عنوان :
تعداد صفحات : ۳۰
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
پیامبر (ص) از تشویق وتنبیه یارانشان غافل نبودند و تشویق های رسول گرامی در طول نبرد خود انگیزه مقاومت را در افراد بوجود می آورد در هنگامی که قهرمانی مشرکی را به قتل می رساند پیامبر اورا به شیوه های مختلف تشویق می کرد در هنگامی که طلحه بن ابی طلحه به دست علی (ع) کشته شد پیامبر (ص) باصدای بلند تکبیر فرستاد.و برای تشویق یارانش به آنها کنیه هائی می داد تا آنانرا خوشحال کند .هنگامی که رشید فارسی ابن عویم را کشت پیامبر به او فرمودند آفرین یا اباعبدالله . در صورتی که رشید فرزندی نداشت
تنبیه را نیز زمانی که لازم بود انجام می داد . هنگامی که از کشته شدن مجذور بن زیاد بدست حارث بن سوید اطلاع یافت بدون توجه به خدمات حارث ’ دستور قصاص اوراداد چرا که این قتل رنگ وبوی جاهلیت داشت .
مهمترین تشویقی که برای یارانش در نظر گرفت شرکت در غزوه حمراء الاسد بود . چرا پیامبر (ص ) باوجود این که تمام نیروهایش زخمی بودند از آنها خواست فقط کسانی که با او دراحد جنگیدند اورا برای حمراء الاسد یاری کنند . هدف او از این بسیح نیروهای زخمی چه بود . اگر مقصود جنگ بود که باید نیروهای تازه نفس را جایگزین زخمیها کند و اگر فقط ترساندن قریش بود بازهم باید نیروهای بیشتر ی را می برد کمااینکه با روشن کردن ۵۰۰آتش در پانصد نقطه همین کاررا نیز کرد علامه جعفر سبحانی در تحلیل این مسئله نوشته است که بردن یاران وزخمیها به غزوه حمراء الاسد برای تنبیه افرادش از نافرمانی درجنگ بود اما گمان بیشتری می رود که تشویق کسانی باشد که به جنگ آمده بودند وتنبیه افرادی که از جنگ سرباز زده اند چرا که توجه پیامبر (ص) به یارانش برایشان بهترین تشویق بود . ودلیل این مدعا جابر بن عبدالله انصاری است که در جنگ احد شرکت نکرده بود و دلیل محکمی نیز برای این کار داشت و پیامبر عذر اورا موجه دانست واجازه شرکت در غزوه حمراء الاسد را به اوداد.
واژه های کلیدی: تشویق، تنبیه
تشویق ۱
انسان و نیاز به «تشویق» ۱
تناسب تشویق و عمل ۳
روشهاى تشویق ۵
شرایط تشویق ۹
تنبیه ۱۱
تشویق و تنبیه از نظر پیامبر اکرم (ص ) ۲۵
منابع ۲۷
هرچند از مقولههایى چون «تشویق» و «تنبیه»، در مباحث تربیتىگفتگو مىشود، ولى از آنجا که «رفتار تشویقآمیز»، یکى از شیوههاى نیکدر معاشرت و برخورد با دیگران است، مورد بحث قرار مىگیرد.
اغلب یا همه افراد، به لحاظ برخوردارى از غریزه «حب نفس»،دوست دارند که مورد توجه و عنایت قرار بگیرند. توجه به این نیاز، درحدى که به افراط کشیده نشود و آثار سوء نداشته باشد، عاملى درجهت تغییر رفتار یا ایجاد «انگیزه عمل» در انسانهاست.
وقتى کسى را مورد تشویق قرار مىدهیم و به خاطر داشتن صفتىیا انجام کارى مىستاییم، در واقع حس «خود دوستى» او را ارضاءکردهایم. این هم، جاذبه و محبت مىآفریند، هم، نیت و انگیزه پدیدمىآورد یا تقویت مىکند.
همچنان که از لفظ تشویق نیز برمىآید، به معناى «بر سر شوقآوردن»و «راغبساختن» در ماهیت تشویق نهفته است. این کار، نیازمند شناختما از روحیات و خصلتهاى روانى اشخاص به معناى عام، و ازویژگیهاى روحى فرد مورد تشویق به طور خاص است. در تشویق،باید از لفظ، شیوه و برخوردى استفاده کرد که در درون شخص، شوق ونیت و علاقه ایجاد کند و این محرک درونى، او را به تلاش بیرونى وادارکند، نه اینکه صرفا یک «تحریک بیرونى» باشد.
بعضى خصلت «تشویق دیگران» را ندارند و به دلیل خودخواهى،غرور، حسد یا هر عامل دیگر، هرگز زبان به ستایش و تمجید ازخوبیهاى دیگران نمىگشایند و گفتن یک کلمه تشویقآمیز، برایشانبسیار سنگین است، هرچند خودشان پیوسته دوستدار آنند که موردتشویق دیگران قرار بگیرند.
برخى هم به گونهاى تربیتشدهاند که براحتى زبان به تعریف ازدیگران و خوبیهایشان مىگشایند و نه تنها تشویق خوبان برایشانسنگین نیست، بلکه از این کار، لذت هم مىبرند. و … چقدر تفاوتمیان این دو گونه افراد است!
داشتن زبان و لحن تشویقآمیز، موهبتى خدایى است. نشان کمالروحى و همتبلند و علاقه به بالندگى و رشد انسانهاست. تشویق، درنیکان و نیکوکاران، زمینه بیشتر براى «عمل صالح» پدید مىآورد ونسبتبه بدان و بدیها، اثر غیر مستقیم بازدارندگى دارد. اگر درجامعهاى میان نیک و بد فرقى گذاشته نشود و به شایستگان فرزانه وفداکار و فرومایگان تبهکار به یک چشم نگاه کنند، این عامل سقوطاخلاقى و ارزشى جامعه است; صالحان مایوس و دلسرد مىشوند وفاسدان جرات و گستاخى مىیابند. این مضمون کلام حضرت على(ع)است که در عهدنامهاى که به مالکاشتر نخعى نوشت، او را به اینارزشگذارى و بهادادن به نیکان صالح فرمان داد:
«لا یکونن المحسن و المسیئ عندک بمنزله سواء، فان فى ذلک تزهیدا لاهلالاحسان فى الاحسان و تدریب لاهل الاسائه»;.
اى مالک … هرگز «نیکوکار» و «بدکار» نزد تو یکسان و در یکجایگاه نباشند، چرا که در این کار، بىرغبتى نیکوکاران در امرنیکوکارى است، و ورزیدگى و شوق بدکاران براى بدى است.
تفاوتگذاشتن میان نیک و بد در نوع برخورد و احترام و توجه، نهتنها با «عدالت» منافاتى ندارد، بلکه سوقدادن جامعه به سوىصلاحیتهاست و ارجنهادن به نیکها و نیکان است. این تفاوت رفتاربهخاطر تفاوت عمل دیگران، هم در محیط خانه و میان فرزندان قابلعمل است، هم در محیط درسى و میان دانشآموزان و دانشجویان. همنسبتبه کارمندان، سربازان، خدمتگزاران و اقشار مختلف دیگر.
هم در بحث تنبیه و توبیخ، هم در مقوله ستایش و تشویق، بایدتناسب میان «عمل» و «میزان تشویق» مراعات شود، تا اثر مطلوب راببخشد. بدون این تناسب، یا افراط مىشود یا تفریط، و هر دو زیانباراست. البته هر یک از این زیادهروى یا کوتاهى در تشویق و ستایش همریشهها و عللى دارد.
على(ع) مىفرماید:
«الثناء باکثر من الاستحقاق ملق و التقصیر عن الاستحقاق عى او حسد»..
ستایش بیش از حد استحقاق و شایستگى، تملق و چاپلوسىاست. و کم گذاشتن و کوتاهى از حد استحقاق، ناتوانى یا حسادتاست.
این سخن، ضمن تاکید بر همان «تناسب»، دو جنبه افراط و تفریطرا در این مساله یادآور مىشود و به ریشه آن هم اشاره دارد. زیادهروىدر مدح، یا از جهالت و نشناختن قدر و ارزش کارها و اشیاء سرچشمهمىگیرد، یا نشانه روحیه چاپلوسى و نوکرصفتى و حقارت نفس و روحاست. حضرت امیر(ع) در سخنى دیگر مىفرماید:
«اکبر الحمق الاغراق فى المدح و الذم»;.
بزرگترین نادانى، زیادهروى در ستایش یا بدگویى است.
هرچند سخن از تشویق است، ولى مدح و ستایش نیز، یکى ازجلوههاى تشویق و روشهاى رغبتآفرینى در افراد به شمار مىآید.
از آنجا که تشویق، براى انگیزش به کار نیک است، اگر کمتر از«ارزش کار» و «فضیلت صفات» باشد، موجب کماهمیت جلوه یافتن آنکار و صفت مىگردد. مثلا اگر یک دانشآموز، پس از یک سال تلاشپیگیر در امر تحصیل و داشتن معدل «بیست»، فقط با یک «بارکالله» و«احسنت» تشویق شود، روحیه خود را از دست مىدهد، یا اگر در برابرفداکارى عظیم و ایثار چشمگیر یک انسان وارسته، تنها به ستایشمختصرى اکتفا شود، حق او ادا نشده است. برعکس، اگر در برابر کارنیک کوچکى عظیمترین تشویقها به عمل آید، مثلا در یک جلسه و دریک مسابقه حضورى براى کسى که یک پرسش عادى را فىالمجلسجواب داده، یک «سفر حج» جایزه بدهند، این نیز بدآموزى دارد، همارزش آن جایزه لوث مىشود، هم براى آنان که با تلاش بیشتر،شایستگیهاى والاترى را از نظر علمى و عملى دارند ولى مورد تشویققرار نمىگیرند، دلسرد و مایوس مىکند.
اینکه هر کس را چگونه مىتوان بر سر شوق آورد و از کار شایستهاو تجلیل و تقدیر کرد، در شرایط مختلف و نسبتبه افراد مختلفمتفاوت است. یکى را با لفظ محبتآمیز و کلمات تحسینکنندهمىتوان تشویق کرد، یکى را با تحویلگرفتن و برخورد احترامآمیز،یکى را با پول و جایزه، یکى را با مطرح ساختن و نامآوردن. یکى باکتاب و هدیههاى فرهنگى تشویق مىشود، یکى با لوازم مصرفى وخانگى، یکى هم با خوراک و اطعام. در همین زمینه هم مراعات تناسبمیان «نوع تشویق» با «فرد مورد تشویق»، مهم است. به این خاطر، آنان که بهمناسبتهاى مختلف به افراد، هدیه و جایزه مىدهند، یا مىخواهند افرادشایسته را مورد تشویق و تقدیر قرار دهند، به این ریزهکاریها بایدتوجه کنند.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر