفان در این  دوره از عواملی است  که منجر به استفاده بیشتر از صنایع بدیعی ،چون تلمیح ،کنایه ،ایهام ،تمثیل و دیگر صنایعی شد که شاعر با آن عشق زمینی  و آسمانی اش را به تصویر می کشد . سبک عراقی سرشار از صنایعی چون  تشبیه ،استعاره کنایه و ایهام  است .در این دوره واژه های کهنه  و دشوار، متروک می شوند ،از مفاهیم قرآنی و احادیث و امثال عربی استفاده می شود و اوزان شعر در این دوره مطبوع  است. شاعران از وزن های  سنگین و خشن پرهیز  می کنند. مضامین شعری این دوره بیانگر توجه به عشق، و بی اعتنایی  به عقل و استدلال است  و قالب غزل جایگزین قصیده می شود. مثال زیر بیانگر ویژگی شعر سبک عراقی  می باشد :

شب وصل است و طی شد نامه هَجر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
من از رندی نخواهم کرد توبه
برآی  ای صبح روشندل خدا را
دلم رفت و ندیدم رویِ دلدار
وفا خواهی جفا کش باش حافظ

سلامٌ فیه ِ حتّی مَطلَعِ الفَجر
که در این ره نباشد کار بی اجر
و لو آذیتَنی  بالهَجر* وَلحَجر*
که بس تاریک می بینم شب هَجر
فغان از این تطاول آه از این زَجر
فِانَّ الرَّبحَ* والخُسرانَ فی التَّجر*
(حافظ،۱۳۸۰، ص ۲۲۱)

       بادقّت دراشعار این سبک می بینیم که شعر این دوره –به خصوص شعر حافظ- نیز همچون شعر سبک هندی، ابیات منفردی است که در یک مجموعه کنار هم قرار گرفته است و به وسیله قافیه ها به هم مرتبط شده است.

       در مکتب وقوع نیز شعر اندک تحولی می یابد سیر شعر و غزل در این دوران به سمت سادگی و بی پیرایگی است. بدین صورت که « مضمون آن محدود به ماجراهای عاشقانه است. این است که سوز و سازی دارد و جوان پسند و عوام خوان است . شعر وقوع ، شعری است کاملاً درون گرا» (شمیسا، ۱۳۷۵، ص ۲۷۹).

      شعر این مکتب به دلیل برخاستن از افکار و اندیشه های زندگی عامیانه، شعری ساده و روان است . شعری که بدون هیچگونه پیچیدگی و خالی از صنایع لفظی و معنوی با ذهن خواننده ارتباط برقرار می کند. در این شعر استفاده از واژه ها و تعابیر عامیانه بسیار است. این سبک پس از سبک عراقی ظهور یافت که می توان گفت نوعی درد دل شاعر به زبان ساده است. یعنی آنچه در عالم واقعی بر سر شاعر یا عاشق رفته است به نحوی  که اساس مکتب وقوع این است که بیان روابط عاشق و معشوق و حالات آن مبتنی بر واقعیّات باشد. چنین است که در شعر سبک وقوع، کشش و جاذبه شعری، جذابیّت و ارتباط با مخاطب میسر می گردد. در این سبک شاعر بدون پیچیدگی و اغراق و استفاده از ترفندهای زبانی به این مقصود نائل می شود.

      در شعر واسوخت که دنباله شعر مکتب وقوع است، برخلاف آنچه که در آداب سرودن غزل معمول است، عاشق از معشوق روی گردان می شود و دیگر ناز او را نمی خرد و حتی به سراغ معشوق دیگری می رود.در این شعر، شاعر به خاطر شکستی که در عشق و عدم کامیابی به او  دست داده ،به بی نیازی از معشوق روی می آورد و به جای ستایش ، او را سرزنش می کند و در مقابل، او نیز بی وفایی می کند. این نوع شعر نیز مانند شعر مکتب وقوع بی پیرایه و عاری از صنایع لفظی و معنوی است  و شاعر بدون پیچیدگی مضمون را بیان می کند. در مورد شاعران این عصر باید گفت وحشی بافقی خود از شاعران نامی و متبحر در این سبک است.

از برای خاطر اغیار خوارم می کنی
روزگاری آنچه با من کرد استغنای تو
گر نمی آیم به سوی بزمت از شرمندگیست
گر بدانی حال من گریان شوی بی اختیار
گفته ای تدبیر کارت می کنی وحشی منال

من چه کردم کاین چنین بی اعتبارم می کنی
گر بگویم گریه ها بر روزگارم می کنی
زانکه هر دم پیش جمعی شرمسارم می کنی
ای که منع گریه بی اختیارم می کنی
رفت کار از دست کی تدبیر کارم می کنی
(دیوان وحشی بافقی، ۱۳۷۴،ص۱۱۷)

    غزل در عهد صفویه و زمانی که از این  دو شیوه، یعنی وقوع و  واسوخت گذر کرد، به مرحله ای رسید که شاعران متوجّه شدند که شعر نیاز به تغییر دارد و با توجه به این که شعر عصر تیموری کم کم به سمت صنایع لفظی و به خصوص صنایع معنوی متمایل شده بود، شاعر برای ایجاد یک تغییر اساسی و ایجاد یک شعر متفاوت شروع به پر رنگ کردن این صنایع می کند و شعر خوب را  شعری می داند که پیچیده تر و غریب تر باشد. این طرز فکر کم کم شاعران را به سمت شعرهای بی الهام کشاند، و به گونه ای که باید گفت شعر این دوره تنها نتیجه تلاش هنری شاعر، برای نمایش مهارت شاعری خویش است. قالب شعر در این دوره هر چند غزل است، اما یک غزل بدون قانون که تعداد ابیات آن از حد معمول تجاوز می کند، قافیه ها مدام تکرار می شود و البته شاعر این قالب را بهترین مجموعه برای جمع آوری ابیات از هم گسسته و شعر افقی خود می داند؛ البتّه در میان غزل ها ، نمونه هایی از غزل های یکپارچه نیز به چشم می خورد، اما چنین مواردی به ندرت یافت می شود. در غزل این دوره از همه صنایع، بیشتر تمثیل مورد توجه شاعر است. از آنجایی که شاعران این دوره بیشتر برخاسته از طبقه عامه مردم هستند، بررسی فرهنگ و اصطلاحات عامیانه و مثل های رایج ، از شعر این دوره به خوبی امکان پذیر است و در واقع شعر این زمان مجموعه فرهنگ عوام است. تلمیح و غلو در این سبک فراوان است اما آنچه که بارز و مبرهن است، استفاده از تلمیحات و تکراری بودن آنهاست و این که شاعر فقط تصاویر موجود در شعر گذشتگان را از این تلمیحات به نوعی گرفته و با مهارت  شاعری خود دوباره برای خواننده اش تکرار می کند. شاعر تک بیتی ساز این سبک، شاعری بی الهام است که البته نمی توان مهارتش را در شعر سرایی نادیده گرفت. از مزیّت هایی که تک بیتی بودن این سبک شعری داراست، جنبه ارسال المثلی بیت هاست که این امر موجب می گردد که ابیات  دهان به دهان  بگردد و از مضرّات آن مجهول ماندن اسم شاعر است طوری که باید گفت معروف بودن بیت و در پردهّ ابهام بودن خود شاعر، از ویژگی های سبک هندی است. پایه و اساس این سبک را باید تشبیه دانست زیرا که از ایجاد روابط همانندی است که تمثیل ها، استعارات و تلمیحات فراوانی  در این سبک پدید می آید. شاعران سبک هندی عموماً شاعرانی ناشناخته اند زیرا این شاعران از جمله کسانی مثل صائب در پی آن بودند که به سبکی متفاوت از سبک عراقی و یا خراسانی شعر سرایی کنند و البتّه این علاقه به متفاوت بودن شعر، این گونه شعرا را به سمت غریب گویی کشاند، و به این دلیل مضامین پیچیده  صائب، به خاطر تفاوت فاحشی که  با سبک های پیشین داشت چندان مورد استقبال قرار نگرفت و هر چند وی همواره داد سخن می دهد و خود را شاعری سخنور و دارای طرزی تازه می داند اما این مسأله در زمان حیات وی مورد توجه واقع نمی شود.

از دل سخت نداده است زمین قارون را

خاکمالی که در این دور هنر داد مرا
(ج۱،غ۵۲۵،ب۹)

    در سبک هندی شاعر به همه چیز شخصیت و حیات می بخشد، حتی شاعر برای صفات انسانی نیز تشخّص قائل است. همه چیز به نوعی در ذهن این شاعر سیّال است. تجسّم شاعر سبک هندی بی نظیر است و وی همواره تصاویری از دنیای اطراف  ارائه می دهد که همچون یک تابلوی نقاشی واضح و گیراست؛  البته با ذکر این نکته  که نائل شدن به هدف شاعر در این تابلو نیاز به اندکی تأمل دارد. این شاعر همواره در حال آفرینش است. او حتی از مضامین کهن نیز برای ساختن تصاویر نو بهره می گیرد.شاعر سبک هندی هر چند به صنایع لفظی نیز التفات دارد اما این معنا و مضمون است که همچون خونی در بیت ها جاری است و آن را حرکت و  حیات می بخشد. شاعران سبک هندی شاعرانی مردمی و اجتماعی اند. با مشاهده اصطلاحات و ضرب المثل های عامیانه می توان به راحتی  به این نکته دست یافت که تعامل این شاعر با مردم همیشگی بوده و همیشه مسائل را تجزیه و تحلیل کرده است.

    شاعر سبک هندی برای رسیدن به هدف خود که نو بودن و متفاوت بودن است، به خود مشقت فراوانی می دهد. با یک مضمون ابیات فراوان می سراید با یک پیش مصرع  به موضوعات مختلف می پردازد و از ردیف های  سخت استفاده  می کند. قالب رایج شعر را  که غزل بوده در هم می ریزد، ابیات را می کاهد و می افزاید تا متفاوت و یکه تاز در فن شعر سرایی باشد.

      شاعر سبک هندی یک شاعر مضمون آفرین است که برای این آفرینش از عواملی چون غلو، تجسّم، حسن تعلیل، تمثیل و دیگر صنایع ادبی بهره می گیرد  تا مضمون خود را  هر چه نو تر عرضه کند. غزل زیر نمونه بارز از غزل سبک هندی است که ویژگی هایی  چون استفاده از تلمیحات تکراری، تناسب و ایهام تناسب، تشبیه ، تکرار، انواع جناس، و دیگر صنایع در آن به چشم می خورد .

داغ رسوایی خدا دادست  منصور مرا
در تلاش خاکساری دارم آتش زیر پا
حدّ شرعی، مست بیحد را نمی آرد به هوش
در نمکدان از نمکزاری چه گنجد، ظاهرست
پرتو منّت کند دلهای روشن را  سیاه
تاک نتواند به چندین دست در زنجیر داشت
باغبان سنگدل را دیدن  من می گزد
کوشش ظاهر حجاب کعبهه مقصود بود
برنیاورد از گدا چشمی طمع را ملک چین
نور من چون برق صائب پرده سوز افتاده است

هـست تمغای* تجلّی لاله طـور مـرا
گر سلیمان جا به دست خود دهد مور مرا
نیست  پروایی زچوب دار منصور مرا
بر نتابد تنگنای آسمان شور مرا
می کشد دست حمایت شمع مغرور مرا
باده شوخ من و صهبای* پر زور مرا
گرچه رزق از نکهت گلهاست زنبور مرا
رفتن دل ساخت کوته منزل دور مرا
کاسه در یوزه* از چینی است فغفور* مرا
ابر چون پنهان تواند ساختن نور مرا
( دیوان صائب، ج۱، غ ۱۵۲)

     می بینیم که صائب چگونه در یک غزل ده بیتی به صورتی کاملاً شگفت انگیز از صنایع بدیعی، بهره برده است.گویا شاعر سبک هندی، خود را موظف در به کارگیری از این گونه صنایع می داند و نمی تواند کلامش را بی‌پیرایه و عاری از پیچیدگی به شنونده  یا خواننده منتقل کند. ذهن او جویای بیگانگی و غرابت در شعر است، اما گاهی درگیر تکرار نیز می شود که این تلمیحات نمونه ای بارز از این  امر می باشد.

درآمدی برآرایه هاو مضامین مختلف در شعر صائب

80,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله صائب تبریزی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      شنبه, ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.