عنوان :
تعداد صفحات :۳۳
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
در پنجمین آیه مورد بحث،سخن از صفات برجسته مؤمنان است.قرآن درعبارتهای کوتاه و بسیار پرمعنی،ضمن بیان بخش مهمی از صفات مؤمنان،پاکدامنی وعفت را یکی از خصلتهای برجسته آنها دانسته و میگوید:«آنها کسانی هستند که دامانخود را(از آلودگی به بی عفتی)حفظ میکنند و تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشاندارند که در بهرهگیری از آنان،ملامت نمیشوند و کسانی که غیر از این راهی را طلب کنند،تجاوزگرند، و الذین هم لفروجهم حافظون-الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهمغیر ملومین-فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون »
جالب این که،قرآن در بیان صفات برجسته مؤمنان،عفت را بعد از نماز و زکات وپرهیز از لغو مطرح کرده و حتی آن را بر مساله امانت و پایبندی به عهد و پیمان نیز مقدمداشته است. روزه نیز یکی از راههای مهار طغیان«شهوت جنسی»است،بنابراین میان عفت و روزه، رابطه مستقیم -در روایت دیگری از آن حضرت-که تفسیری بر روایتسابق است-آمده استکه مردی خدمت امام علیه السلام عرض کرد:اعمال و طاعات من ضعیف و روزهام کم است،ولی امیدوارم که هرگز مال حرامی نخوردهام.امام علیه السلام در پاسخ فرمود:«ای الاجتهادافضل من عفه بطن و فرج،کدام تلاش در راه اطاعتخدا،برتر از عفت در مقابل شکم ومسایل جنسی است.»
امام علی بن ابیطالب علیه السلام در این رابطه میفرمایند:«اذا اراد الله بعبد خیرا اعفبطنه و فرجه،هنگامی که خداوند خیر و خوبی برای بندهاش بخواهد،به او توفیق میدهدکه در برابر شکم و شهوت پرستی عفت پیدا کند.»
در این مقاله درباره عفت از دیدگاه قرآن و روایات ، عفّت نسبت به زنان مردم، شخصیت زن از دیدگاه اسلام، عفاف در پوشش، عوامل مؤثر در بیعفتی و عفاف ریشه حجاب و … می پردازد.
واژه های کلیدی: عفت، پوشش، اخلاص، غیرت، عوامل بی عفتی
مقدمه ۱
عفت در قرآن و روایات ۱
عفت و انواع آن ۳
عفّت نسبت به زنان مردم ۷
صفتبارز یک مؤمن ۸
مظاهر عفت و پاکدامنی در قرآن ۱۰
عفت و حیا ۱۳
عفت و غیرت ۱۴
عفت و کیاست ۱۴
عفت و بصیرت ۱۵
عفت و اخلاص ۱۵
عفت و عشق ۱۵
شخصیت زن از دیدگاه اسلام ۱۶
عفاف در پوشش ۱۶
عوامل مؤثر در بیعفتی ۱۷
۱- فقر ۱۷
۲- توزیع ناعادلانه ثروت ۱۸
۳- ثروت و طغیان غرایز ۱۸
۴- حرام خواری ۱۹
۵- فعّالیّت جریانهای فاسد اقتصادی و نبود الگوی مصرف ۲۰
عوامل سیاسی ۲۱
عوامل سیاسی ـ خارجی ۲۲
غفلت از توطئههای دشمنان ۲۲
مبازره با نفوذ استعمار ۲۲
رسانههای جمعی بیگانگان ۲۲
سفارت خانههای دول خارجی ۲۳
جهانی شدن یا جهانی سازی ۲۴
ناتوی فرهنگی ۲۵
چیستی ناتوی فرهنگی ۲۵
پوشش در ادیان ۲۵
عفاف ریشه حجاب ۲۶
تمدن چیست ؟ ۲۷
پی نوشتها ۲۸
۱-راغب اصفهانی ،المفردات فی غریب القرآن ،مترجم:غلام رضا خسروی حسینی ،انتشارات مرکزی ،ج۲،تهران ، ص۶۱۸٫
۲-مرتضی مطهری ،تعلیم وتربیت ،انتشارات صدرا،ص ۱۵۰،تهران.
۳-عبد الواحد آمدی -غررالحکم ودرالکلم – ترجمه:سید هاشم رسولی محلاتی ،انتشارات دفترفرهنگ اسلامی ،ج۲ ، حدیث ۱۹۲۷،تهران.
۴- ر.ک: محمود اکبری ،مروارید عفاف ،انتشارات ظفر،ص۲۷٫
۵- محمد باقر مجلسی-عین الحیات-انتشارات گرگان-ص۵۰۲-۵۰۱٫
۶-عبد الواحد آمدی -غررالحکم ودرالکلم – ترجمه:سید هاشم رسولی محلاتی ،انتشارات دفترفرهنگ اسلامی ،ج۲ ، شماره ۵۴۴۴۴٫
۷- همان ، شماره ۵۴۴۴۴٫
۸- محمد دشتی ، نهج البلاغه :نشر پرهیزگار ، حکمت ۴۷٫
۹- نصرالله آژنگ ،گنجینه لغات ،انتشارات گنجینه ،ج۲،باب (ک)
۱۰- عبدالواحد درآمدی ،غررالحکم ودررالحکم ،انتشارات فرهنگ اسلام ،شماره ۵۴۰۳٫
۱۱- همان، ۵۴۰۱۱٫
۱۲- ر.ک. ناصر مکارم شیرازی-تفسیر نمونه-ج۹-ص۳۶۲٫
۱۳- سوره یوسف (۱۲) ، آیه ۲۴٫
۱۴- محمد، محمدری شهری ،منتخب میزان الحکمه ،ترجمه:محمد رضا شیخی ،انتشارات دارالحدیث ،باب (۴)،ص۲۸۰،شماره ۴۲۷۲٫
«عفت» به گفته راغب اصفهانی در کتاب«المفردات»،به معنی پدید آمدن حالتی درنفس است که آدمی را از غلبه شهوت باز میدارد و«عفیف»به کسی گفته میشود کهدارای این وصف و حالتباشد.
صاحب«مقاییس اللغه»مینویسد:«عفت در اصل به دو معنی آمده است:نخست،خودداری از انجام کارهای زشت و دیگر، کم بودن چیزی.لذا عرب به باقی مانده شیردر پستان مادر«عفه»(بر وزن مدت)میگوید.»ولی از کلام راغب اصفهانی درمفردات،استفاده میشود که هر دو معنی به یک چیز باز میگردد.(زیرا افراد عفیف بهچیز کم قانع هستند). آنچه بیان شد،تفسیر«عفت»به مفهوم عام کلمه بود،زیرا بعضی برای معرفی«عفت»از نقطه مقابل آن،یعنی،پردهدری نیز استفاده کردهاند.به همین علت در بسیاریاز موارد،واژه«عفت»را در مورد پرهیزکاری در خصوص مسایل جنسی استعمالکردهاند.
قرآن را که بگشایی، سوره ای دارد به نام «نور» و وقتی آیاتش را می خوانی، تازه می فهمی که چه اسم زیبایی دارد … سوره ای که همه اش از پاکدامنی سخن می گوید و عفت و مبارزه با آلودگی های جنسی … سوره ای که برای جامعه بزرگ بشریت شش مرحله ذکر می کند تا جامعه از هر چه آلودگی است، رهایی یابد؛ پای در طریق سعادت بگذارد و پله پله نردبان کمال را طی کند … حالا در کنار این سوره، سخنان درّ گونه اولیای دین را هم اگر اضافه کنی، یقیناً دیگر به هیچ پادزهری برای درمان سم مهلک بی حیایی و بی عفتی که اندک اندک و به آهستگی دارد به فضای شهر من و تو تزریق می شود و بیش از پیش هوای پاک شهرمان را آلوده می کند ، نیاز نداری … .
شیطان ساده ترین راه را برای آلوده کردن برمی گزیند؛ راهی ساده و پیش پا افتاده که شاید هزاران هزار چون من و تو غفلت کرده باشیم از آن. همه چیز را از یک نگاه شروع می کند، از گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات که اندک اندک ـ بی آنکه متوجه شده باشیم ـ بذر شهوت را در دل بارور می کند و به سوی فتنه و انحرافات متمایل می سازد ؛ همان که پیشوای ششم جعفر صادق علیه السلام درباره اش فرمود: «اَلنَّظرَهُ بَعْدَ النًّظرَهِ تَزرِعُ فی الْقَلبِ الشَّهْوَهَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَ؛ نگاه های پیاپی، بذر شهوت را در دل می افشاند و همین امر برای هلاکت بیننده کافی است» و این نگاه اگر کنترل نشود، وقتی دوباره و دوباره تکرار شود، منشأ فتنه ای بزرگ می شود در جامعه، ویروسی می شود در بطن جامعه که آن را بیمار می کند؛ از پا درش می آورد و آن روز که جامعه از پا در آید، در منجلاب فساد و تباهی غرق می شود؛ پله پله سقوط می کند به جای اینکه پله پله راه کمال را طی کند و در آخر، غنیمتش جایگاهی است پست تر از حیوانیت … این شاید راز همان سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد که فرمود: «إِنَّ النَّظْرَهَ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ؛ نگاه برنامحرمان، تیر زهرآلود شیطان است».
یکی از تمایلاتی که به طور فطری در انسان وجود دارد، گرایش به جنس مخالف است؛ از این رو اسلام به کنترل نگاه تأکید فراوانی کرده است. امام علی علیه السلام فرموده است: «چشم، راهبر(پیام رسان) دل است». خداوند نیز درآیات حجاب قبل از دستور به حجاب و پوشش، به عفت داشتن در نگاه توصیه کرده و به مردان و زنان مؤمن دستور داده است که از نگاه حرام بپرهیزند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ … وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ». با توجه به آنچه که در این آیات، پس از این دستور مورد تأکید قرار گرفته است، منظور از «غض بصر» در اینجا پرهیز از نگاه به مواضعی است که پوشش آن واجب است؛ یعنی در زنان تمام بدن به جز صورت و دو دست و دو پا از مچ به پایین و در مرد از زیر ناف تا بالای زانو. (البته در میزان پوشش در مورد زنان در بین علما اختلاف نظرات جزئی وجود دارد که هر کس باید به نظر مرجع تقلید خود رجوع نماید)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز درباره عفت چشم و کنترل نگاه فرموده است: «آنکس که چشم را از حرام پرکند، خداوند در روز قیامت چشم هایش را از میخ های آتشین پر خواهد کرد و آنگاه درونش را آکنده از آتش می کند تا مردم از گورها برآیند و سپس او را به آتش افکند».
امام صادق علیه السلام نیز در حدیثی فرموده است: «نگاه (حرام) تیری است، مسموم از جانب شیطان. هر کس آن را به خاطر خدا ـ نه غیر او ـ ترک کند، خداوند در پی آن ایمانی به او می دهد که طعم آن را بچشد.»
ویل دورانت حیا را کمین گاهی می داند که زن با استفاده از آن می تواند همسر مورد نظرش را برگزیند یا مطابق دلخواهش اصلاح نماید: “حجب و حیا برای دختران همچون وسیله دفاعی است که به او اجازه می دهد تا از میان خواستگاران خود، شایسته ترین آنان را برگزیند یا خواستگارش را ناچار سازد که پیش از دست یافتن بروی، به تهذیب خود بپردازد. موانعی که حجب و عفت زنان، در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه و عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است”.
استاد مطهری بر این باور است که عفت و حجاب، برای زن هم وسیله تصاحب دل مرد است و هم حایل و مانع در برابر گرفتاران به جنون جنسی و انگیزه تجاوز: “حیا و عفاف و ستر پوشش، تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام، برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد، به کار برده است … زن همان گونه که متوسل به زیور، خود آرایی و تجمل شد که از آن راه، قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد، دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق وطلب اورا تیز تر کند ومقام خود را بالا ببرد … به طور کلی رابطه ای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف وعشق و سوز وگرانبهایی از طرف دیگر یعنی عشق در زمینه فراقها ودست نارسی ها می شکفتند”.
زن هر اندازه متین تر و با وقار تر و عفیف تر حرکت کند … به احترامش افزوده است …
در مجموع می توان گفت حجاب به معنای یک رفتار انسانی در طول تاریخ با فراز و نشیب های فراوانی همراه بوده و گرایش های مختلفی در هر دوره بر نوع حجاب افراد مؤثر بوده است . اگر چه رسم حجاب در بین اقوام غیر عرب مانند ایران باستان ، اروپا ، قوم یهود و … مرسوم بوده است . اسلام ، نه تنها واضح قانون حجاب نبوده است ، بلکه در جهت جلوگیری از افراط و تفریط هایی که در طول تاریخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظیم و تخفیف آن همت گماشته است و آن را به صورتی متعادل ، صحیح و متناسب با فطرت انسانی زن ارائه نموده است .
نوع دوم پوشش جلباب است که در سوره احزاب بدان تصریح شده است : «یا أَیهَا النَبی قُل لِأَزواجِکَ و بَناتِکَ وَ نِساءِ المُؤمِنینَ یدُنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلا بیبهنَّ ذلِِکَ أَدنی أَن یعرِفنَ و لایوذَینَ و کان الله غفوراَ رحیماَ.»(سوره احزاب ، آیه ۵۹)
«ای پیامبر ، به زنان و دخترانت و زنان مؤمن بگو : جلباب های خود را به هم نزدیک سازند تا با این پوشش بهتر شناخته شوند و از تعرض هوس رانان آزار نبینند و خداوند بخشنده و مهربان است .»
شناخته شوند به این که پوشیده و با عفت هستند .» (طباطبایی ،۱۳۹۶ هـ .ق، همانجا)
علاوه بر مباحث لغت شناسی ، چند نکته ویژه نیز در آیه ی جلباب وجود دارد :
۱- تأخیر نزول آیات مورد نظر در سوره ی احزاب پس از آیات خمار در سوره ی نور .» (عابدینی ، بی تا : ۷) با توجه به مسئله تدریجی بودن احکام ، این نظر محتمل است که آیه ی خمار دستور نخستین و آیه ی جلباب دستور نهایی آن است ؛ حجاب برگزیده و برتر مورد نظر اسلام حجاب جلباب است .
۲- عمومیت آیه ی جلباب بر همه ی زنان مؤمن و زنان و دختران پیامبر (ص) به عنوان یک حکم نهایی و استثنا ناپذیر .» (هدایت خواه ، ۱۳۷۴ : ۱۸۴)
۳- دستور بر نحوه ی پوشش جلباب با عنوان «یدنین علیهن من جلابیبهن» با چیزی مانند عبا و چادر سازگارتر است تا با لباس و روسری ؛ زیرا شکل لباس سراسری به گونه ای است که باید اطراف آن را به یکدیگر نزدیک کرد و بر روی هم قرار داد تا بدن را بپوشاند .
۴- اثر اجتماعی پوشش جلباب در این آیه ی شریفه ذکر شده است در حالی که این اثر برای پوشش خمار بیان نشده : «ذلک أدنی ان یعرفن فلا یؤذین»؛ این پوشش جلباب نزدیک ترین چیزی است که به وسیله ی آن ایمان و عفاف تعیین می یابد و همان طور که گفتیم به این وسیله زنان مؤمن و عفیف بهتر شناخته می شوند تا از تعرض هوس رانان آزار نبینند ؛ از همین رو اراذل و اوباش مجبور می شوند حساب این زنان متین و پوشیده را از زنان کنیز و …. جدا نمایند .
۵- تقدم امر به مردان پیش از زنان ؛در این دستور مشترک ابتدا مردان مورد خطاب الهی قرار گرفته اند و پس از آنان زنان ؛ و این امر شاید دلالت بر ضرورت و اولویت این نوع از حجاب در میان مردان داشته است .
۶- تعلق گرفتن امر به مردان و زنان مشروط به شرط ایمان : لازمه ی ایمان مردان و زنان مؤمن پرهیز از چشم چرانی است ؛ در حقیقت بخشی از ایمان افراد مؤمن در گرو پاک داشتن چشم شان از آلودگی ها ، لذت های حرام و آلودگی های بصری است .((طباطبایی ، ۱۳۹۶ هـ . ق : ۴۸۲)
بُعد دیگر حجاب از دیدگاه قرآن و روایات در «نگاه» است . این بخش از حجاب بعد از بُعد اول ، شناخته شده ترین بُعد از ابعاد حجاب است و دستور صریح قرآن کریم بر این بُعد از حجاب دلالت دارد . که حجاب هم برای زن و هم برای مرد است ، هم چنان که خداوند در سوره ی مبارکه نور به مردان و زنان به طور جداگانه امر می کند که چشم های خود را فرو افکنند : «قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِن اَبصارِهِم» و «قُل لِلمؤم»
حضرت رسول (ص)در زمینه نگاه و حرمت آن می فرمایند : «از نگاه بعد از نگاه بپرهیز ؛ زیرا نگاه اول از آن توست و ناخواسته است ، اما نگاه دوم به زیان توست و عمدی می باشد و نگاه سوم ویران گر است . »۳ (محمدی ری شهری ، ۱۳۷۷ ، ج ۱۳ : ۳۲۵) و «امام صادق علیه السلام نیز می فرمایند : نگاه بعد از نگاه ، بذر شهوت در دل می کارد و این خود برای به گناه کشاندن و به فتنه انداختن صاحبش کافی است .»۴ (همان : همانجا)ِناتِ یغضُضنَ مِن أَبصارِهنَّ» .۴ (سوره نور آ آیات ۳۰ و ۳۱) مقصود از حجاب در رفتار اعمال و افعالی است که به واسطه ی اعضا و جوارح پدید می آیند . آن چه به حجاب در رفتار تعلق می گیرد ، مجموع چند امر و نهی الهی است :
۱- آشکار ساختن زینت های پنهان :خداوند در سوره مبارکه نور می فرماید : «ولایضر بنَ بار جُِلِهِنَّ ِلِیعلَمَ ما یخفینَ مِن زینَتِهِنَّ» ؛(سوره نور، آیه ۳۱) «به زنان مؤمن بگو آن گونه بر زمین پای نزنند که خلخال و زینت پنهان پاهای شان معلوم شود .» نهی مذکور در آیه ی شریفه مرتبط با بحث زینت در حجاب فیزیکی است و از به جلوه درآوردن و اظهار زینت های پنهان زنانه سخن می گوید . اظهار نمودن بدون ظاهر نمودن ، یعنی سهل انگاری یا مکر زنانه در جلوه گری و خود نمایی . خداوند متعال در آیه ی شریفه از نحوه ی خاصی از راه رفتن نهی نموده است ؛ راه رفتنی که دیگران را به زینت های پنهانی زن آگاه می کند .
۲- استعمال عطر : از جمله مواردی که به شدت از آن نهی شده است ، این است که زن به هنگام خروج از خانه خود را معطر سازد ، به طوری که بوی عطر وی به مشام نامحرم برسد . حضرت پیامبر (ص) می فرمایند : «هر زنی که به خود عطر بزند و از خانه اش خارج شود تا وقتی که به خانه اش برگردد لعنت و نفرین می شود [تا] هر وقت که برگردد .» (شعبه الحرانی ۱۳۶۳: ۴۲)آن چه مسلم است ، این است که عطر زدن برای خانم ها نه تنها اشکالی ندارد بلکه استحباب نیز دارد ، به خصوص که برای همسر باشد . آن چه که از آن نهی شده این است که زن موقع بیرون رفتن از منزل و یا موقعی که با نامحرم در تماس است ، طوری عطر بزند که بوی آن به مشام نامحرم برسد و ایجاد مفسده کند .»۲ (همان ، ص ۱۷۸) حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصّی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است.
پیامبر فرمود:
«نسبت به زنان مردم، عفیف باشید تا زنان شما عفیف بمانند».
همان طور که اشاره شد، حجاب، از ضروریات اسلام است و تمام فِرَق اسلامی، آن را واجب می دانند، و در این که زنان باید به هنگام ادای نماز و در حضور مردان بیگانه، موی سر و تمامی اندام خود را به استثنای صورت و دست ها (از مچ به پایین) بپوشاند، اتفاق نظر دارند؛ البته شافعیان و برخی از علمای شیعه پوشاندن صورت را نیز در حضور بیگانگان، لازم شمرده اند.۱ .تورات، سفر پیدایش، باب ۳، آیات ۶ – ۸ و ۲۰ – ۲۱٫ زن و آزادی، حکیم الهی، ص ۵۳٫٫ وسایل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۴۱«عفت»نقطه مقابل«شکم پرستی و شهوت پرستی»است که از مهمترین فضایل انسانیمحسوب میشود.
«عفت»به گفته راغب اصفهانی در کتاب«المفردات»،به معنی پدید آمدن حالتی درنفس است که آدمی را از غلبه شهوت باز میدارد و«عفیف»به کسی گفته میشود کهدارای این وصف و حالتباشد.
صاحب«مقاییس اللغه»مینویسد:«عفت در اصل به دو معنی آمده است:نخست،خودداری از انجام کارهای زشت و دیگر، کم بودن چیزی.لذا عرب به باقی مانده شیردر پستان مادر«عفه»(بر وزن مدت)میگوید.»ولی از کلام راغب اصفهانی درمفردات،استفاده میشود که هر دو معنی به یک چیز باز میگردد.(زیرا افراد عفیف بهچیز کم قانع هستند.( آنچه بیان شد،تفسیر«عفت»به مفهوم عام کلمه بود،زیرا بعضی برای معرفی«عفت»از نقطه مقابل آن،یعنی،پردهدری نیز استفاده کردهاند.به همین علت در بسیاریاز موارد،واژه«عفت»را در مورد پرهیزکاری در خصوص مسایل جنسی استعمالکردهاند.
به هر حال از آیات قرآن مجید و روایات اسلامی استفاده میشود که«عفت»-به هردو معنی-از بزرگترین فضایل انسانی است و هیچ کس در سیر الی الله،بدون داشتن«عفت»به جایی نمیرسد.در زندگی دنیا نیز آبرو و حیثیت و شخصیت انسان در گروعفت است. خن از«عفت»و پاکدامنی یوسف علیه السلام است که در سختترینشرایطی که تمام اسباب گناه در آن آماده بود،خود را حفظ کرد.به خداوند خویشپناهنده شد و از کوره یک امتحان بزرگ الهی،آبرومندانه بیرون آمد.
در پنجمین آیه مورد بحث،سخن از صفات برجسته مؤمنان است.قرآن درعبارتهای کوتاه و بسیار پرمعنی،ضمن بیان بخش مهمی از صفات مؤمنان،پاکدامنی وعفت را یکی از خصلتهای برجسته آنها دانسته و میگوید:«آنها کسانی هستند که دامانخود را(از آلودگی به بی عفتی)حفظ میکنند و تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشاندارند که در بهرهگیری از آنان،ملامت نمیشوند و کسانی که غیر از این راهی را طلب کنند،تجاوزگرند، و الذین هم لفروجهم حافظون-الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهمغیر ملومین-فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون »
جالب این که،قرآن در بیان صفات برجسته مؤمنان،عفت را بعد از نماز و زکات وپرهیز از لغو مطرح کرده و حتی آن را بر مساله امانت و پایبندی به عهد و پیمان نیز مقدمداشته است. روزه نیز یکی از راههای مهار طغیان«شهوت جنسی»است،بنابراین میان عفت و روزه، رابطه مستقیم -در روایت دیگری از آن حضرت-که تفسیری بر روایتسابق است-آمده استکه مردی خدمت امام علیه السلام عرض کرد:اعمال و طاعات من ضعیف و روزهام کم است،ولی امیدوارم که هرگز مال حرامی نخوردهام.امام علیه السلام در پاسخ فرمود:«ای الاجتهادافضل من عفه بطن و فرج،کدام تلاش در راه اطاعتخدا،برتر از عفت در مقابل شکم ومسایل جنسی است.»
امام علی بن ابیطالب علیه السلام در این رابطه میفرمایند:«اذا اراد الله بعبد خیرا اعفبطنه و فرجه،هنگامی که خداوند خیر و خوبی برای بندهاش بخواهد،به او توفیق میدهدکه در برابر شکم و شهوت پرستی عفت پیدا کند.»
در حدیث دیگری که مفضل از امام صادق علیه السلام،در توصیف شیعیان واقعی نقلشده،آن حضرت چنین میفرمایند:«انما شیعه جعفر من عف بطنه و فرجه و اشتد جهادهو عمله لخالقه و رجاء ثوابه و خاف عقابه فاذا رایت اولئک فاولئک شیعه جعفر،پیروانحقیقی جعفر بن محمد،کسانی هستند که در برابر شکم پرستی و بی بند و باری جنسی،عفت و(در راه بندگی خدا)تلاش و کوشش فراوابیشک،یکی از اموری که به شهوت جنسی دامن میزند،«برهنگی و خودآرایی زنانو مردان»برای یکدیگر است که تاثیر آن،به خصوص در میان جوانان مجرد،قابل انکارنیست،به گونهای که میتوان گفت:آلودگی به بی عفتی رابطه مستقیمی با بیحجابی،برهنگی و خودآرایی در انظار عموم دارد،حتی طبق بعضی از آمارهای مستند،هر قدراین مساله تشدید شود، به همان نسبت آلودگی به بی عفتی بیشتر میشود،مثلا،درتابستان که به خاطر گرمی هوا،برهنگی زنان بیشتر میشود، به همان نسبت مزاحمتهایجنسی افزایش مییابد و به عکس،در زمستان که زنان،پوشش بیشتر دارند،این گونهمزاحمتها کمتر میشود.ن دارند،به ثواب او امیدوارند و از عقاب او بیمناک.وجود دارد. بیشک در جامعه مخصوصا در جامعه فعلی نمیتوان زندگی زن و مرد نامحرم را بهطور کامل از هم جدا کرد،ولی در مواردی که ضرورتی نداشته باشد،چنان که ازاختلاط پرهیز شود،به یقین،اصول عفت و پارسایی،بهتر حفظ خواهد شد، دلیل آنهم مفاسد بسیار وحشتناک و شرم آوری است که از اختلاط پسران و دختران درکشورهای غربی دیده میشود. ( یوسف/ ۲۴٫ – مؤمنون/ ۵ تا۷). حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است؛ به تعبیری لطیفتر حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر