مقاله عرفان و اخلاق علامه طباطبایی

تحقیق و پروژه و پایان نامه و مقاله دانشجویی

 عنوان :

مقاله عرفان و اخلاق علامه طباطبایی

تعداد صفحات :۲۰

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

 چکیده‌

در این‌ مقاله، به‌ مبانی‌ آرای‌ علا‌ مه‌ در مقوله‌ اصلی‌ عرفان‌ که‌ معرکه‌ آرای‌ صاحب‌نظران‌ این‌ مشرب‌ و شالوده‌ اساسی‌ همه‌ بحث‌های‌ نظری‌ عرفان‌ اسلامی‌ است، می‌پردازیم‌ و رأی‌ و نظر این‌ عارف‌ الهی را در بحث‌ توحید رقم‌ می‌زنیم‌ و گوشه‌ای‌ از لطایف‌ و حقایقی‌ را که‌ در کتاب‌ مستطاب‌ الرسائل‌ التوحیدیه‌ بیان‌ فرموده‌است، باز می‌گوییم.

توحید، اصل‌ اصیل‌ و محور مهم‌ دعوت‌ عموم‌ انبیا و اولیا است‌ که‌ چون‌ پایه‌ و اساس‌ همه‌ عقاید و اعمال‌ و احکام‌ دینی‌ ماشمرده‌ می‌شود، بیش‌ترین‌ آیات‌ قرآنی‌ و احادیث‌ و روایات‌ ولایی‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ و حضرات‌ معصوم‌ – سلام‌ا علیهم‌ اجمعین‌ – در این‌ باره‌ داد معنا داده‌ و آفاق‌ و ابعاد این‌ حقیقت‌ دلپذیر را باز کرده‌اند و عارفان‌ و حکیمان‌ متأله‌ ما، همه‌ تبحر و تضلع‌ خود را به‌ پای‌ این‌ پایه‌ محکم‌ دین‌ ریخته‌ و با تمام‌ توان‌ و کوشش، به‌ حل‌ معضلات‌ و پاسخ‌ به‌ پرسش‌های‌ آن‌ پرداخته‌اند.

در این‌ مقاله‌ عرفان‌ در سیر تحولی‌ و تطوری علامه، از ابتدا تا قرن‌ نهم‌ قمری‌ بحث‌ و بررسی، و بر معنای‌ «معنویت‌گرایی» و «وجهه‌ الاهی» عرفان‌ که‌ منظور نظر صائب‌ و ثاقب‌ مرحوم‌ علا‌ مه‌ طباطبایی؛ در آثار و اثمار وجودی‌اش‌ بود، تکیه‌ و تأکید شده‌ است‌ که‌ او‌لاً‌ این‌ معنا در فطرت‌ آدمیان‌ و همه‌ ادیان‌ و مذاهب‌ و ملل‌ و نحل‌ موجود است‌ و ثانیاً‌ حقیقت‌ معنویت‌خواهی‌ و راه‌ و روش‌ نیل‌ به‌ آن‌ و شریعت‌ کاملی‌ که‌ موصل‌ و مؤ‌د‌ی‌ انسانِ‌ سالک‌ به‌ اوج‌ معنا و قله‌ بلند کمال‌ و قرب‌ الهی است، در اسلام‌ ناب‌ متجلی‌ شده‌ است.

از طرف‌ دیگر، «توحید» که‌ غایت‌ قصوی‌ و مقصد اَسنی‌ در عرفان‌ اصیل‌ اسلامی‌ و فوق‌ نگرش‌ کلامی‌ و فلسفی‌ است‌ و به‌ «توحید» حالی، شهودی‌ و … می‌رسد، در حقیقت، باطن‌ همه‌ ساحت‌های‌ سه‌گانه‌ معارف‌ اسلامی‌ یعنی‌ عقیدتی، اخلاقی‌ و عرفانی، و فقهی‌ و شرعی‌ است‌ و «انسان‌ کامل»، همانا انسان‌ موحد ناب‌ است‌ و توحید، فنا در ذات‌ الهی، فنای‌ ذاتی، صفاتی‌ و افعالی‌ خواهد بود که‌ مرحوم‌ علا‌ مه‌ در رساله‌ التوحید به‌ نحو احسن‌ و اکمل، وحدت‌ حقه‌ حقیقیه‌ را تبیین، آن‌گاه‌ اسما و مراتب‌ اسمای‌ حسنای‌ الهی را نیز در رساله‌ الاسمأ ترسیم‌ و تصویر کرده‌ است.

به‌ هر حال، نویسنده، کاربرد چهارم‌ یعنی‌ «معنویت‌ مداری» و وجهه‌ الهی عرفان‌ را عمق‌ اندیشه‌های‌ عرفانی‌ علا‌ مه‌ و «توحید ناب» را اوج‌ تکامل‌ عرفانی‌ و خلاصه‌ و عصاره‌ عمیق‌ و شگرف‌ و شگفت‌ اسلام‌ ناب‌ برمی‌شمارد که‌ مختص‌ فرهنگ‌ و شریعت‌ و معارف‌ اسلام‌ ناب‌ است‌ و دیگر هیچ.

واژگان‌ کلیدی: عرفان، توحید، اسم، صفت.

فهرست مطالب

عرفان علامه طباطبایی   ۱
چکیده‌   ۱
عرفان   ۲
منابع:   ۱۷

منابع:

۱-  فرهنگ‌ معین.

۲-  ارزش‌ میراث‌ صوفته‌ ص‌  ۹ و ۱۰ .

۳-  التوحید و النبوه‌ و الولایه، شیخ‌ محمود قیصری‌ ص‌ ۷٫

۴-  کشکول‌ دفتر پنجم‌ ص‌ ۵۱۵٫

۵-  الرسائل‌ التوحیدیه‌ ص‌ ۲۰ و ۲۱ و ۲۲٫

۶-  در مسائل‌ التوحیدیه‌ ص‌ ۲۳٫

۷-  مصباح‌ الهدایه‌ عزالدین‌ محمود کاشانی‌ فصل‌ توحید.

۸- اصول و فلسفه و روش رئالیسم، تالیف حضرت علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، جلد ۱ و ۲

۹- گزاره های اخلاقی از سقراط تا علامه طباطبائی، تالیف مصطفی اسکندری

عرفان

 ‌«عرفان» که‌ معنای‌ لغوی‌ آن، «شناختن» یا باز شناختن‌ و … است، در «عرف‌ خاص» و کاربرد اصطلاحی‌ خود، سرگذشت‌ پر ماجرایی‌ داشته‌ و دستخوش‌ دگرگونی‌های‌ فراوانی‌ شده‌ است‌ که‌ مهم‌ترین‌ آن‌ها عبارتند از:

۱٫ این‌ مقوله‌ در نخستین‌ کاربرد اصطلاحی‌ خود، همراه‌ با کلمه‌ «تصوف» به‌ معنای‌ شاخه‌ای‌ از معرفت‌ بشری‌ است‌ که‌ در تعریف‌ آن‌ گفته‌اند: طریقه‌ معرفت‌ نزد آن‌ دسته‌ از صاحب‌نظران‌ است‌ که‌ بر خلاف‌ اهل‌ برهان، در کشف‌ حقیقت‌ بر ذوق‌ و اشراق، بیش‌تر اعتماد دارند تا بر عقل‌ و استدلال.۳ … عرفان، معرفتی‌ مبتنی‌ بر حالت‌ روحانی‌ و وصف‌ ناپذیر است‌ که‌ در آن‌ حالت، این‌ احساس‌ برای‌ انسان‌ پیش‌ می‌آید که‌ ارتباطی‌ مستقیم‌ و بی‌واسطه‌ با وجود مطلق‌ یافته، و این‌ احساس، البته‌ حالتی‌ روحانی‌ ورای‌ وصف‌ و حد‌ وصف‌ناپذیر است‌ که‌ طی‌ آن، ذات‌ مطلق‌ را نه‌ با برهان، که‌ با ذوق‌ و وجدان‌ درک‌ می‌کند.۴

در این‌ تعریف، «عرفان»، قسیم‌ انواع‌ دیگر معرفت، یعنی‌ «علم»، «فلسفه» و «هنر» می‌شود و همان‌ طور که‌ در تعریف‌ علم‌ آن‌ را دریافت‌ متکی‌ به‌ حس‌ و تجربه‌ و در وصف‌ فلسفه، آن‌ را دریافت‌ متکی‌ به‌ عقل‌ و استدلال‌ و درباره‌ هنر، آن‌ را دریافت‌ متکی‌ به‌ احساس‌ و عاطفه‌ دانسته‌اند، عرفان‌ را نیز درک‌ و دریافتی‌ متکی‌ به‌ قلب‌ و از راه‌ کشف‌ و شهود و ذوق‌ و وجدان‌ شمرده‌اند و بدیهی‌ است‌ که‌ چنین‌ معرفتی، به‌ عالم‌ اسلام‌ اختصاص‌ نداشته‌ و امری‌ عام‌ بین‌ همه‌ اقوام‌ جهان‌ است.۵

۲٫ ورود این‌ مقوله‌ به‌ دنیای‌ اسلام‌ و وصف‌ آن‌ به‌ «اسلامی»، مفهوم‌ این‌ کلمه‌ را به‌ کلی‌ از تعریف‌ نخست‌ جدا کرده‌ و به‌ آن‌ معنای‌ جدیدی‌ بخشیده‌ است‌ که‌ باید آن‌ را در کاربرد اصطلاحی‌ آن‌ دانست‌ و شاید کوتاه‌ترین‌ تعریفی‌ که‌ برای‌ آن‌ کرده‌اند، این‌ است:

هوالعلم‌ با سبحانه‌ من‌ حیث‌ اسمائه‌ و صفاته‌ و مظاهره‌ و احوال‌المبدأ والمعاد … . و معرفه‌ طریق‌السلوک‌ و المجاهده.۶

شیخ‌ بهایی‌ در کشکول، همین‌ تعریف‌ را پسندیده‌ و با دیگران‌ همراه‌ است‌ که‌ عرفان، علم‌ به‌ مبدأ اعلا از راه‌ اسما و صفات‌ الهی و شناخت‌ ویژگی‌های‌ مبدأ و معاد و راه‌ و رسم‌ سیر و سلوک‌ به‌ سوی‌ او است.۷

۳٫ معنای‌ دیگر «عرفان»، جنبه‌ فرهنگی‌ و وجهه‌ نظری‌ و علمی‌ «تصوف» است‌ به‌ این‌ معنا که‌ پس‌ از ظهور نحله‌ و فرقه‌ای‌ به‌ نام‌ صوفیه‌ در عالم‌ اسلام‌ و رسمیت‌ یافتن‌ آن، این‌ مشرب‌ به‌ بخش‌ «نظری» و «عملی» یا «علم‌ اصول» و «علم‌ وصول» تقسیم‌ شد که‌ البته‌ در طول‌ تاریخ‌ و تقریباً‌ تا قرن‌ نهم‌ هجری، هر دو بخش‌ با هم‌ به‌ کار خود ادامه‌ می‌دادند؛ اما پس‌ از آن، به‌ آن‌ بخش‌ از این‌ نوع‌ معرفت‌ که‌ به‌ بررسی‌ مبادی‌ و مسائل‌ نظری‌ این‌ مشرب‌ می‌پرداخت، «عرفان» گفتند و وجهه‌ رسمی‌ و اجتماعی‌ آن‌ که‌ با طرح‌ سلسله‌ها و سابقه‌های‌ عملی‌ آن‌ کار داشت، «تصوف» نام‌ گرفت‌ و به‌ جانبداران‌ آن‌ نیز صوفیه‌ و متصوفه‌ گفتند.

۴٫ کاربرد چهارم‌ و مهم‌ «عرفان»، مقوله‌ای‌ معادل‌ «معنویت» و «وجهه‌ الاهی» است‌ که‌ این‌ مقوله‌ در این‌ استعمال، در حوزه‌ عرفان‌ و تصوف‌ رسمی‌ خلاصه‌ نمی‌شود، و محدود نمی‌ماند و حتی‌ قسیم‌ دیگر انواع‌ و شاخه‌های‌ معرفت‌ بشری‌ هم‌ نیست؛ بلکه‌ مفهومی‌ گسترده‌ و فراگیر دارد که‌ همه‌ ساحت‌های‌ دانش‌ و بینش‌ را شامل‌ می‌شود؛ یعنی‌ آن‌گاه‌ که‌ بخواهیم‌ به‌ موضوع‌ و بحثی‌ از جنبه‌ الهی و معنوی‌ آن‌ نگاه‌ کنیم‌ و وجهه‌ و صبغه‌ ربانی‌ آن‌ را لحاظ‌ کنیم، مقوله‌ «عرفان» را به‌ کار می‌گیریم‌ و روشن‌ است‌ که‌ چنین‌ کاربردی‌ در حوزه‌ همه‌ دانش‌ها و بینش‌ها می‌تواند مورد داشته‌ باشد؛ برای‌ مثال‌ اگر در عالم‌ فقاهت‌ به‌ جنبه‌های‌ باطنی‌ احکام‌ شرع‌ بپردازیم‌ و راز و رمز و اسرار ملکوتی‌ نماز و روزه‌ و حج‌ و جهاد را چنان‌که‌ سنت‌ بسیاری‌ از بزرگان‌ بوده‌ است، باز بشناسیم، به‌ «عرفان‌ احکام» پرداخته‌ایم‌ و «عارف» در این‌ معنای‌ فراگیر، دیگر به‌ هیچ‌ نحله‌ و مشربی‌ متعلق‌ نیست؛ بلکه‌ معنایی‌ معادل‌ و برابر با «عالِم‌ ربانی» دارد که‌ همه‌ ساحت‌های‌ معرفت‌ را با نگاه‌ خدابینانه‌ خود به‌ یک‌دیگر گره‌ می‌زند و در هر چه‌ می‌نگرد، سیمای‌ خدا را می‌بیند.

آن‌ چه‌ ما می‌خواهیم‌ درباره‌ علامه‌ طباطبایی‌ بگوییم، عرفانی‌ از این‌ دست‌ است‌ و نه‌ از این‌ بابت‌ که‌ وی‌ چهره‌ای‌ از چهره‌های‌ شناخته‌ شده‌ از شاخه‌ای‌ از شاخه‌های‌ معارف‌ اسلامی‌ یعنی‌ تصوف‌ و عرفان‌ است. علامه، شخصیتی‌ چون‌ بایزید بسطامی‌ یا ابوالحسن‌ خرقانی‌ و یا حتی‌ محیی‌الدین‌ بن‌ عربی‌ نیست‌ که‌ به‌ مکتب‌ و مشربی‌ خاص‌ وابسته‌ باشد. و اگرچه‌ بزرگانی‌ چون‌ ابن‌ عربی‌ و سید حیدر آملی، در دیگر حوزه‌های‌ معارف‌ گوناگون‌ دینی‌ و اسلامی، تجربه‌ و تبحر داشته‌ و گه‌ گاه‌ حتی‌ در جایگاه‌ فقیه‌ و مفتی، فتوا و حکمی‌ صادر کرده‌اند؛ اما به‌ هر حال، نام‌ آنان‌ در طول‌ تاریخ‌ در جدول‌ عارفان‌ صاحبِ‌ مکتب‌ ثبت‌ و ضبط‌ شده‌ است‌ و در عمل، از جرگه‌ و جریان‌ عالمان‌ دین‌ و مجتهدان‌ متشر‌ع‌ جدا شده‌اند و باهمه‌ کوششی‌ که‌ در پیوند دادن‌ شریعت‌ و طریقت‌ و حقیقت‌ داشته‌اند، سرانجام‌ جدول‌ نام‌ و راه‌ و رسم‌ آنان، از راه‌ عالمان، فقیهان‌ و حکیمان‌ جدا شده‌ است؛ ولی‌ ما بزرگانی‌ از اهل‌ معرفت‌ داریم‌ که‌ حضور فعال‌ و کارساز آن‌ها در همه‌ زمینه‌ها و صحنه‌های‌ علمی‌ و عملی‌ چنان‌ است‌ که‌ با همه‌ تبحر و تسلطی‌ که‌ در هر فنی‌ دارند، به‌ هیچ‌ جمعیت‌ و جامعه‌ خاص‌ علمی‌ محدود نمانده‌اند و علامه‌ یکی‌ از همین‌ بزرگ‌مردانی‌ است‌ که‌ اگر چه‌ هم‌ فقیه، هم‌ مفسر، هم‌ فیلسوف‌ و هم‌ عارف‌ است‌ و در همه‌ این‌ ساحت‌ها جایگاه‌ دارد، اما او را به‌ هیچ‌ یک‌ از این‌ جوامع‌ به‌ این‌ معنا نمی‌توان‌ وابسته‌ دانست‌ که‌ حضور او را در دیگر حوزه‌ها و ساحت‌ها کمرنگ‌ کند و شاید یکی‌ از لطایف‌ کاربرد کلمه‌ «علا‌ مه» برای‌ این‌ اشخاص‌ همین‌ باشد و به‌ همین‌ دلیل، دیگر در روزگار ما که‌ دوران‌ تخصص‌های‌ خاص‌ و دقیق‌ علمی‌ است، نتوان‌ برای‌ چنین‌ شخصیت‌هایی‌ که‌ پرورده‌ و ساخته‌ و پرداخته‌ زمانه‌ و روزگار مجموعه‌ معارف‌ دینی‌ بوده‌اند، جانشین‌ و جایگزینی‌ یافت‌ و این‌ تعبیر را برای‌ آن‌ها به‌ کار برد. به‌هرحال، از ابعاد مهم‌ جامعیت‌ علامه، همین‌ بُعد معنوی‌ و وجهه‌ الهی او است‌ که‌ آزمودگی‌ و آموزندگی‌ این‌ ساحت‌ از شخصیت‌ او را در مجموعه‌ اقوال، اعمال، احوال، افکار و در سیر و سلوک‌ و راه‌ و رسم‌ زندگی‌اش‌ می‌توان‌ حس‌ کرد.

پیش‌ از آن‌ که‌ وارد ساحت‌های‌ تخصصی‌ «علم‌ اصول» و «وصول» عرفانی‌ حضرت‌ علامه‌ شویم، نشانه‌های‌ روشن‌ این‌ گرایش‌ به‌ «عرفان‌ ناب‌ اسلامی» را در مجموعه‌ احوال، آثار، استادان، شاگردان‌ و گفته‌ها یا نوشته‌های‌ وی‌ از همان‌ روزهای‌ نخستین‌ زندگی‌ علمی‌اش‌ می‌بینیم‌ که‌ با باوری‌ تردیدناپذیر به‌ توصیه‌ و تأکید در پذیرش‌ و گرایش‌ به‌ این‌ بُعد معنوی‌ می‌پردازد؛ از همان‌ سال‌های‌ اولی‌ که‌ دست‌ به‌ قلم‌ می‌برد و به‌ ارائه‌ مقالاتی‌ می‌پردازد و بعدها این‌ مقالات‌ به‌ وسیله‌ دیگران‌ فراهم‌ می‌آید و به‌ نام‌ فرازهایی‌ از اسلام‌ و معنویت‌ تشیع‌ و… به‌ چاپ‌ می‌رسد. مقالاتی‌ چون‌ درسی‌ از قرآن، عالم‌ غیب، معنویت‌ تشیع‌ و نظایر آن، سرشار از همین‌ آموزه‌ها و ارزش‌های‌ عرفانی‌ است‌ که‌ به‌ زبان‌ ساده‌ و بی‌پیرایه‌ برای‌ استفاده‌ عموم‌ مردم‌ نگارش‌ یافته، همچنان‌ به‌ سیر تکاملی‌ خود ادامه‌ می‌دهد تا به‌ آرا و انظار قیم‌ و محکم‌ و تخصصی‌ عرفان‌ می‌رسد که‌ نمونه‌های‌ اعلای‌ آن‌ را در تفسیر کم‌ نظیر المیزان‌ و در ذیل‌ آیات‌ شریفه‌ قرآن‌ می‌توان‌ دید که‌ چون‌ ما در اندیشه‌ تألیفی‌ بزرگ‌ با همین‌ عنوان‌ (عرفان‌ حضرت‌ علامه)هستیم، بحث‌ مستوفای‌

این‌ جریان‌ تکاملی‌ را به‌ آن‌ کتاب‌ وامی‌گذاریم‌ و در این‌ مقاله، به‌ مبانی‌ آرای‌ علا‌ مه‌ در مقوله‌ اصلی‌ عرفان‌ که‌ معرکه‌ آرای‌ صاحب‌نظران‌ این‌ مشرب‌ و شالوده‌ اساسی‌ همه‌ بحث‌های‌ نظری‌ عرفان‌ اسلامی‌ است، می‌پردازیم‌ و رأی‌ و نظر این‌ عارف‌ الهی را در بحث‌ توحید رقم‌ می‌زنیم‌ و گوشه‌ای‌ از لطایف‌ و حقایقی‌ را که‌ در کتاب‌ مستطاب‌ الرسائل‌ التوحیدیه‌ بیان‌ فرموده‌است، باز می‌گوییم.

توحید، اصل‌ اصیل‌ و محور مهم‌ دعوت‌ عموم‌ انبیا و اولیا است‌ که‌ چون‌ پایه‌ و اساس‌ همه‌ عقاید و اعمال‌ و احکام‌ دینی‌ ماشمرده‌ می‌شود، بیش‌ترین‌ آیات‌ قرآنی‌ و احادیث‌ و روایات‌ ولایی‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ و حضرات‌ معصوم‌ – سلام‌ا علیهم‌ اجمعین‌ – در این‌ باره‌ داد معنا داده‌ و آفاق‌ و ابعاد این‌ حقیقت‌ دلپذیر را باز کرده‌اند و عارفان‌ و حکیمان‌ متأله‌ ما، همه‌ تبحر و تضلع‌ خود را به‌ پای‌ این‌ پایه‌ محکم‌ دین‌ ریخته‌ و با تمام‌ توان‌ و کوشش، به‌ حل‌ معضلات‌ و پاسخ‌ به‌ پرسش‌های‌ آن‌ پرداخته‌اند. با اندکی‌ تامل‌ در آن‌ همه‌ آثار، به‌ خوبی‌ می‌توان‌ دریافت‌ که‌ هیچ‌ مبنا و مبحثی‌ به‌ وسعت‌ و دقت‌ مبدأشناسی، مطمحِ‌ نظر اهل‌ نظر و عرفان‌ نبوده‌ است؛ به‌ همین‌ دلیل، میراث‌ گرانبها و ذخیره‌ ارزشمندی‌ که‌ در فرهنگ‌ الهی در این‌ باره‌ به‌جا مانده، بی‌نظیر و در همه‌ فرهنگ‌ها و جوامع‌ علمی‌ جهان، بی‌سابقه‌ است. ابعاد گسترده‌ این‌ بحث، به‌ طور تقریبی، همه‌ آفاق‌ قدیم‌ و جدید معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، انسان‌ شناسی‌ و … را در بر گرفته‌ و به‌ وسعت‌ وجود و تمام‌ هستی‌ گسترش‌ یافته‌ و با تازگی‌ و طراوت‌ به‌ پیش‌ می‌رود و خصلت‌ و خصوصیت‌ مهم‌ آن‌ این‌ است‌ که‌ هیچ‌ حد‌ و مرزی‌ را نمی‌شناسد. نگاهی‌ به‌ یکی‌ از جنبه‌های‌ این‌ تحقیق‌ دقیق‌ که‌ همان‌ تقسیم‌ توحید و بیان‌ مراتب‌ آن‌ است، به‌ خوبی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ سهم‌ اندیشه‌های‌ عرفانی‌ تا چه‌ حد‌ فراتر از حوزه‌ وساحت‌هایی‌ است‌ که‌ به‌ طور مثال، فیلسوفان‌ و متکلمان‌ دنبال‌ کرده‌اند. اهل‌ کلام، این‌ مراتب‌ را در توحید ذاتی، صفاتی‌ – افعالی‌ و سرانجام‌ مرتبه‌ خلقی‌ آن‌ که‌ توحید عبادی‌ است، خلاصه‌ کرده‌اند؛ در حالی‌ که‌ وقتی‌ به‌ مأثورات‌ عرفانی‌ می‌نگریم، می‌بینیم‌ نه‌ تنها این‌ مراتب‌ در این‌ درجات‌ چهارگانه‌ منحصر نمی‌شود، که‌ سخن‌ از توحید حالی، توحید الهی و توحید شهودی‌ و حتی‌ به‌ گفته‌ یکی‌ از بزرگان‌ این‌ مکتب، سی‌وشش‌ نوع‌ توحید است‌ که‌ این‌ عارف‌ بزرگ‌ در کتاب‌ سترگ‌ خود، با تکیه‌ بر آیات‌ شریفه‌ قرآن، به‌ شرح‌ این‌ مراتب‌ پرداخته‌ و افزون‌ بر آن‌ که‌ هر یک‌ از این‌ مراتب‌ را به‌ آیه‌ای‌ از قرآن‌ زینت‌ بخشیده، به‌ شرح‌ و بسط‌ مستوفای‌ آن‌ پرداخته‌ است. حضرت‌ علامه‌ طباطبایی‌ نیز در این‌ باره، کتاب‌ مستقل‌ و مستطابی‌ به‌ نام‌ الرسائل‌ التوحیدیه‌ دارد که‌ انصافاً‌ جوهره‌ همه‌ آرا و انظار فلسفی‌ و عرفانی‌ در توحید است. وی‌ در ذیل‌ همه‌ آیات‌ توحیدی‌ قرآن‌ و تفسیر قیم‌ المیزان، به‌ بیان‌ اسرار و رموز این‌ اصل‌ اصیل‌ پرداخته‌ و خواننده‌ را از زلال‌ معارف‌ وحیانی‌ و ولایی‌ سیراب‌ ساخته‌ است‌ که‌ مراجعه‌ به‌ هر یک‌ از آیاتی‌ نظیر آیه‌ شهادت، آیه‌الکرسی، آیه‌ نور، آیات‌ سوره‌ مبارکه‌ حدید، آیات‌ پایانی‌ سوره‌ مبارکه‌ حشر و …. و تفسیر و تبینی‌ که‌ حضرت‌ علامه‌ در ذیل‌ آنها دارد، برای‌ اثبات‌ مد‌عای‌ ما کافی‌ است؛ البته‌ این‌ گونه‌ مباحث‌ قرآنی، از سلسله‌ مباحث‌ فلسفئی‌ که‌ استاد در تعلیقات‌ خود بر اسفار اربعه‌ صدرا و شرح‌ اصول‌ کافی‌ و دیگر متون‌ فلسفی‌ نگاشته‌ جداست‌ و ذکر و مباحث‌ ارزنده‌ای‌ که‌ در پاسخ‌ به‌ بسیاری‌ از شبهات‌ پرسشگران‌ گوناگون‌ طرح‌ فرموده‌ است‌ نیز از حوصله‌ این‌ مقاله‌ خارج‌ است. اما ایشان‌ در کتاب‌ مورد بحث‌ مایفی‌ الرسائل‌التوحیدیه‌ که‌ حاوی‌ چهار رساله‌ جداگانه‌ با عناوین‌ رساله‌التوحید، رساله‌الاسمأ، رساله‌الافعال، و رساله‌الوسائط‌ است، در هر زمینه‌ای‌ داد معنا داده‌ و هیچ‌ نکته‌ و رقیقه‌ و دقیقه‌ای‌ را از نظرتیزبین‌ و ملکوت‌نگر خود دور نداشته‌ است.

رساله‌ التوحید پنج‌ فصل‌ دارد که‌ در آن، به‌ وحدت‌ حقه‌ حقیقیه‌ و اطلاقی‌ وجود پرداخته‌ است‌ و البته‌ شناخت‌ وسعت‌نظر و عمق‌ اندیشه‌ و زیبایی‌ و دلپذیری‌ بیان‌ او را باید در خود متن‌ و کتاب‌ دید و به‌ قطع‌ با این‌ قلم‌ به‌ وصف‌ نمی‌آید؛ اما نکته‌ گفتنی‌ و بسیار مهم‌ و تازه‌ و بی‌سابقه‌ای‌ که‌ در فصل‌ پنجم‌ این‌ رساله‌ آمده، این‌ است‌ که‌ ساحتی‌ از ساحت‌های‌ توحید، خاص‌ آیین‌ مقدس‌ اسلام‌ است‌ و حتی‌ در ادیان‌ الهی پیش‌ از اسلام‌ هم‌ نیامده، است‌ و چون‌ تاریخ‌ ادیان‌ الهی در دعوت‌ خود تکاملی‌ است، شرح‌ این‌ مرتبه‌ از توحید، به‌ دین‌ مقدس‌ اسلام‌ واگذار شده‌ است. عین‌ عبارت‌ علا‌ مه‌ این‌ است:

و هذا المعنی‌ من‌ التوحید اعنی‌ الاطلاقی‌ مماانفردت‌ باثباته‌ المله‌ المقدسه‌ الاسلامیه‌ وفاقت‌ به‌ الملل‌ و الشرایع‌السالفه‌ فظاهر مابلغنا منهم‌ فی‌ التوحید هو المقام‌ الواحدیه‌ … .

وی‌ در مقاله‌ای‌ الحاقی‌ به‌ رساله، چنین‌ تأکید می‌فرماید:

مبین‌ فیها ان‌ ما ندب‌ الیه‌ دین‌ الاسلام‌ المقدس‌ آخر درجه‌ من‌ التوحید، پیدا است‌ که‌ دعوت‌ اسلام‌ دعوت‌ به‌ آخرین‌ مرتبه‌ توحید است.

20,000 ریال – خرید

جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار  لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .

مطالب پیشنهادی:
  • پایان نامه عرفان
  • مقاله علم اخلاق
  • مقاله تأثیر سازنده اینترنت بر اخلاق کاربران
  • مقاله بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان
  • مقاله اخلاق در قرآن
  • برچسب ها : , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    پیوندها

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghaleh.irمحفوظ می باشد.